سومین جلسه دوره پژوهشی منابع سیره معصومان در تاریخ ۱۸ مهر ۱۳۹۶ در مدرس ۹ حوزه علمیه امام خمینی(ره) توسط استاد سیری نژاد برگزار گردید که مشروح آن تقدیم می گردد.
بحث شد که اگر در سیره ائمه اطهار علیهم السلام باری به هر جهت شویم؛ برای جامعه اتفاقات بدی پیش خواهد آمد.
ما باید یاد بگیریم که چه طور به منابع تاریخی رجوع کرده و از آنها استفاده نماییم. جلسه گذشته گفته شد که اگر انسان بخواهد بر روی کتب اسلامی کار کند، لازم است که شخص موضوع کتب را بداند و آن را بفهمد. اگر ما ندانیم موضوع کتاب چیست، افتضاخ به بار می آید[۱]؛ در درجه بعدی بایست بفهمیم که مؤلف در این کتاب چه نوشته است. برخی از محققین، اشتباهات سنگینی را در این حیطه مرتکب می شوند؛ یعنی بدون آنکه فهمی در عبارات و واژه های این کتب داشته باشند، اشتباهاً به جهل مرکب، فهم اشتباه خودشان از این عبارات را بیان می کنند که این خود مایه آبرو ریزی است. به عنوان مثال، یکی از این اشتباهات را نقل می کنم:
شخصی برای اینکه بخواهد وثاقت کتب صحاح در بین اهل سنت را بیان کند، عبارتی از جمال الدین ملطی را به میان می آورد. وی بنا به نقل شذرات الذهب گفته است: «من نظر فی صحیح البخاری تزندق»[۲].
برداشت این محقق، آن بود که جمال الدین ملطی گفته است: هر کس در کتاب صحیح بخاری اشکال کند، کافر شده است! اما خواهید دید که این برداشت کاملا عکس آن است که جمال الدین ملطی آن را ذکر کرده است. برای فهم صحیح کلام ملطی، می بایست چند مقدمه را متذکر شویم.
مقدمه اول: ما گفتیم که اهل سنت از لحاظ فقهی به دو دسته «اهل رأی و قیاس» و «اهل حدیث» تقسیم می شوند. که امام گروه اول، ابوحنیفه و ائمه گروه دوم، مالک بن انس، ابن ادریس شافعی و احمد بن حنبل بودند.
مقدمه دوم: اهل سنت شش جامع حدیثی دارند که عبارت است از: (۱٫ صحیح بخاری ۲٫ صحیح مسلم ۳٫ سنن ترمذی ۴٫ سنن ابی داوود ۵٫ سنن نسائی ۶٫ سنن ابن ماجه یا سنن دارمی)[۳].
باید دانست که همه این جوامع حدیثی از آن مکتب اهل حدیث است؛ چراکه همانطور که در جلسه اول گفتیم، حنفی ها بالکل با حدیث سازگاری خوبی ندارند. برای همین هر کسی که در مکتب اهل حدیث است، هرچه بیشتر با ابوحنیفه و پیروانش ضدیت داشته باشد، از اعتبار بیشتری برخوردار است. حال در بین این اهل حدیث برخی هستند که بیشتر از همه ابوحنیفه را رد می کنند. از جمله این افراد بخاری است که می گوید وقتی سفیان ثوری خبر مرگ ابوحنیفه را شنید، سجده کرد و خدا را شکر نمود و گفت: «ابوحنیفه، اسلام را پاره پاره کرده است؛ او چند بار از دین برگشته و همچنین آورده است: هیچ مولودی برای اسلام، شوم تر از ابوحنیفه نبود. همچنین او غیر از صحیح، در چند کتاب دیگرش مثل تاریخ الکبیر، ضعفاء الکبیر و … نیز ابوحنیفه را رد کرده است و نیز برخی از محققین گفته اند که اصلاً بخاری، کتاب صحیح خود را در رد اهل عراق[۴] و ابوحنیفه نوشته است. برای نمونه، یکی از دشنام های بخاری به ابوحنیفه را ذکر می کنیم:
بعض الناس اصطلاحی است که بخاری آن را به صورت کنایه وار و مبهم درباره یکی از مخالفین خود به میان می آورد؛ بخاری در صحیح خود، ۲۷ مورد از این «بعض الناس»ها را در کتاب خود می آورد که همه آنها کنایه از قول مخالف خود یعنی ابوحنیفه و شاگردان اوست. مثلا از پیامبر صلیاللهعلیهوآله، حدیثی را آورده است و در ادامه می آورد: «قال بعض الناس». این یعنی بخاری، ابوحنیفه و پیروانش (نظیر: محمد بن حسن شیبانی، قاضی او یوسف و …) را مصداق مخالفین حدیث پیامبر صلیاللهعلیهوآله می خواند؛ موضوع کنایه های بخاری به ابوحنیفه و پیروانش، آنقدر داغ است که برخی از حنفیون کتبی را در دفاع از این موارد تألیف کرده اند و در آن از حیثیت ائمه خود دفاع می کنند.
غیر از بخاری، مسلم، ترمذی، و نسائی نیز نسبتاً با ابوحنیفه دشمنی دارند؛ از ابوداوود، ابن ماجه و دارمی نیز چیزی را ندیدم! این حد از دشمنی با ابوحنیفه پر واضح است؛ زیرا آنها از اساس مکتب ابوحنیفه را مکتب اهل بدعت می دانند.
حال برخی از حنفیون طبیعتاً مثل برخی از پیروان همه مکاتب، از این منازعات، اطلاعی ندارند. برای همین اگر نزد آنها برویم و از کتاب بخاری حرفی بزنیم، مورد استقبال آنها نیز قرار می گیریم. اما برخی که از منازعات مذهبی خود با فرق دیگر اهل سنت اطلاع دارند، از کتاب بخاری استقبال خوبی نمی کنند؛ بلکه اساسا ممکن است با آن دشمنی نیز بکنند.
یکی از آن حنفی های مطلع، جمال الدین ملطی است. او کسی است که وقتی دارد حرف می زند می داند، چه می گوید؛ پشتوانه مذهب خود را می داند. اگر به او بگویی بخاری، او می آید فحش می دهد! برای همین گفته است: «من نظر فی صحیح البخاری تزندق»؛ یعنی هر کس کتاب صحیح بخاری را مطالعه کند، کافر شده است! همانطور که دیدید، این جمله علی رغم تصور محقق ارجمند، رد بر بخاری محسوب می شود؛ البته این مسأله با مراجعه به دیگر بحث تراجم اهل سنت، به خوبی واضح و آشکار می گردد.
حاصل آنکه در مباحث سیره شناسی، علاوه بر فهم عناوین و موضوعات کتاب، باید محققانه بر جملات و عبارات کتب مورخین کار کرد.
[۱] . همانند آن مثال هایی که در جلسه قبل گفته شد که فلان محقق، برای اثبات مدعای خویش (روایت انا مدینه العلم و علی بابها)، روایتی را از کتاب اللؤلؤ المرصوع آورده بود!
[۲]. شذرات الذهب، ابن غماد حنبلی، ج۹، ص۶۵
[۳] در اینکه ششمین کتاب صحاح سته از ابن ماجه است یا سنن دارمی، اختلاف است.
[۴] . اهل عراق اصطلاح مذهب حنفیه است.
پاسخ دهید