زبیر در زمان پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با او بود. وقتی که حضرت از دنیا رفت با اینکه داماد خلیفهی اوّل بود ولی در خانهی امیر المؤمنین (علیه السّلام) تحصّن کرد و با خلیفه بیعت نکرد. اگر آن روز بیعت میکرد صاحب منصب میشد. بعضی از نقلهای میگوید حتّی شمشیر کشید تا برای اعتراض برود امّا سنگی زیر پای او باعث شد او به زمین بیفتد ولی او را گرفتند، یعنی دچار سانحه شد. او هیچ وقت در زمان خلیفهی اوّل و دوم صاحب منصب نشد. با اینکه او انسان بزرگی بود، آنقدر که در شورای شش نفره هم بود. این همه آدم در آن مملکت از صحابه بودند.
البتّه خلیفهی دوم به مسئلهی قبیله به شدّت اهمّیّت ویژه میدادند. یعنی میدانستند اگر ما بخواهیم تقدّس اسلام را بشکنیم باید یک مقدّسی را به جای آن بگذاریم؛ یعنی شما پیدا نمیکنید گروهی که مقدّس نداشته باشند. همین سکولارها که دنبال این هستند که تقدّس را از اسلام بگیرند تقدّس برای آنها چیست؟ آدام اسمیت میگوید: در دنیا یک چیز مقدّس است و آن هم مالکیت خصوصی است. پولهای من متعلّق به من است، کسی حق ندارد تعرّض کند. بالاخره یک چیز برای او مقدّس است، هولوکاست برای او مقدّس است و نباید حرف بزنید، نباید سؤال بپرسی. اگر مازیار بیژنی هم کاریکاتور بکشد و پخش کند آن طرف دنیا صفحهی Google + و Youtube او را میبندند. حق نداری در مورد هولوکاست کاریکاتور بکشی. این یعنی این مسئله برای آنها مقدّس است. آن کسی که هم که میگوید من مقدّسات شما را قبول ندارم نه اینکه مقدّسات شما را قبول ندارم، ما برای خودمان مقدّساتی ایجاد میکنیم. چون اگر هولوکاست را درست نکنند نمیتوانند کاری پیش ببرند. باید یک چیزی مقدّس باشد. مقدّسات ما مقدّس نیست امّا برای خود آنها مقدّس است.
این همه آدم بود ولی زبیر وارد شورای شش نفره آمد. آقای زبیر چه کسی است؟ ۱۱۰ ماه جبهه دارد. زمان پیغمبر رزمنده بوده، فامیل پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم بوده. من چرا استفاده نکنم؟! شخصیت بزرگی هم بود. بخاری نوشته عثمان به زبیر هدیه کرد. عثمان هویت خود را، دشمنی با امیر المؤمنین (علیه السّلام) را به ۵۷ میلیون درهم فروخت منتها بخاری نوشته هدیه کرد. سؤال اینجا است که عثمان از چه منبعی این مبلغ را به دست آورد که هدیه کرد؟ از پول بیت المال.
اگر کسی به این صورت رشوه بگیرد و حرام بخورد، امرزو هم همینطور است، اگر خمس و زکات خود را پرداخت نکند، مال مردم با مال او مخلوط شده باشد، غشّ در معامله باشد همینطور است. کسی که غشّ در معامله میکند، آن کسی که معاذ الله حرام میخورد، آن کسی که خمس پرداخت نمیکند میگوید: یک میلیون خمسم را نمیپردازم، فکر نمیکند این یک میلیون تومان در مال او باعث میشود پسر او دشمن امیر المؤمنین (علیه السّلام) بشود. میگوید: من خمس را نپرداختم، بعداً میپردازم. من رشوه گرفتم –معاذ الله- نمیداند که این پول خون اعتقادی خود او و فرزندان او است.
پاسخ دهید