«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏»

«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]

«رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۲]

«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى».[۳]

مقدّمه

هدیه به پیشگاه با عظمت حضرت ختم المرسلین صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت مکرّم ایشان، علی الخصوص حضرت مجتبی و حضرت رضا سلام الله علیهما أجمعین صلواتی هدیه بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

عرض ادب، ارادت، خاکساری، التجاء، استغاثه، عرض تسلیت به محضر باعظمت حضرت بقیّه الله الأعظم روحی و أرواح مَن سِواه و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

این ایام پایانی ماه صفر، موضوع بحث ما در این جلسه «مهدویت و درنگی در مسئله‌ی غیبت حضرت حجّت سلام الله علیه» است.

یکی از خیانت‌های سقیفه

یکی اینکه ریشه‌ی این غیبت و بعضی از جهات آن به سقیفه برمی‌گردد. دوم اینکه سقیفه باعث شد نگاه از امام هدایتگر به سمت حاکم و پادشاه برود، یعنی خلیفه الرسول به شاه و حاکم تبدیل شد، یعنی یک خلیفه‌ی بی‌دانشِ فراریِ در جنگ‌ها که بد اخلاق! یعنی عملاً نبوّت در جامعه‌ی اسلامی از دست رفت.

طبعاً دیگر مردم از این‌ها توقع هدایت و دستگیری و علم و عصمت و کرامت و مکانت و فضائل نداشتند، لذا خلافت به قدرت تبدیل شد.

وقتی «قدرت» به اصل تبدیل شود، آن کسی که پیروز است خلیفه می‌شود، نه آن کسی که صاحب فضیلت است، لذا به یزید هم خلیفه می‌گفتند!

لذا بلایی که سقیفه از نظر مفاهیم و معارف بر سر مسلمین آورده است، به مراتب از قتل‌هایی که کرده بیشتر است، با قتل به بدن‌ها آسیب زده است، ضرر مفاهیمی که آسیب زده است بمراتب از قتل‌هایی که کرده أشد است، این سخافت عجیبی که ایجاد کرده است، اصلاً مفهوم خلافت را نابود کردند.

لذا یک جهت انتخاب این بحث همین بود.

لذا اگر شما به تفاسیر برادران غیرشیعه هم نگاه کنید، در تفسیر آیاتی که به خلافت انسان می‌پردازد در گیجی محض هستند، چون باید خلافت را طوری تعبیر کند که با فلانی و فلانی و یزید هماهنگ باشد.

ما هیچ مثالی به فاحشی کاری که این‌ها کرده‌اند نداریم، که خلافت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را به چه چیزی تبدیل کردند.

درنگی در مسئله‌ی امامت

در حالی که مسئله‌ی «امامت»، استمرار حضور نبی است، ما با امام معصوم، پیغمبر را از دست نداده‌ایم. از یک جهت شخص شخیص خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلّم را از دست داده‌ایم، اما از جهت فضائل و مفاهیم و معارف و علوم و حکمت و دست‌گیری و شفاعت و… از دست نداده‌ایم، آن کسی که به جای او قرار می‌گیرد، مانند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و امام حسن مجتبی صلوات الله علیه تا حضرت حجّت ارواحنا فداه، آینه‌ی تمام‌نمای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، درواقع مسئله‌ی مهدویت، ادامه‌ی نبوّت است، و اگر مسئله‌ی مهدویت و امامت نباشد، ختم نبوّت ظلم به بشر است؛ معنا ندارد که همیشه هر عصری نبی داشته باشد، بعد ناگهان نبوّت قطع شود. به همان دلیلی که خدای متعال در امم سابقه نبی مبعوث کرده است، الآن هم باید نبی مبعوث می‌کرد، اما ختم نبوّت بنا به حکمت‌هایی رخ داد، که این بحث، موضوع بحث ما نیست، اما باید آن ضایعه جایگزین شود که هدایت ما آسیب نخورد.

لذا خدای متعال امام را فرستاد که از انبیای گذشته هم افضل است.

یعنی به ما ظلم نشده است و ضرری به ما نزده است، از این جهت هم مهدویت مهم است.

امام صادق علیه السلام از دوران غیبت می‌فرمایند

مقدّمه‌ای را عرض کردیم که فکر می‌کردم جلسه‌ی اول تمام می‌شود ولی با اینکه خیلی آن را خلاصه کردم، هنوز قدری از آن ضروری است که بایستی آن را عرض کنم تا بعد از آن وارد بحث شویم.

غیبت حضرت حجّت ارواحنا فداه دو حیث دارد، یک حیث فردی و یک حیث عمومی؛ الآن هر دو حیث در زمان ما هست.

ممکن است امامی حاضر باشد ولی کسی به آن امام دسترسی نداشته باشد، مانند اینکه امام را به زندان بیندازند، مانند اینکه امام فعلاً‌ در گوشه‌ای زندگی کند و از جامعه فاصله بگیرد. در اینصورت دسترسی عمومی به امام وجود دارد اما فعلاً برای من محدودیت هست.

به این غیبت «غیبت فردی» می‌گویند، یعنی غیبت برای فرد من رخ داده است.

الآن این غیبت برای من رخ داده است.

یک غیبت هم «غیبت عمومی» است که هنوز وارد آن نشده‌ایم و ان شاء الله به آن خواهیم پرداخت، ان شاء الله اصل بحث ما هم همین غیبت عمومی است.

غیبت فردی برای ائمه‌ی قبلی هم رخ داده است، مثل زمانی که حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و را به زندان انداختند یا حضرت هادی علیه السلام و حضرت عسکری علیه السلام تبعید شدند، یا اینکه مدّتی دسترسی به امام جواد علیه السلام در بغداد سخت شد، یا اینکه حضرت رضا سلام الله علیه از مدینه دور شدند و به خراسان آمدند، اما اینطور نبوده است که جای حضرت را ندانند یا حضرت را نشناسند.

یک «غیبت عمومی» هم داریم که همین چیزی است که ما دچار آن هستیم، یعنی چشم عموم جامعه از دیدار حضرت محروم است؛ که ما هنوز به این قسمت دوم نپرداخته‌ایم.

در بخش غیبت فردی، که توجّه به این بحث انواع منافع را دارد، که جلسه‌ی اول عرض کردم اگر کسی اهل سلوک باشد، توجّه به حضرت حجّت ارواحنا فداه باعث تهذیب انسان است. آنجا جهت این غیبت، ضعف شخصی من است، «الْمُحْتَجَبِ عَنْ أَعْیُنِ الظَّالِمِینَ»،[۴] هر کسی که اهل ظلم است در حجاب قرار می‌گیرد و دیگر نمی‌تواند حضرت را درک کند.

حال گاهی به یاد حضرت هست و حضرت را نمی‌بیند، گاهی گناه و ظلم بیشتر می‌شود، دیگر توفیق یاد حضرت را هم از دست می‌دهد.

آدمی که نسبت به امام معصوم احساس نیاز ندارد بیمار است، مانند آدمی که از شدّت تشنگی در حال مردن است ولی حس تشنگی ندارد، اگر این بیماری او ادامه پیدا کند او را می‌اندازد. مانند بیمار دیابتی که پاهای او زخم می‌شود اما حس درد ندارد، این امر برای بیماری اوست.

هرچه یاد حضرت در ما کمتر باشد، معلوم است پرده‌ی ظلم آن کسی که در حجاب قرار گرفته است غلیظ‌تر شده است.

اینجا به روایتی اشاره کردم که شاید شنیده باشید، ولی دوست داشتم چند جمله‌ی آن را در جلسه بخوانم.

گاهی جهل ما به حال خودمان باعث می‌شود که در یک آسایش و آرامش و راحتی بسر ببریم، مانند آن بچه‌ای که دست پدر خود را رها کرده است و در بازار در حال خوردن خوراکی و تماشا کردن مغازه‌هاست، لحظه‌ای که دست او جدا می‌شود جیغ نمی‌زند، لحظه‌ای که ملتفت می‌شود دست او جدا شده است جیغ می‌زند.

گاهی من بخاطر مشکلاتی که دارم حال خوبی دارم، آرامش دارم، عادی هستم، کمبودی ندارم؛ اصل کمبود را دارم ولی اتفاقاً آن کمبود را حس نمی‌کنم!

اگر الآن از من بپرسند کمبود چه چیزی داری؟ می‌گویم پول! و اصلاً امام زمان ارواحنا فداه بصورت واقعی در سبد نیازهای من نیست. ما درگیر نیازهای روزمرّه‌ی خود هستیم نه درگیرِ حضرت.

اینجا دیدنِ این ادعیه برای ما مهم است، که باعث می‌شود خواب از سر ما بپرد.

لذا عمداً این روایت را می‌خوانم.

متن روایت عجیب است، می‌گوید «ابوبصیر» و «أبان بن تَغلِب» و «مُفَضَّل» و «سَدِیر صِیرَفی» با هم به محضر امام صادق علیه الصلاه والسلام رفتند.

چند جمله از این روایت را می‌خوانم تا ببینید، واقعاً عجیب است. خواندن این روایات برای ما مفید است.

«سَدیر صِیرَفی» می‌گوید ما وارد شدیم، «فَرَأَیْنَاهُ جَالِساً عَلَى اَلتُّرَابِ»[۵] دیدیم حضرت روی فرش خانه ننشسته‌اند، روی خاک نشسته‌اند، «وَ عَلَیْهِ مِسْحٌ خَیْبَرِیٌّ» حضرت لباسی به تن داشتند که «مِطْرَفٌ بِلاَ جَیْبٍ» یقه نداشت.

اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین خیلی در پوشش مبادی آداب بودند.

می‌گوید: دیدیم لباس حضرت یقه ندارد، «مُقَصَّرُ اَلْکُمَّیْنِ» آستین‌های آن لباس هم کوتاه است…

یعنی انگار حضرت به ظاهر خود توجّه نفرمودند، یعنی آنقدر که ذهن حضرت درگیر بوده است.

«وَ هُوَ یَبْکِی بُکَاءَ اَلْوَالِهَهِ اَلثَّکْلَى» مانند یک والهِ پریشان‌حال، «ذَاتِ اَلْکَبِدِ اَلْحَرَّى» که کبد او آتش گرفته است، ضجّه می‌زند، «وَ شَاعَ اَلتَّغَیُّرُ فِی عَارِضَیْهِ» دیدیم چهره‌ی حضرت بهم خورده است، «وَ أَبْلَى اَلدَّمْعُ مَحْجِرَیْهِ» دیدیم اصلاً از محاسن مبارک حضرت اشک جاری است.

رفتیم تا با حضرت صحبت کنیم، دیدیم حضرت رو به قبله نشسته است و عرض می‌کند: «سَیِّدِی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی» آقای من! غیبت تو خواب را از چشم من گرفته است…

اینجا هنوز غیبت محقق نشده است، این اشک از جنس گریه‌های انبیای گذشته بر سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است، یعنی مصیبتی بعداً آنقدر بزرگ است که از قبل برای آن گریه می‌کنند.

خدای متعال به برکتِ امام صادق علیه السلام که ما بر سر سفره‌ی ایشان هستیم، به ما هم ادب در برابر امام یاد بدهد.

امام صادق علیه السلام جدّ امام زمان ارواحنا فداه است و اینطور صحبت می‌کند، «سَیِّدِی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی» آقای من! غیبت تو خواب را از چشم من گرفته است، «وَ ضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهَادِی» عرصه را بر من تنگ کرده است، «وَ اِبْتَزَّتْ مِنِّی رَاحَهَ فُؤَادِی» آسایش قلب من از دست رفت، تشویش وجود مرا فرا گرفته است، نگران هستم. «سَیِّدِی غَیْبَتُکَ أَوْصَلَتْ مَصَائِبِی بِفَجَائِعِ اَلْأَبَدِ» من تا زمانی که زنده هستم گریه کنم هم مصیبت من تمام نمی‌شود.

عبارات طولانی است و از این هم شدید‌تر می‌شود.

این چهار نفر که به محضر امام صادق علیه السلام رسیده بودند، چه کسانی بودند؟ چهار نفر شیعه، آن‌ها هم مثل ما بودند، منتها آن‌ها در غیبت فردی نیستند و امام را دیده‌اند اما ما در غیبت هستیم.

«سَدیر صیرفی» می‌گوید عرض کردم: آقای من! فدای شما شوم! آیا اتفاقی افتاده است؟ آیا حادثه‌ای رخ داده است؟

«فَزَفَرَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ زَفْرَهً» آقا یک آهی کشید، گویی که حرارت حضرت ما را هم آتش زد، حضرت فرمود: «تَأَمَّلْتُ» توجّهی کردم، تأمّلی در غیبتِ قیام‌کننده‌ی از فرزندانمان کردم، و غیبت او، «وَ إِبْطَاءَهُ» و اینکه این غیبت طول می‌کشد، و عمر او طولانی می‌شود.

وقتی عمر حضرت طولانی می‌شود یعنی مصیبت‌های او طولانی می‌شود، همانطور که جلسه‌ی گذشته توضیح دادم، بارِ همه‌ی خلایق به دوشِ امام است، هرچه عمر امام طولانی‌تر است درواقع بار او شدیدتر است، مصیبت او بیشتر است، گرفتارها بیشتر هستند، گنهکاران بیشتر هستند، مظلومین بیشتر هستند.

«وَ بَلْوَى اَلْمُؤْمِنِینَ مِنْ بَعْدِهِ فِی ذَلِکَ اَلزَّمَانِ» و می‌بینم مؤمنین در آن دوره چقدر بیچاره هستند، «وَ تَوَلُّدَ اَلشُّکُوکِ فِی قُلُوبِ اَلشِّیعَهِ» می‌بینم بمرور خار شک در قلب شیعیان رویش می‌کند، این‌ها مدام دچار تردید می‌شوند، «وَ اِرْتِدَادِ أَکْثَرِهِمْ عَنْ دِینِهِ» و اکثر این‌ها برمی‌گردند و بی‌دین می‌شوند. برای همین به این حال افتادم.

وقتی انسان این خبر را می‌شنود می‌گوید پس من چه مرضی دارم که درد را حس نمی‌کنم. اینکه انسان حسّ خود را از دست بدهد، درواقع این امر خبر از یک شدّت ابتلا و بیماری دارد.

نقطه‌ی اوج غربال عالم

این روایات فراوان است، مثلاً یک نمونه‌ی دیگر را عرض می‌کنم.

از حضرت عسکری سلام الله علیه پرسیدند که آیا غیبتِ امام زمان ارواحنا فداه خیلی طول می‌کشد؟ حضرت فرمودند: «إِی وَ رَبِّی»[۶] بخدا سوگند خیلی طول می‌کشد، «حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ هَذَا اَلْأَمْرِ أَکْثَرُ اَلْقَائِلِینَ بِهِ» اکثر کسانی که مدّعی دینداری او هستند بمرور از او ناامید می‌شوند و برمی‌گردند.

حضرت حجّت ارواحنا فداه نقطه‌ی اوج تمحیص هستند، یعنی نقطه‌ی اوج غربال عالم است.

«فَلاَ یَبْقَى إِلاَّ مَنْ أَخَذَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَهْدَهُ لِوَلاَیَتِنَا» مگر اینکه خدای متعال کسی را حفظ کند، وگرنه همه برمی‌گردند.

متأسفانه ما طوری زندگی می‌کنیم که انگار موضوع امام زمان ارواحنا فداه یک موضوع تشریفاتی است، انتظاری در کار نیست.

امام زمان ارواحنا فداه نقطه‌ی امید انبیاء علیهم السلام است، من کجا در حال انتظار بوده‌ام؟ کجا به دنبال حضرت گشته‌ام؟ کجا با حضرت ارتباط گرفته‌ام؟ کجا از او خبر گرفته‌ام؟

اگر جلوتر فرصت شود و راجع به حکمت‌های غیبت عرض کنم، یکی از حکمت‌های غیبت این است که مهم‌تر از مشاهده‌ی امام زمان ارواحنا فداه، این اثرِ تربیتیِ انتظار است، من اگر باور کنم که او هر لحظه مرا می‌بیند و از حال من آگاه است و به من مشرف است و از حال من خبر دارد…

همانطور که جلسه‌ی قبل عرض کردم، اگر یک مادر معمولی ده ساعت فرزند شیرخوار خود را رها کند، دیگر هیچ کسی قبول ندارد که او مادر است. مگر می‌شود امام زمان ارواحنا فداه از اول زندگی من تابحال به من توجّه نکرده باشد؟ «اَلْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لاَ یُدَانِیهِ أَحَدٌ، وَ اَلْوَالِدُ اَلشَّفِیقُ، وَ اَلْأُمُّ اَلْبَرَّهُ»،[۷] پدر مهربان، یگانه مهربانِ عالم وجود است، مگر می‌شود به من توجّه نکرده باشد؟ بی‌توجّهی از طرف من است.

یکی از جهات غیبت که جلوتر عرض خواهم کرد که همه‌ی غیبت تنزیهی و تنبیهی نیست و قسمت‌هایی از آن تکمیلی است، این است که من اگر ملتفت این موضوع باشم که مورد توجّه هستم، او برای تقدیر هر خیری برای من از خدای متعال کمک می‌گیرد، هر خیری که قرار باشد در مسیر من رخ بدهد، او این خیر را ایجاد می‌کند.

اگر یک نفر یک لقمه غذا به ما بدهد ما چند مرتبه از او تشکّر می‌کنیم، ولی از صبح تا شب از جهت مادّی و معنوی بر سرِ سفره‌ی امام زمان ارواحنا فداه هستیم، اصلاً به این موضوع توجّه نداریم که بر سرِ سفره‌ی امام زمان ارواحنا فداه هستیم!

اگر بی‌ادب‌ترین آدم را هم بر سرِ یک سفره‌ی غذا ببرند، بعد از صرف غذا حداقل یک تشکّر می‌کند. ما اربعین به کربلا رفتیم، بعد از آن به حرم امام رضا علیه السلام آمدیم، از آن سفره به این سفره آمدیم، چه کسی این مسیر را فراهم کرده است؟

اصلاً به این موضوع هم توجّه ندارم که به امام رضا علیه السلام عرض کنم که این پسر شما علی رغم اینکه من گنهکار بودم باز هم مرا به اینجا آورده است.

امام سجّاد علیه السلام از دوران غیبت می‌فرمایند

لذا امام سجّاد علیه السلام عبارتی دارند که خیلی مهم است، حضرت فرمودند که «تَمْتَدُّ اَلْغَیْبَهُ بِوَلِیِّ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَلثَّانِی عَشَرَ مِنْ أَوْصِیَاءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلْأَئِمَّهِ بَعْدَهُ»[۸] غیبت او خیلی طول می‌کشد.

این حرف‌ها اصلاً برای قبل از غیبتِ امام زمان ارواحنا فداه است، زمان امام سجّاد علیه السلام است، حضرت فرمودند «تَمْتَدُّ اَلْغَیْبَهُ» مدّت مدیدی طول می‌کشد.

راوی ابوحمزه ثمالی است، اما خودش از امام سجّاد علیه السلام نقل نمی‌کند، از ابوخالد کابلی که از ازکیای برجسته‌ی شاگردان امام سجّاد علیه السلام است نقل می‌کند.

خوشا بحال افغانستانی‌ها، کابلی‌ها یک شاگرد برجسته در محضر امام سجّاد علیه السلام دارند که جزو دو یا سه شاگرد برجسته از روز اول امام سجّاد علیه السلام است.

فرمود: «یَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ اَلْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ» آن کسانی که در دوره‌ی غیبت او به امامت او معتقد هستند، و با لوازم این اعتقاد… یعنی «اَلْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ»، یعنی اگر زمان بگذرد امید این‌ها کم نمی‌شود… اهل زمان غیبت امام زمان ارواحنا فداه که قائل به امامت حضرت هستند و انتظار فعال دائمی دارند، یعنی دائماً مراقبه دارند، حواسشان هست که حضرت در حال نگاه کردن به ماست، ما در محضر حضرت هستیم، هوای ما را دارد، ما را دعا می‌کند…

اگر کسی به این امر ملتفت باشد، رفتارهای او خیلی تغییر می‌کند…

حضرت سجّاد علیه السلام فرمود که این‌ها «أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ» افضل خلایق روی زمین هستند، «لِأَنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ اَلْعُقُولِ وَ اَلْأَفْهَامِ وَ اَلْمَعْرِفَهِ»، خدای متعال آنقدر عقل و معرفت این‌ها را رشد داده است که «مَا صَارَتْ بِهِ اَلْغَیْبَهُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَهِ اَلْمُشَاهَدَهِ»، این‌ها انگار حضرت را می‌بینند، یعنی اینقدر حضرت را حس می‌کنند.

چطور به امام زمان ارواحنا فداه راه پیدا کنیم؟

به آقای کشمیری رضوان الله تعالی علیه گفتند چکار کنیم که به امام زمان ارواحنا فداه راه پیدا کنیم؟ ایشان فرمودند که با حضرت حرف بزنید.

همانطور که اگر اهل دلی را ببینید با او درد و دل می‌کنید، با حضرت حرف بزنید، نامه بنویسید. لازم نیست نامه را به جای خاصی تحویل دهیم، اصلاً نامه را بنویس و در کشوی خودت بگذار. آن لحظه‌ای که در حال نوشتن نامه هستی، چون می‌دانی خطاب نامه کیست، تو را منقلب می‌کند، تو را تطهیر می‌کند.

همین توجّه به اینکه می‌خواهیم با حضرت حرف بزنیم، اثر دارد.

آقای کشمیری رضوان الله تعالی علیه می‌فرمود با حضرت صحبت کن.

حال یا صحبت کند یا بنویسد، او اشراف دارد، نیاز نیست که ما نامه را به جایی بدهیم.

حرف زدن ما هم به درد او نمی‌خورد، او به حال ما آگاه است، اما برای ما سازنده است. حرف زدن با امام زمان ارواحنا فداه مطهّر ماست، ما را پاک می‌کند، بعد از مدّتی دلمان برای او تنگ می‌شود.

لازم نیست برای دیدار با امام زمان ارواحنا فداه به جای خاصّی برویم، البته اولیای خدا به هر جایی که احتمال می‌دادند حضرت تشریف برده است، بیشتر می‌رفتند. لازم نیست جمکران آداب خاصّی داشته باشد. اگر به ما بگویند یک در میلیارد حضرت یک مرتبه آنجا حاضر هستند، که البته ظاهراً باید بیش از این باشد، اولیای خدا که به قم می‌رفتند به جمکران هم می‌رفتند، اگر به کوفه می‌رفتند به مسجد سهله می‌رفتند، به دنبال امام زمان ارواحنا فداه می‌گشتند. یعنی حضرت را فراموش نمی‌کردند.

این «یاد کردن» مطهّر است، این «یاد کردن» مزکّی است، ما را رشد می‌دهد و بالا می‌برد و سعه وجودی ایجاد می‌کند.

حضرت سجّاد علیه السلام فرمود که این‌ها از اهل همه‌ی زمان‌ها برتر می‌شوند، چون در دوره‌ی غیبت طوری هستند که انگار دوره‌ی حضور است.

امام زمان ارواحنا فداه که برای حضور گیر نکرده است، من باید به آنجایی برسم که او را حاضر ببینم.

فرمود اگر کسی به اینجا برسد، انگار که در رکاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شمشیر زده است، یعنی منتظر «مجاهد» می‌شود.

تشرّفی به نقل از آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه

حال می‌خواهم تشرّفی را عرض کنم، بنده اهل نقل تشرّف نیستم، البته این بدین معنا نیست که باور نداشته باشم، بلکه باید اهل این امر بگویند. اما این نقل چون خیلی ملاک دارد مهم است.

من این موضوع را از چند گروه شنیده‌ام، از مرحوم آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه هم شنیده‌ام، در کتابی هم که از ایشان هست نقل کرده‌اند.

دقّت کنید که کجای تشرّف مهم است.

ما وقتی نیاز داریم، گاهی این نیازها هم حجاب ماست.

الآن اگر یک نفر بیاید و به من بگوید صد خواسته‌ی خودت را بگو، چکار کنیم درست می‌شوی؟ می‌گویم فلان و فلان و فلان را می‌خواهم.

همین امر هم حجاب است، چون اگر من عرضه داشتم که بدانم چه چیزی مرا درست می‌کند که به امام نیاز نداشتم. باید می‌گفتم به صد چیز نیاز ندارم، امام می‌خواهم که امام زمان ارواحنا فداه مرا دعا کنند.

این موضوع باور می‌خواهد، لقلقه‌ی زبان نیست.

آقای بهجت می‌فرمایند طلبه‌ای بود که در نجف تدریس می‌کرد، وضع زندگی این شخص آنقدر بهم خورد که در روز فقط یک مرتبه می‌توانست برای زن و بچه‌ی خودش نان بخرد که هرکدام تکّه‌ای نان بخورند. یعنی با همین نان هم سیر نمی‌شدند.

وقتی مدّتی گذشت کارد به استخوان او رسید.

طلبه‌ها خودشان را سرباز امام زمان ارواحنا فداه می‌دانند، او عرض کرد: آقا! حواس شما به ما هست که فرزندان من گرسنه هستند؟

می‌گوید با دل شکسته، تنها در خانه نشسته بودم، دیدم یک نفر صدا می‌زند «آقا سید حسن»!

ابتدا فکر کردم بر اثر گرسنگی خیالاتی شده‌ام، اما دیدم صدا می‌زند «آقا سید حسن! پسر آقا سید حسین»!

گفتم این خیالات نیست، صاحب این صدا نام پدر من را هم می‌داند.

در ادامه فرمود: «آیا شما خیال کرده‌اید که ما از احوال شما مطلع نیستم؟ ما به حال شما ملتفت نیستیم؟».

برای این طلبه فعلاً رشد و سیر در این بود که فعلاً این فقر را تحمّل کند.

وقتی این طلبه این صدا را شنید راحت شد، چون متوجه شد که حضرت او را به سربازی خود قبول دارد و صلاح او در همین فقر بود.

اگر من گرسنه هستم نیازی دارم، ولی یک نیاز اصلی هم دارم و آن هم این است که من یک مولای کریمی دارم که این مولای کریم اینطور است که هر جایی برای او مظان دعا اتفاق بیفتد مرا هم دعا می‌کند. او می‌خواهد مرا سیر و رشد بدهد، او می‌خواهد مرا بالا ببرد، او می‌خواهد مرا به مراتب بعدی برساند.

گاهی من چیزی می‌خواهم که به نفع من نیست. گاهی باید اتفاقاً آن نیاز باشد.

آن چیزی که در این تشرّف مهم بود این بود که این طلبه‌ی سیّد دیده بود که من مولا دارم و مولا هوای مرا دارد، او اینطور خواسته است. آیا از امام زمان ارواحنا فداه حکیم‌تر و کریم‌تر و علیم‌تر و داناتر و آگاه‌تر و تواناتر برای رشد من وجود دارد؟ نه ولله!

الآن هم او اینطور خواسته است.

اگر او اینطور خواسته است که از گرسنگی لذّت می‌برم، اگر او اینطور خواسته است که از فقر لذّت می‌برم.

از خدای متعال چه بخواهیم؟

آمدند و به امام صادق علیه السلام عرض کردند که فلان کس از اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم گفته است که خدایا در راه اطاعت از خودت به من فقر بده و مرا آواره و در به در کن.

حضرت فرمود: ما این را نمی‌گوییم، ما می‌گوییم خدایا! اگر تو ما را آواره کنی ما آوارگی را دوست داریم، اگر ما را ساکن کنی، ما سکونت را دوست داریم، اگر درد بدهی درد را دوست داریم. چون تو أرحم الرّاحمین هستی، أحکم الحاکمین هستی. اگر شفاء بدهی شفاء را دوست داریم. اگر شفاء بدهی می‌فهمیم که به ما عنایت کردی، اگر درد بدهی می‌فهمیم که می‌خواهی ما را رشد بدهی. در هر صورت خودمان را در کنف حمایت تو می‌دانیم.

این توجّه به حضرت حجّت ارواحنا فداه مقوّم توحید ماست. ما ربّ الأرباب داریم.

اینکه شما می‌بینید هر بلایی بر سر اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین می‌آید، زبان مبارکشان از حالت شکر و تشکّر خارج نمی‌شود، چون می‌دانند خدای متعال به آن‌ها غضب نکرده است، خدای متعال به آن‌ها مهربان‌ترین است، خدای متعال این را پسندیده است.

اگر قرار بود من با عقل خودم زندگی کنم، نیازی به امام نداشتم. اگر قرار بود من به تشخیص خودم عمل کنم که به ربّ الأرباب نیازی نداشتم، خودم رَبّ بودم!

ما هزار مرتبه فرعون را لعن می‌کنیم که می‌گفت «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَی»،[۹] او ادّعای ربوبیت داشت. پس من خودم نباید ادّعای ربوبیت داشته باشم، من چه کسی هستم؟ من کجای زندگی خود را می‌توانم درست کنم؟

روضه و توسّل به امام حسن مجتبی صلوات الله علیه

شب شهادت امام مجتبی صلوات الله علیه است، هیچ کسی در این عالم مانند سیّدالشّهداء صلوات الله علیه، کمر او از داغ برادر نشکسته است. یک مرتبه کوچکتر در کنار علقمه و یک مرتبه بزرگتر در مدینه.

امام حسن مجتبی صلوات الله علیه یک عمر خدمت کرد و خون خورد، به قول آن شاعر جوان عرب که «مَعتوق مَعتوق» نام دارد که گفت: به امام حسن علیه السلام سَم دادند و جگر او را پاره کردند ولی به دردهای او اضافه نکردند، جگر او چنان آتش گرفته بود که بیش از آن نمی‌شد. لذا سَم به بدن آسیب زد ولی بیش از آن نمی‌شد جگر امام حسن مجتبی صلوات الله علیه را بسوزانند.

امام حسن مجتبی صلوات الله علیه عمری با مغیره همشهری بود… معاویه لعنه الله علیه در یک مجلس خصوصی گفت هر کسی از هر طرف به حسن حمله کند، او را (نعوذبالله) ضایع کنید.

هر کدام حرفی زدند، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه جواب یک به یک آن‌ها را داد، به همه‌ی آن‌ها پاسخ تند هم داد، چون آن‌ها رؤسای کفّار بودند، مؤمن نبودند که حضرت به آن‌ها ترحّم کنند، کفّار و منافقین بودند، «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ»،[۱۰] لذا حضرت با زبان مانند شمشیر به آن‌ها پاسخ دادند. عمروعاص گفت: دیگر جایی که حسن بن علی حضور داشته باشد من حاضر نمی‌شوم.

امام حسن مجتبی صلوات الله علیه به هر کدام از آن‌ها لایق خودشان جواب داد، اما وقتی نوبت مغیره شد فرمود: تو اصلاً حرف نزن، «أَنْتَ اَلَّذِی ضَرَبْتَ اُمِّی فَاطِمَهَ»،[۱۱] آیا فکر کرده‌ای فراموش کرده‌ام که تو چطور مادرم را زدی؟ آیا فکر کرده‌ای فراموش کردم چطور خون پاشید؟ تو اصلاً حرف نزن و اسم اسلام نیاور، اسلام طاهرتر از آن است که به دهان ناپاکی مانند تو بیاید، تو اصلاً حرف نزن.

امام حسن مجتبی صلوات الله علیه مظلوم زندگی کرد، کسی تشکّر نمی‌کرد اما حضرت شب‌ها به درِ خانه‌ی فقرای بی‌معرفتِ مدینه که به حضرت محبّت نداشتند غذا می‌برد…

دوستان را کجا کنی محروم؟!… یا امام حسن! ما محبّان مادر شما هستیم… وقتی به یاد این موضوع می‌افتیم که چه بلایی بر سر شما آمده است آتش می‌گیریم، یا امام حسن! دست ما به بقیع نمی‌رسد، از کنار مضجع پسر شما عرض می‌کنیم «ضَیفُکَ بِبَابِک، مِسکِینُکَ بِبَابِک، عُبَیدُکَ بِفِنَائِک» بنده‌ی شما به درِ خانه‌ی شما آمده است، روسیاه هستم، فقیر هستم، خدای متعال آدرس شما را به ما داده است، نفرمود است که این‌ها یک مرتبه این کار را کرده‌اند، بلکه فرموده است «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا»،[۱۲] این‌ها همیشه اطعام می‌کنند…

«اطعام می‌کنند» هم بدین معناست که هر کسی هر چیزی می‌خواهد این‌ها عطا می‌کنند، «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا»… یا امام حسن! من اسیر نفس خودم هستم، میهمان شما هستم، درِ خانه‌ی شما هستم… «أَمْ کَیْفَ تَطْرُدُ ظَمْآناً وَرَدَ إِلى حِیَاضِکَ شَارِباً»،[۱۳] آیا می‌شود به سرای پُرآبِ شما بیاید و تشنه رها شود؟ «کَلاَّ وَ حِیَاضُکَ مُتْرَعَهٌ فِی ضَنْکِ اَلْمُحُولِ» چشمه‌های معرفت شما برای اینکه ما را درمان کند جوشان است، «وَ بَابُکَ مَفْتُوحٌ لِلطَّلَبِ وَ اَلْوُغُولِ» اصلاً درِ خانه‌ی شما برای توسّل کردنِ ماست…

یا امام حسن! ما دائماً درِ خانه‌ی شما هستیم، «وَ بَابُکَ مَفْتُوحٌ لِلطَّلَبِ وَ اَلْوُغُولِ»

حضرت با یک جگر سوخته، با یک عمر خدمت… حضرت فقط چهل و هفت سال سن داشت و جوان بود، سَمِ آخر کاری کرد که بدن آب شده بود، چشم‌ها گود رفته بود، صورت مبارک زرد شده بود…

یا اباعبدالله! برای شما بمیرم…

به سیّدالشّهداء صلوات الله علیه خبر دادند که حال برادر شما خراب است و ایشان محتضر است…

یک مرتبه این دو برادر یک خاطره‌ی تلخ در مدینه دارند، به مسجد رفتند و برگشتند، مادر از دست رفته بود…

سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دوان دوان به خانه‌ی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه آمد، سرِ ایشان را به دامان گرفت، دید امام حسن مجتبی صلوات الله علیه گریه می‌کند، عرض کرد: حسن جان! اینطور گریه نکن، من نمی‌توانم تحمّل کنم.

امام حسن مجتبی صلوات الله علیه اول فرمود: حسین جان! قیامت سخت است…

خدایا! ما به تو پناه می‌بریم، مولای ما امام حسن مجتبی صلوات الله علیه فرموده است «لِهَوْلِ الْمُطَّلَعِ»،[۱۴] ما چه بگوییم؟…

گریه‌ی سیّدالشّهداء صلوات الله علیه شدید شد… برادر! این جمله که برای تو نیست، تو یک عمر خدمت کرده‌ای، شش یا هفت سال داشتی که در مقابل چشم تو به مادر جسارت شد… سختی قیامت که برای تو نیست، تو سلطانِ قیامتی، همه چشم به شفاعت تو دارند…

گریه‌ی امام حسن علیه السلام قدری آرام شد، بعد دوباره شروع کرد به گریه کردن.

تحمّل این صحنه برای سیّدالشّهداء صلوات الله علیه سخت بود، برای همین عرض کرد: برای چه اینطور گریه می‌کنی؟ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه فرمود: «لِفِرَاقِ اَلْأَحِبَّهِ»… تو در حال تنها شدن هستی…

همینکه خواست گریه‌ی سیّدالشّهداء صلوات الله علیه شدّت بگیرد، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه فرمود: «لَا یَوم کَیَومِکَ یَا أبَاعَبدِالله»… تو گریه نکن… الآن سر من بر دامان تو است، وقتی می‌خواهم از این دنیا بروم سر من بر آغوش توست، اما وقتی صورت تو در قتلگاه روی خاک قرار می‌گیرد…


[۱]– سوره‌ مبارکه غافر، آیه ۴۴٫

[۲]– سوره‌ مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۳]– الصّحیفه السّجّادیّه، ص ۹۸٫

[۴] زیارتنامه امام عسکری علیه السلام

[۵] الغیبه (للطوسی)، جلد ۱، صفحه ۱۶۷ (أَخْبَرَنِی جَمَاعَهٌ عَنْ أَبِی اَلْمُفَضَّلِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَیْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْمُطَّلِبِ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو اَلْحُسَیْنِ مُحَمَّدُ بْنُ بَحْرِ بْنِ سَهْلٍ اَلشَّیْبَانِیُّ اَلرُّهْنِیُّ قَالَ أَخْبَرَنَا عَلِیُّ بْنُ اَلْحَارِثِ عَنْ سَعْدِ بْنِ اَلْمَنْصُورِ اَلْجَوَاشِنِیِّ قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَلِیٍّ اَلْبُدَیْلِیُّ قَالَ أَخْبَرَنِی أَبِی عَنْ سَدِیرٍ اَلصَّیْرَفِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ اَلْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ دَاوُدُ بْنُ کَثِیرٍ اَلرَّقِّیُّ وَ أَبُو بَصِیرٍ وَ أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَلَى مَوْلاَنَا اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَرَأَیْنَاهُ جَالِساً عَلَى اَلتُّرَابِ وَ عَلَیْهِ مِسْحٌ خَیْبَرِیٌّ مِطْرَفٌ بِلاَ جَیْبٍ مُقَصَّرُ اَلْکُمَّیْنِ وَ هُوَ یَبْکِی بُکَاءَ اَلْوَالِهَهِ اَلثَّکْلَى ذَاتِ اَلْکَبِدِ اَلْحَرَّى قَدْ نَالَ اَلْحُزْنُ مِنْ وَجْنَتَیْهِ وَ شَاعَ اَلتَّغَیُّرُ فِی عَارِضَیْهِ وَ أَبْلَى اَلدَّمْعُ مَحْجِرَیْهِ وَ هُوَ یَقُولُ سَیِّدِی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی وَ ضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهَادِی وَ اِبْتَزَّتْ مِنِّی رَاحَهَ فُؤَادِی سَیِّدِی غَیْبَتُکَ أَوْصَلَتْ مَصَائِبِی بِفَجَائِعِ اَلْأَبَدِ وَ فَقْدَ اَلْوَاحِدِ بَعْدَ اَلْوَاحِدِ بِفَنَاءِ اَلْجَمْعِ وَ اَلْعَدَدِ فَمَا أُحِسُّ بِدَمْعَهٍ تَرْقَأُ مِنْ عَیْنِی وَ أَنِینٍ یُفْشَا مِنْ صَدْرِی قَالَ سَدِیرٌ فَاسْتَطَارَتْ عُقُولُنَا وَلَهاً وَ تَصَدَّعَتْ قُلُوبُنَا جَزَعاً مِنْ ذَلِکَ اَلْخَطْبِ اَلْهَائِلِ وَ اَلْحَادِثِ اَلْغَائِلِ فَظَنَنَّا أَنَّهُ سَمَتَ لِمَکْرُوهِهِ قَارِعَهً أَوْ حَلَّتْ بِهِ مِنَ اَلدَّهْرِ بَائِقَهٌ فَقُلْنَا لاَ أَبْکَى اَللَّهُ عَیْنَیْکَ یَا اِبْنَ خَیْرِ اَلْوَرَى مِنْ أَیَّهِ حَادِثَهٍ تَسْتَذْرِفُ دَمْعَتَکَ وَ تَسْتَمْطِرُ عَبْرَتَکَ وَ أَیَّهُ حَالَهٍ حَتَمَتْ عَلَیْکَ هَذَا اَلْمَأْتَمَ قَالَ فَزَفَرَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ زَفْرَهً اِنْتَفَخَ مِنْهَا جَوْفُهُ وَ اِشْتَدَّ مِنْهَا خَوْفُهُ فَقَالَ وَیْکَمُ إِنِّی نَظَرْتُ صَبِیحَهَ هَذَا اَلْیَوْمِ فِی کِتَابِ اَلْجَفْرِ اَلْمُشْتَمِلِ عَلَى عِلْمِ اَلْبَلاَیَا وَ اَلْمَنَایَا وَ عِلْمِ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ اَلَّذِی خَصَّ اَللَّهُ تَقَدَّسَ اِسْمُهُ بِهِ مُحَمَّداً وَ اَلْأَئِمَّهَ مِنْ بَعْدِهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ وَ تَأَمَّلْتُ فِیهِ مَوْلِدَ قَائِمِنَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ غَیْبَتَهُ وَ إِبْطَاءَهُ وَ طُولَ عُمُرِهِ وَ بَلْوَى اَلْمُؤْمِنِینَ مِنْ بَعْدِهِ فِی ذَلِکَ اَلزَّمَانِ وَ تَوَلُّدَ اَلشُّکُوکِ فِی قُلُوبِ اَلشِّیعَهِ مِنْ طُولِ غَیْبَتِهِ وَ اِرْتِدَادِ أَکْثَرِهِمْ عَنْ دِینِهِ وَ خَلْعِهِمْ رِبْقَهَ اَلْإِسْلاَمِ مِنْ أَعْنَاقِهِمُ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ کُلَّ إِنسٰانٍ أَلْزَمْنٰاهُ طٰائِرَهُ فِی عُنُقِهِ  یَعْنِی اَلْوَلاَیَهَ فَأَخَذَتْنِی اَلرِّقَّهُ وَ اِسْتَوْلَتْ عَلَیَّ اَلْأَحْزَانُ فَقُلْنَا یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ کَرِّمْنَا وَ فَضِّلْنَا بِإِشْرَاکِکَ إِیَّانَا فِی بَعْضِ مَا أَنْتَ تَعْلَمُهُ مِنْ عِلْمِ ذَلِکَ قَالَ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى ذِکْرُهُ أَدَارَ فِی اَلْقَائِمِ مِنَّا ثَلاَثَهً أَدَارَهَا لِثَلاَثَهٍ مِنَ اَلرُّسُلِ قَدَّرَ مَوْلِدَهُ تَقْدِیرَ مَوْلِدِ مُوسَى عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ قَدَّرَ غَیْبَتَهُ تَقْدِیرَ غَیْبَهِ عِیسَى عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ قَدَّرَ إِبْطَاءَهُ تَقْدِیرَ إِبْطَاءِ نُوحٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ جَعَلَ لَهُ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ عُمُرَ اَلْعَبْدِ اَلصَّالِحِ أَعْنِی اَلْخَضِرَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ دَلِیلاً عَلَى عُمُرِهِ فَقُلْنَا اِکْشِفْ لَنَا یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنْ وُجُوهِ هَذِهِ اَلْمَعَانِی قَالَ أَمَّا مَوْلِدُ مُوسَى عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَمَّا وَقَفَ عَلَى أَنَّ زَوَالَ مُلْکِهِ عَلَى یَدِهِ أَمَرَ بِإِحْضَارِ اَلْکَهَنَهِ فَدَلُّوا عَلَى نَسَبِهِ وَ أَنَّهُ یَکُونُ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ فَلَمْ یَزَلْ یَأْمُرُ أَصْحَابَهُ بِشَقِّ بُطُونِ اَلْحَوَامِلِ مِنْ نِسَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ حَتَّى قَتَلَ فِی طَلَبِهِ نَیِّفاً وَ عشرون [عِشْرِینَ] أَلْفَ مَوْلُودٍ وَ تَعَذَّرَ عَلَیْهِ اَلْوُصُولُ إِلَى قَتْلِ مُوسَى عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِحِفْظِ اَللَّهِ تَعَالَى إِیَّاهُ کَذَلِکَ بَنُو أُمَیَّهَ وَ بَنُو اَلْعَبَّاسِ لَمَّا أَنْ وَقَفُوا عَلَى أَنَّ بِهِ زَوَالَ مَمْلَکَهِ- اَلْأُمَرَاءِ وَ اَلْجَبَابِرَهِ مِنْهُمْ عَلَى یَدَیِ اَلْقَائِمِ مِنَّا نَاصَبُونَا لِلْعَدَاوَهِ وَ وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ فِی قَتْلِ أَهْلِ بَیْتِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ إِبَادَهِ نَسْلِهِ طَمَعاً مِنْهُمْ فِی اَلْوُصُولِ إِلَى قَتْلِ اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَبَى اَللَّهُ أَنْ یَکْشِفَ أَمْرَهُ لِوَاحِدٍ مِنَ اَلظَّلَمَهِ إِلاّٰ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ  … وَ لَوْ کَرِهَ اَلْمُشْرِکُونَ  وَ أَمَّا غَیْبَهُ عِیسَى عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّ اَلْیَهُودَ وَ اَلنَّصَارَى اِتَّفَقَتْ عَلَى أَنَّهُ قُتِلَ فَکَذَّبَهُمُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِقَوْلِهِ: وَ مٰا قَتَلُوهُ وَ مٰا صَلَبُوهُ وَ لٰکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ  کَذَلِکَ غَیْبَهُ اَلْقَائِمِ فَإِنَّ اَلْأُمَّهَ سَتُنْکِرُهَا لِطُولِهَا فَمِنْ قَائِلٍ یَقُولُ إِنَّهُ لَمْ یُولَدْ وَ قَائِلٍ یَفْتَرِی بِقَوْلِهِ إِنَّهُ وُلِدَ وَ مَاتَ وَ قَائِلٍ یَکْفُرُ بِقَوْلِهِ إِنَّ حَادِیَ عَشَرَنَا کَانَ عَقِیماً وَ قَائِلٍ یَمْرُقُ بِقَوْلِهِ إِنَّهُ یَتَعَدَّى إِلَى ثَالِثَ عَشَرَ فَصَاعِداً وَ قَائِلٍ یَعْصِی اَللَّهَ بِدَعْوَاهُ أَنَّ رُوحَ اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَنْطِقُ فِی هَیْکَلِ غَیْرِهِ وَ أَمَّا إِبْطَاءُ نُوحٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّهُ لَمَّا اِسْتَنْزَلَ اَلْعُقُوبَهَ مِنَ اَلسَّمَاءِ بَعَثَ اَللَّهُ إِلَیْهِ جَبْرَئِیلَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَعَهُ سَبْعُ نَوَیَاتٍ فَقَالَ یَا نَبِیَّ اَللَّهِ إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ اِسْمُهُ یَقُولُ لَکَ إِنَّ هَؤُلاَءِ خَلاَئِقِی وَ عِبَادِی لَسْتُ أُبِیدُهُمْ بِصَاعِقَهٍ مِنْ صَوَاعِقِی إِلاَّ بَعْدَ تَأْکِیدِ اَلدَّعْوَهِ وَ إِلْزَامِ اَلْحُجَّهِ فَعَاوِدِ اِجْتِهَادَکَ فِی اَلدَّعْوَهِ لِقَوْمِکَ فَإِنِّی مُثِیبُکَ عَلَیْهِ وَ اِغْرِسْ هَذَا اَلنَّوَى فَإِنَّ لَکَ فِی نَبَاتِهَا وَ بُلُوغِهَا وَ إِدْرَاکِهَا إِذَا أَثْمَرَتْ اَلْفَرَجَ وَ اَلْخَلاَصَ وَ بَشِّرْ بِذَلِکَ مَنْ تَبِعَکَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَلَمَّا نَبَتَتِ اَلْأَشْجَارُ وَ تَأَزَّرَتْ وَ تَسَوَّقَتْ وَ أَغْصَنَتْ وَ زَهَا اَلثَّمَرُ عَلَیْهَا بَعْدَ زَمَانٍ طَوِیلٍ اُسْتُنْجِزَ مِنَ اَللَّهِ اَلْعِدَهُ فَأَمَرَهُ اَللَّهُ تَعَالَى أَنْ یَغْرِسَ مِنْ نَوَى تِلْکَ اَلْأَشْجَارِ وَ یُعَاوِدَ اَلصَّبْرَ وَ اَلاِجْتِهَادَ وَ یُؤَکِّدَ اَلْحُجَّهَ عَلَى قَوْمِهِ فَأَخْبَرَ بِذَلِکَ اَلطَّوَائِفَ اَلَّتِی آمَنَتْ بِهِ فَارْتَدَّ مِنْهُمْ ثَلاَثُمِائَهِ رَجُلٍ وَ قَالُوا لَوْ کَانَ مَا یَدَّعِیهِ نُوحٌ حَقّاً لَمَا وَقَعَ فِی عِدَتِهِ خُلْفٌ ثُمَّ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى لَمْ یَزَلْ یَأْمُرُهُ عِنْدَ إِدْرَاکِهَا کُلَّ مَرَّهٍ أَنْ یَغْرِسَ تَارَهً بَعْدَ أُخْرَى إِلَى أَنْ غَرَسَهَا سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ مَا زَالَتْ تِلْکَ اَلطَّوَائِفُ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ تَرْتَدُّ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ بَعْدَ طَائِفَهٍ إِلَى أَنْ عَادُوا إِلَى نَیِّفٍ وَ سَبْعِینَ رَجُلاً فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ ذَلِکَ إِلَیْهِ وَ قَالَ اَلْآنَ أَسْفَرَ اَلصُّبْحُ عَنِ اَللَّیْلِ لِعَیْنِکَ حِینَ صَرَحَ اَلْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ وَ صَفَا اَلْأَمْرُ لِلْإِیمَانِ مِنَ اَلْکَدَرِ بِارْتِدَادِ کُلِّ مَنْ کَانَتْ طِینَتُهُ خَبِیثَهً فَلَوْ أَنِّی أَهْلَکْتُ اَلْکُفَّارَ وَ أَبْقَیْتُ مَنِ اِرْتَدَّ مِنَ اَلطَّوَائِفِ اَلَّتِی کَانَتْ آمَنَتْ بِکَ لَمَا کُنْتُ صَدَّقْتُ وَعْدِیَ اَلسَّابِقَ لِلْمُؤْمِنِینَ اَلَّذِینَ أَخْلَصُوا لِیَ اَلتَّوْحِیدَ مِنْ قَوْمِکَ وَ اِعْتَصَمُوا بِحَبْلِ نُبُوَّتِکَ بِأَنْ أَسْتَخْلِفَهُمْ فِی اَلْأَرْضِ وَ أُمَکِّنَ لَهُمْ دِینَهُمْ وَ أُبَدِّلَ خَوْفَهُمْ بِالْأَمْنِ لِکَیْ تَخْلُصَ اَلْعِبَادَهُ لِی بِذَهَابِ اَلشَّکِّ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ کَیْفَ یَکُونُ اَلاِسْتِخْلاَفُ وَ اَلتَّمْکِینُ وَ بَدَلُ اَلْخَوْفِ بِالْأَمْنِ مِنِّی لَهُمْ مَعَ مَا کُنْتُ أَعْلَمُ مِنْ ضَعْفِ یَقِینِ اَلَّذِینَ اِرْتَدُّوا وَ خُبْثِ طِینَتِهِمْ وَ سُوءِ سَرَائِرِهِمُ اَلَّتِی کَانَتْ نَتَائِجَ اَلنِّفَاقِ وَ سُنُوخِ اَلضَّلاَلَهِ فَلَوْ أَنَّهُمْ تَنَسَّمُوا مِنَ اَلْمُلْکِ اَلَّذِی أُوتِیَ اَلْمُؤْمِنُونَ وَقْتَ اَلاِسْتِخْلاَفِ إِذَا هَلَکَتْ أَعْدَاؤُهُمْ لَنَشَقُوا رَوَائِحَ صِفَاتِهِ وَ لاَسْتَحْکَمَ سَرَائِرُ نِفَاقِهِمْ وَ تَأَبَّدَ خَبَالُ ضَلاَلَهِ قُلُوبِهِمْ وَ لَکَاشَفُوا إِخْوَانَهُمْ بِالْعَدَاوَهِ وَ حَارَبُوهُمْ عَلَى طَلَبِ اَلرِّئَاسَهِ وَ اَلتَّفَرُّدِ بِالْأَمْرِ وَ اَلنَّهْیِ عَلَیْهِمْ وَ کَیْفَ یَکُونُ اَلتَّمْکِینُ فِی اَلدِّینِ وَ اِنْتِشَارُ اَلْأَمْرِ فِی اَلْمُؤْمِنِینَ مَعَ إِثَارَهِ اَلْفِتَنِ وَ إِیقَاعِ اَلْحُرُوبِ کُلاَّ وَ اِصْنَعِ اَلْفُلْکَ بِأَعْیُنِنٰا وَ وَحْیِنٰا  قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ کَذَلِکَ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّهُ تَمْتَدُّ غَیْبَتُهُ لِیَصْرَحَ اَلْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ وَ یَصْفُوَ اَلْإِیمَانُ مِنَ اَلْکَدَرِ بِارْتِدَادِ کُلِّ مَنْ کَانَتْ طِینَتُهُ خَبِیثَهً مِنَ اَلشِّیعَهِ اَلَّذِینَ یُخْشَى عَلَیْهِمُ اَلنِّفَاقُ إِذَا أَحَسُّوا بِالاِسْتِخْلاَفِ وَ اَلتَّمْکِینِ وَ اَلْأَمْنِ اَلْمُنْتَشِرِ فِی عَهْدِ اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ اَلْمُفَضَّلُ فَقُلْتُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَإِنَّ اَلنَّوَاصِبَ تَزْعُمُ أَنَّ هَذِهِ اَلْآیَهَ أُنْزِلَتْ فِی أَبِی بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ عُثْمَانَ وَ عَلِیٍّ فَقَالَ لاَ هَدَى اَللَّهُ قُلُوبَ اَلنَّاصِبَهِ مَتَى کَانَ اَلدِّینُ اَلَّذِی اِرْتَضَاهُ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ مُتَمَکِّناً بِانْتِشَارِ اَلْأَمْنِ فِی اَلْأُمَّهِ وَ ذَهَابِ اَلْخَوْفِ مِنْ قُلُوبِهَا وَ اِرْتِفَاعِ اَلشَّکِّ مِنْ صُدُورِهَا فِی عَهْدِ وَاحِدٍ مِنْ هَؤُلاَءِ أَوْ فِی عَهْدِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَعَ اِرْتِدَادِ اَلْمُسْلِمِینَ وَ اَلْفِتَنِ اَلَّتِی کَانَتْ تَثُورُ فِی أَیَّامِهِمْ وَ اَلْحُرُوبِ وَ اَلْفِتَنِ اَلَّتِی کَانَتْ تَشُبُّ بَیْنَ اَلْکُفَّارِ وَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ تَلاَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ هَذِهِ اَلْآیَهَ مَثَلاً لِإِبْطَاءِ اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَتّٰى إِذَا اِسْتَیْأَسَ اَلرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جٰاءَهُمْ نَصْرُنٰا  اَلْآیَهَ وَ أَمَّا اَلْعَبْدُ اَلصَّالِحُ أَعْنِی اَلْخَضِرَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى مَا طَوَّلَ عُمُرَهُ لِنُبُوَّهٍ قَرَّرَهَا لَهُ وَ لاَ لِکِتَابٍ نَزَّلَ عَلَیْهِ وَ لاَ لِشَرِیعَهٍ یَنْسِخُ بِهَا شَرِیعَهَ مَنْ کَانَ قَبْلَهُ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ وَ لاَ لِإِمَامَهٍ یُلْزِمُ عِبَادَهُ اَلاِقْتِدَاءَ بِهَا وَ لاَ لِطَاعَهٍ یَفْرِضُهَا بَلَى إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى لَمَّا کَانَ فِی سَابِقِ عِلْمِهِ أَنْ یُقَدِّرَ مِنْ عُمُرِ اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی أَیَّامِ غَیْبَتِهِ مَا یُقَدِّرُهُ وَ عَلِمَ مَا یَکُونُ مِنْ إِنْکَارِ عِبَادِهِ بِمِقْدَارِ ذَلِکَ اَلْعُمُرِ فِی اَلطُّولِ طُولِ عُمُرِ اَلْعَبْدِ اَلصَّالِحِ مِنْ غَیْرِ سَبَبٍ أَوْجَبَ ذَلِکَ إِلاَّ لِعِلَّهِ اَلاِسْتِدْلاَلِ بِهِ عَلَى عُمُرِ اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِیَقْطَعَ بِذَلِکَ حُجَّهَ اَلْمُعَانِدِینَ لِئَلاّٰ یَکُونَ لِلنّٰاسِ عَلَى اَللّٰهِ حُجَّهٌ)

[۶] الوافی، جلد ۲، صفحه ۳۹۵ (وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ سَعْدٍ اَلْأَشْعَرِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ اَلْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ فَقَالَ لِی مُبْتَدِئاً یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمْ یُخْلِ اَلْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ لاَ یُخْلِیهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ اَلسَّاعَهُ مِنْ حُجَّهِ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بِهِ یَدْفَعُ اَلْبَلاَءَ عَنْ أَهْلِ اَلْأَرْضِ وَ بِهِ یُنَزِّلُ اَلْغَیْثَ وَ بِهِ یُخْرِجُ بَرَکَاتِ اَلْأَرْضِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَمَنِ اَلْإِمَامُ وَ اَلْخَلِیفَهُ بَعْدَکَ فَنَهَضَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ مُسْرِعاً فَدَخَلَ اَلْبَیْتَ ثُمَّ خَرَجَ وَ عَلَى عَاتِقِهِ غُلاَمٌ کَأَنَّ وَجْهَهُ اَلْقَمَرُ لَیْلَهَ اَلْبَدْرِ مِنْ أَبْنَاءِ ثَّلاَثِ سِنِینَ فَقَالَ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ لَوْ لاَ کَرَامَتُکَ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى حُجَجِهِ مَا عَرَضْتُ عَلَیْکَ اِبْنِی هَذَا إِنَّهُ سَمِیُّ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ کَنِیُّهُ اَلَّذِی یَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً – یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ مَثَلُهُ فِی هَذِهِ اَلْأُمَّهِ مَثَلُ اَلْخَضِرِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذِی اَلْقَرْنَیْنِ وَ اَللَّهِ لَیَغِیبَنَّ غَیْبَهً لاَ یَنْجُو مِنَ اَلْهَلْکَهِ فِیهَا إِلاَّ مَنْ ثَبَّتَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى اَلْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِیلِ فَرَجِهِ قَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَقُلْتُ لَهُ یَا مَوْلاَیَ فَهَلْ مِنْ عَلاَمَهٍ یَطْمَئِنُّ إِلَیْهَا قَلْبِی فَنَطَقَ اَلْغُلاَمُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ – بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ فَصِیحٍ فَقَالَ أَنَا بَقِیَّهُ اَللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ اَلْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ – وَ لاَ تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَیْنٍ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ قَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَخَرَجْتُ مَسْرُوراً فَرِحاً فَلَمَّا کَانَ مِنَ اَلْغَدِ عُدْتُ إِلَیْهِ فَقُلْتُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ لَقَدْ عَظُمَ سُرُورِی بِمَا مَنَنْتَ عَلَیَّ فَمَا اَلسُّنَّهُ اَلْجَارِیَهُ فِیهِ مِنْ اَلْخَضِرِ وَ ذِی اَلْقَرْنَیْنِ قَالَ طُولُ اَلْغَیْبَهِ یَا أَحْمَدُ قُلْتُ یَا بْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَإِنَّ غَیْبَتَهُ لَتَطُولُ قَالَ إِی وَ رَبِّی حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ هَذَا اَلْأَمْرِ أَکْثَرُ اَلْقَائِلِینَ بِهِ فَلاَ یَبْقَى إِلاَّ مَنْ أَخَذَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَهْدَهُ لِوَلاَیَتِنَا وَ کَتَبَ فِی قَلْبِهِ اَلْإِیمَانَ وَ أَیَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اَللَّهِ وَ غَیْبٌ مِنْ غَیْبِ اَللَّهِ فَخُذْ مَا آتَیْتُکَ وَ اُکْتُمْهُ وَ کُنْ مِنَ اَلشَّاکِرِینَ تَکُنْ مَعَنَا غَداً فِی عِلِّیِّینَ.)

[۷] الکافی، جلد ۱، صفحه ۱۹۸ (أَبُو مُحَمَّدٍ اَلْقَاسِمُ بْنُ اَلْعَلاَءِ رَحِمَهُ اَللَّهُ رَفَعَهُ عَنْ عَبْدِ اَلْعَزِیزِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: کُنَّا مَعَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِمَرْوَ فَاجْتَمَعْنَا فِی اَلْجَامِعِ یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ فِی بَدْءِ مَقْدَمِنَا فَأَدَارُوا أَمْرَ اَلْإِمَامَهِ وَ ذَکَرُوا کَثْرَهَ اِخْتِلاَفِ اَلنَّاسِ فِیهَا فَدَخَلْتُ عَلَى سَیِّدِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَأَعْلَمْتُهُ خَوْضَ اَلنَّاسِ فِیهِ فَتَبَسَّمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ثُمَّ قَالَ یَا عَبْدَ اَلْعَزِیزِ جَهِلَ اَلْقَوْمُ وَ خُدِعُوا عَنْ آرَائِهِمْ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَقْبِضْ نَبِیَّهُ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّى أَکْمَلَ لَهُ اَلدِّینَ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ اَلْقُرْآنَ فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْءٍ بَیَّنَ فِیهِ اَلْحَلاَلَ وَ اَلْحَرَامَ وَ اَلْحُدُودَ وَ اَلْأَحْکَامَ وَ جَمِیعَ مَا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ اَلنَّاسُ کَمَلاً فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: «مٰا فَرَّطْنٰا فِی اَلْکِتٰابِ مِنْ شَیْءٍ »  وَ أَنْزَلَ فِی حَجَّهِ اَلْوَدَاعِ وَ هِیَ آخِرُ عُمُرِهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ «اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اَلْإِسْلاٰمَ دِیناً »  وَ أَمْرُ اَلْإِمَامَهِ مِنْ تَمَامِ اَلدِّینِ وَ لَمْ یَمْضِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّى بَیَّنَ لِأُمَّتِهِ مَعَالِمَ دِینِهِمْ وَ أَوْضَحَ لَهُمْ سَبِیلَهُمْ وَ تَرَکَهُمْ عَلَى قَصْدِ سَبِیلِ اَلْحَقِّ وَ أَقَامَ لَهُمْ عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَلَماً وَ إِمَاماً وَ مَا تَرَکَ لَهُمْ شَیْئاً یَحْتَاجُ إِلَیْهِ اَلْأُمَّهُ إِلاَّ بَیَّنَهُ فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یُکْمِلْ دِینَهُ فَقَدْ رَدَّ کِتَابَ اَللَّهِ وَ مَنْ رَدَّ کِتَابَ اَللَّهِ فَهُوَ کَافِرٌ بِهِ هَلْ یَعْرِفُونَ قَدْرَ اَلْإِمَامَهِ وَ مَحَلَّهَا مِنَ اَلْأُمَّهِ فَیَجُوزَ فِیهَا اِخْتِیَارُهُمْ إِنَّ اَلْإِمَامَهَ أَجَلُّ قَدْراً وَ أَعْظَمُ شَأْناً وَ أَعْلَى مَکَاناً وَ أَمْنَعُ جَانِباً وَ أَبْعَدُ غَوْراً مِنْ أَنْ یَبْلُغَهَا اَلنَّاسُ بِعُقُولِهِمْ أَوْ یَنَالُوهَا بِآرَائِهِمْ أَوْ یُقِیمُوا إِمَاماً بِاخْتِیَارِهِمْ إِنَّ اَلْإِمَامَهَ خَصَّ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا إِبْرَاهِیمَ اَلْخَلِیلَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بَعْدَ اَلنُّبُوَّهِ وَ اَلْخُلَّهِ مَرْتَبَهً ثَالِثَهً وَ فَضِیلَهً شَرَّفَهُ بِهَا وَ أَشَادَ بِهَا ذِکْرَهُ فَقَالَ «إِنِّی جٰاعِلُکَ لِلنّٰاسِ إِمٰاماً »  فَقَالَ اَلْخَلِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ سُرُوراً بِهَا «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی»  قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى: «لاٰ یَنٰالُ عَهْدِی اَلظّٰالِمِینَ»  فَأَبْطَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ إِمَامَهَ کُلِّ ظَالِمٍ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ وَ صَارَتْ فِی اَلصَّفْوَهِ ثُمَّ أَکْرَمَهُ اَللَّهُ تَعَالَى بِأَنْ جَعَلَهَا فِی ذُرِّیَّتِهِ أَهْلِ اَلصَّفْوَهِ وَ اَلطَّهَارَهِ فَقَالَ «وَ وَهَبْنٰا لَهُ إِسْحٰاقَ وَ یَعْقُوبَ نٰافِلَهً وَ کُلاًّ جَعَلْنٰا صٰالِحِینَ. `وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا وَ أَوْحَیْنٰا إِلَیْهِمْ فِعْلَ اَلْخَیْرٰاتِ وَ إِقٰامَ اَلصَّلاٰهِ وَ إِیتٰاءَ اَلزَّکٰاهِ وَ کٰانُوا لَنٰا عٰابِدِینَ »  فَلَمْ تَزَلْ فِی ذُرِّیَّتِهِ یَرِثُهَا بَعْضٌ عَنْ بَعْضٍ قَرْناً فَقَرْناً حَتَّى وَرَّثَهَا اَللَّهُ تَعَالَى اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ جَلَّ وَ تَعَالَى: «إِنَّ أَوْلَى اَلنّٰاسِ بِإِبْرٰاهِیمَ لَلَّذِینَ اِتَّبَعُوهُ وَ هٰذَا اَلنَّبِیُّ وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ اَللّٰهُ وَلِیُّ اَلْمُؤْمِنِینَ »  فَکَانَتْ لَهُ خَاصَّهً فَقَلَّدَهَا صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِأَمْرِ اَللَّهِ تَعَالَى عَلَى رَسْمِ مَا فَرَضَ اَللَّهُ فَصَارَتْ فِی ذُرِّیَّتِهِ اَلْأَصْفِیَاءِ اَلَّذِینَ آتَاهُمُ اَللَّهُ اَلْعِلْمَ وَ اَلْإِیمَانَ بِقَوْلِهِ تَعَالَى: «وَ قٰالَ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْعِلْمَ وَ اَلْإِیمٰانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِی کِتٰابِ اَللّٰهِ إِلىٰ یَوْمِ اَلْبَعْثِ »  فَهِیَ فِی وُلْدِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ خَاصَّهً إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ إِذْ لاَ نَبِیَّ بَعْدَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَمِنْ أَیْنَ یَخْتَارُ هَؤُلاَءِ اَلْجُهَّالُ إِنَّ اَلْإِمَامَهَ هِیَ مَنْزِلَهُ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ إِرْثُ اَلْأَوْصِیَاءِ إِنَّ اَلْإِمَامَهَ خِلاَفَهُ اَللَّهِ وَ خِلاَفَهُ اَلرَّسُولِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ مَقَامُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ مِیرَاثُ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ إِنَّ اَلْإِمَامَهَ زِمَامُ اَلدِّینِ وَ نِظَامُ اَلْمُسْلِمِینَ وَ صَلاَحُ اَلدُّنْیَا وَ عِزُّ اَلْمُؤْمِنِینَ إِنَّ اَلْإِمَامَهَ أُسُّ اَلْإِسْلاَمِ اَلنَّامِی وَ فَرْعُهُ اَلسَّامِی بِالْإِمَامِ تَمَامُ اَلصَّلاَهِ وَ اَلزَّکَاهِ وَ اَلصِّیَامِ وَ اَلْحَجِّ وَ اَلْجِهَادِ وَ تَوْفِیرُ اَلْفَیْءِ وَ اَلصَّدَقَاتِ وَ إِمْضَاءُ اَلْحُدُودِ وَ اَلْأَحْکَامِ وَ مَنْعُ اَلثُّغُورِ وَ اَلْأَطْرَافِ اَلْإِمَامُ یُحِلُّ حَلاَلَ اَللَّهِ وَ یُحَرِّمُ حَرَامَ اَللَّهِ وَ یُقِیمُ حُدُودَ اَللَّهِ وَ یَذُبُّ عَنْ دِینِ اَللَّهِ وَ یَدْعُو إِلَى سَبِیلِ رَبِّهِ «بِالْحِکْمَهِ وَ اَلْمَوْعِظَهِ اَلْحَسَنَهِ»  وَ اَلْحُجَّهِ اَلْبَالِغَهِ اَلْإِمَامُ کَالشَّمْسِ اَلطَّالِعَهِ اَلْمُجَلِّلَهِ بِنُورِهَا لِلْعَالَمِ وَ هِیَ فِی اَلْأُفُقِ بِحَیْثُ لاَ تَنَالُهَا اَلْأَیْدِی وَ اَلْأَبْصَارُ اَلْإِمَامُ اَلْبَدْرُ اَلْمُنِیرُ وَ اَلسِّرَاجُ اَلزَّاهِرُ وَ اَلنُّورُ اَلسَّاطِعُ وَ اَلنَّجْمُ اَلْهَادِی فِی غَیَاهِبِ اَلدُّجَى وَ أَجْوَازِ اَلْبُلْدَانِ وَ اَلْقِفَارِ وَ لُجَجِ اَلْبِحَارِ اَلْإِمَامُ اَلْمَاءُ اَلْعَذْبُ عَلَى اَلظَّمَإِ وَ اَلدَّالُّ عَلَى اَلْهُدَى وَ اَلْمُنْجِی مِنَ اَلرَّدَى اَلْإِمَامُ اَلنَّارُ عَلَى اَلْیَفَاعِ اَلْحَارُّ لِمَنِ اِصْطَلَى بِهِ وَ اَلدَّلِیلُ فِی اَلْمَهَالِکِ مَنْ فَارَقَهُ فَهَالِکٌ اَلْإِمَامُ اَلسَّحَابُ اَلْمَاطِرُ وَ اَلْغَیْثُ اَلْهَاطِلُ وَ اَلشَّمْسُ اَلْمُضِیئَهُ وَ اَلسَّمَاءُ اَلظَّلِیلَهُ وَ اَلْأَرْضُ اَلْبَسِیطَهُ وَ اَلْعَیْنُ اَلْغَزِیرَهُ وَ اَلْغَدِیرُ وَ اَلرَّوْضَهُ اَلْإِمَامُ اَلْأَنِیسُ اَلرَّفِیقُ وَ اَلْوَالِدُ اَلشَّفِیقُ وَ اَلْأَخُ اَلشَّقِیقُ وَ اَلْأُمُّ اَلْبَرَّهُ بِالْوَلَدِ اَلصَّغِیرِ وَ مَفْزَعُ اَلْعِبَادِ فِی اَلدَّاهِیَهِ اَلنَّآدِ اَلْإِمَامُ أَمِینُ اَللَّهِ فِی خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ خَلِیفَتُهُ فِی بِلاَدِهِ وَ اَلدَّاعِی إِلَى اَللَّهِ وَ اَلذَّابُّ عَنْ حُرَمِ اَللَّهِ اَلْإِمَامُ اَلْمُطَهَّرُ مِنَ اَلذُّنُوبِ وَ اَلْمُبَرَّأُ عَنِ اَلْعُیُوبِ اَلْمَخْصُوصُ بِالْعِلْمِ اَلْمَوْسُومُ بِالْحِلْمِ نِظَامُ اَلدِّینِ وَ عِزُّ اَلْمُسْلِمِینَ وَ غَیْظُ اَلْمُنَافِقِینَ وَ بَوَارُ اَلْکَافِرِینَ اَلْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لاَ یُدَانِیهِ أَحَدٌ وَ لاَ یُعَادِلُهُ عَالِمٌ وَ لاَ یُوجَدُ مِنْهُ بَدَلٌ وَ لاَ لَهُ مِثْلٌ وَ لاَ نَظِیرٌ مَخْصُوصٌ بِالْفَضْلِ کُلِّهِ مِنْ غَیْرِ طَلَبٍ مِنْهُ لَهُ وَ لاَ اِکْتِسَابٍ بَلِ اِخْتِصَاصٌ مِنَ اَلْمُفْضِلِ اَلْوَهَّابِ فَمَنْ ذَا اَلَّذِی یَبْلُغُ مَعْرِفَهَ اَلْإِمَامِ أَوْ یُمْکِنُهُ اِخْتِیَارُهُ هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ ضَلَّتِ اَلْعُقُولُ وَ تَاهَتِ اَلْحُلُومُ وَ حَارَتِ اَلْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ اَلْعُیُونُ وَ تَصَاغَرَتِ اَلْعُظَمَاءُ وَ تَحَیَّرَتِ اَلْحُکَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ اَلْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ اَلْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ اَلْأَلِبَّاءُ وَ کَلَّتِ اَلشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ اَلْأُدَبَاءُ وَ عَیِیَتِ اَلْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِیلَهٍ مِنْ فَضَائِلِهِ وَ أَقَرَّتْ بِالْعَجْزِ وَ اَلتَّقْصِیرِ وَ کَیْفَ یُوصَفُ بِکُلِّهِ أَوْ یُنْعَتُ بِکُنْهِهِ أَوْ یُفْهَمُ شَیْءٌ مِنْ أَمْرِهِ أَوْ یُوجَدُ مَنْ یَقُومُ مَقَامَهُ وَ یُغْنِی غِنَاهُ لاَ کَیْفَ وَ أَنَّى وَ هُوَ بِحَیْثُ اَلنَّجْمُ مِنْ یَدِ اَلْمُتَنَاوِلِینَ وَ وَصْفِ اَلْوَاصِفِینَ فَأَیْنَ اَلاِخْتِیَارُ مِنْ هَذَا وَ أَیْنَ اَلْعُقُولُ عَنْ هَذَا وَ أَیْنَ یُوجَدُ مِثْلُ هَذَا أَ تَظُنُّونَ أَنَّ ذَلِکَ یُوجَدُ فِی غَیْرِ آلِ اَلرَّسُولِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَذَبَتْهُمْ وَ اَللَّهِ أَنْفُسُهُمْ وَ مَنَّتْهُمُ اَلْأَبَاطِیلَ فَارْتَقَوْا مُرْتَقًى صَعْباً دَحْضاً تَزِلُّ عَنْهُ إِلَى اَلْحَضِیضِ أَقْدَامُهُمْ رَامُوا إِقَامَهَ اَلْإِمَامِ بِعُقُولٍ حَائِرَهٍ بَائِرَهٍ نَاقِصَهٍ وَ آرَاءٍ مُضِلَّهٍ فَلَمْ یَزْدَادُوا مِنْهُ إِلاَّ بُعْداً «قٰاتَلَهُمُ اَللّٰهُ أَنّٰى یُؤْفَکُونَ »  وَ لَقَدْ رَامُوا صَعْباً وَ قَالُوا إِفْکاً وَ «ضَلُّوا ضَلاٰلاً بَعِیداً»  وَ وَقَعُوا فِی اَلْحَیْرَهِ إِذْ تَرَکُوا اَلْإِمَامَ عَنْ بَصِیرَهٍ «وَ زَیَّنَ لَهُمُ اَلشَّیْطٰانُ أَعْمٰالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ اَلسَّبِیلِ وَ کٰانُوا مُسْتَبْصِرِینَ»  رَغِبُوا عَنِ اِخْتِیَارِ اَللَّهِ وَ اِخْتِیَارِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ إِلَى اِخْتِیَارِهِمْ وَ اَلْقُرْآنُ یُنَادِیهِمْ «وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ مٰا یَشٰاءُ وَ یَخْتٰارُ مٰا کٰانَ لَهُمُ اَلْخِیَرَهُ سُبْحٰانَ اَللّٰهِ وَ تَعٰالىٰ عَمّٰا یُشْرِکُونَ »  وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ مٰا کٰانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لاٰ مُؤْمِنَهٍ إِذٰا قَضَى اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ اَلْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ »  اَلْآیَهَ وَ قَالَ: «مٰا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ `أَمْ لَکُمْ کِتٰابٌ فِیهِ تَدْرُسُونَ `إِنَّ لَکُمْ فِیهِ لَمٰا تَخَیَّرُونَ `أَمْ لَکُمْ أَیْمٰانٌ عَلَیْنٰا بٰالِغَهٌ إِلىٰ یَوْمِ اَلْقِیٰامَهِ إِنَّ لَکُمْ لَمٰا تَحْکُمُونَ `سَلْهُمْ أَیُّهُمْ بِذٰلِکَ زَعِیمٌ `أَمْ لَهُمْ شُرَکٰاءُ فَلْیَأْتُوا بِشُرَکٰائِهِمْ إِنْ کٰانُوا صٰادِقِینَ »  وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: «أَ فَلاٰ یَتَدَبَّرُونَ اَلْقُرْآنَ أَمْ عَلىٰ قُلُوبٍ أَقْفٰالُهٰا »  أَمْ «طَبَعَ اَللّٰهُ عَلىٰ قُلُوبِهِمْ»  «فَهُمْ لاٰ یَفْقَهُونَ »  أَمْ «قٰالُوا سَمِعْنٰا وَ هُمْ لاٰ یَسْمَعُونَ `إِنَّ شَرَّ اَلدَّوَابِّ عِنْدَ اَللّٰهِ اَلصُّمُّ اَلْبُکْمُ اَلَّذِینَ لاٰ یَعْقِلُونَ `وَ لَوْ عَلِمَ اَللّٰهُ فِیهِمْ خَیْراً لَأَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ »  أَمْ «قٰالُوا سَمِعْنٰا وَ عَصَیْنٰا »  بَلْ هُوَ «فَضْلُ اَللّٰهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشٰاءُ وَ اَللّٰهُ ذُو اَلْفَضْلِ اَلْعَظِیمِ»  فَکَیْفَ لَهُمْ بِاخْتِیَارِ اَلْإِمَامِ وَ اَلْإِمَامُ عَالِمٌ لاَ یَجْهَلُ وَ رَاعٍ لاَ یَنْکُلُ مَعْدِنُ اَلْقُدْسِ وَ اَلطَّهَارَهِ وَ اَلنُّسُکِ وَ اَلزَّهَادَهِ وَ اَلْعِلْمِ وَ اَلْعِبَادَهِ مَخْصُوصٌ بِدَعْوَهِ اَلرَّسُولِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ نَسْلِ اَلْمُطَهَّرَهِ اَلْبَتُولِ لاَ مَغْمَزَ فِیهِ فِی نَسَبٍ وَ لاَ یُدَانِیهِ ذُو حَسَبٍ فِی اَلْبَیْتِ مِنْ قُرَیْشٍ وَ اَلذِّرْوَهِ مِنْ هَاشِمٍ وَ اَلْعِتْرَهِ مِنَ اَلرَّسُولِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلرِّضَا مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ شَرَفُ اَلْأَشْرَافِ وَ اَلْفَرْعُ مِنْ عَبْدِ مَنَافٍ نَامِی اَلْعِلْمِ کَامِلُ اَلْحِلْمِ مُضْطَلِعٌ بِالْإِمَامَهِ عَالِمٌ بِالسِّیَاسَهِ مَفْرُوضُ اَلطَّاعَهِ قَائِمٌ بِأَمْرِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ نَاصِحٌ لِعِبَادِ اَللَّهِ حَافِظٌ لِدِینِ اَللَّهِ إِنَّ اَلْأَنْبِیَاءَ وَ اَلْأَئِمَّهَ صَلَوَاتُ اللَهِ عَلَیْهِمْ یُوَفِّقُهُمُ اَللَّهُ وَ یُؤْتِیهِمْ مِنْ مَخْزُونِ عِلْمِهِ وَ حِکَمِهِ مَا لاَ یُؤْتِیهِ غَیْرَهُمْ فَیَکُونُ عِلْمُهُمْ فَوْقَ عِلْمِ أَهْلِ اَلزَّمَانِ فِی قَوْلِهِ تَعَالَى «أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَى اَلْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لاٰ یَهِدِّی إِلاّٰ أَنْ یُهْدىٰ فَمٰا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ »  وَ قَوْلِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى: «وَ مَنْ یُؤْتَ اَلْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً »  وَ قَوْلِهِ فِی طَالُوتَ «إِنَّ اَللّٰهَ اِصْطَفٰاهُ عَلَیْکُمْ وَ زٰادَهُ بَسْطَهً فِی اَلْعِلْمِ وَ اَلْجِسْمِ وَ اَللّٰهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشٰاءُ وَ اَللّٰهُ وٰاسِعٌ عَلِیمٌ »  وَ قَالَ لِنَبِیِّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنْزَلَ «عَلَیْکَ اَلْکِتٰابَ وَ اَلْحِکْمَهَ وَ عَلَّمَکَ مٰا لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ وَ کٰانَ فَضْلُ اَللّٰهِ عَلَیْکَ عَظِیماً »  وَ قَالَ فِی اَلْأَئِمَّهِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّهِ وَ عِتْرَتِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ «أَمْ یَحْسُدُونَ اَلنّٰاسَ عَلىٰ مٰا آتٰاهُمُ اَللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنٰا آلَ إِبْرٰاهِیمَ اَلْکِتٰابَ وَ اَلْحِکْمَهَ وَ آتَیْنٰاهُمْ مُلْکاً عَظِیماً `فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ کَفىٰ بِجَهَنَّمَ سَعِیراً »  وَ إِنَّ اَلْعَبْدَ إِذَا اِخْتَارَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِکَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ یَنَابِیعَ اَلْحِکْمَهِ وَ أَلْهَمَهُ اَلْعِلْمَ إِلْهَاماً فَلَمْ یَعْیَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لاَ یُحَیَّرُ فِیهِ عَنِ اَلصَّوَابِ فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَیَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ اَلْخَطَایَا وَ اَلزَّلَلِ وَ اَلْعِثَارِ یَخُصُّهُ اَللَّهُ بِذَلِکَ لِیَکُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ «ذٰلِکَ فَضْلُ اَللّٰهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشٰاءُ وَ اَللّٰهُ ذُو اَلْفَضْلِ اَلْعَظِیمِ»  فَهَلْ یَقْدِرُونَ عَلَى مِثْلِ هَذَا فَیَخْتَارُونَهُ أَوْ یَکُونُ مُخْتَارُهُمْ بِهَذِهِ اَلصِّفَهِ فَیُقَدِّمُونَهُ تَعَدَّوْا وَ بَیْتِ اَللَّهِ اَلْحَقَّ وَ نَبَذُوا « کِتٰابَ اَللّٰهِ وَرٰاءَ ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لاٰ یَعْلَمُونَ»  وَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ اَلْهُدَى وَ اَلشِّفَاءُ فَنَبَذُوهُ وَ اِتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ فَذَمَّهُمُ اَللَّهُ وَ مَقَّتَهُمْ وَ أَتْعَسَهُمْ فَقَالَ جَلَّ وَ تَعَالَى : «وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اِتَّبَعَ هَوٰاهُ بِغَیْرِ هُدىً مِنَ اَللّٰهِ إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلظّٰالِمِینَ »  وَ قَالَ «فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمٰالَهُمْ »  وَ قَالَ «کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اَللّٰهِ وَ عِنْدَ اَلَّذِینَ آمَنُوا کَذٰلِکَ یَطْبَعُ اَللّٰهُ عَلىٰ کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبّٰارٍ »  وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى اَلنَّبِیِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً .)

[۸] کمال الدین و تمام النعمه، جلد ۱، صفحه ۳۱۹ (حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْوَرَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ اَلصُّوفِیُّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُوسَى عَنْ عَبْدِ اَلْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحَسَنِیِّ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِی صَفْوَانُ بْنُ یَحْیَى عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی خَالِدٍ اَلْکَابُلِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَیِّدِی عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ زَیْنِ اَلْعَابِدِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ أَخْبِرْنِی بِالَّذِینَ فَرَضَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ طَاعَتَهُمْ وَ مَوَدَّتَهُمْ وَ أَوْجَبَ عَلَى عِبَادِهِ اَلاِقْتِدَاءَ بِهِمْ بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ لِی یَا کَنْکَرُ إِنَّ أُولِی اَلْأَمْرِ اَلَّذِینَ جَعَلَهُمُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَئِمَّهً لِلنَّاسِ وَ أَوْجَبَ عَلَیْهِمْ طَاعَتَهُمْ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ اَلْحَسَنُ ثُمَّ اَلْحُسَیْنُ اِبْنَا عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ اِنْتَهَى اَلْأَمْرُ إِلَیْنَا ثُمَّ سَکَتَ فَقُلْتُ لَهُ یَا سَیِّدِی رُوِیَ لَنَا عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّ اَلْأَرْضَ لاَ تَخْلُو مِنْ حُجَّهٍ لِلَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ عَلَى عِبَادِهِ فَمَنِ اَلْحُجَّهُ وَ اَلْإِمَامُ بَعْدَکَ قَالَ اِبْنِی مُحَمَّدٌ وَ اِسْمُهُ فِی اَلتَّوْرَاهِ بَاقِرٌ یَبْقُرُ اَلْعِلْمَ بَقْراً هُوَ اَلْحُجَّهُ وَ اَلْإِمَامُ بَعْدِی وَ مِنْ بَعْدِ مُحَمَّدٍ اِبْنُهُ جَعْفَرٌ وَ اِسْمُهُ عِنْدَ أَهْلِ اَلسَّمَاءِ اَلصَّادِقُ فَقُلْتُ لَهُ یَا سَیِّدِی فَکَیْفَ صَارَ اِسْمُهُ اَلصَّادِقَ وَ کُلُّکُمْ صَادِقُونَ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ إِذَا وُلِدَ اِبْنِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَسَمُّوهُ اَلصَّادِقَ فَإِنَّ لِلْخَامِسِ مِنْ وُلْدِهِ وَلَداً اِسْمُهُ جَعْفَرٌ یَدَّعِی اَلْإِمَامَهَ اِجْتِرَاءً عَلَى اَللَّهِ وَ کَذِباً عَلَیْهِ فَهُوَ عِنْدَ اَللَّهِ جَعْفَرٌ اَلْکَذَّابُ اَلْمُفْتَرِی عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اَلْمُدَّعِی لِمَا لَیْسَ لَهُ بِأَهْلٍ اَلْمُخَالِفُ عَلَى أَبِیهِ وَ اَلْحَاسِدُ لِأَخِیهِ ذَلِکَ اَلَّذِی یَرُومُ کَشْفَ سَتْرِ اَللَّهِ عِنْدَ غَیْبَهِ وَلِیِّ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ بَکَى عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ بُکَاءً شَدِیداً ثُمَّ قَالَ کَأَنِّی بِجَعْفَرٍ اَلْکَذَّابِ وَ قَدْ حَمَلَ طَاغِیَهَ زَمَانِهِ عَلَى تَفْتِیشِ أَمْرِ وَلِیِّ اَللَّهِ وَ اَلْمُغَیَّبِ فِی حِفْظِ اَللَّهِ وَ اَلتَّوْکِیلِ بِحَرَمِ أَبِیهِ جَهْلاً مِنْهُ بِوِلاَدَتِهِ وَ حِرْصاً مِنْهُ عَلَى قَتْلِهِ إِنْ ظَفِرَ بِهِ وَ طَمَعاً فِی مِیرَاثِهِ حَتَّى یَأْخُذَهُ بِغَیْرِ حَقِّهِ قَالَ أَبُو خَالِدٍ فَقُلْتُ لَهُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ إِنَّ ذَلِکَ لَکَائِنٌ فَقَالَ إِی وَ رَبِّی إِنَّ ذَلِکَ لَمَکْتُوبٌ عِنْدَنَا فِی اَلصَّحِیفَهِ اَلَّتِی فِیهَا ذِکْرُ اَلْمِحَنِ اَلَّتِی تَجْرِی عَلَیْنَا بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ أَبُو خَالِدٍ فَقُلْتُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ ثُمَّ یَکُونُ مَا ذَا قَالَ ثُمَّ تَمْتَدُّ اَلْغَیْبَهُ بِوَلِیِّ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَلثَّانِی عَشَرَ مِنْ أَوْصِیَاءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلْأَئِمَّهِ بَعْدَهُ یَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ اَلْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ اَلْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ اَلْعُقُولِ وَ اَلْأَفْهَامِ وَ اَلْمَعْرِفَهِ مَا صَارَتْ بِهِ اَلْغَیْبَهُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَهِ اَلْمُشَاهَدَهِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ اَلزَّمَانِ بِمَنْزِلَهِ اَلْمُجَاهِدِینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالسَّیْفِ أُولَئِکَ اَلْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ اَلدُّعَاهُ إِلَى دِینِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ اِنْتِظَارُ اَلْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ اَلْفَرَجِ .)

[۹] سوره مبارکه نازعات، آیه ۲۴

[۱۰] سوره مبارکه توبه، آیه ۷۳ (یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ ۚ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ)

[۱۱] الاحتجاج، جلد ۱، صفحه ۲۶۹ (أَمَّا أَنْتَ یَا مُغِیرَهَ بْنَ شُعْبَهَ فَإِنَّکَ لِلَّهِ عَدُوٌّ وَ لِکِتَابِهِ نَابِذٌ وَ لِنَبِیِّهِ مُکَذِّبٌ وَ أَنْتَ اَلزَّانِی وَ قَدْ وَجَبَ عَلَیْکَ اَلرَّجْمُ وَ شَهِدَ عَلَیْکَ اَلْعُدُولُ اَلْبَرَرَهُ اَلْأَتْقِیَاءُ فَأُخِّرَ رَجْمُکَ – وَ دُفِعَ اَلْحَقُّ بِالْأَبَاطِیلِ وَ اَلصِّدْقُ بِالْأَغَالِیطِ وَ ذَلِکَ لِمَا أَعَدَّ اَللَّهُ لَکَ مِنَ اَلْعَذَابِ اَلْأَلِیمِ وَ اَلْخِزْیِ فِی اَلْحَیَاهِ اَلدُّنْیَا وَ لَعَذٰابُ اَلْآخِرَهِ أَخْزىٰ  وَ أَنْتَ اَلَّذِی ضَرَبْتَ فَاطِمَهَ بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّى أَدْمَیْتَهَا وَ أَلْقَتْ مَا فِی بَطْنِهَا اِسْتِذْلاَلاً مِنْکَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ مُخَالَفَهً مِنْکَ لِأَمْرِهِ وَ اِنْتِهَاکاً لِحُرْمَتِهِ وَ قَدْ قَالَ لَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَا فَاطِمَهُ أَنْتِ سَیِّدَهُ نِسَاءِ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ وَ اَللَّهُ مُصَیِّرُکَ إِلَى اَلنَّارِ وَ جَاعِلُ وَبَالِ مَا نَطَقْتَ بِهِ عَلَیْکَ فَبِأَیِّ اَلثَّلاَثَهِ سَبَبْتَ عَلِیّاً أَ نَقْصاً فِی نَسَبِهِ أَمْ بُعْداً مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ أَمْ سُوءَ بَلاَءٍ فِی اَلْإِسْلاَمِ أَمْ جَوْراً فِی حُکْمٍ أَمْ رَغْبَهً فِی اَلدُّنْیَا إِنْ قُلْتَ بِهَا فَقَدْ کَذَبْتَ وَ کَذَّبَکَ اَلنَّاسُ أَ تَزْعُمُ أَنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَتَلَ عُثْمَانَ مَظْلُوماً – فَعَلِیٌّ وَ اَللَّهِ أَتْقَى وَ أَنْقَى مِنْ لاَئِمِهِ فِی ذَلِکَ وَ لَعَمْرِی لَئِنْ کَانَ عَلِیٌّ قَتَلَ عُثْمَانَ مَظْلُوماً فَوَ اَللَّهِ مَا أَنْتَ مِنْ ذَلِکَ فِی شَیْءٍ فَمَا نَصَرْتَهُ حَیّاً وَ لاَ تَعَصَّبْتَ لَهُ مَیِّتاً وَ مَا زَالَتِ اَلطَّائِفُ دَارَکَ تَتْبَعُ اَلْبَغَایَا وَ تُحْیِی أَمْرَ اَلْجَاهِلِیَّهِ وَ تُمِیتُ اَلْإِسْلاَمَ حَتَّى کَانَ مَا کَانَ فِی أَمْسِ وَ أَمَّا اِعْتِرَاضُکَ فِی بَنِی هَاشِمٍ وَ بَنِی أُمَیَّهَ فَهُوَ اِدِّعَاؤُکَ إِلَى مُعَاوِیَهَ وَ أَمَّا قَوْلُکَ فِی شَأْنِ اَلْإِمَارَهِ وَ قَوْلُ أَصْحَابِکَ فِی اَلْمُلْکِ اَلَّذِی مَلَکْتُمُوهُ فَقَدْ مَلَکَ فِرْعَوْنُ مِصْرَ أَرْبَعَمِائَهِ سَنَهٍ وَ مُوسَى وَ هَارُونَ نَبِیَّانِ مُرْسَلاَنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ یَلْقَیَانِ مَا یَلْقَیَانِ مِنَ اَلْأَذَى وَ هُوَ مُلْکُ اَللَّهِ یُعْطِیهِ اَلْبَرَّ وَ اَلْفَاجِرَ وَ قَالَ اَللَّهُ وَ إِنْ أَدْرِی لَعَلَّهُ فِتْنَهٌ لَکُمْ وَ مَتٰاعٌ إِلىٰ حِینٍ  وَ قَالَ وَ إِذٰا أَرَدْنٰا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَهً أَمَرْنٰا مُتْرَفِیهٰا فَفَسَقُوا فِیهٰا فَحَقَّ عَلَیْهَا اَلْقَوْلُ فَدَمَّرْنٰاهٰا تَدْمِیراً  – ثُمَّ قَامَ اَلْحَسَنُ فَنَفَضَ ثِیَابَهُ وَ هُوَ یَقُولُ اَلْخَبِیثٰاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ اَلْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثٰاتِ  هُمْ وَ اَللَّهِ یَا مُعَاوِیَهُ أَنْتَ وَ أَصْحَابُکَ هَؤُلاَءِ وَ شِیعَتُکَ – وَ اَلطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبٰاتِ أُولٰئِکَ مُبَرَّؤُنَ مِمّٰا یَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ  هُمْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَصْحَابُهُ وَ شِیعَتُهُ ثُمَّ خَرَجَ وَ هُوَ یَقُولُ لِمُعَاوِیَهَ ذُقْ وَبَالَ مَا کَسَبَتْ یَدَاکَ وَ مَا جَنَتْ وَ مَا قَدْ أَعَدَّ اَللَّهُ لَکَ وَ لَهُمْ مِنَ اَلْخِزْیِ فِی اَلْحَیَاهِ اَلدُّنْیَا وَ اَلْعَذَابِ اَلْأَلِیمِ فِی اَلْآخِرَهِ فَقَالَ مُعَاوِیَهُ لِأَصْحَابِهِ وَ أَنْتُمْ فَذُوقُوا وَبَالَ مَا جَنَیْتُمْ فَقَالَ اَلْوَلِیدُ بْنُ عُقْبَهَ وَ اَللَّهِ مَا ذُقْنَا إِلاَّ کَمَا ذُقْتَ وَ لاَ اِجْتَرَأَ إِلاَّ عَلَیْکَ فَقَالَ مُعَاوِیَهُ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنَّکُمْ لَنْ تَنْتَقِصُوا مِنَ اَلرَّجُلِ فَهَلاَّ أَطَعْتُمُونِی أَوَّلَ مَرَّهٍ فَانْتَصَرْتُمْ مِنَ اَلرَّجُلِ إِذْ فَضَحَکُمْ فَوَ اَللَّهِ مَا قَامَ حَتَّى أَظْلَمَ عَلَیَّ اَلْبَیْتَ – وَ هَمَمْتُ أَنْ أَسْطُوَ بِهِ فَلَیْسَ فِیکُمْ خَیْرٌ اَلْیَوْمَ وَ لاَ بَعْدَ اَلْیَوْمِ قَالَ وَ سَمِعَ مَرْوَانُ بْنُ اَلْحَکَمِ بِمَا لَقِیَ مُعَاوِیَهُ وَ أَصْحَابُهُ اَلْمَذْکُورُونَ مِنَ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ)

[۱۲] سوره مبارکه انسان، آیه ۸

[۱۳] دعای صباح

[۱۴] الکافی، جلد ۱، صفحه ۴۶۱ (مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ اَلنَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَمَّنْ سَمِعَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: لَمَّا حَضَرَتِ اَلْحَسَنَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ اَلْوَفَاهُ بَکَى فَقِیلَ لَهُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ تَبْکِی وَ مَکَانُکَ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلَّذِی أَنْتَ بِهِ وَ قَدْ قَالَ فِیکَ مَا قَالَ وَ قَدْ حَجَجْتَ عِشْرِینَ حَجَّهً مَاشِیاً وَ قَدْ قَاسَمْتَ مَالَکَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ حَتَّى اَلنَّعْلَ بِالنَّعْلِ فَقَالَ إِنَّمَا أَبْکِی لِخَصْلَتَیْنِ لِهَوْلِ اَلْمُطَّلَعِ وَ فِرَاقِ اَلْأَحِبَّهِ .)