چه شد که صفین راه افتاد؟ سپاه امیر در نیم روزی سپاه جمل را منهدم کرد. حق روشن شد این طرف مهم‌های اصحاب هستند، آن طرف هم آدم‌ها معلوم هستند. جبهه‌ی حق هم پر جمعیّت شد، امّا داعی آن‌ها که به صفین رفتند و مقابل حضرت ایستادند چه بود؟ جناحی که عمار در آن است، دعوت به حق می‌کنند، جناحی که مخالفان و قاتلان عمار در آن هستند دعوت به آتش می‌کنند. علی (سلام الله علیه) امام دعوت کنندگان به بهشت می‌شود. معاویه امام دعوت کنندگان به جهنّم می‌شود. چه انگیزه‌ای داشتند که جلوی علی ایستادند؟

گاهی برای ما واضح است که حق چیست (معاذ الله) ولی شهوات و تمایلات ما این است که می‌گوییم: پدرم است؛ پسر او است، فامیل او است، نمی‌تواند بپذیرد. یکی از این‌ها عادت کردن این‌ها به فقه دوست داشتم، است، آن‌ها عادت کرده بودند. از نظر حقیر این‌که از نظر حقیر می‌گویم، حدّاقل ده سال مطالعه‌ به دنبال دارد- بزرگترین ظلمی که قاتل حضرت زهرا (سلام الله علیها) کرد، قتل حضرت زهرا نیست. تئوریزه کردن قتل حضرت زهرا است. به آن هم اجتهاد در برابر رأی می‌گویند. این یکی از بدبختی‌های بزرگ امروز ما است.

خیلی از کسانی که دارند امروز جامعه را منحرف می‌کنند، در چشم مردم نگاه می‌کنند و به خدا و رسول دروغ می‌بندند. چرا؟ چون می‌گویند: پس من چه؟! همان‌طور که طلحه و زبیر آمدند گفتند: شما در مشورت شرکت نمی‌کنید، امامت باید شورایی باشد. شورا هم می‌کردند و سه نفری هم بود، طلحه و زبیر در آن نبودند، باز هم آن‌ها قیام می‌کردند. شورایی باشد یعنی من باشم.

این همان چیزی است که ما را بیچاره کرده است. همان که امیر المؤمنین می‌خواهد اشعث را از قبیله‌ی کنده بردارد، سردار رشید اسلام که شهید شد، می‌گوید: من نمی‌گذارم، بزرگ ما است. بزرگ ما است ولو مخالف علی باشد.

 دو، سه جمله از امیر المؤمنین بخوانم ببینید چطور از دست این شرایط گریه کرده است. اگر این شرایط هر وقت پیش بیاید، دیگر قوی‌تر از امیر المؤمنین نداریم. یعنی امام زمان بیاید قدرت ایشان بیشتر از امیر المؤمنین است؟ علم او از امیر المؤمنین بیشتر است؟ امام زمان (سلام الله علیه) هم تشریف بیاورد، مردم این‌طور عمل کنند، نمی‌تواند موفّق باشد.

من که می‌گویم خطبه‌ی ۸۷؛ خطبه‌ها چاپ‌های متعدّد دارد. شما چهار، پنج تا شماره قبل و بعد آن را ببینید، آن‌ها را پیدا می‌کنید. من نسخه‌ی مجمع جهانی اهل بیت را دارم می‌گویم. می‌فرماید: «فَیَا عَجَباً» امیر المؤمنین تعجّب کرده است «وَ مَا لِیَ لَا أَعْجَبُ‏ مِنْ‏ خَطَإِ هَذِهِ‏ الْفِرَقِ» چطور منِ علی تعجّب نکنم، آقا چرا تعجّب می‌کنی؟ «‏لَا یَقْتَصُّونَ أَثَرَ نَبِیٍّ» خیلی آشکارا دارید خلاف پیغمبر عمل می‌کنید، این را امیر المؤمنین نگفت، پیغمبر گفت که هر کسی عمار را بکشد، آن تیم جهنّمی است. فردای صفین شایعه می‌کنند که «قَاتِلُ عَمَّار بِالبَاب»[۱] با افتخار می‌گفتند: قاتل عمار آمده است. عبارت آن این است «وَ یَفْتَخِرُ بِذَلِکَ» به معاویه هم می‌گفت جلوی آقا سفره بیندازید، جلوی او طلا بریزید با این‌که می‌دانستند قاتل عمار جهنّمی است، شیعه و سنّی می‌دانست. یعنی مشکل جهل نبود، مشکل شهوت بود.

یعنی علی… یارانه‌ی ما به این اندازه بود، الآن علی کم کرده است، تساوی درست کرده است. «غَلَبَه الأحمر» فارس‌ها را بر ما برتری داده است.

 


پی نوشت ها

[۱]– نفحات الأزهار فى خلاصه عبقات الأنوار، ج ‏۳، ص ۶۱.