همزمان با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان ۱۴۴۱ هـ ق، حجت الاسلام کاشانی بامداد روز شنبه مورخ ۱۳ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ مصادف با سحر هشتمین روز ماه مبارک رمضان در برنامه زنده تلویزیونی «ماه من» شبکه سوم سیما حضور یافتند و پیرامون موضوع «درنگی در معنای اصلیِ کلمه «امیرالمؤمنین» و ویژگیِ «یدالله» بودنِ حضرت» به گفتگو پرداختند که مشروح این مصاحبه تقدیم حضورتان می گردد.
- مقدّمه
- «مجرای فیض بودن» در قرآن کریم
- همهی خیر در اهل بیت علیهم السلام است
- چرا به حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه «امیرالمؤمنین» میگویند؟
- ذکر اهل بیت صلوات الله علیهم أجمعین «ذکر الله» است
- قدرتِ «یداللّهی» و بندگیِ امام
- بیانِ فضیلتِ حضرت با واژهی «امیرالمؤمنین»
- نکتهای در موردِ زیارتِ مشاهدِ مشرّفه
- خدمتِ به شیعیان مانندِ خدمت به اهل بیت علیهم السلام است
برای مشاهده و دریافت فایل PDF بسته مستندات این جلسه، اینجا کلیک نمایید.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»
مقدّمه
امشب موضوعِ بحثِ ما درنگی در «معنای اصلیِ کلمهی امیرالمؤمنین و ویژگیِ یدالله بودنِ حضرت» است.
«مجرای فیض بودن» در قرآن کریم
با دویست و شصتمین آیه مبارکه سوره بقره بحث را آغاز میکنم، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ».
وقتی حضرت ابراهیم علیه السلام با خدای متعال عرض کرد: خدایا! چگونه مُردهها را زنده میکنی؟ آنها دفن میشوند، ممکن است حیواناتِ درّنده بعضی از این بدنها را بخورند، سالها میگذرد و این بدنها پخش میشود؛ حضرت حق فرمودند: آیا ایمان نداری؟ عرض کرد: چرا، ولی برای اطمینانِ قلبِ خود میخواهم.
این قسمتِ آیه را زیاد بحث کردهاند و موضوعِ بحثِ من نیست، بعد حضرت حق فرمودند: چهار نوع پرنده بردار و اینها را به سمتِ خودت نزدیک کن، شاید برای اینکه نگاه کنند و ببینند که اینها چطور هستند که بعداً تعجّب نکنند، اینها را بکش و تکه تکه کن و در چند جای مختلفِ کوه بگذار و «ثُمَّ ادْعُهُنَّ» اینها را صدا بزن…
این «صدا زدنِ» حضرت ابراهیم علیه السلام چه ویژگی دارد؟ «یَأْتِینَکَ سَعْیًا» یعنی میگوید اجزای آنها با سرعت به یکدیگر نزدیک میشود و تو میبینی، «وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» بدان که خدای متعال عزیز و حکیم است.
وقتی حضرت ابراهیم سلام الله علیه یک سؤال داشتند خدای متعال میتوانست زنده کردنِ مُرده را به او نشان بدهد اما آن ارادهی احیای مُرده را در «صدای خودِ حضرت ابراهیم علیه السلام» قرار داده است، یعنی وقتی حضرت ابراهیم علیه السلام صدا زدند این زبان یک لحظه «زبانِ خدا» شد، یعنی «لسان الله» شد.
بلاتشبیه و دور از حضرت ابراهیم علیه السلام، خدای متعال از این کارها حتّی برای بدها هم زیاد انجام میدهد، مثلاً وقتی فرعون میخواست حتماً پسرها را بکشد خدای متعال حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام را در خانهی خودِ فرعون بزرگ کرد.
خدای متعال میخواست بفرماید که برای من کاری ندارد که این مُردهها را جمع کنم، برای من به همین سادگی است که خودِ تو دیدی، من آن اثر را در صدای خودِ تو قرار دادم.
معلوم است که همهی مصدر و ویژگی و مرجعیّتِ آن برای حضرت حق است و حضرت ابراهیم علیه السلام «واسطه» شدند.
در قرآن کریم این موضوع دو مرتبه آمده است، یک مرتبه خودِ خدای متعال به حضرت عیسی علیه السلام نسبت داده است، «تُبْرِئُ الْأَکْمَهَ»[۱] تو نابینای مادرزاد را شفاء میدهی.
معنای آن چیست؟ یعنی حضرت عیسی علیه السلام مستقلاً از خدای متعال این کار را انجام میدهد؟ واضح است که نه! معاذالله! ولی خدای متعال به او نسبت میدهد که تو به اذنِ من این کار را میکنی، «تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِی» تو مُردهها را به اذنِ من زنده میکنی.
حضرت عیسی علیه السلام هم در آیه ۴۹ آل عمران به خودشان نسبت میدهند، «أُحْیِی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ»[۲]، من باذن الله مُرده زنده میکنم؛ یعنی زبانِ من «لسان الله» میشود، آیا چیزی از خود دارم؟ خیر! از خودم هیچ چیزی ندارم ولی زبانِ من زبانِ خدا میشود، که طبیعی است این موضوع برای بندگانِ خدا رُخ میدهد، برای عبادِ خدای متعال رُخ میدهد، و هرچه بندگی عمیقتر باشد طبیعتاً این قدرت بیشتر میشود.
مثلاً وقتی ما بر سرِ سفرهی پدرمان مینشینیم تا افطار میل کنیم این غذایی که در سفره است را مادرمان طبخ کرده است و پدرمان هم محتوای آن را تهیّه کرده است، رزق را پدرمان آورده است اما رزق برای خدای متعال است، پدرمان «واسطه» شده است، به این موضوع «مجرای فیض» میگویند.
خدای متعال میتوانست عالَم را بدونِ مجرای فیض هم خلق کند اما اینکه حال آیا ما حکمتِ آن را میدانیم یا نمیدانیم خدای متعال خواسته است و حکمتِ خدای متعال اقتضاء کرده است و امر کرده است که عالَم را با مجرای فیض اداره کند، یعنی گاهی زبانِ یک نفر زبانِ خدا میشود، گاهی دستِ یک نفر دستِ خدا و قدرتِ خدا میشود.
مثلاً جناب جبرئیل که حاملِ پیامِ وحی است مسلّماً خدای متعال به جبرئیل نیازی ندارد، ولی اسباب این است که جبرئیل این کار را کند، خدای متعال به ملک الموت نیازی ندارد ولی او جانها را میگیرد، یعنی خدای متعال اینطور اراده کرده است.
همهی خیر در اهل بیت علیهم السلام است
در مورد حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه داریم: «السلام عَلَیْکَ یا عَیْنَ اللَّهِ النَّاظِرَهَ، وَ یَدَهُ الباسِطَهَ»[۳]، خودِ حضرت فرمودند: «أَنَا یَدُ اَللَّهِ اَلْمَبْسُوطَهُ عَلَى عِبَادِهِ بِالرَّحْمَهِ وَ اَلْمَغْفِرَهِ»[۴]، من دستِ خدا هستم، و بعد هم «گاهی» نیست، من مجرای فیضِ الهی هستم آن هم «مبسوطه»، یعنی خدای متعال خواسته است که مجرای فیضِ او من باشم.
البته من اینجا در پرانتز عرض کنم که موضوع حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و ائمهی هدی علیهم صلوات الله هم همینطور است، اما موضوعِ ما در این شبها «حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه» هستند.
لذا حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: خدای متعال برای من اینطور خواسته است، من دستِ قَدَر قدرتِ خدای متعال هستم، خودِ خدای متعال اینطور خواسته است.
و فرمود: «مَنْ عَرَفَنِی وَ عَرَفَ حَقِّی» کسی که مرا بشناسد و حقِ من را بشناسد «فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»، نه اینکه من خدا هستم، چونکه من عبدِ خدا هستم و مهمترین آیتِ خدای متعال. لذا «حُسن آن دارد که یوسف آفرید»، از زیباییهای گل و دشت و دریا… آن چهرهی زیبای حضرت یوسف علیه السلام بیشتر آیت برای خالقِ اوست، و هیچ کسی در این عالَم مانندِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آیتِ عظمای حق، علامتِ حق، اسمِ حق نیست.
لذا در زیارت حضرت داریم: «اَلسَّلامُ عَلى اسْمِ اللهِ الرَّضِیِّ» سلام بر نامِ پسندیدهی خدا، یا داریم که خدای متعال را با اسامیِ ما بخوانید.
مثلاً ما در زیارت جامعه کبیره داریم: «إِنْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه» اگر نامِ خیر بیاید، «الخیر» الف و لام هم دارد که معنای آن «هر خیری» است، نه یک خیرِ خاص، نه یک زمانِ خاص، نه یک مکانِ خاص، نه یک موضوعِ خاص، بلکه هر خیری.
در ذهنِ کسی نیاید که «پس توحید چه شد؟»، عرض کردم که حضرت عیسی علیه السلام هم به خود نسبت دادند که «من مرده زنده میکنم باذن الله»، همهی اینها باذن الله است، اصلاً بزرگترین توهین به اهل بیت علیهم السلام این است که آن بزرگواران را از خدای متعال مستقل بدانیم، چون این کار معاذ الله «شرک» است و «شرک» نجاست است و این بیشترین توهین به اهل بیت علیهم السلام است، اهل بیت علیهم السلام هیچ چیزی از خودشان ندارند، اتّفاقاً همین موضوع آن عزیزان را بزرگ میکند، چون هرچه دارند الهی است و همهی آنها بواسطهی بندگی بدست آمده است نه معاذ الله بوسیلهی استقلال، استقلال نسبت به حضرت حق نجسترین کلمهی ممکن در عالم است.
لذا دیگر این کوچکترین تعریفها که به برکتِ شما باران میآید و آسمان… اینها دیگر چیزی نیست، دیگر «إِنْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه»، همهی خیرها همینطور است.
چرا به حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه «امیرالمؤمنین» میگویند؟
لذا وقتی به امام معصوم عرض کردند که چرا به حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه «امیرالمؤمنین» میگویند؟ به این مجرای فیض اشاره کرد، حضرت فرمودند: «أَنَّهُ یَمِیرُهُمْ اَلْعِلْمَ»[۵] چونکه علم را از برکتِ ایشان میگیرند؛ و نه فقط برای ما باشد و فقط ما میگیریم.
بعضیها اشتباهی خیال کردهاند که «امیرالمؤمنین» با این «یَمیِرُ» از یک ریشه است و گیر کردهاند، نخیر! دو فعل با حروفِ مختلف است، منتها امام در حالِ بیانِ معنای حقیقیِ «امیرالمؤمنین» هستند، چرا به ایشان «امیرالمؤمنین» میگویند؟ نه بخاطرِ اینکه رئیسِ حکومت هستند و خلیفهی مسلمین، اینکه چیزی نیست، بواسطهی اینکه ایشان یدالله باسطه هستند و مجرای فیض الهی هستند و برکات و رحمت از آن گنجینه به عالَم میرسد به ایشان «امیرالمؤمنین» میگویند.
لذا حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم بعد از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم «امیرالمؤمنین» نشدند، وقتی به امام صادق علیه السلام عرض کردند که از چه زمانی ایشان «امیرالمؤمنین» شدند حضرت فرمودند: از زمانی که خدای متعال آسمان و زمین را خلق کرد دستور داد که سه مرتبه ندا بدهند: «اشهد ان لا اله الا الله»، سه مرتبه ندا بدهند: «اشهد ان محمد رسول الله»، سه مرتبه هم ندا بدهند: «اشهد ان علیً امیرالمؤمنین حَقّا». از قبل از خلقت تا زمانی که آسمان و زمین خلق شد.
مسئلهی «امیرالمؤمنین» بودنِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برای مسئلهی خلافت و سقیفه و اینها نیست، اصلاً این مسئله در برابرِ حقیقت اصلاً چیزی نیست، لقبِ الهی به اعلامِ نبوی است، فرمودند: از زمانی که حضرت آدم سلام الله علیه خلق نشده بود، و بعد هم این لقب قبل از حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به کسی اعطاء نشده است و بعد از ایشان هم به کسی اعطاء نخواهد شد. خلاصه اینکه کسی فکر نکند که میتواند با حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه رقابت کند.
در کتاب کافی شریف آمده است که حتّی محضرِ امام صادق صلوات الله علیه عرض کرد: آقا جان! ان شاء الله زمانی که امام زمان ارواحنا فداه تشریف بیاورند، دیگر حاکمیّتِ همهی دنیا بدستِ حضرت میافتد، واقعاً ولیّ امر مسلمین بودنِ ایشان بر همهی جهان بصورتِ تمامِ جن و انس در عالَم عملاً محقق میشود، آیا میتوانیم به ایشان «امیرالمؤمنین» بگوییم؟ امام صادق صلوات الله علیه فرمودند: خیر! به ایشان عرض میکنیم: «السلام علیک یا بقیّه الله»، «امیرالمؤمنین» فقط حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هستند و به شخصِ دیگری هم نمیگوییم.
لذا در روایاتِ ما هست و در روایاتِ برادرانِ غیرشیعه هم هست که از جبرئیل آمد و به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عرض کرد: یا رسول الله! خدا فرموده است که سؤال کن به چه دلیل انبیاء قبل از تو به نبوّت رسیدند؟ چون دستورِ الهی بود حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به جبرئیل فرمودند: این بزرگواران به چه دلیلی مبعوث شدند و درجهبندی شدند؟ جبرئیل از طرفِ حضرت حق بیان کرد: «عَلَی نَبُوَّتِک وَ وِلایَت عَلی بن أبیطالب».
حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه معلّمِ انبیاء هستند، دیگر اینکه معلّمِ ما و مجرای فیضِ ما باشند که چیزی نیست.
عمداً این روایت را خواندم که بگویم جایگاه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم محفوظ است و واضح است که ایشان شفیعِ انبیاء علیهم السلام هستند اما موضوعِ بحثِ ما نیست.
شبهای اول عرض کردم که حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با تمامِ عظمتشان میفرمودند: «أنا عبدٌ مِن عَبیدِ مُحَمَّد»، این حاکی از مقام و عظمتِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است. ضمناً یک نکته هم عرض کنم، اینجا حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خضوع نکردند، اینجا حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بزرگی کردند؛ وقتی ما برای زیارت به محضرِ ائمه علیهم السلام در مزارِ شریفشان میرویم میگوییم: «عَبدُکُم وَبنُ عَبدِکُم»، آنجا ما خودمان را کوچک نمیکنیم، بلکه خودمان را بزرگ میکنیم، به قولِ کوچه و بازاریِ آن «برای خودمان نوشابه باز میکنیم»، چون انتصاب دادن به اهل بیت علیهم السلام مقامِ خیلی عظیمی است، با این انتصاب تطهیر میشویم، و ان شاء الله من حقیقتِ آن را بفهمم و امام زمان ارواحنا فداه این حقیقت را به من بچشانند.
این معنای ید الله بودن و واسطهی فیض بودن است که وقتی ولایتِ مطلقهی کلیّه میشود درواقع حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میشود.
لذا وقتی قیامت هم میشود این «امیرالمؤمنین» بودنِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه تمام نمیشود، لذا ذیلِ این آیه که «سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا»[۶] وقتی میخواهند به بهشت وارد بشوند شرابِ طهورِ پاککنندهای مینوشند که پاک و پاکیزه به بهشت وارد شوند، «سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ»، رَبّ اینها به اینها شرابِ طهور میدهد، امامِ معصوم میفرمایند: «أی بِیَدِ علی بن ابیطالب»، خدای متعال میدهد یعنی چه؟ یعنی حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه واسطهی فیض هستند و میآیند و اینها را سیراب میکنند.
این «ید الله» و «امیرالمؤمنین» هم در این دنیاست و هم در آن دنیا، این یک حقیقتِ وجودی است، لذا اصلاً انکارشدنی نیست که مثلاً بگوییم غصب شد، اصلاً همچنین چیزی را نمیشود غصب کرد، چون این یک عطیّهی الهی است، حکومت را میشود گرفت اما این موضوع درواقع سلطنتِ الهی است که بواسطهی تبعیّت بدست آوردهاند.
ذکر اهل بیت صلوات الله علیهم أجمعین «ذکر الله» است
از امام صادق علیه السلام و امام باقر علیه السلام دو روایتِ معتبر داریم که هر دو در کتاب «کافی» است، من یکی از آن دو را میخوانم که عزیزانِ ما ببینند که ما این شبها مشغولِ چه کاری هستیم.
امام صادق صلوات الله علیه فرمودند: «شِیعَتُنَا اَلرُّحَمَاءُ بَیْنَهُمُ»[۷]، اگر «شیعیان» شیعیانِ ما باشند با یکدیگر مهربان هستند، تکخور نیستند، به یکدیگر خشم نمیکنند، «اَلَّذِینَ إِذَا خَلَوْا ذَکَرُوا اَللَّهَ» همینکه فرصتی بدست بیاورند مجلسِ ذکرِ خدا میگیرند، یعنی چکار میکنند؟ فرمودند: «إِنَّ ذِکْرَنَا مِنْ ذِکْرِ اَللَّهِ» از ما سخن میگویند، و چون ذکرِ ما ذکرِ خداست، چون ما اراده و مشیّت و دعوتی بجز خدای متعال نداریم و آینهی تمامنمای خدای متعال هستیم و به جای دیگری آدرس نمیدهیم، یعنی اگر به سمتِ ما بیاید به سمتِ خدا آمده است، «إِذَا ذُکِرْنَا ذُکِرَ اَللَّهُ» اگر ما را یاد کنند خدای متعال را یاد کردهاند.
لذا ما در این شبها در حالِ گفتنِ «ذکر الله» هستیم، هرچه بیشتر حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را بشناسیم باید بیشتر پی ببریم که خدای متعال با وجودِ سجدههای حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه چه منّتی بر سرِ ما گذاشته است که یک بیچارهای مثلِ من هم سجده میکند.
قدرتِ «یداللّهی» و بندگیِ امام
این قدرتِ «ید اللّهی» چطور بدست میآید؟ حاجی سبزواری خیلی زیبا گفته است که من معنای آن را عرض میکنم.
الآن من و شما دستِ خودمان را تکان میدهیم، چطور تکان میدهیم؟ مسلّماً نمینشینیم تا فکر کنیم و یک برنامه و فلوچارتی تهیّه کنیم، اراده میکنیم و دستِ خودمان را تکان میدهیم، چرا؟ چون نفسِ من حاکم است.
«امام» به برکتِ الهی مجرای فیض است و اگر اراده کند عالَم در مُشتِ اوست، لذا هیچ چیزی برای امام سخت نیست، منتها عبودیّتِ امام است که وقتی آن دو سه نفر در ماجرای جمل خواستند بروند و بیعتشکنی کنند حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به «ابن عباس» فرمودند: اینها در حالِ رفتن هستند که فتنه کنند، «ابن عباس» گفت: آقا جان! شما که میدانید پس آنها را بگیرید دیگر! حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: نه! من علم دارم، قدرتِ آن را هم دارم، اگر اراده هم کنم ممکن است آنها درجا بمیرند، به ملک الموت دستور میدهم، ولی خدای متعال دستور داده است که در زندگیِ عادی فقهی زندگی کنید، یعنی اگر خواستید به کسی اتّهامی بزنید باید سند داشته باشید، فعلاً سندی از فتنهی اینها نیست.
یعنی امامی که به عالَم سلطنت میکند در زندگیِ عادیِ خود مانندِ ما عادی زندگی میکند، و این بندگیِ امام است.
امامی که او سیرابکنندگیِ آب را افاضه میکند در کربلا تشنه شهید میشود، همینطور طفلِ ششماههی ایشان هم همینطور تشنه شهید میشوند، اتّفاقاً این بندگیِ امام است که در برابرِ حضرت حق اینطور خاضع است.
لذا در زیارت حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه داریم: «السَّلامُ عَلَى مَنْ شُرِّفَتْ بِهِ مَکَّهُ وَمِنى» سلام بر تو که شرافتِ مکّه به برکتِ توست، یا داریم که خدای متعال کشتیِ نوح را به برکتِ نامِ تو نجات داد، خدای متعال میخواست نجات بدهد، عرض کردیم که عالَمِ اسباب و علل و مجاری است، به چه عنوان؟ خدای متعال با نامِ مبارکِ تو نجات داد، و این حرفِ خیلی عجیبی نیست.
فکر نکنید که ما امشب حرفِ خیلی خاصّی زدیم یا فضیلتِ مهمّی گفتیم، ابداً اینطور نیست، اصلاً چیزی نگفتیم، یعنی اصلاً من از حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه چه چیزی میفهمم که بخواهم ایشان را معرّفی کنم؟ فقط درحالِ بازگو کردنِ کلمات هستم، مانندِ آن گدایی که مجیز میگوید تا چیزی بگیرد، من که از حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه چیزی نمیفهمم.
وقتی حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در میانِ جنگِ صفّین کَرّ و فَرّ میکردند و از این طرف به آن طرف «الله اکبر» میگفتند، پانصد و بیست و چند مرتبه «الله اکبر» گفتند یعنی پانصد و بیست و چند نفر زمین خوردند و از دنیا رفتند، یکی از یارانِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در سپاه صفّین فریاد زد: «ید الله فَوقَ یَدِ مُعاویَه»، حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دستِ خداست و نمیتوانید با ایشان دربیفتید.
بیانِ فضیلتِ حضرت با واژهی «امیرالمؤمنین»
من خیلی امید دارم و باز هم این موضوع را تکرار میکنم که ان شاء الله تا توانستیم حضرت را «امیرالمؤمنین» صدا کنیم که این بیانِ فضیلتِ حضرت است، خودِ همین «امیرالمؤمنین» گفتنِ ما بیانِ فضیلت است.
نکتهای در موردِ زیارتِ مشاهدِ مشرّفه
ممکن است برای عزیزانِ ما این سؤال پیش بیاید که تو اینقدر به مشاهد مشرّفه تأکید میکنی، امشب دیگر گله نداریم، قصد دارم حقیقتی را بیان کنم، مگر نمیگویند «بُعدِ منزل نبوَد در سفرِ روحانی»؟ چرا! بر منکرِ آن لعنت! اما اگر شما بدانید که خودِ شخصِ امام زمان ارواحنا فداه یا امام رضا علیه السلام الآن دو خیابان آنطرفتر هستند، آیا شما اینجا مینشینید و میگویید «بُعدِ منزل نبوَد در سفرِ روحانی»؟ مسلّماً این کار را نمیکنید، آنجایی که شما میتوانید ارادتِ خودتان را نشان بدهید و خستگیِ راه را به جان بخرید آیا نمیروید؟ مسلّماً میدویم، ما اصلاً یک لحظه هم مکث نمیکنیم، چرا؟ چون این حقیقتِ الهی در روایاتِ ما اینطور است که به ما فرمودهاند: زیارتِ ما بعد از شهادتمان…
برای شما سه روایت میخوانم، زیارتِ ما بعد از شهادتمان مانندِ زیارتمان در در زمانِ حیاتِ ماست.
من میگویم این روایت خیلی مهم نیست، روایتِ بعدی عجیبتر است.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَنْ زَارَنِی فِی مَمَاتِی فَقَدْ زَارَنِی فِی حَیَاتِی»[۸] اگر کسی مرا بعد از شهادتم زیارت کند خودم را در زمانِ حیاتم زیارت کرده است. (حضرت نفرمودهاند مانندِ زمانِ حیاتم هست)
یعنی ما مشهد را چگونه میبینیم؟ ما به مشهد میرویم که خودِ امام رضا علیه السلام را زیارت کنیم نه نستجیربالله یک مَیّت را، اگر مَیّت بود که آنجا اذن دخول و آرام و غسل کنید و طاهر وارد شوید و… نداشت، ما میرویم تا با یک حَی مواجه شویم.
حال اینکه حقیقتِ این چیست که… حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: کسی که ما را بعد از شهادتمان زیارت کند «فَقَد زارَ الله» نه «کَمَن زار الله»، خدا را زیارت کرده است، این «خدا را زیارت کرده است» یعنی در اوجِ کانونِ توجّه و مرحمت و رحمتِ خدای متعال قرار گرفته است.
اگر به من بگویند یک گنجی در دو خیابان آنطرفتر هست معلوم است که من آن گنج را رها نمیکنم.
بعد اینکه رفتارِ اهل بیت علیهم السلام با ما خیلی عاطفی است، لذا فرمودند: اگر بتوانید به زیارتِ ما بیایید و نیایید به ما جفا کردهاید، دلِ ما هم برای شما تنگ میشود.
چطور اگر شما بتوانید به مادرتان سر بزنید حتماً این کار را میکنید، مسلّماً تلفن زدن هم خوب است اما کارِ رفتن را نمیکند.
ما اگر به مشهد میرویم برای این است که خودِ امام را زیارت کنیم.
لذا این نکته هست که ما دائماً تحت تصرّف و در محضرِ امام هستیم، اولاً در محضرِ امام زمان ارواحنا فداه و همهی معصومین علیهم السلام هستیم، و بعد اینکه شما در این ایّامِ کرونا ببینید که مدارس تعطیل است و معلّمهای عزیز در فضای مجازی زحمت میکشند، فرض کنید یک معلّمی به خانهی ما بیاید و هر لحظه بالای سرِ فرزندِ من باشد، بعد اگر آن فرزند در آخرِ سال نمرهی کمی بدست بیاورد بیشتر از اینکه از ما خجالت بکشد از این معلّمی خجالت میکشد که کار و زندگیِ خود را رها کرده و به او پرداخته است خجالت میکشد.
چرا به ما محضرِ امام معصوم میرویم و میگویید: «یا وَلِیَّ اللّهِ ! إنّ بَیْنى وَ بَیْنَ اللّهِ عز و جل ذُنُوبا لا یَأْتى عَلَیْها إلّا رِضاکُمْ»[۹]، یا امام رضا! یا امام زمان! بینِ من و خدا یک گناهانی است که من قبل از اینکه از خدای متعال عذرخواهی کنم باید از شما عذرخواهی کنم، شما هر لحظه به لحظه مراقبِ من بودید و مرا میدیدید، فلذا اول ای آن بزرگواران عذرخواهی میکنیم.
«حارث همدانی» به محضرِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آمد و حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: چه چیزی تو را به اینجا کشانده است؟ گفت: «یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ جَاءَ بِی وَ اَللَّهِ حُبُّکَ»[۱۰]، سحر بود ولی گفتم الآن حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فلان جا هستند و به عشقِ شما آمدم، از بس که شما را دوست دارم.
حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: وقتی از دنیا بروی من را همانطور که دوست داری مییابی.
لذا این ارتباطِ ما با اهل بیت علیهم السلام واقعاً یک گنجِ عجیب و عظیمِ الهی است که خدای متعال به ما عطاء کرده است، اصلاً نمیشود قدرِ آن را دانست.
خدمتِ به شیعیان مانندِ خدمت به اهل بیت علیهم السلام است
«رُمَیلِه» از شاگردانِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، میگوید: مریض شده بودم و تب و لرز داشتم، ولی گفتم که حیف است نماز صبح پشت سرِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را از دست بدهم، خودم را با سختی به مسجد کشاندم، حضرت نماز خواندند، دوباره لرزِ من شدید شد، بعد از نماز به محضرِ حضرت رفتم، حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه چه شده است؟ عرض کردم: بیمار بودم، حضرت فرمودند: هر کدامِ شما که مریض میشوید من مریض میشوم، «رُمیلِه» گفت: آیا منظورِ شما همین طرفدارانِ اطرافِ شما در اطرافِ دارالحکومه هستند؟ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: نه! اگر ذرّهای به شیعیانِ ما در شرق و غربِ عالَم آسیب وارد شود به ما آسیب میرسد.
لذا فرمودهاند: اگر کسی میخواهد به ما خدمتی کند و دستِ او به ما نمیرسید به شیعیانِ ما خدمت کند.
[۱] سوره مبارکه مائده، آیه ۱۱۰ (إِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ وَعَلَىٰ وَالِدَتِکَ إِذْ أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلًا ۖ وَإِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَالتَّوْرَاهَ وَالْإِنْجِیلَ ۖ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنْفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِی ۖ وَتُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِی ۖ وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِی ۖ وَإِذْ کَفَفْتُ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَنْکَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ)
[۲] وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ ۖ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَهً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ
[۳] زیارت ششم حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
[۴] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلامبحار الأنوار، جلد ۴، صفحه ۸ (ید، [التوحید] ، اِبْنُ اَلْوَلِیدِ عَنِ اِبْنِ أَبَانٍ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ اَلنَّضْرِ عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی خُطْبَهٍ: أَنَا اَلْهَادِی وَ أَنَا اَلْمُهْتَدِی وَ أَنَا أَبُو اَلْیَتَامَى وَ اَلْمَسَاکِینِ وَ زَوْجُ اَلْأَرَامِلِ وَ أَنَا مَلْجَأُ کُلِّ ضَعِیفٍ وَ مَأْمَنُ کُلِّ خَائِفٍ وَ أَنَا قَائِدُ اَلْمُؤْمِنِینَ إِلَى اَلْجَنَّهِ وَ أَنَا حَبْلُ اَللَّهِ اَلْمَتِینُ وَ أَنَا عُرْوَهُ اَللَّهِ اَلْوُثْقَى وَ کَلِمَهُ اَلتَّقْوَى وَ أَنَا عَیْنُ اَللَّهِ وَ لِسَانُهُ اَلصَّادِقُ وَ یَدُهُ وَ أَنَا جَنْبُ اَللَّهِ اَلَّذِی یَقُولُ أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یٰا حَسْرَتىٰ عَلىٰ مٰا فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اَللّٰهِ وَ أَنَا یَدُ اَللَّهِ اَلْمَبْسُوطَهُ عَلَى عِبَادِهِ بِالرَّحْمَهِ وَ اَلْمَغْفِرَهِ وَ أَنَا بَابُ حِطَّهٍ مَنْ عَرَفَنِی وَ عَرَفَ حَقِّی فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ لِأَنِّی وَصِیُّ نَبِیِّهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى خَلْقِهِ لاَ یُنْکِرُ هَذَا إِلاَّ رَادٌّ عَلَى اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ .)
[۵] الکافی، جلد ۱، صفحه ۴۱۲ (اَلْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْوَشَّاءِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِمَ سُمِّیَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ لِأَنَّهُ یَمِیرُهُمْ اَلْعِلْمَ أَ مَا سَمِعْتَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ : «وَ نَمِیرُ أَهْلَنٰا » . وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَى قَالَ: لِأَنَّ مِیرَهَ اَلْمُؤْمِنِینَ مِنْ عِنْدِهِ یَمِیرُهُمُ اَلْعِلْمَ .)
[۶] سوره مبارکه انسان، آیه ۲۱ (عَالِیَهُمْ ثِیَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ ۖ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّهٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا)
[۷] الکافی، جلد ۲، صفحه ۱۸۶ (عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ فَضَالَهَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: شِیعَتُنَا اَلرُّحَمَاءُ بَیْنَهُمُ اَلَّذِینَ إِذَا خَلَوْا ذَکَرُوا اَللَّهَ إِنَّ ذِکْرَنَا مِنْ ذِکْرِ اَللَّهِ إِنَّا إِذَا ذُکِرْنَا ذُکِرَ اَللَّهُ وَ إِذَا ذُکِرَ عَدُوُّنَا ذُکِرَ اَلشَّیْطَانُ .)
[۸] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلامبحار الأنوار، جلد ۹۸، صفحه ۳۶۶ (رَوَى سُلَیْمَانُ بْنُ عِیسَى عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَیْفَ أَزُورُکَ إِذَا لَمْ أَقْدِرْ عَلَى ذَلِکَ قَالَ قَالَ لِی یَا عِیسَى إِذَا لَمْ تَقْدِرْ عَلَى اَلْمَجِیءِ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْجُمُعَهِ فَاغْتَسِلْ أَوْ تَوَضَّأْ وَ اِصْعَدْ إِلَى سَطْحِکَ وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ تَوَجَّهْ نَحْوِی فَإِنَّهُ مَنْ زَارَنِی فِی حَیَاتِی فَقَدْ زَارَنِی فِی مَمَاتِی وَ مَنْ زَارَنِی فِی مَمَاتِی فَقَدْ زَارَنِی فِی حَیَاتِی)
[۹] زیارت جامعه کبیره
[۱۰] اختیار معرفه الرجال (رجال الکشی)، جلد ۱، صفحه ۸۸
پاسخ دهید