اگر بخواهیم بحث تاریخی دقیق داشته باشیم باید دو کار انجام دهیم: ۱-‌ حرفی بزنیم که همه قبول کنند، این کار بهترین کار است؛ یعنی آدم‌هایی که سلیقه‌های مختلف دارند. آن قسمت را قبول دارد و آن کسی که ندارد، آن کسی که یار امیر المؤمنین است و آن کسی که یار امیر المؤمنین نیست، هر دو گفته‌اند. اگر غیر از این است حتماً باید به جواب‌های تضادّ او پاسخ بدهیم و تقریباً هیچ مطلبی در تاریخ نیست الّا این‌که تضاد دارد؛ یعنی اگر دیدید کسی گفت: در فلان جا چنین مطلبی دیدم بدانید که حرف خام است. مثل این است که بگوییم برای ملکیت این مسجد دو سند منگوله‌دار ثبتی داریم که یک سند به نام من است و سند دیگر به نام ایشان است. به چه دلیل گفتی این خانه متعلّق به چه کسی است، این مسجد متعلّق به چه کسی است؟ دو سند دارد و ظاهراً سندها هم‌قیمت هستند. باید دلیل بیاوری و حتماً یک از دو سند را مخدوش کنی. اگر این کار را انجام ندهی تقریباً معمولاً هرچه در مورد تاریخ بحث می‌شود این‌طور است که به طرف دوم آن توجّه نمی‌شود و از آن کاریکاتور در می‌آید و نمی‌توان آن را تحلیل کرد.

نکته‌ی دیگر این است که یک روایت را شیعه و سنّی هر دو نقل کردند پس از نظر تاریخی اعتبار دارد. امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) یک وعده‌ی عجیب به ما داده است. او در دو جنگ خود به ما وعده داده است. در شیعه، در نهج البلاغه، خطبه‌ی ۱۲ آمده و در محاسن هم آمده و در بین اهل سنّت در خصائص نسائی آمده است. دوست دارید در سپاه امیر المؤمنین (علیه السّلام) باشید؟ در مورد جمل در نهج البلاغه آمده و در مورد نهران در خصائص نسائی آمده است. یک نفر گفت: ای کاش برادر من این‌جا بود. حضرت فرمود: «أَ هَوَى أَخِیکَ مَعَنَا»[۱] دل او با ما بود؟ گفت: بله، امّا نرسید، راه او دور بود. به یاد دارم آن روایت نهروان فرمود: آیا می‌دانست من چه کسی هستم و به چه دلیل قیام کردم؟ گفت: بله. فرمود: «لَقَدْ شَهِدَنَا فِی عَسْکَرِنَا هَذَا» امیر المؤمنین (علیه السّلام) فرمود: -این را شیعه و سنّی نقل کرده است. سیّد حمیری در اشعار خود گفته است من می‌خواهم این اشعار را در مدح علی (علیه السّلام) بگویم که در سپاه جمل جزء رجزخوان‌های او به حساب بیایم. این حرف بسیار بزرگی است. جالب است که امیر المؤمنین (علیه السّلام) شرط می‌کند، می‌گوید: می‌شناخت من چه کسی هستم؟ این یعنی شرط اوّل این است که علیّ بن ابی‌‌طالب چه کسی است، ۲-‌ آیا دوست دارد به مسیری که ما می‌رویم برود و حرکت کند؟ بداند که امیر المؤمنین (علیه السّلام) روی این مسئله حسّاس بود. حتّی در روایات دیگر یک نفر دیر رسید، گفت: یا علی، ما محروم بودیم از این‌که در رکاب شما بجنگیم.

این شرط کلّی است و متعلّق به حاضران زمان امیر المؤمنین (علیه السّلام) نیست. فرمود: می‌دانستی ما به چه دلیل می‌جنگیم؟ گفت: بله. -‌ قبول داشتی؟ گفت: بله. فرمود: این سهم من برای تو، غنیمت من برای به تو. تو رزمنده‌ی من هستی. یعنی می‌شود ما یک روز رزمنده‌ی امیر المؤمنین (علیه السّلام) باشیم؟ خود او دو دو شرط گذاشت.

 


[۱]– نهج البلاغه، ص ۵۵٫