«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏»

«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]

«رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۲]

«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى».[۳]

مقدّمه

عرض ادب به ساحت مقدّس و حضرت بقیه‌ الله اعظم روحی و ارواح العالمین له الفداه و عجّل الله تعالی فرجه الشریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

مرور جلسه گذشته

جلسه‌ی گذشته قدری برای واکاویِ یک عبارتی با یکدیگر گفتگو کردیم.

عرض کردیم که نقلی از حضرت امام حسن عسکری صلوات الله علیه هست که «ما حجّت خدا بر خلایق هستیم و مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حجّت خدا بر ما».

اگر بخواهیم از تعارفات بیرون بیاییم، این تعبیر، به بخشی از عقاید ما تنه می‌زند، باید واکاوی بشود که این تعبیر یعنی چه.

آیا می‌شود امام که افضل خلق است حجّت داشته باشد؟ یا نمی‌شود؟

به محضر شما عرض کردیم که خودِ این روایت سند صحیح ندارد، «سند صحیح نیست» به این معنا نیست که دروغ است یا غلط است، یعنی ابزار برای بررسی اینکه بصورت مطمئن از امام صادر شده است یا نه، نداریم. دلیل دقیق نداریم.

اما آیا مفهوم این نقل درست است یا نه؟

عرض کردیم مفهوم این نقل در روایات فراوانی وجود دارد، منتها این موضوع باید توضیح داده بشود.

برای اینکه این قسمت را توضیح بدهیم، عرض کردیم که بنای حضرت حق بر این نیست که افرادِ غیرِ حجّت را معرّفی کند، چه زن باشند و چه مرد. برای اینکه آن‌ها غریبِ خوش، زندگی خودشان را کنند. آن‌ها هم به دنبال این هستند که کسی به آن‌ها کاری نداشته باشد، اصلاً اگر بین مردم باشند به زحمت می‌افتند، اذیّت می‌شوند.

دور از محضر شما، همانطور که ما بین آدمخورها اذیّت می‌شویم، اگر ولی خدا کنار من باشد اذیّت می‌شود. چون سنخیّت کم است. «مُحِبُّ اللهِ فِی الدُّنْیا غَریبٌ»، یکی از وجوه غربت اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین این است که کنار مردمی مانند من می‌نشستند، خودِ همین موضوع غربت است. ما به چه چیزی فکر می‌کنیم و او به چه چیزی؟ دغدغه‌ی ما چیست و دغدغه‌ی او چیست؟ او قذارت و ناپاکیِ گناه را حس می‌کند، اثر وضعیِ تاریکی را حس می‌کند.

لذا باید او برود و کار خود را کند، چرا او را معرّفی کنند؟ معرّفی هم نمی‌کنند. نمونه‌ی این امر هم مادران انبیاء و ائمه علیهن صلوات الله، کسی آن بزرگواران را نمی‌شناسد، چون لزومی ندارد کسی آن‌ها را بشناسد. کلّی و فی الجمله می‌دانیم کسی که مادرِ امام است، قاعدتاً حتماً برترین زن عصر خودش، یا از برترین‌های عصر خودش بوده است، اما چه اوصافی داشتند؟ چه کسانی بودند؟ نخواسته‌اند بیان کنند و معرّفی نکرده‌اند.

چرا این مطلب را عرض کردیم؟ برای اینکه آنجایی که کسی را معرّفی کرده‌اند، علامتِ این است که اینجا خبری هست، اینجا یک ویژگی هست.

در مورد حضرت صدّیقه طاهره سلام الله علیها و حضرت مریم سلام الله علیها خیلی حرف زیاد است، یعنی معلوم است که خبری هست.

خدایی که در قرآن کریم نمی‌فرماید این پیغمبر پسرِ چه کسی است و آن پیغمبر پسرِ چه کسی است، بیش از بیست مرتبه «عیسی بن مریم» می‌گوید، حتّی یک مورد وقتی به خودش هم خطاب می‌کند «یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَهٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ»،[۴] یعنی به خودِ حضرت مریم سلام الله علیها هم خطاب می‌کند که نام او «عیسی بن مریم» است.

این کار معنا دارد، لابد خبری هست، چون حکیم اینطور فرمایش فرموده است.

از اینجا وارد این بحث شدیم که روایاتی راجع به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها داریم، و رفتاری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم داریم که علی رغم تلاش دستگاه خلافت که می‌خواستند این امر را عرفی جلوه بدهند، عرفی نمی‌شد.

برای اینکه روایات و رفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را از کار بیندازند، می‌گفتند پیغمبر در کهولت سن بچه‌دار شده است و این بچه هم آخرین بچه است، عزیز دردانه است!

روایات و رفتار پیغمبر بگونه‌ای است که درست است که این حرف کلاً نسبت به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خزعبل است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم در فعل و هم در قول معصوم و حکیم است، اما اگر کسی گیج هم باشد و بخواهد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را عرفی نگاه کند، نمی‌تواند اینطور تعبیر کند.

اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حداقل دویست مرتبه برای هر نماز به درِ خانه‌ی او برود و او را به نماز دعوت کند و آیه‌ی تطهیر بخواند، دیگر عرفی نیست!

اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شب‌ها برای نماز شب، پشتِ درِ خانه‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نماز بخواند، دیگر عرفی نیست!

کدام پدری که فرزند خود را دوست دارد، پشت درِ اتاق او نماز می‌خواند؟ تابحال چنین چیزی شنیده‌اید؟

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها «إخبار عن الله» می‌کردند

«یَا عَلِیُّ اُنْفُذْ لِمَا أَمَرَتْکَ بِهِ فَاطِمَهُ»[۵] عرفی نیست، اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بفرمایند: «یا علی! دستورات فاطمه را اطاعت کن» عرفی نیست. این واقعاً عجیب است.

این روایت که مرحوم امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را به این نتیجه رسانده است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها افضل هستند، بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هفتاد و پنج روز جبرئیل بر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نازل می‌شد و تسلیت می‌گفت و کلماتی می‌گفت. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این‌ها را می‌فرمود و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌نوشتند.

آن امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که اگر از علم او سخن بگویند سرها سوت می‌کشد، این‌ها را می‌نوشتند!

اگر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌خواستند چیزی یادگاری از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بنویسند، یک روز و دو روز و سه روز کافی بود، اما هفتاد و پنج روز نوشته‌اند. پس این یادگاری نیست. بلکه بعدها این به علائم امامت تبدیل شده است.

بحث می‌کردند، اگر کسی می‌گفت من امام هستند، امام می‌فرمود: اگر امام است بگویید مصحف فاطمه [سلام الله علیها] را بیاورد تا ببینیم.

به امام صادق علیه الصلاه و السلام می‌گویند یکی از عموزاده‌های شما ادّعا می‌کند که امام است، حضرت فرمودند: به او بگویید مصحف فاطمه [سلام الله علیها] را بیاورد، مادرمان برای امامت به من وصیّت کرده است.

روز عید غدیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را از جانب خدای متعال معرّفی کرد، اصالتاً «إخبار عن الله» یعنی «سخن گفتن از طرف خدا» کارِ پیغمبر است.

اگر کسی از طرف خدا سخن بگوید مردم می‌خندند، ولی اگر نخندند، عبد او می‌شوند. چون «إخبار عن الله» کارِ نبی است. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم «إخبار عن الله» کرده است، هفتاد و پنج روز مطالبی فرموده است که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نوشته‌اند.

فرض کنید ما در غدیر قصه‌ای داشتیم که می‌گفتند سلمان علی بن ابیطالب را به امامت منصوب کرد! ببینید چقدر یخ است! چه ارزشی داشت؟

فقط یک نفر می‌تواند خلافت الهیّه را مشخص کند، آن هم کسی است که «إخبار عن الله» می‌کند، «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ»،[۶] رسول هم فرمود: «ألَسْتُ أوْلَى بِکُمْ مِنْ أنْفُسِکُمْ. قَالُوا: بَلَى. قَال: مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِىٌّ مَوْلاَهُ؛ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نّصَرَهُ، وَ اخْذُل مَنْ خَذَلَه».

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: مادرمان هم امام تعیین کرده است.

آیا این جای نگاه عرفی است؟ این چه جسارتی به محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است؟ این‌ها جزو جسارت‌های به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است. خیلی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اهانت کرده‌اند، این هم از همان دست است.

امام صادق صلوات الله علیه می‌توانند استدلال کنند که به این دلیل، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که وظیفه‌ی نبی «إخبار عن الله» است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از طرف خدا فرموده است که ما امام هستیم. اما فرمودند: مادرمان فرموده است که من امام هستم.

مگر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در عالم هستی چه جایگاهی دارند که امام تعیین می‌کنند؟ اولاً باید کسی باشد که مقام «إخبار عن الله» داشته باشد، ثانیاً برای دیگران دلیل محسوب بشود.

سند امامت باید با تأیید نبی باشد، اما حضرت صادق علیه السلام می‌فرمایند که مادرمان امام تعیین کرده است.

امام خمینی رضوان الله تعالی علیه می‌فرمودند به نظر من هفتاد و پنج روز سند شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، البته خیلی‌ها به جهاتی این فرمایش ایشان را نمی‌پذیرند، یعنی خیلی‌ها نود و پنج روز را ترجیح می‌دهند، اما امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بخاطر این روایت که فرموده است هفتاد و پنج روز جبرئیل نازل می‌شد و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌نوشت و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین این مصحف را مانند قرآن نگه می‌داشتند و برای آن حجّیت قائل بودند؛ هفتاد و پنج روز را ترجیح می‌دادند.

یکی از معانی اینکه «مادرمان حجّت خدا بر ماست» درست است، این است که مادرمان امام تعیین کرده است.

در ذهن اینطور می‌آید که مگر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌توانند امام تعیین کنند؟ عرض کردیم این «إخبار عن الله» است، همانطور که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از جانب خود کاری نمی‌کنند، «وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ».[۷]

اصلاً همینکه پیغمبر حرف بزند، در آن یک «قال الله» دارد، حتّی اگر نگوید.

مانند اینکه در گوش من چیزی باشد و من هرچه آن بگوید، تکرار کنم. شما می‌بینید من می‌گویم، ولی درواقع او می‌گوید که من بگویم.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در بعضی موارد «قال الله» را می‌فرمایند، که شما می‌گویید قرآن است، بعضی موارد را «قال الله» نمی‌گوید، یعنی «قال الرسول» است، ولی در هر دو مورد هم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آن چیزی را می‌فرماید که خدای متعال می‌فرماید، «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌ * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحى»،[۸] همه‌ی آن‌ها وحی است، منتها بخشی از آن وحی قرآنی است و بخشی دیگر هم وحیِ غیرِقرآنی.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم اینطور امام تعیین کرده‌اند. اینجا اساساً تزاحم و درگیری نیست که انسان دچار گیجی شود، همه در یک راستا هستند. چون «قُلُوبُنَا أَوْعِیَهٌ لِمَشِیئَهِ اَللَّهِ»،[۹] قلوب همه‌شان ظرف مشیّت است.

لذا مانند اینکه برنامه‌ی زنده را از دو پلتفرم منتشر کنند، مثلاً هم آپارات منتشر کند و هم هیئت‌آنلاین.

آنجا ابزار پخش هم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است و هم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.

تفاوت معصوم با ما در این است که ما فکر می‌کنیم و اراده می‌کنیم، یعنی من تصمیم می‌گیرم و من عمل می‌کنم. معصوم اینطور عصمت دارد که اختیاراً مجبور است. به اختیار می‌گوید من اراده نمی‌کنم، تو اراده کن، من عمل می‌کنم.

چون حبّ و بغض معصوم، باعثه و انگیزه‌ی معصوم، همان چیزی است که خدای متعال می‌فرماید. اینطور نیست که خودش چیزی بخواهد و خدا چیز دیگری بفرماید. آن چیزی که معصوم اراده می‌کند، اراده‌ی حضرت حق است. برای همین شبیه رباتی است که حضرت حق او را کنترل می‌کند.

برای همین است که روایت می‌فرماید قول معصوم قول خداست، فعل معصوم فعل خداست.

حتّی امام صادق علیه السلام از این بالاتر فرمودند، کسی آمد و چیزی پرسید، حضرت فرمودند: اینطور نیست، علی بن ابیطالب [صلوات الله علیه] طور دیگری عمل کرده است.

آن شخص گفت: اگر فعل حضرت امیر این باشد، از نظر من غلط است.

امام صادق علیه السلام فرمودند: پس تو مخالف قول پیغمبر هستی.

یعنی وقتی فعلی از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه داریم، یعنی قول و دستوری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم داشته‌ایم. چون «أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ»،[۱۰] من مطیع امر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستم، امر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم همان امر خدای متعال است. تمایز و اختلافی در کار نیست. لذا عملِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه همان کلامِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بوده است. پس تو مخالف کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستی.

قول معصوم قول خداست، فعل معصوم فعل خداست، خشم معصوم خشم خداست، غضب معصوم غضب خداست، رضایت معصوم رضایت خداست، حبّ معصوم حبّ خداست، بغض معصوم بغض خداست. اگر دو چیز متفاوت بود که به درد نمی‌خورد.

حضرت صادق علیه السلام می‌فرمایند: اگر او ادّعای امامت می‌کند، بگو مصحف فاطمه [صلوات الله علیها] را بیاورد. او این مصحف را ندارد. این مصحف در اختیار ماست، اولاً چون ما امام هستیم، ثانیاً در آن مصحف مادرمان به من وصیّت کرده است.

اگر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها وصیّت کنند امام هفتم چه کسی باشد، این شخص همان کسی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرموده است امام هفتم چه کسی باشد.

این برای کیست؟… چون امام یعنی «جَعَلَهُ اللهُ إمَاماً». آیه ۱۲۴ سوره مبارکه بقره را ببینید، «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا».

ما از کجا باخبر بشویم که خدای متعال کسی را امام قرار داده است؟ آن کسی که «إخبار عن الله» می‌کند، می‌تواند امام تعیین کند. یعنی از جانب خدا خبر بدهد. درواقع یعنی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم امام تعیین نمی‌کند، بلکه از جانب خدای متعال خبر می‌دهد. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم از جانب خدای متعال خبر می‌دهد.

یک معنای حجّیت این است که از جانب خدای متعال خبر داده است که او امام است.

امام خمینی رضوان الله تعالی علیه می‌فرمود: از این معلوم است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از بقیّه برتر هستند.

بنده فقط نقل قول کردم، در این زمینه اظهار نظر نمی‌کنم، احدی در این عالم، بلکه عقل انبیاء نمی‌رسد اینجا چه خبر است. هر کسی سخن بگوید، اجتهاد خود را بیان می‌کند. من در این زمینه اظهار نظر نمی‌کنم، ولی ظاهر امر این است که خدای متعال و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین می‌خواستند ما بدانیم یک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هست که این نیست که چون منسب ندارد…

یک نظر مقام وزارت ندارد، به این معنا که توانایی و علم ندارد نیست، منسب امامت ندارد ولی حجّت خدا بر امامان است.

مثال‌های دیگر هم عرض کردیم، مثل اینکه عبادت کردن به نیابت از او، یا بالاتر از به نیابتِ ائمه علیهم السلام است، یا حداقل یکسان است.

این همه خبر راجع به فردی که امام و نبی نیست، معلوم است که اینجا خبری هست.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پناهگاه عالمیان

یکی دیگر از معانی اینکه می‌شود گفت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حجّت خدا بر حجج است…

خروجی این بحث چیست؟

بخشی از آن اعتقادی است.

دیگر چه خروجی دارد؟

من به شما آدرس پناهگاه می‌دهم. درواقع آدرس شاه‌پناهگاه می‌دهم، یعنی آنجایی که امام صادق علیه السلام هم پناه می‌برند. این هم از کرامتشان است.

شما نزد انسان‌هایی که چیزی از ثروت دارند بروید، نم پس نمی‌دهند. من شاعر دیده‌ام که اگر شعر خوب به دست او برسد پنهان می‌کند. زمانی که ما کنکور داشتیم، بعضی از دوستانمان اگر یک نکته‌ی خوب کنکوری پیدا می‌کردند از یکدیگر پنهان می‌کردند، یعنی اینقدر طرف سعه صدر نداشت. آن‌هایی که طلای ویژه دارند آن را در گاوصندوق قرار می‌دهند.

کَرَمِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و امام سجّاد علیه السلام این نیست که درهم و دینار می‌دادند، کَرَمشان آنجاست که اگر مطلبی بین خودشان و خدا بود، به ما هم می‌فرمودند. این کَرَم است. مثلاً مناجات شعبانیه مناجاتی است که ائمه علیهم السلام در حال خصوصی‌شان در عبادتگاه شخصی‌شان به خدا می‌گفتند.

اگر الآن نزد آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف و مرحوم بحرالعلوم رضوان الله تعالی علیه و مرحوم سیّد بن طاووس اعلی الله مقامه الشّریف می‌رفتید که می‌گویند امام زمان ارواحنا فداه را دیده‌اند، حاضر بودید چقدر بدهید که ببینید امام زمان ارواحنا فداه چه فرموده‌اند؟

حال خدای متعال به کسی چیزی فرموده است، او در اختیار ما قرار داده است! این کَرَم است، این مهربانی است.

من اساتیدی دیده‌ام که اگر کتاب چاپیِ کمیاب داشتند، آن را به اتاقی می‌بردند که اگر به کتابخانه‌ی او می‌رفتیم، آن‌ها آنجا نبود! می‌گفتند فلانی شأنیّت ندارد که این‌ها را ببیند!

انسان‌ها در این حد که یک کتاب چاپ شده را به کسی بدهند که ببیند، دریغ می‌کنند!

اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین آنچه بین خودشان و خدا هست را در اختیار ما هم قرار می‌دهند، این کَرَم است. یکی از آن کَرَم‌ها این است که گاهی به ما گفته‌اند که چه چیزی در آن مصحف فاطمه [صلوات الله علیها] هست. این کَرَم است.

پس این بحث‌ها صرفاً اعتقادی نیست، حرف‌های تئوریک نیست، درواقع پناهگاه معرّفی می‌کنم.

هر کسی نسبت به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها معرفت بیشتری داشته باشد، هر کسی پناهگاه را بیشتر بشناسد و بیشتر به آن اعتماد کند، بیشتر مراجعه می‌کند.

گاهی ما از صبح تا شب فراموش می‌کنیم یک مرتبه «یا فاطمه» بگوییم، چون توجّه نداریم که این پناهگاه است، توجّه نداریم که گنج عالم اینجاست، توجّه نداریم که حیّ است، توجّه نداریم که مراقب و مواظب است، توجّه نداریم که در حال دیدن است. البته امام هم اینطور است، امام هم شاهد اعمال ماست، امام شهید است، باطن ما را می‌بیند.

این‌ها فقط بحث‌های اعتقادی نیست.

جایی که دوربین دارد، برچسب زردی می‌زنند که روی آن نوشته است «این مکان مجهز به دوربین مداربسته است». اگر دزدی این برچسب را ببیند، دزدی نمی‌کند.

علم به اینکه من را می‌بینند، عصمت از دزدی ایجاد می‌کند. مانع دزدی می‌شود.

عصمت اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین اینطور است که چون می‌دانند خدای متعال می‌بیند گناه نمی‌کنند، البته جهات دیگری هم دارد.

اینکه ما باور کنیم و عادت کنیم که «ما را می‌بیند»، انسان دزدی نمی‌کند.

کلاً اینکه انسان‌ها آدم را ببیند، آدم مؤدّب می‌شود. حضور ادب می‌آورد. اگر ما بدانیم همیشه ما را نگاه می‌کند، مؤدّب می‌شویم. مجلس همیشه در محضر اوست، دیگر اصلاً نمی‌شود هر حرفی را زد. ادب بهمراه دارد.

این فقط یک حرف تئوریک اعتقادی نیست، این امر اثرِ عملی دارد، در رفتار پیداست. اگر کسی آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف را از نزدیک دیده باشد، می‌دیده است که او در محضر است. محضر اعالی ادب می‌آورد، عصمت هم می‌آورد.

اگر امام صادق علیه السلام روی منبر باشند، آیا شما جرأت می‌کنید دروغ بگویید؟ مسلّماً نه! حتّی اگر انسان دروغگو باشد. چون امام صادق علیه السلام که جهل ندارد که شما بخواهید دروغ بگویید.

«حجّت الله» بودن یعنی چه؟

یکی از معانی حجّت الله علی الحجج بودن این است که عرض می‌کنم.

ائمه که حجّت خدا بر ما هستند، یعنی چه؟ یعنی روز قیامت خدای متعال می‌فرماید: کاشانی! این چه حرف‌هایی بود که در این جلسه زدی؟ عرض می‌کنم: امام صادق علیه السلام فرموده بودند، من از کتاب کافی با سند صحیح عرض کردم.

اگر درست بگویم، خدای متعال می‌فرماید قبول است. حتّی اگر غلط گفته باشم، می‌فرماید چون اعتماد کردی و فکر کردی قول امام صادق علیه السلام است، از تو قبول می‌کنم.

سندی که در دادگاه قبول می‌کنند حجّت است، اگر قاضی بپرسد چرا این پول را برداشتی، طرف بگوید دوست داشتم، قاضی هم می‌گوید من هم دوست دارم تو را به زندان بیندازم. ولی اگر رسید بانک داشته باشد قبول می‌کند.

قول امام حجّت است، فعل امام حجّت است، شما به آن احتجاج می‌کنید، روز قیامت توقع ثواب دارید.

«امام حجّت خدا بر ماست»، معانی متعدده دارد.

حال «حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حجّت خدا بر حجج است»، یک مورد را گفتم، آن هم این بود که ائمه سلام الله علیهم أجمعین به کتاب حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عمل می‌کنند.

انصافاً امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بی‌راه نمی‌گوید که کسی که حجّت خدا بر دیگری است، باید تفوّقی داشته باشد، ولی من نمی‌گویم، من می‌گویم این چیزها را نمی‌دانم.

«حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حجّت خدا بر حجج است» یک معنای دیگر هم دارد که ان شاء الله فردا عرض خواهم کرد.

جلسه‌ی قبل هم وعده‌ای داده بودم که فرصت نشد آن را هم عرض کنم، فرصت نشد، ان شاء الله فردا عرض خواهم کرد.

روضه و توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه روضه‌ای خوانده‌اند که من آن روضه را هر چند سال یک مرتبه عرض می‌کنم، برای اینکه اینجا هم عرض کنم استخاره کردم که خوب آمد.

دوستانی که مرا می‌شناسند می‌دانند که من از روضه‌ای که به جاهای خطرناک برود می‌ترسم، ولی این روضه را از این جهت که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خوانده‌اند و انسان در فهم حالِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کمی فکر می‌کند، بد نیست که شنیده شود.

قبل از اینکه وارد روضه شوم مجبور هستم که چند لغت را معنا کنم.

خیلی اوقات اسم و فعل کلام عرب سه حرفی است، ریشه‌ی سه حرفی دارد. مانند صبر، زجر، بعد، قبل، خرج، ذهب و…

اگر دو حرف از این سه حرف شبیه یکدیگر باشد و یک حرف یک چیز دیگر باشد، خیلی از اوقات، لغت یک معنا می‌دهد. مانند «قَصَمَ ظَهْرِی إثْنَان»[۱۱] دو گروه پشت مرا شکستند، «عَالِمٌ مُتَهَتِّکٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّکٌ».

«قَصَمَ» یعنی شکستن. «فَصَمَ» هم یعنی شکستن. «فَسَمَ» هم شکستن است. این‌ها شکستن‌هایی با معانی مختلف است. مثلاً می‌گویند «قَصَمَ» شکستنِ صدادار است، «فَصَمَ» شکستنِ بی‌صدا.

یکی از الفاظی که معانی مختلف نزدیک به هم دارد، کلمه‌ای است که اول آن «هـ» است و پایان آن «م».

«هَزم» یعنی شکستن، «هَسم» یعنی شکستن، «هَشم» یعنی شکستن، شکستن شیء خشک. «هَرَمَ» یعنی شکستن از درون، پوک شدنِ استخوانی که در هم خرد می‌شود را «هَرَمَ» می‌گویند. «هَدَمَ» یعنی شکستن شدید مانند ساختمانی که منهدم می‌شود. «هَضَمَ» یعنی شکستن چیزی که روی آن سفت است و داخل آن نرم است، مانند سینه. اگر جلد ۳۴ کتاب «تاج العروس» را نگاه کنید، این موارد در آنجا آمده است.

نتیجه‌ی چیزی که روی آن سخت است و داخل آن نرم است بشکند، ولو اینکه آرام ترک بردارد، نقص عضو است.

این مطالب را در ذهن داشته باشید، ببینید امیرالمؤمنین صلوات الله علیه چطور روضه خوانده‌اند.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه علم امامت داشت، همه چیز را می‌دانست. ولی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رو می‌گرفت که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به علم ظاهر حس نکند. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌دید حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هر نفسی که می‌خواهد بکشد حتّی نمی‌تواند یک «آخ» بگوید، می‌دانست چه رخ داده است، اما به چشم سر ندیده بود. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم رو می‌گرفت.

وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه روبند را کنار زد، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دست خود را روی صورت گذاشته بود… تا جایی که توانست مخفی کرد… تا زمانی که آن بدنِ سبک را روی مغتسل گذاشت، آنجا برای غسل دادن مجبور بود دست بکشد، هر چیزی را که به علم الهی می‌دانست، با لمس هم فهمید، لذا وقتی بدنِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در قبر گذاشت، روضه‌ای برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خواند.

حضرت زینب کبری سلام الله علیها هم از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه یاد گرفت که در کربلا اینطور عرض کرد «یَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَیْکَ مَلِیکُ اَلسَّمَاءِ هَذَا حُسَیْنٌ بِالْعَرَاءِ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ».[۱۲]

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بالای سرِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نشست، عرض کرد: «اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ مِنِّی وَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ مِنِ اِبْنَتِکَ وَ حَبِیبَتِکَ»[۱۳] از طرف خودم و از طرف این دختر شما به شما سلام می‌کنم…

بعد عباراتی فرمود، «کَمْ مِنْ غَلِیلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِیلاً» فاطمه‌ات دردها داشت که به زبان نیاورد…

بعد اینطور عرض کرد: از فاطمه‌ات بپرس، «فَاسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ» حال او را بپرس، «سَتُنَبِّئُکَ اِبْنَتُکَ» دختر شما به شما خواهد گفت، که به من نگفت، من دست کشیدم و فهمیدم، «سَتُنَبِّئُکَ اِبْنَتُکَ» دختر شما به شما خواهد گفت، «بِتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَیَّ وَ عَلَى هَضْمِهَا» دختر شما به شما خواهد گفت که امّت او را درهم شکستند…


[۱]– سوره‌ مبارکه غافر، آیه ۴۴٫

[۲]– سوره‌ مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۳]– الصّحیفه السّجّادیّه، ص ۹۸٫

[۴] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۴۵ (إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَهُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَهٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ)

[۵] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۲۲ ، صفحه ۴۸۴ (وَ بِالْإِسْنَادِ اَلْمُتَقَدِّمِ عَنْ عِیسَى اَلضَّرِیرِ عَنِ اَلْکَاظِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی فَمَا کَانَ بَعْدَ خُرُوجِ اَلْمَلاَئِکَهِ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ فَقَالَ ثُمَّ دَعَا عَلِیّاً وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ وَ قَالَ لِمَنْ فِی بَیْتِهِ اُخْرُجُوا عَنِّی وَ قَالَ لِأُمِّ سَلَمَهَ کُونِی عَلَى اَلْبَابِ فَلاَ یَقْرَبْهُ أَحَدٌ فَفَلَعَتْ ثُمَّ قَالَ یَا عَلِیُّ اُدْنُ مِنِّی فَدَنَا مِنْهُ فَأَخَذَ بِیَدِ فَاطِمَهَ فَوَضَعَهَا عَلَى صَدْرِهِ طَوِیلاً وَ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ بِیَدِهِ اَلْأُخْرَى فَلَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْکَلاَمَ غَلَبَتْهُ عَبْرَتُهُ فَلَمْ یَقْدِرْ عَلَى اَلْکَلاَمِ فَبَکَتْ فَاطِمَهُ بُکَاءً شَدِیداً وَ عَلِیٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ لِبُکَاءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَتْ فَاطِمَهُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَدْ قَطَعْتَ قَلْبِی وَ أَحْرَقْتَ کَبِدِی لِبُکَائِکَ یَا سَیِّدَ اَلنَّبِیِّینَ مِنَ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ وَ یَا أَمِینَ رَبِّهِ وَ رَسُولَهُ وَ یَا حَبِیبَهُ وَ نَبِیَّهُ مَنْ لِوُلْدِی بَعْدَکَ وَ لِذُلٍّ یَنْزِلُ بِی بَعْدَکَ مَنْ لِعَلِیٍّ أَخِیکَ وَ نَاصِرِ اَلدِّینِ مَنْ لِوَحْیِ اَللَّهِ وَ أَمْرِهِ ثُمَّ بَکَتْ وَ أَکَبَّتْ عَلَى وَجْهِهِ فَقَبَّلَتْهُ وَ أَکَبَّ عَلَیْهِ عَلِیٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ فَرَفَعَ رَأْسَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلَیْهِمْ وَ یَدُهَا فِی یَدِهِ فَوَضَعَهَا فِی یَدِ عَلِیٍّ وَ قَالَ لَهُ یَا أَبَا اَلْحَسَنِ هَذِهِ وَدِیعَهُ اَللَّهِ وَ وَدِیعَهُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ عِنْدَکَ فَاحْفَظِ اَللَّهَ وَ اِحْفَظْنِی فِیهَا وَ إِنَّکَ لِفَاعِلُهُ یَا عَلِیُّ هَذِهِ وَ اَللَّهِ سَیِّدَهُ نِسَاءِ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ مِنَ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ هَذِهِ وَ اَللَّهِ مَرْیَمُ اَلْکُبْرَى أَمَا وَ اَللَّهِ مَا بَلَغَتْ نَفْسِی هَذَا اَلْمَوْضِعَ حَتَّى سَأَلْتُ اَللَّهَ لَهَا وَ لَکُمْ فَأَعْطَانِی مَا سَأَلْتُهُ یَا عَلِیُّ اُنْفُذْ لِمَا أَمَرَتْکَ بِهِ فَاطِمَهُ فَقَدْ أَمَرْتُهَا بِأَشْیَاءَ أَمَرَ بِهَا جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ اِعْلَمْ یَا عَلِیُّ أَنِّی رَاضٍ عَمَّنْ رَضِیَتْ عَنْهُ اِبْنَتِی فَاطِمَهُ وَ کَذَلِکَ رَبِّی وَ مَلاَئِکَتُهُ یَا عَلِیُّ وَیْلٌ لِمَنْ ظَلَمَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنِ اِبْتَزَّهَا حَقَّهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ هَتَکَ حُرْمَتَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ أَحْرَقَ بَابَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ آذَى خَلِیلَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ شَاقَّهَا وَ بَارَزَهَا اَللَّهُمَّ إِنِّی مِنْهُمْ بَرِیءٌ وَ هُمْ مِنِّی بُرَآءُ ثُمَّ سَمَّاهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ ضَمَّ فَاطِمَهَ إِلَیْهِ وَ عَلِیّاً وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ وَ قَالَ اَللَّهُمَّ إِنِّی لَهُمْ وَ لِمَنْ شَایَعَهُمْ سِلْمٌ وَ زَعِیمٌ بِأَنَّهُمْ یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّهَ وَ عَدُوٌّ وَ حَرْبٌ لِمَنْ عَادَاهُمْ وَ ظَلَمَهُمْ وَ تَقَدَّمَهُمْ أَوْ تَأَخَّرَ عَنْهُمْ وَ عَنْ شِیعَتِهِمْ زَعِیمٌ بِأَنَّهُمْ یَدْخُلُونَ اَلنَّارَ ثُمَّ وَ اَللَّهِ یَا فَاطِمَهُ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى ثُمَّ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى ثُمَّ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى قَالَ عِیسَى فَسَأَلْتُ مُوسَى عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ قُلْتُ إِنَّ اَلنَّاسَ قَدْ أَکْثَرُوا فِی أَنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَمَرَ أَبَا بَکْرٍ أَنْ یُصَلِّیَ بِالنَّاسِ ثُمَّ عُمَرَ فَأَطْرَقَ عَنِّی طَوِیلاً ثُمَّ قَالَ لَیْسَ کَمَا ذَکَرُوا وَ لَکِنَّکَ یَا عِیسَى کَثِیرُ اَلْبَحْثِ عَنِ اَلْأُمُورِ وَ لاَ تَرْضَى عَنْهَا إِلاَّ بِکَشْفِهَا فَقُلْتُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی إِنَّمَا أَسْأَلُ عَمَّا أَنْتَفِعُ بِهِ فِی دِینِی وَ أَتَفَقَّهُ مَخَافَهَ أَنْ أَضَلَّ وَ أَنَا لاَ أَدْرِی وَ لَکِنْ مَتَى أَجِدُ مِثْلَکَ یَکْشِفُهَا لِی فَقَالَ إِنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمَّا ثَقُلَ فِی مَرَضِهِ دَعَا عَلِیّاً فَوَضَعَ رَأْسَهُ فِی حَجْرِهِ وَ أُغْمِیَ عَلَیْهِ وَ حَضَرَتِ اَلصَّلاَهُ فَأُؤْذِنَ بِهَا فَخَرَجَتْ عَائِشَهُ فَقَالَتْ یَا عُمَرُ اُخْرُجْ فَصَلِّ بِالنَّاسِ فَقَالَ أَبُوکِ أَوْلَى بِهَا فَقَالَتْ صَدَقْتَ وَ لَکِنَّهُ رَجُلٌ لَیِّنٌ وَ أَکْرَهُ أَنْ یُوَاثِبَهُ اَلْقَوْمُ فَصَلِّ أَنْتَ فَقَالَ لَهَا عُمَرُ بَلْ یُصَلِّی هُوَ وَ أَنَا أَکْفِیهِ إِنْ وَثَبَ وَاثِبٌ أَوْ تَحَرَّکَ مُتَحَرِّکٌ مَعَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُغْمًى عَلَیْهِ لاَ أَرَاهُ یُفِیقُ مِنْهَا وَ اَلرَّجُلُ مَشْغُولٌ بِهِ لاَ یَقْدِرُ أَنْ یُفَارِقَهُ یُرِیدُ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَبَادِرْهُ بِالصَّلاَهِ قَبْلَ أَنْ یُفِیقَ فَإِنَّهُ إِنْ أَفَاقَ خِفْتُ أَنْ یَأْمُرَ عَلِیّاً بِالصَّلاَهِ فَقَدْ سَمِعْتُ مُنَاجَاتِهِ مُنْذُ اَللَّیْلَهِ وَ فِی آخِرِ کَلاَمِهِ اَلصَّلاَهَ اَلصَّلاَهَ قَالَ فَخَرَجَ أَبُو بَکْرٍ لِیُصَلِّیَ بِالنَّاسِ فَأَنْکَرَ اَلْقَوْمُ ذَلِکَ ثُمَّ ظَنُّوا أَنَّهُ بِأَمْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَلَمْ یُکَبِّرْ حَتَّى أَفَاقَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قَالَ اُدْعُوا لِیَ اَلْعَبَّاسَ فَدُعِیَ فَحَمَلَهُ هُوَ وَ عَلِیٌّ فَأَخْرَجَاهُ حَتَّى صَلَّى بِالنَّاسِ وَ إِنَّهُ لَقَاعِدٌ ثُمَّ حُمِلَ فَوُضِعَ عَلَى مِنْبَرِهِ فَلَمْ یَجْلِسْ بَعْدَ ذَلِکَ عَلَى اَلْمِنْبَرِ وَ اِجْتَمَعَ لَهُ جَمِیعُ أَهْلِ اَلْمَدِینَهِ مِنَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ حَتَّى بَرَزَتِ اَلْعَوَاتِقُ مِنْ خُدُورِهِنَّ فَبَیْنَ بَاکٍ وَ صَائِحٍ وَ صَارِخٍ وَ مُسْتَرْجِعٍ وَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَخْطُبُ سَاعَهً وَ یَسْکُتُ سَاعَهً وَ کَانَ مِمَّا ذَکَرَ فِی خُطْبَتِهِ أَنْ قَالَ یَا مَعْشَرَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ مَنْ حَضَرَنِی فِی یَوْمِی هَذَا وَ فِی سَاعَتِی هَذِهِ مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ فَلْیُبَلِّغْ شَاهِدُکُمُ اَلْغَائِبَ أَلاَ قَدْ خَلَّفْتُ فِیکُمْ کِتَابَ اَللَّهِ فِیهِ اَلنُّورُ وَ اَلْهُدَى وَ اَلْبَیَانُ مَا فَرَّطَ اَللَّهُ فِیهِ مِنْ شَیْءٍ حُجَّهُ اَللَّهِ لِی عَلَیْکُمْ وَ خَلَّفْتُ فِیکُمُ اَلْعَلَمَ اَلْأَکْبَرَ عَلَمَ اَلدِّینِ وَ نُورَ اَلْهُدَى وَصِیِّی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ أَلاَ هُوَ حَبْلُ اَللَّهِ فَاعْتَصِمُوا بِهِ جَمِیعاً وَ لاٰ تَفَرَّقُوا  عَنْهُ وَ اُذْکُرُوا نِعْمَتَ اَللّٰهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدٰاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوٰاناً  أَیُّهَا اَلنَّاسُ هَذَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ کَنْزُ اَللَّهِ اَلْیَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْیَوْمِ مَنْ أَحَبَّهُ وَ تَوَلاَّهُ اَلْیَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْیَوْمِ فَقَدْ أَوْفىٰ بِمٰا عٰاهَدَ عَلَیْهُ اَللّٰهَ  وَ أَدَّى مَا وَجَبَ عَلَیْهِ وَ مَنْ عَادَاهُ اَلْیَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْیَوْمِ جَاءَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ أَعْمَى وَ أَصَمَّ لاَ حُجَّهَ لَهُ عِنْدَ اَللَّهِ أَیُّهَا اَلنَّاسُ لاَ تَأْتُونِی غَداً بِالدُّنْیَا تَزِفُّونَهَا زَفّاً وَ یَأْتِی أَهْلُ بَیْتِی شُعْثاً غُبْراً مَقْهُورِینَ مَظْلُومِینَ تَسِیلُ دِمَاؤُهُمْ أَمَامَکُمْ وَ بِیعَاتِ اَلضَّلاَلَهِ وَ اَلشُّورَى لِلْجَهَالَهِ أَلاَ وَ إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ لَهُ أَصْحَابٌ وَ آیَاتٌ قَدْ سَمَّاهُمُ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ وَ عَرَّفْتُکُمْ وَ بَلَّغَتْکُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ وَ لٰکِنِّی أَرٰاکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ  لاَ تَرْجِعُنَّ بَعْدِی کُفَّاراً مُرْتَدِّینَ مُتَأَوِّلِینَ لِلْکِتَابِ عَلَى غَیْرِ مَعْرِفَهٍ وَ تَبْتَدِعُونَ اَلسُّنَّهَ بِالْهَوَى لِأَنَّ کُلَّ سُنَّهٍ وَ حَدَثٍ وَ کَلاَمٍ خَالَفَ اَلْقُرْآنَ فَهُوَ رَدٌّ وَ بَاطِلٌ اَلْقُرْآنُ إِمَامٌ هُدًى وَ لَهُ قَائِدٌ یَهْدِی إِلَیْهِ وَ یَدْعُو إِلَیْهِ بِالْحِکْمَهِ وَ اَلْمَوْعِظَهِ اَلْحَسَنَهِ  وَلِیُّ اَلْأَمْرِ بَعْدِی وَلِیُّهُ وَ وَارِثُ عِلْمِی وَ حِکْمَتِی وَ سِرِّی وَ عَلاَنِیَتِی وَ مَا وَرِثَهُ اَلنَّبِیُّونَ مِنْ قَبْلِی وَ أَنَا وَارِثٌ وَ مُوَرِّثٌ فَلاَ تَکْذِبَنَّکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَیُّهَا اَلنَّاسُ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی فَإِنَّهُمْ أَرْکَانُ اَلدِّینِ وَ مَصَابِیحُ اَلظُّلَمِ وَ مَعْدِنُ اَلْعِلْمِ عَلِیٌّ أَخِی وَ وَارِثِی وَ وَزِیرِی وَ أَمِینِی وَ اَلْقَائِمُ بِأَمْرِی وَ اَلْمُوفِی بِعَهْدِی عَلَى سُنَّتِی – أَوَّلُ اَلنَّاسِ بِی إِیمَاناً وَ آخِرُهُمْ عَهْداً عِنْدَ اَلْمَوْتِ وَ أَوْسَطُهُمْ لِی لِقَاءً یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فَلْیُبَلِّغْ شَاهِدُکُمْ غَائِبَکُمْ أَلاَ وَ مَنْ أَمَّ قَوْماً إِمَامَهً عَمْیَاءَ وَ فِی اَلْأُمَّهِ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَقَدْ کَفَرَ أَیُّهَا اَلنَّاسُ وَ مَنْ کَانَتْ لَهُ قِبَلِی تَبِعَهٌ فَهَا أَنَا وَ مَنْ کَانَتْ لَهُ عُدَّهٌ فَلْیَأْتِ فِیهَا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ فَإِنَّهُ ضَامِنٌ لِذَلِکَ کُلِّهِ حَتَّى لاَ یَبْقَى لِأَحَدٍ عَلَیَّ تِبَاعَهٌ .)

[۶] سوره مبارکه مائده، آیه ۶۷ (یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ)

[۷] سوره مبارکه ص، آیه ۸۶ (قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ)

[۸] سوره مبارکه نجم، آیات ۳ و ۴

[۹] الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم ، جلد ۲ ، صفحه ۲۱۰ (جَاءَ کَامِلٌ اَلْمَدَنِیُّ یَسْأَلُ اَلْعَسْکَرِیَّ عَنْ مَقَالَهِ اَلْمُفَوِّضَهِ قَالَ فَلَمَّا وَصَلْتُ قُلْتُ فِی نَفْسِی أَرَى أَنَّهُ لَنْ یَدْخُلَ اَلْجَنَّهَ إِلاَّ أَهْلُ اَلْمَعْرِفَهِ مِمَّنْ عَرَفَ مَعْرِفَتِی فَخَرَجَ فَتًى إِلَیْنَا اِبْنُ أَرْبَعِ سِنِینَ وَ نَحْوِهَا فَقَالَ مُبْتَدِئاً بِاسْمِی جِئْتَ تَسْأَلُ عَنْ أَنَّهُ هَلْ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ إِلاَّ مَنْ قَالَ بِمَقَالَتِکَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ إِذَا یَقِلُّ دَاخِلُهَا وَ اَللَّهِ لَیَدْخُلَنَّهَا قَوْمٌ یُقَالُ لَهُمْ اَلْحَقِّیَّهُ یَحْلِفُونَ بِحَقِّ عَلِیٍّ وَ لاَ یَعْرِفُونَ حَقَّهُ وَ جِئْتَ تَسْأَلُ عَنْ مَقَالَهِ اَلْمُفَوِّضَهِ کَذَبُوا بَلْ قُلُوبُنَا أَوْعِیَهٌ لِمَشِیئَهِ اَللَّهِ قَالَ فَنَظَرَ إِلَیَّ اَلْعَسْکَرِیُّ وَ قَالَ مَا جُلُوسُکَ وَ قَدْ أَنْبَأَکَ بِحَاجَتِکَ اَلْحُجَّهُ مِنْ بَعْدِی وَ أَسْنَدَ ذَلِکَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ اَلْأَنْصَارِیِّ قَالَ أَبُو نُعَیْمٍ وَ حَدَّثَنِی کَامِلٌ بِذَلِکَ وَ رَوَاهُ أَیْضاً أَحْمَدُ بْنُ عَلِیٍّ بِرِجَالِهِ إِلَى أَبِی نُعَیْمٍ)

[۱۰] إثبات الهداه بالنصوص و المعجزات ، جلد ۵ ، صفحه ۳۷۵

[۱۱] منیه المرید فی أدب المفید و المستفید ، جلد ۱ ، صفحه ۱۸۱ (وَ قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قَصَمَ ظَهْرِی عَالِمٌ مُتَهَتِّکٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّکٌ فَالْجَاهِلُ یَغُشُّ اَلنَّاسَ بِتَنَسُّکِهِ وَ اَلْعَالِمُ یُنَفِّرُهُمْ بِتَهَتُّکِهِ)

[۱۲] مثیر الأحزان ، جلد ۱ ، صفحه ۸۴ (قَالَ قُرَّهُ بْنُ قَیْسٍ : فَلَمْ أَنْسَ قَوْلَ زَیْنَبَ اِبْنَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حِینَ مَرَّتْ بِأَخِیهَا صَرِیعاً وَ هِیَ تَقُولُ یَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَیْکَ مَلِیکُ اَلسَّمَاءِ هَذَا حُسَیْنٌ بِالْعَرَاءِ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ مُقَطَّعُ اَلْأَعْضَاءِ یَا مُحَمَّدَاهْ وَ بَنَاتُکَ سَبَایَا وَ ذُرِّیَّتُکَ قَتْلَى تَسْفِی عَلَیْهِمُ اَلصَّبَا . فَأَبْکَتْ کُلَّ صَدِیقٍ وَ عَدُوٍّ .)

[۱۳] الأمالی (للمفید) ، جلد ۱ ، صفحه ۲۸۱ (قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلرَّازِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْهُرْمُزَانِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا مَرِضَتْ فَاطِمَهُ بِنْتُ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَصَّتْ إِلَى عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ أَنْ یَکْتُمَ أَمْرَهَا وَ یُخْفِیَ خَبَرَهَا وَ لاَ یُؤْذِنَ أَحَداً بِمَرَضِهَا فَفَعَلَ ذَلِکَ وَ کَانَ یُمَرِّضُهَا بِنَفْسِهِ وَ تُعِینُهُ عَلَى ذَلِکَ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ رَحِمَهَا اَللَّهُ عَلَى اِسْتِسْرَارٍ بِذَلِکَ کَمَا وَصَّتْ بِهِ – فَلَمَّا حَضَرَتْهَا اَلْوَفَاهُ وَصَّتْ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ یَتَوَلَّى أَمْرَهَا وَ یَدْفِنَهَا لَیْلاً وَ یُعَفِّیَ قَبْرَهَا فَتَوَلَّى ذَلِکَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ دَفَنَهَا وَ عَفَّى مَوْضِعَ قَبْرِهَا فَلَمَّا نَفَضَ یَدَهُ مِنْ تُرَابِ اَلْقَبْرِ هَاجَ بِهِ اَلْحُزْنُ فَأَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّیْهِ وَ حَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ مِنِّی وَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ مِنِ اِبْنَتِکَ وَ حَبِیبَتِکَ – وَ قُرَّهِ عَیْنِکَ وَ زَائِرَتِکَ وَ اَلْبَائِتَهِ فِی اَلثَّرَى بِبُقْعَتِکَ وَ اَلْمُخْتَارِ لَهَا اَللَّهُ سُرْعَهَ اَللَّحَاقِ بِکَ قَلَّ یَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی وَ ضَعُفَ عَنْ سَیِّدَهِ اَلنِّسَاءِ تَجَلُّدِی- إِلاَّ أَنَّ فِی اَلتَّأَسِّی لِی بِسُنَّتِکَ وَ اَلْحُزْنِ اَلَّذِی حَلَّ بِی بِفِرَاقِکَ مَوْضِعَ اَلتَّعَزِّی – فَلَقَدْ وَسَّدْتُکَ فِی مَلْحُودِ قَبْرِکَ بَعْدَ أَنْ فَاضَتْ نَفْسُکَ عَلَى صَدْرِی وَ غَمَّضْتُکَ بِیَدِی وَ تَوَلَّیْتُ أَمْرَکَ بِنَفْسِی نَعَمْ وَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ أَنْعَمُ اَلْقَبُولِ – إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَیْهِ رٰاجِعُونَ  – لَقَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِیعَهُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِینَهُ وَ اُخْتُلِسَتِ اَلزَّهْرَاءُ فَمَا أَقْبَحَ اَلْخَضْرَاءَ وَ اَلْغَبْرَاءَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ – لاَ یَبْرَحُ اَلْحُزْنُ مِنْ قَلْبِی أَوْ یَخْتَارَ اَللَّهُ لِی دَارَکَ اَلَّتِی أَنْتَ فِیهَا مُقِیمٌ کَمَدٌ مُقَیِّحٌ وَ هَمٌّ مُهَیِّجٌ سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَیْنَنَا وَ إِلَى اَللَّهِ أَشْکُو – وَ سَتُنَبِّئُکَ اِبْنَتُکَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَیَّ وَ عَلَى هَضْمِهَا حَقَّهَا فَاسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ فَکَمْ مِنْ غَلِیلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِیلاً وَ سَتَقُولُ وَ یَحْکُمُ اَللَّهُ وَ هُوَ خَیْرُ اَلْحٰاکِمِینَ  سَلاَمٌ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ سَئِمٍ وَ لاَ قَالٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَهٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ اَلصَّابِرِینَ وَ اَلصَّبْرُ أَیْمَنُ وَ أَجْمَلُ وَ لَوْ لاَ غَلَبَهُ اَلْمُسْتَوْلِینَ عَلَیْنَا لَجَعَلْتُ اَلْمُقَامَ عِنْدَ قَبْرِکَ لِزَاماً وَ لَلَبِثْتُ عِنْدَهُ مَعْکُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ اَلثَّکْلَى عَلَى جَلِیلِ اَلرَّزِیَّهِ فَبِعَیْنِ اَللَّهِ تُدْفَنُ اِبْنَتُکَ سِرّاً وَ تُهْتَضَمُ حَقَّهَا قَهْراً وَ تُمْنَعُ إِرْثَهَا جَهْراً وَ لَمْ یَطُلِ اَلْعَهْدُ وَ لَمْ یَخْلُ مِنْکَ اَلذِّکْرُ فَإِلَى اَللَّهِ یَا رَسُولَ اَللَّهِ اَلْمُشْتَکَى وَ فِیکَ أَجْمَلُ اَلْعَزَاءِ – وَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْکَ وَ عَلَیْهَا وَ رَحْمَهُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ .)