سوال بسیار بسیار مهمّی به آن خواهیم رسید این است که میگوییم تواصی به «حق» کن! از کجا بفهمیم این «حق» را بفهمیم که سفارش کنیم؟ معیارِ شناختِ حق چیست؟ این نکتهی خیلی مهمّی است که امشب قصد دارم یکی از موارد آن را بیان کنم و آن مهمترین حق است که اگر مهمترین حق شناخته بشود که آن مهمترین حق ولایت است، یعنی منظور از حق این است که به ولایت سفارش کن، و چون پذیرش ولایت سعهی صدر میخواهد که مهمترین تواصی به صبر هم صبر در استقامت بر ولایت است. فعلاً مهمترین حق را بگوییم، میگوید تواصی به حق، حق یعنی چه؟ معیار حق چیست؟ خودِ این یک بحثِ مهمّی است. مهمترین حق ولایت است.
مثلاً ما در مورد داریم که «السَّلامُ عَلَی الْحَقُّ الْحَقِیقُ» سلام بر آن لُبّ حق، اصلِ حق؛ داریم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ»[۱]، داریم که امام هادی علیه السلام به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «أشهَدُ أنَّکَ صرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ» یا «وَ أَنَّکَ الْمَعْنی بقَوْلِ الْعَزیزِ الرَّحیم ِ، وَأَنَّ هذا صِراطی مُسْتَقیماً فَاتَّبعُوهُ» یا «أَشْهَدُ أَنَّکَ أمیرَالمؤمِنینَ حَق» و… خیلی از این مطالب داریم که اصلاً حق خودِ امیرالمؤمنین علیه السلام است، حق خودِ امام معصوم علیه السلام است، حقِّ اصلی، آن ریشهی حق، مادرِ حق، منبعِ حق، اصلِ حق خودِ امامِ معصوم علیه السلام است، تواصی به حق یعنی تواصی به ولایتِ امام معصوم، چون راهِ ارتباطیِ ما با معصوم ولایت است، ولایت چیست؟ ولایت یعنی قُرب و نزدیک شدن، ما هرچه نزدیکتر بشویم، بیشتر از خودمان دور بشویم، بیشتر آثارِ او را بگیریم، بیشتر ولایتی میشویم، ولایتی کیست؟ آن کسی که آثارِ شخصیّهی خود را زائل کند و فانی بشود و همهی آثارِ مولی را بروز بدهد، اصلاً خودش نباشد، به این شخص ولایتی میگویند.
حق امیرالمؤمنین و امام معصوم علیهم السلام هستند، راهِ تواصی به حق هم همین ولایت است که به ایشان نزدیک بشویم و او را ترویج کنیم، چون معنای تواصی را سفارش به حق گفتیم، و چون این کار سخت است و ما هنوز به این سختی نرسیدهایم، چون تواصی بر ولایت کارِ سختی است، ولایت یعنی آن حقِّ اصلی، چون سخت است باید تواصی به صبر هم کنیم که استقامت کنیم، خیلیها دوست داشتند که در کربلا با سیّدالشّهداء علیه السلام همراه بشوند، ولی کار سخت بود. برخلافِ آنچه در روضهها گفته میشود من هرچه گشتم ندیدم و طبیعتاً هم نباید اینطور باشد که در اکثریّتِ مکانهای عمومیِ کوفه به جز مناطقِ مختصری که در آنجا نواصب تجمّع داشتند، کوفیان ابداً به اسرای کربلا سنگ نزدند، کوفیان گریه میکردند، یعنی میفهمیدند که غلط زیادی کردند و مردِ آن میدان نبودند. تواصی به صبر هم مهم است دیگر، یعنی میفهمم که حق است اما نمیتوانم پای حق بایستم و بقیّه را پای حق بایستانم تا کمک کنند.
[۱] امالی شیخ صدوق، صفحه ۸۹
پاسخ دهید