حجت الاسلام کاشانی روز یکشنبه مورخ ۱۱ دی ماه ۱۴۰۱ در بیت الزهرا سلام الله علیها به ادامه سخنرانی با موضوع “درنگی در معنای حجّت، با تکیه بر حجیّت حضرت زهرا سلام الله علیها بر امامان علیهم السلام” پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می شود.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»
«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۲]
«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى».[۳]
مقدّمه
عرض ادب به ساحت مقدّس و مبارک حضرت بقیه الله اعظم روحی و ارواح العالمین له الفداه و عجّل الله تعالی فرجه الشریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
مرور جلسات گذشته
ما دو بحث را همزمان با یکدیگر پیش بردیم، یک بحث معنای حجیّت، اینکه اصلاً اصل ارتباط ما با معصوم به این حجیّت است، به بهانهی فاطمیّه عرض کردیم که یکی از این حجّتها حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها است، بلکه حجّه الله علی الحجج است.
مباحث زیادی گذشت که نمیشود همهی آنها را تکرار کرد، عرض کردیم یک معنای حجّت که دو طرفه است، مانند سند برای دادگاه است.
صدیقه طاهره سلام الله علیها سندِ امامت است، هم اعتقاد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به امامت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سند و مصحح امامتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، هم امام تعیین کرده است، وصیّت کرده است، هم واسطهی علم اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است که واسطهی علم حجّت است، هم واسطهی فیض بر اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است که حجّت است، در نتیجه اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین در پناه او هستند.
حجّت یک معنایی هم دارد که این رابطهی ما با حضرت ولی عصر ارواحنا فداه را معلوم میکند، رابطهی ما با حجّتِ حیّ، در ذهن ما همان معانیِ گذشته است، یعنی آنچه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بفرمایند ما عمل میکنیم، آن چیزی را هم که بفرمایند انجام ندهید را انجام نمیدهیم، روز قیامت هم عرض میکنیم که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند.
امام زمان ارواحنا فداه واسطهی فیض است، به برکت او آسمان روی زمین نمیآید، به برکت او باران نازل میشود، به برکت او روزی میخوریم، به برکت او میبینیم، به برکت او میایستیم، به برکت و مینشینیم، به برکت او میشنویم، همهی عالم به برکت اوست، او واسطهی فیض است، روایات تعبیرِ «حجاب الله» دارد. این برای همهی ائمه علیهم السلام است. واسطهی علم هستند، علم از آنها یاد گرفته میشود، یک مثال کوچک این است که بر سرِ سفرهی نهج البلاغه هستیم، نهج البلاغه به نسبتِ علمِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، نسبتِ قطره به دریا هم ندارد.
یک معنای حجیّت خیلی تربیتی است، طرفینی هم نیست، و اگر مسئلهی غیبت نبود بشر به این راحتی این موضوع را نمیفهمید، و این از آن چیزهایی است که برادران مظلومِ غیرشیعه (مظلوم از این جهت که حقایق به آنها نرسیده است، ما تبلیغ نکردهایم و عدّهای هم مانع شدهاند) پاسخی برای آن ندارند.
بحث این جلسه بصورت مستقل هم یک بحث مفصل است.
اهمیّت وجود حجّت
در قرآن کریم آیهای هست که برای بحث ولایت از این آیه کم بحث میشود و مورد استناد قرار میگیرد.
یک چیزی هست که در جهان اسلام کسی بجز شیعیان برای آن جواب ندارد، اگر دیگران جواب دادهاند هم درواقع جواب ما را دادهاند!
اگر بنا بر این بود که خدای متعال بشر را به یک متن حواله بدهد، برای خدای متعال هیچ کاری نداشت که این کار را کند، چرا این کار را نکرد؟
کتاب که نور است و برهان است و فرقان است و حق است و احسن القصص هست و شافع است و مشفع است و عظیم الشأن است و ان شاء الله خدای متعال ما را با او انس بدهد و دل ما را به نور قرآن کریم روشن کند، اما این به تنهایی برای هدایت کافی نیست.
«إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ»،[۴] چرا میگویی کافی نیست؟
این قرآن که کتاب ناطق است، در روایات به آن هم ناطق گفتهاند و هم صامت، هر کدام به یک حیث؛ این قرآن هدایت میکند، ولی کافی نیست، اگر کافی بود پیغمبر نیاز نبود، اگر کافی بود حدیث ثقلین نبود، فرمود: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض»، چرا دو مورد را فرمود؟ استناد آن به یک آیه است.
خدای متعال میفرماید اگر کسی بخواهد حقیقت را بفهمد و کافر نشود، کافر کسی است که حقیقت را فهمیده است و انکار نکرده است، میفرماید: «کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَیْکُمْ آیَاتُ اللَّهِ وَفِیکُمْ رَسُولُهُ»[۵] چگونه کافر شدید که آیات خدا برای شما خوانده میشود و رسول خدا هم حاضر است؟
یعنی برای اینکه شما کافر نشوید یک متن و یک شخص لازم است.
هیچ جایی در دنیا یک متن را محور نمیکنند، چون بر سر متن اختلاف پیش میآید، هر جایی که متن را قانون قرار دهند، برای آن مفسّر تعیین میکنند، وگرنه اختلاف پیش میآید، همه جا همین است. یا به شورای نگهبان و فلان جمعیت واگذار میکنند و یا به قاضی، یعنی حرف قاضی معیار است.
خدای متعال میفرماید: «کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَیْکُمْ آیَاتُ اللَّهِ وَفِیکُمْ رَسُولُهُ»، وقتی قرآن هست، آیات خدا بر شما تلاوت میشود، و رسول هم حضور دارد…
متن تنها فایدهای ندارد، اولاً کتاب باید به چه کسی نازل شود؟ ثانیاً وقتی کتاب بر شما خوانده میشود، ای پیغمبر! من تو را فرستادم «لِتُبَیِّنَ لَهُمُ»[۶] که تبیین کنی.
مثال میزنم تا ببینید.
مثلاً «أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا»،[۷] خدا بیع را حلال کرد. مصداق بیع چیست؟ مطالبی میفرماید. میفرماید فلان و فلان و فلان مصداقِ بیع نیست. یعنی درواقع پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مصادیق بیع و ربا را مشخص میکند. تبیین و بیان و مصداق و تعیین مصداق و تطبیق برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است.
خدای متعال میفرماید: «کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَیْکُمْ آیَاتُ اللَّهِ وَفِیکُمْ رَسُولُهُ»، قرآن خوانده میشود و رسول هم هست.
وقتی رسول از دنیا رفت، باید چه جوابی بدهیم؟ یعنی آیا مردم بیست و سه سال ویژگی خاصی داشتند که پیغمبر داشتند؟
وقتی غیرشیعیان به این آیه میرسند پاسخی ندارند.
یعنی زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم کتاب بود و هم نفس مبارک ختمیمرتب، اما امروز کتاب هست و بعضی از متونی که منسوب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است؟ برای اختلاف باید چکار کرد؟
«وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا»،[۸] وقتی گناه میکردند نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میآمدند تا رسول خدا برایشان استغفار کند.
ما چه بگوییم؟ آیا این انصاف است؟ یعنی آیا ما رها شدهایم؟
«نظام الدین شیرازی» معتزلی است، میگوید من جواب را پیدا کردم، «کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَیْکُمْ آیَاتُ اللَّهِ»… حال به بحث حجّت میرسیم، پیغمبر فرمود «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی»، یعنی باید شخص باشد، فرمود «کتاب خدا و اهل بیت» نه «حدیث اهل بیت»! یعنی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای بعد از خود هم تعیین کردهاند.
اگر من بخواهم نظام الدین معتزلی مفسر را کمک کنم اینطور میگویم، بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چه شد؟ میگوید «کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَیْکُمْ آیَاتُ اللَّهِ» وَ فیکُم نَفسُ رَسُولِهِ، نفس رسول هست! وقتی نفس رسول هست یعنی درواقع خودِ رسول هست. اینطور تا سال چهل را پیش رفتهایم.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در مورد امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و امام حسین صلوات الله علیه هم فرمودند «مِنِّی وَ أنَا مِنُهُمَا».
در مورد بعد از امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه چطور؟
مجبور است در مبنای ما یک به یک تا امام حسن عسکری علیه السلام پیش بیاید، وگرنه گیر میکند. اینطور دویست سال را هم رد کردهایم. حال به سال ۲۶۰ آمدهایم، «کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَیْکُمْ آیَاتُ اللَّهِ» و بعد توقف؟!
ضرورت وجود امام حیّ از آیه «کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَیْکُمْ آیَاتُ اللَّهِ وَفِیکُمْ رَسُولُهُ» محرز است.
دورهی ما دورهی اوجِ ثروت است، فِیکُم حَقِیقَهِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍ وَ فَاطِمَه، وَالحَسَنِ وَالحُسَین… الآن گنج عظما هست، همه با هم یکجا هستند. در روایات هست که حضرت حجّت ارواحنا فداه همهی حقیقتِ همه است.
این پاسخ به دیگران.
دهها نوع بحث از مهدویت هست، این هم یک نوع.
ولایت باطنی
اما آن چیزی که مهم است و اثرِ تربیتی دارد، میگوید «ما که حضرت را نمیبینیم چطور حجّت است؟».
تا جلسات قبل میگفتیم «حجّت» یعنی میشود در دادگاه به این سند استناد کرد، حال ما به چه چیزی استناد کنیم؟ به چه گفت و شنودی؟
جلسات قبل عرض کردیم که خیلی از اوقات «حجّت» طرفینی است، یعنی سندی که من قبول دارم و خدا هم قبول دارد. حال ما که امام زمان ارواحنا فداه را نمیبینیم چطور حجّت است؟
این مدل حجّتی که امام زمان ارواحنا فداه الآن هستند، ائمهی قبلی هم بودند، شما هم میدانید، ولی به برکتِ غیبت فهم شده است.
هنگامی که امام کاظم علیه السلام چند سال زندان بود، آن زمان چه کسی حجّت بود؟
آن زمانی که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را خانهنشین کردند و خیلی از کارها به دست حضرت نبود، چه کسی حجّت بود؟
در زمان ائمه علیهم السلام آن کسانی که در شهرهای دیگر بودند، مثلاً حضرت مدینه بودند و برخی از مسلمین در مصر، چه کسی حجّت بود؟ آن زمان هم این معنا بود، اما فهم ما به برکت غیبت دقیق شده است.
یک معنای حجّت، حجّتِ طرفینی است، به آن «حجّت ظاهر» میگویند.
یک معنای حجّت، حجّتِ باطن است. عقل حجّتِ باطن است.
یعنی برای من مثل روز روشن است، روز قیامت خدای متعال میفرماید عقل خودت چه میگفت؟
شما نمیدانید عقل من چه میگفت، ولی خدای متعال روز قیامت با همین عقل مرا محاکمه میکند.
امامی که امام بر مردم است به دو نحوه اداره میکند، یک نحو ادارهی ظاهری. یک نحو ادارهی باطنی است، ملکوتی است، ولایت وجودی است، به این موضوع ولایت تکوینی هم میگویند. یعنی هم شما، هم هزار و سیصد سال قبل، زمانی که مردمی زمان حیات ائمهی دیگر بودند، به هر شهر عالم که بروی میتوانی به امام حیّ خودت سلام کنی، هیچ وقت این ارتباط قطع نمیشود، اگر این ارتباط قطع بشود ما نابود هستیم، «مَقَامَ اَلْحُجَّهِ وَ لَوْ لاَ ذَلِکَ لَسَاخَتِ اَلْأَرْضُ بِأَهْلِهَا»،[۹] این خط قطع نمیشود.
این چه خطی است که قطع نمیشود؟ ولایت وجودی معصوم است. همهی ما در حضرت علوی و حضرت مهدوی هستیم، همه در محضر هستیم. ما به امام عرض میکنیم «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ناظِرَ شَجَرَهِ طُوبى وَسِدْرَهِ الْمُنْتَهى»، امام همه جا را میبیند، اگر همهی عالم همزمان با امام حرف بزنند قاطی نمیشود، اینها از واضحات اعتقادی شماست.
وقتی شما میخواهید با امام رضا علیه السلام صحبت کنید، الآن که دور هستیم داد نمیزنید. چرا داد نمیزنید؟ چون دوری فیزیکی برای شماست، اشراف او نزدیک است، لذا نمیخواهد داد بزنید، اگر اصلاً به زبان هم نیاورید و درون شما هم بگذرد او متوجّه میشود.
ما چون ضعیف هستیم، حتماً وقتی به ضریح نزدیک بشویم مؤدّبتر هستیم، مثلاً در صحن شوخی میکنیم اما مقابل ضریح شوخی نمیکنیم، ما دور و نزدیک میشویم، برای او اینجا و آنجا از نظر اشراف تفاوتی ندارد. اینها از واضحات عقیدهی ماست.
وقتی که امام حیّ بود، مثلاً امام مدینه بودند و ما در تهران، میگفتیم ان شاء الله یک سفر به دیدار امام برویم. آنوقت خیال میکردیم اگر آنجا حضرت را ببینیم، اینجا در محضر حضرت نیستیم و آنجا در محضر حضرت هستیم. ما حتّی نسبت به ضریح ائمه علیهم السلام هم همینطور هستیم. در حالی که اشراف امام به ما تفاوتی ندارد.
راوی میگوید تب و سردرد داشتم، خواستم بخوابم، نزد خود گفتم حیف است! امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بعد از نماز صبح در مسجد سخنرانی میکنند. انگار یک نفر مرا بلند کرد و به من گفت به مسجد برو. به مسجد رفتم و انتهای مسجد نشستم. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بعد از نماز منبر رفتند. به من اشاره کردند که بروم. جلو رفتم و بیماری خود را شرح دادم و عرض کردم که به عشق شما آمدم. حضرت فرمودند: این من بودم که تو را آوردم.
خانهی من نزدیک مسجد بود، به حضرت عرض کردم: آیا شما به خانهی ما هم اشراف دارید؟ حضرت فرمودند: ما به شرق و غرب عالم اشراف داریم.
خیری به ما نمیرسد الا به اذن او، شرّی از ما سر زده نمیشود الا نعوذبالله با سیلی به صورت او. منتها من چون کممعرفت هستم، اگر یک ظرف غذا به من بدهید، سه مرتبه تشکّر میکنم، ولی وقتی وارد هیئت میشوم فراموش میکنم که سلامی به حضرت حجّت ارواحنا فداه بدهم. این برای ضعف من است، فراموش میکنم، باید به من یادآوری کنند که برای امام زمان ارواحنا فداه دعا کنم.
امام همزمان انواع ولایت را دارد، یک ولایت امام که زمان ائمهی قبل هم بوده است، بعضیها درک نمیکردند، بعضیها کمتر درک میکردند، به برکت روایات و غیبت ما فهمیدهایم. چون تمام انواع ولایات حضرت بر ما ظاهراً قطع شده است، فهمیدهایم اگر این یک ولایت هم نباشد که یعنی امام نداریم، و از ادلّه قطع داریم که «بیامامی» هم نداریم، پس این ولایت هست.
او به ما اشراف دارد، او ما را رصد میکند…
از آیت الله العظمی بهجت اعلی الله مقامه الشّریف پرسیدند: ما چکار کنیم که رابطهی ما با امام زمان ارواحنا فداه اصلاح بشود؟ فرمودند: یقین کن هر وقت میخواهی حرف بزنی، قبل از اینکه گوش خودت و مخاطبت حرفت را بشنود، او میشنود.
اگر خدای متعال روزی کند و انسان این موضوع را بفهمد، انسان لال میشود.
اگر دزد مسلّم را به اینجا بیاورند که تابلوی «دوربین مداربسته» دارد، دیگر دزدی نمیکند.
ما فراموش میکنیم که امام زمان ارواحنا فداه در حال دیدن ما هستند.
امام صادق علیه السلام فرمودند: اینقدر پیغمبر را اذیت نکنید. گفتند: ما غلط میکنیم که پیغمبر را اذیت کنیم! حضرت فرمودند: هر گناهی که میکنید پیامبر اذیت میشود، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در حال دیدن شماست!
اشراف حضرت حجّت ارواحنا فداه که چون مسئول مستقیم ما هستند، متفاوت است، بلکه ایشان از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم خجالت میکشند، چون امام زمان ارواحنا فداه مسئول ما هستند، بار ما مستقیم به دوش حضرت است.
این ولایت باطنی یک ویژگی دارد که اگر کسی به این موضوع توجّه کند مست میشود.
اینکه ما حضرت را نمیبینیم، آنقدر بیچارگی است که گاهی ائمه علیهم السلام برای ما گریه کردهاند، خیلی هم به ما تخفیف میدهند، برای اینکه ائمه علیهم السلام را نمیبینیم خیلی خدای متعال به ما تخفیف میدهد. اما ما فهمی داریم که قبلیها این فهم را نداشتهاند.
همه چیز در محضر امام است، امام روز قیامت شاهدِ ماست، پس یقیناً همه چیز را دیده است که میخواهد شهادت بدهد. همهی عالم در برابر چشم امام «صفحه» است، ظاهر و باطن ما هم همینطور.
این معنای حجیّت یعنی اینکه اگر صد نفر به یک نفر رجوع کنند، ما میگوییم باید صبر کنیم که نوبت ما بشود. اما شما کنار ضریح حضرت رضا علیه السلام نمیگویید صبر میکنم که اطرافیان عرض خود را بیان کنند تا نوبت من شود. هر کسی گوشهای ایستاده است و گریه میکند و حرف خود را میزند. این شبهه هم در ذهن کسی نیست که آیا حضرت متوجّه عرض من میشوند یا نه.
این همان معنی است که شما میدانید، درواقع من تحلیل میکنم تا به این موضوع برسیم. زمانی این موضوع را بصورت مفصل در بحث «آداب زیارت» عرض کردهام که در https://www.hkashani.com/?cat=5585 منتشر شده است، اگر کسی به زیارت توجّه دقیق کند، رابطهی او با امام زمان ارواحنا فداه اصلاح میشود.
امام بر ما ولایتِ باطنیِ وجودی دارد و از نظر بنده این اصلِ امامت است، این موضوع را در مباحث امامت توضیح دادهام، مورد اتفاق نظر شیعیان هم هست، یعنی اینکه گویی هر یک از شما یک امام زمان دارید. چون تمام وجود امام زمان ارواحنا فداه معطوف به شماست، حتّی یک لحظه هم از شما غفلت ندارد. با تمام توان خود هم شما را هدایت میکند، یک لحظه هم غفلت ندارد، یک لحظه هم کم نمیگذارد، یک لحظه هم خلل نیست. اصلاً وجود ما به او وابسته است.
اگر کسی به این ولایت باطنی توجّه کند، انگار خدای متعال برای او یک امام زمانِ خصوصی قرار داده است. این موضوع «انگار» نیست، واقعاً همینطور است. خدای متعال او را طوری قرار داده است که همزمان میتواند با همهی وجود دائماً یک نفر را رصد کند و حمایت کند و اداره کند. مانند آن معلّمی که پا به پا…
فرض کنید مسابقهی دو است، مربی هم کنار دونده، تا خط پایان میدود. انگار معلم تا روز امتحان نهایی کنار شما مینشیند، تا سوال آخر هم یک به یک کمک میکند، حتّی یک لحظه هم غافل نیست.
این حجیّت از جنس ولایت باطنی است. ما هیچ وقت تنها نیستیم، به این معنا، اصلاً خلوت در عالم وجود ندارد. برای همین هم اگر خدای نکرده گناه کنیم، قبل از اینکه از خدای متعال عذرخواهی کنیم، از امام زمان ارواحنا فداه عذرخواهی میکنیم، «یا وَلِیَّ اللّهِ ! إنّ بَیْنى وَ بَیْنَ اللّهِ عز و جل ذُنُوبا لا یَأْتى عَلَیْها إلّا رِضاکُمْ»،[۱۰] من نمکنشناسی کردهام، از صبح همینطور کنار من بودی، مدام مرا کشیدی، من هم در مقابل چشم شما به این طرف و آن طرف رفتم.
برای اینکه ما این موضوع را حس کنیم، در روایت فرمود من بر سر بازار میآیم و میایستم و شما را میبینم، شما مرا نمیبینید. در مقابل چشم من به مشتری دروغ میگویی، من هم تلاش میکنم که…
این روایت امام حسن عسکری علیه السلام را ببینید، طرف پولی را پنهان کرده بود، بعد نزد حضرت رسید و عرض کرد: من خیلی گرفتار هستم، شب گرسنه بودم… حضرت فرمودند: آن پولی که پنهان کردهای چیست؟
ناگهان آن شخص حیرت زده شد و خجالت کشید و عذرخواهی کرد، وقتی خواست برود حضرت فرمودند: این پولی که میخواستی را بگیر. من نخواستم اشتباه تو را بگویم که به تو پول ندهم، تو حیف هستی که دروغ بگویی!
امام دائماً با ماست، امام دائماً مراقب ماست، ما هر کاری که انجام بدهیم در مقابل چشم او انجام دادهایم.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند روز قیامت اعمال هر کسی را نشان میدهند، دهان او قفل میکند و عرق سرد بر پیشانی او مینشیند. این موضوع برای این است که میبیند امام زمان او در تمام صحنهها حضور داشته است و او گناه کرده است. در همهی صحنهها بوده است و تلاش هم کرده است.
ما یک امام حسین علیه السلام را میبینیم که میخواهد حرّ را برگرداند و موفق میشود، میخواهد عمر سعد را هم برگرداند، چون هدایت اختیاری است ظاهراً موفق نمیشود؛ اما آن هدایت باطنی را نمیبینیم که حضرت تا لحظهی آخر تلاش کردهاند که عمر سعد را برگردانند، ان شاء الله روز قیامت میبینیم.
امام زمان ارواحنا فداه در همهی آنات و لحظات ما در کنار ما بوده است، انگار که خدای متعال امام زمان ارواحنا فداه را فقط برای هدایت من خلق کرده است.
اگر اینطور نبود که امام زمان ارواحنا فداه شاهد نبود، اگر اینطور نبود میخواست چه چیزی را شهادت بدهد؟
شاهد هم فقط به ظاهر شهادت نمیدهد، به نیّت و باطن هم شهادت میدهد، به همه چیز شهادت میدهد.
این برکتِ غیبت است که ما این موضوع را دقیقتر بفهمیم.
آنوقت روز قیامت به همهی عالم میگویند «کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَیْکُمْ آیَاتُ اللَّهِ»، به یک نفر میگویند «وَفِیکُمْ رَسُولُهُ»، به یک نفر میگویند «وَ فیِکُم نَفسِ رَسُولِهِ»، به یک نفر هم میگویند «وَ فِیکُم مَهدیُ هَذَه الاُمَّه».
ما امام زمان ارواحنا فداه را ندید گرفتهایم
ان شاء الله خدای متعال به ما روزی کند که متوجّه شویم.
اگر من در این جلسه بنشینم و برادر عزیز مداح برسد و پانزده دقیقه بگذرد و من ایشان را نبینم، عذرخواهی میکنم. یعنی ندیدنِ یک حاضر، عذرخواهی لازم دارد. ما یک عمر است که امام زمان ارواحنا فداه را ندیدهایم، ندید گرفتهایم، انگار که نیست، انگار که نعوذبالله مرده است، در حالی که هست، برای هر گناه ما گریه کرده است، برای هر عملِ خیرِ ما خدا را شکر کرده است، چقدر در عالم ملکوت برای ما وساطت کرده است.
خدایا! ما را از غفلتمان نسبت به امام زمان ارواحنا فداه نجات بده.
همهی عالم حضور اوست، بدون حضور او که عالم اصلاً عالم نیست، بیش از صد روایت در این زمینه هست، «مَقَامَ اَلْحُجَّهِ وَ لَوْ لاَ ذَلِکَ لَسَاخَتِ اَلْأَرْضُ بِأَهْلِهَا».
ما وقتی غذا میخوریم فکر میکنیم چون کار کردهایم و پول داریم اینطور شده است، اما درواقع ما بر سرِ سفرهی امام زمان ارواحنا فداه نشستهایم و ندید گرفتهایم، به صاحبخانه پشت کردهایم.
در دعای ندبه که دعای خیلی زیبایی هست عرض میکنیم «وَ صِلِ اللَّهُمَّ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ وُصْلَهً تُؤَدِّی إِلَی مُرَافَقَهِ سَلَفِهِ» خدایا! بین ما و امام زمان ارواحنا فداه یک راه ارتباطی برقرار کن، ما درک کنیم…
او هست، ولی اگر ما او را درک کنیم اصلاً حال ما تغییر میکند، ما یقین داریم که امام زمان ارواحنا فداه به مجلس ما اشراف دارند، ولی اگر بدانیم حضور دارد، طورِ دیگری میشویم.
بشارت دادند و فرمودند که ظاهراً شهید گمنام میآورند.
شب آخر جلسهی ما، یک ولیّ خدا بیاورند، همهی شهدای گمنام در پناه صدیقه طاهره سلام الله علیها هستند، سرخیل شهدای گمنام خودِ زهرای اطهر سلام الله علیها است.
از خدای متعال میخواهیم به حرمت این شهیدی که ما او را نمیشناسیم و ملکوت او را میشناسند، امام زمان ارواحنا فداه ما را ببخشد.
به حرمت مادرشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بیادبی ما را نسبت به ندید گرفتنش ببخشد و ما حضور امام زمان ارواحنا فداه را درک کنیم.
روضه و توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
مادر یک ویژگی دارد و آن هم این است که هوای همهی بچهها را دارد، بلکه هوای ناخلفها را بیشتر دارد، بیشتر نگرانِ ناخلفهاست.
اگر میوهی نوبری برای مادر ببرند، یا یک خوراکی از شهرستان بیاورند، یا چیزی برای مادر بیاورند که کمیاب است، سهم همهی بچهها را کنار میگذارد. مادر باوفاست، مادر بامرام است.
ان شاء الله باشیم و ما آن روز را ببینیم.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند وقتی روز قیامت میشود…
نامهی اعمال مکتوب نیست، «وَکُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ»[۱۱] نامهی اعمال هر کسی به گردن او وصل است، «وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنْشُورًا» باز است، انگار که مانیتوری بالای سر من باشد و همه ببینند. همه حقیقتِ عمل را میبینند، مکتوب نیست، از آن دور پیداست.
برای همین دارد که «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَرًا»،[۱۲] هر کار خیری که کرده است، آن کار حاضر است، «وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ»، اگر گناه هم کرده است حاضر است، مقابل چشم همه است، «تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَبَیْنَهُ أَمَدًا بَعِیدًا»، میگوید ای کاش بین من و این اعمال فاصلهای باشد.
بعضی از روایات میگوید وقتی کار به اینجا میرسد، بنده از خجالتی که میکشد، خودش به سمت جهنّم راه میافتد، یعنی نمیتواند تحمّل کند.
روز قیامت آبروها در خطر است، همه بیپناه هستند، آنقدر عذاب شدید است که آدمها خودخواه میشوند، میگوید «لَوْ یَفْتَدِی مِنْ عَذَابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ»،[۱۳] آنقدر عذاب شدید است که میگوید ای کاش بجای اینکه مرا عذاب کنند، همهی اهل زمین را عذاب میکردند و مرا رها میکردند. یعنی از شدّت ترس خودخواه میشوند.
«یَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَهٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ»،[۱۴] مادرها فرزندان خود را پرت میکنند و فرار میکنند، هیچ کسی به فکر دیگری نیست، مادر مادری را فراموش میکند.
من به زلزلهی کرمانشاه رفتم، مادری را دیدم که خود را خَم کرده بود، شیرخوار سالم بود و مادر به رحمت خدا رفته بود.
ما در روز قیامت حداقل دو پناهگاه داریم…
اوج بیآبرویی آنجایی است که میخواهند نامهی اعمال را نشان بدهند، امام رضا علیه السلام فرمودند: اگر به زیارت من بیایید، من سه جا به داد شما میرسم، یک جا «إِذَا تَطَایَرَتِ اَلْکُتُبُ»،[۱۵] آن لحظهای که میخواهند آبروی شما را ببرند، من میآیم و به داد شما میرسم.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: چنان لجام به دهان خورده است… دوست داری یک «یا زهرا» بگویی اما «الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ»،[۱۶] دهان بسته است و نمیتوان صدا زد…
همه عریان هستند، «لِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِکَ خَیْر»،[۱۷] لباس تقوا کجا بود؟
روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند که روز قیامت همه عریان هستند، مادر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه حضرت فاطمه بنت اسد سلام الله علیها غش کردند، ما نمیفهمیم چه خبر است.
در این حال که حضرت فرمودند عرق سرد بر پیشانیها نشسته است، دهانها قفل شده است، «فی مَوْقِفٍ مَهُولٍ عَظیمٍ، وَ مَشْهَدٍ جَلیلٍ جَسیمٍ»[۱۸]… انگار که همه را در جایگاه متّهم بردهاند، آن هم «بَیْنَ یَدَیْ مَلِکٍ کَریمٍ» در مقابل ربّ العالمین «بِکُلِّ صَغیرَهٍ وَ کَبیرَهٍ عَلیمٍ» که همه چیز را میداند…
حضرت فرمودند اینجا همه مبتلا و بیچاره هستند، همه جاثیه هستند، همه به زانو درآمدهاند… اینجا نوری میتابد و صدا میرسد «مَعَاشِرَ الْخَلَائِقِ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ نَکِّسُوا رُءُوسَکُمْ هَذِهِ فَاطِمَهُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ نَبِیِّکُمْ زَوْجَهُ عَلِیٍّ إِمَامِکُمْ أُمِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ»… ای اهل محشر! سرها را پایین بیندازید و دامنهی دید را کم کنید…
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به این شهید قسم میدهم…
میگویند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میخواهد وارد بهشت شوند، صدیقه طاهره میآیند و وارد بهشت نمیشوند. در روایت هست که محاذی عرش قرار میگیرد و شروع میکند به گریه کردن…
نیازی به گریه ندارد، شاید خواسته است که به ما آدرس بدهد، خطاب میآید: «یَا فَاطِمُ لَکِ عِندِی الرِّضَا»، امروز سلطنت برای توست، هرچه میخواهی بخواه…
اینجا در بعضی از نقلها داریم که پیراهن خونین حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را هم واسطه میکنند…
مادر فقط خوبها را نمیبیند، صدا میزند: «یَا رَبِّ! شِیعَتِی، وَ شِیعَهِ وُلدِی»…
[۱]– سوره مبارکه غافر، آیه ۴۴٫
[۲]– سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۳]– الصّحیفه السّجّادیّه، ص ۹۸٫
[۴] سوره مبارکه اسراء، آیه ۹ (إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا)
[۵] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۰۱ (وَکَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَىٰ عَلَیْکُمْ آیَاتُ اللَّهِ وَفِیکُمْ رَسُولُهُ ۗ وَمَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ)
[۶] سوره مبارکه نحل، آیه ۶۴ (وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ ۙ وَهُدًى وَرَحْمَهً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ)
[۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۷۵ (الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا ۚ فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَىٰ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَمَنْ عَادَ فَأُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ)
[۸] سوره مبارکه نساء، آیه ۶۴ (وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا)
[۹] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۵۷ ، صفحه ۲۱۳ (ثُمَّ قَالَ وَ رُوِیَ بِأَسَانِیدَ عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ ذُکِرَ کُوفَهُ وَ قَالَ سَتَخْلُو کُوفَهُ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ یأزر [یَأْرِزُ] عَنْهَا اَلْعِلْمُ کَمَا تأزر [تَأْرِزُ] اَلْحَیَّهُ فِی جُحْرِهَا ثُمَّ یَظْهَرُ اَلْعِلْمُ بِبَلْدَهٍ یُقَالُ لَهَا قُمُّ وَ تَصِیرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ وَ اَلْفَضْلِ حَتَّى لاَ یَبْقَى فِی اَلْأَرْضِ مُسْتَضْعَفٌ فِی اَلدِّینِ حَتَّى اَلْمُخَدَّرَاتُ فِی اَلْحِجَالِ وَ ذَلِکَ عِنْدَ قُرْبِ ظُهُورِ قَائِمِنَا فَیَجْعَلُ اَللَّهُ قُمَّ وَ أَهْلَهُ قَائِمِینَ مَقَامَ اَلْحُجَّهِ وَ لَوْ لاَ ذَلِکَ لَسَاخَتِ اَلْأَرْضُ بِأَهْلِهَا وَ لَمْ یَبْقَ فِی اَلْأَرْضِ حُجَّهٌ فَیُفِیضُ اَلْعِلْمُ مِنْهُ إِلَى سَائِرِ اَلْبِلاَدِ فِی اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ فَیَتِمُّ حُجَّهُ اَللَّهِ عَلَى اَلْخَلْقِ حَتَّى لاَ یَبْقَى أَحَدٌ عَلَى اَلْأَرْضِ لَمْ یَبْلُغْ إِلَیْهِ اَلدِّینُ وَ اَلْعِلْمُ ثُمَّ یَظْهَرُ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ یَسِیرُ سَبَباً لِنَقِمَهِ اَللَّهِ وَ سَخَطِهِ عَلَى اَلْعِبَادِ لِأَنَّ اَللَّهَ لاَ یَنْتَقِمُ مِنَ اَلْعِبَادِ إِلاَّ بَعْدَ إِنْکَارِهِمْ حُجَّهً.)
[۱۰] زیارت جامعه کبیره
[۱۱] سوره مبارکه اسراء، آیه ۱۳ (وَکُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ ۖ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنْشُورًا)
[۱۲] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۳۰ (یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَبَیْنَهُ أَمَدًا بَعِیدًا ۗ وَیُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ)
[۱۳] سوره مبارکه معارج، آیه ۱۱ (
[۱۴] سوره مبارکه حج، آیه ۲ (یَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَهٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ کُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُکَارَىٰ وَمَا هُمْ بِسُکَارَىٰ وَلَٰکِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِیدٌ)
[۱۵] الأمالی (للصدوق) ، جلد ۱ ، صفحه ۱۲۱ (حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلْکُوفِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ صَالِحٍ اَلرَّازِیِّ عَنْ حَمْدَانَ اَلدِّیوَانِیِّ قَالَ قَالَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مَنْ زَارَنِی عَلَى بُعْدِ دَارِی أَتَیْتُهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فِی ثَلاَثَهِ مَوَاطِنَ حَتَّى أُخَلِّصَهُ مِنْ أَهْوَالِهَا إِذَا تَطَایَرَتِ اَلْکُتُبُ یَمِیناً وَ شِمَالاً وَ عِنْدَ اَلْمِیزَانِ)
[۱۶] سوره مبارکه یاسین، آیه ۶۵ (الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَىٰ أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ)
[۱۷] سوره مبارکه اعراف، آیه ۲۶ (یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْآتِکُمْ وَرِیشًا ۖ وَلِبَاسُ التَّقْوَىٰ ذَٰلِکَ خَیْرٌ ۚ ذَٰلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ)
[۱۸] خطبه بدون الف امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
پاسخ دهید