«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»

«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]

«رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری‏* وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری‏* وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی* یَفْقَهُوا قَوْلی‏‏».[۲]

«إِلهی وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى، وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى».[۳]

حجاب اجباری یا اختیاری یک موضوع انحرافی

موضوعی وجود دارد که مدّت‌ها است در جامعه‌ی ما مطرح شده است. نمی‌دانم دو سال پیش بود، چه وقت بود ۸۰، ۹۰ دقیقه‌ای به آن پرداختم و آن موقع هم یک مقداری رسانه‌ای شد. دیگر بیخیال آن شدیم، آن‌ها هم بی‌خیال نشدند. تا روز گذشته هم حضرت آقا اشاره‌ای کردند، به نظر آمد بد نیست به این موضوع پرداخته بشود، در واقع یک جلسه از بحث خود خارج می‌شویم. این مسئله‌ای که به عنوان حجاب اجباری یا اختیاری مطرح است، اگر ابعاد آن درست بحث بشود معلوم می‌شود که چند چند هستیم، کی به کی است موضوع چیست. درد کجا است، دعوا سر چیست. سر چه کسی را می‌خواهیم بتراشیم. به قول معروف محلّ نزاع را تنقیح بکنیم. واقعیت آن این است که اصل موضوع یک مسئله‌ی انحرافی است یعنی یک مسئله‌ی فرعی است.

 مسئله این است که آیا حکومت اسلامی حق دارد به شریعت الزام بکند یا نه؟ معمولاً فتوای مشهور فقها این است که بله، باید این کار را بکند. بعضی از آن‌ها تقریباً مشهود است که برای اغراض سیاسی است؛ می‌گویند: نخیر، نباید این کار را بکند. یک مسئله‌ی اختلافی می‌شود. آیا حکومت می‌تواند به شریعت الزام بکند یا نمی‌تواند؟ وقتی مسئله شرعی است، فقهی است، به مراجع مربوط است، به فقها مربوط است این‌که سؤال می‌کنیم یا سؤال می‌شود آیا زمان امیر المؤمنین علیه السّلام بود یا نبود؟ آیا زمان رسول خدا صلوات الله علیه بود یا نبود؟ باز خود این هم یک سؤال فرعی است.

وقتی شما رساله‌ی مرجع خود را می‌بینید، یک به یک احکام را می‌پرسید که این بود یا نبود؟ خوب یا مقلّد هستید یا مجتهد. اگر مجتهد است که اصلاً نیازی نیست به رساله رجوع بکند و اگر رجوع بکند، دیگر قبول کرده است. رجوع می‌کند به سراغ مرجعی رفته است که عالم و اعلم است یا حداقل در دایره‌ی اعلم‌ها است. دیگر یک به یک فتاوی او را که نمی‌روند، چک بکنند. شما یا سراغ پزشکی می‌روید یا نمی‌روید. وقتی که رفتید که دیگر یک به یک نسخه‌ی او را دوباره نمی‌روی چک بکنی. یا متخصّص هستی یا نیستی. اگر متخصّص هستی که اصلاً رجوع نمی‌کنی. اگر متخصّص نیستی، خوب رجوع می‌کنی. این‌که مطرح بشود زمان پیغمبر صلوات الله علیه بود یا نه، زمان امیر المؤمنین علیه السّلام بود یا نبود. ائمّه علیهم السّلام چه می‌گفتند. اگر کسی این را از سر کنجکاوی می‌پرسد، از سر این‌که کاوشگر است، دوست دارد علم یاد بگیرد. خوب این را باید راجع به همه‌ی احکام داشته باشد. چقدر احکام ما در زمان کدام امام بود یا نبود. برود بررسی بکند. عرض من به این معنا نیست که نبود. منظور من این است که چطور یک دفعه یک مسئله را کاوشگر می‌شوند؛ ببینند بود یا نبود و آیا من اصلاً می‌توانم به عنوان کسی که پزشکی نمی‌دانم، یک بیماری را خود من بروم، راه آن را پیدا بکنم یا باید یک اطّلاعات اوّلیه‌ای داشته باشم. در این مسئله از یک جهتی حجاب با روزه‌خواری با ترک نماز با خیلی چیزهای دیگر فرقی نمی‌کند. آن هم این است که همه‌ی این‌ها احکام شرع هستند، آن‌جایی که الزام شرع است، حکومت باید راه را برای اجرای حکم خدا تسهیل بکند، برای مخالفت نکردن با حکم خدا هم کار بکند. زن و شوهر هستند، با هم ارتباطاتی دارند، وسط خیابان هر کاری نمی‌ توانند بکند. می‌گوید: برای خود ما است. نمی‌شود. حتّی نماز و روزه عرض کنم که آن یک حیث دیگری است که مثلاً فرض کنید فساد آور است. اگر بی‌حجابی رواج پیدا بکند. نه، اصلاً غرض به فساد اجتماعی آن هم نیست. روزه‌خواری، نماز نخواندن این‌ها که دیگر فردی است. این‌ها واقعاً فردی است ولی فقها فرمودند این‌جا حکومت باید الزام به شریعت بکند. یعنی از شرع پاسداری بکند. حکومت قرار است که حق را احقاق بکند و جلوی باطل را بگیرد و لذا باید این کار را بکند.

لزوم حکومت به الزام شرع

 لذا این‌که از بین همه‌ی احکام شرع الآن یکی از آن‌ها را با پنس درآوردند، روی آن بحث می‌کنند خود این سؤال فردی است چرا به حجاب اشکال کردید و از طرفی یک جهت آن هم به خاطر رفتار غلط ما است. پس اصل موضوع نه فقط حجاب، نه فقط روزه، نه فقط نماز. شهید اوّل برای تارک نماز که نماز نمی‌خواند و اظهار می‌کند بار اوّل و دوم و سوم تعزیر و بار بعد اعدام را حکم می‌کند. حجاب را نگوییم، خود نماز. جامعه یک حریمی دارد. اگر کسی بگوید: حکومت نباید الزام به شریعت بکند. می‌گوییم: ببخشید اگر شما فقیه هستید، بروید با آقا بحث بکنید، شاید فتوای او را عوض کردید. اگر هم نیستید سر جای خود بنشینید، این‌ها مسائل تخصّصی است. فقه مسئله‌ای نیست که… هر کسی یک مقدار فقه خوانده باشد، متوجّه است که این امور، امور تخصّصی است، کار هر کسی نیست. بله اگر کسی خواست، راه باز است. الآن که زمان گذشته هم نیست، درس خارج‌ها وجود دارد؛ شما می‌توانید صوت آن‌ها را گوش بدهید. طرف پنج جلسه صوت آن را گوش بدهد، متوجّه می‌شود که بحث تخصّصی است. این‌طور نیست که خم رنگ رزی باشد. شاید هیچ کتابی در دنیا به سختی توضیح المسائل نباشد.

 انصافاً برای هر یک جمله‌ی آن ساعت‌ها و روزها زحمت کشیده شده است؛ تا این یک جمله را بنویسند. این‌جا اقوا بنویسد یا اظهر بنویسد یا اصلاً ننویسد. حکم این‌طور متعیّن است یا جایز است یا واجب است؛ هر یک کلمه‌ی آن بحث می‌کند. به این راحتی حرف نمی‌زند. کاملاً یک بحث تخصّصی است و موضوع هم فقط حجاب نیست؛ غیر از این‌که آن کسی که می‌گوید: حجاب اجباری را بردارید یعنی الزام نکنید، باید این سؤال را پاسخ بدهد که تا چقدر کوتاه بیاییم؟ از کجا می‌گویی باید کوتاه بیاییم، بعد تا چقدر کوتاه بیاییم؟ مثلاً موی سر را کوتاه بیاییم؟ گردن هم کوتاه بیاییم، برو بالا یا بیا پایین. حدّ یقف آن کجا است؟ بعداً می‌شود یقه‌ی بسته‌ی اجباری، پوشش ناف اجباری، برو پایین. جا ندارد، کجا را می‌خواهی بایستی؟ وقتی فلسفه نداشته باشد، یعنی علّت نداشته باشد، طرف مبنا نداشته باشد، خاکریزها را یک به یک می‌دهد می‌رود. به همان دلیل که پوشش سر را می‌دهی برود، باید گردن و سینه و شکم و همه را بدهی برود. جای ایستادن ندارد.

اگر الزام به شریعت می‌کند، شریعت نمی‌شود بگویی آقا ده درصد خلاف شریعت را رها بکن. مثلاً نوک پا تا سر را درصدبندی بکنیم، سر چند درصد است؟ بگوییم هشت درصد آف می‌دهم. این را از کجا آوردی؟ آن کسی که می‌گوید: حجاب اجباری نه، یعنی من تا عریانی آن را حرف نزنم. خوب حالا عریانی آن را حرف نزنیم، حالا در خیابان همدیگر را در آغوش گرفتن چه؟ آقا این روابط انسانی است. بقیه‌ی آن چیست؟ بقیه‌ی آن را که دیگر نمی‌ایستد، هیچ کجا جای توقّف نیست. چون مبنا نداری. اگر مبنا باشد، مبنا این است که باید شریعت را حفظ کرد و اجازه نمی‌دهد که شما یک قدم عقب بیایید. یک وقت ممکن است خود من مرتکب فساد بشوم امّا این‌جا می‌خواهد حکم صادر بکند که اذن می‌دهیم، فعلاً کلاً کوتاه بیایید. یعنی یک خاکریز عقب بیاییم. تا کجا می‌خواهی عقب بیایی؟ کما این‌که همین الآن هم مسئله‌ی پوشش سر دیگر اصلاً تقریباً نیست. بعد می‌شود لباس نازک که شده است. بعد خیلی نازک می‌شود. بعد خیلی خیلی نازک می‌شود. بعد یقه باز می‌شود. دکمه‌ی اجباری، همه‌ی آن‌ها می‌شود. تا چقدر می‌خواهی عقب بیایی. شما اگر مبنا نداری که عقب بیایی، دیگر باید مدام عقب بیایی. دیگر جای ایستادن نداری. اگر به شریعت بخواهی عمل بکنی، اجازه نمی‌دهد عقب بیایی. او باشد. آن روشی که در برجام بخواهیم برویم باید همه‌ی آن برویم. بعد باید در قراردادهای پولی و مالی هم بروی، بعد باید در موشکی هم بروی، بعد باید… جای ایستادن نداری. وقتی دادی رفت دیگر نمی‌توانی بایستی. به همان دلیل که قبلی را دادی، بعدی را هم باید بدهی. به همان دلیل که این دو تا را دادی، سومی را هم باید بدهی. آن روزی که می‌گویی تحریم ما را فلج کرد، ما عزلت زده شدیم، بیچاره شدیم، دچار مشکل هستیم. باید از تمام آرمان‌های خود دست بکشی. جای ایستادن ندارد. به همان دلیل که قبلی را دادی، بعدی را هم باید بدهی برود. با همان فرمان اگر بخواهیم وارد شریعت بشویم، با همان فرمان خوب شراب خوردن حرام است، این برادران عزیز یهودی را چه کسی گفته است نباید شراب بخورند؟ آن مسیحی‌ها که عشای ربّانی دارند؟ چرا حقوق شهروندی را محدود می‌کنند؟ آن‌ها چرا باید بروند در کلیسا و خانه‌ی خود بخورند، می‌خواهند بیایند در خیابان بخورند. می‌خواهند در مغازه‌های خود بخورند. بعد حالا مسلمان که می‌خواهد برود خرید بکند باید کارت شناسایی او را بگیرند، کد ملّی او را چک بکند یا نه؟ تفتیش عقاید بکنند یا نمی‌شود تفتیش عقاید کرد؟ همه را باید بدهی برود یا باید باشد یا نباید باشد.

رابطه‌ی بحث حجاب اجباری و الزام به شریعت

لذا آن کسی که بحث از حجاب اجباری می‌کند، این یعنی الزام به شریعت را، نه حجاب را، چون پس فردا می‌شود روزه‌ی اجباری، نمی‌شود پویش روزه‌ی اجباری راه بیفتد؟ بقیه‌ی آن هم می‌شود. تمام احکام شرع را می‌شود یک اجباری به آن زد، جامعه را باز کرد. اصلاً دیگر بی‌نهایت ندارد. چون شما دلیل نداری، مبنا نداری، عقب‌نشینی بکنی وقتی داری وا می‌دهی باید وا بدهی و مسئله اصلاً حجاب نیست. تنها راه شرعی آن این است که شما بروی نظر فقها را عوض بکنی. اگر یک روزی نسلی از فقها برسند بگویند: الزام به شریعت نداریم، وسط اقیانوس از کوه بالا رفتند، از درخت بالا رفتند آن وقت دیگر آسان است، هر کسی هر کار دوست داشت بکند. آن وقت شریعت فردی در خانه‌های خود. اصلاً نهی از منکر دیگر این وسط چه می‌شود، این شاخ را چه کار بکنیم؟ نهی از منکر یعنی چه؟ حریم خصوصی من است، بدن خود من است. شما نهی از منکر را می‌خواهید چه کار بکنید. نهی از منکر را باید حذف بکنی. معنی ندارد. آن پلیس چیست؟ پلیس مرحله‌ی سوم نهی از منکر است. آن‌جایی که بخواهد اعمال خشونت بکند؛ اگر دولت اسلامی نباشد، خود تو باید این کار را بکنی. در دوره‌ی حکومت اسلامی پلیس، ضابط باید بیاید این کار را بکند. اصلاً باید نهی از منکر را تعطیل کرد. چون الآن شما بروی بگویی می‌گویند: این آقا از ما به خاطر حقوق شهروندی رأی گرفته است؛ این‌ها جزء حقوق شهروندی ما بود. می‌گوید نمی‌توانی نهی از منکر بکنی، نباید بکنی.

امام حسین علیه السّلام  فوضول جامعه می‌شود. با این تفکّر. «أَ لَا تَرَوْنَ الْحَقَّ لَا یُعْمَلُ»[۴] چه ارتباطی به تو دارد؟ بنی امیّه می‌توانستند با نگاه خود به امام حسین علیه السّلام بگویند: چه ارتباطی به شما دارد؟ ما دوست داریم این‌طور عمل بکنیم، حقوق شهروندی ما است. شما برو هر کاری دوست داری بکن. شما برو در غار زندگی بکن، نماز خود را بخوان، چرا در کار ما فوضولی می‌کنی؟ یزید را مردم خواستند اکثریّت خواستند قطعاً اکثریّت مطلق با یزید بیعت کردند، شما چه کاره هستی که در کار مردم فوضولی می‌کنی؟ اگر شما مبنا را تغییر بدهی، یک جاهایی از دین را باید کلاً حذف بکنی. اسم آن حجاب اجباری است امّا بقیه‌ی احکام دین هم مثل آن است. چه فرقی می‌کند؟ الآن تازه از فاطمیّه بیرون آمدیم به حضرت زهرا سلام الله علیها چه ربطی دارد، مردم نمی‌خواهند زیر بار حکومت علی بروند. شما اگر بخواهی از احکام دین و شریعت و دستورات آن دست برداری، دیگر انتها ندارد. از کجا می‌خواهی بیاوری؟ حالا یک حجاب را بی‌خیال شدیم، آن یکی را از کجا می‌آوری، خوب همه را باید بی‌خیال بشوی. هر کسی هر کاری دوست داشت بکند. لذا این یک دومینو است. این‌جا را برداری، دیگر انتها ندارد، بعد وقتی هم بخواهی بایستی دیگر بی‌منطقی است. چون قبلاً کوتاه آمدی به همان دلیلی که قبلاً کوتاه آمدی، باید کوتاه بیایی. یا قبلاً اشتباه کردی باید اعتراف بکنی. سخت است اعتراف بکنی باید کوتاه بیایی، پشت سر هم. از آن طرف هم باید بگویم اگر الزام به شریعت مطرح است، همه‌ی الزام به شریعت باید مطرح باشد. اگر تراشیدن ریش حرام است، این هم مثل حجاب است. اگر پوشیدن لباس شهرت حرام است، این هم مثل حجاب است.

اجرای گزینشی دین

الآن که مشکل بزرگ این است که دین گزینشی اجرا می‌شود برای این است که این سؤال مطرح است. چون دین گزینشی اعمال می‌شود در واقع تعداد زیادی خاکریز را دادیم رفته است. الآن طرف می‌آید می‌گوید: حجاب اجباری این را هم بدهیم برود و الّا شما مسئولین اخیر ما را ببینید ۲۰ سال پیش بروید… شما می‌دانید این‌ها معمولاً ۳۰، ۴۰ سال است مسئول هستند؛ بعد معلوم نیست این‌ها سر چه کسانی داد می‌زنند، این‌ها از چه چیزی ناراضی هستند. ما و پدران ما مقصّر بودیم، این‌ها از اوّل انقلاب بودند، همیشه هم در حال شکایت کردن هستند. طرف در بالاترین سطح امنیتی کشور بوده است؛ ۳۸ سال از اعدام شکایت می‌کند. پدر من و شما ظاهراً… والده‌ی ما و پدر شما مثل این‌که مردم را اعدام کردند. چون فراوان خاکریزها را دادیم رفته است، در واقع این اوّل کار نیست که من اوّل گفتم این نزدیک آخر کار است. می‌گویند: این حجاب را هم بردار. چون قدیم‌ها مسئولین یک یقه دیپلماتی داشتند، آن بالا را می‌بستند. همین شهردار فعلی آن موقعی که وزیر آموزش و پرورش بود، بروید عکس او را ببینید، با الآن او چقدر فرق دارد. بالاخره یک هنری است که آدم به نرخ روز… خلاصه قیمت در دست داشته باشد، به ارتزاق توجّه بکند. اکثر مسئولین را شما بروید ببینید. ببینید پدران شما چقدر تغییر چهره دادند، ۴۰ سال پیش تا الآن آن‌ها را. بروید مسئولین را ببینید، عکس‌های آن‌ها موجود است. چون یک به یک خاکریزها را دادیم رفته است؛ حالا می‌گویند یک خاکریز دیگر را هم بدهیم برود. این هم بی‌خیال بشوید و الّا فقط این نیست که حجاب را بگیر و باقی را رها بکن. همه را باید بگیری. منتها چرا نمی‌توانیم بگیریم؟ چون هیچ کجای ما به هیچ کجای ما نمی‌آید. چون از جهت فرهنگی کاری نکردیم. چون آموزش و پرورش الحمدلله تعطیل است.

کم کاری دستگاه‌های فرهنگی کشور

 من مدیر یک مدرسه بودم، بازرس از آموزش و پرورش آمده بود، ماه رمضان بود. بازرس تاریخ معاصر خوانده بود. بعد گفت: معلّم تاریخ این‌جا چه کسی است؟ من گفتم: من تاریخ می‌گویم. گفت: مجلس شورای ملّی دوره اوّل چند نفر نماینده داشت؟ من گفتم: حالا مثلاً ۵۶ تا، حالا چه اهمّیّتی دارد؟ تو یک کتاب راجع به مشروطیّت بگو که بهائی‌ها آن را ننوشته باشند. بعد دیگر بحث که کردیم گفت: پسر من کنکور دارد، من گفتم: پدر جان امسال که تو کنکور داری، خدا از تو روزه نمی‌خواهد. این بازرس آموزش و پرورش بود که خود من با او مواجه بودم. تو امسال کنکور داری، درس واجب است؛ امر پدر. امسال کنکور داری، روزه را رها بکن اذیّت می‌شوی. آموزش و پرورش که الحمدلله به فضل الهی ارگان‌های فرهنگی یکی پس از دیگری. وزارت ارشاد که… یعنی هر کجا معمولاً وزارت ارشاد برنامه اجرا می‌کند، ما نمی‌توانیم برویم معمولاً در برنامه‌هایی که اجرا می‌کند، شبهه‌ی شرعی وجود دارد. اگر شما می‌بینید در جامعه دچار ابهام است، می‌گویی: چطور حجاب… آخر چطور می‌شود؟ برای این‌که ارگان‌های فرهنگی همه رفتند، آن آخر آقای پلیس بیچاره بیدار است. آن اخر باید برخورد بکند اصلاً کار فرهنگی نشده است مردم فکر می‌کنند، یک شاخ جلوی آن‌ها ایستاده است. مردم چراغ قرمز را رد بکنند، آن‌ها را جریمه بکنند در ماشین یک چیزی به پلیس می‌گویند حالا بیاید راجع به پوشش آن‌ها گیر بدهد. خوب معلوم است که مدام باید به این پلیس گیر بدهد. خود این پلیس سست می‌شود. قوّه‌ی قضائیه‌ای که بخواهد این را اجرا بکند، به دلایلی سست می‌شود. چون زیر ساخت آن اجرا نشده است. کار فرهنگی نشده است. صبح تا شب کسانی که اگر نگوییم هرزه هستند، تقیّدی ندارند این‌ها در رسانه‌ها تبلیغ می‌شوند. حالا شما می‌خواهی بگوییم این جرم است. یعنی هیچ چیزی با هیچ چیزی هم‌خوانی ندارد. صبح تا شب کسانی را الگو معرّفی می‌کنیم که یک دفعه معلوم می‌شود این می‌رود شوهر خواهر خود را بغل می‌کند، آن یکی سگ خود را لیس می‌زند. بعد شما می‌خواهی بایستی و مقابله بکنی. شما او را به عنوان الگو در جامعه معرّفی کردی؟ همه چیز باید با همه چیز هم‌خوانی داشته باشد.

حالا آیا ما حق داریم چون هیچ چیزی با هیچ چیزی هم‌خوانی ندارد، این یکی هم بی‌خیال بشویم؟ عقل این را نمی‌گوید. نمی‌گوید: حالا اگر دو تا استان را دادی، استان سوم را هم بده برود. در جنگ است دیگر. خرمشهر را گرفتند دیگر اصفهان را هم بدهیم برود. نیروها جوان هستند، این‌ها خون ندهند. ما الحاق فرهنگی نکردیم، ما چه کار فرهنگی در مورد حجاب کردیم؟ هر چه بدبخت در فیلم‌ها وجود دارد معمولاً چادری است. هر چه با کلاس پولدار است معمولاً یا سگ باز است یا شبه سگ باز است. خوب‌های آن‌ها که در سریال‌های گاهی یک باری یک چیزی معنوی نشان می‌دهند در زندگی شخصی خود سگ باز هستند. در مجلّه‌ها با این‌ها مصاحبه می‌کنند، می‌گویند: اصلاً نمی‌دانم آدم بدون سگ چطور می‌تواند زندگی بکند؟ این همان است که هر چند سال یک بار یک فیلم ساختی در فیلم چادری بوده است و عفیفه بوده است، بلافاصله پیوست فرهنگی آن هم بیرون می‌آید که این هم سگ باز است، سگ لیس است. پیوست فرهنگی ندارد. لذا ضابط بیچاره می‌گوید: من چه کار بکنم؟ بعد می‌بینی زن این ضابط بیچاره هم این‌طور است، خواهر او هم این‌طور است. دادیم رفته است. از همه‌ی ما تلفات گرفتند. اگر خانه‌ای نیست، سالم مانده باشد. یک خانواده بگوید ما دویست نفر هستیم، یک دست هستیم. خیلی کم است. این آقای پلیس یا عمّه‌ی او، یا خاله‌ی او یا پسر عمّه‌ی یادختر عمّه‌ی او، همین‌ها هم مثل این‌که مجرم هستند. خود این باعث می‌شود که این نمی‌تواند عکس العمل درست نشان بدهد.

 از جهت سیاسی هم با همین‌ها برای این‌که رأی بگیرند شما میتینگ‌های انتخاباتی را نگاه بکنید آدم فیلم خیلی از آن‌ها را نمی‌تواند نگاه بکند ما که امّل هستیم نمی‌توانیم نگاه بکنیم. حالا چطور مثلاً عضو مجلس خبرگان است، طرف آن‌جا شرکت می‌کند من نمی‌دانم لابد مجتهد است و احکام آن را جدا بلد است بالاخره یک طور درست بکند ما نمی‌توانیم ببینیم. برای این‌که رأی بیاورد همین فسادها را به رسمیّت شناخته است. بعد شما می‌خواهی با او مقابله بکنی؟ خوب او به این جریان وام‌دار است. بده و بستان است. پلیس بدبخت بد روزگار می‌شود. موقعی که قرار بوده رأی بیاورند، همین‌ها ترویج شده است. دیگر لابد شورای نگهبان هم حجّت داشته است که این‌ها را تأیید کرده است. چقدر در مسیر انتخابات برای این‌که رأی جمع بشود، خلاف شرف بیّن انجام می‌شود. مسئولین دولت باید رجل دینی سیاسی باشند. اگر قرار باشد مثلاً هویدا و پهلوی ریش بگذارند و یقه‌ی خود را ببندند دیگر که الآن خدا را شکر ریش هم نمی‌گذارند، یقیه‌ی خود را هم نمی‌بندند، فعلاً کروات نمی‌زنند. همین مقدار تغییر پوشش بدهند اسلامی می‌شود؟ خوب این‌ها برای انتخابات‌های خود از این‌ها دارند استفاده می‌کنند، بعد این ضابط دچار مشکل می‌شود. بعد در جامعه این ابهام است که چرا با این‌ها مشکل دارید؟! ده روز مانده به ۲۲ بهمن دیگر تلویزیون چادری نشان نمی‌دهد. تمام پروتکل‌های تلویزیون حذف می‌شود. بیشتر صحنه‌ها بالای ۱۸ است. بعد شما می‌خواهید بگویید این جرم است، نمی‌شود. باید همه چیز با هم هم‌خوانی داشته باشد. نمی‌شود یک وقتی از این‌ها استفاده بکنیم، یک وقتی بگوییم جرم است. باید یک روند باشد، تا مردم باور بکنند.

آن چیزی که الآن از جهت سیاسی آن گروهی که در جامعه کم نیستند التزام به شریعت در بخش حجاب ندارند که در موردهای دیگر هم کم نیست. آن که مردم هستند که مردم هستند، خود ما چقدر دامن زدیم، چقدر فرهنگ سازی کردیم. هیچ کار نکردیم، آتش به اختیار یعنی هیچ کار نکردیم، الحمدلله همه تعطیل هستند. آتش به اختیار یعنی در موضوع حجاب هستند؛ ما چند تا کارخانه‌ی چادر مشکی داریم؟ چند تا فروشگاه چادر مشکی داریم جز تا چند تا مرکز در تهران و جاهای دیگر. ما فرهنگ سازی که نکردیم. از جهت سیاسی هم که تا توانستیم سوء استفاده کردیم، رفتیم در کوهستان با این‌ها عکس گرفتیم. مجتهد ما، عضو مجلس خبرگان ما با این‌ها عکس گرفته است. حالا عکس گرفته، خود او هم پخش می‌کند. یعنی روی کول این‌ها سوار شده و بالا رفته است. حالا می‌تواند بیاید بگوید: شما مجرم هستید؟ می‌گویند: چطور آن موقع که با این‌ها عکس گرفتی، عکس تو همه جا پخش بشود که تو با ما هستی می‌شود، حالا مجرم هستیم؟ اصلاً این دولت می‌تواند بیاید با این فساد مقابله بکند؟ این دولتی که خود از این فساد بالا رفته است، می‌تواند؟ نمی‌تواند. پیوست فرهنگی که نداریم، در تبلیغات و رسانه‌ی خود هم صبح تا شب همین سگ بازها و سگ لیس‌ها را معرّفی کردیم. من نمی‌خواهم بگویم حالا هر کسی هنرمند است، سگ لیس است ولی خیلی از آن‌ها که ما معرّفی می‌کنیم، سگ باز و سگ لیس هستند. اسناد آن هم موجود است. نمی‌توانی به او حرف بزنی. کجای دنیا راجع به… در آمریکا اجازه می‌دهند برویم بپرسیم راجع به سرباز آمریکایی که رفته است عملیات کرده است. آیا در کشور آمریکا اجازه‌ی توهین به این سرباز یا کشته می‌دهند؟ چرا سگ باز ما به این توهین می‌کند. ما هیچ چیزی نمی‌توانیم به این بگوییم؟ چون از این استفاده کردیم رأی آوردیم. چون در میتینگ‌های انتخابی ما این‌ها زینت المجلس بودند، به آن‌ها تریبون دادیم. حرف زدند. همین حرف‌ها را زدند کف زدند، شما هم ایستاده بودی و با آن رأی آوردی. بعد حالا می‌خواهی پاسدار شریعت باشی؟ بشین تا باشی. معلوم است که نمی‌شوی. چون با این رسمیّت بخشیدن به هرزه‌بازی رأی آوردی. به یک شخص هم کار ندارم. منظور من شخص رئیس جمهور فعلی نیست. شما چطور می‌خواهی با این مقابله بکنی، نمی‌توانید با این مقابله بکنید. چون با رسمیّت دادن به این رأی آوردی. بدتر از این هم گفتند. یکی دیگر به خاطر این‌که حالا این بنده‌ی خدا با یک سگ لیس و سگ باز و فلانی عکس گرفته است. قبلی‌ها… خوب مولا یعنی دوست.

اگر قرار باشد شما به شیوه‌ی معاویه رأی بیاوری که ما چند جلسه حرف زدیم. خوب می‌گوید یک خط بده رأی می‌آوریم، یک خاکریز عقب می‌آییم و خدا می‌داند روز قیامت… من دوست دارم روز قیامت را ببینم، آن لحظه‌ای که آن کسی که ادّعای سیادت و طلبگی دارد به خاطر رأی آوردن که از اهل سنّت رأی بگیرد، به مولا می‌گوید دوست نه؛ امام نه اولی بالتّصرف؛ این‌که از حجاب مهمتر است این رکن اعتقادی ما را زد، برای این‌که رأی بیاورد. شما می‌توانی آن وقت جلوی این‌ها را بگیری. این سبیل‌دارها در پاسداران وحشی‌بازی بکنند، شما می‌توانی جلوی آن‌ها را بگیری؟ شما برای این‌که رأی بیاوری به این‌ها وا دادی. نمی‌توانی، در حجاب هم نمی‌توانی. چون خود تو رسمیّت بخشیدی، خود تو در جلسه‌ی آن‌ها حاضر شدی.

مشکل دیگر هم قوّه‌ی قضائیه است. افکار عمومی می‌گوید: ما منتظر هستیم آن آقایی که نمی‌دانم شش هزار، ده هزار، چند هزار میلیارد تومان خورده است، مدام دل نگران هستیم که نکند این را با یک وثیقه‌ی قلابی به بیرون ببرند، بعد سر از کانادا دربیاورد. او چه شد؟ بعد شما بگویید: ما با فلانی که روسری خود را برداشته است، با قاطعیّت برخورد می‌کنیم. آن اصلی را بچسب. ما که طرفدار شریعت هستیم، می‌گویند: فلان جا دست دزد را بریدند عکس العمل نشان می‌دهیم. ما که مخالف اجرای حدود الهی نیستیم، نمی‌شود یک کسی سرطان دارد مدام او را به دکتر می‌برند، سرماخوردگی او را خوب بکنند. خوب جامعه می‌گوید فعلاً اهم را درست بکن. آن چیزی که امروز مسئله‌ی حجاب شده است که بعد از مسئله‌ی حجاب یک یک خاکریزها خواهد رفت، چرا لب دریا بار نداشته باشیم؟ شما نخور. چه می‌خواهی بگویی وقتی شما یک جای شریعت را وا بدهی، بقیه‌ی آن را چه می‌خواهی بگویی؟ بگویی نه این‌جا دیگر نمی‌شود. نه آقا می‌گوید: ما کردیم و شده است. الآن مگر کسانی که در محلّه‌ها بد مستی می‌کنند، شلاق می‌زنند؟ شما مدام شلاق زدن دارید؟ تن تن گاهی مشروب الکلی پیدا می‌شود، خوب معمولاً آن مقدار که پیدا می‌شود به آن مقدار که پیدا نمی‌شود قابل قیاس نیست. بعضی‌ها گالن گالن خوردند. بعد هم یک دفعه صدای آن درمی‌آید. این‌ها را شلاق می‌زنند؟ وقتی شما حجاب را برداری علم بکنی، خوب اصلاً نه پیوست فرهنگی دارد، نه پیوست سیاسی دارد. برعکس آن عمل شده است. نه پیوست قضایی دارد برعکس آن عمل شده است. نه پیوست تبلیغاتی رسانه‌ای دارد. معلوم است زمینه‌ی اجرای آن از بین می‌رود. خوب این حرف‌ها یعنی این‌که حجاب را بی‌خیال بشویم. عرض کردیم از دو تا استان از دست رفت، استان سوم را نده برود، ولی اگر بخواهی درست اجرا بشود، باید همه‌ی پکیج را باز بیاوری. یکی در میان نمی‌شود. طرف می‌خواهد برود می‌گوید: شما باید عمل جراحی بکنید، چه کار بکنید، چه کار بکنید؛ بعد از آن هم کباب بخورید، می‌گوید: حالا فعلاً ما کباب آن را می‌خوریم، حالا جراحی آن بعداً سخت است. آناناس آن خوب است برای التیام زخم خوب است، دکتر گفته است: بعد از جراحی خوب است آناناس را میخوریم..

ما الآن داریم این کار را می‌کنیم. یک گوشه‌ی شهر را گرفتیم و صد جای آن را رها کردیم و چون کاریکاتور است؛ طرف می‌گوید: این یک حجاب آن را بی‌خیال بشوید که توضیح دادیم اگر شما بخواهید یک حجاب آن را بی‌خیال بشوید، باید همه را بی‌خیال بشوید. چون بعد سؤال روی بقیه‌ی موضوعات می‌رود. هیچ چیزی با هیچ چیزی هم‌خوانی ندارد. به طرف می‌گوید: اصحاب اسلام چند دسته هستند؟ خیلی عبارت زیبایی است. می‌گوید: مردم سه دسته هستند. محبّان دین «وَ هُم اصحابُ علیٍّ»، محبّان دنیا «و هم اصحاب معاویه»، «وَ الخوارج». یعنی یک عدّه هم هستند که دین‌دار هستند در چهارچوب نیستند.

بازنگری در مورد اجرای درست شریعت در جامعه

اگر بخواهد فساد اصلاح بشود، راهی نیست به جز این‌که بازنگری بشود، همه‌ی آن اصلاح بشود. همه‌ی آن به رسمیّت شناخته نشود و الّا قابلیّت اجرا ندارد، روز به روز شماباید خاکریز به خاکریز عقب بیایید. قطعاً ده سال بعد دیگر مسئله‌ی حجاب اجباری نیست. بحث پوشش اجباری و عریانی اختیاری است. این مسیری که ما داریم می‌رویم، نمی‌شود هم جلوی آن را بگیریم، چون خود ما نکردیم. با شعار که نمی‌شود. لذا عرض ما این است که انرژی خود را صرف حجاب اختیاری و اجباری نکنیم. مشکل را باید جای دیگر حل کرد. کما این‌که روز گذشته فرمودند. فرمودند این‌که دو تا دختر یک کاری بکنند، این یک کار حقیری است. اگر آقا روز گذشته واکنش نشان دادند برای چه بود؟ برای این است که یک عدّه می‌خواهند این را تئوریزه بکنند، اصل مسئله را بردارند. اصلاً تا حالا هم اشتباه کردیم ببخشید عذرخواهی می‌کنیم، یک ۳۰ سال هم نگذاشتیم، راحت باشید. چقدر از الگوی اسلام فاصله گرفتیم که ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها است. ما کاری کردیم که فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها در جامعه‌ی ما الگو نیست، نمی‌تواند الگو باشد. چون از نظر او برترین زن کسی است که نه او مردی را ببیند و نه مردی او را ببیند. مجبور هستی بگویی لابد روایت جعلی است. این حرف‌ها چیست، این‌ها را از کجا درآوردید، متحجّران. وقتی شما دارید این‌طور تبلیغات می‌کنید، فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها الگو نیست. خانه‌ی او را آتش زدند که چه بشود؟ که یک حق احقاق بشود؟ به شما چه ربطی دارد مردم یک چیز دیگر می‌خواهند. اگر ملاک خواست مردم است که اصلاً امیر المؤمنین علیه السّلام مهمترین سرمایه‌ی زندگی خود، زهرای اطهر سلام الله علیها را برای چه داد رفت؟ می‌خواستند مردم، مردم حرف نزدند. پیغمبر فرمود. نسخه را داد، این‌ها نمی‌خواستند عمل بکنند مگر اجبار است؟ حکمرانی اجباری، همه‌ی موضوع همین است قدم به قدم. ما اگر بخواهیم به فکر اصلاح بیفتیم، باید یک بار بازنگری کلّی بکنی؛ اقلّ آن این است که در شعار همه‌ی احکام شریعت را محترم بدانیم.

وقتی شما می‌بینی در همین کشور ما برای این‌که کنسرت راه بیندازند -که اگر کسی پنج دقیقه، سه دقیقه بتواند تحمّل بکند فیلم آن را ببیند نه حضور، می‌بیند که آن‌جا چه خبر است- می‌گوید: شاید امام رضا هم بود خودش می‌رفت. این حرف را زدند. این آدم می‌خواهد به قوانین کشور رأی بدهد، بلکه تازه مدیریّت بکند. می‌تواند؟ آن یکی که می‌گوید: اصلاً ما از امام حسن کنسرت یاد گرفتیم. این را گفتند. طبیعی است این کار را بکند. برای این‌که وقتی جامعه دین‌دار است، نمی‌تواند بگوید که من دوست دارم خلاف شرع عمل بکنم، قانون خلاف شرع درست بکنم. ابداً و الّا مگر دولت برای یارانه‌ها از مراجع فتوا نگرفت. اگر راست می‌گفت برای کنسرت هم بروند از مراجع فتوا بگیرید. چطور بلد هستید برای این‌که مردم یارانه‌های خود را نگیرید بروید از مراجع فتوا بگیرید، مرد هستی برای ساده زیستی مسئولین برو از مراجع فتوا بگیر، ببین چه می‌گویند. راجع به کنسرت برو فتوا بگیر. بگو نزدیک حرم امام رضا علیه السّلام می‌شود یا نمی‌شود. ببین چه می‌گویند. فتوا بازی است. آن‌جا چون برای جیبش خوب است، فتوا می‌گیرد و الّا اگر قرار است فتوا بگیری برای همه‌ی آن‌ها فتوا بگیر.

ما تا در روند و روش خود بازنگری کلّی نکنیم، این مسیر، مسیر سقوط است. حجاب اجباری می‌شود چماقی که همین آقایی که الآن مسئولیت اصلی را دارد، با آن رأی آورده است. بعدی هم همین‌طور و وقتی راه آن باز شد که هر چیزی می‌شود گفت، چهار سال بعد باید چیزهای جدید رو بکنند رأی بیاورند. هشت سال بعد باید چیزهای جدیدتر رو بکنند. خدا می‌داند ۱۶ سال یا ۲۰ سال بعد رئیس جمهور ما چه کسی خواهد شد، مایکل جکسون است چه کسی است. چون این روندی که ما می‌بینیم دارند مسابقه می‌دهند، مدام بیشتر هتک حرمت بکنند که رأی بیاورند. این مسیر، مسیر برعکس دارد حرکت می‌کند، طبیعتاً نتیجه نمی‌گیریم. بله آن کسی که طرفدار شریعت است تا رگ گردن او است نمی‌تواند از شریعت وا بدهد. او را بکشید، شما نمی‌توانید از او مجوّز بگیرید که یکی از احکام شریعت را بی‌خیال بشو. برای این‌که مسیر که عرض کردیم مسیر قضایی دارد، مسیر فرهنگی دارد، پیوست آموزشی دارد، مسیر رسانه‌ای دارد، تبلیغات سیاسی دارد، ضابط اجرایی دارد، همه‌ی این‌ها را باید با هم اجرا بکنی و الّا پلیس برود طرف را بگیرد، مسئول بالا دستی می‌گوید از این‌که با این خانم بد برخورد کرده است… دو تا پلیس را شما مؤاخذه بکنید دفعه‌ی بعد هر کاری بکنند می‌گویند: آن‌ها را رها بکنید.

یکی از دلایلی که الآن نیروی نظامی خیلی محکم نمی‌تواند برخورد بکند، یکی از مشکلات آن است که زن و بچّه‌ی خیلی از آن‌ها هم ممکن است همین مشکلات را داشته باشند. یکی از آن‌ها این است که تکان بخورد، ممکن است این وجه المصالحه‌ی بازی‌های سیاسی بشود. فیلم آن دربیاید و او را بگیرند مجازات بکنند. می‌ترسند، از آن‌ها بپرسید. می‌ترسد خیلی از کارها را بکند. ما دیدیم با عبور از شریعت می‌شود رأی آورد. ما به این‌ها وام‌دار هستیم. نمی‌توانیم برگردیم. برای این‌که از تلخی بحث کم بکنیم.

مسئله‌ی اصلی: حاکمیّت دینی آری یا نه.

 یک چند بیت شعر در فضایل زهرا اطهر سلام الله علیها است عربی است می‌خواهم بخوانم که فضا عوض بشود. خلاصه اصلاً مسئله، مسئله‌ی حجاب اجباری نیست. مسئله‌ی این است که حاکمیّت دینی آری یا نه. چیزهایی که ما دیدیم این است که در دولت امیر المؤمنین علیه السّلام فرض کنید -مثال می‌زنم به هیچ کسی هم ربط ندارد- یک اشعثی پیدا بشود بگوید: مردم چهار سال از این مسلمان کشی خسته شدند. بیاید رأی بیاورد. حالا بعد دیگر می‌تواند به جملی‌ها و صفینی‌ها حرف بزند؟ نمی‌تواند. شما از این‌ها رأی جمع کردی. نفر بعدی هم می‌آید دو تا روی این‌ها می‌گذارد. کما این‌که این می‌شود که می‌شود. بعد آن وقت عمار فوضول را چه کار بکنیم؟ باید عمار را هم حذف بکنیم. این‌که شما می‌بینید چند سال پیش گفتند: عمار بی‌اخلاق است، مالک اشتر بی‌اخلاق است، این‌ها عوامل فساد هستند، در همین کشور خود ما این چیزها را نوشتند. چرا؟ برای این‌که اگر آن منطق بخواهد حاکم بشود، خوب عمار مدام فوضولی می‌کند و نمی‌گذارد. عمار نمی‌گذارد شریعت درنوریده بشود. لذا باید عمار را بزنی، باید مالک اشتر را بزنی. سنی‌ها و وهابی‌ها و سلفی‌ها و اسرائیلی‌ها این کار را نکردند. در کشور ما آخوند شیعه عمار یاسر را کوبیده است، مقاله نوشته است. لابد دیدید. باید بزنی، امام حسین را هم باید بزنی این را دیگر خجالت می‌کشند بزنند. چون به امام حسین چه ربطی دارد، مردم دوست داشتند با یزید باشند. شما چه کار دارید که نظم جامعه را به هم می‌زنی. نمی‌توانی حرف بزنی. از توقّع‌ها این است که شورای نگهبان یک بار معلوم بکند واقعاً وقتی می‌خواهند به صلاحیّت یک نفر یا ردّ صلاحیت یک نفر رأی بدهد واقعاً ملاک آن‌ها چیست. ما نمی‌توانیم تشخیص بدهیم. فسق و فساد می‌بینیم، بعد طرف حکمرانی هم دارد می‌کند. چطور به این اجازه دادید و این را تأیید هم کردید. ما بازنگری کلّی لازم داریم و الّا نمی‌توانیم توضیح بدهیم، تحلیل بکنیم. من حق می‌دهم طرف بگوید حجاب اجباری چیست، بلکه باید خیلی از چیزهای دیگر را هم بگوید و وقتی می‌شود از این‌ها عبور کرد، خوب عبور بکنیم، عبور بکنیم، بگذارید بیایند.

از دست دادن ملاکات و برگشت به عقب

 قبلاً ما کشور عزیزی بودیم جشن تولّد شاه ۱۵۰ تا رئیس جمهور به ایران می‌آمدند؛ الآن بعد از انقلاب این‌ها نمی‌آیند، خوب باز بکنید، بیایند. خوب ما فرض می‌کنیم که مثلاً یک عدّه هوس کرده بودند که جای پلهوی بنشینند این‌طور می‌شود. وقتی شما ملاک‌ها را از دست می‌دهی، برمی‌گردی «انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِکُمْ»[۵] به گذشته برمی‌گردی؛ خوب واقعاً توجیه ندارد. آن وقت می‌گوید حرف‌های امام که راجع به صدور انقلاب زده است، تحریک کننده بوده است. این‌ها را ببینید که گفتند. امام تحریک کرد و الّا صدام به ما چه کار داشت. امام گفت باید حکومت‌های ظالم منطقه سقوط بکنند. شما این ملاکات را دست بردارید… اصلاً می‌گوید: ۴۰ سال است شما به عالم گند زدید، برگردید دوباره یک آدم کرواتی تر و تمیز و دکترای علوم سیاسی سوربن را، جایی بردارید بیاورید به او مسئولیت بدهید به خوبی… تئاتر خیابانی برگزار می‌کنند. ما سال ۱۳۵۰ تئاترهایی برگزار می‌کردیم که در اروپا پخش نمی‌کردند، این‌قدر ما متمدّن بودیم. در شیراز تئاتر بازی کردند، در اروپا نمی‌توانستند پخش بکنند، بعضی سفرای اروپایی اعتراض کردند. آن‌ها که اهل تاریخ هستند می‌دانند. ما می‌توانیم فیلمی بسازیم که اروپا فیلم ما را پخش نکند؛ چرا آن‌ها فیلم بسازند ما نتوانیم پخش بکنیم. ما می‌سازیم آن‌ها نتوانند پخش بکنند. ما این کار را کردیم، ما قبلاً سابقه‌ی این کار را داریم. بروید تاریخ سینمای ما را ببینید. آن‌ها بعضی از فیلم و سریال ما را پخش نمی‌کردند. آن زمان آن‌ها دگم بودند. ما همه چیز را درنوردیده بودیم. پیشرفت کرده بودیم. آن عزّت کجا است که حالا یک وزیر امور خارجه از فرانسه می‌خواهد بیاید دست و پای خود را گم می‌کنیم، قبلاً این‌ها با زن و فرزند خود به این‌جا می‌آمدند. همه مردم می‌شناختند. این دختر چه کسی است، این مادر چه کسی است، این‌قدر این‌ها می‌آمدند می‌رفتند، عزّت خود را از دست دادیم. وقتی شما ملاکات را از دست بدهید، دیگر نمی‌توانی جلوی هیچ چیزی را بگیری. حجاب یک نمونه‌ی آن است و الّا چرا ما با اسرائیل بازی نکنیم. یک خاکریز ندارد، همه را باید بدهی برود. خود فلسطینی‌ها با اسرائیل بازی می‌کنند، شما بازی نمی‌کنید. کاسه‌ی داغ‌تر از آش هستید، آشوب‌گر هستید، فتنه‌گر هستید، تندرو هستید، افراطی هستید. مدام سرو صدا درست می‌کنید. بیایید ببینید یادگار امام چه ورژنی از امام می‌دهد. ببینید این چقدر خوب است، با اشرافی‌گری سازگار است. با عکس با سلبریتی‌ها سازگار است. این امام خیلی به روز است، خوب است، این امام را ترویج بکنید. وقتی شما یک قسمت آن را وا دادی، همه‌ی آن را باید وا بدهی. خوب وا بده. یک امامی که خود او هم بیاید دیگر خود را نمی‌شناسد. بعداً باید عکس او را با ریش پرفسوری منتشر بکنند. این مسیر را دارد می‌رود. کاریکاتور می‌شویم که شدیم. اصلاً شعار انقلابی دادن جا ندارد. وقتی مسئول دولت می‌گوید: باید با دنیا هم‌گام بود. ما فقط نمی‌دانیم آن پهلوی بدبخت کجا عدم هم‌گامی با دنیا داشت. پس برای چه شما آمدید خانه‌ی نه متری شما شد ۵۰ میلیارد. برای شما که الحمدلله خوب بود. برای ما اگر خوب نبود، در اقتصاد سختی کشیدیم برای شما الحمدلله خوب بود. از گوشه‌ی حوزه تشریف آوردید، الآن وضع شما خوب است و الّا پهلوی که اتّفاقاً خیلی آدم همراه، بسازی بود. شما یک وقت‌هایی یک شعارهای آنارشیستی دادید. در همه‌ی این‌ها مورد تناقض قرار می‌گیرید. شورای نگهبان بزرگوار هم تأیید می‌کند، لابد این‌ها مورد تأیید هستند. ۷۰ نفر نماینده با کسی که هم رابطه‌ی رهبری با او معلوم است، هم حکم کردند عکس طرف را پخش نکنند می‌روند دیدار می‌کنند. لابد این‌ها درست است، این‌ها تأیید شده هستند. خانم می‌آید حجاب اجباری چیست؟ با او دست ندهید، به او برمی‌خورد. در یک فرهنگی او را نبوسی، به او بر می‌خورد. باز گردیم به سلف خود به پهلوی عزیز به آن همراه همساز. همه را داریم برمی‌گردانیم، خوب ما هم می‌گردیم. زمان پهلوی هم ما نماز جمعه داشتیم. نماز جمعه که عامل انقلاب و دین نیست. مگر زمان پهلوی نداشتیم؟ سیّد حسن امامی مگر نبود؟ نماز جمعه داشتیم، مردم زیارت می‌رفتند. البتّه اشتباهی یک نفر آن وسط کرد گفت: ما می‌خواهیم به شریعت عمل بکنیم، بعد مسیر عوض شد. خدایی من جای پهلوی باشم از بعضی از مسئولین ما آن دنیا مدّعی العموم هستم، می‌گویم خوش انصاف‌ها می‌آمدید از خود من پست می‌گرفتید. ما را زدید، بیرون کردید بعد در روزنامه‌های خود… من با زن رئیس جمهور آمریکا دائم می‌رفتم می‌آمدم، شما با رئیس جمهور آمریکا می‌خواستید در فلان جا یک لحظه تصادفی دیدار بکنید، خود را کشتید. دیدار فلانی با فلانی. ما در اتاق خواب هم رفت و آمد داشتیم، این‌قدر نمی‌گفتیم. شما ندید بدید بودید، «انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِکُمْ»[۶] مشکل همه‌ی روز است. اصلاً حجاب اجباری این وسط مسئله نیست. حجاب اجباری اسم رمز است. همه‌ی دعوا سر این است که ما چه کسی را در این عالم مدبّر می‌دانیم. خدا را یا طاغوت را. دل چه کسی را می‌خواهیم گرم بکنیم، شاد بکنیم. خدا را یا طاغوت را. ۲۲ بهمن‌ هم ما آن‌جا رقص محلّی پخش می‌کنیم، چیزی که ما از ۲۲ بهمن داریم… محرّم‌ها هم در اروپا آش نذری می‌دهند.

قصیده‌ی غروی اصفهانی در مدح حضرت زهرا سلام الله علیها

مرحوم غروی اصفهانی رحمه الله علیه یک قصیده‌ی غرایی برای زهرای اطهر سلام الله علیها دارد، یک چند بیت آن را من می‌خوانم. از یک بخش به بعد در این قصیده روضه خوانده است. فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها برای ما الگو است. جوان بود ۱۸ سال داشت ولی پاهای او از عبادت ورم کرده بود. درد را به کجا ببریم که روز جهانی زن شهردار ما در مجلس رقص شرکت می‌کند، شهردار عاصمه‌ی جهان اسلام.

«جُوهَرهُ القُدس مِن الکَنزِ الخَفی»[۷] آن گوهر مقدّسی که از گنجینه‌ی پنهان الهی نازل شد. «بَدَت فَأبدَت عَالیاتُ الأحرُفِ» وقتی آشکار شد معلوم شد که معنا در این عالم یعنی چه. «بَل هِیَ أمُّ الکَلِماتِ المُحکَمَه» او فقط مادر حسن و حسین نیست، بلکه امّ ابیها است؛ بلکه مادر بستر پرورش عالم وجود است. «بَل هِیَ أمُّ الکَلِماتِ المُحکَمَه» بلکه هر چه از عقاید دینی… او مادر احکام است. چون او بود که دین را محکم کرد، نگه داشت. «فِی غَیبِ ذَاتِها، فَکَانَت مُبهَمه» فاطمه را نمی‌شناخت. من همین قدر به شما بگویم فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها هدیه‌ی خدا به پیغمبر است. پیغمبری که قطعاً حلال خور است. حلال‌خورتر از پیغمبر صلوات الله علیه در عالم وجود پیدا نشده است. اگر قرار باشد فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها بخواهد در این دنیا منسوب بشود رسول خدا پدرش است، باید ۴۰ روز از همه فاصله بگیرد. اصلاً این‌ها قابل فهم نیست. «روح النَّبیِ فِی عَظیمٍ المَنزِلَه» روح نبی بود در آن منزلت عظیم او. «وَ فِی الکَفاءِ کُفُء مَن لَا کُفء لَه» اگر قرار باشد کسی را با او مقایسه بکنیم، با یک نفر بیشتر هم رده نبود که امیر المؤمنین صلوات الله علیه بود. «فَإنَّهَا الحَوراء فِی النُزولِ».

 روایاتی در مورد زهرای اطهر سلام الله علیها داریم وقتی حضرت رسول راجع به حضرت رسول صحبت می‌کرد، مردم می‌آمدند می‌گفتند: یا رسول الله بالاخره فاطمه فرشته است یا انسان است؟ بارها شنیدید که وقتی حضرت وارد خانه‌ی زهرای اطهر سلام الله علیها می‌شد، می‌دید دستاس آسیاب را می‌گرداند، پیغمبر گریه می‌کرد. در صورتی که این برای یک زن عرب یک چیز عادی بود.

«فَإنَّهَا الحَوراء فِی النُزولِ       وَ فِی الصُّعُودِ مِحوَرُ العُقُولِ»

«فَإنّهُا قُطبُ رَحَى الوُجودِ» قطب آسیاب وجود است. یعنی محور وجود عالم است. یعنی عله العلل است. یعنی لولاها اگر او نبود، علی و پیغمبر هم نبودند.

«فَإنّهُا قُطبُ رَحَى الوُجودِ           فِی قُوسِی النُّزولِ وَ الصُّعودِ»

در آمدن به دنیا، ایجاد دنیا و نتیجه‌ی دنیا او است که محور است. به قول آن شاعر:

«هِىَ قُطبُ دائِرهُ الوجود وَ نُقطَهٌ»[۸] او قطب دایره‌ی وجود است و نقطه‌ای است که «لَمَّا تَنَزَّلَت أکثَـرَت کَثَراتُهُا». وقتی پایین آمد، همه‌ی عالم را رنگ داد. مرکز همه‌ی عالم است.

«وَ حُبُّهَا مِنَ الصِّفاتِ العَالیَه      عَلیهِ دَارت القُرونُ الخَالیه»[۹]

امام صادق علیه السّلام فرمود: «فَاطِمَهَ سلام الله علیها …وَ هِیَ الصِّدِّیقَهُ الْکُبْرَى وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُولَى‏»[۱۰] اصلاً براساس این‌که چه کسی او را بشناسد و کسانی که او را بشناسند، همه را رده‌بندی کردند. «تَبَتَّلَت عَن دَنَسِ الطَّبیعَه» جدا بود از این‌که بخواهد مثل دیگران باشد. مثل دیگران نبود. «فَیالَها مِن رُتبَهٍ الرَّفِیعَه».

«یَا قَبلَهَ الارواحِ وَ العُقُولِ» چه کسی این را دارد می‌گوید؟ استاد مرحوم آقای بهجت دارد این را می‌گوید.

«یَا قَبلَهَ الارواحِ وَ العُقُولِ       وَ کَعبَهِ الشُّهودِ وَ الوُصُولِ»

«مَن بُقدومِهَا تَشَرَّفَت مِنی» ای کسی که وقتی وارد سرزمین منا بشوی، منا شریف می‌شود، به خاطر این‌که تو پا گذاشتی. «وَ مَن بِهَا تُدرَکُه غَایتهُ المُنی» نهایت آرزوی همه این است که تو به آن‌ها نظر بکنی.

«وَ بَابُهَ الرَّفیعُه بَابُ الرَّحمَه         وَ مُستَجارُ کُلِ ذی مَلَمَّه»۵۵:۲۶

هر کسی در عالم درد دارد، به تو پناه می‌برد.

«وَ مَا الحَطیمُ عِندَ بَابَ فَاطِمَه» حطیم چیست، وقتی باب فاطمه است. «بِنُورِهَا تُطفأ نَارُ الحَاطِمَه» با نور او بود که آتش را خدا إن‌شاءالله از شیعیان او برمی‌دارد «وَ بَیتُهَا المَعمورٌ کَعبهُ السَّماء» آن خانه برای اهل آسمان کعبه‌ی معمور بود. خانه‌ی فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها قبله‌ی ملائکه است. «أضحى ثَراهُ لِلثُّرَیا مُلثَما» از شدّت نور باید او را در حجاب بکنند که… «وَ خِدرُها السَّامى رَواقُ العَظَمَه» آن چادر عظیم الشّأن تو رواق عظمت عالم است که ائمّه علیهم السّلام به آن تمسّک کردند. «وَ هُوَ مَطافُ الکَعبهِ المُعَظِّمَه» کعبه که سیاه پوش است، به دور چادر تو طواف می‌کند. «حِجابُهَا مِثلُ حِجابِ الباری» فاطمه پوشیده است همان‌طور که حضرت حق پوشیده است، یعنی قابل فهم نیست. چرا فاطمه است؟ «لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا»[۱۱] چون نشناخته است.

«حِجابُهَا مِثلُ حِجابِ الباری        بَارِقَهٌ تَذهَبُ بِالأبصَار»

 نور عظمت او طوری است که چشم‌ها را می‌زند. «تَمثَّلُ الواجِبُ فِی حِجابِها» این پوشیدگی او ما را به یاد حضرت حق می‌اندازد. «فَکَیفَ بِالإشراقِ مِن قُبَابِهَا» اگر روزی بخواهد این إن‌شاءالله پرده‌برداری بکند، آن روزی که «الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ»[۱۲] سلطنت با فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها است، پرده کنار برود، معلوم می‌شود چه نوری پیدا می‌شود.

«یَا دُرَهَ العِصمَهِ وَ الوِلَایَه» ائمّه علیهم السّلام توسّل می‌کردند. امام صادق علیه السّلام فرمود: ما دچار گرفتاری بشویم به مادر خود توسّل می‌کنیم

«یَا دُرَهَ العِصمَهِ وَ الوِلَایَه       مَن صَدَفُ الحِکمهِ وَ العِنَایَه»

هر کسی بخواهد به حکمت و عنایت الهی برسد، باید بیاید از تو گدایی بکند.

«مَا الکَوکَبُ الدُّرى فِی السَّماء» خورشید چیست در آسمان توجّه بعضی‌ها را جلب کرده است. «مِن ضُوءِ تِلکَ الدُّره البَیضاء» یک جلوه‌ای از نور وجود تو است. «لَکَ الهَنا یَا سَیِّدَ الوُجود» یا رسول الله تبریک می‌گوییم. «فِی نَشئاتِ الغَیبِ وَ الشُّهود» می‌گویند طرف چپش قوی است. با فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها جیب پیغمبر صلوات الله علیه در عالم پر است. با کسی قابل قیاس نیست. «بِمَن تَعالى شَأنَها عَن مَثَل» خدا به تو کسی را داد که «تَعالی» منزّه است از این‌که من بخواهم مثال برای او بزنم.

 


پی نوشت:

[۱]– سوره‌ی غافر، آیه‌ ۴۴٫

[۲]– سوره‌ی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۳]– الصّحیفه السّجّادیّه، ص ۹۸٫

[۴]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۴۴، ص ۱۹۲٫

[۵]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۱۴۴٫

[۶]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۱۴۴٫

[۷]–  الأنوار القدسیّه، جلد ۱، ص ۳۶٫

[۸]– فاطمه الزهراء (علیها السلام) سرّ الوجود، ج ۱، ص ۸۵٫

[۹]– الأنوار القدسیّه، جلد ۱، ص ۳۶٫

[۱۰]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۴۳، ص ۱۰۵٫

[۱۱]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۴۳، ص ۶۵٫

[۱۲]– سوره‌ی حج، آیه ۵۶٫