بعضی از این عبارات سوء استفاده میکنند، فکر میکنند این حرفها فقط برای زمان پهلوی است. یعنی یک حاکم ظالم، جائری سر کار است، در برابر او باید حرف زد، بله در برابر ظالم جائر باسط الید، کسی که قدرت در دست او است و ظلم میکند باید حرف زد. امّا گاهی هم شما میبینید حکومت حیدر کرّار است شکل گرفته است، امام آن حکومت حیدر کرّار، امیر المؤمنین است ولی یک جریانهایی هستند که به بیعت نمیکردند. در بصره قیام میکردند، در نهروان قیام کردند، در شام قیام کردند، آنجا اگر آن عالمان ربّانی میآمدند سکوت را میشکستند میگفتند: اینجا امام بر حق به این دلایل معلوم است که علیّ بن ابیطالب است. اینجا اتّفاقاً نباید تضعیف او را اجازه میدادند. هر دو طرف آن را دین فرموده است نه اینکه فقط برای قیام علیه ظلم. حالا الآن که یک نظام اسلامی داریم، یک جاهایی از آن مسلّم است که حق را دارند میزنند، عالم دین حق ندارد سکوت بکند. چون این سکوت باعث تضعیف حق میشود.
امیر المؤمنین هم بر سر حکومت باشد، اگر مردم و عوام و خواص وظایف خود را انجام ندهند، نمیتواند این حکومت را ادامه بدهد، جغرافیای حکومت امیر المؤمنین به ثلث رسید. نتوانست مرزهای خود را حفظ بکند. آیا از حیدر کرّار (صلوات الله علیه روحی له الفداء) قویتر، شجاعتر، حکیمتر، عادلتر هم تاریخ به خود دیده است. نتوانست حکومت را اداره بکند و اگر امیر المؤمنین را شهید نکرده بودند، همان شش بعد که امام حسن تحویل داد، علیّ بن ابیطالب باید حکومت را به معاویه تحویل میداد. چون آن علمای دینی که باید حمایت میکردند، خواصّی که باید حمایت میکردند، حمایت نکردند. این فقط برای وقتی نیست که بخواهی حکومت را از دست ظالم بگیری، فریاد بزن، ساکت نباش، آنجایی هم که حکومت در دست حق است، میبینی یک عدّه دارند حق را تضعیف میکنند، اینجا هم ساکت باشی همان است.
پاسخ دهید