- به جا آوردن حمد و آثار وضعیّهی آن
- به جا آوردن حمد و توجّه کردن به منعم
- معنای برزخ از نظر لغوی
- معنای قبر
- برنگشتن به عالم دنیا و احاطه شدن فرد در عالم برزخ
- عالم برزخ شروع حسابرسی از اعمال
- روشن شدن ظلمات برزخ یکی از آثار وضعیّهی حمد
- حاجز بین الشیئین بودن معنای برزخ در قرآن
- روایتی از امام صادق (علیه السّلام) دربارهی عالم قبر و برزخ
- نامگذاری قبر فقهی و قبر برزخی
- اشراف داشتن اموات در عالم برزخ
- نزدیک بودن بعضی کلّیّات و اوّلیّات به حس ما
- نزدیک نبودن برخی کلّیّات و اوّلیات به حس ما
- چه چیزی قبر را روشن میکند و چه چیزی تاریک میکند؟
- مالک بودن زبان از بدگویی و پرخاشگری
- خفیف شمردن تطهیر یکی از موجبات فشار قبر
- ادخال سرور یکی از موجبات روشنی برزخ
- محشور شدن صورت زیبا در عالم برزخ با انسان
- باقی ماندن نفس بعد از موت
- معذّب بودن کافر و منعم شدن مؤمن در عالم برزخ
- تعلّق یافتن روح به اجساد مثالی
- نشان دادن میّت به همان هیئتی دنیوی
- گفتن حقایق اسلام به مردم
- امام زمان آخرین سفیر در روی کرهی زمین
- بیانی از فضیلت شیخ اشراق
- وظایف شیعهی امروز در زمان غیبت
- دعا برای فرج
- از دعاهای عصر غیبت
- زیارت امام زمان
- حفظ اسرار شیعه
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدُ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَکْرَمِ الشُّفَعَاءُ سَیِّدِنَا أَبِی القَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ ثُمَّ الصَّلَاهُ وَ السَّلَامُ عَلَی جَمِیعِ أَنبِیَاءِ اللهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلَائِکَتِهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ».
به جا آوردن حمد و آثار وضعیّهی آن
امروز باز چند جمله از دعای اوّل داریم، از دعای اوّل بهره بردیم. امروز دو بحث را مطرح میکنیم. یکی مسئلهی حمد است که البتّه آن را اجمالاً عرض میکنم، إنشاءالله تفسیر آن در درسهای دیگر خواهد آمد. امام سجّاد (علیه السّلام) در صحیفه اصرار دارد که ما به مسئلهی حمد متوجّه شویم یعنی چگونه حمدی را به جا بیاوریم که این حمد آثار وضعیّه داشته باشد؟ چون امثال بنده یک شکر و حمدی را به جا میآوریم و تمام میشود. نه اینجا میخواهند حمد یک حمد خاصّی باشد. یعنی ما حمد میکنیم ولی در اعماق وجود ما حتّی شکایت میکنیم مثلاً الحمدلله میگوییم ولی مصلحت ما همین بود عیبی ندارد و شکایت میکنیم.
به جا آوردن حمد و توجّه کردن به منعم
یک حمدی کنیم که به منعم توجّه داشته باشیم که چه کسی این احسان را به ما کرده است، چقدر حکیم است، چقدر مهربان است. آیا با ما معامله کرده است یا واقعاً ما را دوست داشت این کار را کرده است؟ یک وقت هم هیچ کدام از اینها نیست. امّا این حمد یک حمد خالصی است. توجّه به منعم داریم، به مهربانیهای او توجّه داریم، میدانیم از پدر و مادر مهربانتر است، هر کاری انجام دهد خوب است. من نمیگویم امام سجّاد شوی، امّا نمونهی آن خود امام سجّاد است. شما نگاه کنید تمام خویشانش را جلوی ایشان کشتند ولی از این طرف آنقدر محبّت دارد، میگوید اگر من را داخل آتش کنید- اگر ممتنع است- امّا اگر من را داخل آتش کنید به اهل جهنّم اعلام میکنم که شما را دوست دارم. حمد باید به این شکل باشد در آن توجّه به منعم باشد، هیچگونه گله و شکایت نباشد، حمد حالت تسلیم داشته باشد. إنشاءالله ما در درسهای بعدی که راجع به حمد است خواهیم خواند. چون حمد یک بخش مهمی در صحیفه است چه حمدی درست و صحیح است و آثار وضعیّهای دارد؟ الآن شما در اینجا آثار وضعیّهی حمد را ببینید میگوید خدایا من حمدی به جا بیاورم که ظلمات برزخ با آن حمد برای من روشن شود. بعد حمدی را به جا بیاورم که من را با ملائکهی مقرّب تو مرافقت کنم، حمدی به جا میآورم که با انبیاء یک جا قرار بگیرم. این خیلی مهم است که حمد اینچنین باشد. پس متوجّه میشویم که امام (علیه السّلام) یک حمد خالص با توجّه تمام به حضرت منعم جلّ و اعلی دارد و اینکه این همه نعمت را فقط از روی مهربانی به ما داده است. ابتدا به ساکن داده است، برای اینکه ما چیزی به او ندادیم. إنشاءالله آنها را در آینده خواهیم خواند.
معنای برزخ از نظر لغوی
الآن بحث دیگری که در این دعا داریم بحث برزخ است. برزخ یعنی چه؟ از نظر لغت برزخ حاجز بین الشیئین است، یک فاصلهای بین دو چیز است. حالا این فاصله که بین این جهان و آن جهان است به آن برزخ میگویند.
معنای قبر
کسانی که از دنیا میرود به عالم برزخ میروند. حالا چه اتّفاقی میافتد؟ آیا جهنّم میروند، بهشت میروند؟ مگر نگفتند «الْقَبْرُ إِمَّا رَوْضَهٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّهِ أَوْ حُفْرَهٌ مِنْ حُفَرِ النِّیرَانِ»[۱] قبر یکی باغی از باغهای بهشت است، یک حفرهای از حفرههای جهنّم است. از آن طرف هم میفرماید: «وَ إِنَ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَهٌ بِالْکافِرِینَ»[۲] جهنّم محیطی است که بر کافران احاطه دارد. یعنی همهی کافران الآن میسوزند یا فردا برزخ بروند همان قبر یا جهنّم یا بهشت تفسیر آن چیست؟
برنگشتن به عالم دنیا و احاطه شدن فرد در عالم برزخ
البتّه اینها مطالب مهمی است اجمالاً برای این خاکنشینان که ما باشیم یک چیزی را متوجّه شویم مثالهایی زدند. مثلاً من باب مثال میگویم الآن یک نفر را داخل سالنی ببرند، در را ببندند، بگویند ما میخواهیم شما را اینجا بسوازنیم. آنجا هم شعلهی آتش است و تنور روشن است، امّا در را هم بستند، دیگر هیچ راه برگشتی وجود ندارد. الآن بلای سوزاندن او را احاطه کرده است، ولی هنوز نسوخته است. قرآن را نگاه کنید از این طرف میگوید «وَ إِنَ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَهٌ بِالْکافِرِینَ». از آن طرف هم میفرماید: «یَسْئَلُونَ أَیَّانَ یَوْمُ الدِّینِ»[۳] نه اینکه الآن در جهنّم هستند، آن روز به جهنّم میروند الآن در سالن هستند، احاطه شدند هیچ راه برگشتی هم ندارند. میخورد، میگوید، میخندند، ظلم میکند، امر میکند، نهی میکند هیچ خبری نیست، امّا «یَسْئَلُونَ أَیَّانَ یَوْمُ الدِّینِ» او را داخل این سالن انداختند و در را بستند، هیچ راه برگشتی ندارد، آن روز آن جایی که آتش روشن است او را داخل آتش میاندازند.
عالم برزخ شروع حسابرسی از اعمال
حالا برزخ هم همینطور است. برزخ این نیست که مثلاً حالا من مستقیم وارد جهنّم میشوم، نه عذابها شروع میشود مثل اینکه به جهنّم رفت. اگر از اولای خدا باشد لذّتها و نعمتها شروع میشود بالاخره از همان جایی که وارد میشود استقبال میکنند، منعّم میشود، لذّت میبرند. این شهدای عزیز ما (رضوان الله علیهم أجمعین) مگر چطور است که میفرمایند: «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»[۴] وارد بهشت موعود نشدند امّا «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» دارند لذّت میبرند، به آنها احترام میگذارند.
حالا برزخ در واقع همین است یعنی ما از این دنیا میرویم منتها آن طرف هنوز قیامت برپا نشده است، هنوز قیامتی نیست. آنجا خوبها منتظر قیامت هستند. بدها منتظر قیامت هستند. یک سلسله احادیثی است که میفرماید: در قبر، در برزخ کسانی که محض ایمان را دارند آنها منعم میشوند و کسانی که محض کافر هستند، کافر تمام عیار هستند آنها همانجا عذاب میشوند. این دو دسته است، دستهی سوم را میفرماید: مستضعفین «یُلْهَى عَنْهُمْ»[۵] مستضعفین را رها میکنند. مستضعف فقط مستضعف مالی نیست، مستضعف فکری داریم آنها اسراری است که از عقل ما خارج است. حالا وارد آن بحثها نمیشویم، آن بحث دیگری است.
روشن شدن ظلمات برزخ یکی از آثار وضعیّهی حمد
الآن اینجا برزخ را بررسی میکنیم که بعضی از برزخ میترسند، من هم میترسم منتها ببینیم راه آن چیست؟ باید چه کار کنیم که إنشاءالله تعالی نترسیم و راه آن را پیدا کنیم. یکی از آثار وضعیّهی این حمد این است که ظلمات برزخ روشن میشود. چقدر مهم است که حضرت آن را زبانزد کرده است. اینجا سیّد علی خان (رضوان الله علیه) میفرماید: «اضاءه» هم میتواند متعدّی باشد و هم لازم باشد. «حَمْداً یُضِیءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتُ الْبَرْزَخِ»[۶] اگر بخوانیم لازم به کار رفته است. امّا اگر بگوییم «ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ» متعدّی به کار میرود. اینجا اختیار با ما است یعنی «اضاءه» هم به معنای روشن شد میآید که همان معنای لازم است و به معنای روشن کرد هم میآید. یعنی اگر بگوییم روشن کرد متعدّی میشود، بگوییم روشن شد لازم میشود. حالا در اینجا مهم برای ما این است که این حمدی که خدمت شما عرض کردم باید بیشتر در صحیفه دراست کنیم اجمالش این است یعنی حمد مورد نظر امام سجّاد (علیه السّلام) آثار وضعیّهای دارد که یکی این است که انسان ظلمات برزخ را نمیبیند، این برزخ برای او روشن میشود.
حاجز بین الشیئین بودن معنای برزخ در قرآن
«وَ البَرزَخُ فِی اللُّغَهِ الحَاجِزُ بَینِ الشِیئَین»[۷] در قرآن برزخ به معنای حاجز بین الشیئین چند مورد ذکر شده است «بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِِ»[۸]، «وَ جَعَلَ بَیْنَهُما بَرْزَخاً»[۹] در جای دیگر دارد. امّا برزخ به معنای این برزخ آخرت در قرآن یک مورد بیشتر به یاد ندارم که به کار رفته باشد که در سورهی مبارکهی مؤمنون است «وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ»[۱۰] امّا بعد از آن برزخ در قرآن به معنای لغوی آمده است، به معنای برزخ قیامت همین یک مورد آمده است. بعد میفرماید: «وَ أُطلِقَ عَلَى الحَالَهَ الَّتی تَکُونُ بِینَ المُوتِ وَ البَعث»[۱۱] بر حالتی اطلاق شده است که بین مرگ و مبعوث شدن و قیامت است. «قَالَ تَعالى وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ» اینجا مطالب زیبا و مهمی است.
البتّه من گاهی این بحثها را در گذشته راجع به قبر و برزخ صحبت کردم و حالا مدارک موجود است. ما الحمدالله الآن در روزگاری هستیم که دیگر هیچ چیزی از هیچ کس مخفی نیست. همان «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّهِّ»[۱۲] که گفتند این یک مورد هم اینطور شده است همانطور که هیچ چیزی از خدا مخفی نمیشود، این تخلّف اخلاق الله در بشر هم پیدا شده است. خلاصه یک جام جهان نما در دست هر کسی است. مع ذلک کلّ من چیزهایی که قبلاً مطرح کردم را که میگویم حالا دوستان گله میکنند، میگویند اگرچه گفتید مبحث ناقص نباشد، همانها را راجع به برزخ و قبر شما بیان کنید ما هم قبول کردیم. امّا اینجا مطالب ریز و لطیفی وجود دارد که دقّت کنید.
روایتی از امام صادق (علیه السّلام) دربارهی عالم قبر و برزخ
وقتی خدمت امام میپرسند آقا قبر یعنی چه؟ در مورد قبر حتماً از ائمّه چیزی شنیده بودند، یک گفتگوهایی شده بود که میپرسد قبر یعنی چه. اگر قبر همین باشد که میّت را در آن قرار میدهند اینکه سؤالی ندارد. مثل اینکه شما به یک فرد بگویید اتاق یعنی چه. الآن همه میدانند اتاق یعنی چه، همه میتوانند تعریف کنند. یک حرف و حدیثهایی اتّفاق افتاده است که کسی میآید پیش شما مینشیند میگوید آقا اتاق یعنی چه. پس لابد یک تفسیر دیگری هم دارد. «رَوی ثِقَهُ الْإِسْلَامِ فِی الْکَافِی بِاسنَادِهِ عَن عَمرِ بنِ یَزید»[۱۳] عمر بن یزید یکی از روات حدیث است. «قَالَ: قُلتُ لِأبِی عَبدِاللّه (علیه السّلام) إِنِّی سَمِعتُکَ وَ أَنتَ تَقُول کُلُّ شِیعَتُنَا فِی الجَنَّه عَلى مَا کَانَ مِنهُم» به امام صادق (سلام الله علیه) عرض کرد شما یک موقعی به من گفتید همهی شیعیان در بهشت هستند چگونه است؟ «قَالَ: صَدَقتُکَ» به شما راست گفتم. البتّه (العیاذ بالله) گناهان بزرگی را که خدا نمیبخشد مرتکب نشده باشند، در گذشته توضیح دادیم آبرو بردن و آدم کشی و بینمازی و عقوق والدین خدا با این چیزها شوخی ندارد، باید مراقب باشید. حضرت عرضه داشت به شما راست گفتم «صَدَقتُکَ» بعد من گفتم «قَالَ: قُلتُ جُعلتُ فِدَاک» گفتم آقا قربان شما بروم «إِنَّ الذُّنوبَ کَثیرهٌ کِبار» گناه زیاد کردیم باز هم ما به بهشت میرویم؟ چه اتّفاقی میافتد نجات پیدا میکنیم؟ «فَقَالَ: أَمَّا فِی القِیامَه فَکُلُّکُم فِی الجَنَّه بِشِفَاعَهٍ النَّبیِ المُطاع أُو وَصِّی النَّبی» امّا در قیامت همه به بهشت میروید به شفاعت یک نبی «المُطاع أُو وَصِّی النَّبی وَ لکِنِّی وَ اللَّه أَتَخَوَّفُ عَلَیکُم فِی البَرزَخ» اینجا ترسناک است، امام صادق قسم یاد میکند و الله فقط برای برزخ شما میترسم و الّا آن موقع کار درست است، عاقبت به خیر است. راوی میگوید: «قُلتُ: وَ مَا البَرزخ؟» آقا برزخ چیست؟ «قَالَ: القبرُ مُنذُ حینِ مُوتِهِ إِلى یَومِ القِیامَه» قبر از وقتی که میمیرید تا روز قیامت برزخ است.
نامگذاری قبر فقهی و قبر برزخی
بنده از این جمع یک مباحثی را به عزیزان گفتم که حالا اینطور در اخبار و احادیث نامگذاری نشده است. إنشاءالله مطالبی را از بحار خدمت شما عرض میکنم که شنیدنی است. علّامهی مجلسی (رضوان الله علیه) جمعبندیهای زیبایی دارد. اجمالاً ما در این مبحث نامگذاری کردیم و یک قبری فقهی و یک قبر برزخی نام بردیم. حالا در روایتها اینطور نیست، من این را بر اساس تقریب ذهن میگویم این نامگذاری هم چیزی نیست که به ثبت رسیده باشد که یک قبری است از نظر فقهی وقتی آدم مُرد، او را آنجا میگذارند یک وظیفهی فقهی است. امّا آن قبری که نورانی میشود، بزرگ میشود، تنگ میشود، میّت را فشار میدهد آنها برای این قبر نیست. آن برای قبر برزخی است. یعنی وقتی ما در برزخ هستیم نام آن را قبر گذاشتند.
اشراف داشتن اموات در عالم برزخ
در گذشته خدمت خواهرن و برادران عرض کردیم ما که سر قبر اموات میرویم ما را میبینند هیچ شکی در آن نیست، میبینند منتها آنها از برزخ به این قبور اشراف دارند و الّا آن جسد که آنجا است آن کارهای نیست، پوسیده است. الآن اگر این قبرها باز شود چیزی شما از آن نمیبینید فقط استخوان است. حالا یک وقتی یک کسی عملی انجام داده است که خدا میخواهد آیتی از آیات خود را به او نشان دهد، یکی هم در آن قبر سالم میماند این اکرام پروردگار است. مانند شیخ صدوق (رضوان الله علیه) که ۸۰۰ سال بعد از مرگ، قبر شریف ایشان شکافته میشود میبینند به همان شکل باقی است و از این بندگان ما داشتیم و داریم و انبیاء و عزیزان و بزرگان همه همینطور هستند. اینها اکرام پروردگار است و آیت پروردگار است که هشت قرن یک بدن سالم میماند. حالا فکر کنید ببینید با کدام میزان علمی سازگاری دارد، آن بحث دیگری است. اینجا فعلاً حدیث عشق است، حدیث محبّت است که خدا بندهی خود را دوست داشت و او را اکرام کرده است و اینگونه باقی مانده است.
نزدیک بودن بعضی کلّیّات و اوّلیّات به حس ما
پس بنابراین وقتی قبر به برزخ اطلاق میشود معصوم میفرماید: قبر همان برزخ است. حالا آنجا چگونه روشن میشود؟ چگونه تاریک میشود؟ فشار آن چگونه است؟ لذّت آنجا چگونه است؟ عذاب آن چیست؟ هر کدام به نسبت خودش است، ما نمیتوانیم این چیزها را بفهمیم. من در گذشته به شما گفتم که یکی از علما از برزگان حرف خوبی گفته است ایشان فرموده است معلومات دو قسم است، یک قسم از معلومات است که اصول اوّلیّه، کلّیّات و اوّلیّات آن به حس ما نزدیک است، یک قسم است کلّیّات و اوّلیّات به حس ما نزدیک نیست. الآن همهی ما اینجا نشستیم، کسی میگوید هواپیما، میفهمیم یعنی چه، حالا نمیتوانیم آن را بسازیم، امّا برای ما عجیب نیست، آن وسیلهای است که مردم سوار آن میشوند. عقیق سنگ قیمتی است، یاقوتشناس هم نیستیم ولی یک چیزی در ذهن ما است میگوید بعضی دانشها کلّیّات و اوّلیّات آن به حس ما نزدیک است. الآن به شما بگویند یک انگشتر را به قیمت یک میلیارد تومان فروختند، برای شما جای تعجّب نیست، شاید قیمت زیادی داشت.
نزدیک نبودن برخی کلّیّات و اوّلیات به حس ما
امّا میفرماید: قسم دوم از علوم، علومی هستند که کلّیّات و اوّلیّات آنها به حس ما نزدیک نیست. الآن شما از مَلک چه میفهمید؟ وقتی ملک میگویند چه چیزی از آن ملک به حس شما نزدیک است؟ هیچ. مثلاً روح میگویند، از روح چه میفهمید، جن میگویند، برزخ میگویند. ما از برزخ چیزی دستگیر ما نمیشود، همین که بفهمیم عذاب آن از چه قماشی است. اگر خدایی نکرده یک خبر ناگواری میشنوید حتّی فرد در برخی موارد روی زمین میافتد، مگر به او چه گفتند، چه اتّفاقی افتاد؟ میگویند فشاری بر او وارد شد که روی زمین افتاد، نمیخواهم بگویم فشار برزخ از این بابت است، اینطور نیست که کسی به آدم فشار وارد کند.
یکی از اولیای خدا که از خویشان و نزدیکان بنده بود که خدا ایشان را رحمت کند نسبت به سن خود عالم ربانی بزرگی بود. ایشان لاغر بود، ماه رمضان بدون سحری روزه گرفته بودند و فشار او پایین آمده بود و بیهوش شده بود و با ماشین به بیمارستان منتقل کرده بودند. من او را دیدم، او از ارحام من بود. گفتم آقا جان چرا سهلانگاری میکنید، شما روزه میگیرید سحری بخورید یا اگر نمیتوانید روزه نگیرید. گفت: اینطور نیست، مشکلی با روزه گرفتن ندارم، یک تلفنی به من شد، من بعد از آن تلفن روی زمین افتادم. گفتم: مگر به تو چه گفتند؟ گفت: اگر بخواهم بگویم باز همانگونه میشود. گفتم: نگو چون من هم از قماش تو هستم، اگر به من هم بگویی به زمین میافتم. چون من میدانستم چه بود، ولی هیچ وقت از او نپرسیدم. چون میدانم اگر بپرسم خود من هم به آن بلا مبتلا میشوم. بالاخره عواطف است. او بعد از آن تلفن مریض شد و تمام قوا از او گرفته شد و فقط یک جفت چشم داشت که با آن نگاه میکرد، ولی سیم او از باطن وصل بود بعد هم به رحمت خدا رفت. من از پزشک محترم پرسیدم چه تلفنی به او زده شد که او اینطور شد؟ گفت: مریضی داشت قرار بود او این مریضی را بگیرد با این خبر این مریضی تسریع کرد، به آن سرعت داد. میخواهم بگویم فشار فقط این نیست که یک فشار فیزیکی باشد و به آدم فشار وارد کنند نه، خود شما میگویید فلان کس یک حرفی زد بر من فشار آمد. فشار آنجا نسبت به خودش است، نور آنجا نسبت به خودش است تا آخر. منتها یک چیزی وجود دارد الآن من بنشینم عزا بگیریم که امام صادق (سلام الله علیه) فرموده است از برزخ شما میترسم. با عزا گرفتن کار درست میشود؟ باید کاری کنیم. ببینید اهل بیت چیزی را ناگفته باقی نگذاشتند. آنها حتّی به ما گفتند وقتی میخوابید مثلاً عرض میکنم لباسهای خود را تا کنید و بخوابید، لباسهای خود را نیندازید. شاید فرموده باشند آن رختخواب را بررسی کنید ببینید چیست. چگونه بخوابید، وقتی وارد مسجد میشوید چگونه وارد شوید. تمام ظرایف را گفتند، مگر میشود آنها به ما نگویند چه چیزی قبر را تاریک میکند و چه چیزیهایی قبر را روشن میکند.
چه چیزی قبر را روشن میکند و چه چیزی تاریک میکند؟
اوّل من اینها را میگویم بعد راجع به برزخ و قبر که تقسیمبندی کردند، گفتند این قبر فقهی است و آن قبر برزخی است، ما که سر قبر مردهها میرویم، ما را میشناسند از آنجا به ما اشراف دارند إنشاءالله این را از بحار توضیح میدهم. یک مطالبی در مورد چیزهایی که قبر را روشن میکند و آنچه که قبر را تاریک میکند به شما بیان میکنم.
مالک بودن زبان از بدگویی و پرخاشگری
یکی از چیزهایی که قبر و برزخ را تاریک میکند زبان ما است. ایّها النّاس چیزی که در خانهها زیاد پیدا میشود (چنانچه افتد و دانی). این شوخی نیست من تاکنون مدام میگفتم پرخاشگری نکنید، ولی به نفع خود شما است. پرخاشگری برزخ شما را تاریک میکند. یک چیزی از مولانا برای شما میخوانم که خیلی جالب است.
گفت عیسی را یکی هشیار سر چیست در هستی ز جمله صعبتر
در عالم هستی سختترین چیز چیست؟
گفتش ای جان صعبتر خشم خدا که از آن دوزخ همی لرزد چو ما
چه آدم عاقلی بود این از حضرت عیسی (علیه السّلام) وقتی گرفت، حالا میگوید پس راه آن چیست؟ با ماتم گرفتن که کار درست نمیشود. گاهی مواقع این ترسهای عوامانه منجر به بیماری میشود حتّی کار به گل گاو زبان میکشد، به قرص اعصاب میکشد. خوف از خدا ربطی به این چیزها ندارد. مگر اولیایی که ما دیدیم آنها برزخ را باور نکرده بودند. آیت الله بهاء الدّینی، آیت الله بهجت، اراکی، بزرگان، امام (رضوان الله علیهم أجمعین) هیچ وقت یک عالم، یک ولی شما بگویید برای ترس از قبر گل گاو زبان خورده باشد. هر چیزی باید معقولانه باشد گل گاو زبان نمیخواهد باید بداند چه چیزی جلوی آن را میگیرد، به جای خوردن گل گاو زبان مالک زبان خود میشود.
گفت ازین خشم خدا چه بود امان گفت ترک خشم خویش اندر زمان
وقتی که فشار آمد همانجا یاد برزخ میافتد.
کظم غیظ است ای پسر خطّ امان خشم حق یادآور و درکش عنان
وقتی یاد حضرت حق میافتید، یاد خشم خدا میافتید آن موقع حتماً ساکت میشوید. یکی از علل روایتها نشان میدهد تاریک شدن برزخ این زبانها است. دلی را نشکنید، خشم نکنید. خدایی نکرده کسی آبروی کسی را ببرد با همین زبان اتّفاق میافتد. آبرو بردن چگونه میشود؟ با همین زبان آبرو میرود و این هم که میخواهم بگویم خدایی نکرده باعث وسوسه نشود، ولی چون روایت است بیان میکنم.
خفیف شمردن تطهیر یکی از موجبات فشار قبر
وسواسها را نمیگوییم کسانی که در حدّ معتدل وقتی نیازی پیش میآید و آبکشی میکنند همین کافی است. امّا یک آدمهایی هستند که خدایی نکرده ممکن است آنها اصلاً تطهیر نکنند و بیرون میآیند. میفرماید: استخفاف و قطرات آن تطهیر که آنها را کم بشمارد و آب نکشد یکی از موجبات فشار قبر است نه اینکه وسواس شود. در حدّ معتدل تطهیر کند و بیرون بیاید. کسانی که لااوبالی هستند، چون میدانید کسانی که آن قطرات را ناچیز میشمارند ممکن است به آن نسبت در نماز هم سهلانگاری کنند و به همان نسبت عبادات آنها فاسد میشود.
ادخال سرور یکی از موجبات روشنی برزخ
ادخال سرور به قلوب مؤمنین و دل شاد کردن یکی از موجبات روشنی برزخ است. اینها عللی است که در روایتها ذکر شده است. ادخال سرور به قلب مؤمن فقط این نیست که ما برای او خانه بخریم. اگر خانه ندارد و شما هم قدرت دارید برای او خانه بخرید، کار بزرگ انجام دهید یا اینکه نه آنقدر قدرت ندارید یک پیراهن بخرید، یک خودنویس، یک خودکار، یک کتاب برای او بخرید اگر هیچ کدام از اینها را هم ندارید با یک تلفن کردن او را شاد کنید. یک وقت گرفتار است، گرهای دارد برای او باز کنید. حالا شما با فلان مرکز دوست هستید، در آنجا آبرو دارید بگو گرهی او را باز کنند.
محشور شدن صورت زیبا در عالم برزخ با انسان
یک روایت خیلی مختصر را از مولای ما امام صادق (سلام الله علیه) عرض میکنم که میفرماید: وقتی مؤمن را در قبر میگذارند یک صورت زیبایی با او وارد میشود و او را سرگرم میکند، میگوید نترس. برزخ ما چند سال خواهد بود نمیدانیم. امّا خدا آنقدر کریم است که در دروس دیگر میگویم که خدا هوای ما را دارد. در برزخ آن صورت زیبا با ما است و به ما دلگرمی میدهد. در پایان با ما میماند تا قیامت برپا میشود و صورت خوش دست آن میّت را میگیرد و به او دلگرمی میدهد که این سر و صدا کاری با شما ندارد و او را به بهشت میبرد. او میبیند خیلی عجیب است او با همهی ترسها دست من را گرفته است خدایا با خاطر همهی ظلمها از او تشکّر کنیم، برمیگردد، میگوید «مَنْ أَنْتَ رَحِمَکَ اللَّهُ»[۱۴] تو چه کسی بودی خدا تو را بیامرزد میخواهم از تو تشکّر کنم. آن صورت خوش میفرماید: «أَنَا السُّرُورُ الَّذِی أَدْخَلْتَهُ عَلَى أَخِیکَ الْمُؤْمِنِ» من آن شادی بودم که در قلب آن برادر وارد کردی، خدا شاهد است گاهی مواقع این شادیها سرنوشت را عوض میکند. حالا تا زنده هستیم و روح در بدن داریم اختیارات داریم آن کارها را انجام دهیم، زبان را نگه دار و یک کارهایی انجام بده تا قبر شما روشن شود. منتها یک جمعبندی میکنیم که إنشاءالله مسائل بحار را مطرح کنم. ای کسی که از برزخ میترسی و ای خودم که میترسم غیر از آن چیزهایی که خدمت شما گفتم در پایان بدانید امام که میفرماید از برزخ شما میترسم به خاطر اعمال ما است که میفرماید. امّا از آن طرف فراموش نکنید «أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»[۱۵] نه ترسی برای دوستان خدا است و نه غصّهای است، این عام است، شامل برزخ میشود، شامل قیامت میشود. بیایید با خدا دوست شوید. چقدر من تنبل هستم، رب العالمین من را دعوت میکند که با او دوست شوم، من حاضر نیستم.
باقی ماندن نفس بعد از موت
علّامهی مجلسی (رضوان الله علیه) خیلی زیبا جمعبندی کرده است. میفرماید: «إِعْلَمْ أَنَّ الَّذِی ظَهَرَ مِنَ الْآیَاتِ الْکَثِیرَهِ وَ الْأَخْبَارُ الْمُسْتَفِیضَه وِ الْبَرَاهِینِ الْقَاطِعَه هُوَ أَنَّ النَّفْسَ بَاقِیَهٌ بَعْدَ الْمَوْتِ»[۱۶] میفرماید: آن چیزی که از آیات قرآن و اخبار مستفیض و براهین قاطعه استفاده میشود این است که نفس بعد از موت میماند. این یک بحثی است سابق بر این کفّار، اروپاییها فکر میکردند وقتی انسان میمیرد دیگر همه چیز تمام میشود، خدایا روح یعنی چه؟ بعدها دیدند اینطور نیست روح است. به گونهای که الآن از ما جلو افتادند الآن رفتند دیدند، آنها معارف ما را ندارند، دیدند ما راست میگوییم. کتاب «الانسان روح لا جسد» را یک مصری به نام رئوف عبید نوشته است، به فارسی هم ترجمه شده است. که انسان روح است و جسد… آن کتاب خاصّی نسبت به خودش است. من نمیخواهم شما بعضی چیزها را اینجا باور کنید، ولی من بعضی چیزهایی که نوشته است را باور میکنم که حتّی بعضی از کبار شعرا را نوشته است که در برزخ شعر گفتند و حتّی در برزخ… شما اینها را باور نکنید.
معذّب بودن کافر و منعم شدن مؤمن در عالم برزخ
آنکه الآن مهم است این است که نفس و روح میماند، بدن خراب میشود، تخریب میشود بالاخره ممکن است بپوسد، استخوانها متلاشی شود ولی نفس و روح میماند. «إِعْلَمْ أَنَّ الَّذِی ظَهَرَ مِنَ الْآیَاتِ الْکَثِیرَهِ وَ الْأَخْبَارُ الْمُسْتَفِیضَه وِ الْبَرَاهِینِ الْقَاطِعَه هُوَ أَنَّ النَّفْسَ بَاقِیَهٌ بَعْدَ الْمَوْتِ إِمَّا مُعَذَّبَهٌ إِنْ کَانَ مِمَّنْ مَحَضَ الْکُفْر أَوْ مُنْعِمَهُ إِنْ کَانَ مِمَّنْ مَحَضَ الْإِیمَانُ» حالا این روحی که باقی میماند اگر چنانچه محض کافر باشد یعنی کافر تمام عیار اگر باشد معذّب میشود. مؤمن تمام عیار باشد منعم میشود «أَوِ یُلْهَى عَنْهُ إِنْ کَانَ مِنِ الْمُسْتَضْعَفِینَ» اگر مستضعف باشد رها میکنند. البتّه «یُلْهَى عَنْهُ» اخبار دیگری داریم که شاید تبصرههایی دارد الآن این موضوع بحث ما نیست، إنشاءالله آن را در وقت دیگر بیان میکنم.
تعلّق یافتن روح به اجساد مثالی
حالا این بدنی که شما میگویید متلاشی میشود و آن قبر باقی است بعد این روح کجا میرود. حالا اینجا بعضی چیزها است که درسی نمیشود گفت. اجمالش این است آنها به اجساد مثالیّه لاحق میشوند میفرماید: «ثُمَّ تَتَعَلَّقُ الرُّوحُ بِالأجسادِ المِثَالیِّه اللَّطِیفَهِ الشَّبیهَه بِأجسامِ الْجِن وَ الْمَلَائِکَهِ»[۱۷] علم ناقص فساد زیادی به بار میآورد. الآن ایشان میفرماید: روح به یک اجساد مثالی لطیف متعلّق میشود.
نشان دادن میّت به همان هیئتی دنیوی
در روایت هم داریم که یک کسی به امام صادق (سلام الله علیه) گفت: حالا که ما میمیریم، این بدن در آن قبر میماند آن وقت روح کجا میرود؟ حضرت فرمود: یک ابدانی در عالم است که شبیه دنیای شما است به آنها لاحق میشوند آن شبحها آنقدر شبیه شما هستند که «لَوْ رَأَیْتَهُ لَقُلْتَ فُلَانٌ»[۱۸] اگر ببینید میگویید فلان کس است. امّا اگر یک مردهای که سابق از دنیا رفته است به من و شما نشان دهند به هیئتی که در دنیا بود نشان میدهند، نه اینکه فکر کنید اگر شما مرده را ببینید شاید استخوان او را ببینید نه اینطور نیست. اگر قرار باشد مردهای که قبلاً از دنیا رفته است را به من و شما نشان دهند به هیئتی که در دنیا زندگی میکرد او را نشان میدهند.
علّامهی مجلسی به معنا الکلمه علّامه بود، او با علم کامل این حرف را زده است کسانی که نمیدانستند چه کار کردند. میفرماید: «ثُمَّ تَتَعَلَّقُ الرُّوحُ بِالأجسادِ المِثَالیِّه اللَّطِیفَهِ الشَّبیهَه بِأجسامِ الْجِن وَ الْمَلَائِکَهِ»[۱۹] تشبیه از یک بُعد دیگر است. میگوید همینطور که آنها یک چیز خیلی خفیفی دارند، این هم مثل آن شبحهای مثالی است که ارواح مردگان به آن تعلّق پیدا میکند.
این مطلب را بعضی از جای دیگر گرفتند نه از مجلسی. این را که عرض میکنم صحبتهای قبل از علّامهی مجلسی است. شاید اینطور بود بعضیها گرفتند که حکما و بزرگان آن اشباح را به اشباح جن و ملک تشبیه میکنند، آمدند یک اشتباهی کردند، اشتباه غلیظی است. من از صاحب رسائل اخوان الصفا تعجّب میکنم. اخوان الصفا یک سرگذشتی دارد برای قرن چهار، پنج است، قدیمی است. برخی معتقد هستند که یک عدّه دور هم جمع میشدند و اخوان الصفا را مینوشتند. ولی عدّهای هم معتقد هستند که مؤلّف آن یک نفر است حالا نام آن را اخوان الصفا گذاشته است تا شناخته نشود. آن علم ناقص است، مجلسی عمل کامل را آورده است. چون مجلسی روایات و اخبار و حکما را دیده است که صحبتی از شبح جن و ملک پیش آمده است، ایشان نوشته است مانند اشباح و جن و ملک است. امّا در رسائل اخوان الصفا اشتباه کرده است یعنی خیلی مضحک است. گفته است وقتی خوبان میمیرند ملائکه میشوند، فرشته میشوند. بدها هم که بمیرند جن میشوند که من تعجّب میکنم یکی از بزرگان فلاسفه متأخّرتر از ملّاصدرا دیدم که این مطلب را اخوان الصفا نقل کرده است بدون هیچ تعلیقی. تعلیقی نیاورده است که مثلاً این راست است، دروغ است. شاید هم فقط خواسته است گفته باشد یا به عنوان مسخره آورده باشد. علی کلّ حال حرف خیلی انحرافی است. ما آدم هستیم، آدم که جن و ملک نمیشود. خواستم بگویم این مطلب در ذهن او بوده است. اینجا صرفاً یک تشبیهی است. یک چیز سبک و سریع السیری و یک شبحی مثل شبح ملائکه، شبح جن بیشتر از این به عقل نمیآید. برای این معارف مشکل است، نمیشود خیلی مثال زد.
گفتن حقایق اسلام به مردم
حالا اینجا یک مسئلهای وجود دارد بنده عرض کردم ما نمیخواهیم اینجا قبر فقهی و قبر برزخی نامگذاری کنیم، نه اینها نیست. اینها را گفتیم که مطلب واضح شود امّا حقایق اسلام باید به مردم گفته شود. میگویند یک نفر را خاک کرده بودند بعد یک جبّاری در آن روزگار بود، آدم قلدر و صاحب قدرتی بود، روی قبر میّت کمی ارزن ریخته بود. فردا گفته بود قبر او را باز کنید. باز کرده بودند، دیدند آن ارزنها همانطور است. گفت پس آخوندهای شما چه میگویند که مرده بلند میشود مینشیند، پس چرا این ارزنها نریخته است؟ اگر حقایق را به مردم نگویید همین میشود. حقایق اسلام باید گفته شود.
مجلسی (رضوان الله علیه) قواص دریای انوار چقدر زیبا بررسی کرده است. میفرماید: «فَالْمُرَادُ بِالْقَبْرِ فِی أَکْثَرِ الْأَخْبَارِ مَا یَکُونُ الرُّوحُ فِیهِ فِی عَالِمِ الْبَرْزَخِ» اکثر اخبار دلالت دارد بر اینکه مراد از قبر آن است که روح در عالم برزخ قرار میگیرد، پس این نیست، آن است. ایشان بعد از زحمتهای بسیار این را آورده است «فَالْمُرَادُ بِالْقَبْرِ فِی أَکْثَرِ الْأَخْبَارِ مَا یَکُونُ الرُّوحُ فِیهِ فِی عَالِمِ الْبَرْزَخِ». مطالب دیگری هم گفته است که إنشاءالله آنها بماند.
امام زمان آخرین سفیر در روی کرهی زمین
امشب را از دست ندهیم، شب بسیار بزرگی است. امشب از ویژگی خاصّی بهرهمند است. شب ولادت امام زمان (سلام الله علیه) است، شوخی نیست. یک آقایی که خدا او را ذخیره کرده است یعنی من این حرفی که میزنم از عظمت این حرف میترسم ولی مجبور هستم بگویم. خاطر سفرای الهی در روی زمین. پس چرا سفیر داشت؟ این سفرا آمدند، این آخرین سفیر الهی روی زمین است. امشب باید در خانهی این آقا برویم، ناموس دهر است، قطب عالم امکان است. کسی است که خدا به واسطهی او به ما نگاه میکند. بنده هیچ چیزی نیستم ولی وقتی نعمت رسید باید بگویید «وَ أَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّث»[۲۰] میفرمایند: نعمت را بازگو کن، هر چه وجود دارد از خدا است. اگر شما و بنده چیزی داریم از خدا است «وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَهٍ فَمِنَ اللَّهِ».[۲۱]
بیانی از فضیلت شیخ اشراق
بنده به فضل الهی، بدون اینکه کسی چیزی بگوید یک دفعه خطبهی حکمه الإشراق شیخ اشراق را میخواندم. میدانید یکی شهاب الدّین سهروردی است که عارف بود الآن او در بحث ما نیست، استاد سعدی بود، عارف بود. یک شهاب الدین سهروردی مقتول که این بنده خدا فیلسوف بود، شیخ اشراق هم به ایشان میگویند. خلاصه ایشان حکمه الإشراق را نوشته است، آدم فوق العادهای بود. ایشان را در ۳۲ سالگی به قتل رساندند. امّا این همه کتاب چه موقع نوشته شده است؟ بعضی را در کودکی نوشته است. باور کنید خود من از قلم او دیدم. مهمترین کتاب او کتاب حکمه الأشراق است. بنده در مقدّمهی آن به فضل الله فهمیدم ایشان میترسید با لفّافههای زیاد در آن خطبه امام زمان (علیه السّلام) را خواسته است خاطرنشان کند ولی جسارت نشود این همه حکمه الإشراق را تدریس کردند متوجّه نشدند، نه اینکه من از آنها بالاتر هستم خدا خواست که بنده دیدم. به قول مرحوم پدرم میگفت خدا بخواهد به یک پشه چیزی را بفهماند میفهماند، خدا قادر است. امّا خلاصه بنده آنجا دیدم که ایشان به امام زمان (سلام الله علیه) اشاره میکند. اصلاً علّت شهادت او همین است، من اینطور فکر میکنم. یک عدّه فهمیدند و به بهانههایی این مرد بزرگ را به شهادت رساندند.
وظایف شیعهی امروز در زمان غیبت
امام زمان (علیه السّلام) کسی است که ما از یومن برکت او روزی میخوریم، هستیم و خدا او را ذخیره کرده است، هیچ شکّی در آن روزی که خدا او را ظاهر میکند نیست، منتها ما شیعیان به یک چیزهایی موظّف هستیم. اوّلاً یک تذکّر عرض میکنم و این است که امشت از بازی کردن اهل بیت با موبایل توبه کنیم، هر کس این کار را انجام میداد، تا یک چیزی میشود در فلان کتاب است، فلان کس اگر فلان طور شود ظهور نزدیک است، میروید مراجعه میکنید میبینید دروغ است. پیامک آمده بود که در مسند احمد اینطور نوشته شده است، به خدا قسم رفتم دیدم دروغ است. با این چیزها بازی نکنند. شیعه باید مؤدّب باشد، منتظر باشد. ما شیعهی منتظر هستیم با پیامک که نمیشود منتظر امام زمان باشد، ما شیعهی موبایلی نیستیم. ما شیعهی عاقلی هستیم. آقا هر وقت تشریف بیاورد ما میفهمیم، خدا به ما کمک میکند، صیحهی آسمانی بیاید میفهمیم، خروج سفیانی بیاید خدا کمک کند میفهمیم. خروج سفیانی که با رمیل نمیشود، فلان کس گفته است اگر فلان کس در فلان جا سرما خورد مثلاً سفیانی خارج میشود. باید این چیزها را رها کنیم.
دعا برای فرج
دوم اینکه در زمان غیبت تسلیم صرف شدن است. خود من گاهی مواقع باور کنید داغ میشوم، میگویم خدایا، امام زمان پس چه کار کنیم، یاد این جملهها میافتم آرام میشوم. این در دعاهای غیبت است. یک دعاهایی است که در زمان غیبت خوانده میشود یکی از دعاها را بندهی رو سیاه گناهکار در گذشته شرح کردم، دیدم مردم حرفهای زیادی میزنند، بنده شرح کردم حالا چاپ شده است. در آن دعا آمده است که میفرماید: خدایا به ما کمک کن در عصر انتظار حرف اضافه نزنم. «وَ لَا أَقُولَ»[۲۲] خدایا من را از کسانی قرار بده که نمیگویند. «لِمَ وَ کَیْفَ» برای چه، به چه علّت و چگونه. «وَ مَا بَالُ وَلِیِّ أَمْرِ اللَّهِ لَا یَظْهَرُ» چرا امام زمان ظاهر نمیشود «وَ قَدِ امْتَلَأَتِ الْأَرْضُ مِنَ الْجَوْرِ» زمین پر از ظلم و جور شده است، میفرماید اینها را به زبان نیاورید. فقط باید دعا کنید. امام زمان هم به همه تعلّق دارد. یک عدّه از این موبایلدارها امام زمان را مخصوص خود میدانند، موبایل میزنند حتّی به همدیگر حساب ابجد هم میدهند. امام زمان را آنقدر کوچک کردند و اسلام را آنقدر کوچک کردند، تشیّع را آنقدر کوچک کردند، باید منتظر امام زمان باشیم همانطور که فرمودند إنشاءالله خدا فرج ایشان را نزدیک کند.
از دعاهای عصر غیبت
یک دعایی در مفاتیح است که از دعاهای عصر غیبت است یک جمله دارد که میفرماید: «السَّلَامُ عَلَى الْمَهْدِیِّ الَّذِی وَعَدَ اللَّهُ بِهِ الْأُمَمَ»[۲۳] خیلی جملهی مهمی است نه اینکه با موبایل دنبال کنید، از موبایلبازی توبه کنید. موبایل برای همین است که یک وقتی به دوست خود پیامک بزنید، موبایل را وارد معارف اهل بیت نکنید. از مفاتیح پیدا کنید «السَّلَامُ عَلَى الْمَهْدِیِّ الَّذِی وَعَدَ اللَّهُ بِهِ الْأُمَمَ … وَ یَلُمَّ بِهِ الشَّعَثَ» این خیلی پر محتوا است، اسراری دارد، آن دو سطر را پیدا کنید و در آن تأمّل کنید. الآن بحث امام زمان از این حرفها گذشته است، سنی و شیعه گفته است بنده بررسی کردم اینها در سی دی و نوارها موجود است تمام سنّیهای عالم معتقد به امام زمان هستند. حالا یک عدّهی کمی فاصله گرفتند، گفتند ما میدانیم میآید و از فرزندان حضرت زهرا است امّا یک چیزهایی گفتند ما نمیدانیم کجا است، مشخّص نکردند. امّا آن سنّیهای عالم همه آمدند مشخّص کردند. عبد الوّهاب شعرانی به عنوان یک قطره از دریا میگویم، میگوید «وَ کَانَ مَوْلِدُهُ لَیْلَهَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَان». میفرماید امام (علیه السّلام) در سال ۲۵۵ نیمه شعبان به دنیا آمدند. «وَالِدُهُ الإمَامُ العَسکَری» پدر ایشان هم حضرت عسگری است. «وَ هُوَ حَیُّ بَاقٍ مُوجُودُ إلَی الآن» از این تعابیر زیاد دارند.
زیارت امام زمان
حالا امام زمان را کجا ببینیم، کجا میشود دید، همهی اینها اضافی است. جمکران که میروند، جمکران جای مقدّسی است ولی اگر چنانچه به این هوا میروید که امام زمان را آنجا ببینید این وعده را به خود ندهید. به آنجا برو و برای امام زمان دعا کن. حالا اگر دیدی فبها، اگر ندیدی با این ذهنیّت و با این وعده به آنجا نرو. چون امام زمان جای مشخّصی ندارد. امام زمان تبریز دیده شده است، تهران دیده شده است، خراسان دیده شده است و دیده میشود. دیدن امام زمان مثل کار دنیا نیست که مثلاً شما فرضاً کاری بکنید، وضویی بگیرید و فلان دعا را بخوانید و امام زمان را ببینید، نه دیدن امام زمان مثل زمان جنگ که برقها میرفت و یک ساعت، دو ساعت اصلاً آدم فراموش میکرد که برق رفته است، تعریف میکردیم، صحبت میکردیم یک دفعه برق میآمد. قضیهی امام زمان هم اینطور است یعنی بدون مقدّمه، یک دفعه ظاهر میشود.
حفظ اسرار شیعه
صدا و سیمای ما زحمت زیادی میکشند، من میدانم، اینطور نیست که ما کنار بنشینیم و حرفهایی بزنیم، مختصر خبر داریم که اینها چقدر زحمت میکشند امّا خدایا تو شاهد باش من طلبه ناچیز دو بار، سه بار پیغام فرستادم روز قیامت حجّت برای صدا و سیما تمام است، نمیتواند بگوید به من نگفتند همه بدانید پخش کردن دعای عهد خلاف رضای امام زمان است. روزی سه بار پخش میشود. دعای عهد برای محافل خصوصی شیعه است، بندهی رو سیاه ۳۰ سال پیش گفتم که میخواهیم به بقیع برویم، پشت دیوار بقیع گریه میکنید وهابی به اشک شما نامحرم است. هیچ کس گوش نداد و الآن به حرف من رسیدند. مگر قرار است هر چه در مفاتیح است پخش شود، مگر آدم تمام اسرار خود را پشت تلویزیون میگوید، پشت دوربین میگوید. ما در کتاب کافی یک بحثی داریم به نام باب الاضاعه یعنی باب پخش کردن نه پخش تلویزیونی. اضاعه یعنی حرفی را این طرف و آن طرف زدن، اصلاً اسرار اهل بیت نباید فاش شود. یک مقداری که مردم تحمّل دارند و میتوانند عیبی ندارد، امّا بعد از آن مدام دعای فرج بخوانید، دعای عهد بخوانید. از سه شبکه نشان میدهند چه اصرای است، چه پشتکاری است؟! مخالفین بر این دعا نامحرم هستند. امام زمان راضی نیست این دعا پخش شود. حالا پخش کنید منبع آن مؤثّر نیست. آن کسی که خودش این برنامه را پشتیبانی میکند قدرت هم دارد، پول هم دارد زور او حتماً بیشتر از من است. (گفت بیهوده سخن به این درازی نبود).
” شایان ذکر است که این متن به ویرایش نهایی نیاز دارد. “
[۱]– بحار الأنوار، ج ۶، ص ۲۷۵٫
[۲]– سورهی توبه، آیه ۴۹٫
[۳]– سورهی ذاریات، آیه ۱۲٫
[۴]– سورهی آل عمران، آیه ۱۶۹٫
[۵]– بحار الأنوار، ج ۶، ص ۲۳۵٫
[۶]– الصحیفه السجادیه، ص ۳۰٫
[۷]– ریاض السالکین فی شرح صحیفه سید الساجدین، ج ۱، ص ۳۳۱٫
[۸]– سورهی الرحمن، آیه ۲۰٫
[۹]– سورهی فرقان، آیه ۵۳٫
[۱۰]– سورهی مؤمنون، آیه ۱۰۰٫
[۱۱]– ریاض السالکین فی شرح صحیفه سید السّاجدین، ج ۱، ص ۳۳۱٫
[۱۲]– بحار الأنوار، ج ۵۸، ص ۱۲۹٫
[۱۳]– ریاض السالکین فی شرح صحیفه سید الساجدین، ج ۱، ص ۳۳۱٫
[۱۴]– بحار الأنوار، ج ۷۱، ص ۲۸۴٫
[۱۵]– سورهی یونس، آیه ۶۲٫
[۱۶]– بحار الأنوار، ج ۷۱، ص ۲۸۴٫
[۱۷]– همان، ج ۶، ص ۲۷۱٫
[۱۸]– تهذیب الأحکام، ج ۱، ص ۴۶۶٫
[۱۹]– همان، ج ۶، ص ۲۷۱٫
[۲۰]– سورهی ضحی، آیه ۱۱٫
[۲۱]– سورهی نحل، آیه ۵۳٫
[۲۲]– بحار الأنوار، ج ۹۲، ص ۳۲۷٫
[۲۳]– مصباح للکفعمی (جنه الأمان الواقیه)، ص ۴۹۸٫
پاسخ دهید