حقوق زیادی که این عربها از بیت المال میگرفتند -قبلاً هم بارها عرض کردیم- اینها کاسبی نمیکردند، درخانه میماندند، قلیان میکشیدند، بالاخره زنهای متعدّد هم داشتند، کار نمیکردند، بازار را عجمها اداره میکردند. بعد که امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) آمد تساوی قائل شد، اینها کار نمیکردند، عجمها کاسب بازار بودند و پول خود را در کاسبی مصرف میکردند، اینها ناراحت شدند. این چه عدالتی است که ما و آنها مساوی باشیم؟ حضرت فرمود: من نمیتوانم بپذیرم سینههای ستبر شما در رختخواب نیمروز باشد؛ «تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ»[۱] شما میگویید ما عرب هستیم و از اوّلین مسلمانها، اینها نماز شب خوان هستند و صبح زود هم به سرکار میروند، برای چه من پول اینها را بگیرم به شما بدهم؟
این جریان باعث شد که اشراف به سمت معاویه رفتند. آن قدر هم برای امیر مهم بود که میداند دارد چه کار میکند. اشراف که رفتند، یعنی تحریم شروع میشود، یعنی پول خرج میشود، برای اینکه یک جبهه ساقط بشود، هزینه میشود. منتها امیر (سلام الله علیه) نمیخواهد حکومتش طوری وصف بشود که دوست ندارد. برای اینکه میداند
قبل از اینکه اشعث بیاید ماجرای خوارج را راه بیاندازد، یک روز به مسجد آمد، عمامهی خود را زمین کوبید، گفت: تو عجمها را روی گردن ما سوار کردی. حضرت فرمود: عجمها را روی گردن شما سوار نکردم، فرمود: من آمدم که شما را برگردانم «عَلَى مِنْهَاجِ رَسُولِ اللَّه»[۲] منتها شما دیگر عادت به حرامخوری کردید -همان که سیّد الشّهداء به آنها فرمود- و همین باعث شد که ماجرای صفّین به یک عدّه انگیزه بدهد. یک عدّه پولدار که انگیزه پیدا کنند، نیروی نظامی هم که وضع او کمتر خوب است، هزینه میدهند، پول میدهند. با اینکه امیر المؤمنین در جمل پیروز شد و در جمل با آن همه زحمت توانست، فقط ده هزار نیرو جمع کند،یعنی حقّانیّت او روشن شد، ولی جبههی مقابل را هم برای تخریب امیر المؤمنین متّحد کرد.
پی نوشت ها
[۱]– سورهی سجده، آیه ۱۶٫
[۲]– بحار الأنوار، ج ۲۴، ص ۱۱۸.
پاسخ دهید