«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا سَیِّدِ الْأَنْبِیَاء وَ أَکْرَمِ الشُّفَعَاء سَیِّدِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّد وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ ثُمَّ الصَّلَاهُ وَ السَّلَامُ عَلَی جَمیعِ أَنْبِیاءِ اللهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلَائِکَتِهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ».
عشق از لسان اهل بیت (علیهم السّلام)
… الآن شما نگاه کنید کلمهی «عشق» در لسان اهل بیت… جوانان عزیز اینCDها که احادیث را نشان میدهند در زمان ما اینها نبود، ما ورق میزدیم، پوست میانداختیم امّا الحمدلله بدون CD و بدون این وسایل بنده پیدا کردم بیش از چهار، پنج مورد کلمهی «عشق» در لسان اهل بیت وجود ندارد تازه آن هم چند بار سلبی دارد ولی کم بار ایجابی دارد. سبحان الله یک وقت من چیزی گفتم و در رادیو پخش کرد و خیلی از علما تماس گرفتند که این را از کجا میگویی؟ برای مثال «عشق» حقیقی گفتم اهل بیت چند کلمه دارند که همهی آنها هم بار ایجابی ندارد بار سلبی دارد. یک قسمت بار ایجابی دارد و من گفتم و این علما تکان خوردند –تعارف نداریم، خیلی وقت پیش بود- در حدیث داریم که مولای ما امیر المؤمنین (سلام الله علیه) وقتی از جنگ یا سفر برمیگشتند به سرزمین کربلا رسیدند. به سرزمین اشاره کرد، الله اکبر! این از عقل ما بیرون است. فرمود: «هَا هُنَا مَصَارِعُ العُشَّاق» اینجا آنجا است که عشّاق به زمین میافتند. امیر المؤمنین کلمهی عشق را خیلی غیر عادی به کار میبرده است، این کلمه را در مورد شهدای کربلا به کار برده است. قضیه چه بود؟ این حرفها از عقول ما خارج است. به هر حال انسان گرفتار نشود. گرفتار میشود و حالا یک نفر گرفتار شد. خدا پیش نیاورد حالا گرفتار شد میگوید: «مَن عَشِقَ» سربسته میتوانم بگویم، عاشق شد. امّا دیگر درست نیست این عشق «فَکَتَمَ» این عشق را پنهان کرد «وَ عَفَّ» عفّت ورزید «وَ صَبَرَ» صبر کرد. انگار هیچ اتّفاقی رخ نداده است. «فَمَاتَ» سپس مرد «مَاتَ شَهیداً وَ دَخَلَ الجَنَّۀ» شهید از دنیا میرود، فشار زیادی به او وارد شده است و وارد بهشت میشود. فردا شب دوباره از من نپرسید که این مطلب را دوباره شرح کن. این مطلب در همین حد باشد، مطالبی دست نخورده زیر آن وجود دارد که الآن بیان آن مصلحت نیست. (صلوات)
حکمت ۴۲۰ نهج البلاغه، ایمان به خدا محبوب مؤمنین
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»
حکمت ۴۲۰
إنشاءالله قدر این اوقات را بدانید. آقا شیخ محمّد بهاری میفرماید: از دنیا و ما فیها بهتر است. حالا دنیا و ما فیها را به تو دادند منهای معنویت، منهای دین، حالا میخواهی چه کار کنی؟ الآن قدر نمیدانید که مؤمن هستید، خوب هستید؟ این به اختیار شما نبوده، از بالا این کار صورت گرفته است. در قرآن میفرماید: «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ»[۱] ایمان را برای شما محبوب قرار داده است. الآن تو مؤمن هستی دوست داری «وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ» اینکه الحمدلله گناه کبیره نمیکنی و آلوده نیستی خدا برای تو مکروه قرار داده است، از گناه نفرت دارید. من بابت همهی شما قسم میخورم که هیچ کدام از شما کفر و فسق را دوست ندارید و ایمان را دوست دارید، اهل بیت را دوست دارید، روزه بودن خود را دوست دارید. بنابراین قدر این اوقات را بدانیم. شبها یک لحظه، من بارها گفتم حتّی خدا را شاهد گرفتم و گفتم «کَفَی بِاللهِ شَهیداً» دیگر تکرار نمیکنم.
راه درست انجام عبادات
گفتیم مقصود ما این نیست که نماز عید را مفصّل نخوانیم. خیر، عزیز من این حرفها نیست. بعضی افراد تقوای لسانی ندارند به خودتان نگاه نکنید. الآن بنده یک لیست دارم رفتند گفتند فلان شخص گفته نماز غفیله نخوانید، دعای کمیل هم نخوانید. بسیار خوب نگویند، من که این حرف را نزدم، من خواستم میزان عظمت این دین را برسانم. یک لحظهی این شبها کارساز میشود. یک لحظه متحوّل بشویم. من میخواهم عرض کنم عمدۀ العارفین بشویم، باید چه کار کنم؟ پیش ما میآیند و صحبت میکنند. الآن شما این را نگاه کنید.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» «وَ قَالَ (علیه السّلام)». کوتاه است امّا جوامع الکلم است. به امیر المؤمنین و رسول خدا (علیهم الصّلاۀ و السّلام) موهبت شده است که اینها جوامع الکلم دارند، بر زبان آورند که ما بدانیم «أُعْطِیتُ جَوَامِعَ الْکَلِمِ»[۲] یعنی به ما جملهها و کلماتی دادند که اگر آنها را شرح کنید کتاب میشوند؛ خیلی کوتاه هستند.
توصیه به جوانان در مسیر سلوک
جوان عزیز، میخواهی پیشرفت کنی، میخواهی عمدۀ العارفین بشوی؟ إنشاءالله میشوی من که مخالف نیستم «التُّقَى رَئِیسُ الْأَخْلَاقِ»[۳] تقوا رئیس اخلاق است. اگر تقوا داشته باشید اخلاق شما تنظیم میشود. من از خدا میترسم پرخاش کنم، خوش اخلاق میشوی، من از خدا میترسم غیبت کنم، آدم خوبی میشوی. ای مردم مسلمین آن زمان خسارت میبینند، ضرر میبینند که اخلاق را چیز جزئی بدانند. من برای دوستان مثال زدم، مثلاً سفرهی مفصّل افطار میاندازند؛ ماشاءالله سفرهی بسیار بزرگ «فیها ما تَشْتَهیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ»[۴] کباب و… چه اشکالی دارد؟ اگر چیز خوبی بخورد و آدم خوبی بشود اشکالی ندارد اگر چیز خوب بخوری و هدر بدهی بد است «کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً»[۵] چیز پاکیزه بخور. انسان چیز پاکیزه میخورد و عمل پاکیزه انجام میدهد «کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً».
اخلاق نیک، مهمترین بعد عبادات
در این سفرهی بسیار مفصّل یک پیاله مربّا گذاشتند و میگویند این برای تکریب سفره بوده، اگر نبود هم مهم نیست، ماشاءالله همه چیز بود. چلو کباب، کوفته برنجی… حالا این مربّا هست نبود هم نبود. مردم شما را به امیر المؤمنین به داد و درد من برسید. یک عدّه از علما زحمت کشیدند ولی هنوز فرهنگسازی نشده است حالا با گفتنهای من که فرهنگسازی نمیشود، مگر به نورانیت شما، به برکت ماه رمضان، به برکت امام زمان (علیه السّلام). بعضیها اخلاق را مثل پیالهی مربّا میدانند. فلان شخص به یک عدّه از علما درس اخلاق میگفت. اخلاق همهی دین ما است، اصلاً همهی دین ما اخلاق است. شما یک جا را پیدا کن از اخلاق نباشد. تمام این اعمال مقدّمهی اخلاق است. شما دو رکعت نماز را با حضور بخوانید و اگر خدا قبول کند… مرحوم پدر من (اعلی الله مقامه) با سوز و گداز این حدیث را میخواند که اگر کسی دو رکعت نماز مقبول داشته باشد حضرت حق فرمود او را به جهنّم نمیبرم. عجب! من ۴۰ سال نماز خواندم و هنوز خوف جهنّم دارم؛ یعنی واقعاً دو رکعت مقبول در آن نبوده است؟! قبول مراتب دارد؛ یک قبول این است که مینویسند نماز خوانده او را مجازات نکنید إنشاءالله در مورد ما هم همینطور میشود! ما را مجازات نمیکنند چون بالاخره خواندیم. امّا یک قبول شدن است که به آن درجاتی اختصاص میدهند که باید در مورد آن صحبت کنیم ببینیم چطور میشود؟ دو رکعت نماز قبول شده داشته باشید چرا به جهنّم نمیروی؟ به خاطر اینکه در قرآن، در سورهی مبارکهی طه میفرماید: «أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری»[۶] نماز را برپا کن به منظور اینکه به یاد من بیفتی. نماز مقدّمهی به یاد حضرت حق افتادن است. شما را به خدا آیا اگر کسی به یاد حضرت محبوب بیفتد گناه میکند؟ غیبت میکند؟ بدی میکند؟ اگر کسی بداند «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»… من برگشتم آن روز یک روز عجیب است، همه چیز با دقّت زیاد بررسی خواهد شد. در روایت داریم که امام سجّاد (علیه السّلام) ۷۰ مرتبه فرمود: «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» بعضیها تصوّر کردند الآن آقا قبض روح میشود. حضرت امام سجّاد ۷۰ بار فرمود: «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»!
یک نفر از قدما برای من نقل کرد: در محلّ احداث مسجد اعظم –که الآن هست و آیت الله بروجردی (قدّس الله نفسه الزّکیّۀ) آن را ساخت- خانههایی بوده که یکی از آنها خانهی آقا میرزا جواد ملکی تبریزی بود. یک وقت یک نفر از آنجا رد میشد نیمه شب متوجّه شد صدای بلندی به گوش میرسد. عوام ملّا نقطهای هستند تصوّر میکنند اگر نماز شب بخوانند، فلان مستحب را به جا بیاورند خدا بدهکار میشود؛ خیر، این اعمال را انجام بده خدا بدهکار نمیشود. این حرفها را نمیشود زیاد مطرح کرد. چقدر زیبا است انسان حال خوبی داشته باشد و مستحبّات را انجام دهد ولی با هدف.
تأثیر عمیق عبادات خالصانه بر عرفا
خلاصه، او سیّدی بود –إنشاءالله هر جا هست خدا به او خیر بدهد- یک نفر رد میشد متوجّه شد صدای بلندی به گوش میرسد. دید آقا میرزا جواد آقا بیرون آمده است و در حیاط است و داد میزند. مواقعی پیش میآید که این افراد منقلب میشوند. بشر است، شوخی نیست، منقلب میشوند و حتّی در نهج البلاغه داریم که به حدّی منقلب میشوند که مردم میگویند: «لَقَد خُولِطُوا»[۷]! اینها قاطی کردند، «وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِیمٌ» بله، راست میگویند. قاطی کردن این مردم مثال یک امر عظیمی است که در ذهن آنها رفته است. آقا نماز شب خوانده و بیرون آمده و با تمام جان خود میگفت و مدام تکرار میکرد: «اللَّهُ خَیْرٌ وَ أَبْقى»[۸] خدا بهتر است و باقیتر است. این حرفها از کجا آمده است؟ وقتی ربّ العالمین را درست بگویی، مالک یوم الدّین را درست بگویی، به یاد خدا باشی. اگر به یاد خدا باشی متّقی میشوی، متّقی که بشوی درست میشود. من نمیخواهم حرف بزنم، غیبت نکنید. نمیخواهم غیبت کنم، نمیخواهم… درست میشود. تمام این غیبتها، بد اخلاقیها… پس بنابراین هر کسی نقطهای از دین را پیدا کند که در آن اخلاق مطرح نباشد به من بگوید من به او جایزه میدهم. «التُّقَى رَئِیسُ الْأَخْلَاقِ» حکمت ۴۱۵ است.
[۱]– سورهی حجرات، آیه ۷٫
[۲]– من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۴۱٫
[۳]– نهج البلاغه، ص ۵۴۸٫
[۴]– سورهی زخرف، آیه ۷۱٫
[۵]– سورهی مؤمنون، آیه ۵۱٫
[۶]– سورهی طه، آیه ۱۴٫
[۷]– نهج البلاغه، ص ۳۰۴٫
[۸]– سورهی طه، آیه ۷۳٫
پاسخ دهید