سومین جلسه دوره مقدماتی مقتل شناسی کاربردی روز شنبه مورخ ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ با سخنرانی حجت الاسلام کاشانی برگزار شد که مشروح این جلسه تقدیم می شود.
- علّت ارجحیّت منابع قدیمی بر منابع جدیدتر
- اشکالی به مطلبی در مورد حضرت رقیه (سلام الله علیها) به دلیل وجود در کتب طریحی
- نکتههایی در مورد کتاب طریحی
- اشکال به کتاب طریحی
- اشکالی نسبت به گزارش حضرت رقیه در کتاب طریحی
- استفاده از شعر برای روضهخوانی
- یک مورد از اشکالات تاریخی به کتاب طریحی
- اهمّیّت زیارت نامهها
- علّت پیدایش غلات
- منظور از ناحیهی مقدّسه
- بررسی زیارت ناحیهی مقدّسه در اقبال سیّد بن طاووس
- استفاده از زیارت نامههای در روضهخوانی
- زیارت ناحیهی مقدّسه منسوب به امام زمان (علیه السّلام)
- احتمال صحّت زیارت ناحیهی مقدّسه به جهت نقل از جانب شیخ مفید
- عظمت شیخ مفید و سیّد مرتضی
- زیارت نامههای یکی از منابع ارزشمند
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»
«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ»[۱].
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری* وَ یَسِّرْ لی أَمْری* وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی* یَفْقَهُوا قَوْلی»[۲]
«إِلهی وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى، وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى».[۳]
علّت ارجحیّت منابع قدیمی بر منابع جدیدتر
ما در دو جلسهی گذشته به صورت خیلی ساده بعضی از مبانی را عرض کردیم و سعی کردیم یک راهی باز بکنیم عزیزانی که با ما همراه میشوند، بتوانند کم کم تشخیص بدهند چه چیزی را میتوانیم بگوییم و چه چیزی را نمیتوانیم بگوییم. بعضیها سؤالاتی را از بنده از مباحث جلسهی پیش پرسیدند؛ با توجّه به اندک بودن فرصت اشارتاً یکی دو مورد از آن را عرض میکنم که به حال جمع مفید باشد و آنها را به جلساتی واگذار میکنم اگر عزیزانی بیرون از این مباحث ما خواستند سؤال بکنند جای دیگری گفتگو بکنیم. چون این دورهی ما، دورهی مقدّماتی است و به عللی نمیخواهیم وارد مباحث خیلی فنّی بشویم. یکی اینکه پرسیدند این مبنا -البتّه ما مبنای خود را عرض کردیم- این مسئله که در بعضی کتابها است که چرا آن که قدیمیتر است را به آن که جدیدتر است ترجیح میدهید ؟ این خیلی روشن است ما نمیگوییم هر چیزی در هر کتاب قدیمی است، معتبر است امّا قبل از وارد بررسی شدن طبیعتاً ما نمرهی اعتبار کتاب یا مطلبی که قدیمیتر است را بیشتر از آن که جدید است میدانیم. شما میخواهید ببینید راجع به مثلاً مشروطه و شهادت مرحوم شیخ فضل الله نوری، شهید بزرگوار چه اتّفاقی افتاده است. مثلاً یک گزارشی پسر او گفته است، یک گزارشی شاگرد او گفته است، یک گزارشی هم یک آقایی که ۶۰ سال پیش به دنیا آمده است و الآن دارد یک جایی سخنرانی میکند. شما کدام یک از اینها را ترجیح میدهید؟ بله، یک وقتی بررسی میکنید به دلایلی میبینید آن منبع جدیدتر به قرائن صحّت نزدیکتر است امّا قبل از بررسی یا برای کسی که توان تشخیص ندارد، یعنی متخصّص فن نیست طبیعتاً احتمال صحّت آن که قدیمیتر است بیشتر است و من متوجّه نمیشوم این اعتراض، اعتراض به چه چیزی است.
بله این را هم قبول دارم مثلاً دانش نامهی امام حسینی (علیه السّلام) که انتشارات دار الحدیث زحمت کشیدند کار کردند، خیلی نکات مهمّی مهمّ خوبی در آن وجود دارد، زحمات زیادی کشیده شده است. به جز یکی دو تا کتاب استثنائاً باقی را تا حدود قرن هفتم ملاک قرار دادند. اینکه چرا هفتم؟ چرا ششم نه، هشتم نه میشود إن قلت علمی به آن افراد کرد. چه چیز شد که شما اعتبار را تا قرن هفتم حساب کردید، یعنی وقتی دارید گزارشهای یک واقعه را ذکر میکنید -که إنشاءالله به زودی بعضی از آنها را عرض خواهم کرد- چرا تا قرن هفتم رفتید؟ تا قرن ششم نرفتید، تا قرن هشتم نرفتید؟ امّا طبیعتاً کتابی که برای زمان نهصد سال پیش است، احتمالً صحّت سند آن بیشتر از کتابی است که برای دویست سال پیش است.
اشکالی به مطلبی در مورد حضرت رقیه (سلام الله علیها) به دلیل وجود در کتب طریحی
نکتهی بعدی اگر به یاد داشته باشید مطالبی را که مکتوب جایی که احتمال میدهید، احتمال عقلایی میدهید وارد شده است بگویید یا از افراد خبره نقل بکنید اگر به یاد داشته باشید -که حالا در این رابطه جلوتر هم عرض خواهیم کرد- مثال میآوریم بعضی از آثار مهمّ مقتل را میآوریم، نقاط مهمّ آن را با هم میخوانیم، حداقل بشناسیم این کتاب چیست، چه اهمّیّتی دارد. یک عزیزی سؤال کرده بود که شما گفتید مثلاً فرض کنید فلان مطلب، فلان مطلب در مورد حضرت رقیه (سلام الله علیها) نیامده است؛ فقط فلان و فلان مطلب آمده است. در حالی که در منتخب طریحی این مطلب وجود دارد. چون من دیدم برای بحث ما مفید است، این سؤال را هم اوّل جلسه جواب میدهم. این کتاب المنتخب لطریحی فی جمیع المراثی و الخطب المشتهر به الفخری مثلاً. کتاب منتخب مرحوم طریحی از علمای مهم است. در این کتاب آمده است سه ساله، من خدمت شما عرض کردم که گفته است: چهار سال داشت، سه ساله هم نگفتند. یکی گفت: اینها اینجا گفتند. عرض ما این نبود که نگفتند؛ یعنی اصلاً نگفتند. در همهی هیئتهای ما دارند میگویند که سه ساله است. یعنی قرار است جایی گفته باشند خیلی از جاها گفتند. آن که عرض کردیم نگفتند، یعنی در منابعی که قابل اعتنا هستند نگفتند و الّا شما دههی اوّل محرم هیئتهای تهران تشریف ببرید، همهی آن قصّههایی که بحث شد چه گفتن و چه نگفتن همهی آن را دارند میگویند. اگر بنابر این بود که همانها را بگوییم که اصلاً در این کتاب وقت خود را هدر نمیدادیم، صوتهای آنها الحمدلله موجود است، کانال دارند، سایت دارند، همانها را نقل میکردیم.
نکته این است که قرار است یک خدمتی به آستان اهل بیت بکنیم و الّا آن که دارد اتّفاق میافتد. بعد یک بندهی خدایی به من گفت: چطور شما میگویید آقای عندلیب مثلاً یا آقای… یک بزرگوار، دیگری آنها متخصّص هستند، طریحی لبو فروش است؟ نخیر، مرحوم طریحی لبوفروش نیست، اتّفاقاً عالم بزرگواری است ولی هر عالم بزرگواری هر کتابی دارد، لزوماً کتاب خوبی نیست. بعضی گفتند این بزرگوار این کتاب را در جوانی خود، قبل از تحصیل جدّی خود نوشته است. منتها من ریشهی این حرف را پیدا نکردم. آن چیزی که از این کتاب مهم است، به دست میآید، این است که این کتاب، این نویسنده نخواسته است برود منابع روایی را جمعآوری بکند. محلّ بحث ما در مکتوبات این است که میگوییم به شفاهیّت توجّه نکنیم؟ خوب میشود فلان آقایی که روضه میخواند، مکتوب بکنند، ما داریم مکتوب میخوانیم. مشکل ما که مکتوب و شفاهی نبود.
نکتههایی در مورد کتاب طریحی
منظور ما از مکتوب چه بود؟ کتابهای قابل اعتنا بود. حالا ما آن را سهلتر گرفتیم، گفتیم: همین که مظانّ است، احتمال میدهیم حرف عقلایی است، روایت شده است میپذیرم، بابهای زیادی هم باز کردیم امّا اختلاف ما سر مکتوب و شفاهی نبود. هر کسی این کتاب المنتخب مرحوم طریحی را ببیند -که حالا نکاتی دارد- اصلاً فرض بکنید اصل نسخه این کتاب باید بررسی بشود، همهی آن عباراتی که در کتاب است، واقعاً آن بزرگوار نوشته است یا نه؟ در دورهی علمیّت خود نوشته است یا در دورهی قبل از اینکه عالم بشود نوشته است؟ اینها بحثهایی است که ربطی به جلسهی ما ندارد. با این حال وقتی شما این کتاب را نگاه میکنید، خیلی واضح است که این کتاب کأنّه منبر پیاده شده است، یک مداحی مداحی کرده است به ویژه منبریهای عراقی.
اگر یک وقت اربعین تشریف بردید، در جلسات عراقیها شرکت بکنید، منبری معمّم است، شروع که میکند اوّل یک شعر عربی میخواند، با لحن هم میخواند، بعد شروع میکند چند تا روایت میگوید؛ بعد میگوید: «أیّها الإخوان» شروع میکند چند تا نکته راجع به روضه میگوید. اوّل چند تا روایت میخواند. بعد چند تا جمله روضه میخواند. دوباره یک شعر هم در پایان کار میخواند که با صدا هم میخواند، کأنّه مدّاحی بکند. این کتاب اینطور است. یعنی مجلس مجلس است، ننشسته است از کتابخانهی خود روایت پیدا بکند که ما بگوییم یک روایت اینجا است، در کتب قدیمی نیست، شاید ایشان دسترسی به یک جایی داشته است، دیگران نداشتند. اصلاً کسی کتاب را نگاه بکند، خیلی واضح است که این کأنّه متن سخنرانی یا منبر است که پیاده شده است، روایات قدیمی نیست که بگوییم یک موضوعی اینجا است و جاهای دیگر نیست. این هم فقط حرف من نیست، بعضی از کسانی که فحل این کار هستند میگویند: مطلبی که اختصاصاً در این کتاب وجود داشته باشد -قبل از آن نباشد- را نمیشود اعتماد کرد، به خاطر اشتباهاتی که دارد. مثلاً فرض کنید نقل شده است که ایشان گفتند: امام حسین ده هزار نفر را در روز عاشورا کشتند.
اشکال به کتاب طریحی
دیگر یک چیزی باید بگوییم که خلاصه چند ساعت جنگیدند، ده هزار نفر را کشتند. اگر ارباب ما سیّد الشّهداء (علیه السّلام) اراده میکردند که به گردش چشمی کسی زنده نمیماند. منظور این نیست اگر اینطور بود که اصلاً کسی زنده نمیماند که بگویند یک امر تکوینی کردند، به ده هزار نفر گرفت. خوب همه از بین میرفتند. بعد گفته است: ده هزار نفر کشته شدند ولی خللی در سپاه فراهم نشد. مگر یک چنین چیزی میشود؟! ده هزار نفر از سپاه کوفه کشته میشد، خللی در سپاه فراهم نمیشد؟ بقیه هم فرار میکردند. یک سوم سپاه دیگر ۳۰ هزار نفر و ۲۰ هزار نفر و ۲۴ هزار نفر و اینها عدد سپاه است که بخواهیم خوب حساب بکنیم. بعضی کمتر هم گفتند تا شش هزار تا هم گفتند که چه بسا بشود گفت شش هزار نفر نیروی عمل کننده در کربلا بوده است. چون صحنهی میدان کوچک است. فرض بفرمایید همین جا که من و شما داریم گفتگو میکنیم، میتوانند ده هزار نفر به اینجا حمله بکنند؟ اصلاً جا میشوند؟ ده هزار نفر میتوانند بیایند محاصره بکنند ولی فوق آن ۸۰ نفر به اینجا حمله بکنند، صد نفر حمله بکنند، دویست نفر حمله بکنند. شما بگویید که مثلاً هفتصد هزار نفر… اینها که نمیتوانند وارد میدان بشوند. حالا باشد همان ۳۰ هزار نفر که مشهور است. باشد ده هزار نفر را کشت، خلل در سپاه ایجاد نشود؟ یعنی از هر سه نفر، یک نفر کشته شد. از این حرفها در این کتاب زده است. به نظر میآید روضه خوانده است. نه اینکه خواسته باشد سند تاریخی بگوید. بعد میگویند: مگر طریحی لبوفروش است. خوب (رحمه الله علیه) عالم بوده است امّا اوّلاً این کتاب را در چه زمانی نوشته است؟ در زمانی که عالم بوده است نوشته است؟ بله آن وقت باید از او گله کرد. نه اینکه ما این حرف را بپذیریم. این همه مؤرّخین حرف زدند. ده هزار نفر از سپاه کوفه را کشتند، خللی ایجاد نشد؟! یعنی بزرگی بزرگان که نباید یک کاری بکند که ما چشم خود را روی واقعیات ببندیم. ده هزار نفر هر نفر پنج ثانیه وقت بگیرد. میشود ۵۰ هزار ثانیه. پنج هزار را تقسیم بر شش بکنید یک چیزی حدود نهصد دقیقه. چند ساعت؟ ۱۴، ۱۵ ساعت. روز زمان عاشورا که اوائل مهر بوده است، طول روز کلاً ۱۳ ساعت بوده است این همه اتّفاق قبل از… یک چیزی بگوییم که در آن خلاصه… یک حرف بدی به یک کسی زدند گفت: یک چیزی بگو که حداقل گنجایش آن باشد. حالا ما بیاییم بگوییم بزرگ بوده است. بله ما مخلص او هستیم (رحمه الله علیه جعل الجنه المثوی) ما که نباید بیادبی بکنیم ولی اینکه بگوییم: چرا این را نمیپذیرید. خوب نمیشود این را پذیرفت.
اشکالی نسبت به گزارش حضرت رقیه در کتاب طریحی
امّا نسبت به گزارش حضرت رقیهی ایشان. گفتند: اینجا در این کتاب گزارش حضرت رقیه آمده است. شاید آن برادری که آن سؤال را کرده بود حرفهای من را کامل نشنیده بود. بنده که راه را باز کردم. ما نه اینکه بخواهیم راه باز بکنیم، به نظر ما میآید این درست است. ما نه میخواهیم بیجهت راه باز بکنیم و نه بیجهت راه را ببندیم. ما میخواهیم به دستگاه سیّد الشّهداء (علیه السّلام) خدمت بکنیم. لذا گفتیم آنجاهایی که مطلبی نقل نشده است، اگر شما شعر بخوانی و به مخاطب بگویید این ذوق شاعر اینطور گفته است یعنی همان تمثیلی که عرض کردیم، دیگر خدایی ناکرده شما وارد دروغگویی نشدید. چه مثالی زدیم؟ مثل آن ماجرایی که عرض کردیم برای قبر صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) به این جهت مخفی بودن آن میگوید: (که چشم را نزد آفتاب مدفن او) همه میفهمند تمثیل است، شما نمیخواهی تاریخ بگویی. خوب آنجا هم این را در زبان شعر بگویید. مثلاً فرض کنید آقای رسولی شعری سروده است بعضی از ذاکرین خواندند و خیلی هم خوب خواندند که مثلاً (سفر اینقدر طولانی نگفتی دختری داری) خود بنده هم یک بار اینقدر با این گریه کردم که نزدیک بود به بیمارستان بروم. ولی نمیگفتم که حتماً حضرت رقیه (سلام الله علیها) این حرفها را به پدر خود زده است، چون کاملاً روشن است که شاعر نمیخواهد تاریخ بیان بکند.
استفاده از شعر برای روضهخوانی
ما که این راه را باز کردیم ولی وقتی شما با ادبیات عربی را ترجمه به فارسی برای مخاطب بگویید دارید این را القاء میکنید که دارید واقعیت گزارش تاریخی را میگویید، این دروغ است ما عرض کردیم که به سراغ شعر بروید که مخاطب حس بکند که شما دارید تمثیل میگویید، دروغ نگوییم، ثواب آن را هم ببریم. خوب کجا حضرت رقیه (سلام الله علیها) به پدر خود گفته است، کجا ذکر شده است: (که سفر اینقدر طولانی نگفتی دختری داری) هیچ کجا نگفته است ولی هیچ کسی نمیگوید که آن شاعر کار اشتباهی کرده است که گفته است. چون معلوم است زبان شعر است، تمثیل است، میخواهد ذهن من را به آن واقعه نزدیک بکند. بالاخره هر کسی که خردسالی داشته باشد، به پدر خود علاقه دارد؛ امام حسین (علیه السّلام) که بهترین پدر عالم وجود است، مهربانتر است، اقلّ آن این حرفها است. کسی به واقع نسبت نمیدهد امّا چرا ما به این متن اطمینان نمیتوانیم پیدا بکنیم. این یک مثال آن را عرض میکنم ببینید. خوشبختانه من ترجمه این کتاب را جایی ندیدم.
- متوّفای چه سالی است؟
- متوفّای ۱۰۸۵ هستند. یعنی قرن یازدهم. ایشان میفرماید: «فیا اخوانی» اهل بیت شروع به عزاداری در خرابه کردند تا اینکه گفتند ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام) یک دختر خردسالی دارد و آن سر مطهّر را برای او بردند و آن ملعون گفت: «إرفَعُوا رَأسَ أبیهَا» و مثلاً )معاذ الله( این را در مقابل او بیندازید. اینطور نقل کردند. وقتی این سر مبارک را دید، آن سر را به آغوش کشید. سر را به بغل گرفت. چون اینجا نمیخواهم بیحرمتی به آستان اهل بیت بشود، بعضی حرفها را نمیزنم؛ مثلاً اینکه اصلاً یک دختر سه ساله توان بغل گرفتن یک سر مطهّر را دارد یا ندارد؟ در چه شرایطی به آنها کار ندارم. آن عبارات را نقل کردند که مثلاً فرض بفرمایید «مَن ذا ألَّذی قَطَعَ وَریدُک؟» اینها را که شنیدید. «مَن ألَّذی أیتَمَنی عَلی صِغَرِ سِنِّی» اگر کسی این را به یک ادبیاتی بگوید، به این کتاب کار نداشته باشد که معلوم است دارد تمثیل میگوید، نگوید: این واقعهی تاریخی است، من حرفی ندارم. چون طبیعی است اگر یک دختری با رأس مطهّر، آن هم سیّد الشّهداء (علیه السّلام) شاید یک اتّفاقاتی بیفتد حالا بگوید.
یک مورد از اشکالات تاریخی به کتاب طریحی
امّا برای اینکه بگویم این روایت از جهت گزارش تاریخی خیلی عجیب و غریب نگاه بکنید آن دختر ابا عبدالله که نقل شده است این حرفها را میزنند و بعد عرض بکنم که «بَکَت بُکاءا شَدیداً حتّی غُشِیَ علیها» به شدّت گریه کرد تا بیهوش شدند و او را حرکت دادند، دیدند «قَد فَارقت روحها الدّنیا» روح مبارک او از دنیا مفارقت کرده است. بعد اینجا میگوید: «بعد فَقامَت زَینَبُ بِنتَ أمیرَ المُؤمِنینَ» یکی از آثار فاحش اشتباه تاریخی در این متن در اینجا است. در بالایی هم بود من به جهت اینکه به روضه بیحرمتی نشود – آدم باید خیلی در تحلیل روضه و نقل آن دقّت بکند یک وقت بیحرمتی اتّفاق نیفتد- لذا آنها را نگفتم. امّا در پایین آثار ضعف فاحش وجود دارد که «فَقامَت زَینَبُ بِنتَ أمیرِ المُؤمِنینَ (علیه السّلام) وَ قَالَت أَ ظَنَنْتَ یَا یَزِیدُ حَیْثُ أَخَذْتَ عَلَیْنَا أَقْطَارَ الْأَرْضِ فَأَصْبَحْنَا نُسَاقُ کَمَا تُسَاقُ الْأُسَارَى الزَّنگِ وَ الحَبَش» خیال کردی ما را به اسارت گرفتی «أَ مِنَ الْعَدْلِ یَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِیرُکَ … إِمَاءَکَ»[۴] تو کنیزان خود را هم پوشاندی، نوامیس رسول خدا این شکلی هستند. ادامهی این واقعه آمده است. در حالی که کسانی که یک مقدار وقایع تاریخی را میدانند، میدانند این خطبهی زینب کبری در شام است، در مجلس یزید است، ربطی به این واقعه ندارد. آن واقعه اگر اتّفاق افتاده است، در یک شب است. هیچ کسی از مؤرّخین نگفته است آنجا این سخنرانی شده است. به نظر میآید گوینده دارد برای مردم روضه میخواند، روضهخوان وقتی دارد روضه میخواند مطالبی که از این طرف و آن طرف است را پشت سر هم میگوید، بدون اینکه بخواهد تاریخ بیان بکند. مثلاً گریز میزند. تاریخ نمیگوید. منتها اگر این را پیاده بکنی، بنویسی، بگویید: یک روایت هم اینطور. آن وقت هیچ کدام از اینها با هم یکی نیست. لذا اینکه عرض کردیم سه ساله نیامده است، این در منابع بسیار قدیمی یا قابل اعتنا نیست و الّا اگر بخواهیم منابع قابل اعتنا را نگاه بکنیم همه چیز آمده است. هر چه به تخیّل شما برسد در بعضی از مکتوبات جدید وجود دارد. این نکتهی اوّل.
اهمّیّت زیارت نامهها
نکتهی دوم که بحث امروز را وارد بشویم. بعضی از جاهایی که محتواهای بسیار مهمّی وجود دارد که ما میتوانیم بیان بکنیم که در مورد بیشتر شهدای کربلا (علیهم الصّلاه و السّلام) است به جز حضرت رقیه (علیه الصّلاه و السّلام) بعضی از زیارت نامهها است. این زیارت نامهها بسیار میتواند به شما کمک بکند. یعنی مطالبی که در جامعه کمتر خوانده میشود ولی قابلیّت اینکه در مجلس روضه خوانده بشود دارد، ذهن مخاطب هم خیلی با آن آشنا نیست، ولی فی الجمله اعتباری هم دارد. مثلاً در اقبال سیّد بن طاووس. در کامل الزّیارات مطالبی است، اقبال سیّد بن طاووس در مورد مناسک و عباداتی است که در ایام مختلف آدم انجام میدهد. کامل الزّیارات هم که برای استاد شیخ مفید است که هر دوی این کتابها ترجمه هم شده است، در مورد زیارت اهل بیت است. ولی در ضمن زیارت مطالب زیادی بیان شد. چند تا از اینها را عرض میکنم ببینید. مثلاً در اقبال سیّد بن طاووس یک روایتی از ناحیهی مقدّسه رسیده است. ناحیهی مقدّسه یعنی چه؟ چرا حضرت حجّت میگویند ناحیهی مقدّسه.
علّت پیدایش غلات
- چرا میگویند: زیارت ناحیه؟ نمیگویند زیارت امام زمان (علیه السّلام). از زمانی که امام هادی (علیه الصّلاه و السّلام) محصور شدند، زندانی شدند یا شما بگویید در سامرا تبعید شدند و بعد هم پسر بزرگوار ایشان امام عسکری (علیه السّلام) مردم نمیتوانستند راحت حرف بزنند. دوران تقیّه از یک جهت شدّت گرفت. شیعیان معلوم بود شیعه هستند، از جهت اعتقاد تقیّه نمیکردند، از جهت ارتباط تقیّه میکردند که ارتباط آنها با امام لو نرود. کلاً ارتباط با امام بسیار مشکل شد. معمولاً نائبان امام، وکلای امام به مردم اخباری را میرساندند بیشتر از اینکه حدیث داشته باشیم، مکتوب از امام داریم. چون ارتباط کم است. خیلی سخت است علّت اینکه غلات در آن عصر زیاد هستند همین است خیلیها ادّعا میکردند ما باب ورود به امام هستیم. وقتی شما نمیتوانی با امام ارتباط بگیری، قیمت آن که میتواند با امام ارتباط بگیرد بالا میرود. در خانهی امام باز است، هر کسی میخواهد میرود خوب همه میروند. امّا میگویند هیچ کسی نمیتواند ارتباط بگیرد، جز آن که باب امام است. لذا یک عدّه هم میگفتند ما همین باب امام هستیم. گاهی آپشن هم رو میکردند مثلاً میگفت: من باب امام هستم و اگر کسی این را باور بکند دیگر نمیخواهد نماز بخواند. آن یکی میگفت: روزه هم نمیخواهد بگیرد. حتّی بعضی از آنها بعضی از گناهان عجیب و غریب را هم آزاد کرده بودند. مثلاً میگفت: با نوامیس مردم هم کار داشته باشی اشکال ندارد. تطهیر میشوی. مدام آپشن رو میکردند که من باب هستم، آن یکی میگفت: من بابتر هستم. چون دورهی ارتباط تقیّه بود، مثل اینکه فرض بکنید زمان انقلاب کسی که اعلامیههای حضرت امام را داشت دنبال میکردند. خوب ساواک میگرفت از آستین او چوب رد میکرد. لذا به شدّت سعی در پنهان کردن این داشتند. ارتباط را کتمان میکردند.
منظور از ناحیهی مقدّسه
بعد میخواستند راجع به امام حرف بزنند لذا نمیتوانستند بگویند حضرت هادی فرمودند. خوب اینکه خیلی تابلو میشد با کنایه حرف میزدند که معلوم نشود چه کسی را دارند میگویند. «قَالَ العَام» یک عالم اینطور گفته است، بزرگی اینطور گفته است. گاهی میگفتند: ناحیهی مقدّسه. از آنجایی که مقدّس است. با اشاره صحبت میکردند. پس ناحیهی مقدّسه امام هادی (علیه السّلام) است امام عسکری (علیه السّلام) است امام زمان (علیه السّلام) است. دو تا زیارت ناحیهی مقدّسه داریم. یکی از آنها در اقبال است که ما داریم بحث میکنیم، کمتر در جامعه مطرح شد. که به عنوان مشق جلسهی بعد نکاتی عرض میکنم که بروید آن را ببینید چون هم در اینترنت است، هم در اپلیکیشها وجود دارد، هم کتاب آن وجود دارد ترجمه هم شده است و میشود آقایان متن آن را با ترجمهی آن در کانال خود بگذارند بعداً بعد از اینکه مشق تمام شد برای جلسات بعد میشود این را در کانال قرار داد که چه کار کرده است. امام هادی (علیه السّلام) به احتمال بیشتر با توجّه به راوی آن، حالا من فنّیهای آن را کنار میگذارم یا احتمال کمتر امام عسکری (علیه السّلام) زیارتی برای اصحاب امام حسین (علیه السّلام) گفتهاند. این ناحیهای که ما داریم راجع به آن صحبت میکنیم آن ناحیهای که شما گاهی در روز عاشورا شنیدید یکی دیگر است که فرصت کردم راجع به آن صحبت خواهم کرد. پس ناحیهی مقدّسه یعنی سه امام پایانی. از راوی که گفته است احتمال زیاد امام هادی (علیه السّلام) این را فرموده است.
- آن را عرض میکنم، میرسیم.
- این را که میفرمایید آن نیست؟
بررسی زیارت ناحیهی مقدّسه در اقبال سیّد بن طاووس
- نه عرض کردم دو تا زیارت نامه داریم. زیارت نامهی مختصرتر زیارت اصحاب است، نه زیارت خود سیّد الشّهداء (علیه السّلام). احتمال بیشتر امام هادی (علیه السّلام) فرمودند. منابع آن مختلف است. یکی از آنها کتاب اقبال است. بزرگان ما در حوزه میگفتند اگر یک طلبهای اقبال را در خانهی خود نداشت، میگفتند: این تقوا ندارد. چون قدیمیها اعمال هر روز را انجام میدادند. قدیمیها چون محروم بودند و همیشه مشغول به گوشی نبودند عبادت بیشتر میکردند. این کتاب اقبال زیارت ناحیه را آورده است. این زیارت با سلام با حضرت علی اکبر (علیه الصّلاه و السّلام) شروع شده است. اینطور است «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَوَّلَ قَتِیلٍ مِنْ نَسْلِ خَیْرِ سَلِیلٍ»[۵] از اینجا شروع میشود. یعنی سلام بر ای اوّلین شهید از بهترین نسل. یعنی اوّلین شهید بنی هاشم. خیلی ظرافت در این زیارت نامه است به ویژه برای چهار شهید. حضرت علی اکبر (سلام الله علیه) –شما میخواهید برای چهار تا شهید روضه داشته باشید، برای چهار شهید نکات بسیار ویژهای گفته است- حضرت علی اصغر یا بگویید شیرخوار ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام)، حضرت قاسم و حضرت قمر بنی هاشم. برای بعضی دیگر از یاران هم عبارات ویژهای دارد که حالا متن را جلسهی بعد آوردید روی آن صحبت میکنیم. یکی دو تا نکتهی آن را عرض میکنم شما ببینید بعد میخواهم بروید متن را با ترجمهی آن –دو صفحه است- مقایسه بکنید. پس مشق این است: متن زیارت ناحیهی اصحاب امام حسین (علیه السّلام) را با ترجمهی آن ببینید. در همین اپلیکیشنها و اینها هم فراوان است. مثلاً در بعضی از نسخههای آن در مورد حضرت علی اکبر (سلام الله علیه) میفرماید: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اللَّهِ وَ ابْنَ حُجَّتِهِ»[۶] یعنی نگاه به حضرت علی اکبر این است که تو حجت الله پسر حجت الله هستی و دین الله پسر دین الله هستی. خود تو دین خدا هستی. شما نگاه بکنید بعضیها میخواهند توهّم بزنند، یک چیزی برای حضرت علی اکبر بگویند. اینجا متن قابل اعتنایی… شما میخواهید فضیلت برای حضرت علی اکبر بگویید چه زمانی به ذهن شما میرسید: «أَشْهَدُ أَنَّکَ أَوْلَى بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ»[۷] این حرف را برای امیر المؤمنین (علیه السّلام) میگوییم. «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ»[۸] که ذیل آن آمده است برای امیر المؤمنین (علیه السّلام) است. امام هادی (علیه السّلام) برای علی اکبر (روحی له الفداء) فرموده است.
استفاده از زیارت نامههای در روضهخوانی
میخواهم بگویم اگر ما به سراغ متون خود برویم خیلی چیزها داریم که هم وقتی شما میخواهید وارد روضه بشوید با این مقدّمه که میخواهید بگویید و دلها را ببرید، چیزهایی را بگویید که با واقعیات همخوانی داشته باشد و بعد هم فضیلت باشد. دل مخاطب نرم بشود. حضرت هادی (علیه السّلام) برای حضرت قاسم مثلاً -یک جملهی آن این است که حالا من در جلسهی بعد از شما میخواهم به من بگویید که نکات و ظرایفی که تا به حال در این متن نشنیده بودید چه بود. با اینکه اهل روضه هستید، به احتمال زیاد برای هر کدام از شما جملهای نیم جملهای جدید داشته باشد، خوب شما هم به دنبال همین هستید- میفرماید: خداوند مرا از دوستان تو در بهشت قرار بدهد. شما میخواهید فضیلت برای حضرت قاسم بگویید خوب چه چیزی از این بهتر. مکتوب هم است سیّد بن طاووس که صاحب لهوف است و جمال السّالکین است، از بزرگان ما است حالا نمیگوییم هیچ… علما معصوم که نیستند ولی از بزرگان ما است. بنده کفش ایشان که هی،چ بند کفش ایشان هم نیستم خدا میداند این را تواضعاً هم نگفتم. بنده نسبت به سیّد بن طاووس خیلی احساس خاک بودن دارم. خوب ایشان نقل کرده است، در جاهای دیگر هم نقل شده است مطالب جدیدی دارد. مشق این است آقایان متن زیارت ناحیهی مقدّسهی اصحاب سیّد الشّهداء (علیه السّلام) را از اقبال با ترجمهی آن بخوانند –تقریباً دو صحفه است- اقبال سیّد بن طاووس صاحب لهوف، همان عالم برجستهی شیعه. هر کسی هم بگوید این قسمتهای آن برای من جدید بود. تا حالا إنشاءالله من بعضی از نکات را هم در جلسهی بعد اضافه بکنم.
زیارت ناحیهی مقدّسه منسوب به امام زمان (علیه السّلام)
بحث ما مقدّماتی است ما میخواهیم بعضی از متون را به آقایان عرضه بکنیم و بروند ببینند، راجع به آن ناحیهی مقدّسه هم دو جمله عرض میکنم. آن ناحیهی مقدّسهای که الآن در ذهنها مشهور شده است، این سند متّصل به امام زمان (علیه السّلام) ندارد. اگر کسی بگوید: قطعاً این را امام زمان (علیه السّلام) فرموده است، خلاف واقع گفته است امّا اگر بگوید: منسوب به امام زمان (علیه السّلام) است، خلاف نگفته است. بلکه قرینه داریم که امام زمان (علیه السّلام) فرموده است. ما میخواهیم هم روضه بخوانیم هم روضهی ما خوب باشد. از طرفی دروغ هم نگوییم. اگر کسی بگوید این زیارت ناحیهی مقدّسهای که بخشی از آن را روز عاشورا میخوانند، قطعاً امام زمان (علیه السّلام) فرموده است این خلاف واقع گفته است. امّا اگر کسی بگوید این منسوب به امام زمان (علیه السّلام) است، بعد هم منسوب، خیلی از چیزها منسوب است نه منسوبی که این نسبت احتمال عقلایی دارد، میشود احتمال داد امام زمان (علیه السّلام) فرموده باشد. از خیلی از گزارشهای تاریخی بیشتر میشود احتمال دارد قطعاً عرض کردم نمیشود گفت اشکالی ندارد.
احتمال صحّت زیارت ناحیهی مقدّسه به جهت نقل از جانب شیخ مفید
چرا؟ درست است که سند متّصل ندارد ولی نقل شده است. شیخ مفید این را نقل کرده است. اگر ما یک جایی، یک متن تاریخی در کتاب تاریخی بخوانیم، از شیخ مفید باشد، میگوییم از منابع قدیمی است. این اگر برای امام زمان (علیه السّلام) هم نباشد، جزء منابع قدیمی است. چون شیخ مفید نقل کرده است. اگر برای آن جملات قسم حضرت عبّاس نمیتوانیم بخوریم که آن را امام زمان (علیه السّلام) فرموده است، به عنوان یک زیارت نامهای که شما میخواهید بخوانید شیخ مفید نقل کرده است. شیخ مفید جزء زیارت نامههای سیّد الشّهداء نقل کرده است. بعد اگر این را بخوانید حرام است؟! یکی مثل شیخ مفید مجوّز داده است این را بخوانیم. ما هم که اینجا قبلاً گفتیم قرار نیست عین واقع بگوییم، داریم یکی از نقلها را میگوییم که احتمال درست بودن دارد. به یاد دارید این مطلب را، پس میشود گفت.
عظمت شیخ مفید و سیّد مرتضی
یک قرینهی مهمتر هم دارد. قرینهی مهمتر این است که سیّد بن طاووس که بحث او گذشت یک کتابی دارد به نام مصباح الزّائر، یعنی چراغ زائر آدم چراغ را میگیرد در مقابل خود که راه برود. زائر در حرمها چه کار بکنی؟ این به تو یاد میدهد که چه کار بکنی. سیّد بن طاووس در مصباح الزّائر یک نکتهای گفته است، یک خاطرهی مهمّی گفته است سیّد بن طاووس با آقای سیّد مرتضی نسبت فامیلی دارد، از اجداد ایشان است. سیّد مرتضی شاگرد شیخ مفید است، امام زاده است، نسب بسیاری از امامزادههای ایران، طولانیتر از تا سیّد مرتضی. سیّد مرتضی مرجع تقلید شیعیان بعد از شیخ مفید است. ۴۳۶ از دنیا رفته است، برادر سیّد رضی صاحب نهج البلاغه است. با هفت واسطه نسب او به امام میرسد هم از جهت پدر، هم از جهت مادر. مرجع تقلید هم است، جزء پنج عالم قدیمی شیعی است که اعتقادات شیعه را تدوین کردند.
- به موسی بن جعفر. همان کسی که شیخ مفید خواب دید حضرت زهرا (سلام الله علیها) دو تا پسر خود را میآورد و میگوید: «یا شیخ علمهم الفقه» میگوید: حضرت زهرا امام حسن و امام حسین (علیهم السّلام) را آورده است. صبح مادر این دو بزرگوار، سیّد مرتضی و سیّد رضی را پیش شیخ مفید میبرد و شیخ مرتضی بعد از شیخ مفید میشود عالم درجهی یک شیعه، استاد شیخ طوسی همان کسی که مؤسّس حوزهی نجف است و جزء اسطورههای بینظیر تاریخ تشیّع است. از اجداد سیّد بن طاووس است که صاحب اقبال است.
در مصباح الزّائر سیّد بن طاووس اینطور میگوید که جدّ ما سیّد مرتضی در حرم سیّد الشّهداء (علیه السّلام) این زیارت نامه را میخواند. یک مرجع تقلید وقتی به حرم میرود هر چه دوست دارد میخواند یا یک چیزی را که مطمئن است میگوید؟! عالم برجسته وقتی وارد حرم میشود که جوگیر نیست، آنجا جایی که ادم بنشیند توهمّات خود را بگوید نیست. یک زیارت نامهای را سیّد بن طاووس از جدّ خود نقل میکند که این را در حرم امام حسین (علیه السّلام) میگفته است. آن زیارت نامه را با این زیارت ناحیه مقایسه بکنید. تقریباً بالای ۹۰ درصد یکی است به ویژه آنجاهایی که فضای روضهای دارد.
- زیارت نامهی ناحیهی مقدّسهای که در هیئتها روز عاشورا میخوانند منسوب به حضرت حجّت (روحی له الفداء) است. یکی بگوید: قطعاً از امام زمان (علیه السّلام) است میگوییم: نه، دروغ گفته است. امّا واقعاً منسوب به امام زمان (علیه السّلام) است. میشود باور کرد که امام زمان (علیه السّلام) این زیارت نامه را گفته باشد. گفته باشد یعنی با این زیارت زیارت کرده باشد. چرا؟ از کجا میگویی احتمال منسوب بودن به امام زمان (علیه السّلام) درست است؟ میگوییم به دو لیل. یکی شیخ مفید این را نقل کرده است. نسبت به امام زمان (علیه السّلام) آن را هم نمیدانی، زیارت نامهای که شیخ مفید نقل کرده است، قابل اعتنا است. نمیگوییم حتماً امام زمان (علیه السّلام) فرموده است ولی میشود باور کرد امام زمان (علیه السّلام) فرموده باشد این را میشود احتمال داد امام زمان فرموده باشد، این تطابق را دارد که امام زمان (علیه السّلام) فرموده باد.
شاگرد شیخ مفید سیّد مرتضی که جدّ سیّد بن طاووس است میگوید: جد ما به حرم سیّد الشّهداء میرفت و این را میخواند. آن متن را میبریم کنار متن زیارت ناحیه که امروز در جامعه میخوانند و در کنار هم قرار میدهیم میبینیم نزدیک ۸۵، ۹۰ درصد -چون متن طولانی است زیارت نامهی طولانی است- شبیه به هم است به ویژه کجا؟ سلامهای ناحیهی مقدّسه مهم است ولی بالاخره خیلی سلام میشود داد. آنجایی است که بحث روضه است که میشود روضه خواند، یک جای خاصّی است. در زیارت ناحیهای که میخوانند، با آن زیارت سیّد مرتضی در حرم در سیّد الشّهداء (علیه السّلام) که آن را میخوانده است، اینجاها خیلی به هم نزدیک است. پس میشود احتمال داد این را امام زمان (علیه السّلام) گفته باشد. در این حد که یک مداح یک روضهخوان ابا عبدالله الحسین، یک ذاکر بتواند بخواند وجود دارد، اطمینان داشته باشد دروغ نگفته است باید بگوید: اینطور که از امام زمان (علیه السّلام) نقل میکنند، اگر ایشان اینطور نقل کرده باشد بعد هم حرف خود را بزند. نگوید قطعاْ ولی این اگر، اگر کشکی (بیربط) نیست. یک اگر میتواند اینطور باشد اگر این سقف ریخت. برای چه این سقف بریزد، هر سقفی احتمال دارد بریزد امّا این احتمال عقلایی نیست. چون اگر شما احتمال میداید که این سقف میریزد اینجا نمینشستید. درست است ممکن است بریزد امّا امکان آن قابل اعتنا نیست ولی آن احتمالی که از امام زمان (علیه السّلام) باشد، قابل اعتنا است. ولی قطعاً نمیگوییم تازه یک جمله هم اضافی دارد، آن هم این است که آن که سیّد مرتضی میگفته است علاوه بر آن عبارات سنگینی که در زیارت ناحیه است که انصافاً هر کدام از جملات آن برای یک جلسه کافی است یک عبارتی دارد که در آن زیارت ناحیه نیست آن را که سیّد مرتضی میخوانده است که سیّد مرتضی رو به حرم امام حسین (علیه السّلام) میفرموده است. در آن زیارت نامه است در آن که در میان مردم و هیئتها میخوانند نیست که: «فُجِعَ بِکَ الرَّسُولُ»[۹] یعنی حالا خیلی مؤدّبانهی آن این است داغ تو پیغمبر اکرم را از پای در آورد با اینکه پیامبر در این دنیا نیست. «وَ أُزْعِجَتِ الْبَتُولُ» لرزه بر اندام صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) انداخت.
زیارت نامههای یکی از منابع ارزشمند
یکی از منابع بسیار ارزشمند روضهها متن زیارات است. خیلی حرفهیا جانسوز مؤدّبانهای دارد که میشود آنها را گفت، نیاز هم نیست کسی توهّم بکند. دو تا از آنها را معرّفی کردیم؛ یکی از آنها مشق ما شد که آقایان زیارت نامهی ناحیهی مقدّسهی اصحاب را از اقبال سیّد یا در جاهای دیگر با ترجمهی آن مقایسه بکنند، بگویند تا به حال به چه نکاتی از آن دقّت نکرده بودند. بنده هم یکی دو نکهت از آن را در جلسهی بعد میگویم. بعد به تناسب عرض کردیم زیارت ناحیهی منسوب به امام زمان (صلوات الله علیه و آله) هم قابل اعتنا است که یک زیارتی سیّد مرتضی خوانده است که خیلی به آن نزدیک است، یک جملهای دارد که از این جملهها در آنجا وجود دارد که تازه در این زیارت نامه نیست آن که سیّد مرتضی در حرم… به یاد دارید ما به شما گفتیم بگویند یک عالم برجسته اینطور گفته است، نیاز نیست زیارت ناحیهی مقدّسه برای امام زمان (علیه السّلام) باشد. ما مبنا گذاشتیم همین که سیّد مرتضی، به آن علم الهدی میگویند. یعنی پرچم هدایت شیعه است. یک چنین ادمی امامزاده بوده است عالم بوده است این را در اختیار… آن را در حرم… یک وقت یک کسی این را در خانهی خود میگوید، خوب آدم در مقابل ضریح مطهّر سیّد الشّهداء (علیه السّلام) جرأت نمیکند هر حرفی را نسبت بدهد؛ او رفته است آنجا گفته است. اصلاً شما نیاز ندارد که بگویید امام زمان (علیه السّلام) این را گفته است؛ بگویید: سیّد مرتضی اینطور روضه خوانده است. ما از این روضهها داریم به یاد من بیاورید بعداً میگویم وکیل امام زمان (علیه السّلام) در مورد حضرت زهرا (سلام الله علیها) چه روضهای خوانده است. بالاخره کسی که وکیل امام زمان (علیه السّلام) بوده است یک روضه خوانده است. میگوید: «فُجِعَ بِکَ الرَّسُولُ» یعنی رسول خدا فاجعه زده شد، غم تو او را از پای درآورد. در صورتی که رسول خدا به ظاهر از دنیا رفته بودند. «وَ أُزْعِجَتِ الْبَتُولُ» یعنی بتول عذرای، صدیقهی طاهره را به لرزه انداخت. میدانید که این حرف عجیب است. یک وقت شما میگویید حضرت زینب (سلام الله علیها) در کربلا در این دنیا است، صدّیقهی طاهره از این نشئهی دنیا گذر کرده است، در بهشت است، در بهشت غم حضور ندارد. در بهشت غم وجود دارد؟ حضرت زهرا (سلام الله علیها) کجا است؟ یعنی عمق فاجعه را نشان میدهد که صدیقهی طاهره در نعیم الهی دچار لرزه شد، این نشان میدهد فاجعهی شهادت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) چقدر زیاد است. اینکه در زیارت عاشورا میخوانیم بر آسمان و زمین سنگین است کسانی که در این دنیا بودند… میخواهم همین را عرض بکنم از همین جمله اگر من بخواهم یک جایی روضه بخوانم میگویم: آن که صدیقهی طاهره بود، لنگر عرش خدا بود بعد از مفارقت روح مبارکش از این دنیا بدن او به لرزه افتاد، شما ببینید چه بلایی بر سر زینب کبری آمده ست؟! بعد آن وجود مبارک مثلاً از ایشان صبر، شکر رسیده است. اینها فضایل عجیب حضرت زینب است یعنی وقتی مقایسه بشود. یک جای دیگر هم است. از این زیارت نامهها فراوان است.
باز این یکی مشق مستحب است برای دوستانی که طلبه هستند. در کامل الزّیارات یک زیاتی از امام صادق (علیه السّلام) برای حضرت علی اکبر (علیه السّلام) است آن را پیدا بکنند بیاورند چند تا جمله جدید در آن وجود دارد و میدانید که کامل الزّیارات برای استاد شیخ مفید است، ۳۶۹ از دنیا رفته است. در حرم مطهّر موسی بن جعفر در کاظمین تشریف برده باشید، در کنار شیخ مفید آنجا در یک پنجره هستند برای ۱۰۷۰ سال پیش است، علما میگویند بالکل معتبر است. کامل الزّیارت برای شیخ جعفر ابن قولویه به او میگویند. ابن قولویه قمّی. ایشان زیارت نامهای از امام صادق (علیه السّلام) برای حضرت علی اکبر (علیه السّلام) میآورد و عبارات مهمّی دارد.
پس یکی از منابعی که بکر است، روایت از معصوم است، خیلی از آنها مؤدّبانه است، چون شما وقتی میخواهید زیارت بکنید، میخواهید سلام و علیک بکنید، بیادبی نمیکنید. یعنی حضور امام (علیه السّلام) را در نظر میگیرید. من همین الآن محضر شما هستم، محضر امام زمان (علیه السّلام) هم هستم ولی ممکن است دقّت کافی را نداشته باشم ولی در حرم امام رضا (علیه السّلام) میروم، دقّت کافی را دارم که اینجا محضر امام رضا (علیه السّلام) است. الآن هم محضر امام رضا (علیه السّلام) است، همه جا محضر امام رضا (علیه السّلام) است ولی من دقّت ندارم ولی این دقّت را در حرم دارم. اصلاً در حرم آدم خدایی ناکرده گناه نمیکند. زیارت نامهها این اهمّیّت را دارد. چون یکی از نکات مهم در روضهها این است که ادب داشته باشد
- اهمّیّت زیارت نامهها این است که ادب حضور را در آن رعایت کردند. این روضهی تمیز است، حتّی اگر مخاطب گریه نکند، فضیلت شنیده است، این ثواب دارد. شنیدن آن ثواب دارد. اگر اشک آنها بیاید فبها. اگر نیاید، فضیلتی نسبت به یک شهید شنیده است، شما معرفت افزایی کردید.
[۱]– سورهی غافر، آیه ۴۴٫
[۲]– سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۳]– الصّحیفه السّجادیّه، ص ۹۸٫
[۴]– الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج ۲، ص ۳۰۸٫
[۵]– إقبال الأعمال (ط – القدیمه)، ج ۲، ص ۵۷۳٫
[۶]– همان، ص ۷۱۲٫
[۷]– همان، ص ۵۷۴٫
[۸]– سورهی آل عمران، آیه ۶۸٫
[۹]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۹۸، ص ۲۳۳٫
پاسخ دهید