آنجایی که طالوت در حال رفتن برای جنگ با جالوت بود و جمعیّت کمی هم داشتند و تصریح قرآن این است که جمعیّتشان کم بود، حضرت حق یکی از شروع مقدّمات پیروزیشان را اینطور میفرماید:… معمولاً خیلی هم حال نداشتند، واقعاً عجیب است! این کوفه یک مرتبه نیست، در طول تاریخ مدام این کوفه تکرار شده است! یکی از این تکرارها هم ماجرای جالوت است. رفتند به پیامبر خود گفتند یکی را بفرست تا ما برویم این جالوت را سرنگون کنیم، خودشان رفتند گفتند و به پیامبر خود هم گفتند… این ثبات قدم نداشتن مرضی است که خیلی ترسناک است! پیامبرشان که دیگر شک نداشتند پیامبر است، اصلاً رجوع کردند و گفتند یکی را به ما معرّفی کن، ایشان هم یک شخص را معرّفی کردند، گفتند: این که جوان است!… عجیب است! اگر اینطور است اصلاً شما برو کارِ خود را انجام بده، پس چرا میآیی و از پیامبر خدا میپرسی؟ از پیامبر نه از کاسبِ سرِ کوچه! پیامبر است! او که از طبقهی پولدار نیست، پدرِ او که از آلِ بنی فلان نیست!… راه افتادند، حضرت طالوت علیه السلام میخواستند ببینند اینها چکاره هستند، به یک آب رسیدند و فرمود: از این آب نخورید مگر بقدرِ ضرورت! اصلاً آیه عجیب و غریب است، فرمود: «إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی»[۱]، خدای متعال!… اگر بگویید این طالوت از کجا میدانست که خدای متعال مبتلا کرده است؟ رفتهای از یک پیغمبری خواستهاید یک نفر را معرّفی کند، نمایندهی یک پیامبر است که خدا به او وحی میکند، میگوید: خدای متعال شما را مبتلا به یک تحریمی کرده است، «إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی» اگر کسی بخورد از من نیست، «وَمَن لَّمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّ» کسی که نخورد با من است؛ اینجا لحظهای است که ریزش دارد، «إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَهً بِیَدِهِ» مگر اندازهی یک مُشت که از تشنگی نمیرید، یعنی آب گوارا را برای لذّتِ آن نخورد… خیلی کارِ کوچکی است، آمدهای در راه خدای متعال جان بدهی حالا فعلاً آب نخور، آن هم نه اینکه از تشنگی بمیر، اشکال ندارد یک مشت آب بخوری، «فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِیلًا مِّنْهُمْ» همه خوردند جز عدّهی کمی!… چه لشکرِ آمادهای! تازه خودشان آمده بودند و گفته بودند، طرف به اندازهی اینکه آب نخورد…. «فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَهَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ» چقدر خدای متعال مظلوم است… اینهایی که آب نخورند همینکه از رودخانه رد شدند گفتند: این دشمن خیلی بزرگ است و ما نمیتوانیم با او بجنگیم، یعنی آنهایی که آب خوردند که رفتند و اینهایی که آب نخوردند هم گفتند ما توان نداریم و زورِ ما نمیرسد! خدای متعال شهدای ما را رحمت کند، وقتی انسان این آیات را نگاه میکند و این قرنِ اخیر را میبیند… یک عدّه جوان که در بهمن ماه در رودخانهی اروند شنا کردند… بعد التماس کنند که تو را به خدا نام ما را خط نزنید، حجّت به ما خیلی تمام شده است! نه اینکه تمام شده است، خیلی تمام شده است!
اینها که آب نخوردند گفتند: «لَا طَاقَهَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ»، توان نداریم، زورِ ما نمیرسد، دشمن خیلی بزرگ است، اسلحه دارد!… قرآن را بگردید هر کجا مسئلهی جنگ است برای خدای متعال مسئله فتح نیست، بلکه مسئله ربوبیّت است، مسئله ایمانِ به توحید است؛ اگر زمانی فرصت کردید ان شاء الله یک مرتبه قرآن را بخوانید و ببینید، بنظرِ حقیر حقیقتِ جنگهای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم نه دفاعی است و نه ابتدایی بلکه ربوبی است! همهی مسئله همین است! دردِ ما همین است که هیمنهی مستکبر را باور داریم، و برای این است که من بزرگیِ خدای متعال را باور ندارم! میگوید: «لَا طَاقَهَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ»، حالا آن چند نفر اندکی که باقی ماندند وقتی مقابل جالوت رسیدند خدای متعال میفرماید: «وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ»[۲] وقتی مقابل جالوت رسیدند… خدای متعال به ما میفرماید یعنی این چند نفری که خوب بودند اینجا کارِ خوبی کردند «قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا» خدایا! به ما صبر عطاء کن، «وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا» پایمان نلغزد، ناگهان…. رزمندهای میگفت: رزمندهای سنّی در کردستان بود که پای او قطع شده بود، وقتی رفته بود پیکر رزمندههای ما که در آن منطقه مانده بود را بیاورد پای ایشان روی مین رفته بود و قطع شده بود، آخوند سنّی بود، ما در کردستان پدیدهای داریم که خیلی دیدنی است، از این هنرهای جمهوری اسلامی و صدا و سیما است که اگر دیگری یک دهمِ این هنر را داشت چندین فیلم برای او میساختند یکی از آنها این است، من با چشمان خود دیدهام، ما در کردستان یک پدیدهای داریم که به آنها پیشمرگ میگویند، محبّتِ اینها به اهل بیت علیهم السلام به مراتب بیشتر از شماست و جان فدا و حزب اللهی و دوازده امامی هستند! یعنی اگر فوت کنید اینها شیعه میشوند! یکی از اینها میگفت: من هر زمانی که نماز امام از رادیو و تلویزیون پخش بشود بجای ماموستا به نماز امام اقتداء میکنم! یعنی اینقدر حزب اللهی هستند! حالا فقهِ آنها با ما تفاوت دارد و به رادیو اقتداء میکرد! این شخص برای اینکه رزمندگان ما را بیاورد پای خود را از دست داده است! شایان ذکر است که اینها خیلی هم نترس هستند، حیف که از اینها هیچ مستندِ درخوری دیده نشده است، این را باید پخش میکردند تا مردم ببینند، خودِ اینها همان یوم الله است! این که شما یک نفر دیگری که از مذهبِ دیگری است را بیاورید تا جان خود را فدای یک آرمان کند! انقلاب اسلامی چه آرمانی داشته است که یک غیر شیعه بیاید و خود را فدای جنازهی رزمندگان شیعه کند! اگر کوموله دارند از اینها هم دارند! بعد همین شخص میگفت: لحظهای که جنگ شروع میشد، در آن دقایق اولیه دهان ما خشک میشد و دندانهای ما کلید میشد، او خیلی شجاع بود و این را میگفت. اینها برای همین گفتند که خدایا «أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا» لغزش نداشته باشیم… انسان یک چیزی میگوید، همین الآن که من و شما اینجا نشستهایم اگر ناگهان از آن در پشت صدای تیر و ترکش بیاید و داعش داخل بیاید معلوم میشود «ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا» یعنی چه! این دعا میخواهد، گریه میخواهد، ضجّه میخواهد، در لحظهی بزنگاه دیگر فرصتِ این کارها نیست که شروع به ذکر گفتن کنید، انسان باید قبلاً تربیت شده باشد. یکی دعاست که خیلی هم مهم است، ارتباط ما با حضرت حق.
[۱] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۴۹ (فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَمَن لَّمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَهً بِیَدِهِ ۚ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِیلًا مِّنْهُمْ ۚ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَهَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ ۚ قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَاقُو اللَّهِ کَم مِّن فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ)
[۲] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۰ (وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ)
پاسخ دهید