«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏»

«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]

«رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۲]

«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى».[۳]

مقدّمه

هدیه به پیشگاه سراسر نور و رحمتِ حضرت صدر الخلائق و خیرالمرسلین صلی الله علیه و آله و اهل بیت مکرّم ایشان، علی الخصوص امیرالمؤمنین علیه أفضل صلوات المصلّین صلواتی هدیه بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

عرض ادب، ارادت، خاکساری، التجاء، استغاثه به محضرِ باعظمتِ حضرت بقیّه الله الأعظم روحی و ارواح من سواه فداه و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

مرور جلسات گذشته

عنوان بحث «ضرورت وجود مذهب» است، یا اینکه وقتی شیعه هستیم، از جهت اعتقادی یعنی چه هستیم؟

بهانه‌ی مفصلی هم داریم، همین امروز نگاه می‌کردم که اگر بعضی از حرف‌هایی که در این سال‌های اخیر بصورت رسانه‌ای و عمومی برای تخریب این حرف‌ها گفته شده است را بگویم، اصلاً فکر وهابیت عربستان این حرف‌ها را زده است! واقعاً اینقدر عجیب است.

این بهانه باعث شد که ما راجع به اصل موضوع مذهب گفتگو کنیم.

عده‌ای بدنبال این هستند که بخاطر موضوعاتی، بخاطر حضور در جبهه‌ی حق… مثلاً می‌گویند اصل موضوع حضور در جبهه‌ی حق است و مابقی مسائل را رها کنید… ما هم مثال زدیم و عرض کردیم مثلاً پیمانِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای یاری کردن مظلومان و غریب‌ها، با بعضی از مشرکان منصفی که به دنبال ظلم نبودند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم بعد از نبوّت خود به این پیمان افتخار می‌کرد؛ مسلماً این کار خیلی خوبی است، اما حضور آن بت‌پرست در جبهه‌ی حق، برای نجات خودش کافی نیست. این دو مقوله است، آن کار کارِ خوبی است، ولی لزوماً نجات‌بخش نیست.

اینکه کسی در جبهه‌ی حقی قرار بگیرد، طبعاً در آن جبهه‌ی حق هم… جلسه‌ی گذشته عرض کردیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم قاعدتاً در آن پیمانی که داشتند، نفرمودند شما باید حتماً خداپرست شوید تا در پیمان ظلم نکردن با شما همراهی کنم؛ نه! هر کسی هستید، فعلاً ظلم نکنیم. این کار خوب است.

ان شاء الله هیچ بچه‌ای در عالم گرسنه نباشد، بیایید یک کنوانسیون برای «منع گرسنگی کودکان» درست کنیم، این کار خوب است، در آن میان هم بحث دیگری نمی‌کنند، اما این موضوع برای اینکه این مسئله حق باشد کافی نیست، برای نجات کافی نیست. آن فقط در موضوع خودش کار خوبی است.

عرض کردیم برای رسیدن به حقیقت اسلام راهی لازم است، که آن راه معتبر باشد. بعداً عرض خواهیم کرد که این راه انحصار هم دارد، خود این راه موضوعیت دارد. بعد نمونه عرض کردیم.

الآن بیشتر به آن صدر اول کار داریم، گاهی هم به بعضی از رفتارهای خودمان حاشیه زدیم، اما اگر جلوتر برویم به خودمان هم خواهیم رسید، ولی ریشه آنجاست.

جلساتی به موضوع «نگاه به احکام» پرداختیم، یک جلسه به موضوع «نگاه به انبیاء علیهم السلام» پرداختیم، علّت اینکه از این بحث زود رد شدم این بود که نمی‌خواستم جسارت به انبیاء علیهم السلام را طولانی بگویم، فقط می‌خواستم اشاره کنم که متأسفانه چه خزعبلاتی راجع به انبیاء علیهم السلام می‌گفتند و می‌گویند.

بحث این جلسه به قرآن کریم و مسئله‌ی نگاه‌ها به قرآن کریم است، منتها قبل از ورود به بحث، به مقدّمه نیاز است.

غربتِ دین بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم

به محضر مبارک شما عرض می‌کنم که وقتی روح ملکوتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از این عالم به ملأ أعلی رفتند، فشار سنگینی بر سر اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین آمد، زهرای اطهر سلام الله علیها کشته شد و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بشدّت در مضیقه قرار گرفت.

من با شما کاری ندارم، ولی اگر شما خطیبی در سطح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بنشانید، مسلماً من دیگر نمی‌توانم حرف بزنم و هیچ انسان کندذهنی هم مرا به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ترجیح نمی-دهد، لذا باید او را از مسجد بیرون ببرم که نکند صحبت کند، چون همینکه صحبت کند، معلوم می‌شود او کیست. آنوقت الآن من در جایگاهی قرار گرفته‌ام که ناخواسته رقیب او شده‌ام، آن هم رقیبی که اصلاً قابل رقابت و قابل قیاس نیست و نظیر ندارد. لذا خیلی بر سر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فشار آوردند.

امروز با یکی از اساتید که ان شاء الله خدای متعال به ایشان عافیت بدهد تلفنی صحبت می‌کردم، خاطره‌ای از علامه عسکری نقل کرد. فرمود: مردم برای روضه‌ی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین روضه می‌کنند، اما من کمتر دیدم که کسی برای مظلومیت دین گریه کند، اما من دو مرتبه شاهد بودم که علامه عسکری رحمه الله تعالی علیه یک ساعت در مظلومیت دین گریه می‌کرد، مخصوصاً حدود چهل سال قبل که طرفداران برخی از جریان‌های… خیلی پرقدرت بودند. (این چیزهایی که ما الآن گله می‌کنیم، تازه کمرنگ شده‌اند! حوالی چهل سال قبل خیلی قدرت داشتند).

عرض کردم یاد این موضوع افتادم که «جُندَب أزدی» به مدینه آمد و دید مقداد در گوشه‌ای نشسته است و در حال گریه کردن است، گفت: اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم وصیت کرده بود به اهل بیت من ظلم کنید؛ اینقدر ظلم نمی‌کردند!

یعنی ما نمی‌دانیم چه بلایی بر سرِ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین آوردند.

قتلِ صدیقه طاهره سلام الله علیها و محدودیت شدید برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه.

ردّ پای اسرائیلیات

حکومت به نام دین بود و به آن اشخاص هم «خلیفه رسول خدا» می‌گفتند، پس باید از دین گفته می‌شد.

چه بگویند؟ نه سواد داشتند، حتّی در حدّ روخوانی قرآن! نه حافظه‌ی خوب داشتند، نه روایت زیادی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در یاد داشتند، نه می‌خواستند اسلام را مطرح کنند، باید اولویت‌ها جابجا می‌شد، پس باید یک چیزی را برجسته می‌کردند و تمرکز جامعه را به آن سمت می‌بردند تا حواس جامعه از چیزهایی پرت شود.

آنجا عدّه‌ای منبری شدند که قصه‌گو بودند.

پناه می‌برم به خدا از اینکه ما امروز با قصه از اصل دین فاصله بگیریم، بجای اینکه اصل دین مطرح شود! گوش شنوا هم سخت پیدا می‌شود.

منبری چه کسانی بودند؟ یهودیانی که ادّعا می‌کردند مسلمان شده‌اند!

در مدینه‌ای که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه حاضر است، کعب الأحبار منبر می‌رود؛ همین موضوع کافی است که شما بدانید چه فاجعه‌ای رخ داد!

«ذهبی» در جلد سوم «سیر أعلام النبلاء» مطالبی در مورد «کعب الأحبار» نوشته است، چند جمله‌ی آن را می‌خوانم تا ببینید.

همانطور که می‌دانید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شاگردانی دارند که به آن‌ها «اصحاب» می‌گویند. به شاگردان اصحاب «تابعی» می‌گویند، قاعدتاً تابعی شاگرد اصحاب هستند، کمااینکه اصحاب باید شاگرد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم باشند. این واضح است که اصحاب نباید شاگرد تابعی باشند، چون اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را دیده‌اند نه تابعی. اصحاب بایستی یا شاگرد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم باشند و یا شاگرد اصحاب برجسته‌تر از خودشان. درست است؟ بله!

ذهبی هم می‌گوید درست است اما یک استثناء دارد…

ذهبی در صفحه ۴۸۹ جلد سوم «سیر أعلام النبلاء» چاپ مؤسسه الرساله (که اخیراً سی جلد شده است) می‌گوید: «کَعْبُ بنُ مَاتِعٍ الحِمْیَرِیُّ، الیَمَانِیُّ، العلَّامه، الحَبْر، الَّذِی کَانَ یَهُودِیّاً فَأَسْلَمَ بَعْدَ وَفَاهِ النَّبِیِّ -صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ, وَقَدِمَ المَدِیْنَهَ مِنَ الیَمَنِ» زمان خلیفه دوم از یمن به مدینه آمد، «فَجَالَسَ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ» با اصحاب پیامبر مجالست کرد، «فَکَانَ یُحَدِّثُهُم عَنِ الکُتُبِ الإِسْرَائِیْلیَّهِ» می‌نشست و از کتب یهود برای این‌ها می‌گفت!

هم متن و هم تصویر و هم نسخه‌ی PDF این چاپ در اینترنت موجود است!

توجّه کنید که این شخص معلم اصحاب بود!

بعد می‌گوید: «مَتِیْنَ الدّیَانَهِ» دین محکمی داشت، «مِنْ نُبَلاَءِ العُلَمَاءِ» از عالمان شریف بود.

شاگردان این «کعب الأحبار» چه کسانی هستند؟ «حدَّث عَنْهُ: أَبُو هُرَیْرَهَ، وَمُعَاوِیَهُ وَابْنُ عَبَّاسٍ» و عدّه‌ای دیگر، «ذَلِکَ مِنْ قَبِیلِ رِوَایَهِ الصَّحَابِیِّ عَنِ التَّابِعِیّ» صحابه از تابعی روایت نقل می‌کرد، نه تابعی از صحابه! «وَهُوَ نَادِرٌ عَزِیزٌ» این یک امر نادری است!

توجّه کنید که کعب الأحبار به شاگردان پیامبر اسلام درس می‌داد!

آیا کعب الأحبار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را دیده بود؟ نه!

این شخص که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را ندیده است، به این اشخاص چه چیزی را درس می‌داد؟

همانطور که می‌دانید قرآن کریم در روزهای اول و قرن اول، متنِ بدونِ نقطه و اعراب است، یعنی کسی نمی‌تواند بگوید خودم می‌خوانم، باید نزد شاگرد مهمّی برود که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برود که مطمئن است، بگوید برای من بخوان تا من بفهمم باید چه بخوانم، مثلاً این کلمه را «یَکَادُ» بخوانم یا «تَکَادُ»؟ لذا قرآن کریم به روایت است، مثلاً می‌گویند «روایت حفص از عاصم».

کعب الأحبار که زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مسلمان نشده بود تا قرآن کریم را خوانده باشد، چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را ندیده بود مسلماً روایتی هم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نشنیده بود!

همینکه در جامعه‌ای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در مورد او فرموده بود: «أنَا مَدینَهُ العِلمِ و عَلیٌّ بابُها» هست، برویم و از یک یهودی یاد بگیریم… دیگر به هیچ اشاره‌ی دیگری نیاز نیست!

این به مراتب فاحش‌تر از این است که در جایی که گواراترین آب جهان هست، کسی لجن‌ترین آب دنیا را بخورد. چون آب نهایتاً انسان را مسموم می‌کند و انسان چند روز دل‌درد می‌گیرد، ولی آن مراجعه، عاقبت انسان را بهم می‌زند.

کعب الحبار چه می‌کرد؟ روضه‌خوان بود و برای خلیفه روضه می‌خواند، وقتی دل خلیفه می‌گرفت، به او می‌گفت مرا نصیحت کن. کعب الأحبار هم می‌گفت: قیامت در پیش است، حساب و کتاب قیامت در پیش است. عمر هم گریه و غش و ضعف می‌کرد. در میان این گریه کردن‌ها و غش و ضعف کردن‌ها، این یهودی هرچه می‌خواست می‌گفت.

در مکتب یهود انبیاء را نعوذبالله لجن‌مال کرده‌اند، طوری که اصلاً نگفتنی است، بخش زیادی از آن‌ها هم توسط همین آقایان وارد منابع غیرشیعه شده است.

اهل علم می‌دانند که این یک بحث خیلی مفصل است که به این‌ها «اسرائیلیات» می‌گویند، یعنی آنچه از کتب یهود بر کتب مسلمین وارد شده است.

میراث تحریف‌شده‌ی یهود، در آثار غیرشیعیان فراوان است، آنقدر که حتّی خودشان هم قبول دارند و می‌گویند باید فکری کنیم تا طوری این‌ها را غربال و درست کنیم!

چه کسی این راه را باز کرده است؟

کعب الأحبار در میان موعظه‌های خود، انبیاء علیهم السلام را هم نعوذبالله تخریب می‌کرد، مثلاً می‌گفت: روز قیامت انبیاء بیچاره هستند…

یا اینکه همین «کعب الأحبار» طرف مشورت قرار می‌گرفت، مثلاً ابن ابی الحدید می‌گوید:

روزی خلیفه دوم به کعب گفت: آیا به نظر تو علی به حکومت می‌رسد؟ کعب گفت نه! خلیفه دوم گفت: نظر خودت و کتاب‌هایتان را به ما بگو!

حق‌طلبان که در فشار بودند چقدر می‌ترسیدند، چقدر بقیه… که صدای‌شان درنمی‌آمد!

کعب الأحبار گفت: نه! علی به حکومت نخواهد رسید.

خلیفه دوم گفت: چرا؟

کعب گفت: اولاً در کتب ما هست که خونریزها به حکومت نمی‌رسند!

حال به نظر شما امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کجا خون ریخته است؟ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فاتح خیبر است!

آیا کسی که به دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خون ریخته است، خونریز است یا مدافع حریم مسلمین؟

امام سجّاد علیه الصلاه والسلام در کاخ نحس یزید به او گفت: «أنَا بنُ المُحَامِی عَن حَرَمِ المُسلِمِین»! من پسر آن کسی هستم که از حریم مسلمین حفاظت کرد.

با حرف کعب الأحبار یعنی آن کسی که فرار کرده است قهرمان است و آن کسی که به فرمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دفاع کرده است و آسیب دیده است خونریز است!

همانطور که می‌دانید حضرت داوود علی نبیّنا و آله و علیه السلام نظامیِ انبیاء است و بسیار قدرتمند بود و «وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ»،[۴] با دست خود، با آهن زره می‌بافت.

کعب می‌گوید: داوود از خدا خواست که مسجدی بسازد، خدا به او گفت تو نمی‌توانی این کار را کنی، چون تو خون ریخته‌ای!!!

مگر خودِ خدای متعال حضرت داوود علی نبیّنا و آله و علیه السلام را به جنگ نفرستاده بود؟!

این شبیه همان حرفی است که بعضی‌ها می‌گویند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کسی را نکشته است، برای اینکه زمانی منفور نشود!

این چه حرفی است؟ فرمانده‌ی جنگ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بوده است!

در این دروغ هم می‌گوید: حضرت داوود به خدا گفت من به دستور تو جنگیدم! خدا هم گفت: ولی خون ریخته‌ای! باید کسی مسجد بسازد که دست او از خون انسان‌ها پاک باشد!!!

اینجا مجاهد راه خدا و رأس المجاهدین، (یا به تعبیر امام سجّاد علیه السلام «نورالمجاهدین»… علمدار اسلام، «یَا عَلِی أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِی فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ»،[۵]) به خونریز تبدیل شد!

باید چقدر جای مفاهیم جابجا شود؟

همینکه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خانه‌نشین شود و کعب الأحبار منبر برود، همین می‌شود! قاعده همین است!

کعب الأحبار گفت: اتفاقاً در کتب ما هم هست که علی حاکم نخواهد شد، این نظر کتاب‌های ماست، نظر خودم هم این است که علی به درد این کارها نمی‌خورد، علی مدام می‌خواهد ببیند پیامبر چکار کرده است! در جاهایی باید بی‌توجّهی کرد!

البته دروغ این کعب الأحبار روشن بود، چون بعداً امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به حکومت رسید، معلوم شد کعب الأحبار هم از تورات دروغ گفته است و هم نظر خودش دروغ بوده است؛ اما براحتی می‌گفتند.

این‌ها تدریس می‌کردند، ابوهریره‌ها هم می‌شنیدند.

فخر رازی در «المحصول» که یک کتاب اصول فقه است می‌گوید، ابوهریره از پیامبر اکرم روایت نقل می‌کرد، مردم می‌دیدند این حرف‌ها با فرمایشات پیامبر همخوانی ندارد، می‌رفتند و می‌دیدند که حرف‌های کعب است!

ابوهریره پای منبر کعب الأحبار می‌نشست، بعد هم عمداً یا سهواً می‌گفت پیامبر اینطور فرموده است،‌ در صورتی که کعب الأحبار گفته بود! حرف‌های کعب الأحبار به حدیث تبدیل می‌شد!

این موضوع برای قرن دوم و سوم نیست، همان نفرات اول مانند ابوهریره این کار را می‌کردند.

بعد هم می‌گوید: «إنَّمَا سَمِعُوا مِن أبُو هُرَیرَه وَ إنَّمَا سَمِعُوا مِن کَعب»، وقتی این‌ها می‌شنیدند ابوهریره می‌گوید پیامبر فرموده است، می‌رفتند و می‌دیدند حرف کعب است.

خلیفه دوم معالم یهود را بر سر سفره‌ی مردم آورده است!

«ابن کثیر» در تفسیر خود، چهار مرتبه این موضوع را تصریح کرده است. پسر عمروعاص هم یکی از شاگردان کعب الأحبار است، شاگرد خوبی هم بوده است!

«ابن کثیر» که شیعه نیست، پیرو مکتب ابن تیمیه است، بسیار هم با ما بد است، نسبت به فضائل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم خیلی تنگ‌نظر است، او چهار مرتبه می‌گوید: این حرفی که پسر عمروعاص می‌زند، در دو جای آن تصریح می‌کند که این برای پیغمبر است، برای پیغمبر نیست، این‌ها برای آثاری است که از بنی اسرائیل به دست او رسیده است! حال یا حواس او نیست، یا عمداً این کار را می‌کند!

خود خلیفه دوم به مدارس این‌ها می‌رفت و می‌نشست و استفاده می‌کرد، منبر مدارس یهود را می‌نشست و گوش می‌کرد، «عینی» که صاحب یکی از مهم‌ترین شروح صحیح بخاری است می‌گوید: «وَکَانَ مَمَرُّهُ عَلَى مِدْرَاسِ الْیَهُودِ»،[۶] به مدارس یهودیان می‌رفت و استفاده می‌کرد.

وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آثار یهود را در دست خلیفه دوم دید

«عبدالرزاق» که استاد بخاری است، کتاب به اسم «مصنّف» دارد، می‌گوید: «عبدالله بن ثابت» گفت با عمر در حال رفتن نزد پیامبر بودیم، به پیغمبر گفت «مَرَرْتُ بِأَخٍ لِی مِنْ قُرَیْظَهَ»،[۷] برادری از بنی قریظه (که یهودی هستند) دارم که نزد او رفته بودم، «وَکَتَبَ لِی جَوَامِعَ مِنَ التَّوْرَاهِ» او جملات و فقرات مهم و فصل‌های جالبی از تورات را برای من نوشته است، «أَفَلَا أَعْرِضُهَا عَلَیْکَ؟» آیا می‌خواهید برای شما بخوانم؟ «فَتَغَیَّرَ وَجْهُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ»، دیدند چهره‌ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم درهم شد.

عبدالله بن ثابت می‌گوید: به او گفتم «مَسَخَ اللَّهُ عَقْلَکَ» آیا عقل خودت را از دست داده‌ای؟ «أَلَا تَرَى مَا بِوَجْهِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ؟» آیا چهره‌ی پیامبر را نمی‌بینی؟

روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دید ورقه‌ای از تورات در دست عمر است… تاریخ نقل کرده است که عمر هم خودش و هم دخترش می‌توانستند از روی تورات بخوانند!

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به مردم فرمود: جمع شوید. وقتی جمع شدند فرمود: اگر خودِ موسی [علی نبیّنا و آله و علیه السلام] هم الآن زنده بود،‌ الآن پیرو من بود.

از این جمع، چند نفر می‌توانند تورات را عبری بخوانند؟ نباید این موضوع را ساده درنظر گرفت!

من نمی‌خواهم بگویم او یهودی بوده است، ولی می‌توانسته است آثار یهود را بخواند! یا از روی طمع، یا از روی علاقه.

وقتی یهودی‌ها روی منبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم قرار گرفتند

اینکه عمر با شعف به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم می‌گوید خیلی مطالب زیبایی است، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟

وقتی منبری‌ها «تَمیم داری» و «وَهب بن مُنَبِّه» و «کَعبُ الأحبار» و «عبدالله بن سلّام» و تازه‌مسلمان‌ها هستند، البته اگر مسلمان شده باشند… این چه پیامی برای مردم مدینه دارد؟

یعنی شما که پیامبر را دیده‌اید، خیلی چیزی نمی‌دانید، ولی این‌ها اهل کتاب هستند، این‌ها باسواد هستند.

خودباختگی فرهنگی و غرب‌زدگی، آن هم زمانی که هنوز این چیزها مطرح نبوده است!

در اینصورت چه اتفاقی رخ می‌دهد؟

می‌گفتند: چه کسی مغز دارد؟ یهودی‌ها! چه کسی باسواد است؟ یهودی‌ها! علم را از چه کسانی بپرسیم؟ یهودی‌ها! پیش‌بینی چه کسی؟ یهودی‌ها! کجا؟ مدارس یهود! چه کسی؟ بنی قریظه!

کم کم در ذهن مسلمین یک تصویر ایجاد شد.

چون قصه‌های یهودی‌ها هم خیلی بی‌ادبی و ۱۸+ است، من نمی‌توانم برای شما بیان کنم.

جذاب‌ترین کثافتکاری این است که شما راجع به آبرودارترین آدم‌ها حرف بیخود بزنی، این برای اهل بطالت از همه جذاب‌تر است. مثلاً بگویند نستجیربالله العظیم فیلم حین گناه آدمی منتشر شده است که نمی‌دانیم کیست، جذابیتی ندارد؛ ولی اگر بگویند او مسئول فلان جا بوده است، یا بازیگر بوده است، یا فوتبالیست بوده است، یا آیت الله بوده است! قبول دارید که «آیت الله» عجیب‌تر است!

این‌ها روی منبر بدترین حرف‌ها را راجع به انبیاء نقل می‌کردند. در مسجد پیامبر، قرب به قبر مبارک پیامبر، روی منبر پیامبر، بر علیه انبیاء چه حرف‌هایی می‌زدند…

مردم هم این حرف‌ها را نشنیده بودند، چون دروغ بود!

اینطور زیرساخت اعتقادات مسلمین را نابود کردند.

مرحوم علامه سید جعفر مرتضی رضوان الله تعالی علیه می‌گفت: عمده‌ی انحرافات این‌ها را با آوردن یهودیان بر سر تریبون‌های فرهنگی، وارد کردند. مثل اینکه نعوذبالله خدا جسم است، نگاه تحریفی به قرآن کریم، نگاه جسارت‌آمیز به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و… همه از آنجاست.

کم کم یک ذهنیت ایجاد شد، آن هم این بود که یهود باسواد است.

مثلاً خلیفه دوم از پیامبر نقل می‌کرد که سوالات خودتان را از یهودی‌ها بپرسید!

اگر اینطور است که چرا خلیفه‌ی پیامبر مسلمین شدی؟ خلیفه‌ی همان یهودی‌ها باش! اگر واقعاً علم دست آن‌هاست، ما اینجا چکار داریم؟

یکی از آثار اکاذیب «کعب الأحبار»، تا به امروز!

در کنار این‌ها خیلی چیزهای دیگری هم می‌گفت، به یکی از آن‌ها اشاره می‌کنم.

همانطور که می‌دانید کعب الأحبار زمان خلیفه سوم هم بود، بعد باعث شد که ابوذر تبعید شود، زمان معاویه هم بود.

بین امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و معاویه درگیری شد، کعب الأحبار می‌گفت: «أهلُ الشَّام سَیفٌ مِن سُیُوفِ الله»![۸] در کتب گذشتگان که علم نزد آن‌هاست، اهل شام شمشیر خدا هستند، «یَنتَقِمُ اللهُ بِهِم مِمَّن عَصَاهُ فِی أرضِه» اگر خدا بخواهد از کسی انتقام بگیرد، با اهل شام انتقام می‌گیرد.

چطور مردم را در صفین، مقابل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قرار دهیم؟

به دروغ گفتند که علی نعوذبالله خیانت کرده است و خلیفه سوم را کشته است، خدا بدست شما می‌خواهد از او انتقام بگیرد!

چرا این روایت را آوردم؟

چون یک عالم معاصر به نام «التَلبَنتِی» که خیلی هم فحاش است، در شهادت شهید نصرالله خیلی زبان‌درازی کرد، او این روایت را آورده است و می‌گوید: «وَ هَذَا یَشمُلُ کُلَّ بِلَادِ الشَّام وَ السُّورِیَا»، و منظور او جولانی است!

می‌خواهم بگویم من فقط تاریخ نمی‌خوانم، کعب الأحبار گفته است و «التَلبَنتِی» به او استناد می‌کند!

حرف این است که یک دینِ منحرف است، یک مسیر باطل است.

بعنوان نمونه امروز با حرف کعب الأحبار از جولانی دفاع می‌کند!

فقه یهود در عملکرد خلیفه دوم!

چه فجایعی آمد، چقدر مسلمین، حتّی غیرشیعیان کتاب نوشتند که ما از دست این اسرائیلیات چکار کنیم؟ یعنی کتب روایی ما…

شما حساب کنید نستجیربالله، معاذالله، خاک بر دهانم، زراره و محمد بن مسلم سلام الله علیهما، گاهی بجای فرمایشات امام صادق علیه السلام از یهود حرف بزنند و ما خیال کنیم از امام صادق علیه السلام است! آنوقت چه چیزی می‌ماند؟

کار به جایی رسیده است که چون خلیفه دوم خیلی به معالم یهود پایبند بود، می‌گفتند چون او خیلی حضرت موسی را دوست داشته است، تا آخر عمر خود هم فقه یهود را اجرا می‌کرد و هم فقه اسلام را!

مثلاً شنبه‌ها کار نمی‌کرد و گوشت شتر نمی‌خورد، چون در یهود نیست!

«ذهبی» می‌گوید در «سیر اعلام النبلاء» می‌گوید علّت این بود که خلیفه دوم یک تورات حقیقی تحریف نشده داشت، پس علم در دست او بود!

ما از ابتدای جلسه می‌گوییم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: اگر خود موسی هم بود، الآن باید سرباز و شاگرد من می‌شد!

حال ذهبی می‌گوید: بخاطر این بود که خلیفه دوم تورات حقیقی در اختیار داشت!

به این موضوع توجّه ندارد که اگر تورات حقیقی هم بود، پیامبر فرمود: «لَوْ کَانَ مُوسَى حَیّاً مَا وَسِعَهُ إِلاَّ اِتِّبَاعِی»![۹]

همانطور که می‌دانید قبر «کعب الأحبار» در حُمص است.

بحث یهود مفصل است، اما به بحث ما ربط ندارد.

وقتی کعب الأحبار معلّم شود، معنای آیات سخیف می‌شوند

این مقدمه‌ی مفصل به دو جهت بود، در جامعه‌ای که منبری آن «کعب الأحبار» است، خلیفه هم آن خلیفه است، عصمت و علم مستقیم از خدا قفل است! دیگر چنین چیزی به ذهن کسی نمی‌رسد.

شما هرچه بگویید، سقف آرمان و آرزوهای آن‌ها اینجاست، قبله‌ی آن‌ها این‌ها هستند، سقف فهم‌شان از حقایق و اوصاف، این‌ها می‌شود.

لذا اگر در قرآن کریم آیه‌ای راجع به شخصیت‌هایی سخن بگوید، این‌ها نمی‌توانند خیلی بالا ببینند. این‌ها ذیل تفسیر اکثر آیات قرآن کریم راجع به انبیاء، یک گناه و خطای فاحشی به انبیاء علیهم السلام نسبت داده‌اند، آیه‌ای نبوده که این‌ها آن آیه را رها کرده باشند.

از آنطرف در جامعه تبلیغ کردند اگر گیر کردی از یهود بپرس.

این‌ها کسی را نداشتند که بخواهند عَلَم کنند، چند نفر را عَلَم کردند.

بعنوان اهل بیت، «ابن عباس» را عَلَم کردند که شاگرد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود! چه کسی را می‌توانستند مقابل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قرار دهند؟ مجبور شدند چند یهودی را قرار بدهند و بگویند این‌ها باسوادهای امّت هستند.

من دو مثال می‌زنم تا ببینید.

این قسمت بحث را مستقل و مختصر می‌گویم، خیلی مهم است. بعد بگویم این‌ها چه فهمید‌ه‌اند.

در قرآن کریم آیه‌ای داریم، آیه‌ی آخر سوره مبارکه رعد، خدای متعال در آیه ۴۳ سوره مبارکه رعد می‌فرماید: «وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا» یا رسول الله! کفار می‌گویند تو رسول نیستی، و اگر رسول هستی دلیل بیاور. خدای متعال جواب می‌دهد: «قُلْ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ» بگو خدا شهادت بدهد تو پیغمبر هستی کافی است، «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ» و شهادت آن کسی که علم کتاب دارد هم کافی است.

به این «و»، واوِ عدل می‌گویند، باید این‌ها عدل هم باشد! شهادت چه کسی بر حقانیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، عدل شهادت خداست؟

حال شما کسی را بگویید که قبیح نیست!

بروید و به کتب تفسیری مراجعه کنید، می‌گوید: «عبدالله بن سلّام» که یهودی بود و مسلمان شد!

اینکه می‌گوییم آیات را نابود کرده‌اند، به معنای نابود کردن الفاظ نیست، ولی معنا را بهم ریخته‌اند.

الآن به این موضوع کاری ندارم که آن فرد مورد نظر کیست، اما یعنی شهادت «عبدالله بن سلّام» یهودی که اگر مسلمان شده باشد، تراز شهادت خداست؟!

چرا باید معنای این‌ها اینقدر خاک بر سر و سخیف و تنزّل‌یافته باشد؟ چون حدود چهل سال این‌ها را به اسم علم، به خورد مردم داده‌اند!

اصلاً قباحت این تفسیر روشن است و استدلال نمی‌خواهد.

بعد بگو از کجا این تفسیر را فهمیدی؟ آیا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرموده است؟ نه! می‌گویند خلیفه این‌ها را صدر نشانده است، بقیه را در خانه‌های خود نشانده است تا این‌ها حرف بزنند.

ولی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌فرماید: علی بن ابیطالب [صلوات الله علیه].

چون امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عصمت دارد، چون قول او قول الله است، فعل او فعل الله است، علم او علم الله است، قبیح نیست، اگر کسی غیر از او (یا ائمه‌ی بعدی) را بگویید قبیح است.

این همان معنایی است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها روزهای اول در خطبه فدکیه فرمود: «اَمْ اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْانِ وَ عُمُومِهِ مِنْ اَبی وَابْنِ عَمّی؟»، شما قرآن می‌فهمید یا پدر و پسرعموی من؟

غیر از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، هر کسی را بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمود، زشت بود. چون قرآنی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌داند، به پیامبر وحی شده است، وحی علم حضوری است، مثل اینکه من گرسنه هستم یا سردرد دارم، از بیرون به شما کاری ندارم، بالوجدان نزد من است، مثلاً بالوجدان می‌دانم که پسر خود را می‌شناسم. قرآن کریم بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم وحی شده است، علم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به وحی، با هیچ کسی قابل قیاس نیست.

زهرای مرضیه سلام الله علیها چون می‌داد آن‌ها کجا زده‌اند، در خطبه فدکیه می‌فرماید: «اَمْ اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْانِ وَ عُمُومِهِ مِنْ اَبی وَابْنِ عَمّی؟».

چون وقتی وحی نازل شد، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمود: یا رسول الله! عجب نعره‌ای!…

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «یَا عَلِیُّ إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى»؛[۱۰] خود امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم فرمود: «لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّهَ اَلشَّیْطَانِ حَتَّى نَزَلَ اَلْوَحْیُ»،[۱۱] وقتی وحی نازل شد، صدای نعره‌ی شیطان را شنیدم.

لذا علم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با علم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم یکی است، شهادت او قطعی است، عصمت دارد.

سلمان با همه‌ی عظمتی که دارد، که سلام خدا بر سلمان، قبیح بود بگوییم منظور سلمان است.

دعا

امشب هوا بارانی بود، برای کسانی که با موتور تشریف می‌آورند سخت است.

خدایا! همه‌ی کسانی که دوست داشتند در این جلسه باشند، زنده و مرده، در این جلسه شریک بفرما؛ ما را هم در دعای خیر مؤمنین، در سحرهای مؤمنین لحاظ بگردان.

روضه و توسّل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه

شب هشتم است، از روایت حضرت صادق سلام الله علیه برمی‌آید که یکی از سنگین‌ترین ابتلائات الهی، یکی از جگرسوزترین مصیبت‌هایی که سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دیده است، اینجاست.

پسری که… امام حسینی که خودش «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ» است، وقتی او را می‌دید به یاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌افتاد، عجیب است، ما واقعاً این جملات را نفهمیده‌ایم…

آقایی کنار حضرت زینب کبری سلام الله علیها و قمر بنی هاشم علیه السلام و سیّدالشّهداء صلوات الله علیه، آن‌ها را به یاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌اندازد…

ما اصلاً نمی‌توانیم تصوّر کنیم…

همه‌ی عالم فدای امام حسین علیه السلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم…

اگر نماز امام جماعت محل شما بخواهد، به یاد نماز آقای بهجت بیندازد، باید کسی مانند او باشد، وگرنه انسان که همینطور به یاد او نمی‌افتد!

در این روایت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه منطق به معنای نطق است، سخن گفتنِ حضرت علی اکبر علیه السلام… کسی سخن بگوید و بگویند انگار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم سخن می‌فرماید!

انصافاً ما اصلاً نفهمیده‌ایم!

هم چهره، هم اخلاق… انصافاً اینکه اخلاق کسی را ببینی و بگویی خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است!…

این آقا چقدر رشد کرده است!

«السَّلامُ عَلَیکَ یا أوَّلَ قَتیلٍ مِن نَسلِ خَیرِ سَلیلٍ مِن سُلالَهِ إبراهیمَ الخَلیلِ»[۱۲]...

امام حسین علیه السلام بالای سر او فرمود: «لَعَنَ الله قَومً قَتَلُوک مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَی الرَّحْمَنِ»[۱۳] این‌ها به خدا خیلی جسارت کردند، «وَ عَلَی انْتِهَاکِ حُرْمَهِ الرَّسُولِ!»، این‌ها چقدر به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بی‌ادبی کردند، آن لحظه‌ای می‌زدند، می‌فهمیدند انگار پیامبر را می‌زنند، فقط چهره و لباس نبود…

آقا جان… امشب بین ما و پدرتان شفاعت کنید، یا اباعبدالله! دلمان برای حرم شما تنگ شده است… یا اباعبدالله! کنار علی اکبر، در آن کنج بایستیم و به شما سلام بدهیم… «صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یَا أبَاعَبْدِالله، صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یَا أبَاعَبْدِالله، صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یَا أبَاعَبْدِالله، ألسَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکَاتُه»

آقای با این عظمت، انسان به یاد خندق می‌افتد که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمود وقتی می‌خواستم به میدان بروم، زنان مدینه دور مرا گرفتند، زبان حالشان این بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم غریب و تنهاست، همه یکپارچه گریه می‌کردند…

وقتی انصار شهید شدند، «اسْتَأْذَنَ أَبَاهُ»،[۱۴] به محضر سیّدالشّهداء صلوات الله علیه آمد و اذن گرفت… سیّدالشّهداء صلوات الله علیه اصلاً او را در آغوش نکشید، معطل نکرد، وبلافاصله «فَأَذِنَ لَهُ» فرمود: برو…

علی اکبر سلام الله علیه به سمت میدان رفت… هنوز به میدان نرفته «فَنَظَرَ إِلَیْهِ نَظَرَ آیِسٍ مِنْهُ»، با یأس و ناامیدی… می‌داند که او دیگر برنمی‌گردد… نگاهی به پشت سر او کرد، «وَ أَرْخَى عَیْنَهُ» اشک چشم‌های حضرت را پُر کرد، دیگر نتوانست نگاه کند، سر مطهّر خود را پایین انداخت… شروع کرد به گریه کردن… هنوز اتفاقی نیفتاده بود که رو به عمر سعد کرد و فرمود: خدا رحم تو را قطع کند… چون من می‌دانم چه کسی را معرّفی می‌کنم و به میدان می‌فرستم، می‌دانم این‌ها از چه کسی کینه دارند، می‌دانم علی اکبر را به کجا می‌فرستم، خدا رحم تو را قطع کند… بعد دست به محاسن خود گرفت و صورت خود را رو به آسمان کرد، شبیه آن حالتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در خندق داشت…

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در خندق، وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را به میدان فرستاد، به خدای متعال عرض کرد: «رَبِّ لا تَذَرْنی‏ فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ»

اینجا هم سیّدالشّهداء صلوات الله علیه محاسن خود را بدست گرفت، صورت را رو به آسمان کرد و عرض کرد: «اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِیِّکَ نَظَرْنَا إِلَیْهِ» وقتی دلم برای جدّم تنگ می‌شد به علی اکبر نگاه می‌کردم…

بعد هم آیه اصطفاء خواند، «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ»،[۱۵] خدا انبیاء را برگزیده است… باید این آیه با علی اکبر نسبت داشته باشد، چون سیّدالشّهداء صلوات الله علیه أشبَهُ النّاسِ به خَتمُ المرسلین را فرستاده است…

حضرت علی اکبر سلام الله علیه به میدان رفت و رجز خواند، از رجز معلوم است که باید با او چکار کنند، «اَنا عَلِیُّ بنُ الحُسینُ بنُ عَلِیٍّ *** نَحنُ و بیتُ اللهِ اَولی بالنَّبِیِّ» حکومت و ولایت برای اهل بیت پیغمبر است، «تَااللهِ لا یَحکُمُ فِینَا اِبنُ الدَّعِیّ» ناپاکزادگان حق حکومت ندارند…

بعد هم هدف خود را بیان کرد، فرمود: به میدان آمدم تا از ناموس پدرم دفاع کنم…

این قسمت را ذوقی عرض می‌کنم، شاید بعد از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه همیشه این نگرانی بود که نکند وقتی خواستند به نوامیس حمله کنند، ما باشیم…

حضرت علی اکبر علیه السلام هم فرمود: آمده‌ام تا از ناموس پدرم دفاع کنم، حداقل تا زمانی که زنده‌ام نبینم…

به میدان رفت و جنگید و شجاعت حیدر کرار در شمشیر و نیزه‌ی او بود، تا اینکه او را دوره کردند… خسته شد، تشنه بود، او را سنگباران کردند… سپر را بالا گرفت، سر مبارک خود را پشت سر اسب خَم کرد، ارتفاع خود را کم کرد، دید او محدود شد، نیزه‌ای به پهلوی ایشان اصابت کرد…

اسب به منطقه‌ی دشمن رفت، نمی‌توانم عباراتی که مقتل‌نویس‌ها گفته‌اند را بگویم… خیلی ریخت و پاش کردند… صدای نحیفی بلند شد «عَلَیکَ مِنِّی السَّلَام یَا أبَتَاه، هَذَا جَدِّی رَسُولُ الله یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ عَجِّلِ الْقَدُومَ عَلَیْنَا»… آقا خود را به سرعت بالای سر علی اکبر رساند، شاید هنوز بالای اسب بود، همینکه بالای سر علی اکبر سلام الله علیه رسید «ثُمَّ شَهَقَ شَهْقَهً» صیحه‌ای زد و دست و پا… آقا از روی اسب افتاد، صدای هلهله‌ی دشمن بلند شد، ولی شاید دیگر حضرت چیزی نمی‌شنید، دشمن هلهله کرد، سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بالای سر علی اکبر نشست، «وَلَدِی»… دلِ حضرت آرام نشد، «وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ»


[۱]– سوره‌ مبارکه غافر، آیه ۴۴٫

[۲]– سوره‌ مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۳]– الصّحیفه السّجّادیّه، ص ۹۸٫

[۴] سوره مبارکه سبأ، آیه ۱۰ (وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا ۖ یَا جِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَالطَّیْرَ ۖ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ)

[۵] الخصال، جلد ۲، صفحه ۵۴۸ (حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اَلرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ حَفْصٍ اَلْخَثْعَمِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اَلْوَاحِدِ قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ اَلتَّغْلِبِیِّ قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ قَالَ حَدَّثَنِی حَفْصُ بْنُ مَنْصُورٍ اَلْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو سَعِیدٍ اَلْوَرَّاقُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا کَانَ مِنْ أَمْرِ أَبِی بَکْرٍ وَ بَیْعَهِ اَلنَّاسِ لَهُ وَ فِعْلِهِمْ بِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَا کَانَ لَمْ یَزَلْ أَبُو بَکْرٍ یُظْهِرُ لَهُ اَلاِنْبِسَاطَ وَ یَرَى مِنْهُ اِنْقِبَاضاً فَکَبُرَ ذَلِکَ عَلَى أَبِی بَکْرٍ فَأَحَبَّ لِقَاءَهُ وَ اِسْتِخْرَاجَ مَا عِنْدَهُ وَ اَلْمَعْذِرَهَ إِلَیْهِ لِمَا اِجْتَمَعَ اَلنَّاسُ عَلَیْهِ وَ تَقْلِیدِهِمْ إِیَّاهُ أَمْرَ اَلْأُمَّهِ وَ قِلَّهِ رَغْبَتِهِ فِی ذَلِکَ وَ زُهْدِهِ فِیهِ أَتَاهُ فِی وَقْتِ غَفْلَهٍ وَ طَلَبَ مِنْهُ اَلْخَلْوَهَ وَ قَالَ لَهُ وَ اَللَّهِ یَا أَبَا اَلْحَسَنِ مَا کَانَ هَذَا اَلْأَمْرُ مُوَاطَاهً مِنِّی وَ لاَ رَغْبَهً فِیمَا وَقَعْتُ فِیهِ وَ لاَ حِرْصاً عَلَیْهِ وَ لاَ ثِقَهً بِنَفْسِی فِیمَا تَحْتَاجُ إِلَیْهِ اَلْأُمَّهُ وَ لاَ قُوَّهً لِی لِمَالٍ وَ لاَ کَثْرَهِ اَلْعَشِیرَهِ وَ لاَ اِبْتِزَازَ لَهُ دُونَ غَیْرِی فَمَا لَکَ تُضْمِرُ عَلَیَّ مَا لَمْ أَسْتَحِقَّهُ مِنْکَ وَ تُظْهِرُ لِیَ اَلْکَرَاهَهَ فِیمَا صِرْتُ إِلَیْهِ وَ تَنْظُرُ إِلَیَّ بِعَیْنِ اَلسَّآمَهِ مِنِّی قَالَ فَقَالَ لَهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَمَا حَمَلَکَ عَلَیْهِ إِذَا لَمْ تَرْغَبْ فِیهِ وَ لاَ حَرَصْتَ عَلَیْهِ وَ لاَ وَثِقْتَ بِنَفْسِکَ فِی اَلْقِیَامِ بِهِ وَ بِمَا یَحْتَاجُ مِنْکَ فِیهِ فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ حَدِیثٌ سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِنَّ اَللَّهَ لاَ یَجْمَعُ أُمَّتِی عَلَى ضَلاَلٍ وَ لَمَّا رَأَیْتُ اِجْتِمَاعَهُمْ اِتَّبَعْتُ حَدِیثَ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَحَلْتُ أَنْ یَکُونَ اِجْتِمَاعُهُمْ عَلَى خِلاَفِ اَلْهُدَى وَ أَعْطَیْتُهُمْ قَوَدَ اَلْإِجَابَهِ وَ لَوْ عَلِمْتُ أَنَّ أَحَداً یَتَخَلَّفُ لاَمْتَنَعْتُ قَالَ فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَمَّا مَا ذَکَرْتَ مِنْ حَدِیثِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِنَّ اَللَّهَ لاَ یَجْمَعُ أُمَّتِی عَلَى ضَلاَلٍ أَ فَکُنْتُ مِنَ اَلْأُمَّهِ أَوْ لَمْ أَکُنْ قَالَ بَلَى قَالَ وَ کَذَلِکَ اَلْعِصَابَهُ اَلْمُمْتَنِعَهُ عَلَیْکَ مِنْ سَلْمَانَ وَ عَمَّارٍ وَ أَبِی ذَرٍّ وَ اَلْمِقْدَادِ وَ اِبْنِ عُبَادَهَ وَ مَنْ مَعَهُ مِنَ اَلْأَنْصَارِ قَالَ کُلٌّ مِنَ اَلْأُمَّهِ فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَکَیْفَ تَحْتَجُّ بِحَدِیثِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَمْثَالُ هَؤُلاَءِ قَدْ تَخَلَّفُوا عَنْکَ وَ لَیْسَ لِلْأُمَّهِ فِیهِمْ طَعْنٌ وَ لاَ فِی صُحْبَهِ اَلرَّسُولِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ نَصِیحَتِهِ مِنْهُمْ تَقْصِیرٌ قَالَ مَا عَلِمْتُ بِتَخَلُّفِهِمْ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِبْرَامِ اَلْأَمْرِ وَ خِفْتُ إِنْ دَفَعْتُ عَنِّی اَلْأَمْرَ أَنْ یَتَفَاقَمَ إِلَى أَنْ یَرْجِعَ اَلنَّاسُ مُرْتَدِّینَ عَنِ اَلدِّینِ وَ کَانَ مُمَارَسَتُکُمْ إِلَى أَنْ أَجَبْتُمْ أَهْوَنَ مَئُونَهً عَلَى اَلدِّینِ وَ أَبْقَى لَهُ مِنْ ضَرْبِ اَلنَّاسِ بَعْضِهِمْ بِبَعْضٍ فَیَرْجِعُوا کُفَّاراً وَ عَلِمْتُ أَنَّکَ لَسْتَ بِدُونِی فِی اَلْإِبْقَاءِ عَلَیْهِمْ وَ عَلَى أَدْیَانِهِمْ قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَجَلْ وَ لَکِنْ أَخْبِرْنِی عَنِ اَلَّذِی یَسْتَحِقُّ هَذَا اَلْأَمْرَ بِمَا یَسْتَحِقُّهُ فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ بِالنَّصِیحَهِ وَ اَلْوَفَاءِ وَ رَفْعِ اَلْمُدَاهَنَهِ وَ اَلْمُحَابَاهِ وَ حُسْنِ اَلسِّیرَهِ وَ إِظْهَارِ اَلْعَدْلِ وَ اَلْعِلْمِ بِالْکِتَابِ وَ اَلسُّنَّهِ وَ فَصْلِ اَلْخِطَابِ مَعَ اَلزُّهْدِ فِی اَلدُّنْیَا وَ قِلَّهِ اَلرَّغْبَهِ فِیهَا وَ إِنْصَافِ اَلْمَظْلُومِ مِنَ اَلظَّالِمِ اَلْقَرِیبِ وَ اَلْبَعِیدِ ثُمَّ سَکَتَ فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْشُدُکَ بِاللَّهِ یَا أَبَا بَکْرٍ أَ فِی نَفْسِکَ تَجِدُ هَذِهِ اَلْخِصَالَ أَوْ فِیَّ قَالَ بَلْ فِیکَ یَا أَبَا اَلْحَسَنِ قَالَ أَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنَا اَلْمُجِیبُ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَبْلَ ذُکْرَانِ اَلْمُسْلِمِینَ أَمْ أَنْتَ قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنَا اَلْأَذَانُ لِأَهْلِ اَلْمَوْسِمِ وَ لِجَمِیعِ اَلْأُمَّهِ بِسُورَهِ بَرَاءَهَ أَمْ أَنْتَ قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنَا وَقَیْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِنَفْسِی یَوْمَ اَلْغَارِ أَمْ أَنْتَ قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ أَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَ لِیَ اَلْوَلاَیَهُ مِنَ اَللَّهِ مَعَ وَلاَیَهِ رَسُولِ اَللَّهِ فِی آیَهِ زَکَاهِ اَلْخَاتَمِ أَمْ لَکَ قَالَ بَلْ لَکَ قَالَ أَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنَا اَلْمَوْلَى لَکَ وَ لِکُلِّ مُسْلِمٍ بِحَدِیثِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْمَ اَلْغَدِیرِ أَمْ أَنْتَ قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ أَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَ لِیَ اَلْوِزَارَهُ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلْمَثَلُ مِنْ هَارُونَ مِنْ مُوسَى أَمْ لَکَ قَالَ بَلْ لَکَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَ بِی بَرَزَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ بِأَهْلِ بَیْتِی وَ وُلْدِی فِی مُبَاهَلَهِ اَلْمُشْرِکِینَ مِنَ اَلنَّصَارَى أَمْ بِکَ وَ بِأَهْلِکَ وَ وُلْدِکَ قَالَ بِکَمْ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَ لِی وَ لِأَهْلِی وَ وُلْدِی آیَهُ اَلتَّطْهِیرِ مِنَ اَلرِّجْسِ أَمْ لَکَ وَ لِأَهْلِ بَیْتِکَ قَالَ بَلْ لَکَ وَ لِأَهْلِ بَیْتِکَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنَا صَاحِبُ دَعْوَهِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَهْلِی وَ وُلْدِی یَوْمَ اَلْکِسَاءِ اَللَّهُمَّ هَؤُلاَءِ أَهْلِی إِلَیْکَ لاَ إِلَى اَلنَّارِ أَمْ أَنْتَ قَالَ بَلْ أَنْتَ وَ أَهْلُکَ وَ وُلْدُکَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنَا صَاحِبُ اَلْآیَهِ یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخٰافُونَ یَوْماً کٰانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً  أَمْ أَنْتَ قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنْتَ اَلْفَتَى اَلَّذِی نُودِیَ مِنَ اَلسَّمَاءِ لاَ سَیْفَ إِلاَّ ذُو اَلْفَقَارِ وَ لاَ فَتَى إِلاَّ عَلِیٌّ أَمْ أَنَا قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنْتَ اَلَّذِی رُدَّتْ لَهُ اَلشَّمْسُ لِوَقْتِ صَلاَتِهِ فَصَلاَّهَا ثُمَّ تَوَارَتْ أَمْ أَنَا قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنْتَ اَلَّذِی حَبَاکَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرَایَتِهِ یَوْمَ خَیْبَرَ فَفَتَحَ اَللَّهُ لَهُ أَمْ أَنَا قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنْتَ اَلَّذِی نَفَّسْتَ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کُرْبَتَهُ وَ عَنِ اَلْمُسْلِمِینَ بِقَتْلِ عَمْرِو بْنِ عَبْدِ وُدٍّ أَمْ أَنَا قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنْتَ اَلَّذِی اِئْتَمَنَکَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلَى رِسَالَتِهِ إِلَى اَلْجِنِّ فَأَجَابَتْ أَمْ أَنَا قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ أَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنْتَ اَلَّذِی طَهَّرَکَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنَ اَلسِّفَاحِ مِنْ آدَمَ إِلَى أَبِیکَ بِقَوْلِهِ أَنَا وَ أَنْتَ مِنْ نِکَاحٍ لاَ مِنْ سِفَاحٍ مِنْ آدَمَ إِلَى عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ أَمْ أَنَا قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنَا اَلَّذِی اِخْتَارَنِی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ زَوَّجَنِی اِبْنَتَهُ فَاطِمَهَ وَ قَالَ اَللَّهُ زَوَّجَکَ أَمْ أَنْتَ قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنَا وَالِدُ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ رَیْحَانَتَیْهِ اَللَّذَیْنِ قَالَ فِیهِمَا هَذَانِ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ وَ أَبُوهُمَا خَیْرٌ مِنْهُمَا أَمْ أَنْتَ قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَخُوکَ اَلْمُزَیَّنُ بِجَنَاحَیْنِ فِی اَلْجَنَّهِ لِیَطِیرَ بِهِمَا مَعَ اَلْمَلاَئِکَهِ أَمْ أَخِی قَالَ بَلْ أَخُوکَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنَا ضَمِنْتُ دَیْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ نَادَیْتُ فِی اَلْمَوْسِمِ بِإِنْجَازِ مَوْعِدِهِ أَمْ أَنْتَ قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنَا اَلَّذِی دَعَاهُ رَسُولُ اَللَّهِ لِطَیْرٍ عِنْدَهُ یُرِیدُ أَکْلَهُ فَقَالَ اَللَّهُمَّ اِئْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِکَ إِلَیْکَ بَعْدِی أَمْ أَنْتَ قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنَا اَلَّذِی بَشَّرَنِی رَسُولُ اَللَّهِ بِقِتَالِ اَلنَّاکِثِینَ وَ اَلْقَاسِطِینَ وَ اَلْمَارِقِینَ عَلَى تَأْوِیلِ اَلْقُرْآنِ أَمْ أَنْتَ قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنَا اَلَّذِی شَهِدْتُ آخِرَ کَلاَمِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ وَلِیتُ غُسْلَهُ وَ دَفْنَهُ أَمْ أَنْتَ قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنَا اَلَّذِی دَلَّ عَلَیْهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِعِلْمِ اَلْقَضَاءِ بِقَوْلِهِ عَلِیٌّ أَقْضَاکُمْ أَمْ أَنْتَ قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنَا اَلَّذِی أَمَرَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَصْحَابَهُ بِالسَّلاَمِ عَلَیْهِ بِالْإِمْرَهِ فِی حَیَاتِهِ أَمْ أَنْتَ قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنْتَ اَلَّذِی سَبَقَتْ لَهُ اَلْقَرَابَهُ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَمْ أَنَا قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنْتَ اَلَّذِی حَبَاکَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِدِینَارٍ عِنْدَ حَاجَتِهِ وَ بَاعَکَ جَبْرَئِیلُ وَ أَضَفْتَ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَطْعَمْتَ وُلْدَهُ قَالَ فَبَکَى أَبُو بَکْرٍ وَ قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنْتَ اَلَّذِی حَمَلَکَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلَى کَتِفَیْهِ فِی طَرْحِ صَنَمِ اَلْکَعْبَهِ وَ کَسْرِهِ حَتَّى لَوْ شَاءَ أَنْ یَنَالَ أُفُقَ اَلسَّمَاءِ لَنَالَهَا أَمْ أَنَا قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنْتَ اَلَّذِی قَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِی فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ أَمْ أَنَا قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنْتَ اَلَّذِی أَمَرَ رَسُولُ اَللَّهِ بِفَتْحِ بَابِهِ فِی مَسْجِدِهِ حِینَ أَمَرَ بِسَدِّ جَمِیعِ أَبْوَابِ أَصْحَابِهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَحَلَّ لَهُ فِیهِ مَا أَحَلَّهُ اَللَّهُ أَمْ أَنَا قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ اَللَّهَ أَنْتَ اَلَّذِی قَدَّمَ بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ صَدَقَهً فَنَاجَاهُ أَمْ أَنَا إِذَا عَاتَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَوْماً فَقَالَ أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوٰاکُمْ صَدَقٰاتٍ  اَلْآیَهَ قَالَ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنْتَ اَلَّذِی قَالَ فِیهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِفَاطِمَهَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ زَوَّجْتُکِ أَوَّلَ اَلنَّاسِ إِیمَاناً وَ أَرْجَحَهُمْ إِسْلاَماً فِی کَلاَمٍ لَهُ أَمْ أَنَا قَالَ بَلْ أَنْتَ فَلَمْ یَزَلْ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَعُدُّ عَلَیْهِ مَنَاقِبَهُ اَلَّتِی جَعَلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ دُونَهُ وَ دُونَ غَیْرِهِ وَ یَقُولُ لَهُ أَبُو بَکْرٍ بَلْ أَنْتَ قَالَ فَبِهَذَا وَ شِبْهِهِ یُسْتَحَقُّ اَلْقِیَامُ بِأُمُورِ أُمَّهِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَمَا اَلَّذِی غَرَّکَ عَنِ اَللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِهِ وَ عَنْ دِینِهِ وَ أَنْتَ خِلْوٌ مِمَّا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ أَهْلُ دِینِهِ قَالَ فَبَکَى أَبُو بَکْرٍ وَ قَالَ صَدَقْتَ یَا أَبَا اَلْحَسَنِ أَنْظِرْنِی یَوْمِی هَذَا فَأُدَبِّرُ مَا أَنَا فِیهِ وَ مَا سَمِعْتُ مِنْکَ قَالَ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَکَ ذَلِکَ یَا أَبَا بَکْرٍ فَرَجَعَ مِنْ عِنْدِهِ وَ خَلاَ بِنَفْسِهِ یَوْمَهُ وَ لَمْ یَأْذَنْ لِأَحَدٍ إِلَى اَللَّیْلِ وَ عُمَرُ یَتَرَدَّدُ فِی اَلنَّاسِ لِمَا بَلَغَهُ مِنْ خَلْوَتِهِ بِعَلِیٍّ عَلَیهِ السَّلاَمُ فَبَاتَ فِی لَیْلَتِهِ فَرَأَى رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی مَنَامِهِ مُتَمَثِّلاً لَهُ فِی مَجْلِسِهِ فَقَامَ إِلَیْهِ أَبُو بَکْرٍ لِیُسَلِّمَ عَلَیْهِ فَوَلَّى وَجْهَهُ فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ یَا رَسُولَ اَللَّهِ هَلْ أَمَرْتَ بِأَمْرٍ فَلَمْ أَفْعَلْ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَرُدُّ اَلسَّلاَمَ عَلَیْکَ وَ قَدْ عَادَیْتَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ عَادَیْتَ مَنْ وَالَى اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ رُدَّ اَلْحَقَّ إِلَى أَهْلِهِ قَالَ فَقُلْتُ مَنْ أَهْلُهُ قَالَ مَنْ عَاتَبَکَ عَلَیْهِ وَ هُوَ عَلِیٌّ قَالَ فَقَدْ رَدَدْتُ عَلَیْهِ یَا رَسُولَ اَللَّهِ بِأَمْرِکَ قَالَ فَأَصْبَحَ وَ بَکَى وَ قَالَ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اُبْسُطْ یَدَکَ فَبَایَعَهُ وَ سَلَّمَ إِلَیْهِ اَلْأَمْرَ وَ قَالَ لَهُ أَخْرُجُ إِلَى مَسْجِدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأُخْبِرُ اَلنَّاسَ بِمَا رَأَیْتُ فِی لَیْلَتِی وَ مَا جَرَى بَیْنِی وَ بَیْنَکَ فَأُخْرِجُ نَفْسِی مِنْ هَذَا اَلْأَمْرِ وَ أُسَلِّمُ عَلَیْکَ بِالْإِمْرَهِ قَالَ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ نَعَمْ فَخَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ مُتَغَیِّراً لَوْنُهُ فَصَادَفَهُ عُمَرُ وَ هُوَ فِی طَلَبِهِ فَقَالَ لَهُ مَا حَالُکَ یَا خَلِیفَهَ رَسُولِ اَللَّهِ فَأَخْبَرَهُ بِمَا کَانَ مِنْهُ وَ مَا رَأَى وَ مَا جَرَى بَیْنَهُ وَ بَیْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ أَنْشُدُکَ بِاللَّهِ یَا خَلِیفَهَ رَسُولِ اَللَّهِ أَنْ تَغْتَرَّ بِسِحْرِ بَنِی هَاشِمٍ فَلَیْسَ هَذَا بِأَوَّلِ سِحْرٍ مِنْهُمْ فَمَا زَالَ بِهِ حَتَّى رَدَّهُ عَنْ رَأْیِهِ وَ صَرَفَهُ عَنْ عَزْمِهِ وَ رَغَّبَهُ فِیمَا هُوَ فِیهِ وَ أَمَرَهُ بِالثَّبَاتِ عَلَیْهِ وَ اَلْقِیَامِ بِهِ قَالَ فَأَتَى عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلْمَسْجِدَ لِلْمِیعَادِ فَلَمْ یَرَ فِیهِ مِنْهُمْ أَحَداً فَأَحَسَّ بِالشَّرِّ مِنْهُمْ فَقَعَدَ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَمَرَّ بِهِ عُمَرُ فَقَالَ یَا عَلِیُّ دُونَ مَا تَرُومُ خَرْطُ اَلْقَتَادِ فَعَلِمَ بِالْأَمْرِ وَ قَامَ وَ رَجَعَ إِلَى بَیْتِهِ .)

[۶] تفسیر الرازی = مفاتیح الغیب أو التفسیر الکبیر، جلد ۳، صفحه ۶۱۱

[۷] مصنف عبد الرزاق الصنعانی، جلد ۶ ، صفحه ۱۱۳ (عَبْدُ الرَّزَّاقِ قَالَ: أَخْبَرَنَا الثَّوْرِیُّ، عَنْ جَابِرٍ، عَنِ الشَّعْبِیِّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ ثَابِتٍ قَالَ: جَاءَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنِّی مَرَرْتُ بِأَخٍ لِی مِنْ قُرَیْظَهَ، وَکَتَبَ لِی جَوَامِعَ مِنَ التَّوْرَاهِ، أَفَلَا أَعْرِضُهَا عَلَیْکَ؟ قَالَ: فَتَغَیَّرَ وَجْهُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ عَبْدُ اللَّهِ: فَقُلْتُ: مَسَخَ اللَّهُ عَقْلَکَ، أَلَا تَرَى مَا بِوَجْهِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ؟ فَقَالَ عُمَرُ: رَضِیتُ بِاللَّهِ رَبًّا، وَبِالْإِسْلَامِ دِینًا، وَبِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ نَبِیًّا قَالَ: فَسُرِّیَ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، ثُمَّ قَالَ: «وَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ، لَوْ أَصْبَحَ فِیکُمْ مُوسَى ثُمَّ اتَّبَعْتُمُوهُ وَتَرَکْتُمُونِی لَضَلَلْتُمْ، أَنْتُمْ حَظِّی مِنَ الْأُمَمِ، وَأَنَا حَظُّکُمْ مِنَ النَّبِیِّینَ»)

[۸] مختصر تاریخ دمشق، جلد ۱ ، صفحه ۱۱۱

[۹] معانی الأخبار، جلد ۱، صفحه ۲۸۲ (وَ أَتَى عُمَرُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ إِنَّا نَسْمَعُ أَحَادِیثَ مِنْ یَهُودَ تُعْجِبُنَا فَتَرَى أَنْ نَکْتُبَ بَعْضَهَا فَقَالَ أَ مُتَهَوِّکُونَ کَمَا تَهَوَّکَتِ اَلْیَهُودُ وَ اَلنَّصَارَى لَقَدْ جِئْتُکُمْ بِهَا بَیْضَاءَ نَقِیَّهً وَ لَوْ کَانَ مُوسَى حَیّاً مَا وَسِعَهُ إِلاَّ اِتِّبَاعِی)

[۱۰] عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، جلد ۴، صفحه ۱۲۲ (وَ قَالَ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَا عَلِیُّ إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى – إِلاَّ أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ فَقَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَا لَنَا مِنْ خَیْرٍ فَمِنْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ .)

[۱۱] الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، جلد ۲، صفحه ۴۱۳ (قَالَ عَبْدُ اَلْمَحْمُودِ وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَى عَنْ صَدْرِ اَلْأَئِمَّهِ عِنْدَهُمْ مُوَفَّقُ بْنُ أَحْمَدَ اَلْمَکِّیُّ یَرْوِیهَا عَنْ فَخْرِ خُوارِزْمَ مَحْمُودٍ اَلزَّمَخْشَرِیِّ بِإِسْنَادِهِ إِلَى أَبِی ذَرٍّ زِیَادَهً فِی مُنَاشَدَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِأَهْلِ اَلشُّورَى وَ هَذَا لَفْظُهَا: نَاشَدْتُکُمُ اَللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ مَعَاشِرَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ أَنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَى اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ لاَ سَیْفَ إِلاَّ ذُو اَلْفَقَارِ وَ لاَ فَتَى إِلاَّ عَلِیٌّ هَلْ تَعْلَمُونَ کَانَ هَذَا قَالُوا اَللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ فَأَنْشُدُکُمُ اَللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ جَبْرَئِیلَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ نَزَلَ عَلَى اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَأْمُرُکَ أَنْ تُحِبَّ عَلِیّاً وَ تُحِبَّ مَنْ یُحِبُّهُ فَإِنَّ اَللَّهَ یُحِبُّ عَلِیّاً وَ یُحِبُّ مَنْ یُحِبُّ عَلِیّاً قَالُوا اَللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ فَأَنْشُدُکُمُ اَللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَى اَلسَّمَاءِ اَلسَّابِعَهِ دُفِعْتُ إِلَى رِفَافٍ مِنْ نُورٍ ثُمَّ دُفِعْتُ إِلَى حُجُبٍ مِنْ نُورٍ فَوَعَدَ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْجَبَّارُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ أَشْیَاءَ فَلَمَّا رَجَعَ مِنْ عِنْدِهِ نَادَى مُنَادٍ مِنْ وَرَاءِ اَلْحِجَابِ نِعْمَ اَلْأَبُ أَبُوکَ إِبْرَاهِیمُ وَ نِعْمَ اَلْأَخُ أَخُوکَ عَلِیٌّ فَاسْتَوْصِ بِهِ أَ تَعْلَمُونَ مَعَاشِرَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ کَانَ هَذَا فَقَالَ مِنْ بَیْنِهِمْ أَبُو مُحَمَّدٍ یَعْنِی عَبْدَ اَلرَّحْمَنِ بْنَ عَوْفٍ سَمِعْتُهَا مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ إِلاَّ فَصَمَّتَا قَالَ فَأَنْشُدُکُمُ اَللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ أَحَداً کَانَ یَدْخُلُ اَلْمَسْجِدَ جُنُباً غَیْرِی قَالُوا اَللَّهُمَّ لاَ قَالَ فَأَنْشُدُکُمُ اَللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ أَبْوَابَ اَلْمَسْجِدِ سَدَّهَا وَ تَرَکَ بَابِی قَالُوا اَللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنِّی کُنْتُ إِذَا قَاتَلْتُ عَنْ یَمِینِ رَسُولِ اَللَّهِ قَالَ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِیَّ بَعْدِی قَالُوا اَللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ فَهَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ حِینَ أَخَذَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ جَعَلَ یَقُولُ هَیِّ یَا حَسَنُ فَقَالَتْ فَاطِمَهُ إِنَّ اَلْحُسَیْنَ أَصْغَرُ وَ أَضْعَفُ رُکْناً مِنْهُ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اَللَّهِ أَ لاَ تَرْضَیْنَ أَنْ أَقُولَ أَنَا هَیِّ یَا حَسَنُ وَ یَقُولُ جَبْرَئِیلُ هَیِّ یَا حُسَیْنُ فَهَلْ لِأَحَدٍ مِنْکُمْ مِثْلُ هَذِهِ اَلْمَنْزَلَهِ نَحْنُ اَلصَّابِرُونَ لِیَقْضِیَ اَللّٰهُ  فِی هَذِهِ اَلْبَیْعَهِ أَمْراً کٰانَ مَفْعُولاً  ثُمَّ قَالَ وَ قَدْ عُلِمَ مَوْضِعِی مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلْقَرَابَهُ اَلْقَرِیبَهُ وَ اَلْمَنْزِلَهُ اَلْخَصِیصَهُ وَضَعَنِی فِی حَجْرِهِ وَ أَنَا وَلِیدٌ فَضَمَّنِی إِلَى صَدْرِهِ وَ یَلُفُّنِی فِی فِرَاشِهِ وَ یُمِسُّنِی جَسَدَهُ وَ یُشِمُّنِی عَرَقَهُ وَ کَانَ یَمْضَغُ اَلشَّیْءَ ثُمَّ یُلْقِمُنِیهِ وَ مَا وَجَدَ لِی کَذِبَهً فِی قَوْلٍ وَ لاَ خَطَأً فِی فِعْلٍ وَ لَقَدْ قَرَنَ اَللَّهُ بِهِ مِنْ لَدُنْ کَانَ فَطِیماً أَعْظَمَ مَلَکٍ مِنْ مَلاَئِکَتِهِ یَسْلُکُ بِهِ سَبِیلَ اَلْمَکَارِمِ وَ مَحَاسِنَ أَخْلاَقِ اَلْعَالَمِ لَیْلَهُ وَ نَهَارَهُ وَ لَقَدْ کُنْتُ أَتَّبِعُهُ اِتِّبَاعَ اَلْفَصِیلِ أَثَرَ أُمِّهِ یَرْفَعُ کُلَّ یَوْمٍ لِی عَلَماً مِنْ أَخْلاَقِهِ وَ یَأْمُرُنِی بِالاِقْتِدَاءِ بِهِ وَ لَقَدْ کَانَ یجاوز [یُجَاوِرُ] فِی کُلِّ سَنَهٍ بحرا [ بِحِرَاءَ ] فَأَرَاهُ وَ لاَ یَرَاهُ غَیْرِی وَ لَمْ یَجْمَعْ بَیْتٌ وَاحِدٌ یَوْمَئِذٍ فِی اَلْإِسْلاَمِ غَیْرَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ خَدِیجَهَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا أَرَى نُورَ اَلْوَحْیِ وَ اَلرِّسَالَهِ وَ أَشَمُّ رِیحَ اَلنُّبُوَّهِ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّهَ اَلشَّیْطَانِ حَتَّى نَزَلَ اَلْوَحْیُ عَلَیْهِ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا هَذِهِ اَلرَّنَّهُ فَقَالَ هَذَا اَلشَّیْطَانُ قَدْ أَیِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلاَّ أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ وَ لَکِنَّکَ وَزِیرٌ وَ إِنَّکَ لَعَلَى خَیْرٍ وَ لَقَدْ کُنْتُ مَعَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمَّا أَتَاهُ اَلْمَلَأُ مِنْ قُرَیْشٍ فَقَالُوا لَهُ یَا مُحَمَّدُ إِنَّکَ قَدِ اِدَّعَیْتَ عَظِیماً لَمْ یَدَّعِهِ آبَاؤُکَ وَ لاَ أَحَدٌ مِنْ بَیْتِکَ وَ نَحْنُ نَسْأَلُکَ أَمْراً إِنْ أَجَبْتَنَا إِلَیْهِ وَ أَرَیْتَنَاهُ عَلِمْنَا أَنَّکَ نَبِیٌّ وَ رَسُولٌ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ عَلِمْنَا أَنَّکَ سَاحِرٌ کَذَّابٌ فَقَالَ لَهُمْ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ مَا تَسْأَلُونَ قَالُوا تَدْعُو لَنَا هَذِهِ اَلشَّجَرَهَ حَتَّى تَنْقَلِعَ بِعُرُوقِهَا وَ تَقِفَ بَیْنَ یَدَیْکَ فَقَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِنَّ اَللّٰهَ عَلىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ  فَإِنْ فَعَلَ اَللَّهُ ذَلِکَ لَکُمْ تُؤْمِنُونَ وَ تَشْهَدُونَ بِالْحَقِّ قَالُوا نَعَمْ فَقَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ سَأُرِیکُمْ مَا تَطْلُبُونَ وَ إِنِّی لَأَعْلَمُ أَنَّکُمْ مَا تَفِیئُونَ إِلَى خَیْرٍ وَ أَنَّ فِیکُمْ مَنْ یُطْرَحُ فِی اَلْقَلِیبِ وَ مَنْ یُحَزِّبُ اَلْأَحْزَابَ ثُمَّ قَالَ یَا أَیَّتُهَا اَلشَّجَرَهُ إِنْ کُنْتِ تُؤْمِنِینَ بِاللَّهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ وَ تَعْلَمِینَ أَنِّی رَسُولُ اَللَّهِ فَانْقَلِعِی بِعُرُوقِکِ حَتَّى تَقِفِی بَیْنَ یَدَیَّ بِإِذْنِ اَللَّهِ فَوَ اَلَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لاَنْقَلَعَتْ بِعُرُوقِهَا وَ جَاءَتْ وَ لَهَا دَوِیٌّ عَظِیمٌ شَدِیدٌ وَ قَصْفٌ کَقَصْفِ أَجْنِحَهِ اَلطَّیْرِ حَتَّى وَقَفَتْ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَلْقَتْ بَعْضَهَا اَلْأَعْلَى عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ وَ بَعْضَ أَغْصَانِهَا عَلَى مَنْکِبِی وَ کُنْتُ عَنْ یَمِینِهِ فَلَمَّا نَظَرَ اَلْقَوْمُ إِلَى ذَلِکَ قَالُوا عُلُوّاً وَ اِسْتِکْبَاراً فَمُرْهَا فَلْیَأْتِکَ نِصْفُهَا وَ یَبْقَى نِصْفُهَا فَأَمَرَهَا بِذَلِکَ فَأَقْبَلَ إِلَیْهِ نِصْفُهَا کَأَعْجَبِ إِقْبَالٍ وَ أَشَدَّ دَوِیّاً وَ کَادَتْ تَلَطَّفُ بِرَسُولِ اَللَّهِ قَالُوا کُفْراً وَ عُتُوّاً فَمُرْ هَذَا اَلنِّصْفَ یَرْجِعْ إِلَى نِصْفِهِ کَمَا کَانَ فَأَمَرَهُ رَسُولُ اَللَّهِ فَرَجَعَ فَقُلْتُ أَنَا لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ إِنِّی أَوَّلُ مُؤْمِنٍ آمَنَ بِکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِأَنَّ اَلشَّجَرَهَ فَعَلَتْ مَا فَعَلَتْ بِأَمْرِ اَللَّهِ تَصْدِیقاً لِنُبُوَّتِکَ وَ إِجْلاَلاً لِکَلِمَتِکَ فَقَالَ اَلْقَوْمُ کُلُّهُمْ بَلْ سَاحِرٌ کَذَّابٌ عَجِیبُ اَلسِّحْرِ حَقِیقٌ بِهِ وَ هَلْ یُصَدِّقُکَ فِی أَمْرِکَ إِلاَّ مِثْلُ هَذَا یَعْنُونِی وَ إِنِّی لَمِنَ اَلْقَوْمِ اَلَّذِینَ لاَ یَأْخُذُهُمْ فِی اَللَّهِ لَوْمَهُ لاَئِمٍ سِیمَاهُمْ سِیمَاءُ اَلصِّدِّیقِینَ وَ کَلاَمُهُمْ کَلاَمُ اَلْأَبْرَارِ عِمَادُ اَللَّیْلِ وَ مَنَارُ اَلنَّهَارِ مُتَمَسِّکُونَ بِحَبْلِ اَللَّهِ اَلْقُرْآنِ یُحِبُّونَ سُنَنَ اَللَّهِ وَ سُنَنَ رَسُولِهِ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ وَ لاَ یَقْلِبُونَ وَ لاَ یَفْسُدُونَ قُلُوبُهُمْ فِی اَلْجِنَانِ وَ أَجْسَادُهُمْ فِی اَلْعَمَلِ .)

[۱۲] المزار الکبیر، جلد ۱، صفحه ۴۸۵

[۱۳] إقبال الأعمال، جلد ۲، صفحه ۷۱۲ (وَ هِیَ إِذَا أَرَدْتَ ذَلِکَ فَاغْتَسِلْ وَ اِلْبَسْ أَطْهَرَ ثِیَابِکَ وَ قِفْ عَلَى بَابِ قُبَّتِهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مُسْتَقْبِلَ اَلْقِبْلَهِ وَ سَلِّمْ عَلَى سَیِّدِنَا رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَى أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ عَلَى فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنِ وَ عَلَیْهِ وَ عَلَى اَلْأَئِمَّهِ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ ثُمَّ اُدْخُلْ وَ قِفْ على [عِنْدَ] ضَرِیحِهِ وَ کَبِّرِ اَللَّهَ تَعَالَى مِائَهَ مَرَّهٍ وَ قُلْ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ خَاتَمِ اَلنَّبِیِّینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ سَیِّدِ اَلْمُرْسَلِینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ سَیِّدِ اَلْوَصِیِّینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا حُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ فَاطِمَهَ [اَلزَّهْرَاءِ] سَیِّدَهِ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اَللَّهِ وَ اِبْنَ وَلِیِّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا صَفِیَّ اَللَّهِ وَ اِبْنَ صَفِیِّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اَللَّهِ وَ اِبْنَ حُجَّتِهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اَللَّهِ وَ اِبْنَ حَبِیبِهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا سَفِیرَ اَللَّهِ وَ اِبْنَ سَفِیرِهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خَازِنَ اَلْکِتَابِ اَلْمَسْطُورِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ اَلتَّوْرَاهِ وَ اَلْإِنْجِیلِ وَ اَلزَّبُورِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اَلرَّحْمَنِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا شَرِیکَ اَلْقُرْآنِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا عَمُودَ اَلدِّینِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا بَابَ حِکْمَهِ رَبِّ اَلْعَالَمِینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا عَیْبَهَ عِلْمِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْضِعَ سِرِّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اَللَّهِ وَ اِبْنَ ثَارِهِ وَ اَلْوِتْرَ اَلْمَوْتُورَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ وَ عَلَى اَلْأَرْوَاحِ اَلَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ وَ أَنَاخَتْ بِرَحْلِکَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ اَلْمُصِیبَهُ وَ جَلَّتِ اَلرَّزِیَّهُ بِکَ عَلَیْنَا وَ عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ اَلْإِسْلاَمِ فَلَعَنَ اَللَّهُ أُمَّهً أَسَّسَتْ أَسَاسَ اَلظُّلْمِ وَ اَلْجَوْرِ عَلَیْکُمْ أَهْلَ اَلْبَیْتِ وَ لَعَنَ اَللَّهُ أُمَّهً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقَامِکُمْ وَ أَزَالَتْکُمْ عَنْ مَرَاتِبِکُمُ اَلَّتِی رَتَّبَکُمُ اَللَّهُ فِیهَا بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ أَشْهَدُ لَقَدِ اِقْشَعَرَّتْ لِدِمَائِکُمْ أَظِلَّهُ اَلْعَرْشِ مَعَ أَظِلَّهِ اَلْخَلاَئِقِ وَ بَکَتْکُمُ اَلسَّمَاءُ وَ اَلْأَرْضُ وَ سُکَّانُ اَلْجِنَانِ وَ اَلْبَرِّ وَ اَلْبَحْرِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْکَ عَدَدَ مَا فِی عِلْمِ اَللَّهِ لَبَّیْکَ دَاعِیَ اَللَّهِ إِنْ کَانَ لَمْ یُجِبْکَ بَدَنِی عِنْدَ اِسْتِغَاثَتِکَ وَ لِسَانِی عِنْدَ اِسْتِنْصَارِکَ فَقَدْ أَجَابَکَ قَلْبِی وَ سَمْعِی وَ بَصَرِی سُبْحٰانَ رَبِّنٰا إِنْ کٰانَ وَعْدُ رَبِّنٰا لَمَفْعُولاً  أَشْهَدُ أَنَّکَ طُهْرٌ طَاهِرٌ مُطَهَّرٌ مِنْ طُهْرٍ طَاهِرٍ مُطَهَّرٍ فَطَهُرَتْ بِکَ اَلْبِلاَدُ وَ طَهُرَتْ أَرْضٌ أَنْتَ فِیهَا وَ طَهُرَ حَرَمُکَ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمَرْتَ بِالْقِسْطِ وَ اَلْعَدْلِ وَ دَعَوْتَ إِلَیْهِمَا وَ أَنَّکَ صَادِقٌ صِدِّیقٌ صَدَقْتَ فِیمَا دَعَوْتَ إِلَیْهِ وَ أَنَّکَ ثَارُ اَللَّهِ فِی اَلْأَرْضِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اَللَّهِ وَ عَنْ جَدِّکَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ عَنْ أَبِیکَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ عَنْ أَخِیکَ اَلْحَسَنِ وَ نَصَحْتَ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ رَبِّکَ وَ عَبَدْتَ اَللَّهَ مُخْلِصاً حَتَّى أَتَاکَ اَلْیَقِینُ فَجَزَاکَ اَللَّهُ خَیْرَ جَزَاءِ اَلسَّابِقِینَ وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْکَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَى اَلْحُسَیْنِ اَلْمَظْلُومِ اَلشَّهِیدِ اَلرَّشِیدِ قَتِیلِ اَلْعَبَرَاتِ وَ أَسِیرِ اَلْکُرُبَاتِ صَلاَهً نَامِیَهً زَاکِیَهً مُبَارَکَهً یَصْعَدُ أَوَّلُهَا وَ لاَ یَنْفَدُ آخِرُهَا أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلاَدِ أَنْبِیَائِکَ اَلْمُرْسَلِینَ یَا إِلَهَ اَلْعَالَمِینَ ثُمَّ قَبِّلِ اَلضَّرِیحَ وَ ضَعْ خَدَّکَ اَلْأَیْمَنَ عَلَیْهِ وَ اَلْأَیْسَرَ وَ دُرْ حَوْلَ اَلضَّرِیحِ فَقَبِّلْهُ مِنْ أَرْبَعِ جَوَانِبِهِ ثُمَّ اِمْضِ وَ قِفْ على [عِنْدَ] ضَرِیحِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ مُسْتَقْبِلَ اَلْقِبْلَهِ وَ قُلْ اَلسَّلاَمُ مِنَ اَللَّهِ وَ اَلسَّلاَمُ مِنْ مَلاَئِکَتِهِ اَلْمُقَرَّبِینَ وَ أَنْبِیَائِهِ اَلْمُرْسَلِینَ وَ عِبَادِهِ اَلصَّالِحِینَ وَ جَمِیعِ أَهْلِ طَاعَتِهِ مِنْ أَهْلِ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرَضِینَ عَلَى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ رَحْمَهُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَوَّلَ قَتِیلٍ مِنْ نَسْلِ خَیْرِ سَلِیلٍ مِنْ سُلاَلَهِ إِبْرَاهِیمَ اَلْخَلِیلِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى أَبِیکَ إِذْ قَالَ [أَبُوکَ] قَتَلَ اَللَّهُ قَوْماً قَتَلُوکَ یَا بُنَیَّ مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى اَلرَّحْمَنِ [اَللَّهِ] وَ عَلَى اِنْتِهَاکِ حُرْمَهِ اَلرَّسُولِ عَلَى اَلدُّنْیَا بَعْدَکَ اَلْعَفَا أَشْهَدُ أَنَّکَ اِبْنُ حُجَّهِ اَللَّهِ وَ اِبْنُ أَمِینِهِ حَکَمَ اَللَّهُ عَلَى قَاتِلِیکَ وَ أَصْلاَهُمْ جَهَنَّمَ وَ سٰاءَتْ مَصِیراً  وَ جَعَلَنَا اَللَّهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مِنْ مُلاَقِیکَ وَ مُرَافِقِیکَ وَ مُرَافِقِی جَدِّکَ وَ أَبِیکَ وَ عَمِّکَ وَ أَخِیکَ وَ أُمِّکَ اَلْمَظْلُومَهِ اَلطَّاهِرَهِ اَلْمُطَهَّرَهِ أَبْرَأُ إِلَى اَللَّهِ مِمَّنْ قَتَلَکَ وَ قَاتَلَکَ وَ أَسْأَلُ اَللَّهَ مُرَافَقَتَکُمْ فِی دَارِ اَلْخُلُودِ وَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ اَلسَّلاَمُ عَلَى اَلْعَبَّاسِ بْنِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلاَمُ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلاَمُ عَلَى أَبِی بَکْرِ بْنِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عُثْمَانَ بْنِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلاَمُ عَلَى اَلْقَاسِمِ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلسَّلاَمُ عَلَى أَبِی بَکْرِ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلسَّلاَمُ عَلَى عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلسَّلاَمُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ عَقِیلٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ عَقِیلٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُسْلِمِ بْنِ عَقِیلٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی سَعْدِ بْنِ عَقِیلٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى عَوْنِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ بَیْتِ اَلْمُصْطَفَى اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ اَلشُّکْرِ وَ اَلرِّضَا اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ یَا أَنْصَارَ اَللَّهِ وَ رِجَالَهُ مِنْ أَهْلِ اَلْحَقِّ وَ اَلْبَلْوَى وَ اَلْمُجَاهِدِینَ عَلَى بَصِیرَهٍ فِی سَبِیلِهِ أَشْهَدُ أَنَّکُمْ کَمَا قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قٰاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمٰا وَهَنُوا لِمٰا أَصٰابَهُمْ فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ وَ مٰا ضَعُفُوا وَ مَا اِسْتَکٰانُوا وَ اَللّٰهُ یُحِبُّ اَلصّٰابِرِینَ  فَمَا ضَعُفْتُمْ وَ مَا [لا] اِسْتَکَنْتُمْ حَتَّى لَقِیتُمُ اَللَّهَ عَلَى سَبِیلِ اَلْحَقِّ وَ نَصْرِهِ وَ کَلِمَهِ اَللَّهِ اَلتَّامَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ أَبْدَانِکُمْ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً فُزْتُمْ وَ اَللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنِّی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً  أَبْشِرُوا بِمَوَاعِیدِ اَللَّهِ اَلَّتِی لاَ خُلْفَ لَهَا إِنَّهُ لاٰ یُخْلِفُ اَلْمِیعٰادَ  أَشْهَدُ أَنَّکُمُ اَلنُّجَبَاءُ وَ سَادَهُ اَلشُّهَدَاءِ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکُمْ جَاهَدْتُمْ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ وَ قُتِلْتُمْ عَلَى مِنْهَاجِ رَسُولِ اَللَّهِ أَنْتُمُ اَلسَّابِقُونَ وَ اَلْمُجَاهِدُونَ أَشْهَدُ أَنَّکُمْ أَنْصَارُ اَللَّهِ وَ أَنْصَارُ رَسُولِهِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِی صَدَقَکُمْ وَعْدَهُ وَ أَرَاکُمْ مَا تُحِبُّونَ وَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ ثُمَّ اِلْتَفِتْ فَسَلِّمْ عَلَى اَلشُّهَدَاءِ فَقُلْ اَلسَّلاَمُ عَلَى سَعِیدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحَنَفِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَى حُرِّ بْنِ یَزِیدَ اَلرِّیَاحِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَى زُهَیْرِ بْنِ اَلْقَیْنِ اَلسَّلاَمُ عَلَى حَبِیبِ بْنِ مَظَاهِرٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى مُسْلِمِ بْنِ عَوْسَجَهَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عُقْبَهَ بْنِ سِمْعَانَ اَلسَّلاَمُ عَلَى بُرَیْرِ بْنِ خُضَیْرٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عُمَیْرٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى نَافِعِ بْنِ هِلاَلٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى مُنْذِرِ بْنِ اَلْمُفَضَّلِ اَلْجَعْفَرِیِّ [اَلْجُعْفِیِّ] اَلسَّلاَمُ عَلَى عُمَرَ بْنِ قَرَظَهَ اَلْأَنْصَارِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَى أَبِی ثُمَامَهَ اَلصَّیْدَاوِیِّ [الصائدی] اَلسَّلاَمُ عَلَى جُونٍ [عون] مَوْلَى أَبِی ذَرٍّ اَلْغِفَارِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَى عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْأَزْدِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَى عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ وَ عَبْدِ اَللَّهِ اِبْنَیْ عُرْوَهَ اَلسَّلاَمُ عَلَى سَیْفِ بْنِ اَلْحَارِثِ اَلسَّلاَمُ عَلَى مَالِکِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحَائِرِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَى حَنْظَلَهَ بْنِ سَعْدٍ اَلشَّیْبَانِیِّ [اَلشَّامِیِّ] اَلسَّلاَمُ عَلَى قَاسِمِ بْنِ اَلْحَارِثِ اَلْکَاهِلِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَى بِشْرِ بْنِ عُمَرَ اَلْحَضْرَمِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَى عَابِسِ [عایش] بْنِ شِیبٍ اَلشَّاکِرِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَى حَجَّاجِ بْنِ مَسْرُوقٍ اَلْجُعْفِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَى عَمْرِو بْنِ خَلَفٍ وَ سَعِیدٍ مَوْلاَهُ اَلسَّلاَمُ عَلَى حَسَّانَ بْنِ اَلْحَارِثِ اَلسَّلاَمُ عَلَى مُجَمِّعِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْعَائِدِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَى نُعَیْمِ بْنِ عَجْلاَنَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ یَزِیدَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عُمَرَ بْنِ أَبِی کَعْبٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى سُلَیْمَانَ بْنِ عَوْفٍ اَلْحَضْرَمِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَى قَیْسِ بْنِ مُسْهِرٍ اَلصَّیْدَاوِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَى عُثْمَانَ بْنِ عُرْوَهَ [قروه] اَلْغِفَارِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَى غَیْلاَنَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ اَلسَّلاَمُ عَلَى قَیْسِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْهَمْدَانِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَى عُمَیْرِ بْنِ کَنَّادٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى جَبَلَهَ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى مُسْلِمِ بْنِ کَنَّادٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى سُلَیْمَانَ بْنِ سُلَیْمَانَ اَلْأَزْدِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَى حَمَّادِ بْنِ حَمَّادٍ اَلْمُرَادِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَى عَاهِرِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ مَوْلاَهُ مُسْلِمٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى بَدْرِ بْنِ رَقِیطٍ وَ اِبْنَیْهِ عَبْدِ اَللَّهِ وَ عُبَیْدِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى رُمَیْثِ بْنِ عُمَرَ اَلسَّلاَمُ عَلَى سُفْیَانَ بْنِ مَالِکٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى زُهَیْرِ بْنِ سَیَّارٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى قَاسِطٍ وَ کَرِشٍ اِبْنَیْ زُهَیْرٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى کِنَانَهَ بْنِ عَتِیقٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى عَامِرِ بْنِ مَالِکٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى مَنِیعِ بْنِ زِیَادٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى نُعْمَانَ بْنِ عَمْرٍو اَلسَّلاَمُ عَلَى جُلاَسِ بْنِ عَمْرٍو اَلسَّلاَمُ عَلَى عَامِرٍ بْنِ حلیده [خلیده] [جُلَیْدَهَ] اَلسَّلاَمُ عَلَى زَائِدَهَ بْنِ مُهَاجِرٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى شَبِیبِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلنَّهْشَلِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَى حَجَّاجِ بْنِ یَزِیدَ اَلسَّلاَمُ عَلَى جوین [جُوَیْرِ] بْنِ مَالِکٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى ضُبَیْعَهَ بْنِ عَمْرٍو اَلسَّلاَمُ عَلَى زُهَیْرِ بْنِ بَشِیرٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى مَسْعُودِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ اَلسَّلاَمُ عَلَى عَمَّارِ بْنِ حَسَّانَ اَلسَّلاَمُ عَلَى جُنْدَبِ بْنِ حُجَیْرٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى سُلَیْمَانَ بْنِ کَثِیرٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى زُهَیْرِ بْنِ سُلَیْمَانَ اَلسَّلاَمُ عَلَى قَاسِمِ بْنِ حَبِیبٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى أَنَسِ بْنِ کَاهِلٍ اَلْأَسَدِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَى حُرِّ بْنِ یَزِیدَ اَلرِّیَاحِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَى ضِرْغَامَهَ بْنِ مَالِکٍ اَلسَّلاَمُ عَلَى زَاهِرٍ [زاهد] مَوْلَى عَمْرِو بْنِ اَلْحَمِقِ اَلسَّلاَمُ عَلَى عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ یَقْطُرَ رَضِیعِ اَلْحُسَیْنِ اَلسَّلاَمُ عَلَى مُنْجِحٍ مَوْلَى اَلْحُسَیْنِ اَلسَّلاَمُ عَلَى سُوَیْدٍ مَوْلَى شَاکِرٍ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا اَلرَّبَّانِیُّونَ أَنْتُمْ خِیَرَهُ اَللَّهِ اِخْتَارَکُمُ اَللَّهُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَنْتُمْ خَاصَّتُهُ اِخْتَصَّکُمُ اَللَّهُ أَشْهَدُ أَنَّکُمْ قُتِلْتُمْ عَلَى اَلدُّعَاءِ إِلَى اَلْحَقِّ وَ نَصَرْتُمْ وَ وَفَیْتُمْ وَ بَذَلْتُمْ مُهَجَکُمْ مَعَ اِبْنِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَنْتُمْ سُعَدَاءُ سَعِدْتُمْ وَ فُزْتُمْ بِالدَّرَجَاتِ فَجَزَاکُمُ اَللَّهُ مِنْ أَعْوَانٍ وَ إِخْوَانٍ خَیْرَ مَا جَازَى مَنْ صَبَرَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ هَنِیئاً لَکُمْ مَا أُعْطِیتُمْ وَ هَنِیئاً لَکُمْ به [بِمَا] حُیِّیتُمْ [حببتم] طَافَتْ عَلَیْکُمْ مِنَ اَللَّهِ اَلرَّحْمَهُ وَ بَلَغْتُمْ بِهَا شَرَفَ اَلْآخِرَهِ فَإِذَا أَرَدْتَ وِدَاعَهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقُلْ مَا رَأَیْنَاهُ فِی بَعْضِ وِدَاعَاتِهِ [وداعه] اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا صَفْوَهَ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خَالِصَهَ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا قَتِیلَ اَلظَّمَاءِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا غَرِیبَ اَلْغُرَبَاءِ یَا عَزِیزَ اَلْغُرَمَاءِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ سَئِمٍ وَ لاَ قَالٍ فَإِنْ أَمْضِ فَلاَ عَنْ مَلاَلَهٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ اَلصَّابِرِینَ لاَ جَعَلَهُ اَللَّهُ آخِرَ اَلْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکَ وَ رَزَقَنِی اَللَّهُ اَلْعَوْدَ إِلَى مَشْهَدِکَ وَ اَلْمُقَامَ بِفِنَائِکَ وَ اَلْقِیَامَ فِی حَرَمِکَ وَ إِیَّاهُ أَسْأَلُ أَنْ یُسْعِدَنِی بِکُمْ وَ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ .)

[۱۴] لهوف، صفحه ۱۱۳ (فَلَمَّا لَمْ یَبْقَ مَعَهُ سِوَى أَهْلِ بَیْتِهِ خَرَجَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ کَانَ مِنْ أَصْبَحِ النَّاسِ وَجْهاً وَ أَحْسَنِهِمْ خُلُقاً فَاسْتَأْذَنَ أَبَاهُ فِی الْقِتَالِ فَأَذِنَ لَهُ ثُمَ‏ نَظَرَ إِلَیْهِ نَظَرَ آیِسٍ مِنْهُ وَ أَرْخَى عَیْنَهُ وَ بَکَى ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ وَ کُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِیِّکَ نَظَرْنَا إِلَیْهِ فَصَاحَ وَ قَالَ یَا ابْنَ سَعْدٍ قَطَعَ اللَّهُ رَحِمَکَ کَمَا قَطَعْتَ رَحِمِی فَتَقَدَّمَ نَحْوَ الْقَوْمِ فَقَاتَلَ قِتَالًا شَدِیداً وَ قَتَلَ جَمْعاً کَثِیراً ثُمَّ رَجَعَ إِلَى أَبِیهِ وَ قَالَ یَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی وَ ثِقْلُ الْحَدِیدِ قَدْ أَجْهَدَنِی فَهَلْ إِلَى شَرْبَهٍ مِنَ الْمَاءِ سَبِیلٌ فَبَکَى الْحُسَیْنُ علیه السلام وَ قَالَ وَا غَوْثَاهْ یَا بُنَیَّ قَاتِلْ قَلِیلًا فَمَا أَسْرَعَ مَا تَلْقَى جَدَّکَ مُحَمَّداً ص فَیَسْقِیَکَ بِکَأْسِهِ الْأَوْفَى شَرْبَهً لَا تَظْمَأُ بَعْدَهَا أَبَداً فَرَجَعَ إِلَى مَوْقِفِ النُّزَّالِ وَ قَاتَلَ أَعْظَمَ الْقِتَالِ فَرَمَاهُ مُنْقِذُ بْنُ مُرَّهَ الْعَبْدِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِسَهْمٍ فَصَرَعَهُ فَنَادَى یَا أَبَتَاهْ عَلَیْکَ السَّلَامُ هَذَا جَدِّی یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ عَجِّلِ الْقَدُومَ عَلَیْنَا ثُمَّ شَهَقَ شَهْقَهً فَمَاتَ فَجَاءَ الْحُسَیْنُ حَتَّى وَقَفَ عَلَیْهِ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ وَ قَالَ قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوکَ مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى انْتِهَاکِ حُرْمَهِ الرَّسُولِ عَلَى الدُّنْیَا بَعْدَکَ الْعَفَاءُ. قَالَ الرَّاوِی: وَ خَرَجَتْ زَیْنَبُ بِنْتُ عَلِیٍّ تُنَادِی یَا حَبِیبَاهْ یَا ابْنَ أَخَاهْ وَ جَاءَتْ فَأَکَبَّتْ عَلَیْهِ فَجَاءَ الْحُسَیْنُ فَأَخَذَهَا وَ رَدَّهَا إِلَى النِّسَاءِ.)

[۱۵] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۳۳