لذا شیعیان دو دسته شدند، عدّهای وکلا را باور کردند، عدّهای این بزرگان را باور کردند، دو شِق شد. فتنهی عظیمی رخ داد، خیلی از افراد برجستهی شیعه در این اتّفاق به انحراف کشیده شدند، چه بسا غیر عمدی بود، نمیتوانستند تشخیص بدهند. برای تخریب امام رضا (علیه السّلام) شروع به دشنام دادن کردند. بعضی از برادران حضرت به او دشنام میدادند که پول بده، پولهای پدر ما را بلوکه کردهای، بده. حتّی گفتند تو فرزند نداری، اگر فرزند نداشته باشی نمیتوانی امام باشی، چون امامت فقط باید از طریق پدر به پسر باشد، یک مرتبه برادری بوده آن هم در زمان امام حسن و امام حسین (علیهم السّلام)، تو که فرزند نداری پس امام نیستی، معاذ الله دروغ گفتهای. چون اگر بدون فرزند باشی باید به عقب برگردیم کسی امام باشد که فرزند داشته باشد.
امام جواد (علیه السّلام) به دنیا آمد، آنها گفتند معاذ الله فرزند تو نیست! چون خیلی بیادبی شنیعی است روی آن تمرکز نمیکنم. یکی از دلایلی است که ما به امام رضا (علیه السّلام) غریب الغرباء میگوییم. در کافی هست که یک روز علیّ بن جعفر عموی امام رضا (علیه السّلام)، برادر امام کاظم (علیه السّلام)، پیش امام رضا (علیه السّلام) رفت و گریه کرد. گفت: من نمیدانم این ننگ را… چطور در قیامت به صورت پیامبر و اهل بیت (علیهم السّلام) نگاه کنم که برادران من به شما و فرزند شما توهین کردند. این بخش از خیانت در اسلام خیانت خودیها است، دیگر سقیفه نیست. البتّه ما سعی کردیم سر منشأ آن را نشان بدهیم که انحراف را از همانجا با مسئلهی سادات بنی هاشم ایجاد کردند، به همهی آنها حرمت دادند. در این شرایط امام رضا (علیه السّلام) باید چه کاری انجام دهد؟
پاسخ دهید