چهارمین جلسه دوره پژوهشی منابع سیره معصومان در تاریخ ۲۵ مهر ۱۳۹۶ در مدرس ۹ حوزه علمیه امام خمینی(ره) توسط استاد سیری نژاد برگزار گردید که مشروح آن تقدیم می گردد.
بسم الله الرحمن الرحیم
به نظر من، شروع امر مطالعه در طلبگی، می بایست از کتاب های قوی باشد؛ چراکه کتب ضعیف، خطرهای زیادی را به بار می آفریند. ما برای شروع مطالعه در زمینه سیره اهل بیت کتاب هایی را پیشنهاد می کنیم که اگر طلبه ای با این کتب، پایه خویش را بسازد، سبب قوت علمی وی می شود.
اولین کتاب، کتاب «ابوهریره و احادیث ساختگی» علامه شرف الدین است؛ این عالم پرکار قوی، ادعا کرده است که اگر کسی این کتاب را بخواند، می تواند ابوهریره را ببیند. حال ابوهریره کسی است که اگر او را بشناسد، در میابد که یک سوم تفکراتش از گفته های او شکل گرفته است[۱]. به نظر من این شاهکار کتاب شیعه است. این کتاب برای شروع، ممتازترین کتاب دنیاست. به نظر من اگر این کتاب را ده بار هم بخوانید جا دارد.
از دیگر کتاب های علامه شرف الدین، کتاب «الاجتهاد و النص» است که پیشنهاد می دهم آن را اصلاً نخوانید!
دومین کتاب، کتاب «نقش ائمه در احیاء دین» از علامه عسکری است. پیشنهاد می دهم سه درس اول آن را نخوانید. و بر سر داستان دوات و قلم بروید و از آنجا شروع کنید.
این دو کتابی که به شما معرفی کردم، کتاب هایی هستند که می بایست برای شروع، به مدت یک سال آنها را مطالعه نمایید.
در شیوه تحقیق و پژوهش، روشی وجود دارد که در آن، محقق بر جمله به جمله تحقیق خویش، دقت نظر دارد. در واقع هر چه محقق این قاعده را بیشتر رعایت کند، تحقیق وی، بیشتر ممتاز خواهد شد. این قاعده از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است؛ تا جایی که حتی انسان های محقق و مدقق نیز ممکن است گاهی از اوقات، مرتکب اشتباهاتی شوند که این اشتباهات حیثیت علمی آنها را بر باد بدهد.
احمد پاکتچی، از جمله پژوهشگرانی است که وسعت اطلاعاتشان از تمام اطلاعات بسیاری از طلاب تهران بیشتر است! ولی ایشان در کتاب «بنیاد گرایی و سلفیه»، به چاپ انتشارات «دانشگاه امام صادق علیهالسلام»، مطلبی را بدین شرح نقل کرده است: «در نسل دوم شاگردان ابن تیمیه، می توان از شخصیتی چون ابن رجب حنبلی یاد کرد که به سبب فتوا دادن به موافقت افکار ابن تیمیه، و فاصله گرفتن از مذاهب عصر به با موجی مخالف روبرو شد و ناچار شد افتا را ترک کند[۲]». صرف نظر از اشکالاتی که در همین متن وجود دارد، ایشان در ادامه می فرماید: « شرح او بر سنن ترمذی فتنه ای بر پا کرد و به آتش زدن کتاب انجامید.(حاجی خلیفه، ۱۹۴۱، ج۱، ص۵۵۹)» منظور ایشان از حاجی خلیفه، کتاب کشف الظنون این مؤلف است. بنده برای مراجعه به اصل این گزاره، کتاب کشف الظنون را تهیه کردم. حاجی خلیفه در کشف الظنون کتاب شناسی خوبی کرده است. چنانچه این کتاب از جمله کتاب هایی شد که امروزه در تمام کتابخانه های جهان موجود است. او در بحث جامع ترمذی، گفته است: «و شرح زین الدین عبد الرحمن ابن نقیب الحنبلی المتوفی سنه … و هو فی نحو عشرین مجلداً و قد احترق فی الفتنه».
حال اهل فن متوجه می شوند که فتنه چیست. فتنه در هر عصر، واقعه ای را گویند که به واسطه آن واقعه اختناقی ایجاد شده است؛ مثلاً برخی گویند: «فتنه جمل»! یا در برخی از کتب آمده است که مثلاً: «خلافت ابوبکر دو سال بود؛ خلافت عمر شش سال بود؛ خلافت عثمان هشت سال بود و الفتنه خمس سنین». این فتنه به چه معناست؟ اهل حدیث به دوران امیرالمؤمنین فتنه می گویند؛ زیرا می گویند در این دوران اذهاب زیادی از مسلمین به جنگ با هم درآمدند. بنابرین اگر می گویند: «فلان صحابی در فتنه مرد»، یعنی در خلافت امیرالمؤمنین مرد! بنابرین در هر دوره ای فتنه خاص خود را دارد. حال فکر می کنید که فتنه مطرح شده در اینجا چیست؟ با بررسی تاریخ و اوضاع آن زمان، درمیابیم که فتنه مطرح شده در اینجا، فتنه تاتار است!
خوب حالا با توجه به متن استاد پاکتچی، متوجه می شویم که ایشان، با همه سواد و علمیتی که دارند، در این پژوهش، دچار اشتباه شده اند! بنابرین متوجه می شویم که این مباحث به دقت بالا نیاز دارد! شما باید بدانید که کار علمی خطرناک است!
اما این حساسیت علمی در میان طبقه عادی مردم، حس نمی شود. زیرا مردم به جای اینکه به علمیت شخصی توجه کنند، بیشتر به شکل و شمایل و ظواهری مثل زبان حساسیت نشان می دهند. مثلاً اگر همین الان یک طلبه انگلیسی در اینجا بیاید، همه می گویند: «او خیلی با سواد است»! اگر آمریکایی باشد که دیگر هیچ! اما باید بدایند که اسلام شناسی هیچ رابطی به اینها ندارد.
اگر کسی بگوید من عبری بلدم من به او می گویم: «چه تعداد نسخه عبری تورات را می شناسی»؟ زبان خوب است؛ ولی درجه اهمیت آن به اندازه علمیت که نیست!
فؤاد سزگین استاد ترک زبانی است که امروزه یکی از بزرگترین کتاب شناسان جهان به شمار می رود. او همت کرده است و نام تمام افرادی که در دنیا کتاب دارند را جمع آوری کرده است. او از قرن اول شروع کرده و نام کتاب ها، نام نویسنده ها و شرح حال آنها و مکان چاپ ها و مکان وجود نسخ خطی آن کتاب ها را نیز مطرح کرده است! مثلاً گفته است: «از این کتاب سه کتاب موجود است. یکی در کتابخانه حوزه مروی؛ یکی در ایرلند جنوبی و دیگری صحرای آفریقا»! حتی جالب است که بدانید که او در بعضی از این کتب، شرح داده است که «من فلان کتاب را دیده ام»!
ایشان کتابی را به نام «مصادر صحیح بخاری» نگاشته است که پدر او را درآورده است. این کتاب به زبان ترکی استانبولی است. یک بار به کتابخانه مجلس رفتم و از متصدی کتابخانه، این کتاب را طلب کردم. او بعد از فحص و جست و جوی زیاد این کتاب را برای من آورد. متصدی نگاهی به من انداخت و متعجبانه گفت: «آیا شما زبان ترکی استانبولی بلدی»؟! من نیز با این که واقعا زبان ترکی استانبولی را یاد نداشتم، گفتم: «شما چه کار به زبان آموزی من دارید؟ کتابتان را بدهید»! ولی من این کتاب را با اینکه چیز زیادی از آن سر در نمی آوردم، مطالعه کردم! و سرانجام با تتبع زیاد و نگاه به تحقیقاتی که بر این کتاب شده، دانستم که این کتاب می خواهد چه بگوید.
باری سفری به ترکیه داشتم. یک هفته کارم این بود که غیر از ساعات وعده های غذا، به کتابخانه برای مطالعه می رفتم. بعد از مراجعات و صحبت هایی ، با متصدی آن کتابخانه آشنا و بعد صمیمی شدم. به او کتابی را سفارش دادم؛ پاسخ داد «مثلاً فردا شب ساعت یازده شب بیا». با تعجب گفتم «شما هستید»؟! گفت: «بله هستم».
ساعت ملاقات فرا رسید و بعد از خوش و بش کردن و تبادل نظر در زمینه ای، دیدم کودکی رفت و آمد می کند و به او با زبان ترکی چیزی را می گوید. به او گفتم «این کیست»؟ گفت: «او نوه من است؛ مرا صدا می زند و از زبان دخترم می گوید: ما منتظریم. آخر همسر من سرطان گرفته و ساعت ملاقات بیماران خاص در این ساعت است. من نیز به آنها گفتم تا ملاقات من با این محقق ایرانی تمام نشود، بیرون نمی آیم»! او با من این طور برخورد کرد؛ اما در دوران طلبگی، یک بار به دانشگاه مذاهب در قم رفتم و از آنها نوار فلان آقای غیب غلامی را که در چند سال پیش از آن بحثی را مطرح کرده بود را طلب کردم. او به من گفت: «درخواستت را بنویس تا بعد از بررسی در فلان تاریخ این نوار را به شما بدهیم». من هم از این موضوع، خوشحال شدم. روز موعود فرا رسید. زمستان بود و برف آمده بود. به سختی خودم را به قم رساندم. وقتی به آن شخص گفتم آن نوار کجاست؟ اولش پرسید کدام نوار!!! بعد مرا به دفتر مدیر راهنمایی کرد. وقتی با مدیر صحبت کردم، او گفت: «شما چه می خوانی»؟ با ترس گفتم: «لمعه»! او نیز جواب داد:« فعلاً برو لمعه بخوان چون این نوارها مخصوص کسانی است که کفایه می خوانند»! من گفتم «توضیح مذهب حنفی از سوی آقای غیب غلامی را کجای کفایه گفته است»!
بعد برای اینکه دلش را به دست آورم؛ به او گفتم «من یک کتابی را درباره خطبه حضرت زهرا سلاماللهعلیها دارم که این کتاب، از بهترین کتاب هاست؛ آن را چهل سال پیش، دولت عراق چاپش کرده و در کره زمین بسیار کم است نیست». او به من گفت: « بررسی می شود تا ببینیم، این کتاب را داریم یا نه»!
من به او گفتم: «کپی آن را مجاناً در اختیار شما می دهم و شما نیز آن صوت را به من بدهید». او نیز پاسخ داد: «اگر این کار را بکنی، باز هم این نواز را به شما نمی دهیم؛ این نوار از آن کفایه خوان ها ست»!!!
وقتی بنای کسی گسترش علم و تحقیق و پژوهش نباشد، چنین فاجعه ای رخ می دهد!
داشتم از لزوم بالای دقت علمی در آثار تحقیقی را مطرح می کردم. بنده در طول زندگیم، هر شب، برای چند عالم شیعی کاری را انجام می دادم؛ یکی از آنها، علامه شرف الدین است. او واقعاً شاهکار شیعه است؛ او آنقدر به روز بود که هر کس اشکال می کرد، او کمر همت می بست تا او را بی جواب نگذارد.
اما در تمام تألیفاتش، دو جا خطایی کرده است که سنی ها، پدر ما را به خاطر این دو اشتباه در آورده اند. ماجرا از این قرار است که:
صد سال پیش مجله ای به نام «العرفان چاپ شده بود که در آن چند مقاله ضد شیعه درج شده بود». ایشان مترصد این می شوند که در جواب یکی از این شبهات ابن تیمیه را تخریب کنند. برای همین می فرماید: «ابن تیمیه کیست ابن حجر تیمیه در کتاب فتاوی ابن تیمیه را رد کرده و همو در کتاب «الدرر الکامله» آمده است گفته است که بعضی از معاصرین ابن تیمیه او را ناصبی خوانده اند».
اما با دقت در متن اشتباه فاحشی را مشاهده می کنیم. چه آنکه ما یک ابن حجر عسقلانی داریم که کتاب های بسیاری از جمله «الدرر الکامله» را نگاشته و یک ابن حجر هیتمی یا مکی که معروف به صاحب «صواعق المحرقه» است که کتاب فتاوی از وی است؛ او در فقه شافعی از ابن حجر عسقلانی مهم تر است؛ ولی به غیر از فقه شافقی، عسقلانی در همه زمینه ها سرآمد است.
حال ابن حجر هیتمی از متعصب ترین سنی های جهان بر ضد ابن تیمیه است که در «فتاوی»، به جرح ابن تیمیه پرداخته است. و علامه شرف الدین نیز قسمت اول کلام خود را نیز از این کتاب، استخراج کرده است؛ اما قسمت دوم این گفتار، بیان کرده است که همو (ابن حجر هیتمی) در کتاب «الدرر الکامله» چنین گفته است. این در صورتی که «الدرر الکامله» از آن ابن حجر عسقانی است نه به ابن حجر مکی! یعنی به خاطر یک عبارت کوتاه «له ایضاً» این عالم جلیل القدر، داستان ها درست کرده اند.
غرض آن است که شما بدانید، تحقیق و پژوهش در زمینه سیره اهل بیت زحمت زیاد و همچنین دقت بالایی را می طلبد.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
[۱] . از ابوهریره دو کتاب منتشر شده است که یکی از آنها متعلق به علامه شرف الدین است و دیگری نیز از آن محمود ابوریه می باشد. محمود ابو ریّه، سنی مذهبی است که تحت تأثیر کتاب علامه شرف الدین قرار گرفته و کتاب شیخ المضیره ابوهریره را نگاشته است.
[۲] . ابن حجز، ص
پاسخ دهید