چهارمین جلسه دوره مقدماتی مقتل شناسی کاربردی روز شنبه مورخ ۰۴ شهریور ۱۳۹۶ با سخنرانی حجت الاسلام کاشانی برگزار شد که مشروح این جلسه تقدیم می شود.
- اوّلین شهید در واقعهی کربلا
- بازتاب مقام حضرت علی اکبر علیه السّلام در کلام امام هادی علیه السّلام
- بیان نسبت حضرت علی اکبر علیه السّلام به رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم
- معرّفی مقاتل معتبر به ذاکران امام حسین علیه السّلام
- توصیه به ذاکران ابا عبدالله الحسین علیه السّلام
- زیارت حضرت علی اکبر علیه السّلام از زبان امام صادق علیه السّلام
- معتبر بودن کتاب کامل الزیارات
- شیعه مدیون وجود علی اکبر سلام الله علیه است
- سیاست امام حسین علیه السّلام در زنده نگه داشتن امامت
- غیر قابل قیاس بودن مقام معصوم با احدی از اولیاء
- نفرین سیّد الشّهداء به عمر بن سعد در روز عاشورا
- رجز حضرت علی اکبر سلام الله علیه
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم»
آقایانی که اقبال را دیدند گزارش فعّالیّت خود را بیان کنند. شما دیدهاید؟
- بله.
- یک مورد آن را بگویید.
- «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَوَّلَ قَتِیلٍ مِنْ نَسْلِ خَیْرِ سَلِیلٍ مِنْ سُلَالَهِ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى أَبِیکَ»[۱] .
- در بحث سلام بر حضرت علی اکبر سلام الله علیه چه نکاتی دیدید؟
- یک سری از عباراتی که اینجا خواندم قبلاً نشنیده بودم و جالب است چند بیت شعری هم که ایشان سروده بودند جالب بود که در عبارات ایشان داریم که خودشان را معرّفی میکنند، همانطور که گفتم من ندیده بودم، برای من تازگی داشت.
- سؤالی که برای من پیش آمد این است که چرا به سلالهی حضرت ابراهیم علیه السّلام منسوب شدهاند؟ بهترین سلاله، اوّلین کشته از سلاله… از بهترین سلاله…
- بهترین سلاله از سلالهی حضرت ابراهیم علیه السّلام، نسل پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم میشود. حضرت ابراهیم علیه السّلام شاخههای زیادی دارند. میفرماید: بهترین نسل از بهترین نسل حضرت ابراهیم علیه السّلام؛ یعنی از بین نسل حضرت ابراهیم علیه السّلام، بنی هاشم و از بین هاشمیان، بنی فاطمه و حضرت در واقع اوّلین قتیل این نسل است.
- اینکه قید شده است از نسل بهترین سلاله، پس معلوم میشود هاشمی است.
- بله. «خَیْرِ سَلِیلٍ» از سلالهی حضرت ابراهیم علیه السّلام.
- سلالهی هاشمی به ذرّیهی حضرت ابراهیم علیه السّلام منسوب میشوند.
- بله، فرزندان حضرت ابراهیم علیه السّلام. در مورد حضرت علی اکبر علیه السّلام چه نکاتی نشنیده بودید که در متن بود؟
- عباراتی که در زیارت حضرت علی اکبر علیه السّلام در اینجا آمده است چند جمله است که اهمّیّت دارد. اوّلاً که روایت منصوب به معصوم است و در مقتل منصوب به افراد دیگری است. خیلی فرق دارد که شما میخواهید مطلبی را از یک معصوم نقل کنید یا از غیر معصوم. لذا اهمّیّت اینها اینجا است.
اوّلین شهید در واقعهی کربلا
مورد دوم اینکه بحث اوّلین شهید بودن حضرت علی اکبر علیه السّلام است. اینها محلّ اختلاف است چون بعضیها حضرت ابوبکر بن حسن یا جناب عبدالله اکبر را اوّلین شهید خانوادهی سیّد الشّهداء علیه السّلام اسم بردهاند یا افراد دیگری. اوّلاً اینجا میگوید که اوّلین قتیل است. نکتهی دوم عبارت سیّد الشّهداء علیه السّلام را در روایت نقل کرده است که ابا عبدالله الحسین علیه السّلام فرمود: «قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوکَ یَا بُنَیَّ مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى الرَّحْمَنِ»،[۲] اینها چقدر بر خدای رحمان گستاخ شدهاند، «وَ عَلَى انْتِهَاکِ حُرْمَهِ الرَّسُولِ»، حرمت پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم را شکستند. با قتل تو، حرمت پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را شکستند چون اشبه النّاس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً به رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بودی. این عظمت حضرت علی اکبر علیه السّلام است که شکستن حرمت او، شکستن حرمت پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم تلقّی شده است. «عَلَى الدُّنْیَا بَعْدَکَ الْعَفا»، -البتّه این قسمت از عبارت حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام است که حضرت هادی علیه السّلام آن را بازگو کردهاند- «عَلَى الدُّنْیَا بَعْدَکَ الْعَفا»، بعد از تو خاک بر سر دنیا. بعد عبارت حضرت هادی علیه السّلام بسیار عجیب است که در نقلهای نسخههای مختلف به چند شکل است.
بازتاب مقام حضرت علی اکبر علیه السّلام در کلام امام هادی علیه السّلام
- «أَشْهَدُ أَنَّکَ أَوْلَى بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ أَنَّکَ ابْنُ رَسُولِهِ وَ حُجَّتُهُ وَ أَمِینُهُ وَ ابْنُ حُجَّتِهِ وَ أَمِینِهِ»[۳].
- به عبارت دقّت کنید. نسخهای که من الآن دارم میخوانم اصلاً این قسمت را نداشت. من یک وقت که نسخههای خطّی را نگاه کردم به این مطلبی که ایشان خواندند نزدیک است. مثلاً اینکه من داریم اینطور گفته است. میخواهم بگویم که بدانید چرا، به چه دلیل ندارد؛ یعنی بعضی از مستنسخین از مقامی که برای حضرت علی اکبر علیه السّلام ذکر شده است تعجّب کردهاند و فکر کردند اشتباه شده است. مطلبی که من در این نرم افزار میخوانم اینطور است که «أَشْهَدُ أَنَّکَ ابْنُ حُجَّهِ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ»،[۴] شهادت میدهم که تو پسر حجّت خدا و پسر امین خدا هستی. این چه شهادت مهمّی است؟ شما پسر یک… من شهادت میدهم که شما پسر مرجع تقلید هستید. بسیار خوب، چه اهمّیّتی دارد؟ نسخهای که من دارم در این قسمت نکتهای ندارد. شهادت میدهم پدر تو پزشک خوبی است. بسیار خوب، امّا ما داریم در مورد پسر صحبت میکنیم اینجا موضوع پسر است. امّا کلمه به کلمه قسمتی که در منبع شما وجود دارد را بررسی میکنیم: «أَشْهَدُ أَنَّکَ أَوْلَى بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ»،[۵] «أَوْلَى بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ»، امیر المؤمنین علیه السّلام است. در غدیر میفرماید: «أَ لَسْتُ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ … مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ»،[۶] یا در قرآن داریم: «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ»،[۷] «أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهیمَ»، آن کسانی هستند که از او اطاعت محض کردهاند، این پیغمبر هم اینطور است. قرآن –از قول پیامبران- میفرماید: کسی که اطاعت محض کند «مَنْ تَبِعَنی فَإِنَّهُ مِنِّی»،[۸] کسی که از یک پیغمبر تبعیّت کند میشود: «مِنَ النَّبیِّ»، مثل «یَا عَلِیُّ أَنْتَ مِنِّی وَ أَنَا مِنْکَ»،[۹] یا «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٌ»،[۱۰] عظمت اینجا است که «أَشْهَدُ أَنَّکَ»،[۱۱] تو هم «أَوْلَى بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ». اگر توجّه کند انسان واقعاً متعجّب میشود که حضرت هادی سلام الله علیه چه مقامی در اینجا برای حضرت علی اکبر علیه السّلام در نظر گرفته است. تو «أَوْلَى بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ»، هستی و بعد «وَ أَنَّکَ ابْنُ رَسُولِهِ وَ حُجَّتُهُ وَ أَمِینُهُ»،[۱۲] بعد از آن اینکه شما پسر رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم هستید. حال ظرافت دارد لذا از این مسئله رد میشوم و به مسئلهی بعد میپردازم چون مهمتر است. تو پسر رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم هستی و پسر حجّت خدا هستی و بعد «وَ حُجَّتُهُ وَ دِینُهُ»،[۱۳] تو هم خودت حجّه الله هستی و خودت دین الله هستی.
- «وَ ابْنُ حُجَّتِهِ وَ أَمِینُهُ»[۱۴].
بیان نسبت حضرت علی اکبر علیه السّلام به رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم
- «اشهد انّک حجّته و دینه و ابن حجّته و دینه» هم پسر دین خدا و پسر حجّت خدا هستی که انتساب حضرت را نشان میدهد که همان «مِنْ نَسْلِ خَیْرِ سَلِیلٍ» است. امّا یک جا میگوید خود تو حجّت هستی و خود تو دین خدا هستی. برای شما مثال میزنم. مثلاً فرض بفرمایید یک نفر آدم وقتشناسی است، میگویند: او انسان منظّمی است، وقتشناس است، خوشقول است. یک نفر باید چقدر منظّم باشد که به او بگویند ساعت است! مثلاً میگویند: فلان شخص ساعت است، مثل امام خمینی رحمه الله علیه یعنی اینطور نیست که منظّم است بلکه او معیار نظم است. میگفتند: امام رحمه الله علیه اینطور بود. میگفتند اصلاً خود ساعت است. ساعتهای خود را با ایشان تنظیم میکنند اگر جلو یا عقب باشد. یا مثلاً میگویند: فلان شخص آدم خوبی است؟ میگویند: بله، میشود پشت سر او نماز خواند. یک وقت میگویند فلان شخص عادل است؛ یعنی عدالت میورزد. یک وقت میگویند: فلان شخص عدل است، اصلاً خود عدالت است. در واقع معیار عدل است.
اینجا بیان شده است که تو دین خدا هستی. او آنقدر مطابق دین عمل کرده است که معیار دینداری تو هستی و شخص دیگری که دین دیگری دارد باید بیاید و دین خود را با تو مقایسه کند و ببیند اصلاً دین او دین است یا نه. این برای شخصی غیر از چهارده معصوم صادر شده باشد مقام بسیار بالایی است. جملهی بعدی…
- پس منظور در زیارت عاشورا حضرت علی اکبر علیه السّلام است؟
– بله، به چه علّت آن علی اکبر علیه السّلام که در زیارت عاشورا است حضرت سجّاد علیه السّلام نیست؟ برای اینکه زیارت عاشورا به چند روش صادر شده است؛ یک بار در حرم امیر المؤمنین علیه السّلام صادر شده است؛ یعنی در حرم امیر المؤمنین علیه السّلام زیارت امیر المؤمنین علیه السّلام را بخوانید و بعد زیارت سیّد الشّهداء علیه السّلام را بخوانید و بعد اگر در دعای علقمه نگاه کرده باشید به دو امام خطاب قرار میدهید یعنی حضرت امیر و سیّد الشّهداء علیهما السّلام. یک وقت از دور صادر شده است، یعنی اینکه شما الآن هم زیارت عاشورا میخوانید و یک وقت در حرم. وقتی شما بخواهید در حرم سلام کنید، اکبر شهدای داخل حرم به جز سیّد الشّهداء علیه السّلام، علیّ بن الحسین سلام الله علیه است لذا همهی شارحین آنجا میگویند: اینجا «السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ» وجود مبارک علی اکبر علیه السّلام است. چرا حضرت عبّاس علیه السّلام در آن نیست؟ چون این زیارت برای داخل حرم است و بعداً مجوّز دادهاند کسی بیرون هم بگوید. لذا زیارت حضرت عبّاس علیه السّلام داخل آن زیارتنامه نیست.
- پس نمیشود خارج از آن آورد؟
- چرا.
- میشود آورد؟
- کسی اضافه بگوید؟
- حالا اگر کسی تیمّناً و تبرّکاً کسی بگوید: «السَّلَامُ عَلَی أَبَا الْفَضْلِ الْعَبَّاسِ»، نه اینکه این جزء زیارت عاشورا است. مثلاً بگوید: «السَّلَامُ عَلَی زَینَبُ بِنتَ أمیرِ المؤمنین» این عیبی ندارد، رجائاً اشکالی ندارد، گوینده ادّعا نمیکند که این بخش جزء زیارت عاشورا است، لذا اشکالی ندارد ولی علّت نگفتن این است، چون در حرم بوده است. در حرم، اکبر شهدای کربلا، به جز قمر بنی هاشم و سیّد الشّهداء علیه السّلام، حضرت علی اکبر علیه السّلام است آن هم با این تعبیرات.
- اینکه در حرم بوده است، منظور ؟..؟
- این زیارت را گفتهاند که شما در زیارت مرقد مطهّر سیّد الشّهداء علیه السّلام بخوانید. آنجا حضرت علی اکبر علیه السّلام هست. البتّه بعداً گفتهاند اگر از دور هم بگویید اشکالی ندارد، خوب است، ثواب هم دارد. لذا مثلاً فرض کنید اسم حضرت زینب سلام الله علیها در زیارت عاشورا نیست، اسم حضرت… البتّه به عنوان اولاد و اصحاب و… به طور کلّی آمده است ولی مقام حضرت زینب، مقام حضرت عبّاس سلام الله علیهما طوری است که اگر قرار بود اراده کرده باشند باید مستقیم سلام میکردند ولی نیست.
- من نقلی شنیده بودم که قرار بر این بود که امامت به حضرت علی اکبر علیه السّلام برسد (قطع کلام)
- اجازه بدهید اوّل این متن را بیان کنیم و بعد توضیح خواهم داد.
مرحلهی بعد را شما بخوانید، نسخهی شما بهتر است.
- میفرماید: «حَکَمَ اللَّهُ عَلَى قَاتِلِکَ مُرَّهَ بْنِ مُنْقِذِ بْنِ النُّعْمَانِ الْعَبْدِیِّ»،[۱۵]
– «حَکَمَ اللَّهُ عَلَى قَاتلیِکَ» یا «حَکَمَ اللَّهُ عَلَى قَاتِلِکَ»؟
– «قَاتِلِکَ».
- اختلاف نسخه است؛ یعنی خدا قاتل تو، آن مُرّهی ملعون را محاکمه کند که آن ضربهی اصلی را به پهلوی حضرت علی اکبر علیه السّلام زد.
- «لَعَنَهُ اللَّهُ وَ أَخْزَاهُ وَ مَنْ شَرِکَهُ فِی قَتْلِکَ».
- از این «شَرِکَهُ فِی قَتْلِکَ»، چون یک نفر با وجود مبارک حضرت علی اکبر سلام الله علیه نجنگیدهاند، جمعی با او جنگیدهاند. اینجا هم روایت به قاتل اصلی اشاره و آن جمعی که آمدند و حمله کردند اشاره میکند و بعد…
– «وَ کَانُوا عَلَیْکَ ظَهِیراً».
- پشت به پشت هم دادند که شما را به شهادت برسانند.
- «أَصْلَاهُمُ اللَّهُ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِیراً».
- خدا اینها را به درک واصل کند.
– «وَ جَعَلَنَا اللَّهُ مِنْ مُلَاقِیکَ».
- از آن عبارات عجیب این است که معصوم میفرماید: «وَ جَعَلَنَا اللَّهُ»، خدا ما را قرار بدهد «یَومَ القِیَامَهِ مِنْ مُلَاقِیکَ وَ مُرَافِقیکَ وَ مُرَافِقِی جَدِّکَ»،[۱۶] ما را از کسانی که توفیق دارند تو را در قیامت و بهشت ملاقات کنند (قطع کلام)
- این را از امام حسین علیه السّلام فرمودند.
- حضرت هادی علیه السّلام به حضرت علی اکبر علیه السّلام فرمودند. و از دوستان تو و از دوستان جدّ تو قرار بدهد. خداوند ما را از دوستان تو قرار بدهد.
- «جَدِّکَ وَ أَبِیکَ وَ عَمِّکَ وَ أَخِیکَ وَ أُمِّکَ الْمَظْلُومَهِ وَ أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ مِنْ أَعْدَائِکِ أُولِی الْجُحُودِ وَ أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ مِنْ قَاتِلِیکَ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ مُرَافَقَتَکَ فِی دَارِ الْخُلُودِ»[۱۷].
- از خدا همنشینی شما را در بهشت خواستار هستیم. این بخشی از زیارت حضرت علی اکبر سلام الله علیه بود. چون بسیار متمایل هستم شما حتماً متن اقبال را ببینید باز هم یک هفته بحث را نگه میدارم که حتماً بروید و متن اقبال را نگاه کنید. هم شناخت اصحاب سیّد الشّهداء علیه السّلام در آن آمده است. و هم شما میبینید چقدر حرف است که میشود گفت. لذا یک سؤال پرسیدند، پاسخ پاسخ آن را بیان میکنم و بعد نکتهای در مورد جای دیگری بیان میکنم.
معرّفی مقاتل معتبر به ذاکران امام حسین علیه السّلام
کامل الزّیارات که از جمله کتابهایی است که پیشنهاد میکنم حتماً تهیه بفرمایید، هم کتاب اقبال و هم کامل الزّیارات. برای کسی که میخواهد بخواند و ذاکر ابا عبدالله الحسین علیه السّلام باشد، لازم است چند کتاب را داشته باشد. چهار، پنج مقتل است که یک به یک بیان خواهیم کرد. مثل لهوف، خوارزمی، مقتل ابی مخنف، نفس المهموم شیخ عبّاس قمی، مثیر الاحزان ابن نما، اینها کتابهایی هستند که ترجمه شدهاند.
دو کتاب جدید هم هستند که درست است که جدید است ولی با اهمّیّت هستند، مثل نفس المهموم که جدید است اینها هم مهم است؛ یک کتاب «لواعج الاشجان» مرحوم سیّد محسن امین اعلی الله مقامه الشّریف که ترجمه شده است، مقتل مرحوم علّامه امین منظور علّامه امینی نیست. «لواعج الاشجان» این کتاب ترجمه شده است.
کتاب دیگر «مقتل مقرّم» است. برای کسی که نمیخواهد تحقیقات ویژهای انجام دهد و میخواهد مطلبی را ارائه کند، در این چند کتاب به اندازهی کافی مطالب وجود دارد. تقریباً ذاکر را بینیاز میکند مگر اینکه ذاکر ویژهای باشد و بخواهد در این زمینه کار کند که خیلی منابع وجود دارد، مثل دانشنامهی امام حسین علیه السّلام که خوب است آن را هم ببیند. امّا این چند مورد را من به این جهت گفتم و دانشنامهی امام حسین علیه السّلام را به این جهت نگفتم که یکی از اشکالاتی که ممکن است در روضهخوانی رخ بدهد این است که خواننده یعنی گوینده، چندان اطّلاعات بیشتری از شنونده نداشته باشد. در دانشنامهها، مطلب را خلاصه میکنند چون موضوع، علی اکبر علیه السّلام است، وسط قصّه وارد میشود و تنها آن قسمتی که مربوط به شهادت حضرت علی اکبر علیه السّلام است را قیچی کرده و گذاشته است لذا بین گوینده و شنونده ممکن است به اندازهی دو خط سواد فاصله وجود داشته باشد لذا در هنر پیاده کردن مطلب، ضعف ایجاد میشود. آن کسی که میخواهد بیان کند باید اطّلاعات بیشتری از شنونده داشته باشد تا بتواند مطلب را قوام بیاورد.
توصیه به ذاکران ابا عبدالله الحسین علیه السّلام
من این چند کتاب را از این جهت معرّفی کردم که از اوّل تا آخر بخوانید. الآن که فرصت دارید، یک دور کتاب را بخوانید تا به سیر آن مسلّط بشوید بعد هر جملهای از آن را که خواستید گزینش کنید، خودتان گزینش کنید نه اینکه مثل دانشنامه از یک جایی شروع کنید و یک جا آن را تمام کنید. بعضی از اطّلاعات حاشیهای برای شما به عنوان گوینده مهم است و شاید اصلاً هیچ وقت برای شنونده آن را بیان نکنید ولی در فهم شما در متن اثر دارد.
یکی دیگر از کتابهایی که یک شخص روضهخوان حتماً لازم است دارد، کتاب کامل الزّیارات است. قریب به ۸۰ درصد از کتاب کامل الزّیارات در مورد امام حسین علیه السّلام است، در مورد ثواب زیارت است، اصلاً خواندن این مطالب حیرتانگیز است. اصلاً عبارات عجیبی است! یا مثلاً اینکه شب جمعه در زیارات آمده یا نیامده است؟ آیا صدّیقهی طاهره سلام الله علیها در شب جمعه، زائران ابا عبدالله الحسین را دعا میکند یا نمیکند؟ شما در سیر روایت ببینید خیلی مفهوم میشود. از جمله یک زیارتهایی در مورد اهل بیت علیهم السّلام دارد.
اهمّیّت ویژهای که کتاب کامل الزّیارات دارد این است که اوّلاً بسیار قدیمی است، نزدیک ۱۰۸۰ یا ۱۰۷۵ سال پیش نویسندهی این کتاب از دنیا رفته است. حالا طبیتعاً و لزوماً آخرین سال عمر او هم که… این کتاب عربی است و ترجمه شده است. من کتابی که ترجمه ندارد را نمیگویم. کامل الزّیارات توسط پیام حق ترجمه شده است و به یاد دارم که جاهای دیگر هم آن را ترجمه کردهاند. هم بعضی از بزرگان شیعه تمام روایات کامل الزّیارات را تک به تک به عنوان روایت معتبر قبول دارند؛ یعنی اگر من بگویم ده کتاب معرّفی کنید که علمای شیعه به تمام آن کتاب اعتنا داشته باشند شاید نتوانند ده کتاب را بگویند ولی کامل الزّیارات کاملاً قابل قبول است، حتّی نزد سختگیران.
کسانی که مشربهای مختلف علمی دارند این کتاب را خیلی قبول دارند. نویسندهی این کتاب، استادِ شیخ مفید است؛ او انسان بسیار مهمّی است. إنشاءالله دوباره به کاظمین مشرّف بشوید، قبر مبارک او در کنار شیخ مفید است، او آدم بسیار مهمّی است. اسم او شیخ جعفر ابن قولویه است. زیارتهای مهمّی دارد.
ما دیگر فرصت نداریم در مورد روضههای حضرت زهرا سلام الله علیها عرض کنیم. یکی، دو روضهی بسیار مهمّ حضرت زهرا سلام الله علیها هم اینجا، در همین کتاب آمده است. در مورد حضرت علی اکبر علیه السّلام هم در این کتاب یک زیارت آمده است که إنشاءالله من الآن قسمتی از آن را میخوانم و بعد پاسخ سؤالی که پرسیدند را عرض میکنم.
- این کتاب به صورت اپلیکیشن وجود ندارد؟
- بله، کتاب کامل الزّیارات اپلیکیشن هم دارد و هم ترجمه شده است و هم در نرم افزار قائمیه وجود دارد، در منابع دیگری هم وجود دارد. دسترسی به آن راحت است. من به یاد دارم سال ۷۶ و… در دفتر خاطراتم نوشتهام: خدایا، میشود… چون این کتاب بسیار گران بود و نگهداری از آن فضایی نیاز داشت و من در دفتر خاطراتم نوشتم آیا امکان آن فراهم خواهد شد که ما به این کتاب دسترسی پیدا کنیم. الآن که من جلوی شما نشستهام قریب به ۴۵۰ هزار جلد کتاب دارم. کتابخانهی من ده هزار جلد است؛ یعنی دور تا دور دیوارهای اطراف را میشود کتاب گذاشت امّا ده هزار کتاب است.
- همه را دست دوم خریدهاید؟
- خیر. این ده هزار کتاب را؟ خیر. به اندازهی دور تا دور این مکانی که کنار هم نشستهایم ده هزار کتاب میشود. من در کامپیوتر ۴۵۰ هزار کتاب دارم؛ یعنی ۴۵ برابر، ببینید چه مکانی نیاز داشت. اینها فرصتهای روزگار ما است. این فرصت از نظر تحقیقاتی بینظیر است و اصلاً ده هزار کتاب در بین آنها تعداد زیادی محسوب نمیشود.
- شما که همهی آن کتابها را مطالعه نکردهاید، هر زمان به آنها احتیاج داشتید سراغ آنها رفتهاید؟
- بدون خود کتاب، مطالعهی آن سخت است. خود کتاب…
- بله، تهیه کنید.
- (ادغام صدا) اقبال الاعمال است یا اقبال الاذکار است؟
- آن کتاب از نویسندهی دیگری است. کتاب سیّد بن طاووس همان الإقبال بالأعمال است.
- آیا اپلیکیشن جامعی وجود دارد که بتوان همهی این کتابها را در آن پیدا کرد؟
- ممکن است باشد.
امام صادق علیه السّلام یک زیارت دیگر در مورد علی اکبر سلام الله علیه دارد. بحث ما زیارتها نیست، بحث ما مقتل است. ما قصد داریم بگوییم مطالب انبوهی وجود دارد که مخاطب آن را نشنیده است. اگر کسی بخواهد مطلب جدیدی را بگوید این مطالب برای ۱۱۰۰ سال پیش است همانها را بیان کند، نیازی نیست قصّه درست کند! هم جانسوزتر است و هم اینکه وقتی مخاطب احساس میکند شما دارید مطلبی را از هزار سال پیش نقل میکنید به شما اعتماد میکند و راحتتر با شما همراهی میکند تا اینکه مثلاً چیزی بگویید و مخاطب بگوید: او دروغ میگوید!
زیارت حضرت علی اکبر علیه السّلام از زبان امام صادق علیه السّلام
یک زیارت است که در پایان آن حضرت صادق علیه السّلام میفرماید: «ثُمَّ صِرْ إِلَى قَبْرِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ»،[۱۸] سراغ قبر علیّ بن الحسین سلام الله علیه برو. از قدیم به یاد دارم که این زیارت از امام صادق علیه السّلام است و حالا نمیخواهم بیشتر وقت را بگیرم. «فَهُوَ عِنْدَ رِجْلَیِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ»، پایین پای امام حسین علیه السّلام. چه کسی گفته است پایین پا است؟ روایت امام صادق علیه السّلام که از ۱۱۰۰ سال پیش است، پایین پای حضرت است. «فَإِذَا وَقَفْتَ عَلَیْهِ فَقُلِ»، اگر آنجا –پایین پای سیّد الشّهداء علیه السّلام- رفتی اینطور بگو: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ ابْنَ خَلِیفَهِ رَسُولِ اللَّهِ وَ ابْنَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ»، بعد «… بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی مِنْ مَذْبُوحٍ وَ مَقْتُولٍ مِنْ غَیْرِ جُرْمٍ»، این عبارت ذبیح اگر برای سیّد الشّهداء علیه السّلام است، اینجا برای وجود مبارک علی اکبر سلام الله علیه است. ما از شیخ مفید روایت داریم که ۷۲ سر مبارک به نیزه شد. برای حضرت علی اکبر علیه السّلام اینجا به طور خاص داریم «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی مِنْ مَذْبُوحٍ وَ مَقْتُولٍ مِنْ غَیْرِ جُرْمٍ»، او که گناهی نکرده بود. عبارت عجیب است، امام صادق علیه السّلام به علی اکبر علیه السّلام میفرماید: «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی»، این عبارت عجیبی است!
باز هم یک عبارت آمده است که به احتمال ۹۹ درصد شما آن را جایی نشنیدهاید. چرا سیّد الشّهداء علیه السّلام خون مبارک شیرخوار خود را به آسمان پاشید؟ رحمتاً بود، حضرت میخواست عذاب نازل نشود. این برای شیرخوار است. این عبارت را نگاه کنید: «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی دَمَکَ الْمُرْتَقَى بِهِ إِلَى حَبِیبِ اللَّهِ»، خونی که بالا رفت تا به حبیب خدا، پیغمبر خاتم صلّی الله علیه و آله و سلّم رسید. «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی مِنْ مُقَدَّمٍ بَیْنَ یَدِی أَبِیکَ»، پدر و مادر من به فدای آن کسی که در برابر پدرش افتاد، «یَحْتَسِبُکَ وَ یَبْکِی عَلَیْکَ»، در داغ تو سیّد الشّهداء علیه السّلام صبر کرد و بر تو گریه کرد. «محرقاً عَلَیْکَ قَلْبُهُ»، قلب مبارک او از فراق تو سوخته بود، «یَرْفَعُ دَمَکَ بِکَفِّهِ إِلَى أَعْنَانِ السَّمَاءِ»، دست کرد و خون مبارک تو را گرفت و به آسمان پاشید. شما این را هیچ جا نمیبینید امّا اینجا بیان شده است. اینها حرفهایی است که افواه و افکار عمومی شاید آن را نشنیدهاند ولی این مطلبی که برای شما میخوانم اهمّیّتی دهها بار بیش از لهوف سیّد بن طاووس است. تقریباً قریب به سیصد سال فاصله بین این دو وجود دارد. «لَا یَرْجِعُ مِنْهُ قَطْرَهٌ»، قطرهای برنگشت –وقتی آن خون را به آسمان پاشید- «وَ لَا تَسْکُنُ عَلَیْکَ مِنْ أَبِیکَ زَفْرَهٌ»، زفره به آن جوش و خروش و سوزی میگویند که سر تا پای وجود انسان را بگیرد. میگوید: بعد از تو «لَا تَسْکُنُ عَلَیْکَ مِنْ أَبِیکَ»، از طرف پدر تو بعد از تو، زفرهاش ساکن نشد؛ یعنی طبیعتاً بعد از اینکه داغ شما را دید قاعدتاً سیّد الشّهداء سلام الله علیها داغ بسیار سختی دیدند. لذا تعبیر امام صادق علیه السّلام) در اینجا «زَفْره» است؛ یعنی تمام وجود او آتش گرفته است. بعد از علی اکبر سلام الله علیه، سیّد الشّهداء علیه السّلام داغهای متعدّدی دیده است. خدایی نکرده اگر انسان یک داغ ببیند به آن یک داغ توجّه دارد ولی وقتی داغها پشت سر هم و جدید و نو به نو میشود بعد از آن حضرت قاسم علیه السّلام شهید شد، بعد از آن حضرت عبدالله شهید شده است، علی اصغر سلام الله علیه شهید شده است، قمر بنی هاشم علیه السّلام شهید شده است. اینکه پدر تو تا زمانی که زنده بود سراپای وجودش از داغ تو میسوخت، این عظمت حضرت علی اکبر علیه السّلام را نشان میدهد؛ یعنی آن موقع هم که داشت از علقمه برمیگشت که داغدار قمر بنی هاشم علیه السّلام بود، همزمان جگرش برای تو هم میسوخت.
- چون نسبت به بقیه ارجحیّت دارد، اوّلین شهید هم هست، یعنی او اوّل به میدان رفت نگفت چون مقام او بالا است بعد از همه برود.
- بله، آن از کرامت ابا عبدالله الحسین علیه السّلام است. منتها عظمت را نشان میدهد. حالا یک سؤال پرسیدند، حالا چون سؤال پرسیدید اینجا بیان میکنم.
معتبر بودن کتاب کامل الزیارات
- اگر این نکات را برای مستمع بگوییم برای او سؤال پیش نمیآید که ما داریم این مطالب را از خودمان میگوییم؟
- خیر، اتّفاقاً شما سند میگویید.
- البتّه خود من تا به حال جایی چنین چیزی را نشنیدهام که برای حضرت علی اکبر علیه السّلام بگویند. حالا ما آن را برای مستمع بگوییم و مستمع میگوید (قطع کلام)
– نه، اتّفاقاً متأسّفانه برای اینکه حرف جدید گفته شود گاهی بعضی از خودشان یک چیزهایی میگویند. اینکه شما پیش مراجع ببرید، جلوی مرجع تقلید هم این را بخوانید به شما اشکال نمیکند. یعنی بگویید دارم از کامل الزّیارات روضه میخوانم. نویسندهی کتاب ۴۰ سال بعد از مرگ مرحوم کلینی از دنیا رفته، هم قدیمی است، هم نویسنده فقیه و محدّث برجسته است، هم کتاب خیلی مورد اعتنا است. یعنی آنهایی که خیلی در مسائل روایی سختگیر هستند، خیلی روایات را قبول ندارند، بعضاً میگویند همهی این کتاب درست مطابق با واقع است. بعضی هم میگویند همهی آن نه. چون میدانید ما به جز قرآن نسبت به هیچ کتابی نمیگوییم اشتباه در آن وارد نشده است.
امّا اینکه به یک کتابی بگویند این کتاب جزء کتابهای قابل اعتنا است خیلی کم داریم که کاملاً کتاب را قبول کنند. این کتاب اتّفاقاً از آن کتابها است.
– در زیارت عاشورا اشارهای به حضرت علی اصغر که بالای سر…
– نه، نشده است. در زیارت عاشورا اسم ایشان نیامده، جاهای دیگر آمده است.
– «أَوْلَادِ الْحُسَیْن».
– بله، این که کلّی آمده، ولی مستقیم اسم برده باشد نه، در زیارت عاشورا نیست.
– این خون به سمت بالا پاشیدن مگر مربوط به حضرت علی اصغر نیست؟
– عرض کردم، برای حضرت علی اصغر بودن را شنیدید، اینجا نمیگوید نبود، میگوید اینجا هم بود.
– یعنی هر دوی آنها.
– این یک نقل است. به یاد دارید جلسات اوّل که مقدّمات میگفتیم عرض کردیم که کار روضه خوان تحلیل و گفتن نتیجهی نهایی نیست، این کار محقّق تاریخ است. امّا نقل قول… البتّه نقل قول نه اینکه یک کاغذ در جوی آب پیدا کردم این را نوشته بود! یا پشت کامیون که داشت رد میشد دیدم! گفتیم نقل قول یعنی جایی که عرفاً بگویند در اینجا مطلب پیدا میشود، گفتیم اصطلاحاً در مظانّ آن باشد. مثل این چند کتابی که اسم بردم، مقتل لهوف خوارزمی و اینها، جایی که عرفاً انسان احتمال عقلایی بدهد آنجا مطلب پیدا میشود.
– کتاب زیاد است، منتها این چند کتاب که عرض کردم را اگر یک نفر که محقّق ویژه نیست از آنها نقل کند کسی نمیتواند اشکال کند. این کتابهایی که اسم بردم مصادر هستند، در واقع نخبگان این رشته هستند. مثل این است که شما بگویید من رفتم پروفسور سمیعی در مورد مغز من اینطور گفت، یک شخص غیر متخصّص هم اینطور میگوید، پروفسور گفت این کار را انجام بده، غیر متخصّص گفت فلان چیز را بخور. شما به حرف غیر متخصّص گوش نمیدهید، میگویید پروفسور سمیعی گفته است.
این افرادی که اسم بردیم نخبگان مقتل هستند، لذا اگر کسی از اینها نقل کند… حداقل به شما کسی اشکال نمیکند این را از کجا آوردهاید. یعنی توقّع ندارند شما از سیّد بن طاووس قویتر باشید. محقّقینی داریم که سیّد بن طاووس را هم نقد میکنند، اشکالی هم ندارد. ولی ما که اینجا بین محقّقین برجستهی مقتلشناسی بحث نمیکنیم، ما میخواهیم مجلس را اداره کنیم، در مجلس دروغ نگوییم، میخواهیم کار ثواب انجام دهیم، همان اهدافی که میدانیم.
– جواب آن سؤال را محبّت میکنید؟
شیعه مدیون وجود علی اکبر سلام الله علیه است
– یکی از نکات بسیار قابل اعتنا در مورد حضرت علی اکبر سلام الله علیه که خیلی بنده نسبت به ایشان مقهور هستم این است؛ اگر وجود مبارک علی اکبر سلام الله علیه نبود امروز تشیّعی نبود. چطور؟ برای شما عجیب نیست که شما میخواهید یک نفر را به میدان بفرستید… من همیشه با این مثال میگویم، میگویم قرار است به خط مقدّم برویم بجنگیم، هیچ وقت فرمانده پشت بیسیم نمیرود بگوید از مرکز فرماندهی، از قرارگاه نصر، این موتوری که دارد به سمت خط میآید فرماندهی اطّلاعات عملیات است. این را بگوید که دشمن تمام نیروی خود را میگذارد که او را شهید کند، معنی ندارد که شما اهمّیّت رزمنده را به دشمن نشان بدهید. آن هم در شرایطی که امکان پیروزی نیست.
یک وقت شما دارید میجنگید پیروزی ممکن است، در ماجرای کربلا که پیروزی نبود، یک نفر میرود یک لشگر مقابل او هستند، معلوم است بازگشتی نیست. چرا سیّد الشّهداء سلام الله علیه حضرت علی اکبر را اینقدر زیاد معرّفی کرده است؟ نحوهی شهادت حضرت علی اکبر سلام الله علیه یکی از فجیعترین و جانگدازترین شهادتهای کربلا است.
– شاید دو جنبه دارد، یکی به اصطلاح مقام اصحاب را که مقابل آنها…
– کجا؟ هیچکدام را شما نمیبینید… حتّی حضرت علی اکبر به میدان رفته سیّد الشّهداء او را معرّفی نکرده، نگفته ای مردم! این کسی که دارد میآید ید الله است، پسر امیر المؤمنین علیه السّلام است، این را نفرموده است. در مورد هیچکس نفرموده است.
– تحریفی نباشد، نشناختید، دارد با شما میجنگد.
– نه، اجمالاً میدانستند پسر امام حسین علیه السّلام است، امّا آن اوصاف.
– مقام معنوی او.
– چه لزومی دارد مقام معنوی او را بدانند؟
– خباثت کفّار را نشان بدهند.
– حضرت عبّاس علیه السّلام مقام معنوی نداشت؟ مقام حضرت عبّاس که کمتر از حضرت علی اکبر علیه السّلام نیست.
– ؟؟ از حضرت امام سجّاد علیه السّلام.
سیاست امام حسین علیه السّلام در زنده نگه داشتن امامت
– بله، برداشت ما این است. البتّه نه به این معنا که ابا عبد الله الحسین صلوات الله علیه یک فضائلی را بیجهت به علی اکبر نسبت بدهد، این را نمیخواهیم عرض کنیم. آن فضائل وجود دارد، امّا یک شخصی را معرّفی میکنند مثل عملیات ایذایی. میخواهند به جبههی جنوب بروند و بجنگند، در غرب هم همزمان حمله میکنند، منتها عمدهی نیروی نظامی در جنوب است، پنج تا گردان هم در غرب هستند. دشمن فکر کند آنجا دارند تجهیزات میدهند تمرکز او به آن سمت برود.
بلا تشبیه در والیبال چطور است که سرعتی زن میپرد و فرد دیگری میزند، طبیعی است، یعنی وقتی شما میخواهید بجنگید باید دشمن را دچار سردرگمی کنید. حضرت سجّاد صلوات الله علیه باید زنده میماند، تا نزدیک شام که میخواهد مانیفست کربلا را بیان کند حضرت باید حفظ شود، باید امام بعد از سیّد الشّهداء علیه السّلام باشد. همه میدانند سیّد الشّهداء بالاخره جانشین دارد، حضرت میخواست کاری انجام دهد برداشت مخاطبین این باشد جانشین هم کشته شد. آن شخصی که باقی مانده که علیّ بن الحسین است آن فرد ویژه نیست، لذا بیمار است، مریض را برای چه بکشیم؟ حضرت سجّاد علیه السّلام هم یک مدّت محدودی مریض بودند.
شاید به همین دلیل است که برای حضرت زینب سلام الله علیها وصف زیادی نداریم، چون اگر حضرت زینب را هم خیلی وصف کرده بودند آن طور که حضرت زهرا را وصف کرده بودند…
– به شهادت میرساندند.
– در کربلا خیلی افراد را کشتند، ایشان را هم میکشتند، نگه نمیداشتند. باید احساس میکردند… درست است که چهرهی قامت زینب کبری سلام الله علیها را کسی میدید میفهمید شخص عادی نیست، ولی بالاخره باید تا جایی که میشد او را حفظ کرد. این کاری که سیّد الشّهداء علیه السّلام انجام داده دشمن را به قتل حضرت علی اکبر به شکل فجیع تحریک کرده، برای حفظ جان حضرت سجّاد سلام الله علیه. برداشت ما این است. چون تنها شهیدی است که در کربلا قبل از اینکه به میدان برود سیّد الشّهداء علیه السّلام او را تبلیغ کرده است.
بعد هم با چه عباراتی؟ این عبارت که چه کسی شبیهترین مردم به پیغمبر است برای همهی ائمّهی ما هم نرسیده است. مثلاً برای حضرت زهرا سلام الله علیها هست، برای حضرت مجتبی صلوات الله علیه هست، برای حضرت باقر هست، برای امام زمان هم هست. وقتی میخواهند به امامت امام باقر علیه السّلام استدلال کنند محقّقین شیعه میگویند: چون «أَشْبَهُ النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ»[۱۹] است. در بین ائمّهی ما یک روایت در خصال است که میگوید: حضرت سجّاد علیه السّلام خیلی شبیه به امیر المؤمنین علیه السّلام است. این عبارتی که «أشبَهُ النَّاس» است، چون منظور از اشبهیّت چیست؟ چشم آنها فقط شبیه هم است؟
در روایات دیگر که در مورد اهل بیت داریم «أشبَهُ النَّاس» آمده، ولی اینجا سه تا قید زده که حواس شما باشد منظور من چشم و خطّ و خال و ابرو نیست. «أشبَهُ النَّاس خَلقاً»، یعنی چهرهی مبارک او، استوای بدن مبارک او، «خُلقاً»، «إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ»،[۲۰] «مَنطِقاً»، «ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى».[۲۱] «ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» پیغمبر صلّی الله علیه و آله است، از روی هوی صحبت نمیکند، «أشبَهُ النَّاس» نسبت به کلام و بیان، تا مرد سخن نگفته باشد، «الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ»،[۲۲] مرد پشت زبان خود است. گفته شده باشد علی اکبر سلام الله علیه «أشبَهُ النَّاس» در کلام به پیغمبر است امامت او را امام حسین علیه السّلام ثابت کرده است. تعبیر بنده این است یک شبه غدیر در کربلا رخ داده است.
نه اینکه سیّد الشّهداء علیه السّلام خواستهاند فضائل غیر واقعی بگویند، این فضائل بوده، فضائل امام سجّاد علیه السّلام بیان نشده است. اگر بعد از کربلا حضرت علی اکبر علیه السّلام زنده بود احدی در امامت ایشان شک نمیکرد. سیّد الشّهداء علیه السّلام میدانستند این اتّفاق نخواهد افتاد، چون اگر این اتّفاق میافتاد هر کس قسم میخورد که امام نبوده کسی باور نمیکرد. این نصّ امامت است، کأنّ حضرت وسط ۳۰ هزار نفر فریاد زده امامت یک نفر را اثبات کرده است.
البتّه امام نشده، چون در زمان حیات پدر خود به رحمت خدا رفته، طبیعتاً کسی نمیتواند در امامت او شک کند یا احتمال امامت این بزرگوار را بدهد، چون پدر او زنده بوده که او از دنیا رفته است. امّا هم مقام عظیمی برای ایشان اثبات شده، هم معلوم میشود که حضرت علیّ اکبر سلام الله علیه بلا گردان حضرت سجّاد علیه السّلام شده است. همانطور که بعد از واقعهی کربلا حضرت زینب سلام الله علیها بلا گردان است. این دو بزرگوار امامت را حفظ کردند.
– برای امام سجّاد علیه السّلام هم این رموز را میدانستند.
– بله. اصلاً برای ما قابل فهم نیست. این گزارشها که دیدهاید هم از یزید نقل شده هم از عبید الله ملعون نقل شده که به حضرت سجّاد علیه السّلام میگوید: اسم شما چیست؟ میفرماید: علیّ بن الحسین. میگوید: علیّ بن الحسین را که خدا در کربلا کشت. چرا این را میگوید؟ اینقدر علیّ بن الحسین سلام الله علیه در آن سپاه شهرت داشته که یزید یا عبید الله میگویند او که کشته شد، میفرماید: بله، یک برادر بزرگتری داشتم اسم او علیّ بن الحسین بود، در راه پدر جانبازی کرد.
اگر کسی بگوید علی اکبر سلام الله علیه از نظر مردم امام بعد از امام حسین علیه السّلام بود، با این حرفهایی که سیّد الشّهداء علیه السّلام زده و با آیهی اصطفاء که خوانده است… ما هیچ جا در کربلا نداریم که در رفتن به سمت میدان، آثار یأس از برگشت در سیّد الشّهداء دیده شود، توان دیدن تصاویر رفتن را نداشته باشد. «نَظَرَ إِلَیْهِ نَظَرَ آیِسٍ مِنْهُ».[۲۳]
– نمیشود ثابت کرد اینطور نبوده است.
– که این مقام را نداشته است؟
– بله. چون فقط یک حدس است که میشود بگوییم شاید آقا این کار را کرده است که (قطعکلام)
غیر قابل قیاس بودن مقام معصوم با احدی از اولیاء
– نه، این حدس نیست. چون وجود مبارک زین العابدین صلوات الله علیه با ادلّهی فراوان، امام بعد از سیّد الشّهداء علیه السّلام است، لذا اینطور تحلیل میکنیم. منتها ما نمیخواهیم بگوییم مقامات ویژهی باطنی ملکوتی بینظیر برای حضرت علی اکبر نیست، مقام یک نفر بیان شده، مقام حضرت سجّاد علیه السّلام بیان نشده است، به غرضی که حفظ جان او است.
– یک حقیقتی مخفی مانده است.
– یک حقیقتی… دیدهاید بعضی وقتها میخواهید یک موضوعی را نگویید، بخشی از یک حقیقت را میگویید که یک بخشی را… آنجا ابا عبد الله علیه السّلام غرض دارد، نمیتواند حضرت سجّاد علیه السّلام را معرّفی کند، نمیگوید عیبی ندارد بعد از ایشان یک نفر دیگر هست چون دشمن تحریک میشود. اتّفاقاً باید کاری انجام دهد احساس کنند دیگر کسی نیست، فرد ویژه از دنیا رفت. قطعاً ویژه بود. سنّ او از حضرت سجّاد علیه السّلام بیشتر بود.
– ارجحتر بوده، از نظر علمی هم ارجحتر بوده است.
– از حضرت سجّاد علیه السّلام؟ نه.
– حضرت سجّاد ارجحتر بود.
– بله. امام معصوم که با هیچکس قابل قیاس نیست. حضرت علی اکبر سلام الله علیه و روحی له الفداه اصلاً قابل قیاس با حضرت سجّاد علیه السّلام نیست، گرچه ایشان شاید نسبت به انبیا خیلی بالاتر است، انبیا در خانهی او نوکری کنند افتخار میکنند. کسی با امام معصوم قابل قیاس نیست.
– بزرگتر بود.
– بله، سنّ مبارک ایشان از حضرت سجّاد علیه السّلام بیشتر بود. سر سفرهی امام معصوم است، امام معصوم ولی نعمت همهی عالم وجود است. منتها شخص علی اکبر نسبت به غیر از چهارده معصوم ما شاید با انبیا هم قابل قیاس نیست، با این حرفهایی که سیّد الشّهداء علیه السّلام گفته است. «إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِیِّکَ نَظَرْنَا إِلَى وَجْهِهِ».[۲۴]
– این خدایی است، چند تا فرزند…
– قاعدتاً در بدو امر وجود مبارک علی اکبر علیه السّلام با عصمت نبوده است. معلوم است که خیلی عبد الهی بوده است که به این مقام رسیده است. وجود مبارک قمر بنی هاشم علیه السّلام، وجود مبارک علی اکبر سلام الله علیه و امثال این بزرگواران پیغمبر و امام نبودند که از اوّل به خاطر هدایت مردم عصمت داشته باشند. البتّه آنها هم اگر قرار نبود امام باشند به این مقامات میرسیدند. ولی بالاخره تلاش خود ایشان، بزرگ شدن سر سفرهی سیّد الشّهداء علیه السّلام او را اینطور کرده است و همهی فرزندان ائمّه علیهم السّلام اینطور نیستند. بعضی از پسران امام حسن علیه السّلام در کربلا حاضر شدند و شهید شدند و بعضیها اصلاً در کربلا نیامدند. پسر امام حسن علیه السّلام هستند ولی همه یک سنخ نیستند. همه قاسم بن الحسن علیه السّلام نیستند.
- میگوییم که اینها خدایی است یا به هر حال…
– حتماً؛ اگر خدا عنایت نکند کسی به جایی نمیرسد، ولی قطعاً خود آن بزرگوار با عبادت و عبودیّت به اینجا رسیده است. چون عصمت نداشته است. بله، تحت تربیت حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام بود، ولی خیلی اوج گرفت. لذا شما نگاه کنید در کربلا، در رفتن به سمت میدان اینکه خوارزمی میگوید… برای همین میگویم این منابع را ببینید. میگوید وقتی حضرت علیّ اکبر علیه السّلام داشت به میدان میرفت سیّد الشّهداء علیه السّلام با ناامیدی یک نگاهی به او کرد «ثُمَّ أرخَی عَینَیه» چشم مبارک خود را پایین انداخت. کأنّه انگار تحمّل رفتن او را… برای اباعبدالله الحسینی که به قول ؟؟هیکل توحید ربّ العالمین است، این علقه نسبت به یک نفر عظمت او را نشان میدهد. بعد محاسن او را… باز این در مقتل خوارزمی است و در خیلی جاهای دیگر هم است. محاسن مبارک خود را در دست گرفت و رو به آسمان کرد. این علامت اضطرار است. شما میدانید در جنگ… به حضرت گفتند محاسن شما خوش رنگ است. فرمود: خضاب کردم که در جنگ آثار ضعف و پیری در من نباشد. مستحب است که اگر محاسن رزمنده سفید شده است محاسن خود را خضاب کند. یعنی آثار هیچ ضعف جسمی در او پیدا نباشد. مثلاً اگر ظاهر دست او ایراد دارد دستکش دست کند. یعنی دشمن یکپارچه اقتدار و هیبت از رزمندهی اسلام ببیند.
حالا شما نگاه کنید وسط آن میدان اباعبدالله الحسین علیه السّلام… این کار کسانی است که به اوج اضطرار میرسیدند که حضرت محاسن خود را به دست بگیرد و رو به آسمان کند. این علامت اضطرار است. دشمن هم میگفت قطعاً آن کسی که دارد میآید جانشین او است، لذا او را بزنیم کار تمام است.
– الآن با این تفاسیر که شما میفرمایید، از بچّگی همیشه برای من سؤال بود. شما میفرمایید سی هزار لشکر در مقابل ۷۲ نفر یا ۱۰۰ نفر! چه انگیزهای باعث شده است که این سی هزار نفر… یک مقایسهی نیرویِ توانِ… مثلاً ۱۵۰ یا ۲۰۰ نفر حریف اینها میشدند. چطور سی هزار نفر صف آرایی کردند؟ برای من اصلاً چیز است.
– این صف آرایی برای این است که مطمئن شوند (قطع کلام)
– بله، رزمنده باید بجنگد.
– یکی برای اینکه مردم کوفه از حضرت دعوت کرده بودند، عبیدالله یک کاری کرده بود که به کوفیان بگوید و این را هم گفت که خود شما او را دعوت کردید و با دست خود شما او را میکشم که دیگر کسی از این کارها نکند! لذا ممکن بود یک عدّه بیایند و شکایت کنند. یک قبیلهای علیه یک قبیلهای شورش کند.
– شریک جرم میخواستند.
– اینها همه آمدند. البتّه همهی این سی هزار نفر در جنگ ورود نکردند. چون یک دفعهی دیگر هم قبلاً عرض کردم، فرض کنید کسی بخواهد به این حسینیه حمله کند، ۲۰ هزار نفر میتواند به اینجا حمله کند؟ اصلاً ۵۰۰ نفر اینجا جا نمیشوند! منتها میتوانند محاصره کنند. یعنی اقتدار وجود دارد، میتوانند سنگ پرتاب کنند. شما حساب کنید از این ۲۰ هزار نفر، هزار نفر سنگ بیاندازند، هزار سنگ به یک سمتی برود، شما چشم بسته هم بزنید حتماً به هدف میخورد. این اسلحههای شکاری اینطور است. پر از ساچمه است و وقتی میزنید ده تا مرغابی با هم میافتد.
به یک سمت که شما بزنید، هزار نفر به یک طرف سنگ بزنند، بالاخره آن سنگها یک فضایی را پر میکند. اقتدار نظامی ایجاد میکند، ولی طبیعتاً همهی سی هزار نفر به جنگ ورود نکردند. یکی از محقّقین میگویند شش هزار نفر که میتواند اینطور باشد. یعنی شش هزار نفر مباشر جنگ بودند و بقیّه پشتیبانی بودند.
نفرین سیّد الشّهداء به عمر بن سعد در روز عاشورا
بعد از رفتن حضرت علی اکبر سلام الله علیه که در این منابعی که اسم بردم وجود دارد، نفرین سیّد الشّهداء علیه السّلام عجیب است با اینکه هنوز حضرت علی اکبر علیه السّلام به میدان نرسیده است. حضرت به عمر بن سعد میفرماید: خدا رحم تو را قطع کند که رحم من را قطع کردی. هنوز حضرت علی اکبر سلام الله علیه به میدان نرفته است. نفرین یعنی دور شدن از رحمت خدا. باز عظمت حضرت علی اکبر سلام الله علیه را نشان میدهد. به منابعی که اسم بردم رجوع کنید.
- رحم تو را؟
– خدا رحم تو را قطع کند یعنی فرض کنید که بچّههای تو را بکشد، مثل صلهی رحم. قوم و خویش تو را نابود کند که در واقع دار و ندار من را به شهادت رساندی.
رجز حضرت علی اکبر سلام الله علیه
بعد حضرت علی اکبر سلام الله علیه به میدان میرود. منابع میگوید که دوره کردند، یعنی جنگ تن به تن اتّفاق نیفتاد، جمعی جنگیدند. یعنی بنا بر جنگ فرد به فرد بود که این کار را نکردند، چون جرأت نکردند. جزئیات زیادی است یکی رجز حضرت علی اکبر علیه السّلام است. در همان متن اقبال هم آوردند که
«أَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ نَحْنُ وَ بَیْتِ اللَّهِ أَوْلَى بِالنَّبِی»
***
….. وَ اللَّهِ لَا یَحْکُمُ فِینَا ابْنُ الدَّعِی»[۲۵]
حرام زاده حقّ حکومت ندارد، حکومت از آنِ اهل تقوا است. دارد در میدان شعار میدهد. «أَضْرِبُکُمْ بِالسَّیْفِ» با این شمشیر آنقدر میزنم تا در هم بپیچد، یعنی در هم بکشند، کج شود. «أَطْعَنُکُمْ بِالرُّمْح» با این نیزه آنقدر میزنم تا گره بخورد. بعد میفرماید: «أَحْمِی عیالات عَنْ أَبِی» آمدم از ناموس پدر خود دفاع کنم و دشمن هم این را نقل کرده است. از معدود شهدای کربلا است که وقتی به میدان رفته است علاوه بر نَسَب، شعار او هم مشخّص است.
– چه فرموده است؟
– «أَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ نَحْنُ وَ بَیْتِ اللَّهِ أَوْلَى بِالنَّبِی»
- «نَحْنُ وَ بَیْتِ اللَّهِ» «واو» قسم است، یعنی ما به خدا سوگند به پیغمبر اولی هستیم. اگر به یاد داشته باشید حضرت هادی میفرماید: «أَشْهَدُ أَنَّکَ أَوْلَى بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ».
– «أَطْعَنُکُمْ بِالرُّمْحِ حَتَّى یَنْثَنِی»
- »أَطْعَنُکُمْ بِالرُّمْحِ حَتَّى یَنْثَنِی» یعنی با این نیزه اینقدر میجنگم که این کج شود، در هم برود. نیزه دیگر نیزه نباشد. تا نیزه، نیزه است من میجنگم.
- «أَضْرِبُکُمْ بِالسَّیْفِ أَحْمِی عَنْ أَبِی».
– حالا یک جا میگوید: «أضرِبِکُم بِالسَّیفِ حَتّى یَلتَوی»[۲۶] یعنی این شمشیر هم اینطور از بین برود یا «أَضْرِبُکُمْ بِالسَّیْفِ أَحْمِی عَنْ أَبِی»[۲۷] در حمایت از پدر خود میجنگم. یعنی فدایی اباعبدالله الحسین علیه السّلام هستم.
- «ضَرْبَ غُلَامٍ هَاشِمِیٍّ عَرَبِیٍّ».
- «ضَرْبَ غُلَامٍ هَاشِمِیٍّ عَرَبِیٍّ» که شما قبلاً ضربات جدّ من را بر پیکر خویشاوندان خود دیدید.
- «وَ اللَّهِ لَا یَحْکُمُ فِینَا ابْنُ الدَّعِی».
- «وَ اللَّهِ لَا یَحْکُمُ فِینَا ابْنُ الدَّعِی» به خدا سوگند حرام زاده حقّ حکومت ندارد. آنجایی که متن بیشتر آوردند بعد می فرماید: آمدم از خانوادهی پدر خود دفاع کند. بعد حضرت عبارات خیلی سنگینی گفتند که به متن رجوع کنید.
حتّی اباعبدالله الحسین علیه السّلام بالای سر ایشان حاضر میشوند. در بعضی از گزارشها… اینکه نوشتند خون را از گلوی مبارک او بیرون آورد در منابع قدیمی نیست. بلکه یک چیز دیگری است که شاید جانسوزتر است، ولی آن هم مشهور نیست و آن هم این است که سیّد الشّهداء بالای سر مبارک علی اکبر علیه السّلام ایستاده بود «و شهق غلام شهقهً ثُمَّ شَهَقَ شَهْقَه»[۲۸] یعنی جلوی چشم پدر جان داد. شهقه یعنی صیحهای زد، دست و پایی زد و جلوی چشم سیّد الشّهدا علیه السّلام بود.
در بعضی از نقلها داریم که «وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ».[۲۹] این عبارات را در زیارت حضرت هادی علیه السّلام خواندیم که «قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوکَ یَا بُنَیَّ مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى الرَّحْمَنِ وَ عَلَى انْتِهَاکِ حُرْمَهِ الرَّسُولِ … عَلَى الدُّنْیَا بَعْدَکَ الْعَفَاء»[۳۰] یا در بعضی از جاهای دیگر نقل کردند که فرمود: «وَلَدِی عَلِی»[۳۱] یکی از جاهایی که حضرت زینب سلام الله علیها نقش آفرینی کرده است اینجا است. حالا سخت است که من روضه را بیان کنم، ولی به جهت اهمیّت روضهی علی اکبر علیه السّلام یکی از عجیبترین روضههای کربلا است که غیرت زینب سلام الله علیها قبول نمیکند که دشمن هلهله کند و سیّد الشّهداء علیه السّلام روی بدن علی اکبر سلام الله علیه افتاده باشد. در این چند کتابی که عرض کردم پیدا میکنید. لذا خبرنگار دشمن میگوید: «فَکَأنّی أَنظُرُ إلَىَ امرَأهٍ خَرَجَت مُسرِعَه»[۳۲] هنوز در یاد من است. «فَکَأنّی أَنظُرُ» الآن دارم میبینم، انگار هنوز صحنهی آن جلوی چشم من است که یک زنی از خیمهها بیرون دوید. «کَأنَّها الشَّمسُ الطالِعَه» مثل خورشید میدرخشید. معلوم است که زینب کبری سلام الله علیها در حجاب است، ولی با این حال خبرنگار دشمن میگوید «کَأنَّها الشَّمسُ الطالِعَه» مثل خورشید میدرخشید و با این صدا که وای برادر من، وای پسر برادر من، آمد خود را روی بدن علی اکبر انداخت، غیرت الله الاعظم برای برگرداندن علی اکبر علیه السّلام بلند شد.
یکی از ظرافتهایی که خدمات عجیب زینب کبری سلام الله علیها است دو جا است، دو تا امام را برگردانده است که در این قطعه از مقتل است. یکی اینجا است که بعد از این، آن روایت معروف است که دیگر بدن مبارک را یک نفر نمیتوانست برگرداند و سیّد الشّهداء علیه السّلام برای اینکه زینب کبری سلام الله علیها را از معرکه برگرداند میفرماید: «یا اخاه بنی هاشم احمَلوا أَخاکُم» ایشان حضرت زینب سلام الله علیها را برمیگرداند. آن جوانها هم بیایند بدن مطهّر علی اکبر سلام الله علیها را برگردانند. یکی اینجا است و یکی آنجایی که به بدن مطهّر سیّد الشّهداء علیه السّلام حمله میکنند و آن کسانی که میخواهند اسب بتازانند روایت داریم که آنجا حضرت سجّاد سلام الله علیه نزدیک بود قالب تهی کند. چون آن بزرگوار تشخیص میدهد و میفهمد که چه بیحرمتی صورت گرفته است. یعنی بنده هم فراق میفهمم، ولی آن کسی که لطیفتر است و معرفت او بیشتر است بیشتر میفهمد؛ آن کسی که اوج معرفت و اوج لطافت است.
از آنجا داریم که زینب کبری سلام الله علیه صورت مبارک حضرت سجّاد علیه السّلام را از سمت قتله گاه برمیگردانند و میفرمایند: ای باقی ماندهی گذشتگان، ای حجّت خدا بر ما «مَا لِی أَرَاکَ تَجُودُ بِنَفْسِک»[۳۳] واقعاً عجیب است. کأنّه امیر المؤمنین علیه السّلام در کربلا است. چرا داری جان میدهی؟ با جان خود بازی میکنی!
دو بار زینب کبری سلام الله علیها دو امام را برمیگرداند. یک جملهی دیگر را هم عرض کنم و بعد اگر سؤالی بود بیان کنید. یک عبارتی بین مقتل نویسان اختلافی است. در یک جا برای حضرت قاسم علیه السّلام گفته شده است و در بقیّه جاها برای حضرت علیّ اکبر سلام الله علیه که حالا من عبارت آن را بخوانم باز اهمیّت آن بزرگوار را بیان میکند. بیشتر مقاتل در مورد حضرت علی اکبر علیه السّلام گفتند و یک جا که ظاهراً لهوف باشد در مورد حضرت قاسم علیه السّلام گفته است.
- حضرت زینب امام سجّاد علیه السّلام را آوردند و
- حضرت اباعبدالله علیه السّلام که از بالای سر بدن علی اکبر علیه السّلام برگرداند.
این عبارت در مورد حضرت علی اکبر علیه السّلام و در مورد حضرت قاسم نقل شده است. حالا اینکه تحقیق آن در مورد کدام است به بحث ما کار ندارد، ولی عبارت لهوف این است: «شَهِقَ شَهقَهً فَماتَ»[۳۴] یعنی مقابل چشم پدر جان داد. این عبارت لهوف است. سیّد الشّهداء علیه السّلام آمد «حَتَّى وَقَفَ عَلَیْهِ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ وَ قَالَ قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوکَ» بعد راوی میگوید: «وَ خَرَجَتْ زَیْنَبُ بِنْتُ عَلِیٍّ علیه السّلام تُنَادِی یَا حَبِیبَاهْ یَا ابْنَ أَخَاهْ» اینکه عرض کردم. البتّه من از منابع مختلف گفتم. بعد «فَصَاحَ الْحُسَیْنُ علیه السّلام فِی تِلْکَ الْحَال» میفرماید: در این حالت، حالا یا بعد از شهادت علی اکبر سلام الله علیه یا بعد از شهادت قاسم بن الحسن سلام الله علیه یا در آن اثناء فرمودند: «صَبْراً یَا بَنِی عُمُومَتِی» ای برادر زادههای من صبر کنید، «صَبْراً یَا أَهْلَ بَیْتِی» ای اهل بیت من صبر کنید.
اگر این بعد از شهادت علی اکبر سلام الله علیه یا بعد از شهادت حضرت قاسم علیه السّلام باشد اوج مصیبت را نشان میدهد. «فَوَ اللَّهِ لَا رَأَیْتُمْ هَوَاناً بَعْدَ هَذَا الْیَوْمِ» دیگر هیچ روزی به این سختی نخواهید دید. «هَوَاناً» معنی سختی نمیدهد، یعنی خواری. حالا ما اگر بخواهیم مؤدّبانه ترجمه کنیم میفرماید: هیچ روزی شما اینطور تنها و دچار غربت نمیشوید. بعضی از مقتل نویسان این را بعد از شهادت علی اکبر علیه السّلام گفتند که حضرت فرمود: دیگر از این سختتر نیست. بعضیها در مورد قاسم بن الحسن علیه السّلام نیست.
- در زمان جنگ حضرت علی اکبر علیه السّلام ازدواج کرده بودند؟
– یک سلام یک جایی داریم که به اهل بیت ایشان سلام کردند. یعنی «السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِک»[۳۵] امّا هیچ اسمی از فرزندان او، همسر او نیست. لذا مطمئن نیستیم، ولی عرض کردیم یک سلامی دادند.
– سومین مقتلی که فرمودید را من متوجّه نشدم.
– لهوف و خوارزمی، مقرّم و علّامه امین، نفس المهوم، مُثیر الاحزان که اختلاف است که برای استادِ سیّد ابن طاووس است که لهوف را نوشته است یا برای پسر استاد است. یکی هم ابی مخنف است. اصل آن به دست ما نرسیده است، ولی مؤسّسهی امام خمینی تحقیق کرده است و جمع آوری کرده است و منتشر کرده است.
– این خوارزمی با آن خوارزی ارتباطی دارد؟
– آن خوارزمی معروف ریاضی دان؟
– بله.
– نه. این خوارزمی یک ادیب بزرگ و یک فقیه برجستهی حنفی است که به او أخطب خوارزم میگویند.
[۱]- إقبال الأعمال (ط – القدیمه)، ج ۲، ص ۵۷۳٫
[۲]– إقبال الأعمال (ط – القدیمه)، ج ۲، ص ۵۷۴٫
[۳]– همان.
[۴]- إقبال الأعمال (ط – القدیمه)، ج ۲، ص ۷۱۳٫
[۵]– همان، ج ۲، ص ۵۷۴٫
[۶]- الأمالی (للطوسی)، النص، ص ۲۵۵٫
[۷]– سورهی آل عمران، آیه ۶۸٫
[۸]– سورهی ابراهیم، آیه ۳۶٫
[۹]- الأمالی (للصدوق)، النص، ص ۱۶٫
[۱۰]- بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۴۳، ص ۲۶۱٫