قبل از اینکه بخواهیم این جلسه را شروع کنیم، می بایست چند نکته را متذکر شویم:

عصر امروز ما، عصر انفجار اطلاعات است. دسترسی اهل علم در هیج دوره ای از ادوار تاریخ اسلام، به اندازه حالا نبود است؛ قبلا این طور نبود.

اینکه بتوانید صحیح بخاری را با پانزده هزار تومان خریداری نمایید، امر عجیبی است! از همه مهم تر، در این دوره منابع اصلی موجود است!

یکی از علمای معاصر مرحوم ملاصدرا به نام نوری طبرسی که کتابی هم به عنوان «کفایه الموحدین» نگاشته است، در بخش انبیاء کتابش گفته است: «من شنیدم سید مرتضی یک کتابی درباره تنزیه انبیا دارد؛ خدا توفیق این را بدهد که من این کتاب را ببینم». او به عنوان یک عالم شیعه دوست داشت یک کتاب مشهور سید مرتضی را ببیند؛ آن هم در عصر صفویه که اوج اعتناء به شیعه است.

TasvirShakhes-SiriNejad-13961019-ManabesireMasuman-Thaqalain-Ir (1)

الان باید قدر خودمان را بدانیم. اگر به دنبال اطلاعات تاریخی هستیم، هیچ دوره ای مثل الان نیست. یک زمانی کتابخانه ترکیه به هیچ عنوان اجازه ورود به کسی نمی داد. چه برسد به اینکه یک شیعه ای که بخواهد در زمینه سیره اهل بیت کار کند.

یک مقدار که وضع بهتر شد، گفتند: هر کس از این کتابخانه کتابی را می خواهد، باید از از وزارت اوقاف اجازه بگیرد تا میکروفیلم کتاب را به فلان قیمت گزاف بعد از چند ماه پست کنیم. بدهیم. بعد برای استفاده از میکروفیلم، می بایست دستگاه میکروفیلم را تهیه می نمودیم که باز هم قیمت گزافی داشت؛ یعنی یک محقق بیچاره، باید تمام زندگی اش را وسط می گذاشت تا یک کتاب تهیه کند. بعد آنوقت کتاب هم که چاپ می شد، کم چاپ می شد و بعد معلوم نبود که آیا به دست محققینش می رسد یا نه؟

فقط مشکل آن است که افرادی که امکانات پیشرفته امروزی را درک کرده اند، الفبای تحقیق را نمی دانند. مثلاً همینطور در نرم افزار ها سرچ می کنند و بعد می گویند: مثلا شهادت حضرت زهرا در هیچ کتابی نیست! یا مجامع به ظاهر علمی، شخصی را که عربی بلد نیست را اجیر کرده و به او می گویند در پانصد هزار کتاب، فلان مطلب را بیرون بیاور! ممکن است فرد به یک اطلاعاتی دست پیدا کند که عاقبت او را بیچاره کند.


TasvirShakhes-SiriNejad-13961019-ManabesireMasuman-Thaqalain-Ir (2)

این رموز، الکتاب، رمزهای کتاب بحار الانوار است. یعنی درواقع منابع این کتاب، چنین بوده است. اینها را خوب نگاه کنید! اینکه امروز می آیند و همینطور می گویند: من این مطلب را از کتاب بحار گفته ام، پس صحیح است، حرفی خنده دار است. اگر اسناد را نگاه کنید، متوجه می شوید که منابع مرحوم علامه مجلسی، صرفا شیعی نیست. ایشان صرفا به کمک یک لجنه به ظاهر صد نفره، یک سری از کتبی که در معرض نابودی بود را جمع آوری نموده است. زمان علامه مجلسی، بعضی از این کتاب ها تنها یک نسخه داشته است. آن هم پیش یک خاندانی بوده که به هیچ احد الناسی کتاب نمی داده. یعنی یک محقق می بایست، از هفت خوان رستم رد می شد، تا بدان کتاب دسترسی پیدا می کرد. علامه مجلسی برای حفظ این کتب و نیز برای ترتیب دادن به این کتب، یک به لجنه اش گفت: بروید این کتاب ها را جمع کنید و بر اساس فهرست کافی، در هر بابی روایات را جمع آوری کنید و هر جا هم که نیاز به شرح داشت، آن را بنویسید! پس بحار الانوار، دریایی است که همه چیز در آن موجود است.

TasvirShakhes-SiriNejad-13961019-ManabesireMasuman-Thaqalain-Ir (3)

اگر نگاه کنید، در لا به لای کتاب های شیعه، امثال کتاب های «کشف الغمه» و «مناقب آل ابی طالب» هست که علامت آن «کشف» و «قب» می باشد. اگر شما یک صفحه از بحار الانوار را پیدا کردید اول باید بگردید و ببینید این رمز، حاکی از کدام کتاب است.

بعد اگر یک روایتی را در بحار الانوار پیدا کردید، می پرسید، آیا همه روات آن شیعی بوده؟ علامه طباطبایی که نقدی بر بعضی از روایات بحار کرد، بعض گفتند، علامه طباطبایی می خواهد مرحوم علامه مجلسی را نقد کند؟!! اما این یک حرف مشکلی نیست؛ چراکه خود نویسنده بحار، مدعی صحت تمام این روایات نبوده که حالا ما بخواهیم علامه طباطبایی را نقد کنیم. این اشکال قابل درک نیست.

TasvirShakhes-SiriNejad-13961019-ManabesireMasuman-Thaqalain-Ir (4)

مناقب ابن شهر آشوب چیست؟ ما رفتیم و بررسی کردیم و دیدیم که مناقب ابن شهر آشوب خودش یک بحار الانوار بوده! مرحوم شهر آشوب، خودش این کتاب را از یک لیستی درآورده که آن لیست همه از کتب معتبر اهل سنت است. لا به لای آن هم بعضی از روایات شیعه است. یعنی اصلا ایشان به داعی اینکه بخواهند روایات منقبت را از کتب اهل سنت نقل کنند، این کتاب را نگاشته اند.

سؤال: الان اینها که از کتب اهل سنت نقل کرده اند، آیا این روایات را بررسی سندی نموده اند یا نه؟ خیر! فقط جمع آوری نموده اند. از کتاب صحیح بخاری صحیح مسلم مسند احمد و بسیاری از کتب دیگر اهل سنت نقل کرده است. او می گوید: چون اینها با اهل بیت بد بوده اند، گشتم این روایات منقبت را ذکر کردم. بنابرین می بینید که به راحتی روایاتی از کتب اله سنت در بحار الانوار نقل شده است.

بعد صحیح بخاری روایات منقبت را از راویانی نقل کرده که سرانجام آن عبدالله بن عمر می رسد. ما می دانیم که این فرد چه کسی است. او ضد اهلبیت است!

آنوقت، اگر بحار را نگاه کنیم، می بینیم که این شخص حدیثی از حضرت زهرا را نقل کرده. در واقع این روایت اصلا به امام معصوم نمی رسد. اینکه فکر کنیم این مطلب از یک کتاب شیعه نقل شده است خطرناک است.

در اینجا یک سری کتاب هست کهمثلا از آن شیخ صدوق است. مثلا امالی. شیخ صدوق راجع به فدک صحبت می کنیم. ما معتقدیم که پیامبر فدک را به فاطمه زهرا داده اما مخالفین ما استدالاتی کرده اند که فدک برای حضرت زهرا نیست. حال استدلال مخالفین این است که: مثلا پیامبر اکرم ص می فرماید: نحن معاشر الانبیا لا نورث.

TasvirShakhes-SiriNejad-13961019-ManabesireMasuman-Thaqalain-Ir (5)

حال شما می بینید که در بحارالانوار گفته شده در امالی شیخ صدوق روایت ذکر شده که نحن معاشر الانبیاء لا نورث! این را چه کار کنیم؟

اصلاً خود شیخ، در بعضی از مواقع، روایات خود را از ابوهریره و یا عبدالله بن عمر می آورد. حال می توان گفت: چون شیخ صدوق گفته حل است؟

بعد از پیامبر ص علیه اسلام کودتا شد؛ یک عده آمدند دین پیامبر را از بین ببرند. آنها آمدند، جانشین و وصی رسول خدا ص را کنار بزنند. وقتی می گوییم: «علی ع وصی پیامبر ص است، یعنی: تو کسی است که پیامبر اکرم در رابطه با او نص کرده اند».

کودتای پس از رسول خدا ص یعنی یک نفر آمده است، فردی به نام علی ع را که صاحب حکومت قانونی بوده، برکنار نموده. خلاصه یک عده کودتا کردند و حکومت را از او گرفته اند. مثلاً فرمانده ارتش کشوری در تلویزیون آن کشور اعلام که رئیس جمهور را در زندان انداختیم! چنانچه صدام در عراق کودتا کرد و رئیش جمهور قبلی را کشت. سپس چند تن از فرماندهان او در تلویزیون آمدند و بر جنازه رئیس جمهور قبلی ادرار خود را ریختند!

رئیس جمهور یعنی قانون. شما دقت کنید. کودتا ضد قانون است. می گوید اصلا من قانون را قبول ندارم. در سقیفه ضد امیرالمؤمنین کودتا شد. یعنی اصلا رسمیت غدیر و رسمیت خلافت را قبول نداریم.

TasvirShakhes-SiriNejad-13961019-ManabesireMasuman-Thaqalain-Ir (6)

حال آیا می شود شخصی مثل حضرت زهرا سلام الله علیها بیاید و به کودتاچیان بگوید آیا غدیر را به یاد داری یا نه؟ کودتاچی می گوید من خودم دیدم که مردم آمدند و رأی دادند. کودتاگر می گوید من قبول ندارم امیرالمؤمنین به عنوان وصی معرفی شد؛ ولی من آن را قبول ندارم.

خیلی بد است که بگوییم حضرت زهرا در میان انصار آمده اند و گفنند مگر شما غدیر را ندیده اید.

اینها یی که کودتا کردند چند معارض خطرناک کردند یکی از معارضین مهم امیرالمؤمنین است. در کودتا همیشه شخص اول مبارزه یا کشته می شود و یا تبعید می شود. به خاطر همین در کودتا هر چه می شود، فقط در همین روزها ی اول صورت می گیرد.

فدک هم اینگونه بود که آنها دیدند این آقای مخالف، بانکی به نام فدک دارد. طبیعتا کودتاچی از قبل این بانک احساس خطر می کند. برای همین، به خودش جرأت می دهد که آن ار از او بستانند.

عبدالله بن عمر وقتی فدک را گرفتند برای توجیه اقدام خودش بعد ها گفت: حضرت زهرا سلام الله علیها محبوب پیامبر بود او حالات معنوی بالایی داشت. وقتی پیامبر ص قصد سفر می کرد، نزد او می آمد و با او دیدار می نمود. وقتی هم که از سفر می آمد می گفت من می خواهم او را ببینم. در یکی از این سفرها بود که وقتی پیامبر ص با او ملاقات می کند، می بیند که او یک پرده خریده و در منزل آویزان کرده و نیز یک گردنبند هم برای خود خریده بود. پیامبر به منزل او آمد و گفت این چیست؟ و با حالت غضبناک رفت. او شروع کرد به نماز که حضرت زهرا گفت: نکند که من این کار ها را کردم، ایشان از من ناراحت شده. برای همین ایشان به خاطر همین حالات معنوی خویش، پرده و گردنبند را  به غلام خود داد و فرمود، اینها را به پیغمبر ص بده؛ وقتی اینها به دست رسول خدا ص رسید، خوشحال شد گفت فداها ابوها!

TasvirShakhes-SiriNejad-13961019-ManabesireMasuman-Thaqalain-Ir (7)

کودتا جلوی چشم مردم صورت گرفته بود. برای همین عبدلله بن عمر گفت: ما خانواده خوبی هستیم. وقتی پدر مرحومم روی کار آمد، بین صحابه منازعاتی شکل گرفت. گروهی شلوغ کردند و حضرت زهرا گفت فدک را به من بدهید و پدرم نیز همه را کشت!

در صحیح بخاری آمده است که عبدالله بن عمر گفته است: «کُنَّا نَتَّقِی الکَلاَمَ وَالِانْبِسَاطَ إِلَى نِسَائِنَا عَلَى عَهْدِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، هَیْبَهَ أَنْ یَنْزِلَ فِینَا شَیْءٌ، فَلَمَّا تُوُفِّیَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ تَکَلَّمْنَا وَانْبَسَطْنَا»؛ یعنی ما زمان پیامبر از خوف آنکه برایمان آیه ای نازل نشود، می ترسید که زنانمان را بزنیم؛ اما وقتی که پیامبر فوت کرد دستمان باز شد!

شما با این آدم طرفید! شراح صحیح بخاری از این استفاده می کنند و می گویند: بعضی از صحابه منافق بودند. اینها زمان پیامبر ص در زمان پیامبر ص کارهایی را نتوانستند انجام بدهند، بعد ایستادند تا پیامبر ص از دنیا برود و بعد دستشان باز شود.

جالب است که ماجرای فدک و شهادت حضرت زهرا در معتبر ترین کتب اهل سنت هست که ایشان نزد خلیفه اول آمد و گفت پولمان را بده؟ او هم گفت برو فلان فلان شده اینها مال ماست و …. .

سر مطلب آن است که در جو زمان متوکل عباسی، حضرت زهرا مطرود است. و ابوبکر جانشین برحق رسول خداست به گونه ای که می گفتند: هر کس با امام زمانش مخالفت کند به مرگ جاهلیت مرده است. برای همین بخاری راحت روایت نقل می کرد که حضرت زهرا سلام الله علیها با ابوبکر نزاع کرد. اما الان دیگر شرایط زمان نواصب نیست. الان حضرت زهرا سلام الله علیها از جایگاه خاصی در دنیا برخوردار است.

ما الان از کتب اهل سنت معاند نزاع و درگیری حضرت زهرا سلام الله علیها و خلفا را اثبات می کنیم و این برایمان مفید است؛ ولی در زمان نواصب حضرت زهرا طرد می شد. ما از اینها استفاده می کنیم.

TasvirShakhes-SiriNejad-13961019-ManabesireMasuman-Thaqalain-Ir (8)

نکته دیگر آنکه ممکن است در بعضی از روایات مناقب، سم خطرناکی وجود داشته باشد.

روایتی از امام رضا علیه السلام منقول است که ایشان به ابن ابی محمود فرمودند: «یَا ابْنَ أَبِی مَحْمُودٍ إِنَّ مُخَالِفِینَا وَضَعُوا أَخْبَاراً فِی فَضَائِلِنَا وَ جَعَلُوهَا عَلَى ثَلَاثَهِ أَقْسَامٍ أَحَدُهَا الْغُلُوُّ وَ ثَانِیهَا التَّقْصِیرُ فِی أَمْرِنَا وَ ثَالِثُهَا التَّصْرِیحُ بِمَثَالِب‏»

یعنی ابی محمود! مخالفین ما سه نوع روایت جعل کرده اند. یک نوع آن مناقب است. این مناقب از طرف مخالفین ما نقل شده و ما را به حدی که نیستیم برده است. یعنی گفته اند که ما خداییم. هر کس که این روایات را شنید ما را لعنت کرد. یک جور دیگر آن است که ما را از جایگاهمان پایین آورد. ما در این قسمت ضعف داریم. یعنی الان یک سری روایت در کتب شیعه است که ظاهرش مناقب است ولی باطنش تضعیف! اینها از عبدالله بن عمر ابوهریره و عایشه نقل شده است. سوم لعن خلفا را در دهان ما می اندارند!

بنابرین اخباری که در آن شأن اهل بیت پایین آمده، در کتب شیعیان موجود است؛ اخباری که سبقه روایی آن به کتب و راویان اهل سنت بازگشت می کند.

بنابرین لازم است که در یک محقق نگاه عمیقی بر روی مسائل داشته باشد و مسائل را مدقانه از منظر خود بگذراند.

در موضوع کودتای پس از رسول خدا داریم که: « قال هشام: قال ابو مخنف: فحدثنی ابو بکر بن محمد الخزاعی، ان اسلم اقبلت بجماعتها حتى تضایق بهم السکک، فبایعوا أبا بکر، فکان عمر یقول: ما هو الا ان رایت اسلم، فایقنت بالنصر». ر.ک: تاریخ طبری، ج۲ ، ص۲۲۲٫ او می ابومخنف نقل می کند که زمانی که اسلم در مدینه آمد، تمام کوچه های مدینه پر شد؛ آنها با ابوبکر بیعت نمودند تا جایی که عمر گفت وقتی اسلم را دیدم، به پیروزی یقین پیدا کردم!

محقق در اینجا خوب است که برود و درباره ابومخنف تحقیق کند و ببیند که او چه کسی است. او غیر از مقتل الحسین، دو سه کتاب دیگر هم نوشته که گویا طبری این اخبار را از کتاب اخبار السقیفه یافته است.

در جلسات قبل گفتم که اگر خواستید مطلبی از کتاب طبری را تقویت نمایید، به کتاب کامل ابن اثیر مراجعه نمایید.  او نیز در اینباره گفته است: «و جاءت أسلم فبایعت، فقوی أبو بکر بهم، و بایع النّاس بعد». ر.ک: الکامل، ج۲ ، ص۳۳۱ یعنی او هم اسلم را در شکل گیری بیعت ابوبکر مؤثر می داند.

مطلب دوم در کتاب الجمل شیخ مفید است. ایشان ذیل این مطلب که آیا بیعت زبیر و طلحه بالاجبار بوده یا نه، می گوید: بیعت ابوبکر با اهل مدینه نیز بالاجبار بوده و در این باره روایات بسیاری وجود دارد که به خاطر طولانی نشدن مطلب، یکی از آن روایات را مطرح می نمایم. ایشان می فرماید: «کان جماعه من‏ الأعراب‏ قد دخلوا المدینه لیمتاروا منها فشغل الناس عنهم بموت رسول الله ص فشهدوا البیعه و حضروا الأمر فأنفذ إلیهم عمر و استدعاهم و قال لهم خذوا بالحظ و المعونه على بیعه خلیفه رسول الله ص و اخرجوا إلى الناس و احشروهم لیبایعوا فمن امتنع فاضربوا رأسه و جبینه قال فو الله لقد رأیت الأعراب قد تحزموا و اتشحوا بالأزر الصنعانیه و أخذوا بأیدیهم الخشب و خرجوا حتى خبطوا الناس خبطا و جاءوا بهم مکرهین إلى البیعه». جماعتی از اعراب در مدینه آمدند تا خرما بخرند. آنها به فوت رسول خدا ص مواجه شدند و شاهد بیعت شدند. کار به جایی رسید که عمر آنها را بازخواست و به آنها گفت که من شما را تأمین می کنم، در عوض شما با هر سختی که هست با خلیفه رسول خدا بیت نمایید و به سمت مردم یورش ببرید و آنها را برای بیعت برانگیزید و هر کس را هم که از بیعت کردن، امتناع ورزید، بر سر او بزنید و آنها را لگد مال کنید!

عده کثیری می گویند اعراب در این متن همان بنی اسلم هستند؛ ولی مشکلی وجود دارد، آن هم حاصلخیزی قبیله بنی اسلم است. یعنی آنها نیازی به خرما نداشتند.

یک آیه در قرآن است که اگر کسی به این آیه بچسبد طلبگی آن ارزش دارد. «و ممن حولکم من الاعراب منافقون» خداوند به پیامبر می فرماید: یک عده هستند دور و بر تو هستند و یک عده هستند در اطراف مدینه اینها استاد نفاقند که اگر در ذیل این آیه تفاسیر را نگاه کنیم، مفسرین سه قبیله را نام می برند که یکی از آنها اسلم است. اما وقتی در میان روایات اهل سنت می آییم می بینیم که این افراد به شدت مورد منقبت هستند! این خودش یکی از موارد شک کردن ماست.

این اسلم همانهایی بودند که یک وقت می خواستند وارد مدینه بشوند، اما پیامبر ص به آنها فرمودند شما همانجا بمانید.

کتابی به نام «علاقه قبائل الاسلامیه بالدوله الاسلامیه» هست که در آن درباره بنی اسلم صحبت زیادی نموده است.

اگر شما کودتا را حل کنید، بسیاری از مشکلات زندگیتان شما حل می شود. پس باید تحقیق نمایید مثلا مرحوم علامه مجلسی می فرماید: در زمینه سقیفه یک سری از روایات شیعه وجود دارد از جمله: «قَالَ النَّاسُ کَیْفَ الصَّلَاهُ عَلَیْهِ فَقَالَ عَلِیٌّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ إِمَامٌ حَیّاً وَ مَیِّتاً فَدَخَلَ عَلَیْهِ عَشَرَهً عَشَرَهً فَصَلَّوْا عَلَیْهِ یَوْمَ الْإِثْنَیْنِ وَ لَیْلَهَ الثَّلَاثَاءِ حَتَّى الصَّبَاحِ وَ یَوْمَ الثَّلَاثَاءِ حَتَّى صَلَّى عَلَیْهِ الْأَقْرِبَاءُ وَ الْخَوَاصُّ وَ لَمْ یَحْضُرْ أَهْلُ السَّقِیفَهِ وَ کَانَ عَلِیٌّ أَنْفَذَ إِلَیْهِمْ بُرَیْدَهَ وَ إِنَّمَا تَمَّتْ بَیْعَتُهُمْ بَعْدَ دَفْنِهِ». که بیان می کند زمانی که خلفا از سقیفه برگشتند، پیغمبر دفن شده بود. اینها در نماز پیغمبر شرکت نکرده بودند. حال با منابع امروز می توانیم این روایت را در کتاب المصنف ابن ابی شیبه هم پیدا نمایید. اصلا کار محقق این است که همه اینها را کنار هم بگذارد و با آن قسمت خالی پاذل خود را پر کند.

اگر الان کسی وارد تحقیق بشود ممتاز می شود و الی الابد کارش می درخشد به شرطی که از روی اصول آن پیش رفته باشد. فرصت بسیار عالی است.

و من الله توفیق

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته