حجت الاسلام کاشانی روز یکشنبه مورخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۳ در حسینیه مهدویه مشهد مقدّس به ادامه سخنرانی با موضوع “درنگی در مسأله غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف” پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم میشود.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»
«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۲]
«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى».[۳]
مقدّمه
هدیه به پیشگاه با عظمت حضرت ختم المرسلین صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت مکرّم ایشان، علی الخصوص سیّدالشّهداء و حضرت مجتبی و حضرت رضا سلام الله علیهم أجمعین صلواتی هدیه بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
عرض ادب، ارادت، خاکساری، التجاء، استغاثه به محضر باعظمت حضرت بقیّه الله الأعظم روحی و أرواح مَن سِواه و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
مرور جلسهی گذشته
از جلسهی گذشته در این جلسه که به نام مبارک امام زمان ارواحنا فداه است، بنا بر این شد که چند جلسه درنگی بر غیبت حضرت داشته باشیم. البته بحث غیبت حضرت ولیعصر ارواحنا فداه بحث مفصلی است، قدری از این بحث سوء استفاده شده است اما اصل موضوع از مهمترین مبانی اعتقادی مسلمین و شیعیان است.
بحث جهات مختلفی دارد که از گوشهای از آن شروع کردهایم، که این غیبت حضرت و توجّه به غیبت حضرت، توجّه به اینکه حضرت در دورهی غیبت «امام» است، پس بنابراین باید از جهت باطنی به ما احاطه داشته باشد، وگرنه چون دسترسی فیزیکی به حضرت نداریم… اگر بنا بر این باشد که دسترسی باطنی هم نداشته باشیم، عملاً انقطاع به امام پیدا میکنیم و از امام جدا میشویم.
اشخاص کمی بودهاند که ان شاء الله خدای متعال آنها را رحمت کند، به این خطا افتادهاند که خیال کردند دورهی غیبت دورهی معطل بودن و معلق بودنِ امامت است.
بله! اگر کسی نخواهد بپذیرد که امام هدایت باطنی دارد، مجبور است به همین حرف برسد.
چون دسترسی فیزیکی نیست و نمیتوانیم برویم و سؤال بپرسیم و نمیتوانیم حضرت را تماشا کنیم، نمیتوانیم کلام مبارک امام و فعل مبارک امام را استفاده کنیم، از مجموع اخبار از معصومین علیهم السلام اینطور برداشت میشود که لاجرم باید حضرت به باطن ما راه داشته باشد.
توجه به خود این موضوع خیلی سازنده است، که جلسهی قبل اندکی به این موضوع پرداختیم.
یکی از مشکلات ما در زیارتها
اینکه من بدانم که من یک امامی دارم که به من توجّه میکند، سازندگی دارد، این موضوع از سیر و سلوک بالاتر است. اینکه وقتی من اینجا خدمت شما هستم بدانم قبل از اینکه شما سخن مرا بشنوید، حضرت میشوند، حضرت به همهی ما اشراف دارد.
اگر ما بدانیم کسی ما را نگاه میکند، مؤدّب میشویم، متوجّه میشویم، دیگر نیاز نیست خیلی از امر و نهیهای اخلاقی را گوشزد کنند.
یکی از مشکلاتی که در حرم امام رضا علیه الصلاه والسلام هست این است که بسیاری از زوّار فکر میکنند به زیارت ضریح امام رضا علیه السلام میروند، نه به زیارتِ امام علیه السلام. حضرت را دوست دارند، شیعه هم هستند، محترم هم هستند، از من هم خیلی بهتر هستند، اما برمیگردد و به ضریح پشت میکند که از خودش و ضریح عکس بیندازد! انگار که به زیارت یک فلز آمده است!
در حالی که آنجا زیارت «امام» است، زائر باید حداقل احساس کند کأنّه بجای ضریح «امام» نشسته است، اگر امام نشسته باشند انسان چکار میکند؟ دیگر نمیدود و به بالا و پایین نمیپرد و داد نمیزند و هُل نمیدهد و عکس نمیگیرد و حواس او پرت نمیشود و مدام با کسی حرف نمیزند، انسان در حضور، خیلی موارد را رعایت میکند. اگر شما در محضر یک ربّانی حاضر شوید، لازم نیست به شما تذکّر بدهند، اگر کسی مانند من باشد و خیلی هم خوب تربیت نشده باشد، باز هم حواس خود را جمع میکند و سر خود را پایین میاندازد و صدا را کوتاه میکند و خیلی زُل نمیزند و آداب حضور و ادب را رعایت میکند.
وقتی من به محضر امام میرسم، به محضر امام میرسم نه به محضر ضریح. البته آن ضریح بجهت انتسابی که به امام دارد بسیار قابل اعتناء است و خواصی برای درمان بعضی از بیماری روحی هم قائل هستند، اما ما به زیارت ضریح نمیرویم، نمیخواهم بگویم آن ضریح تبرّک نیست، حتماً تبرّک هست، اگر دستمان برسد ما صورت خود را با ضریح متبرّک میکنیم، اگر دست ما به ضریح نرسد صورت خود را با هر در و دیوار حرم متبرّک میکنیم، اینطور نیست که حرمتِ درِ دورتر کمتر از درِ نزدیکتر باشد، هر چیزی که به امام رضا علیه السلام منسوب است تبرّک است، «وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ»،[۴] هر جایی که برای امام رضا علیه السلام باشد تبرّک است، منتها ما به محضر امام میرویم.
یک جهتِ اینکه من باید در موضوع غیبت به آن توجّه کنم این است که امام در حال دیدن من است، همانطور که عرض کردم در روایت طوری میفرماید که قدری توجّه ما به خودمان بیشتر شود، این تعبیری که امام فرمود «حضرت میآید و از روی فرشی که شما روی آن نشستهاید عبور میکند»، میخواهد به ما بفرماید که امام به ما نزدیک است، درواقع ما از امام دور هستیم، نه او از ما.
او غافل نیست، امام چون عصمت دارد، هیچیک از مراتب غفلت را ندارد.
یک مادر اگر مادر باشد نمیشود ناگهان فرزند شیرخوار خود را ده ساعت فراموش کند، بچهی شیرخوار باید هر ساعت شیر بخورد.
آیا میشود امام زمان ارواحنا فداه مرا مثلاً یک روز رها کند؟ درحالی که رأفت او قابل قیاس با رأفت یک مادر نیست. نخیر! نمیشود. او به ما اشراف دارد، به ما توجّه میکند، ما را از نزدیک میبیند، در نقل هست که بر سر بازارها میآیم و شما را نگاه میکنم. یعنی در آن هنگام که من در حال جفا به دیگری هستم، حضرت در حال نگاه کردن به من است.
امام مظلوم ما
یکی از مظلومانهترین جملاتی که سیّد بن طاووس رضوان الله تعالی علیه برای ما نقل کرده است این است که «السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ»… معمولاً چه کسانی میترسند؟ مجرم میترسد، بیگناه که نمیترسد، پس چرا «السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ»؟
«مُهَذَّب» یعنی پاک، پس چرا امام زمان ارواحنا فداه خائف است؟ تقریباً همهی شارحین این جمله به این موضوع اشاره کردهاند که حضرت پاکِ طُهرِ طاهرِ مطهّر است از طُهرِ طاهرِ مطهّر، اما دائم بخاطر پرونده و وضع و عاقبت ما خائف و گریان و مشغول دعاست، خوف حضرت برای بیچارگی و عاقبت به شرّی من و امثال من است، «السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ»… با اینکه پاک است خائف است، نه اینکه گنهکار باشد و خائف باشد، دائماً نگران ماست.
خودِ توجّه به وجود مبارک امام زمان ارواحنا فداه طهارت و توجّه و استفاده همراه دارد و غفلت را کم میکند.
غیبتِ فردی
نکتهی بعدی این است ما یک غیبت عمومی داریم و یک غیبت فردی.
غیبت عمومی همین چیزی است که حضرت از دید عموم غایب هستند، که خود این موضوع یک بحث مفصلی است که اگر زنده باشیم به آن خواهیم پردخت؛ اما یک غیبت فردی هم هست، اینطور نیست که «هر کسی» در روزگار غیبت، در غیبت باشد.
حال کلام حضرت سجّاد سلام الله علیه را خواهم خواند که حضرت فرمودند هستند کسانی که دوران غیبت برایشان مانند دوران حضور است.
این موضوع هم خیلی کام انسان را تلخ میکند که در این روزگاری که ما هستیم و بیچاره هستیم، کسانی هستند که به محضر امام شرفیاب میشوند.
اما در موضوع غیبت فردی… جلسهی گذشته مطلبی را خواندیم که خدا شاهد است اگر کسی به همین جمله توجّه کند، زندگی او تغییر میکند، و آن هم این است که وقتی میخواهیم…
در زیارتی که مرحوم سیّد بن طاووس رضوان الله تعالی علیه در «مصباح الزائر» آورده است و به امام عسکری علیه السلام عرض ادب میکنیم، میگوییم: «الْمُحْتَجَبِ عَنْ أَعْیُنِ الظَّالِمِینَ» کسی که چشمان گنهکاران و ظالمان، او را نمیبیند.
یعنی یک بحث غیبت عمومی است که میخواهم به آن بپردازم، ولی به جهت فردی، من هیچ کسی بجز خودم را نباید ملامت کنم. حضرت پاک است و ذخیرهی الهی، و ظالم از دیدار امام محروم است. این تفاوتِ امام زمان ارواحنا فداه با بقیهی ائمه علیهم السلام است.
«احمد بن اسحاق قمی» به محضر امام عسکری علیه السلام رسید، حضرت فرمود: احمد! «لَوْ لاَ کَرَامَتُکَ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[۵] اگر اینقدر برای ما زحمت نکشیده بودی، اینقدر تو را نزد خدا در کرامت نمیدیدم، اجازه نمیدادم پسرم را ببینی. اما تو زحمتی کشیدهای و من هم اجازه میدهم که لحظهای چهرهی او را زیارت کنی.
حضرت ولیعصر ارواحنا فداه که ظاهراً خردسال بود از اتاق دیگری آمد و احمد بن اسحاق قمی وجود مبارک امام زمان ارواحنا فداه را یک نظر نگاه کرد.
خدای متعال امام زمان ارواحنا فداه را از چشم گنهکاران و ظالمان حفظ کرده است.
لذا اگر کسی فکر میکند دلش برای امام زمان ارواحنا فداه تنگ است، اول باید برگردد و به خودش بپردازد.
جلسهی قبل هم به این موضوع بعنوان جملهی آخر پرداختم که بحث را پیش ببرم، این هم از الطاف اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است که به ما فرمودهاند، همانطور که اگر لثه ورم کند متوجّه میشویم که عفونت دارد، از اینکه من کلاً بیخیالِ امام زمان ارواحنا فداه هستم، چه در دیدنِ حضرت محروم هستم، چه اینکه موضوع غلیظتر شود و به فکر حضرت هم نباشم، این علامتِ این موضوع است که وضع ظلم من خراب است، ظلم به دیگران و ظلم به خودم و ظلم من به حضرت حق؛ «الْمُحْتَجَبِ عَنْ أَعْیُنِ الظَّالِمِینَ»… اول باید خودم را درست کنم.
خود همین موضوع برای اینکه انسان به استغاثه بیفتد کافی است، چون این از آن مشکلاتی است که… زمانی است که من به کسی ظلم میکنم و فکر میکنم قرار است روز قیامت آثار عمل خود را ببینم، الآن این را هم میبینم که اگر ظلم کنم از امام زمان ارواحنا فداه محروم میشوم.
مرحلهی اول از دیدار حضرت، مرحلهی دوم از یاد حضرت…
بعضیها دائم به یاد حضرت هستند، بعضیها هم از یاد حضرت محروم هستند. کسی که از یاد حضرت محروم است، وضع ظلم او وخیم است، «الْمُحْتَجَبِ عَنْ أَعْیُنِ الظَّالِمِینَ»…
امام زمان ارواحنا فداه بین سایر ائمه علیهم السلام
وجود مبارک حضرت حجّت ارواحنا فداه اینطور نیست که در یک دنیای موازی، در نعمت و بیدردسر در حال زندگی باشد تا نوبهی او برسد و پا به این عرصه بگذارد.
از خیلی از نقلها و آن کسانی که حضرت را مشاهده کردهاند اینطور برداشت میشود که حضرت در همین دنیاست، و اتفاقاً غیبت حضرت هم غیرطبیعی نیست.
اینکه غیبت حضرت غیرطبیعی نیست خیلی جگر انسان را میسوزاند، همانطور که میدانید در چند نقل دارد که وجود مبارک امام زمان ارواحنا فداه افضل فرزندان سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هستند، حال ما نمیخواهیم وارد این بحثها شویم، چون ما از این موضوعات درکی نداریم، اما ائمهی ما وقتی میخواستند به او سخن بگویند با کلماتی مانند «سیّدی» و «مولای من» و «آقای من» با او سخن میگفتند.
حضرت حجّت ارواحنا فداه در بین فرزندان سیّدالشّهداء صلوات الله علیه افضل است، حال اینکه افضل است یعنی چه، ما اصلاً نمیفهمیم، همینقدر میدانیم که شأن خیلی عظیمی دارند.
در نقلی دارد که بین فرزندان سیّدالشّهداء صلوات الله علیه که همه امام هستند، امام زمان ارواحنا فداه «فِی وَسْطِهِمْ کَأَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ»[۶] مانند ستاره بین امامان میدرخشند، مانند خورشید که بین مابقی ستارگان میرخشد.
خدای متعال چنین امامی را برای هدایت ما قرار داده است، من بواسطهی گناه و ظلم خودم، خودم را از او محروم کردهام، این خیلی بیچارگی است.
زمانی هست که من چیزی ندارم و نشستهام، اما زمانی میگویند قرار بوده است که فلان اندازه ثروت به شما برسد، بخاطر این خطایی که کردی به تو نمیدهند. اینطور جگر انسان خیلی بیشتر میسوزد، چون این برای من مقدّر شده بود و قرار بود من از آن استفاده کنم اما حال خودم را محروم کردهام.
غمِ فراقِ دوران غیبت
اگر فقط ما اذیت میشدیم، اگر فقط ما سختی میکشیدیم… که البته سختی هم نمیکشیم، مشکل ما این است که اصلاً ما به یاد امام زمان ارواحنا فداه نیستیم که بخواهیم سختی بکشیم، بخاطر ظلم غلیظ، اصلاً نسبت به ایشان بیتفاوت شدهایم، و در این زمینه روایاتی عرض خواهم کرد.
یکی از نکاتی که نشان میدهد وضع من چقدر خراب است، میزان عدم توجّه ما به امام زمان ارواحنا فداه است.
لذا ما جزو آن کسانی نیستیم که خیلی بیتاب حضرت باشیم و دائم از حضرت سراغ بگیریم.
اگر کسی دوست دارد راهی به امام زمان ارواحنا فداه پیدا کند باید زیاد استغفار کند، باید خیلی نسبت به حق الناس حساس شود.
بعضی از ائمه برای اینکه کسانی مانند من خیلی محروم نشوند، سفرهی خود را خیلی پهن کردهاند، اما موضوع حضرت حجّت ارواحنا فداه اینطور نیست، اتفاقاً روایات دارد که حضرت وقتی ظهور میکنند که اکثر قائلین به امامت حضرت از ایشان عبور میکنند.
ما هم باید این موضوع را بدانیم که این چیزها برای خدا مهم نیست که ما بگوییم شیعیان ریزش کردهاند، اصلاً خدای متعال یک وجهی از وجوه غیبت امام زمان ارواحنا فداه را همین غربال قرار داده است، بنا بر این بوده است کسانی که مانند من سُست هستند از بین شما که اهل ایمان هستید جدا شوند. برای خدای متعال هم آدمِ به درد نخورِ غیرخالص به درد نمیخورد.
اما اگر من توجّه کنم ممکن است برای من سختی داشته باشد، برخی مانند مرحوم آیت الله بهجت میگفتند مصیبت غیبت امام زمان ارواحنا فداه برای ما أشدّ از مصیبت کربلاست… چرا اینطور بود؟ برای اینکه او اهل گناه نبود، یاد امام زمان ارواحنا فداه وجود او را پُر کرده بود و در آتش فراق میسوخت، برای همین چنین میفرمود.
مسلّم است که واقعاً برای من اینطور نیست، چون گناه مرا فرا گرفته است و تاریکی مرا بیچاره کرده است و پردهی غلیظ افتاده است.
صبرِ امام زمان ارواحنا فداه بخاطرِ ما
اما حال نکتهای عرض کنم، خودم خجالت میکشم اما برای شما بشارت است، اینطور نیست که من گناه کرده باشم و از او دور شده باشم، برای او راحت باشد.
مادر اگر یک فرزند ناخلف هم داشته باشد، دل او برای این فرزندش هم تنگ میشود، اتفاقاً برای فرزند ناخلف بیشتر دعا میکند، بیشتر نگران است.
لذا در روایات در مورد صبر امام زمان ارواحنا فداه هست که ایشان صبر ایّوب دارند، یعنی خدای متعال از ایشان خواسته است که تو باید صبر ایّوب داشته باشی.
«صبر ایّوب» مثال است، تمثیل است. چون حضرت ایّوب سلام الله علیه بسیار صبر شد، به ضرب المثل تبدیل شده است، وگرنه صبر امام زمان ارواحنا فداه از حضرت ایّوب سلام الله علیه به مراتب بیشتر است، کمااینکه صبر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به مراتب از صبر حضرت ایّوب سلام الله علیه بیشتر است. در تعبیر حضرت سجّاد سلام الله علیه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه «أصبر الصّابرین» هستند؛ منتها «صبر ایّوب» تمثیلی است، یعنی باید یک صبر بینهایت داشته باشند.
بالاخره مگر ما در طول عمر خود چند داغ میبینیم؟ هر جا هر شیعهای زمین بیفتد، این داغ به جگر امام زمان ارواحنا فداه است، هر جا کسی به شیعهای ظلم کند یا شیعهای از معنویات عقب بماند، این داغ بر جگر امام زمان ارواحنا فداه است، لذا ایشان صبر ایّوب دارند. این از همان جهت است که «السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ»، خوف ایشان به جهت پروندهی ماست، صبر ایشان هم به جهت بیچارگی ماست.
لذا این روایت را نگاه کنید، همانطور که عرض کرده بودم بعضی از روایات طوری بیان میکنند که اگر کسی مانند من روایات را دید از وجود مبارک امام زمان ارواحنا فداه خجالت بکشد.
حضرت به علی بن مهزیار اینطور فرمود:… علی بن مهزیار صاحب تشرّف است، اینطور که در یاد دارم شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه نقل کرده است… علی بن مهزیار میگوید که امام زمان ارواحنا فداه به من فرمود: «إِنَّ أَبِی عَهِدَ إِلَیَّ»[۷] پدرم به من اینطور دستور داد، «أَنْ لاَ أُوَطِّنَ مِنَ اَلْأَرْضِ إِلاَّ أَخْفَاهَا»…
یعنی ما باید اول بدانیم این امامی که خدای متعال برای هدایت ما قرار داده است در یک دنیای موازی، در یک نعمتِ راحتِ بیدردسر، در یک بهشت زندگی نمیکند، بلکه در این دنیاست، اگر غیر از این بود که این جملات معنا نداشت.
علی بن مهزیار میگوید امام زمان ارواحنا فداه به من فرمود: پدرم به من اینطور فرمود که «عَهِدَ إِلَیَّ أَنْ لاَ أُوَطِّنَ مِنَ اَلْأَرْضِ إِلاَّ أَخْفَاهَا» روی زمین به جایی برو که کسی نتواند تو را پیدا کند، «وَ أَقْصَاهَا» به جای دوری برو که دست کسی به تو نرسد.
یکی از سختیهای کار این است، و این را هم استبعاد نکنید، من قبلاً عرض کردهام که امام سجّاد علیه السلام سی و چهار سال در مدینه زندگی میکرد، مدینه هم یک شهرک کوچک بود، و حضرت سی و چهار سال شبها کمک به درِ خانهی تا صد فقیر میبرد، اما لو نرفت.
میگفتند: آقا! اجازه بدهید تا ما هم کمک کنیم، اما حضرت میفرمودند: صدقهی سِرّ… یعنی انفاق مخفیانه غضب خدا را اطفاء میکند… من نمیخواهم با گفتن به کسی این موضوع را خراب کنم…
سی و چهار سال کسی متوجّه نشد این ناشناسی که به درِ خانهی نیازمندان میرود کیست. پس مخفی بودن امکانپذیر است، ولی خیلی سخت است.
شما تصوّر کنید باید در جایی زندگی کنید که کسی شما را نشناسد، اینطور دائم در غربت هستید…
«إِسْرَاراً لِأَمْرِی»، شروع غیبت هم از اینجاست، البته بعداً عرض میکنیم که همهی غیبت این نیست، «إِسْرَاراً» یعنی امر من مخفی باشد، سِرّ باشد، یعنی من در یک جهان دیگر نیستم، «وَ تَحْصِیناً لِمَحَلِّی» برای اینکه محل زندگی من حفظ شود.
لذا این امر به این راحتی نیست. خیلی از کسانی که فکر میکنند به محضر امام زمان ارواحنا فداه رسیدهاند، اگر تخیّل نباشد، به محضر نوکری از نوکران حضرت رسیدهاند، اینطور نیست که هر کسی به این راحتی به دربار او راه پیدا کند، خیلی عظمت لازم دارد.
«مِنْ مَکَایِدِ أَهْلِ اَلضَّلاَلِ وَ اَلْمَرَدَهِ مِنْ أَحْدَاثِ اَلْأُمَمِ اَلضَّوَالِّ» برای اینکه مرا پیدا نکنند مخفی هستم.
شروع غیبت از اینجاست، شروع غیبت برای این بود که جان امام زمان ارواحنا فداه حفظ شود، که بعداً عرض خواهیم کرد که همهی موضوع غیبت این نیست.
اینکه من بدانم یک شخصی برای اینکه ما را هدایت کند به این دنیا آمده است، او را به زندان نینداختهاند ولی به امر الهی طوری زندگی میکند که از زندان سختتر است…
اینکه شخصیتی مانند امام زمان ارواحنا فداه با آن همه مکارم و فضائل و کمالات، که بین ائمهی فرزندان امام حسین علیه السلام «فِی وَسْطِهِمْ کَأَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ» است…
اگر شما یک عالم برجستهای را به یک ده ببرید، بقیه متوجّه میشوند که خیلی با ما تفاوت دارد. برای اینکه شناخته نشود باید خیلی خود را مخفی کند، لذا باید خیلی در غربت باشد.
این غربت برای چیست؟ برای اینکه پیدا نشود.
خود حضرت اینطور فرمود: «فَنَبَذَنِی إِلَى عَالِیَهِ اَلرِّمَالِ» من در ریگزارها زندگی میکنم، «وَ جُبْتُ صَرَائِمَ اَلْأَرْضِ» در جاهای دورافتاده زندگی میکنم.
موضوع غیبت برای خودِ امام زمان ارواحنا فداه یک ابتلای سنگین است. مادری که به دیدار فرزندان خود شوق دارد ولی از زندگی آسوده کنار آنها محروم است… این امر برای خود حضرت یک ابتلای سنگین است، و من در این ابتلا مقصر هستم، «الْمُحْتَجَبِ عَنْ أَعْیُنِ الظَّالِمِینَ»…
فرمود: مرا اینجا نگه میدارد، «تُنْظِرُنِی اَلْغَایَهَ اَلَّتِی عِنْدَهَا یَحُلُّ اَلْأَمْرُ» تا اینکه بالاخره زمان خود فرا برسد و بخواهد کار به دست من باز شود.
اینطور نیست که زندگی خود امام زمان ارواحنا فداه الآن یک زندگی آسانی باشد.
زمانی است که به ما میگویند فرزند شما مهاجرت کرده است، طرف هم میگوید به جای دیگری رفته است و خوش و خرّم است. من میگویم دوری او را تحمّل میکنم که جای او آسوده است.
فرمود امام زمان ارواحنا فداه اینطور نیست، غیبت اینطور نیست که امام زمان ارواحنا فداه در یک زندگی آسودهای باشد، یعنی شاید احدی در روزگار به سختی او زندگی نمیکند. این هم از عظمتهای حضرت است.
بلاتشبیه زمانی به محضر خاتم المحدثین شیخ عباس قمی رضوان الله تعالی علیه آمدند، ایشان در بستر بیماری بود، به ایشان گفتند بچهی همسایه مریض است، ایشان فرمود: یک کاسهی آب بیاورید. سپس انگشت مبارک خود را در کاسهی آب برد، فرمود: من با این دست حدیث نوشتهام…
این دست برای دیگران کار میکند، اما خود ایشان در بستر بیماری بود؛ یعنی بیخود شیخ عباس قمی رضوان الله تعالی علیه نمیشود، اینطور نیست که برای خودش هم این کار را کند، این برای بقیه است.
زندگی امام زمان ارواحنا فداه برای هدایت ما اینطور در عسرت است، و اگر من گناه کنم باید بدانم که من هرچه بخش فردی این غیبت را طولانی کنم، من در حال جفا کردن هستم.
روز گذشته عرض کردم، در روایات هست که اگر بتوانی به زیارت امام بروی و نروی، جفا کردهای.
اینطور نیست که سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به دیدار ما شوق داشته باشد و امام زمان ارواحنا فداه شوق نداشته باشد، امام زمان ارواحنا فداه بیشتر شوق دارد، ایشان در این دنیاست، منتها امام زمان ارواحنا فداه طُهرِ طاهرِ مطهّر است، نمیتواند با ناپاک دیدار کند، اقتضاء و حکمت الهی بر این قرار گرفته است که نمیتواند با ناپاکِ گنهکار دیدار کند، خدای متعال اینطور خواسته است.
لذا من هرچه گناه میکنم، درواقع به امام زمان ارواحنا فداه جفا میکنم، برای همین وقتی میخواهیم توبه کنیم، در آداب توبه این است که به حضرت عرض میکنیم «یَا وَلِیَّ اللّهِ إِنَّ بَیْنِی وَبَیْنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ ذُنُوباً لَایَأْتِی عَلَیْها إِلّا رِضاکُمْ»،[۸] چون وقتی من گناه کردم، شما را اذیّت کردم، خودم که نمیفهمم با خودم چه کردهام.
در دعای ندبه عباراتی هست که جگر انسان را آتش میزند، «بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نازِحٍ مَا نَزَحَ عَنَّا»،[۹] دور هستی ولی تو دوری نکردی، ما از تو دور شدیم، قرار نبود اینطور باشد، من با بدی خودم از تو دور شدم، «بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنَّا» غایب هستی ولی تو از احوال ما خالی نیستی و خبر داری، من دوری کردهام، تو نازح نیستی، ما نازح هستیم و دوری کردهایم، من با گناه خود دوری کردهام.
لذا ما محروم هستیم ولی به او ظلم میکنیم.
تا ان شاء الله جلسهی بعد عرض کنم که غیبت عمومی چه ویژگیهایی دارد، این مطالبی که تا اینجا عرض کردم راجع به غیبت فردی است، یعنی اینکه وقتی دست من به حضرت نمیرسد از خود من است، وگرنه اینطور نیست که اگر مثلاً حضرت صادق علیه الصلاه والسلام در این دنیا بود، حضرت هم امام زمان ارواحنا فداه را نمیدید، اینطور نیست.
همینقدر به شما عرض میکنم که ما اگر بدانیم، اگر ائمه علیهم السلام در شرایط ما قرار میگرفتند چطور ضجّه میزدند، آنوقت متوجّه میشدیم چه اتفاقی رخ داده است.
در روایات معصومین دربارهی غیبت امام زمان ارواحنا فداه حالاتی هست که عرض خواهم کرد، طوری اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین بر خاک نشسته و گریبان پاره برای دورهی غیبت ما ضجّه میزدند، که اگر برویم و ببینیم… «مُفَضَّل» و «سَدِیر» و «أبان بن تَغلِب» و «ابوبصیر» میگویند به محضر امام صادق علیه السلام رفتیم، دیدیم حضرت روی خاک نشسته است، آستینهایشان بالا بود و یقهی لباسشان باز بود، مانند مادرِ بچهمُردهی جگرپاره گریه میکند، ناگهان ما حیرتزده شدیم…
جلوتر متن این روایت را عرض خواهم کرد.
اگر حواس کسی جمع باشد میفهمد که خبرهایی هست، حال چرا من آرام هستم؟
این «غیبت فردی» است که به گناهان ما مربوط است، ان شاء الله خدای متعال روزی کند که ما یک لحظه هم نتوانیم فراق امام زمان ارواحنا فداه را تحمّل کنیم، ان شاء الله خدای متعال روزی کند ما هم مانند آقای بهجت… دیروز هم عرض کردم، ایشان ادّعای بزرگی کرده بود، ایشان از ظهور حضرت صحبت کرده بود، بعد با یأسی فرموده بود: اگر حضرت آمدند به ایشان سلام برسانید و بگویید فلانی به یاد شما بود.
من نگاه کردم و دیدم اگر من بخواهم وصیت کنم، رویم نمیشود به فرزندانم بگویم اگر حضرت تشریف آوردند به حضرت عرض کنید که فلانی به یاد شما بود، چون نبودم، چون گناهان من مانع شد که به یاد حضرت باشم. این حرف بزرگی است که کسی بخواهد بزند.
بعد از این موارد بایستی به موضوع غیبت عمومی برسیم، این ابتلایی که عالم را فرا گرفته است چیست و چه فراق سنگینی است.
روضه و توسّل به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم
امشب شب شهادت رسول خداست، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آنقدر از غیبت حضرت حجّت ارواحنا فداه فرموده است که بین مسلمین (شیعه و سنّی)، آنهایی که اهل انصاف هستند، اصل موضوع مهدویت را متواتر میدانند و انکار اصل موضوع را کفر میدانند.
ما اختلافاتی با بعضی از اهل سنّت داریم، مثلاً آنها نمیدانند آیا امام زمان ارواحنا فداه به دنیا آمده است یا نه… در این زمینه جرم آنها از ما کمتر است، کسی که خبر ندارد امام زمان ارواحنا فداه به دنیا آمده است؛ وقتی حضرت تشریف بیاورد، میگوید ما از شما خبر نداشتیم. این از آن جاهایی است که وضع ما شیعیان از این جهت بدتر است، وقتی حضرت تشریف بیاورند ما نمیتوانیم بگوییم که ما از وجود شما خبر نداشتیم، بلکه ما از وجود شما خبر داشتیم و عادی زندگی کردیم و شما را ندید گرفتیم؛ اهل سنّت میتوانند بگویند ما خبر نداشتیم… اگر تا آن لحظه خدا به آنها توفیق بدهد و طرف صدق داشته باشد که طرف را ببیند، عرض میکند: من نمیدانستم. ولی اصل موضوع را انکار نمیکنند، اهل اطلاعشان انکار اصل موضوع مهدویت را کفر میدانند.
ان شاء الله خدای متعال یاد حضرت را لحظه به لحظه در دل ما شعلهورتر کند.
خدایا! رضایت امام زمان ارواحنا فداه را روزی ما بفرما.
خدایا! اگر دیدار او برای ما، بخاطر گناهانمان میسّر نیست، عرض ادب و سلام ما را به ساحت مقدّت امام زمان ارواحنا فداه ابلاغ بفرما.
اما حداقل این است که ما از این بیچارگیِ دوری خوشحال نیستیم، وقتی به خودمان فکر میکنیم، برای بیچارگی خودمان میسوزیم، از اینکه چنین گنجی در عالم هست، نقطهی امید صدیقه طاهره سلام الله علیها و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هست، ولی ما به او توجّه نمیکنیم… از این بیروزی بودن، از این بیتوفیق بودن نادم هستیم… من قبل از هر چیزی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم توسّل میکنم و عرض میکنم: یا رسول الله! «لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَانْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ»[۱۰] دل ما میخواست آدم حسابی باشیم، دل ما میخواست با شما باشیم، به یاد شما باشیم، ترک گناه کنیم، ولی توان نداشتیم، توبه کردم و شکستم، وقتی به یاد این موضوع میافتم شرمنده هستم اما نمیدانم چه کنم، بعضی اوقات اصلاً از خودم ناامید میشوم، «لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَانْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ اِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ»، تو باید با محبّت خودت مرا نجات دهی.
در بین معصومین علیهم السلام… لحظهی شهادت معصومین ما برایشان مانند عروسی است، لحظهی لقاءالله است، لحظهی دیدار با خداست، لحظهی دیدار با رسول الله است.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در لحظات آخر عمر شریف خود به در نگاه میکرد، سپس فرمود: خوش آمدی، خوش آمدی.
پرسیدند: آقا جان! با چه کسی صحبت میکنید؟ فرمودند: «هَذِهِ فَاطِمَه»…
برای بعضی از اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین، لحظهی مرگ، لحظهی شادی است. در بین ائمهی ما دو امام ما محزون هستند، یکی سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است، که لحظهای که سر مبارک سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در قتلگاه بود، در روایت هست که با دل شکسته، با قلب سوخته از این دنیا رفت؛ یکی هم وجود مبارک خاتم الأنبیاء صلی الله علیه و آله و سلّم است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خیلی در این دنیا زحمت کشید، خود ایشان فرمود که هیچ پیغمبری به اندازهی من اذیت نشد.
توقع این بود بعد از بیست و سه سال هدایت و خدمت به عالمیان، لحظهی شهادت ایشان، لحظهی شادی ایشان باشد، اما نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اواخر عمر خود گریه میکرد، زهرای مرضیه سلام الله علیها بر بالین پدر نشسته بود و گریه میکرد، صورت خود را روی سینهی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم گذاشته بود، جملهی بیت معروف حضرت ابوطالب علیه السلام را میخواند، «وَ أَبْیَضُ یُسْتَسْقَى الْغَمَامُ بِوَجْهِهِ» هر کسی بخواهد باران ببارد، هر کسی نعمتی بخواهد، به او پناه میبرد، «رَبِیعُ الْیَتَامَى عِصْمَهٌ لِلْأَرَامِلِ» امید یتیمان و پناهگاه زنان بیوه…
صدیقه طاهره سلام الله علیها گریه میکرد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چشمان مبارک خود را باز کرد…
خاک بر سرِ دنیایی که با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اینطور کرد…
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم یک نگاه به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کرد و یک نگاه به صدیقه طاهره سلام الله علیها کرد، یک نگاه به امام حسن مجتبی صلوات الله علیه کرد و یک نگاه به امام حسین علیه السلام کرد، فرمود: میبینم با شما، یک به یک، چکار میکنند…
به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نگاه کرد و فرمود: علی جان! میبینم که محاسن تو را به خون سرت خضاب میکنند…
برای کسی که در حال دیدن این صحنههاست، رفتن از این دنیا برای او تلخ بود، دنیا با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بیانصافی کرد…
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به صدیقه طاهره سلام الله علیها نگاه کرد…
اگر ما به یک انسان امین چیزی بسپاریم بعد به او بگوییم «حواس خودت را جمع کن و از این امانت خیلی مراغبت کن» به او برمیخورد و میگوید مگر از من چه دیدهای؟
ما در زیارت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرض میکنیم: «السَّلامُ عَلَیکَ یا اَمینَ اللهِ فی اَرضِهِ» سلام بر تو ای امین خدا بر روی زمین.
یعنی تذکّر لازم نیست، تذکّر برای زمانی است که موضوع امانت خیلی مهم است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دست زهرای مرضیه سلام الله علیها را در دست امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گذاشت و فرمود: یا علی! «هَذِهِ وَدِیعَهُ اَللَّهِ وَ وَدِیعَهُ رَسُولِهِ عِنْدَکَ فَاحْفَظْنِی فِیهَا»،[۱۱] این ودیعهی خدا و رسول است، همهی دار و ندار من است، علی جان! از او مراقبت کن…
برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بمیرم که قطعاً کمکاری نکرد، شرم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در اینجا مانند شرم قمر بنی هاشم سلام الله علیه است، قمر بنی هاشم علیه السلام هم کمکاری نکرد که شرمنده شد، اما از شدّت غیرت شرمنده شد، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم همینطور، وقتی فاطمهی خود را در قبر گذاشت به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عرض کرد: «لَقَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِیعَهُ»،[۱۲] یا رسول الله! میخواستم امانت را اینطور درهم شکسته تحویل بدهم…
[۱]– سوره مبارکه غافر، آیه ۴۴٫
[۲]– سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۳]– الصّحیفه السّجّادیّه، ص ۹۸٫
[۴] سوره مبارکه مریم، آیه ۳۱ (وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاهِ وَالزَّکَاهِ مَا دُمْتُ حَیًّا)
[۵] الوافی، جلد ۲، صفحه ۳۹۵ (وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ سَعْدٍ اَلْأَشْعَرِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ اَلْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ فَقَالَ لِی مُبْتَدِئاً یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمْ یُخْلِ اَلْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ لاَ یُخْلِیهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ اَلسَّاعَهُ مِنْ حُجَّهِ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بِهِ یَدْفَعُ اَلْبَلاَءَ عَنْ أَهْلِ اَلْأَرْضِ وَ بِهِ یُنَزِّلُ اَلْغَیْثَ وَ بِهِ یُخْرِجُ بَرَکَاتِ اَلْأَرْضِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَمَنِ اَلْإِمَامُ وَ اَلْخَلِیفَهُ بَعْدَکَ فَنَهَضَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ مُسْرِعاً فَدَخَلَ اَلْبَیْتَ ثُمَّ خَرَجَ وَ عَلَى عَاتِقِهِ غُلاَمٌ کَأَنَّ وَجْهَهُ اَلْقَمَرُ لَیْلَهَ اَلْبَدْرِ مِنْ أَبْنَاءِ ثَّلاَثِ سِنِینَ فَقَالَ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ لَوْ لاَ کَرَامَتُکَ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى حُجَجِهِ مَا عَرَضْتُ عَلَیْکَ اِبْنِی هَذَا إِنَّهُ سَمِیُّ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ کَنِیُّهُ اَلَّذِی یَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً – یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ مَثَلُهُ فِی هَذِهِ اَلْأُمَّهِ مَثَلُ اَلْخَضِرِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذِی اَلْقَرْنَیْنِ وَ اَللَّهِ لَیَغِیبَنَّ غَیْبَهً لاَ یَنْجُو مِنَ اَلْهَلْکَهِ فِیهَا إِلاَّ مَنْ ثَبَّتَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى اَلْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِیلِ فَرَجِهِ قَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَقُلْتُ لَهُ یَا مَوْلاَیَ فَهَلْ مِنْ عَلاَمَهٍ یَطْمَئِنُّ إِلَیْهَا قَلْبِی فَنَطَقَ اَلْغُلاَمُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ – بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ فَصِیحٍ فَقَالَ أَنَا بَقِیَّهُ اَللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ اَلْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ – وَ لاَ تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَیْنٍ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ قَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَخَرَجْتُ مَسْرُوراً فَرِحاً فَلَمَّا کَانَ مِنَ اَلْغَدِ عُدْتُ إِلَیْهِ فَقُلْتُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ لَقَدْ عَظُمَ سُرُورِی بِمَا مَنَنْتَ عَلَیَّ فَمَا اَلسُّنَّهُ اَلْجَارِیَهُ فِیهِ مِنْ اَلْخَضِرِ وَ ذِی اَلْقَرْنَیْنِ قَالَ طُولُ اَلْغَیْبَهِ یَا أَحْمَدُ قُلْتُ یَا بْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَإِنَّ غَیْبَتَهُ لَتَطُولُ قَالَ إِی وَ رَبِّی حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ هَذَا اَلْأَمْرِ أَکْثَرُ اَلْقَائِلِینَ بِهِ فَلاَ یَبْقَى إِلاَّ مَنْ أَخَذَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَهْدَهُ لِوَلاَیَتِنَا وَ کَتَبَ فِی قَلْبِهِ اَلْإِیمَانَ وَ أَیَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اَللَّهِ وَ غَیْبٌ مِنْ غَیْبِ اَللَّهِ فَخُذْ مَا آتَیْتُکَ وَ اُکْتُمْهُ وَ کُنْ مِنَ اَلشَّاکِرِینَ تَکُنْ مَعَنَا غَداً فِی عِلِّیِّینَ.)
[۶] تفسیر فرات الکوفی، جلد ۱، صفحه ۷۴ (فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ اَلْأَحْمَسِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحَسَنُ بْنُ اَلْحُسَیْنِ قَالَ حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ یَعْلَى عَنْ إِسْرَائِیلَ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَى اَلسَّمَاءِ قَالَ لِیَ اَلْعَزِیزُ « آمَنَ اَلرَّسُولُ بِمٰا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ » قُلْتُ « وَ اَلْمُؤْمِنُونَ » قَالَ صَدَقْتَ یَا مُحَمَّدُ عَلَیْکَ اَلسَّلاَمُ مَنْ خَلَّفْتَ لِأُمَّتِکَ مِنْ بَعْدِکَ قُلْتُ خَیْرَهَا لِأَهْلِهَا قَالَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ قُلْتُ نَعَمْ یَا رَبِّ قَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنِّی اِطَّلَعْتُ عَلَى [إِلَى] اَلْأَرْضِ اِطِّلاَعَهً فَاخْتَرْتُکَ مِنْهَا وَ اِشْتَقَقْتُ لَکَ اِسْماً مِنْ أَسْمَائِی لاَ أُذْکَرُ فِی مَکَانٍ إِلاَّ ذُکِرْتَ مَعِی فَأَنَا مَحْمُودٌ [مَحْمُودٌ أَحْمَدُ] وَ أَنْتَ مُحَمَّدٌ ثُمَّ اِطَّلَعْتُ اَلثَّانِیَهَ [ثَانِیاً اِطِّلاَعَهً] فَاخْتَرْتُ عَلِیّاً وَ اِشْتَقَقْتُ لَهُ اِسْماً مِنْ أَسْمَائِی فَأَنَا اَلْأَعْلَى وَ هُوَ عَلِیٌّ یَا مُحَمَّدُ [إِنِّی] خَلَقْتُکَ [وَ خَلَقْتُ] عَلِیّاً وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ [وَ اَلْأَئِمَّهَ مِنْ وُلْدِهِ] أَشْبَاحَ نُورٍ مِنْ نُورِی وَ عَرَضْتُ وَلاَیَتَکُمْ عَلَى اَلسَّمَاوَاتِ وَ أَهْلِهَا وَ عَلَى اَلْأَرَضِینَ وَ مَنْ فِیهِنَّ فَمَنْ [مَنْ] قَبِلَ وَلاَیَتَکُمْ کَانَ عِنْدِی مِنَ اَلْمُقَرَّبِینَ وَ مَنْ جَحَدَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ اَلْکُفَّارِ [اَلضَّالِّینَ] یَا مُحَمَّدُ لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَنِی حَتَّى یَنْقَطِعَ أَوْ یَصِیرَ کَالشَّنِّ اَلْبَالِی ثُمَّ أَتَانِی جَاحِداً لِوَلاَیَتِکُمْ مَا غَفَرْتُ لَهُ حَتَّى یُقِرَّ بِوَلاَیَتِکُمْ یَا مُحَمَّدُ تُحِبُّ أَنْ تَرَاهُمْ قُلْتُ نَعَمْ یَا رَبِّ قَالَ اِلْتَفِتْ عَنْ یَمِینِ اَلْعَرْشِ فَالْتَفَتُّ فَإِذَا أَنَا بِالْأَشْبَاحِ [بِأَشْبَاحِ] عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ وَ اَلْأَئِمَّهِ کُلِّهِمْ حَتَّى بَلَغَ اَلْمَهْدِیَّ صَلَوَاتُ اَللَّهِ وَ سَلاَمُهُ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ فِی ضَحْضَاحٍ مِنْ نُورٍ قِیَامٌ یُصَلُّونَ وَ اَلْمَهْدِیُّ [فِی] وَسْطِهِمْ کَأَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ فَقَالَ لِی یَا مُحَمَّدُ هَؤُلاَءِ اَلْحُجَجُ وَ [هَذَا] هُوَ اَلثَّائِرُ مِنْ عِتْرَتِکَ فَوَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی إِنَّهُ لَحُجَّهٌ [حُجَّهٌ] وَاجِبَهٌ لِأَوْلِیَائِی مُنْتَقِمٌ [مِنْ] أَعْدَائِی.)
[۷] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۵۲، صفحه ۳۲ (اِبْنُ اَلْمُتَوَکِّلِ عَنِ اَلْحِمْیَرِیِّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مَهْزِیَارَ قَالَ : قَدِمْتُ مَدِینَهَ اَلرَّسُولِ وَ آلِهِ فَبَحَثْتُ عَنْ أَخْبَارِ آلِ أَبِی مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْأَخِیرِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَلَمْ أَقَعْ عَلَى شَیْءٍ مِنْهَا فَرَحَلْتُ مِنْهَا إِلَى مَکَّهَ مُسْتَبْحِثاً عَنْ ذَلِکَ فَبَیْنَا أَنَا فِی اَلطَّوَافِ إِذْ تَرَاءَى لِی فَتًى أَسْمَرُ اَللَّوْنِ رَائِعُ اَلْحُسْنِ جَمِیلُ اَلْمَخِیلَهِ یُطِیلُ اَلتَّوَسُّمَ فِیَّ فَعَدَلْتُ إِلَیْهِ مُؤَمِّلاً مِنْهُ عِرْفَانَ مَا قَصَدْتُ لَهُ فَلَمَّا قَرُبْتُ مِنْهُ سَلَّمْتُ فَأَحْسَنَ اَلْإِجَابَهَ ثُمَّ قَالَ مِنْ أَیِّ اَلْبِلاَدِ أَنْتَ قُلْتُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلْعِرَاقِ قَالَ مِنْ أَیِّ اَلْعِرَاقِ قُلْتُ مِنَ اَلْأَهْوَازِ قَالَ مَرْحَباً بِلِقَائِکَ هَلْ تَعْرِفُ بِهَا جَعْفَرَ بْنَ حَمْدَانَ اَلْخَصِیبِیَّ قُلْتُ دُعِیَ فَأَجَابَ قَالَ رَحْمَهُ اَللَّهِ عَلَیْهِ مَا کَانَ أَطْوَلَ لَیْلَهُ وَ أَجْزَلَ نَیْلَهُ فَهَلْ تَعْرِفُ إِبْرَاهِیمَ بْنَ مَهْزِیَارَ قُلْتُ أَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ مَهْزِیَارَ فَعَانَقَنِی مَلِیّاً ثُمَّ قَالَ مَرْحَباً بِکَ یَا أَبَا إِسْحَاقَ مَا فَعَلْتَ اَلْعَلاَمَهَ اَلَّتِی وَشَجَتْ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ أَبِی مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ فَقُلْتُ لَعَلَّکَ تُرِیدُ اَلْخَاتَمَ اَلَّذِی آثَرَنِیَ اَللَّهُ بِهِ مِنَ اَلطَّیِّبِ أَبِی مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ مَا أَرَدْتُ سِوَاهُ فَأَخْرَجْتُهُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ اِسْتَعْبَرَ وَ قَبَّلَهُ ثُمَّ قَرَأَ کِتَابَتَهُ وَ کَانَتْ یَا اَللَّهُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ ثُمَّ قَالَ بِأَبِی یَداً طَالَ مَا جُلْتَ فِیهَا وَ تَرَاخَى بِنَا فُنُونُ اَلْأَحَادِیثِ إِلَى أَنْ قَالَ لِی یَا أَبَا إِسْحَاقَ أَخْبِرْنِی عَنْ عَظِیمِ مَا تَوَخَّیْتَ بَعْدَ اَلْحَجِّ قُلْتُ وَ أَبِیکَ مَا تَوَخَّیْتُ إِلاَّ مَا سَأَسْتَعْلِمُکَ مَکْنُونَهُ قَالَ سَلْ عَمَّا شِئْتَ فَإِنِّی شَارِحٌ لَکَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ قُلْتُ هَلْ تَعْرِفُ مِنْ أَخْبَارِ آلِ أَبِی مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اَللَّهِ وَ سَلاَمُهُ عَلَیْهِ شَیْئاً قَالَ وَ اَیْمُ اَللَّهِ إِنِّی لَأَعْرِفُ اَلضَّوْءَ فِی جَبِینِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى اِبْنَیِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا وَ إِنِّی لَرَسُولُهُمَا إِلَیْکَ قَاصِداً لِإِنْبَائِکَ أَمْرَهُمَا فَإِنْ أَحْبَبْتَ لِقَاءَهُمَا وَ اَلاِکْتِحَالَ بِالتَّبَرُّکِ بِهِمَا فَارْحَلْ مَعِی إِلَى اَلطَّائِفِ وَ لْیَکُنْ ذَلِکَ فِی خُفْیَهٍ مِنْ رِجَالِکَ وَ اِکْتِتَامٍ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَشَخَصْتُ مَعَهُ إِلَى اَلطَّائِفِ أَتَخَلَّلُ رَمْلَهً فَرَمْلَهً حَتَّى أَخَذَ فِی بَعْضِ مَخَارِجِ اَلْفَلاَهِ فَبَدَتْ لَنَا خَیْمَهُ شَعْرٍ قَدْ أَشْرَفَتْ عَلَى أَکَمَهِ رَمْلٍ یَتَلَأْلَأُ تِلْکَ اَلْبِقَاعُ مِنْهَا تَلَأْلُؤاً فَبَدَرَنِی إِلَى اَلْإِذْنِ وَ دَخَلَ مُسَلِّماً عَلَیْهِمَا وَ أَعْلَمَهُمَا بِمَکَانِی فَخَرَجَ عَلَیَّ أَحَدُهُمَا وَ هُوَ اَلْأَکْبَرُ سِنّاً محمد بْنُ اَلْحَسَنِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ هُوَ غُلاَمٌ أَمْرَدُ نَاصِعُ اَللَّوْنِ وَاضِحُ اَلْجَبِینِ أَبْلَجُ اَلْحَاجِبِ مَسْنُونُ اَلْخَدَّیْنِ أَقْنَى اَلْأَنْفِ أَشَمُّ أَرْوَعُ کَأَنَّهُ غُصْنُ بَانٍ وَ کَأَنَّ صَفْحَهَ غُرَّتِهِ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ بِخَدِّهِ اَلْأَیْمَنِ خَالٌ کَأَنَّهُ فُتَاتَهُ مِسْکٍ عَلَى بَیَاضِ اَلْفِضَّهِ فَإِذَا بِرَأْسِهِ وَفْرَهٌ سَحْمَاءُ سَبِطَهٌ تُطَالِعُ شَحْمَهَ أُذُنِهِ لَهُ سَمْتٌ مَا رَأَتِ اَلْعُیُونُ أَقْصَدَ مِنْهُ وَ لاَ أَعْرَفَ حُسْناً وَ سَکِینَهً وَ حَیَاءً فَلَمَّا مَثُلَ لِی أَسْرَعْتُ إِلَى تَلَقِّیهِ فَأَکْبَبْتُ عَلَیْهِ أَلْثِمُ کُلَّ جَارِحَهٍ مِنْهُ فَقَالَ لِی مَرْحَباً بِکَ یَا بَا إِسْحَاقَ لَقَدْ کَانَتِ اَلْأَیَّامُ تَعِدُنِی وَشْکَ لِقَائِکَ وَ اَلْمَعَاتِبُ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ عَلَى تَشَاحُطِ اَلدَّارِ وَ تَرَاخِی اَلْمَزَارِ تَتَخَیَّلُ لِی صُورَتَکَ حَتَّى کَأَنْ لَمْ نَخْلُ طَرْفَهَ عَیْنٍ مِنْ طِیبِ اَلْمُحَادَثَهِ وَ خَیَالِ اَلْمُشَاهَدَهِ وَ أَنَا أَحْمَدُ اَللَّهَ رَبِّی وَلِیَّ اَلْحَمْدِ عَلَى مَا قَیَّضَ مِنَ اَلتَّلاَقِی وَ رَفَّهَ مِنْ کُرْبَهِ اَلتَّنَازُعِ وَ اَلاِسْتِشْرَافِ ثُمَّ سَأَلَنِی عَنْ إِخْوَانِی مُتَقَدِّمِهَا وَ مُتَأَخِّرِهَا فَقُلْتُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی مَا زِلْتُ أَفْحَصُ عَنْ أَمْرِکَ بَلَداً فَبَلَداً مُنْذُ اِسْتَأْثَرَ اَللَّهُ بِسَیِّدِی أَبِی مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَاسْتَغْلَقَ عَلَیَّ ذَلِکَ حَتَّى مَنَّ اَللَّهُ عَلَیَّ بِمَنْ أَرْشَدَنِی إِلَیْکَ وَ دَلَّنِی عَلَیْکَ وَ اَلشُّکْرُ لِلَّهِ عَلَى مَا أَوْزَعَنِی فِیکَ مِنْ کَرِیمِ اَلْیَدِ وَ اَلطَّوْلِ ثُمَّ نَسَبَ نَفْسَهُ وَ أَخَاهُ مُوسَى وَ اِعْتَزَلَ فِی نَاحِیَهٍ ثُمَّ قَالَ إِنَّ أَبِی صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ عَهِدَ إِلَیَّ أَنْ لاَ أُوَطِّنَ مِنَ اَلْأَرْضِ إِلاَّ أَخْفَاهَا وَ أَقْصَاهَا إِسْرَاراً لِأَمْرِی وَ تَحْصِیناً لِمَحَلِّی مِنْ مَکَایِدِ أَهْلِ اَلضَّلاَلِ وَ اَلْمَرَدَهِ مِنْ أَحْدَاثِ اَلْأُمَمِ اَلضَّوَالِّ فَنَبَذَنِی إِلَى عَالِیَهِ اَلرِّمَالِ وَ جُبْتُ صَرَائِمَ اَلْأَرْضِ تُنْظِرُنِی اَلْغَایَهَ اَلَّتِی عِنْدَهَا یَحُلُّ اَلْأَمْرُ وَ یَنْجَلِی اَلْهَلَعُ وَ کَانَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ أَنْبَطَ لِی مِنْ خَزَائِنِ اَلْحِکَمِ وَ کَوَامِنِ اَلْعُلُومِ مَا إِنْ أَشَعْتُ إِلَیْکَ مِنْهُ جُزْءاً أَغْنَاکَ عَنِ اَلْجُمْلَهِ اِعْلَمْ یَا بَا إِسْحَاقَ أَنَّهُ قَالَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ یَا بُنَیَّ إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ لَمْ یَکُنْ لِیُخْلِیَ أَطْبَاقَ أَرْضِهِ وَ أَهْلَ اَلْجِدِّ فِی طَاعَتِهِ وَ عِبَادَتِهِ بِلاَ حُجَّهٍ یُسْتَعْلَى بِهَا وَ إِمَامٍ یُؤْتَمُّ بِهِ وَ یُقْتَدَى بِسُبُلِ سُنَّتِهِ وَ مِنْهَاجِ قَصْدِهِ وَ أَرْجُو یَا بُنَیَّ أَنْ تَکُونَ أَحَدَ مَنْ أَعَدَّهُ اَللَّهُ لِنَشْرِ اَلْحَقِّ وَ طَیِّ اَلْبَاطِلِ وَ إِعْلاَءِ اَلدِّینِ وَ إِطْفَاءِ اَلضَّلاَلِ فَعَلَیْکَ یَا بُنَیَّ بِلُزُومِ خَوَافِی اَلْأَرْضِ وَ تَتَبُّعِ أَقَاصِیهَا فَإِنَّ لِکُلِّ وَلِیٍّ مِنْ أَوْلِیَاءِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عُدُوّاً مُقَارِعاً وَ ضِدّاً مُنَازِعاً اِفْتِرَاضاً لِمُجَاهَدَهِ أَهْلِ نِفَاقِهِ وَ خِلاَفِهِ أُولِی اَلْإِلْحَادِ وَ اَلْعِنَادِ فَلاَ یُوحِشَنَّکَ ذَلِکَ وَ اِعْلَمْ أَنَّ قُلُوبَ أَهْلِ اَلطَّاعَهِ وَ اَلْإِخْلاَصِ نُزَّعٌ إِلَیْکَ مِثْلَ اَلطَّیْرِ إِذَا أَمَّتْ أَوْکَارَهَا وَ هُمْ مَعْشَرٌ یَطْلُعُونَ بِمَخَائِلِ اَلذِّلَّهِ وَ اَلاِسْتِکَانَهِ وَ هُمْ عِنْدَ اَللَّهِ بَرَرَهٌ أَعِزَّاءُ یَبْرُزُونَ بِأَنْفُسٍ مُخْتَلَّهٍ مُحْتَاجَهٍ وَ هُمْ أَهْلُ اَلْقَنَاعَهِ وَ اَلاِعْتِصَامِ اِسْتَنْبَطُوا اَلدِّینَ فَوَازَرُوهُ عَلَى مُجَاهَدَهِ اَلْأَضْدَادِ خَصَّهُمُ اَللَّهُ بِاحْتِمَالِ اَلضَّیْمِ لِیَشْمُلَهُمْ بِاتِّسَاعِ اَلْعِزِّ فِی دَارِ اَلْقَرَارِ وَ جَبَلَهُمْ عَلَى خَلاَئِقِ اَلصَّبْرِ لِتَکُونَ لَهُمُ اَلْعَاقِبَهُ اَلْحُسْنَى وَ کَرَامَهُ حُسْنِ اَلْعُقْبَى فَاقْتَبِسْ یَا بُنَیَّ نُورَ اَلصَّبْرِ عَلَى مَوَارِدِ أُمُورِکَ تَفُزْ بِدَرْکِ اَلصُّنْعِ فِی مَصَادِرِهَا وَ اِسْتَشْعِرِ اَلْعِزَّ فِیمَا یَنُوبُکَ تُحْظَ بِمَا تُحْمَدُ عَلَیْهِ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ فَکَأَنَّکَ یَا بُنَیَّ بِتَأْیِیدِ نَصْرِ اَللَّهِ قَدْ آنَ وَ تَیْسِیرِ اَلْفَلَحِ وَ عُلُوِّ اَلْکَعْبِ قَدْ حَانَ وَ کَأَنَّکَ بِالرَّایَاتِ اَلصُّفْرِ وَ اَلْأَعْلاَمِ اَلْبِیضِ تَخْفِقُ عَلَى أَثْنَاءِ أَعْطَافِکَ مَا بَیْنَ اَلْحَطِیمِ وَ زَمْزَمَ وَ کَأَنَّکَ بِتَرَادُفِ اَلْبَیْعَهِ وَ تَصَافِی اَلْوَلاَءِ یَتَنَاظَمُ عَلَیْکَ تَنَاظُمَ اَلدُّرِّ فِی مَثَانِی اَلْعُقُودِ وَ تَصَافُقِ اَلْأَکُفِّ عَلَى جَنَبَاتِ اَلْحَجَرِ اَلْأَسْوَدِ تَلُوذُ بِفِنَائِکَ مِنْ مَلَإٍ بَرَأَهُمُ اَللَّهُ مِنْ طَهَارَهِ اَلْوَلاَءِ وَ نَفَاسَهِ اَلتُّرْبَهِ مُقَدَّسَهً قُلُوبُهُمْ مِنْ دَنَسِ اَلنِّفَاقِ مُهَذَّبَهً أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ رِجْسِ اَلشِّقَاقِ لَیِّنَهً عَرَائِکُهُمْ لِلدِّینِ خَشِنَهً ضَرَائِبُهُمْ عَنِ اَلْعُدْوَانِ وَاضِحَهً بِالْقَبُولِ أَوْجُهُهُمْ نَضِرَهً بِالْفَضْلِ عِیدَانُهُمْ یَدِینُونَ بِدِینِ اَلْحَقِّ وَ أَهْلِهِ فَإِذَا اِشْتَدَّتْ أَرْکَانُهُمْ وَ تَقَوَّمَتْ أَعْمَادُهُمْ قُدَّتْ بِمُکَاثَفَتِهِمْ طَبَقَاتُ اَلْأُمَمِ إِذْ تَبِعَتْکَ فِی ظِلاَلِ شَجَرَهِ دَوْحَهٍ بَسَقَتْ أَفْنَانُ غُصُونِهَا عَلَى حَافَاتِ بُحَیْرَهِ اَلطَّبَرِیَّهِ فَعِنْدَهَا یَتَلَأْلَأُ صُبْحُ اَلْحَقِّ وَ یَنْجَلِی ظَلاَمُ اَلْبَاطِلِ وَ یَقْصِمُ اَللَّهُ بِکَ اَلطُّغْیَانَ وَ یُعِیدُ مَعَالِمَ اَلْإِیمَانِ وَ یُظْهِرُ بِکَ أَسْقَامَ اَلْآفَاقِ وَ سَلاَمَ اَلرِّفَاقِ یَوَدُّ اَلطِّفْلُ فِی اَلْمَهْدِ لَوِ اِسْتَطَاعَ إِلَیْکَ نُهُوضاً وَ نواسط [نَوَاشِطُ] اَلْوَحْشِ لَوْ تَجِدُ نَحْوَکَ مَجَازاً تَهْتَزُّ بِکَ أَطْرَافُ اَلدُّنْیَا بَهْجَهً وَ تُهَزُّ بِکَ أَغْصَانُ اَلْعِزِّ نَضْرَهً وَ تَسْتَقِرُّ بَوَانِی اَلْعِزِّ فِی قَرَارِهَا وَ تَئُوبُ شَوَارِدُ اَلدِّینِ إِلَى أَوْکَارِهَا یَتَهَاطَلُ عَلَیْکَ سَحَائِبُ اَلظَّفَرِ فَتَخْنُقُ کُلَّ عَدُوٍّ وَ تَنْصُرُ کُلَّ وَلِیٍّ فَلاَ یَبْقَى عَلَى وَجْهِ اَلْأَرْضِ جَبَّارٌ قَاسِطٌ وَ لاَ جَاحِدٌ غَامِطٌ وَ لاَ شَانِئٌ مُبْغِضٌ وَ لاَ مُعَانِدٌ کَاشِحٌ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اَللّٰهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اَللّٰهَ بٰالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اَللّٰهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا إِسْحَاقَ لِیَکُنْ مَجْلِسِی هَذَا عِنْدَکَ مَکْتُوماً إِلاَّ عَنْ أَهْلِ اَلصِّدْقِ وَ اَلْأُخُوَّهِ اَلصَّادِقَهِ فِی اَلدِّینِ إِذَا بَدَتْ لَکَ أَمَارَاتُ اَلظُّهُورِ وَ اَلتَّمْکِینِ فَلاَ تُبْطِئُ بِإِخْوَانِکَ عَنَّا وَ بِأَهْلِ اَلْمُسَارَعَهِ إِلَى مَنَارِ اَلْیَقِینِ وَ ضِیَاءِ مَصَابِیحِ اَلدِّینِ تَلْقَ رُشْداً إِنْ شَاءَ اَللَّهُ قَالَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ مَهْزِیَارَ فَمَکَثْتُ عِنْدَهُ حِیناً أَقْتَبِسُ مَا أَوْرَى مِنْ مُوضِحَاتِ اَلْأَعْلاَمِ وَ نَیِّرَاتِ اَلْأَحْکَامِ وَ أُرْوِی بَنَاتِ اَلصُّدُورِ مِنْ نَضَارَهِ مَا ذَخَرَهُ اَللَّهُ فِی طَبَائِعِهِ مِنْ لَطَائِفِ اَلْحِکْمَهِ وَ طَرَائِفِ فَوَاضِلِ اَلْقِسَمِ حَتَّى خِفْتُ إِضَاعَهَ مُخَلَّفِی بِالْأَهْوَازِ لِتَرَاخِی اَللِّقَاءِ عَنْهُمْ فَاسْتَأْذَنْتُهُ فِی اَلْقُفُولِ وَ أَعْلَمْتُهُ عَظِیمَ مَا أَصْدُرُ بِهِ عَنْهُ مِنَ اَلتَّوَحُّشِ لِفُرْقَتِهِ وَ اَلتَّجَزُّعِ لِلظَّعْنِ عَنْ مَحَالِّهِ فَأَذِنَ وَ أَرْدَفَنِی مِنْ صَالِحِ دُعَائِهِ مَا یَکُونُ ذُخْراً عِنْدَ اَللَّهِ لِی وَ لِعَقِبِی وَ قَرَابَتِی إِنْ شَاءَ اَللَّهُ فَلَمَّا أَزِفَ اِرْتِحَالِی وَ تَهَیَّأَ اِعْتِزَامُ نَفْسِی غَدَوْتُ عَلَیْهِ مُوَدِّعاً وَ مُجَدِّداً لِلْعَهْدِ وَ عَرَضْتُ عَلَیْهِ مَالاً کَانَ مَعِی یَزِیدُ عَلَى خَمْسِینَ أَلْفَ دِرْهَمٍ وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یَتَفَضَّلَ بِالْأَمْرِ بِقَبُولِهِ مِنِّی فَابْتَسَمَ وَ قَالَ یَا أَبَا إِسْحَاقَ اِسْتَعِنْ بِهِ عَلَى مُنْصَرَفِکَ فَإِنَّ اَلشُّقَّهَ قُذْفَهٌ وَ فَلَوَاتِ اَلْأَرْضِ أَمَامَکَ جُمَّهٌ وَ لاَ تَحْزَنْ لِإِعْرَاضِنَا عَنْهُ فَإِنَّا قَدْ أَحْدَثْنَا لَکَ شُکْرَهُ وَ نَشْرَهُ وَ أَرْبَضْنَاهُ عِنْدَنَا بِالتَّذْکِرَهِ وَ قَبُولِ اَلْمِنَّهِ فَتَبَارَکَ اَللَّهُ لَکَ فِیمَا خَوَّلَکَ وَ أَدَامَ لَکَ مَا نَوَّلَکَ وَ کَتَبَ لَکَ أَحْسَنَ ثَوَابِ اَلْمُحْسِنِینَ وَ أَکْرَمَ آثَارِ اَلطَّائِعِینَ فَإِنَّ اَلْفَضْلَ لَهُ وَ مِنْهُ وَ أَسْأَلُ اَللَّهَ أَنْ یَرُدَّکَ إِلَى أَصْحَابِکَ بِأَوْفَرِ اَلْحَظِّ مِنْ سَلاَمَهِ اَلْأَوْبَهِ وَ أَکْنَافِ اَلْغِبْطَهِ بِلِینِ اَلْمُنْصَرَفِ وَ لاَ أَوْعَثَ اَللَّهُ لَکَ سَبِیلاً وَ لاَ حَیَّرَ لَکَ دَلِیلاً وَ اِسْتَوْدِعْهُ نَفْسَکَ وَدِیعَهً لاَ تَضِیعُ وَ لاَ تَزُولُ بِمَنِّهِ وَ لُطْفِهِ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ یَا أَبَا إِسْحَاقَ إِنَّ اَللَّهَ قَنَّعَنَا بِعَوَائِدِ إِحْسَانِهِ وَ فَوَائِدِ اِمْتِنَانِهِ وَ صَانَ أَنْفُسَنَا عَنْ مُعَاوَنَهِ اَلْأَوْلِیَاءِ إِلاَّ عَنِ اَلْإِخْلاَصِ فِی اَلنِّیَّهِ وَ إِمْحَاضِ اَلنَّصِیحَهِ وَ اَلْمُحَافَظَهِ عَلَى مَا هُوَ أَتْقَى وَ أَبْقَى وَ أَرْفَعُ ذِکْراً قَالَ فَأَقْفَلْتُ عَنْهُ حَامِداً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى مَا هَدَانِی وَ أَرْشَدَنِی عَالِماً بِأَنَّ اَللَّهَ لَمْ یَکُنْ لِیُعَطِّلَ أَرْضَهُ وَ لاَ یُخَلِّیَهَا مِنْ حُجَّهٍ وَاضِحَهٍ وَ إِمَامٍ قَائِمٍ وَ أَلْقَیْتُ هَذَا اَلْخَبَرَ اَلْمَأْثُورَ وَ اَلنَّسَبَ اَلْمَشْهُورَ تَوَخِّیاً لِلزِّیَادَهِ فِی بَصَائِرِ أَهْلِ اَلْیَقِینِ وَ تَعْرِیفاً لَهُمْ مَا مَنَّ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مِنْ إِنْشَاءِ اَلذُّرِّیَّهِ اَلطَّیِّبَهِ وَ اَلتُّرْبَهِ اَلزَّکِیَّهِ وَ قَصَدْتُ أَدَاءَ اَلْأَمَانَهِ وَ اَلتَّسْلِیمَ لِمَا اِسْتَبَانَ لِیُضَاعِفَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَلْمِلَّهَ اَلْهَادِیَهَ وَ اَلطَّرِیقَهَ اَلْمَرْضِیَّهَ قُوَّهَ عَزْمٍ وَ تَأْیِیدَ نِیَّهٍ وَ شَدَّ أُزُرٍ وَ اِعْتِقَادَ عِصْمَهٍ وَ اَللّٰهُ یَهْدِی مَنْ یَشٰاءُ إِلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ .)
[۸] زیارت جامعه کبیره
[۹] دعای ندبه
[۱۰] مناجات شعبانیه
[۱۱] الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، جلد ۲، صفحه ۹۲ (بِالْإِسْنَادِ اَلْمُتَقَدِّمِ: لَمَّا ثَقُلَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ خِیفَ عَلَیْهِ اَلْمَوْتُ دَعَا بِعَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنَیْنِ وَ أَخْرَجَ مَنْ فِی اَلْبَیْتِ وَ اِسْتَدْنَى عَلِیّاً وَ أَخَذَ بِیَدِ فَاطِمَهَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ بَعْدَ بُکَاءِ اَلْجَمِیعِ وَ وَضَعَهَا فِی یَدِ عَلِیٍّ وَ قَالَ هَذِهِ وَدِیعَهُ اَللَّهِ وَ وَدِیعَهُ رَسُولِهِ عِنْدَکَ فَاحْفَظْنِی فِیهَا فَإِنَّکَ اَلْفَاعِلُ هَذِهِ وَ اَللَّهِ سَیِّدَهُ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ هَذِهِ مَرْیَمُ اَلْکُبْرَى وَ اَللَّهِ مَا بَلَغَتْ نَفْسِی هَذَا اَلْمَوْضِعَ حَتَّى سَأَلْتُ اَللَّهَ لَهَا وَ لَکُمْ فَأَعْطَانِی یَا عَلِیُّ أَنْفِذْ مَا أَمَرَتْکَ بِهِ فَاطِمَهُ فَقَدْ أَمَرْتُهَا بِأَشْیَاءَ أَمَرَنِی بِهَا جَبْرَائِیلُ وَ هِیَ اَلصَّادِقَهُ اَلصَّدُوقَهُ وَ اِعْلَمْ أَنِّی رَاضٍ عَمَّنْ رَضِیَتْ عَنْهُ اِبْنَتِی فَاطِمَهُ وَ کَذَلِکَ رَبِّی وَ اَلْمَلاَئِکَهُ وَ وَیْلٌ لِمَنْ ظَلَمَهَا وَ اِبْتَزَّهَا حَقَّهَا اَللَّهُمَّ إِنِّی مِنْهُمْ بَرِیءٌ ثُمَّ سَمَّاهُمْ ثُمَّ ضَمَّ اَلْأَرْبَعَهَ إِلَیْهِ وَ قَالَ اَللَّهُمَّ إِنِّی لَهُمْ وَ لِمَنْ شَایَعَهُمْ سِلْمٌ وَ زَعِیمٌ یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّهَ وَ حَرْبٌ لِمَنْ عَادَاهُمْ وَ لِمَنْ شَایَعَهُمْ زَعِیمٌ أَنْ یَدْخُلُوا اَلنَّارَ یَا فَاطِمَهُ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَیْ ثُمَّ وَ اَللَّهِ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَیْ ثُمَّ وَ اَللَّهِ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَیْ وَ فِی مَوْضِعٍ آخَرَ بِالْإِسْنَادِ اَلسَّالِفِ: لَمَّا کَانَتِ اَللَّیْلَهُ اَلَّتِی قُبِضَ فِی صَبِیحَتِهَا دَعَا عَلِیّاً وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنَیْنِ وَ أَغْلَقَ عَلَیْهِمُ اَلْبَابِ ثُمَّ خَرَجَ عَلَیٌّ وَ اَلْحَسَنَانِ فَقَالَتْ عَائِشَهُ لِأَمْرِ مَّا أَخْرَجَکَ وَ خَلَى بِابْنَتِهِ دُونَکَ فَقَالَ عَرَفْتُ اَلَّذِی خَلاَ بِهَا لَهُ وَ هُوَ بَعْضُ اَلَّذِی کُنْتِ فِیهِ وَ أَبُوکِ وَ صَاحِبَاهُ فَوَجَمَتْ أَنْ تَرِدَ عَلَیْهِ کَلِمَهٌ فَمَا لَبِثْتُ أَنْ نَادَتْهُ فَاطِمَهُ فَدَخَلَ وَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَبْکِی وَ یَقُولُ بُکَائِی وَ غَمِّی عَلَیْکَ وَ عَلَى هَذِهِ أَنْ تَضِیعَ بَعْدِی فَقَدْ أَجْمَعَ اَلْقَوْمُ عَلَى ظُلْمِکُمْ .)
[۱۲] الأمالی (للمفید)، جلد ۱، صفحه ۲۸۱ (قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلرَّازِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْهُرْمُزَانِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا مَرِضَتْ فَاطِمَهُ بِنْتُ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَصَّتْ إِلَى عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ أَنْ یَکْتُمَ أَمْرَهَا وَ یُخْفِیَ خَبَرَهَا وَ لاَ یُؤْذِنَ أَحَداً بِمَرَضِهَا فَفَعَلَ ذَلِکَ وَ کَانَ یُمَرِّضُهَا بِنَفْسِهِ وَ تُعِینُهُ عَلَى ذَلِکَ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ رَحِمَهَا اَللَّهُ عَلَى اِسْتِسْرَارٍ بِذَلِکَ کَمَا وَصَّتْ بِهِ – فَلَمَّا حَضَرَتْهَا اَلْوَفَاهُ وَصَّتْ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ یَتَوَلَّى أَمْرَهَا وَ یَدْفِنَهَا لَیْلاً وَ یُعَفِّیَ قَبْرَهَا فَتَوَلَّى ذَلِکَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ دَفَنَهَا وَ عَفَّى مَوْضِعَ قَبْرِهَا فَلَمَّا نَفَضَ یَدَهُ مِنْ تُرَابِ اَلْقَبْرِ هَاجَ بِهِ اَلْحُزْنُ فَأَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّیْهِ وَ حَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ مِنِّی وَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ مِنِ اِبْنَتِکَ وَ حَبِیبَتِکَ – وَ قُرَّهِ عَیْنِکَ وَ زَائِرَتِکَ وَ اَلْبَائِتَهِ فِی اَلثَّرَى بِبُقْعَتِکَ وَ اَلْمُخْتَارِ لَهَا اَللَّهُ سُرْعَهَ اَللَّحَاقِ بِکَ قَلَّ یَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی وَ ضَعُفَ عَنْ سَیِّدَهِ اَلنِّسَاءِ تَجَلُّدِی- إِلاَّ أَنَّ فِی اَلتَّأَسِّی لِی بِسُنَّتِکَ وَ اَلْحُزْنِ اَلَّذِی حَلَّ بِی بِفِرَاقِکَ مَوْضِعَ اَلتَّعَزِّی – فَلَقَدْ وَسَّدْتُکَ فِی مَلْحُودِ قَبْرِکَ بَعْدَ أَنْ فَاضَتْ نَفْسُکَ عَلَى صَدْرِی وَ غَمَّضْتُکَ بِیَدِی وَ تَوَلَّیْتُ أَمْرَکَ بِنَفْسِی نَعَمْ وَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ أَنْعَمُ اَلْقَبُولِ – إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَیْهِ رٰاجِعُونَ – لَقَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِیعَهُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِینَهُ وَ اُخْتُلِسَتِ اَلزَّهْرَاءُ فَمَا أَقْبَحَ اَلْخَضْرَاءَ وَ اَلْغَبْرَاءَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ – لاَ یَبْرَحُ اَلْحُزْنُ مِنْ قَلْبِی أَوْ یَخْتَارَ اَللَّهُ لِی دَارَکَ اَلَّتِی أَنْتَ فِیهَا مُقِیمٌ کَمَدٌ مُقَیِّحٌ وَ هَمٌّ مُهَیِّجٌ سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَیْنَنَا وَ إِلَى اَللَّهِ أَشْکُو – وَ سَتُنَبِّئُکَ اِبْنَتُکَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَیَّ وَ عَلَى هَضْمِهَا حَقَّهَا فَاسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ فَکَمْ مِنْ غَلِیلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِیلاً وَ سَتَقُولُ وَ یَحْکُمُ اَللَّهُ وَ هُوَ خَیْرُ اَلْحٰاکِمِینَ سَلاَمٌ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ سَئِمٍ وَ لاَ قَالٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَهٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ اَلصَّابِرِینَ وَ اَلصَّبْرُ أَیْمَنُ وَ أَجْمَلُ وَ لَوْ لاَ غَلَبَهُ اَلْمُسْتَوْلِینَ عَلَیْنَا لَجَعَلْتُ اَلْمُقَامَ عِنْدَ قَبْرِکَ لِزَاماً وَ لَلَبِثْتُ عِنْدَهُ مَعْکُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ اَلثَّکْلَى عَلَى جَلِیلِ اَلرَّزِیَّهِ فَبِعَیْنِ اَللَّهِ تُدْفَنُ اِبْنَتُکَ سِرّاً وَ تُهْتَضَمُ حَقَّهَا قَهْراً وَ تُمْنَعُ إِرْثَهَا جَهْراً وَ لَمْ یَطُلِ اَلْعَهْدُ وَ لَمْ یَخْلُ مِنْکَ اَلذِّکْرُ فَإِلَى اَللَّهِ یَا رَسُولَ اَللَّهِ اَلْمُشْتَکَى وَ فِیکَ أَجْمَلُ اَلْعَزَاءِ – وَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْکَ وَ عَلَیْهَا وَ رَحْمَهُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ .)
پاسخ دهید