«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»
نکتهای که میخواهم امروز محضر شما تقدیم کنم خیانت علمی و سیاست یک بام و دو هوای دو نفر از سلفیها، یکی قدیمی و یکی جدید است.
ابن تیمیّه در «منهاج السنّه» خود، جلد ۵، صفحه ۶۳، دربارهی این حدیث که دربارهی تبلیغ اوّلیه است، «لَا یُؤَدِّی إِلَّا أَنَا أَوْ عَلِیٌّ»، یعنی تبلیغ اوّلیهی دین یا باید توسّط منِ پیغمبر صورت بگیرد یا توسّط یکی از من، یکی از اهل بیت من مثل علیّ بن ابیطالب (صلوات الله علیه). تبلیغ اوّلیه با تبلیغ ثانویه فرق دارد، تبلیغ ثانویه را هر عالمی به آیات میتواند انجام دهد، ولی تبلیغ اوّلیه کار معصوم است، باید پیغمبر از جانب خدا خبر بدهد. حضرت میفرماید: جز من یا کسی از اهل بیت من نمیتواند این کار را انجام دهد.
ابن تیمیّه در منهاج السنّه همانطور که عرض کردیم میگوید این دروغ است، در حالی که این روایت با این عبارت «لَا یُبَلِّغَهُ إِلَّا أَنَا أَوْ رَجُلٌ مِنِّی»،[۱] یعنی نباید اوّلین مرتبه آیات تبلیغ شود جز توسّط من یا کسی از اهل بیت من، در کتاب مسند احمد آمده است. حمزه احمد الزّین که محقّق کتاب مسند احمد است این را در جلد ۱۱، صفحه ۱۱۸، حدیث ۳۱۴۷ حَسَنه اعلام کرده است. همینطور در سنن ترمذی، چاپ ریاض، در صحیح سنن ترمذی، جلد ۳، صفحه ۲۴۵، حدیث ۳۰۹۰ این عبارت که «لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ»، شایسته نیست، برای کسی جایز نیست، «أَنْ یُبَلِّغَ هَذَا»، آیات را تبلیغ اوّلیه کند، «إِلَّا رَجُلٌ مِن أَهلِ بَیتی». یعنی جز من کسی میتواند این کار را انجام دهد که از اهل بیت من باشد. لذا خلیفهی اوّل را برمیگردانند و امیر المؤمنین (علیه السّلام) را برای تبلیغ آیات میفرستند.
جناب البانی، محقّق مشهور و محدّث بزرگ معاصر، میگوید این روایت «حَسَنُ الإِسنَاد». این نکتهی اوّل بود در اینکه ابن تیمیّه میگوید روایت دروغ است، نمیخواهد فضیلت امیر المؤمنین (علیه السّلام) را بپذیرد، در حالی که دو نفر از محقّقین معاصر این را پذیرفتهاند.
امّا اصل این یادداشت از اینجا است، شعیب الأرنوؤط که بیش از ۲۰۰ کتاب تحقیق کرده، از مشاهیر بزرگ سلفیهای معاصر است، در تحقیقات و تعلیقاتی که بر مسند احمد نوشته و کتاب کم مجلّد احمد حنبل که شش جلدی و نه جلدی چاپ میشد به ۵۲ جلد رسانده است. در جلد ۲۰، صفحه ۴۳۴، در پاورقی وقتی به این روایت میرسد که جز من و اهل بیت من کسی آیات را نمیتواند برای اوّلین مرتبه تبلیغ کند، شعیب الأرنوؤط میگوید: این روایت ضعیف است، چون اوّلاً متن آن منکر است – چون متأسّفانه متن آن فضیلت امیر المؤمنین (علیه السّلام) است- و ثانیاً سماک بن حرب این را روایت کرده که فرد قوی نیست. یعنی آقای شعیب الأرنوؤط اشکال روایت را به سماک برمیگرداند.
در حالی که اوّلاً این روایت تبلیغ اوّلیه توسّط پیغمبر یا فردی از اهل بیت ایشان فقط یک طریق ندارد که فرض کنیم شما یک راوی را نقد کنید، طرق متعدّد دارد. خدا مرحوم علّامه امینی را رحمت کند، ایشان در الغدیر از ۱۳ نفر از صحابه طرق متعدّدی برای این روایت میآورد. به گونهای که تواتر اجمالی روایت را ثابت میکند، اینقدر زیاد نقل شده است. شما فرض کنید یک راوی را از یک طریق زدید، این روایت یک طریق ندارد.
امّا خیانت علمی و سیاست یک بام و دو هوای شعیب الأرنوؤط کجا است؟ اینجا است، ایشان میگوید سماک بن حرب ضعیف است، در حالی که اوّلاً سماک بن حرب راوی صحیح مسلم است، بیش از ۲۰ مرتبه مسلم از او در کتاب خود نقل کرده است. ذهبی در میزان الاعتدال، جلد ۳، صفحهی ۳۲۶، چاپ دار الکتب العلمیّه میگوید: او صالح است و صدوق است، راستگو است. پس شعیب الأرنوؤط که نمیتواند مشکلی پیدا کند میگوید: سماک بن حرب در این روایت راوی است و من او را قبول ندارم. ما اینطور پاسخ میدهیم: ۱- طرق متعدّد روایت منحصر به همین یک روایت نیست. ۲- سماک بن حرب انسان معتبری است، راوی صحیح مسلم است. ۳- تیر خلاص ما به آقای شعیب الأرنوؤط، آقای شعیب الأرنؤوط در جلد ۱، صفحه ۳۴۲، روایت ۲۱۷، از همین کتاب مسند احمد که شما تحقیق کردید از سماک روایت نقل کردید و آنجا گفتید صحیح است، روایت سماک هم قبول است. چطور وقتی به فضیلت امیر المؤمنین (علیه السّلام) در جلد بیستم میرسید میگویید روایت ضعیف است چون سماک راوی است؟ این یک بام و دو هوا نیست؟
[۱]– مسند احمد، ج ۱، ص ۱۸۳، ح ۴٫
پاسخ دهید