یک روایت متواتری داریم، شیعه و سنّی آن را متواتر میدانند که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «مَنْ کَذَبَ عَلَیَ مُتَعَمِّداً»[۱] کسی عمداً به من دروغ ببندد، یعنی بیعلم دروغ ببندد «فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ» برود جای خود را در جهنّم آماده کند، قرار است وسط آتش بنشیند.
یکی از کسانی که سعی میکنند بعد از ۳۰ سال عدم حضور در حوزهی علمیه، او را آیت الله نشان دهند، یک حرفی زد که خروج از تشیّع است. من عین حرف او را میگویم ولی نمیگویم چه کسی است. بعد شما نگاه کنید یک عدّه دستمال به سر از او حمایت کردند –یعنی طرفدارهای او- این همان چیز خطرناکی است که حکومت امیر المؤمنین را تخریب کرد. بروید جستجو کنید ببینید پیغمبر چنین حرفی زده است؟ اگر پیغمبر چنین حرفی زده باشد اصل تشیّع بر باد است.
این آقا برای اینکه بگوید شورایی کنید و ما هم بیاییم حاضر است امیر المؤمنین را از امامت بیندازد که سهم ما چه میشود؟ اگر روایت پیغمبر باشد۱۴۰۰ سال شیعیان تفرقه درست کردند. من عین عبارت او را میخوانم، ببینید. میگوید: پیامبر به حضرت علی (علیه السّلام) گفت: شما میتوانید ولی باشید، حالا خیلی دوست داری، میتوانی امّا باید مردم شما را بپسندند، چرا که واقعاً رأیگیری و خواست مردم اصل معتبری است. خوب سنّیها هم میگویند: مردم علی را نخواستند، شما چرا پافشاری میکنید و ۱۴۰۰ سال است تفرقه درست کردید. این خروج از تشیّع است یا نیست؟
امیر المؤمنین در یک جامعهای حاکم باشد ولی مردم هر کاری خواستند جلوی دین انجام دهند و چون منافع آنها درگیر است، طرفداری کردند، علی هم در آن حکومت باشد، حکومت زمین میخورد، وای به حال شخص دیگر. چرا در جامعهی ما باید کسی جرأت کند چنین حرفی بزند و ۸۰ میلیون شیعه نروند با او برخورد کنند؟! بگویند پیامبر کجا چنین حرفی به امیر المؤمنین گفته است؟!
نکتهی دوم اینکه چرا حضرت زهرا اینقدر دعوا درست کرد؟ خوب علی را نخواستند، چرا شما این همه تفرقه درست کردید؟ همهی دعواها، چند هزار، چند صد هزار، چند میلیون شیعه سر این ماجرا در تاریخ کشته شده است؟ پس خود ما درست کردیم. بعد بروید ببینید چند روزنامه این را باز پخش کردند، اینها از وزارت ارشاد بودجه میگیرند، چند سایت این را باز نشر کردند، آنها بودجه میگیرند. چرا؟ چون میگویند: ما هم حق داریم. واقعاً خیلی عجیب است. عجیبتر آن کسانی هستند که باز نشر کردند. حالا شخصی یک حرف بیربطی گفت، البتّه این آقا شش سال پیش هم گفت، داستان شد، بعد دوباره گفت داستان شد، الآن هم بار سوم است این حرف را میزند. چه کسی میآید بگوید: این حرف را که زدی یک دادگاه حقیقتیاب بیاور ببینیم پیامبر کجا گفته است؟ اگر گفته است کجا گفته است؟! از زبان پیامبر هم دروغ میگویید، خواب میبینید. پیامبر کجا این حرف را زده است؟! و اگر گفته است باید از تشیّع خارج شویم.
او را نخواستند، با شخص دیگر بیعت کردند. اگر خواست مردم اصل معتبر در برابر خواست خدا است، پس تشیّع چه میگوید؟ خدا خواسته است یک چیز دیگر معتبر باشد و اگر نیست طرفدارهای این آدم چطور میگویند ما شیعه هستیم، بعد حمایت میکنند؟
پی نوشت ها
[۱] - من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۶۴.
پاسخ دهید