عجیب است که حضرت در دوره حکومتِ خود، سعی می‌کردند که ساختار را طوری طراحی کنند که ظلمی به مردم نشود گرچه ممکن بود گاهی توسط یکی از زیردستان خطایی صورت گیرد و حضرت برخورد می‌کردند و شخصاً هم حضرت حضور پیدا می‌کردند.

 

«سعید بن قیس» می‌گوید: دیدم به قدری هوا گرم است که سر و صورتِ مبارکِ حضرت غرق در عرق است، گفتم: آقا! وسطِ ظهر اینجا چه می‌کنید؟ حضرت فرمودند: ممکن است بی‌پناهی به نزدیکِ دارالحکومه آمده باشد و به من نیاز داشته باشد، آمده‌ام که مظلومی را یاری کنم؛ یعنی به دنبالِ مظلوم و شاکی می‌گردم، به دنبال فردی که فردی که فریاد می‌کشد و فریادرسی می‌خواهد، می‌گردم.

 

این روایت معروف است و خیلی هم لطافت دارد که حضرت در حالِ رد شدن بودند… اصلاً ما مشغله‌های حاکم اسلامی را ببینیم، با آن حجم از مشکلات حضرت… مشاهده فرمودند: یک کنیزی گریه می‌کند، حضرت ایستادند و فرمودند: چه اتفاقی رخ داده است؟ گفت: آقا! من خرمایی را به قیمت یک‌ درهم خریده‌ام در حالی که صاحبِ من آن را نپسندید و فروشنده هم آن را پس نمی‌گیرد، حضرت فرمودند: بیا برویم، من واسطه می‌شوم.

 

یعنی اینکه اولاً اگر کسی مظلوم واقع شود یا غمگین باشد برای حضرت حُرّ، آزاده و برده و مسلمان و یهودی تفاوتی ندارند…

 

حضرت در حال عبور بودند، مشاهده فرمودند در گوشه خیابان فردی در حالی گدایی است. حضرت حسّاس بودند، فرمودند: این فرد اینجا چه کار می‌کند؟

 

«اینجا چه کار می‌کند» به معنای آن نیست که او را جمع کنید تا چهره‌ی شهر تمیز شود، این یک نوع نگاه است، بله! نباید در چهره‌ی شهر گدایی و دریوزگی دیده بشود ولی نه صرفاً با «جمع‌کردن»، آشغال نیستند که جمع کنید! یعنی علّت را برطرف کنید که این اتفاق نیافتد.

 

یکی از دغدغه‌های من که خدا می‌داند خیلی از اوقات سر چهارراه‌ها گریه می‌کنم کودکانی هستند که نمی‌دانم مسئول آن‌ها چه کسانی هستند.

 

ان شاء الله خداوند به‌حق حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به مسئولی که مسئول او است توفیق دهد… بچه‌های که در سرِ چهارراه‌ها، شب، نیمه‌ی شب و صبحِ اول وقت در آن دود و شرایط، اسپند به دست دارند و می‌خواهند شیشه پاک کنند و… جگرِ انسان کباب می‌شود و نمی‌دانیم این‌ها باند هستند یا خیر، کمک کنیم یا خیر و… خدا شاهد است که کمک کردن به این افراد، برکت را به کشور می‌آورد.

 

حضرت نفرمودند که «جمع کنید و در چهره شهرِ ما نباید گدایی دیده شود»، خُب بله! نباید دیده شود ولی راه چیست؟


حضرت فرمودند: چرا اینجاست؟ فردی که به دنبال حضرت بود… متأسفانه از افرادی که امروز هم وجود دارند و نمی‌دانم چه تعبیری به جای «بادمجان دور قاب چین» بگویم، از افرادی که هرچه سلطان، وزیر، رئیس و وکیل خوششان بیاید… گفت: آقا! مهم نیست او مسیحی است! حضرت فرمودند: این حرف یعنی چه؟! آیا یعنی چون مسیحی هست باید گدایی کند؟! شغل او چه بوده است؟ گفت: کارگر بود.، مثلاً فرض کنید بنا یا نجار بوده است و یا کاری بلد بوده است، پیر شده است و دیگر توانایی کار ندارد، حضرت فرمودند: تا جوان بود از او استفاده کردید، حال که توانایی کار ندارد، باید گدایی کند؟ بیت‌المال وظیفه تأمین او را برعهده دارد.

 

«او را جمع کنید» بدان معنا نیست که صورت مسئله را پاک کنید، فقط آن مسیری که حضرتِ فلان قصد عبور از آنجا را دارد، آسفالت کنید، در کارِ حضرت «بازیگری» وجود ندارد، بلکه دیدگاه این است که این مسئله باید برطرف شود، این نامسلمان به جامعه اسلامی که در پناهِ دولت اسلامی بوده خدمت کرده است، شهروند است، یعنی چه که می‌گویی مسیحی است؟ این را می‌گوید تا توجیه کنید که این مورد عیبی ندارد؟ نه! یعنی چه؟

 

لذا حضرت از گریه‌ی کنیز، گدایی یک نامسلمان و… فرقی نمی‌کند و دولت در این امور وظیفه دارد، اگر مسلمان باشد وظیفه‌ی شما را سخت‌تر می‌کند ولی حدّاقلِ آن که «عدالت» و «انصاف» است برای او هم هست.