لذا آن کسی که بحث از حجاب اجباری میکند، این یعنی الزام به شریعت را، نه حجاب را، چون پس فردا میشود روزهی اجباری، نمیشود پویش روزهی اجباری راه بیفتد؟ بقیهی آن هم میشود. تمام احکام شرع را میشود یک اجباری به آن زد، جامعه را باز کرد. اصلاً دیگر بینهایت ندارد. چون شما دلیل نداری، مبنا نداری، عقبنشینی بکنی وقتی داری وا میدهی باید وا بدهی و مسئله اصلاً حجاب نیست. تنها راه شرعی آن این است که شما بروی نظر فقها را عوض بکنی. اگر یک روزی نسلی از فقها برسند بگویند: الزام به شریعت نداریم، وسط اقیانوس از کوه بالا رفتند، از درخت بالا رفتند آن وقت دیگر آسان است، هر کسی هر کار دوست داشت بکند. آن وقت شریعت فردی در خانههای خود. اصلاً نهی از منکر دیگر این وسط چه میشود، این شاخ را چه کار بکنیم؟ نهی از منکر یعنی چه؟ حریم خصوصی من است، بدن خود من است. شما نهی از منکر را میخواهید چه کار بکنید. نهی از منکر را باید حذف بکنی. معنی ندارد. آن پلیس چیست؟ پلیس مرحلهی سوم نهی از منکر است. آنجایی که بخواهد اعمال خشونت بکند؛ اگر دولت اسلامی نباشد، خود تو باید این کار را بکنی. در دورهی حکومت اسلامی پلیس، ضابط باید بیاید این کار را بکند. اصلاً باید نهی از منکر را تعطیل کرد. چون الآن شما بروی بگویی میگویند: این آقا از ما به خاطر حقوق شهروندی رأی گرفته است؛ اینها جزء حقوق شهروندی ما بود. میگوید نمیتوانی نهی از منکر بکنی، نباید بکنی.
امام حسین علیه السّلام فوضول جامعه میشود. با این تفکّر. «أَ لَا تَرَوْنَ الْحَقَّ لَا یُعْمَلُ»[۱] چه ارتباطی به تو دارد؟ بنی امیّه میتوانستند با نگاه خود به امام حسین علیه السّلام بگویند: چه ارتباطی به شما دارد؟ ما دوست داریم اینطور عمل بکنیم، حقوق شهروندی ما است. شما برو هر کاری دوست داری بکن. شما برو در غار زندگی بکن، نماز خود را بخوان، چرا در کار ما فوضولی میکنی؟ یزید را مردم خواستند اکثریّت خواستند قطعاً اکثریّت مطلق با یزید بیعت کردند، شما چه کاره هستی که در کار مردم فوضولی میکنی؟ اگر شما مبنا را تغییر بدهی، یک جاهایی از دین را باید کلاً حذف بکنی. اسم آن حجاب اجباری است امّا بقیهی احکام دین هم مثل آن است. چه فرقی میکند؟ الآن تازه از فاطمیّه بیرون آمدیم به حضرت زهرا سلام الله علیها چه ربطی دارد، مردم نمیخواهند زیر بار حکومت علی بروند. شما اگر بخواهی از احکام دین و شریعت و دستورات آن دست برداری، دیگر انتها ندارد. از کجا میخواهی بیاوری؟ حالا یک حجاب را بیخیال شدیم، آن یکی را از کجا میآوری، خوب همه را باید بیخیال بشوی. هر کسی هر کاری دوست داشت بکند. لذا این یک دومینو است. اینجا را برداری، دیگر انتها ندارد، بعد وقتی هم بخواهی بایستی دیگر بیمنطقی است. چون قبلاً کوتاه آمدی به همان دلیلی که قبلاً کوتاه آمدی، باید کوتاه بیایی. یا قبلاً اشتباه کردی باید اعتراف بکنی. سخت است اعتراف بکنی باید کوتاه بیایی، پشت سر هم. از آن طرف هم باید بگویم اگر الزام به شریعت مطرح است، همهی الزام به شریعت باید مطرح باشد.
[۱]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۴۴، ص ۱۹۲٫
پاسخ دهید