همزمان با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان ۱۴۴۱ هـ ق، حجت الاسلام کاشانی بامداد روز سه شنبه مورخ ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ مصادف با سحر هجدهمین روز ماه مبارک رمضان در برنامه زنده تلویزیونی «ماه من» شبکه سوم سیما حضور یافتند و پیرامون موضوع «دشمنان امامت حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه» به گفتگو پرداختند که مشروح این مصاحبه تقدیم حضورتان می گردد.
- مقدّمه
- درنگی بر آیات ۱۲۳ و ۱۲۴ سوره مبارکه انعام
- مخالفانِ حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم چه کسانی بودند؟
- دشمنی با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در زمانِ حیاتِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم
- آیا «محبّت» با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه رعایت شد؟
- برای «عید غدیر» به فکر باشیم
- برای وحدتِ جامعهی اسلامی چکار کنیم؟
- تسلیت حادثه شهادت جمعی از دریادلانِ نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
برای مشاهده و دریافت فایل PDF بسته مستندات این جلسه، اینجا کلیک نمایید.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»
مقدّمه
بحثِ امشبِ ما خلافت و ولایت حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه است، بعنوانِ اینکه هجدهمین روز ماه مبارک رمضان است و به یادِ هجدهم ذی الحجّه و روز غدیر.
درنگی بر آیات ۱۲۳ و ۱۲۴ سوره مبارکه انعام
آیهای که به محضرِ شما تقدیم میکنم آیات ۱۲۳ و ۱۲۴ سوره مبارکه انعام هست، حضرت حق میفرماید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا فِی کُلِّ قَرْیَهٍ أَکَابِرَ مُجْرِمِیهَا لِیَمْکُرُوا فِیهَا ۖ وَمَا یَمْکُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا یَشْعُرُونَ * وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آیَهٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِیَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَیُصِیبُ الَّذِینَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا کَانُوا یَمْکُرُونَ»، ما در هر قوم و شهر و روستا و جایی بزرگانی از مجرمین را هم خلق کردیم یا به جعلِ تکوینی قرار دادیم، یعنی اجازه دادیم دنیا دارِ امتحان باقی بماند، از این طرف حجّتهای خدا را قرار دادیم، از آن طرف هم آنها باشند و فتنه کنند و دشمنی کنند و خرابکاری کنند و در مقابلِ پیغمبران بایستند، اما نمیدانند هر کاری که میکنند بر علیهِ خودِ آنهاست و انها متوجّه نیستند.
بعد میفرماید: وقتی رسولِ ما به اینها آیت و نشانهای را ارائه میکند میگویند: تا زمانی که خدا آن چیزهایی که به پیغمبرِ خود داده است به ما ندهد ما قبول نمیکنیم. یعنی اینکه چون قبول ندارند یا تمسخر میکنند و یا اینکه میگویند ما قبول نمیکنیم و وقتی قبول میکنیم که به ما هم بدهند، یعنی سر فرود نمیآورند. خدا میداند که رسالت و بارِ امانت و حاکمیّتِ دین را به دستِ چه کسی بدهد. اینها نزدِ خدای متعال حقارت خواهند دید «وَعَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا کَانُوا یَمْکُرُونَ».
یعنی همیشهی تاریخ اینطور بوده است که هر زمانی که هر پیغمبر بوده است دشمنانِ بزرگی هم با او درگیر شدهاند و این موضوع رسمِ خدای متعال است. از این دست آیات در قرآن کریم فراوان داریم.
مثلاً در آیهی دیگری داریم: «کَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ»[۱] هر پیغمبری از شیاطین و جن و انس دشمنانِ برجستهای دارد.
یکی از شباهتهای عجیبِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه این است که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هم اینطور هستند، زمانِ خودشان دشمنانِ عجیب و غریب و بزرگِ زیادی دارند.
قبل از اینکه به بحث وارد شوم، برای اینکه این آیه و بحثِ ما روشن بشود باید این سوال را از شما بپرسم: آیا میشود یک نفر بگوید ما میخواهیم پیغمبر داشته باشیم پس بیایید انتخاباتی برگزار کنیم و پیغمبر را انتخاب کنیم؟ مسلّماً نمیشود، نمیخواهیم مبصر انتخاب کنیم که! وزیر و وکیل و نماینده و رئیس جمهور که نمیخواهیم انتخاب کنیم.
نبی را «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ»، خلیفه الله را «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ».
اینطور نیست که دورِ یکدیگر بنشینیم و بگوییم که ما بر سرِ موضوعِ فهمِ قرآن کریم با یکدیگر اختلاف داریم، پس برای مبیّن رأیگیری کنیم! اینطور که نمیشود، از کجا بفهمیم که چه کسی مبیّن است و میداند؟
پنج نفری که هیچ چیزی ندارند وقتی با یکدیگر هم جمع بشوند باز هم چیزی ندارند، اجتماعِ فقرِ علم دارها باز هم از جهتِ علمی فقیر هستند.
یا اینطور نیست که راجع به این موضوع رأی گیری کنیم که چه کسی به حقیقتِ قرآن کریم عالِم است یا چه کسی معصوم است! اصلاً ما از کجا تشخیص بدهیم؟ واضح است که اینجا جای انتخاب نیست.
گرچه بعد از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اصلاً انتخاباتی صورت نگرفت، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در این انتخابات نبودند و مخالفت فرمودند.
مخالفانِ حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم چه کسانی بودند؟
نکته اینجاست که زمانِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آیا واقعاً فقط کفّار با ایشان مخالفت میکردند؟ یا بعضی از مسلمانها و بعضی از اصحاب هم مخالفت میکردند؟
اجازه بدهید آیه ۶۷ سوره مبارکه مائده را برای شما بخوانم، ما ابتدای این آیه را زیاد شنیدهایم اما قسمتِ دومِ آن محلِ بحثِ من است «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»، ای پیغمبر، این را تبلیغ کن، اگر تبلیغ نکنی اصلاً انگار رسالتِ خودت را انجام ندادهای؛ جملهی بعدی عجیب است، این جمله برای اواخرِ عمرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، نه یهودی هست، نه نصارایی هست و نه مشرکینی، همه شکست خوردهاند، خدای متعال میفرماید: «وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»، خدا حافظِ تو است، بگو!
چه نگرانی در جامعه است که خدای متعال به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میفرماید «وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»؟ دیگر نه بتپرستی هست، نه آن کسانی که از یهودیان و مسیحیها با حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم جنگیدند، پس یک جریانی داخلِ اسلام است که دوست ندارد حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بعضی چیزها را بیان کند.
آیا واقعاً سابقه دارد بعضی از اصحاب زمانِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با ایشان مخالفت کنند و عصیان کنند؟ بسیار زیاد است! هم عملی و هم اعتقادی!
مثلاً ما این شبها عرض کردیم که چقدر بودهاند که در جنگها فرار کردهاند، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند اینجا را نگه دارید اما برای غنیمت دویدند و رفتند و آنجا را از دست دادند، نستجیربالله به یکی از همسرانِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بهتانِ فحشاء زدند، دیگر بعضیها باید چکار میکردند؟ اینها از جهتِ عملی.
از جهتِ اعتقادی: حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم تقسیمِ غنائم میکردند، یک نفر بلند شد و گفت: عدالت داشته باش!!! (معاذالله)، یعنی در ذهنِ او چه چیزی گذشته بود؟ یا اینکه در جنگ حنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خمسِ غنائم را که مصرفِ آن بدستِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است و مواردِ آن مشخص است را کنار گذاشتند و بقیهی غنائم را تقسیم کردند، آن خمس را به بعضی از اهل مکّه دادند، مثلاً به ابوسفیان و دیگران، به بعضیها برخورد و گفتند: او را از مکه اخراج کردند و به مدینه آمده است و ما به او جا دادهایم و حال که پول بدستِ او رسیده است پولها را به همشهریهای سابقِ خود داد، خُب این بدگمانیِ به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است!
از این موارد فراوان داریم!
صلحِ حدیبیه شد و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرموده بودند بیایید و برویم، بعضیها حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را تکذیب کردند! و بینِ شیعیان و غیرشیعه معروف است، اصلاً در اصلِ نبوّتِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شک کردند و اعتراض کردند، در نقلی یک نفر آمد و معاذالله یقهی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را گرفت، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: بیایید و همینجا قربانی کنید و برگردیم، هیچ کسی گوش نکرد، صحیح بخاری را ببینید، متأسفانه مخالفتها سابقه دارد.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند را درهایی که به مسجد باز میشود را ببندید بجز درِ خانهی علی بن ابیطالب (صلوات الله علیه)، اعتراض کردند و گفتند یعنی چه که ما را بیرون میکنی و اقوامِ خود را نگه میداری؟ حضرت فرمودند: بخدا سوگند «مَا أَنَا أَخْرَجْتُکُمْ وَ لاَ أَنَا أَسْکَنْتُهُ»[۲] من نه شما را بیرون کردم و به او جا دادم، «وَ لَکِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِی بِذَلِکَ»، این دستورِ خدای متعال است. اعتراض یعنی چه؟
متوجه نمیشدند که وارد شدن به مسجد شرایط دارد، گاهی باید شما غسل کنید، او علی بن ابیطالب (صلوات الله علیه) است که مانندِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مطهّرِ طاهرِ طُهر است، اعتراض یعنی چه؟
اواخر عمرِ شریفِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حضرت خواستند وصیّتی بنویسند و بعضیها دعوا کردند و گفتند نمیخواهد و قرآن بس است! و از این حرفها.
پس آیا سابقه دارد زمانِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بعضی از اصحاب مخالفت کنند؟ بله که سابقه دارد، قرآن کریم میفرماید: ای پیغمبر! «وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»، یعنی چه؟ یعنی همانطور که آن آیه میفرماید بعضیها جهل دارند و نمیدانند و یک کاری انجام میدهند یا انجام نمیدهند، اما زمانی هست که طرف علم دارد ولی یا تکبّر دارد، یا شهوت دارد، یا دلِ او نمیخواهد، یا به ضررِ اوست، یا شرایطِ دیگری وجود دارد و دوست ندارد عمل کند! گاهی مشکل اینجا پیش میآید، چون اگر کفّار باشند کفّار حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را پیغمبر نمیدانند، اما یک زمانی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بخشی از خمسِ غنائم را که در اختیار دارند به بعضیها میدهند و برخی اعتراض میکنند، توجّه کنید که او رسولِ خداست! شما باور کردهاید که کلماتِ ایشان کلماتِ خدای متعال است حال بر سرِ چند درهم دعوا دارید؟! یعنی علم ندارید که ایشان رسولِ خدا هستند؟ این برای زمانی است که «جَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ»[۳] علم دارد، یقین دارد اما انکار عملی میکند.
دشمنی با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در زمانِ حیاتِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم
امام رضا صلوات الله علیه در مورد حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه یک جملهای دارند که همینطور عجیب است، وقتی خدای متعال به ملائکه فرمود: «إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ»[۴] به آدم سجده کنید «فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ» ابلیس استکبار ورزید و سجده نکرد، خدای متعال فرمود: «مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ»[۵] مگر من نگفتم سجده کن؟ ابلیس نگفت من نمیدانستم، گفت: بله ولی من بهتر هستم! یعنی میدانم اما زیر بار نمیروم. امام رضا علیه السلام فرمودند: در موردِ ولایتِ جدّ ما… من امروز را عرض نمیکنم، امروز خیلیها خیلی چیزها را نمیدانند، آن زمان امام رضا علیه السلام فرمودند: مانندِ ماجرای سجده بر آدم خیلیها ولایتِ جدّ ما حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را میدانستند ولی نخواستند که بفهمند؛ «إِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ»[۶].
لذا حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه زمانِ حیاتِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دشمنانِ بسیاری داشتند، آنقدر نزدِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمدند که نستجیربالله حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را خراب کنند و توطئه کنند و بهتان بزنند، تا اینکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «مَا تُرِیدُونَ مِنْ عَلِیٍّ»[۷] از جانِ او چه میخواهید؟ او ولیّ من بعد از من است، هر کاری کرده است ولیّ بوده است و درست عمل کرده است، اصلاً شما حق ندارید اعتراض کنید، یا اینکه فرمودند: «یَا بُرَیدَه لَا تَسُبُّ عَلیاً» به علی (صلوات الله علیه) فحش نده، یعنی معلوم است که زمانِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بعضیها به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه دشنام میدادند و نمیتوانستند عظمتِ ایشان را ببینند، که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «مَنْ سَبَّ عَلِیّاً فَقَدْ سَبَّنِی»[۸] هر کسی به او دشنام بدهد به من دشنام داده است، یعنی این کار را میکردند، وگرنه این جمله چه معنی دارد؟ اگر بینِ همه عزیز بودند که این جمله را نمیفرمودند، یا اینکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: اگر از علی (صلوات الله علیه) اطاعت کنید از من اطاعت کردهاید، «مَنْ فَارَقَ عَلِیّاً فَقَدْ فَارَقَنِی»[۹] اگر او را ترک کنید من را ترک کردهاید.
آیا «محبّت» با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه رعایت شد؟
یعنی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نگران بودند و میدیدند که بعضیها بشدّت با حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه دشمنی میکنند، لذا روایاتِ فراوانی وجود دارد، «أَنْتَ خَلِیفَتِی فِی کُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِی»[۱۰]، این روایت نزدِ برادران غیرشیعه هم معتبر است؛ دیگر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم باید چه میفرمودند؟
«مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلیٌ مَولاه»، اصلاً من امشب قصد ندارم بحث کنم که «مَولاه» یعنی چه، امام صادق صلوات الله علیه در حالِ رفتن از مدینه به مکه بودند، به منطقهی غدیر خُم رسیدند، به یکی از اصحابِ خویش فرمودند: اینجا همان جایی است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ایستادند و بلند فرمودند «مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلیٌ مَولاه»، همان موقع چند نفر آن طرف ایستاده بودند و گفتند: نستجیربالله پیغمبر مجنون شده است!
یعنی اینها بینِ اصحاب بودند، شنیدند و دیدند اما قرار نبود زیر بار بروند.
لذا این دعوایی که «مَولاه یعنی چه؟» را جدّی نگیرید، اصلاً ما اینطور فرض میکنیم که «مَولاه» یعنی همان «دوست»، خوب است؟ تنازل میکنیم، چون ما که قرار به دعوا نداریم، پس حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلیٌ مَولاه»، اینطور در نظر میگیریم که فرمودند: «هر کسی مرا دوست دارد باید علی را دوست بدارد»، آیا به این جمله عمل شد؟
یکی از طنزهای تلخِ تاریخ و فجایعِ علمیِ تاریخ این است که یک شخصیتی مانندِ «ابن تیمیه» پیدا میشود و در کتاب «منهاج السّنه» وقتی میخواهد به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه اشکال کند… وقتی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرموده است «مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلیٌ مَولاه»، یعنی حدّاقل این است که همه باید در دوست داشتنِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه از یکدیگر سبقت بگیرند، یعنی اگر اینطور درنظر بگیریم که «مَولاه» یعنی «دوست»، پس باید بگوییم هر کسی با حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه دوستی کرده است «احسنت»، و هر کس که دوستی نکرده است متّهم است، جالب این است که «ابن تیمیّه» ملعون حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را متّهم میکند! میگوید: «اگر فضائلِ علی بن ابیطالب برای خلافت و امامت کافی بود صحابه آنقدر با او بد نبودند»! بعد عبارتِ او این است: «کثیرا من الصحابه و التابعین کانوا یبغضونه و یسبونه و یقاتلونه»[۱۱]، تعداد زیادی از صحابه و تابعین از علی بدشان میآمد و به او فحش میدادند و…
خُب! آقای ابن تیمیّه! همان حدیثِ غدیر، بالاخره باید به آنها اشکال کنیم یا… اصلاً «اولی» و «اولی بالمؤمنین» و «امام» را کنار بگذاریم، اینطور که این «دوستی» هم از بین رفت!
یعنی «دشمنی» باعث شد که انکارِ واضحات کنند.
حال من یک نکتهای به شما عرض میکنم که این از مواردی است که باید نشست و برای آن گریست.
ما میگوییم همین حدیث غدیر که همه آن را قبول دارند و متواتر است و شما هم مانندِ ما معتقد هستید انکارِ متواتر «کُفر» است، به همان معنایی که میگویید عمل کنید، همان «دوست»، ما چیزِ دیگری میگوییم ولی همان «دوست» که شما میگویید.
شخصیتی به نامِ «عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى الْعَبْسِی» داریم، نوشتهاند که آقای احمد حنبل از این شخص زیاد روایت نقل نمیکرد، چون بدعتگر بود، آقای ذهبی که از بزرگانِ محدّثین و علما هست میگوید: با اینکه خیلی شبزندهدار و اهلِ عبادت بود اما یک تشیّعِ شومی داشت که باید احتیاط کرد.
بینندگان عزیز فکر نکنند که «عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى الْعَبْسِی» شیعه بوده است، او خلفای قبل از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را برتر از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه میدانست، پس شیعه نبود.
آقای ذهبی میگوید: درست است که او خلفای قبل از علی را بیش از او قبول داشت «لکن انه کان ینال من خصوم علی» اما با دشمنانِ علی بن ابیطالب خوب نبود!
یعنی آقای «عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى الْعَبْسِی» حدیث غدیر را حداقل با همان معنای «دوست بودنِ واژهی مولاه» قبول داشته است که باید علی بن ابیطالب را دوست داشت پس آنهایی که با حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه دوست نیستند و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «مَنْ أَبْغَضَکَ فَقَدْ أَبْغَضَنِی»[۱۲] هر کسی علی بن ابیطالب (صلوات الله علیه) را دوست ندارد دشمنِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است… پس «عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى الْعَبْسِی» با دشمنانِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه خوب نبود، جرمِ بزرگِ او این است که اگر کسی نزدِ او میآمد نامِ او را سؤال میکرد و اگر میگفت نامِ من معاویه است به او حدیث نمیآموخت و میگفت با نامِ تو به یادِ دشمن میافتم.
چرا «عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى الْعَبْسِی» را تخریب کردهاند؟ چون با دشمنانِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه خوب نیست!
همین آقای «احمد حنبل» که این حرف را زده است راجع به کسی که به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه معاذالله فحاشی و لعن میکرده است میگوید: «ثِقَهٌ ثِقَهٌ ثِقَه!»، یعنی مورد وثاقتِ صدق است و دو مرتبه هم تکرار میکند.
دیگر حدیث غدیر را به معنای «دوست» بپذیرید!
یعنی ما یک سیاستِ یک بام و دو هوای عجیبی نسبت به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه میبینیم که واقعاً جانسوز است.
در نظر داشته باشید که امروز را عرض نمیکنم، اما عدّهای بودند که زمانِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه دشمنیِ واضح میکردند، لذا سیاستِ یک بام و دو هوا همیشه بوده است.
مثلاً یک روایتی داریم که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میفرمایند: «یَا عَلِیُّ ، أَنْتَ سَیِّدٌ فِی اَلدُّنْیَا وَ سَیِّدٌ فِی اَلْآخِرَهِ»[۱۳] تو هم در دنیا سیّد و مولا و سرور و امام و رهبر هستی و هم در آخرت.
این روایت وضعِ خیلیها را مشخص میکند، سیاستِ یک بام و دو هوا را ببینید، این موضوع را در بستهی مستندات میگذاریم، یک عالمی میگوید: سندِ این روایت خوب است اما محتوای آن غلط است! (چون محتوای آن امامتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه است). یک عالِمِ دیگری میگوید: محتوای آن خوب است اما سندِ آن غلط است! یعنی یک طوری نپذیریم، ولو اینکه با هم مخالفت کنیم، یعنی اینکه یک اتّفاقِ عجیبی افتاده است، وگرنه اگر مسئله فقط این بود که «ما کلمهی مولاه را متوجّه نمیشویم» میشد دو ساعت بحث کنیم و حدیث غدیر را تحلیل کنیم، مشکل این نیست، مشکل این است که یک زمانی عدّهای علم داشتند و میشناختند، اصلاً کافی است که شما دوربینِ تاریخ را در مدینه و در کنارِ خورشیدِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه ببرید تا ببینید که دیگران شمع هم نبودند! اصلاً نور و فروغی نداشتند.
برای «عید غدیر» به فکر باشیم
یک نفر آمد و از امام صادق صلوات الله علیه پرسید که آیا عیدی بزرگتر از فطر و قربان داریم؟ حضرت فرمودند: بله! هم عظیمتر و هم شریفتر! آن شخص پرسید: چه روزی است؟ حضرت در پاسخ فرمودند: روزی که خدای متعال حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را عَلَم، شاخص و امام قرار داد.
آن شخص پرسید: آن روز چکار کنیم؟ (در نظر داشته باشید که الآن تا عید غدیر فرصت داریم)، حضرت فرمودند: روزه بگیرید و زیاد صلوات بفرستید و اعلامِ بیزاری از دشمنانِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه کنید.
چون یک عدّه دشمن کاری کردند که دیگران نفهمند چه شده است، مکر کردند که دیگران حق را نفهمند، لذا خیلیها روز قیامت با بعضی از مجرمین دعوا میکنند که شما چکار کردید که ما نفهمیدیم چه شد!
یکی از مهمترین کارهایی که باید انجام داد این است که روز عید غدیر باید کاری کرد که کسی در خانهی خود غذا درست نکند.
سال ۳۹ روز غدیر جمعه شد، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه خطبه خواندند و بعد فرمودند: به خانهی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه برویم که همگی برای نهار میهمانِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه هستید.
حال ببینید امام حسن مجتبی صلوات الله علیه چه سفرهای انداختهاند که اهلِ مسجد کوفه که جمعیّتِ عظیمی بودند، یعنی چند ده هزار نفر بودند، یعنی یک سفرهی از پیش طراحی شده بوده است، این برای ما هم درس است، دو روز قبل از عید غدیر برای این عید کار نکنیم…
در «مصباح» شیخ طوسی آمده است که وقتی همه غذا خوردند به فقیر و غنی ظرفهای بزرگِ غذا داده بودند که اینها را برای اهل و عیالِ خود به خانه ببرند، ان شاء الله امسال کاری کنیم که کسی نیاز نداشته باشد در خانهی خود غذا درست کند.
برای وحدتِ جامعهی اسلامی چکار کنیم؟
برای وحدت بین جامعهی اسلامی چکار کنیم؟ الحمدلله ما شیعیان که بخاطرِ اینکه میگوییم هر کسی شهادتین میگوید جان و مال و ناموسِ او محترم است و امنیتِ او واجب است؛ ما چقدر در فلسطین برای عقیدهی خود آسیب خوردیم؟ این جوانهای عزیزِ ما که امروز گریهی ما را درآوردند حاصلِ شهادتِ شهیدی است که جای دیگری رفته است، آنها که شیعه نبودند، اما تا زمانی که به حرفِ خدای متعال گوش ندهیم… شیعیان زحمات را میکشند اما اتّفاقِ کامل نمیافتد.
ببینید در جنگ جمل و صفّین حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه یک طرف بودند، مسلمین یک طرف بودند، قرآن را قبول داشتند، ولی وحدت رُخ نداد.
وقتی آیه نازل شد «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»[۱۴] یک نفر گفت: یا رسول الله! آن «حبل الله» چه چیزی است که ما دچارِ تفرّق نشویم؟ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه اشاره کردند و فرمودند: «هذا حَبلُ الله»[۱۵]، این حبل الله است که اگر به او چنگ بزنید و اعتصام پیدا کنید ان شاء الله تفرّق پیدا نمیکنید.
ان شاء الله روزیِ همهی عالَم بشود که همه بر سرِ سفرهی ولایتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه یا حداقل بر سرِ سفرهی محبّتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بنشینند.
تسلیت حادثه شهادت جمعی از دریادلانِ نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
ضمناً بنده هم حادثهی شهادت جمعی از دریادلانِ نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را تسلیت عرض میکنم و هم امیدوارم خدای متعال این عزیزان را با حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه محشور کند و به خانوادههای آنان صبر و اجر عطاء کند و ان شاء الله فردا که شبِ بسیار مهمّی است خدای متعال مقدّراتِ ما را به برکتِ امام زمان ارواحنا فداه به احسنِ وجه به امضای حضرت حجّت ارواحنا فداه برساند.
[۱] سوره مبارکه انعام، آیه ۱۱۲ (وَکَذَٰلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ۚ وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ)
[۲] الأمالی (للمفید)، جلد ۱، صفحه ۵۵
[۳] سوره مبارکه نمل، آیه ۱۴ (وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا ۚ فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُفْسِدِینَ)
[۴] سوره مبارکه بقره، آیخ ۳۴ (وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَىٰ وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ)
[۵] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۲ (قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ ۖ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ)
[۶] سوره مبارکه بقره، آیه ۴۵ (وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ)
[۷] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۳۸، صفحه ۱۴۹ (أَقُولُ رَوَى اِبْنُ اَلْأَثِیرِ فِی جَامِعِ اَلْأُصُولِ ، مِنْ صَحِیحِ اَلتِّرْمِذِیِّ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَیْنٍ قَالَ: بَعَثَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ جَیْشاً وَ اِسْتَعْمَلَ عَلَیْهِمْ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَمَضَى فِی اَلسَّرِیَّهِ فَأَصَابَ جَارِیَهً فَأَنْکَرُوا عَلَیْهِ وَ تَعَاقَدَ أَرْبَعَهٌ مِنْ أَصْحَابِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالُوا إِذَا لَقِینَا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَخْبَرْنَاهُ بِمَا صَنَعَ عَلِیٌّ وَ کَانَ اَلْمُسْلِمُونَ إِذَا رَجَعُوا مِنْ سَفَرٍ بَدَءُوا بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَسَلَّمُوا عَلَیْهِ ثُمَّ اِنْصَرَفُوا إِلَى رِحَالِهِمْ فَلَمَّا قَدِمَتِ اَلسَّرِیَّهُ فَسَلَّمُوا عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَامَ أَحَدُ اَلْأَرْبَعَهِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ أَ لَمْ تَرَ إِلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَنَعَ کَذَا وَ کَذَا فَأَعْرَضَ عَنْهُ رَسُولُ اَللَّهِ ثُمَّ قَامَ اَلثَّانِی فَقَالَ مِثْلَ مَقَالَتِهِ فَأَعْرَضَ عَنْهُ ثُمَّ قَامَ إِلَیْهِ اَلثَّالِثُ فَقَالَ مِثْلَ مَقَالَتِهِ فَأَعْرَضَ عَنْهُ ثُمَّ قَامَ اَلرَّابِعُ فَقَالَ مِثْلَ مَا قَالُوا فَأَقْبَلَ إِلَیْهِمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلْغَضَبُ یُعْرَفُ فِی وَجْهِهِ فَقَالَ مَا تُرِیدُونَ مِنْ عَلِیٍّ مَا تُرِیدُونَ مِنْ عَلِیٍّ مَا تُرِیدُونَ مِنْ عَلِیٍّ إِنَّ عَلِیّاً مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ وَ هُوَ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِی .)
[۸] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۳۹، صفحه ۳۱۱ (لی، [الأمالی] ، للصدوق اَلْقَطَّانُ عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ اَلْفَضْلِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْفُرَاتِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْبَصْرِیِّ عَنْ جَنْدَلِ بْنِ وَالِقٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ سَعِیدٍ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ : أَنَّهُ مَرَّ بِمَجْلِسٍ مِنْ مَجَالِسِ قُرَیْشٍ وَ هُمْ یَسُبُّونَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لِقَائِدِهِ مَا یَقُولُ هَؤُلاَءِ قَالَ یَسُبُّونَ عَلِیّاً قَالَ قَرِّبْنِی إِلَیْهِمْ فَلَمَّا أَنْ وَقَفَ عَلَیْهِمْ قَالَ أَیُّکُمُ اَلسَّابُّ اَللَّهَ قَالُوا سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ مَنْ یَسُبَّ اَللَّهَ فَقَدْ أَشْرَکَ بِاللَّهِ قَالَ فَأَیُّکُمُ اَلسَّابُّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالُوا وَ مَنْ یَسُبَّ رَسُولَ اَللَّهِ فَقَدْ کَفَرَ قَالَ فَأَیُّکُمُ اَلسَّابُّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ قَالُوا قَدْ کَانَ ذَلِکَ قَالَ فَأَشْهَدُ بِاللَّهِ وَ أَشْهَدُ لِلَّهِ لَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ مَنْ سَبَّ عَلِیّاً فَقَدْ سَبَّنِی وَ مَنْ سَبَّنِی فَقَدْ سَبَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ مَضَى فَقَالَ لِقَائِدِهِ فَهَلْ قَالُوا شَیْئاً حِینَ قُلْتُ لَهُمْ مَا قُلْتُ قَالَ مَا قَالُوا شَیْئاً قَالَ کَیْفَ رَأَیْتَ وُجُوهَهُمْ قَالَ نَظَرُوا إِلَیْکَ بِأَعْیُنٍ مُحْمَرَّهٍنَظَرَ اَلتُّیُوسِ إِلَى شِفَارِ اَلْجَازِرِ قَالَ زِدْنِی فِدَاکَ أَبُوکَ قَالَ خُزْرُ اَلْحَوَاجِبِ نَاکِسُو أَذْقَانِهِمْنَظَرَ اَلذَّلِیلِ إِلَى اَلْعَزِیزِ اَلْقَاهِرِ قَالَ زِدْنِی فِدَاکَ أَبُوکَ قَالَ مَا عِنْدِی غَیْرُ هَذَا قَالَ لَکِنَّ عِنْدِی أَحْیَاؤُهُمْ خِزْیٌ عَلَى أَمْوَاتِهِمْوَ اَلْمَیِّتُونَ فَضِیحَهٌ لِلْغَابِرِ)
[۹] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۳۷، صفحه ۲۳۴ (فر، [تفسیر فرات بن إبراهیم ] ، اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ مُعَنْعَناً عَنْ بُرَیْدَهَ قَالَ: بَعَثَ رَسُولُ اَللَّهِ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلَى اَلْیَمَنِ وَ خَالِدٌ عَلَى اَلْخَیْلِ وَ قَالَ إِذَا اِجْتَمَعْتُمَا فَعَلِیٌّ عَلَى اَلنَّاسِ قَالَ فَلَمَّا قَدِمْنَا إِلَى اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فُتِحَ عَلَى اَلْمُسْلِمِینَ وَ أَصَابُوا مِنَ اَلْغَنَائِمِ غَنَائِمَ کَثِیرَهً وَ أَخَذَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جَارِیَهً مِنَ اَلْخُمُسِ قَالَ فَقَالَ خَالِدٌ یَا بُرَیْدَهُ اِغْتَنِمْهَا إِلَى اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأَخْبِرْهُ فَإِنَّهُ یَسْقُطُ مِنْ عَیْنَیْهِ فَقَالَ بُرَیْدَهُ فَقَدِمْتُ اَلْمَدِینَهَ وَ دَخَلْتُ اَلْمَسْجِدَ فَأَتَیْتُ مَنْزِلَ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ رَسُولُ اَللَّهِ فِی بَیْتِهِ وَ سُفَرَاءُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جُلُوسٌ عَلَى بَابِهِ فَأَتَیْتُ اَلنَّاسَ فَقَالُوا یَا بُرَیْدَهُ مَا اَلْخَبَرُ قُلْتُ فَتَحَ اَللَّهُ عَلَى اَلْمُسْلِمِینَ فَأَصَابُوا مِنَ اَلْغَنَائِمِ مَا لَمْ یُصِیبُوا مِثْلَهَا قَالُوا فَمَا أَقْدَمَکَ قُلْتُ بَعَثَنِی خَالِدٌ أُخْبِرُ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِجَارِیَهٍ أَخَذَهَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِنَ اَلْخُمُسِ قَالَ فَأَخْبِرْهُ فَإِنَّهُ یَسْقُطُ مِنْ عَیْنَیْهِ قَالَ وَ رَسُولُ اَللَّهِ یَسْمَعُ اَلْکَلاَمَ قَالَ فَخَرَجَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُغْضَباً کَأَنَّمَا یُفْقَأُ مِنْ وَجْهِهِ حَبُّ اَلرُّمَّانِ فَقَالَ مَا بَالُ أَقْوَامٍ یَنْتَقِصُونَ عَلِیّاً مَنْ تَنَقَّصَ عَلِیّاً فَقَدْ تَنَقَّصَنِی وَ مَنْ فَارَقَ عَلِیّاً فَقَدْ فَارَقَنِی إِنَّ عَلِیّاً مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ خَلَقَهُ اَللَّهُ مِنْ طِینَتِی وَ خُلِقْتُ مِنْ طِینَهِ إِبْرَاهِیمَ وَ أَنَا أَفْضَلُ مِنْ إِبْرَاهِیمَ وَ فَضْلُ إِبْرَاهِیمَ لِی فَضْلٌ ذُرِّیَّهً بَعْضُهٰا مِنْ بَعْضٍ وَیْحَکَ یَا بُرَیْدَهُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فِی اَلْخُمُسِ أَفْضَلَ مِنَ اَلْجَارِیَهِ اَلَّتِی أَخَذَهَا وَ أَنَّهُ وَلِیُّکُمْ مِنْ بَعْدِی قَالَ فَلَمَّا رَأَیْتُ شِدَّهَ غَضَبِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قُلْتُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ اَلصُّحْبَهِ إِلاَّ بَسَطْتَ لِی یَدَکَ حَتَّى أُبَایِعَکَ عَلَى اَلْإِسْلاَمِ جَدِیداً قَالَ فَمَا فَارَقْتُ حَتَّى بَایَعْتُهُ عَلَى اَلْإِسْلاَمِ جَدِیداً .)
[۱۰] السنه، جلد ۲، صفحه ۵۶۵
[۱۱] منهاج السنه النبویه، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیه الحرانی، دار النشر: مؤسسه قرطبه – ۱۴۰۶، الطبعه: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج ۷، ص ۱۳۷
[۱۲] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۲۱، صفحه ۸۴
[۱۳] الأمالی (للطوسی)، جلد ۱، صفحه ۳۰۹ (حَدَّثَنَا أَبُو مَنْصُورٍ ، قَالَ: حَدَّثَنِی جَدِّی عَلِیُّ بْنُ عُمَرَ ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو اَلْأَزْهَرِ أَحْمَدُ بْنُ اَلْأَزْهَرِ ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اَلرَّزَّاقِ ، عَنْ مَعْمَرٍ ، عَنِ اَلزُّهْرِیِّ ، عَنْ عُبَیْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ ، عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ ، قَالَ: قَالَ اَلنَّبِیُّ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) لِعَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : یَا عَلِیُّ ، أَنْتَ سَیِّدٌ فِی اَلدُّنْیَا وَ سَیِّدٌ فِی اَلْآخِرَهِ، مَنْ أَحَبَّکَ فَقَدْ أَحَبَّنِی، وَ مَنْ أَحَبَّنِی فَقَدْ أَحَبَّ اَللَّهَ، وَ مَنْ أَبْغَضَکَ فَقَدْ أَبْغَضَنِی، وَ مَنْ أَبْغَضَنِی فَقَدْ أَبْغَضَ اَللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ).)
[۱۴] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۰۳ (وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَهٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا ۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ)
[۱۵] الغیبه (للنعمانی)، جلد ۱، صفحه ۴۱ (أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامِ بْنِ سُهَیْلٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ إِسْحَاقَ اَلْحِمْیَرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَزِیدَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ اَلتَّیْمِیُّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ اَلْأَنْصَارِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ذَاتَ یَوْمٍ جَالِساً وَ مَعَهُ أَصْحَابُهُ فِی اَلْمَسْجِدِ فَقَالَ یَطْلُعُ عَلَیْکُمْ مِنْ هَذَا اَلْبَابِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ یَسْأَلُ عَمَّا یَعْنِیهِ فَطَلَعَ رَجُلٌ طُوَالٌ یُشْبِهُ بِرِجَالِ مُضَرَ فَتَقَدَّمَ فَسَلَّمَ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ جَلَسَ فَقَالَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ إِنِّی سَمِعْتُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ فِیمَا أَنْزَلَ- وَ اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اَللّٰهِ جَمِیعاً وَ لاٰ تَفَرَّقُوا فَمَا هَذَا اَلْحَبْلُ اَلَّذِی أَمَرَنَا اَللَّهُ بِالاِعْتِصَامِ بِهِ وَ أَلاَّ نَتَفَرَّقَ عَنْهُ فَأَطْرَقَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَلِیّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ قَالَ هَذَا حَبْلُ اَللَّهِ اَلَّذِی مَنْ تَمَسَّکَ بِهِ عُصِمَ بِهِ فِی دُنْیَاهُ وَ لَمْ یَضِلَّ بِهِ فِی آخِرَتِهِ فَوَثَبَ اَلرَّجُلُ إِلَى عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَاحْتَضَنَهُ مِنْ وَرَاءِ ظَهْرِهِ وَ هُوَ یَقُولُ اِعْتَصَمْتُ بِحَبْلِ اَللَّهِ وَ حَبْلِ رَسُولِهِ ثُمَّ قَامَ فَوَلَّى وَ خَرَجَ فَقَامَ رَجُلٌ مِنَ اَلنَّاسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ أَلْحَقُهُ فَأَسْأَلُهُ أَنْ یَسْتَغْفِرَ لِی فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ إِذاً تَجِدُهُ مُوَفَّقاً فَقَالَ فَلَحِقَهُ اَلرَّجُلُ فَسَأَلَهُ أَنْ یَسْتَغْفِرَ اَللَّهَ لَهُ فَقَالَ لَهُ أَ فَهِمْتَ مَا قَالَ لِی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ مَا قُلْتُ لَهُ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَإِنْ کُنْتَ مُتَمَسِّکاً بِذَلِکَ اَلْحَبْلِ یَغْفِرُ اَللَّهُ لَکَ وَ إِلاَّ فَلاَ یَغْفِرُ اَللَّهُ لَکَ .)
پاسخ دهید