«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏»

«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]

«رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۲]

«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى».[۳]

مقدّمه

هدیه به پیشگاه با عظمت حضرت صدّیقه طاهره سلام الله علیها صلواتی هدیه بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

عرض ادب به ساحت مقدّس و منوّر حضرت بقیّه‌ الله اعظم روحی و ارواح العالمین له الفداه و عجّل الله تعالی فرجه الشریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

اهمیّت فاطمیّه

از نظر تقویمی هیچ مناسبتی قابل قیاس با این زمانی که ما در آن هستیم نیست. علمای ما، شعرای ما در عصر اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین، فرمایشات خود اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین، نشان می‌دهد که مهم‌ترین اتّفاق عالم در این ایّام رخ داده است. هم از بُعدِ عزا، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرموده‌اند که «هَذِهِ وَ اَللَّهِ مُصِیبَهٌ لاَ عَزَاءَ لَهَا»[۴] این مصیبتی است که هیچ چیزی نمی‌تواند داغ آن را سرد کند، «وَ رَزِیَّهٌ لاَ خَلَفَ لَهَا» یک کمرشکستگی و مصیبت و دردی است که هیچ چیزی جایگزین آن نیست، این از بُعدِ مصیبت.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در جایی فرمودند: «قَلَّ یَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی وَ عَفَا عَنْ سَیِّدَهِ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ تَجَلُّدِی»،[۵] بلای از دست دادنِ فاطمه [سلام الله علیها] کاری با من کرده است که دیگر نمی‌توانم روی پای خود بایستم.

این اثری است که روی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گذاشته است.

از نظر علمی، انحراف وحشتناکی رخ داده است که تمام اتفاقات بعد از آن، تحت تأثیر آن است، که عرض خواهم کرد.

از نظر عالم ملکوت، تمام آرزوهای ابلیس در این ایّام محقق شده است. در عالم ماوراء روز شادی جبهه کفر است.

اینکه فاطمیّه و ماجراهای پیش از فاطمیّه چیست، چه جایگاهی دارد، و اینکه شما بدانید عدّه‌ای بشدّت در تلاش هستند که این موضوع را از بین ببرند… همینطور سربسته عرض می‌کنم که در لباس عدّه‌ای شیعه، در لباس عدّه‌ای خودی، ولی صاحب قدرت و زور، جاهایی که بتوانند نفوذ می‌کنند، و همه‌ی تلاش خود را می‌کنند که این موضوع از بین برود.

در هر مناسبتی، برای هر فرقه و مذهبی… مثلاً در ماجرای درگیری ارامنه با ترکیه، اگر کسی دو روز قبل از آن بیاید و بگوید «اصلاً کسی از شما را نکشته‌اند»، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟

چرا شما قبل از این موضوع ما می‌آیید و تحریک می‌کنید؟ این‌ها خلاف روش رواداری و تقریب می‌دانند، مثلاً وقتی به فاطمیّه می‌رسند، شروع می‌کنند به نقد روضه‌های فاطمیّه! کتاب می‌نویسد و محتوای آن این است که در ایّام فاطمیّه چکار کنیم که دیگران را تحریک نکنیم، ولی خود او در حال تحریک کردن است.

یا اینکه می‌گوید اصلاً این مسئله مهم نیست.

شما بدانید عدّه‌ای در کشور ما در لباس شیعیان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، یا می‌گویند این موضوع یک مسئله‌ی تاریخی است که گذشته است. مانند اینکه اجداد من و این برادرمان، هزار و سیصد و بیست و دو سال قبل، یقه‌ی یکدیگر را پاره کرده باشند. حال من و ایشان بعد از هزار و سیصد سال یقه‌ی یکدیگر را پاره کنیم. در اینصورت همه می‌گویند کار شما عقلانی نیست.

این‌ها فاطمیّه را اینطوری نشان می‌دهد که یک خزعبل و مسخره است. یعنی موضوع را تاریخ مصرف گذشته می‌بینند.

البته سر جای خود روشن است که ما اهل دعوا با کسی نیستیم، ولی اینکه شما موضوعی را که اساسی‌ترین موضوع انحراف تاریخ بشری است، و اثر انحرافی آن باقی است… اگر فاطمیّه اینطور است که بشریّت را بیچاره کرده است و یک ظلمِ باقی است، باید چکار کنیم؟

اگر شما به دنبال عدم افتراق امّت هستید، ستون فقرات امّت… فرمود: «جَعَلَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً مِنَ اَلْفُرْقَهِ»،[۶] به این موضوع آسیب زده‌ای و می‌گویی این‌ها با یکدیگر دعوا دارند و نمی‌توانند یکدیگر را تحمّل کنند؟

شما آن ستونی که امّت باید به آن تکیه می‌کرد تا وقار امّت حفظ بشود را برداشته‌ای و تلاطم شده است، بعد می‌خواهی چطور تلاطم را از بین ببری؟ هر کاری کنی فقط یک مسکّن است. تا زمانی که شما درد را درمان نکنید، بر جای خود استوار است.

مثلاً دندان من درد می‌کند، اگر به من مسکّن قوی بدهی چند ساعت تحمّل می‌کنم، منتها مجدداً درد برمی‌گردد، باید ریشه و علّت را حل کرد.

علّت افتراق امّت چیست؟

اگر در مثال قبل بگویید اصلاً دندان موجود نیست، درواقع صورت مسئله را پاک کرده‌اید، اما مشکل حل نمی‌شود.

موضوع فاطمیّه چیست؟

هیچ جلسه‌ای به اندازه‌ی جلسات فاطمیّه، جلسه‌ی اعتقادی نیست. من هم معمولاً بنا ندارم در ایّام فاطمیّه، بحث‌های با قصه بگویم. فاطمیّه یکی از موضوعات مبنایی ماست، باید تکلیف ما معلوم بشود. آیا واقعاً راجع به ستون ساختمان و عمود خیمه حرف می‌زنیم، یا در مورد رنگ ظاهر که اهمیّت چندانی ندارد؟

اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین به این موضوع چطور نگاه می‌کردند؟ ما با چه موضوعی طرف هستیم؟

ما مدیون مادریم

اگر زنده باشم جلوتر عرض می‌کنم اینطور نیست که ما بخاطر ثواب در جلسات فاطمیّه شرکت کنیم، پاسخ یک خطی را عرض می‌کنم، اگر بعداً فرصت شد کامل عرض خواهم کرد.

اگر زمانی مادر دوستم از دنیا برود، بالاخره برای تسلیت نزد او می‌روم. این کار ثواب هم دارد. هر کسی اموات دارد برویم و به او سر بزنیم، اگر کسی بیمار دارد به عیادت بیمار او برویم. اما اگر زمانی چند نفر خواستند مرا بزنند و مادر این دوست ما چادر به سر کرد و آمد و سپر جان من شد و او را زدند و کشتند، دیگر من در ختم او اینطور نیستم که بروم تا به دوست خودم تسلیت بگویم، دیگر من صاحب عزا هستم، وقتی من آن اعلامیه را ببینم می‌گویم او جان خود را داد که من حفظ بشوم. اینجا چطور به جلسه‌ی ختم او می‌رویم؟

موضوع فاطمیّه این است که مادر امّت، برای حفظ اعتقاد مسلمین، خود را سپر کرد تا حقیقت به دیگران برسد. جان خود را برای یکایک ما فدا کرده است، با اینکه همه‌ی عالم فدای سر او و خاک پاک او بوده است. فاطمیّه موضوعی نیست که ما برای ثواب آن شرکت کنیم، البته ثواب دارد، اما اینطور نیست که ما بگوییم می‌رویم تا به امام زمان ارواحنا فداه تسلیت بگوییم، البته این‌ها خوب است، اما ما در اینجا مدیون هستیم.

ما در ایّام فاطمیّه می‌آییم، چون می‌بینیم که مادر امّت، با اینکه همه‌ی عالم فدای او بود، جان خود را داد که ما بفهمیم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کیست.

«سقیفه» ریشه‌ی مصائب است

اگر من بخواهم فقط در این پنج جلسه که به خدمت شما می‌رسم، روایات رسیده از اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین، تحلیل علمای شیعه و شعرای عصر ائمه علیهم السلام را بگویم، گفته‌اند همه‌ی مصائب عالم وجود برای این ایّام است، این ریشه و علّت است، زمان کم می‌آید. من فقط به چند مورد اشاره می‌کنم.

یکی از آن‌ها که خیلی مهم است و خیلی واضح گفته است، مرحوم شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه در «الافصاح فی الامامه» است.

شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه چهارصد کتاب داشته است که حتّی بیست کتاب ایشان هم به من و شما نرسیده است، حال نداشته‌ایم که این‌ها را نگاه داریم، برخی را سوزانده‌اند، در مورد برخی از آن‌ها دشمنی کرده‌اند، ما هم کم‌همّت بوده‌ایم.

یکی از آن بیست کتابی که به ما رسیده است «الافصاح فی الامامه» است، وقتی شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه این کتاب را می‌نویسد و تمام می‌شود، می‌گوید چرا من این کتاب را نوشته‌ام، در آنجا اینطور می‌گوید: «اعلموا رحمکم الله أنه لو لا ما اتفق لهؤلاء الثلاثه»[۷] اگر آن سه نفر با هم دست به یکی نکرده بودند، «من التقدم على آل محمد صلی الله علیه و آله و سلّم»، اگر این‌ها خودشان را جلو نینداخته بودند و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را کنار نزده بودند، «و التسلط على الخلق بسلطانهم» اگر حکومت در دست این‌ها نبود، «و الترؤس بالغطرسه علیهم» اگر این‌ها خودشان را جلو نینداخته بودند که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را کنار بزنند، «لما سل بین المسلمین سیفان» بین مسلمانان دو شمشیر به یکدیگر نمی‌خورد.

بالاخره این هم یک نظر است که شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف فرموده‌اند، ایشان که آدم کوچکی نیستند، ایشان رئیس مذهب بوده‌اند. می‌گویند: آیا شما می‌خواهید دعواها را حل کنید؟ علّت اینجاست.

اگر زنده باشیم توضیح خواهید داد که چرا علّت آنجاست، چطور علّت آنجاست، عرض خواهیم کرد که بعضی از کارهای ما شبیه آن‌هاست و با یکدیگر دعوا و اختلاف درست می‌کنیم. عرض خواهیم کرد که آیا این اختلاف درست کردن‌های ما به سبک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است یا به سبک آن‌ها.

در ادامه می‌فرمایند: «لا اختلف فی الشریعه اثنان» هیچ دو نفری با هم اختلاف نظر پیدا نمی‌کردند…

الآن مراجع شیعه هم نزدیک ماه مبارک رمضان، مانند دو پزشک که اختلاف نظر دارند، در این مورد اختلاف نظر دارند، حتّی اگر باتقوا هم هستند.

می‌گوید این اختلاف هم برای آنجاست.

می‌گوییم چطور این اختلاف باعث این کارها شده است؟ توضیح خواهیم داد که این موضوع هم اثر اعتقادی دارد و هم اثر عملی دارد، چون خیلی از روش‌های امروز ما شبیه آن کاری است که آن‌ها می‌کنند. هر جایی که رابطه‌ی بین مردم را بهم می‌زنیم، درواقع کاری شبیه به آن‌ها انجام می‌دهیم.

شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف در ادامه می‌فرمایند: «و لا استحل أتباع الجمل و أهل الشام و النهروان دماء أهل الإیمان» جمل و صفین و نهروان هم درست نمی‌شد.

می‌گوید شما سقیفه را می‌بینید، من می‌بینم که جمل هم بخاطر آن است، صفین هم برای آن است.

«کُشاجِم» شاعری از نوادگان «سِندی بن شاهِک» (قاتل امام کاظم علیه السلام) است که شیعه شده است، می‌گوید: «لَقَد عَلِمُوا أنَّ یَومَ الغَدِیرِ بِقَدرِهِم جَرَّ یَومَ الجَمَل» این‌ها در غدیر خیانت کردند و جمل درست شد.

شیخ مفید می‌گوید: اینکه آمدند و خون امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و یاران حضرت را در جمل و صفین و نهروان ریختند و گفتند حلال است، این هم برای آن است.

شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف در ادامه می‌فرمایند: «و لا سفک دم أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب صلوات الله علیه جهلا على التدین به» اینکه دیوانه‌ای قربه الی الله ضربه بر سر مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه زد و خون حضرت را مباح اعلام کرد، این هم ریشه در آن دارد.

یعنی اگر کسی بخواهد بفهمد که باید چطور تاریخ را تحلیل کند، شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف مسئله را می‌گوید. راه این است که شما بروید و ببینید آیا واقعاً این هست یا نه. چطور اینطور شد؟ آن روز چکار کردند که سال ۴۰ یک نفر قربه الی الله امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را کشت؟

شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف در ادامه می‌فرمایند: «و لا قتل الحسنان علیهما السلام» امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و امام حسین صلوات الله علیه هم کشته نمی‌شدند، اگر کشته شدند برای آن واقعه است.

اگر به ما بگویند کسی یک پل ساخته است که پل فروریخته است و یک نفر کشته شده است، حال بگویند کسی یک پل در اینجا ساخته است و یک نفر هزار کیلومتر آنطرف‌تر کشته شده است، شما تعجّب می‌کنید و می‌گویید چطور این پل به آنجا ربط دارد؟

آنجا در سقیفه چکار کردند که سال ۴۹ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه شهید شده‌اند و سال ۶۱ هم حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه؟ این‌ها چه ربطی به آن دارند؟

شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف در ادامه می‌فرمایند: «و لا استحلت حرمات العتره و أریقت دماؤهم» خون باقی ائمه علیهم السلام هم ریخته نمی‌شد و ناموسشان هم به اسارت نمی‌بردند، این‌ها کار زیربنایی کردند، همان «أسَّسَ أساسَ الظُّلْمِ وَالجَوْرِ»[۸]  که می‌خوانیم، این‌ها راه را هموار کردند، این‌ها سنّت کردند.

من در یاد دارم که سی سال قبل شب یلدا اینطور که الآن هست نبود، البته الآن مخالفتی ندارم، از جهت تاریخی می‌گویم که سی سال قبل شب یلدا اینطور که الآن هست نبود، الآن یک سنّت است، اصلاً فرض می‌کنیم که خوب است، بنده به بد بودن یا خوب بودن این مسئله کار ندارم، سنّت شد. شاید بگویید قدیم بود، ولی ورافتاده بود، الآن دوباره سنّت شد. یعنی مرد و زنده شد.

می‌گوید: این‌ها دشمنی با اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و ظلم به مردم را سنّت کردند، این‌ها تسهیل کردند، راه این امر را هموار کردند.

علمای ما از قرن یک این عبارت را گفته‌اند، من به مواردی اشاره می‌کنم تا وارد بحث بشوم، می‌خواهم بگویم این چیزی که می‌گویم چیست.

ما شاعری به نام «اَبو دَهبَلِ جُمَحی» داریم که برای قرن یک است و سال ۹۶ از دنیا رفته است، شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف از او نقل می‌کند. می‌گوید: «مَا ضَیَّعَ الإسلام إلا إصَابَهٌ» اسلام را ضایع نکرد جز گروهی که «تَأمَّرَ نَوکَاهَا فَدَامَ نَعِیمُهَا» ابلهان را بر مصدر حکومت نشاندند و همه چیز را خراب کردند.

قبل از آن تصریح می‌کند و می‌گوید: «تَبِیهٌ النَشَاوَی مِن اُمَیَّهَ نُوَّماً» شما الآن را نگاه می‌کنید که بنی امیه روی کار هستند، «وَ فِی الطَّفِّ قَتلَی مَا یَنَامُ حَمِیمُهَا» بچه‌های بنی امیه در قصرهای خود خوابیده‌اند و ناموس اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و طرفداران حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در خیابان‌ها اسیر بودند و خواب از چشمشان رفت.

می‌گوید: شما که ماجرای کربلا را می‌بینید خونتان به جوش می‌آید و فکر می‌کنید که مسئله یزید است، «مَا ضَیَّعَ الإسلام إلا إصَابَهٌ» اما اسلام را ضایع نکرد جز آن گروهی که «تَأمَّرَ نَوکَاهَا فَدَامَ نَعِیمُهَا» اَنوَک بودند.

اگر «اَنوَک‌ها» را در تاریخ جستجو کنید پیدا می‌کنید که چه کسانی هستند. بعد از این عرض خواهم کرد.

این شعر برای قرن یک است.

شاعری در تاریخ هست که ما کلاً سه بیت از او پیدا کرده‌ایم، یک دو بیتی راجع به یک موضوع، یک تک بیتی. آن تک بیتی معروف است. یعنی اصلاً وقتی می‌خواهند بگویند فلانی کیست، آن یک بیت را می‌گویند. من به این موضوع غبطه می‌خورم که یک نفر هزار و دویست سال است زنده است، بیت او در خیلی از آثار شیعه و سنّی موجود است. فقط یک بیت از او مانده است. شیخ مفید می‌گوید این را نگاه کنید: «لَعَمرِی لَئِن جَارَت اُمَیَّهُ وَ اعتَدَت‌» اگر فکر می‌کنید بنی امیه خیلی ظلم و جور می‌کند «لِأوَّلُ مَن سَنَّ الضَّلَالَهَ أجوَرُ» آن کسی که ضلالت و گمراهی را سنّت کرد ظالم‌تر است، که او بنی امیه را آورده است.

بعد شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف در ادامه می‌گوید که کُمِیت در مورد کربلا می‌گوید: «یُصِیبُ بِهِ الرَّامُونَ عَن قَوسَ وَترِهِم» وقتی در کربلا تیر می‌انداختند، تیر از کجا در می‌رود؟ از چلّه‌ی کمان. می‌گوید در کربلا به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه تیر می‌زدند، «فَیَا آخِراً یَبدَی‌ لَهُ الغَیَّ أوَّلُ» کمان به دست نفر اول بود و تیر در کربلا به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه اصابت می‌کرد.

شما شبیه به این بیت را زیاد شنیده‌اید که شبیه به این بیت را مرحوم غروی اصفهانی اعلی الله مقامه الشّریف برای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه گفته است که «سَهمٌ رَمَی مِن جَانِبِ السَّقِیفَه» این تیری که به گلوی شیرخوار زدند برای آنجاست.

شما چقدر سیّد بحرالعلوم رضوان الله تعالی علیه را دوست دارید؟ ایشان در روضه‌ی امام حسین علیه السلام می‌فرمایند: اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین خیلی حرمت داشتند، «وَدائِعُ المصْطَفی أوصَی بِحفظهُمُ» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آنقدر فرمودند که این فرزندان من ودیعه هستند،  «فَضَیَّعُوها و لم تُحفظ وَدائِعُهُ» اصلاً کسی به این‌ها توجّه نکرد، «أزالَ أوَّلُ أهلِ البَغْیِ أوَّلَهُمْ» اولین اهل بغی، اولینِ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود را کنار زد، «عَنْ مَوضِعٍ فیهِ ربُّ العَرْشِ واضِعُهُ» از کجا؟ از آن جایگاه امامتی که ربّ العرش برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در نظر گرفته بود. «کَمینُ جَیشٍ بَدا یَوَم الطُفُوفِ وَ مِن» لشگری که مخفی شده بود، طلیعه‌ی لشگر در سقیفه بود «یَوم الثَقیفَهِ قَدْ لاحَتْ طَلائِعُهُ» امتداد آن آمد و کربلا را درست کرد.

اگر من بخواهم از این موضوع برای شما عرض کنم، تا صبح مثال داریم.

این کتاب برای «ابن سنان خفاجی» (شاگرد سیّد رضی رضوان الله تعالی علیه و سیّد مرتضی رضوان الله تعالی علیه) است که از زیرزمینی در استانبول خریدم، می‌گوید: «ضَرَبَتکُمُ فِی کَربَلاءَ صَوارِمٌ» شما را در کربلا با آن شمشیرهایی زدند که «یَومَ السَّقِیفَهِ مُزِّقَت أغمَادُهَا» روز سقیفه غلاف آن را شکستند. یعنی وقتی روز سقیفه غلاف را شکستند، آنقدر زدند تا به کربلا رسید.

یک مطلب مربوط به امام رضا علیه آلاف التحیّه و الثّناء را هم عرض کنم تا شما ببینید بحث کجاست، که وارد موضوع بشویم.

شما می‌دانید که بنی امیّه برای اینکه روز عاشورا را بی‌محتوا کنند، آن را به روز شادی تبدیل کردند. ایام شادی هم آدابی دارد. مثلاً روز عید غدیر آدابی دارد، مانند هدیه دادن، لباس نو پوشیدن، خوشبو شدن، لبخند زدن، سرمه کشیدن، روزه گرفتن، خوشحالی، ابراز خوشحالی، همه‌ی این‌ها را برای روز عاشورا درست کردند.

شخصی نزد امام رضا علیه الصلاه و السلام آمد و پرسید: می‌گویند روزه‌ی روز عاشورا خیلی ثواب دارد… حضرت فرمودند: «عَنْ صَوْمِ اِبْنِ مَرْجَانَهَ لَعَنَهُ اَللَّهُ تَسْأَلُنِی»؟[۹] از روزه‌ی پسر مرجانه (عبیدالله بن زیاد) می‌پرسی؟

بعد این عبارت را فرمودند: «واَللَّهُ مَا أُصِیبَ آلُ مُحَمَّدٍ إِلاَّ فِی یَوْمِ اَلْإِثْنَیْنِ» بخدا آل رسول علیهم السلام مصیبت ندیدند مگر اینکه برای روز دوشنبه است.

مؤمن ناامید نمی‌شود، بلکه مؤمن از خودش ناامید است

آن‌هایی که قدیم به امام زمان ارواحنا فداه غیرت داشتند در اینجا اعتراض می‌کردند، مثلاً دیده‌اید هر جایی می‌نشینید صدای بعضی‌ها بلند است که گرانی بیداد می‌کند و… مشکل از فلانی است…

الآن بنده به این موضوع کاری ندارم که بعضی‌ها مشکل هستند، بود و نبود بعضی‌ها واقعاً متفاوت است، یعنی بودن بعضی‌ها مردم را به زحمت می‌اندازد، تصمیم بعضی‌ها مردم را به زحمت می‌اندازد، یک فکر بعضی‌ها مردم را به زحمت زیادی می‌اندازد، الآن به این موضوع کاری ندارم که هست.

اما اگر آن‌ها احساس می‌کردند که شما می‌خواهید خیلی راجع به آینده‌ی روشن یا آینده‌ی خراب حرف بزنید و امام زمان ارواحنا فداه را در نظر بگیرید، این موضوع را انحراف می‌دانستند، می‌گفتند: شما باید وظایف خودتان را انجام بدهید، ولی ما صاحب داریم.

یعنی شما نمی‌توانید امام زمان ارواحنا فداه را در نظر نگیرید و بدون امام زمان ارواحنا فداه به جایی برسید، شما نمی‌توانید خرابی را ببینید و در نظر نگیرید که امام زمان ارواحنا فداه هست، شما نمی‌توانید خوبی‌ها و خوشی‌ها را ببینید و بخواهید به آن برسید و در نظر نگیرید که باید امام زمان ارواحنا فداه باشند.

البته واضح است که منظور بنده در اینجا این نیست که ما نباید وظایف خودمان را انجام بدهیم، باید از صبح تا شب وظایف خودمان را انجام بدهیم، ولی امام زمان ارواحنا فداه در معادلاتمان نیست.

اصلاً خدای متعال عمدتاً این همه جنگ برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم درست کرده است که مردم در کنار ادوات و اسب و شمشیر و تانک و… به این موضوع برسند که پیروزی و غلبه به کثرت و قلّت نیست، واضح است که باید «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ»،[۱۰] باید وظایف خودت را انجام بدهی، باید لشگر خودت را قوی کنی، باید اسلحه داشته باشی، باید خیلی کارها کنی، اما قلّت و کثرت، ضعف و قوّت، پیروزی و شکست به چیز دیگری است.

لذا توحیدی‌ترین آیات قرآن کریم در جنگ آمده است که شما خدای متعال را در نظر بگیرید. هر جایی خدای متعال را در نظر گرفته نشد و تصمیم گرفته شد، طوری آن را ناکار می‌کند که ما بفهمیم مسیر خطاست.

کسی بجز منجی ما را نجات نمی‌دهد، البته واضح است که منظور بنده این نیست که ما وظایف خودمان را انجام ندهیم، عرض بنده به این معناست که باید در معادلات خودمان خدای متعال را در نظر بگیریم.

در جنگ بدر جمعیت کم بود و مدام می‌گفتند آن‌ها لشگر دارند و مجهز هستند اما ما در اینجا جمعیت و تجهیزات نداریم، اما بعد پیروز شدند. خدای متعال می‌خواست به آن‌ها بفرماید که دیدید اگر خدای متعال بخواهد و شما پای کار بایستید، یک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌آورد که کار همه‌ی شما را انجام می‌دهد.

همین گروه چون نمی‌خواستند بفهمند، وقتی در حنین جمعیت زیادی داشتند، «وَیَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ»،[۱۱] همان کسانی که در جنگ‌ها فرار می‌کردند، روز حنین می‌گفتند ما خیلی زیاد هستیم و کار تمام است، اما همین‌ها لحظاتی بعد بالای کوه بودند و فرار کردند! چون خدای متعال می‌فرماید: «ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرِینَ» فرار کردید.

اصلاً قرار نبود تو کاری کنی! تو باید فقط می‌آمدی. پیروزی و شکست به تو نبود!

آیات توحیدی می‌گفت باید این‌ها را در نظر بگیرد.

ما هم همینطور هستیم، هر وقت تصمیمی بگیریم که در آن تصمیم محاسبه نکنیم که ما امام زمان ارواحنا فداه را داریم که در دنیا هستند، شکست می‌خوریم. هر کجا امیدِ اشتباهی پیدا کردیم باید ناامید بشویم. مؤمن ناامید نمی‌شود، مؤمن از خودش ناامید است، مؤمن سراسر امید به رحمت خداست، مؤمن امید به حضرت حجّت ارواحنا فداه دارد، از صبح تا شب هم تلاش می‌کند و وظایف خود را هم انجام می‌دهد، ولی روی خودش حساب باز نمی‌کند.

هر کجا که ما این مسیر را برویم، ما را مجازات می‌کند که ما بیدار شویم و به سر جای خود برگردیم، چون می‌خواهد ما را درست کند.

ادامه‌ی بحث «سقیفه» ریشه‌ی مصائب است

امام رضا علیه السلام فرمودند: «واَللَّهُ مَا أُصِیبَ آلُ مُحَمَّدٍ إِلاَّ فِی یَوْمِ اَلْإِثْنَیْنِ» بخدا آل رسول علیهم السلام مصیبت ندیدند مگر اینکه برای روز دوشنبه (سقیفه) است.

من صدها مورد را کنار گذاشتم و ده‌ها مورد هم بهمراه خودم آورده‌ام که دیگر ادامه نمی‌دهم و نمی‌خوانم، اما اگر ما واقعاً این ادّعا را بپذیریم که همه‌ی مشکلات امروز ما از آن روز است… اول باید ببینیم که آیا این موضوع را می‌پذیریم یا نه… در اینصورت، همه‌ی مشکلات امروز ما از کجا ناشی می‌شود؟

دولت‌ها پُرخطا کم نداشتیم و کم نداریم، اما اگر شما بخواهید ریشه‌ی خطا را در اینجا ببینید، شما را متوقف می‌کنند.

مجدداً عرض می‌کنم که بنده قصد توجیه خطا را ندارم، هر کسی سر جای خود، هر آدمی می‌تواند به اندازه‌ی خودش خرابکاری کند، اما ریشه‌ی مصیبت کجاست؟

روایات ما، آموزه‌های روایات که به ائمه‌ی دین و علما رسیده است، و شعرایی مانند کُمِیت و دِعبل و سیّد حِمیَری که زمان ائمه علیهم السلام زندگی می‌کردند، یعنی شعرایی که مفاهیم شعرهای خود را از اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین می‌گرفتند، همه‌ی این‌ها تکرار کرده‌اند که همه‌ی مشکلات ما برای آن روز است.

اثر سقیفه بر عالم؛ از نگاه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

طرف نزد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آمد و دید حضرت در حال گریه کردن هستند… گاهی ما فکر می‌کنیم دل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بخاطر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌سوخت که به ایشان هیچ قسمتی از حکومت نرسیده است! در صورتی که این نگاه سخیف، نگاهِ اصحابِ حدیثِ غیرشیعه است که می‌گویند حضرت زهرا گفت اگر حکومت نمی‌دهید حداقل یک جایگاه حکومتی به او بدهید! این سخیف دیدن و مسخره دیدن و احمقانه دیدن که نگاهِ ما نیست.

آن طرف دید حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در حال گریه کردن هستند، گفت: خانم! چرا شما اینقدر گریه می‌کنید؟

اگر کسی نفهمد فکر می‌کند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در جبهه‌ی مقابلِ اوست، ولو اینکه مخالف اوست، نمی‌دید که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادر این‌ها هم هستند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادر گنهکارها هم هستند، امام حسین علیه السلام امامِ حرّ هم بودند، برای اینکه حرّ را برگردانند هم خیلی تلاش کردند، امام حسین علیه السلام برای اینکه عمر سعد را هم برگردانند تلاش کردند، منتها هدایت اختیاری است. امام حسین علیه السلام امامِ شمر هم بودند، امام حسین علیه السلام برای اینکه حتّی شمر را هم برگردانند تلاش کردند، منتها چون هدایت اختیاری است شمر نخواست.

مسئله‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این نبود که چهار صباح هم قدرت را به دست علی [صلوات الله علیه] بدهید، قدرت اول و آخر عالم که در اختیار امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هست!  به قولِ «ابن هانی اندلسی»: «النُّورُ أنتَ وَ کُلُّ نُورٍِ ظُلمَهٌ» نور تو هستی و خورشید در برابر تو تاریک است! «والفَوقُ أنتَ وَ کُلُّ فَوقٍ دُونُ» هر کسی بالاست، وقتی به تو برسد خاک پای توست.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که به قدرت ظاهری عدّه‌ای نیاز نداشتند، هر کسی در این عالم برود و پول بدهد تا زره و سپر بسازند، باید چقدر خرج کند که سپر بسازد؟ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سپرِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بودند، به این‌ها نیازی نداشتند…

آن طرف پرسید: خانم! چرا اینقدر گریه می‌کنید؟ فکر می‌کرد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برای این گریه می‌کنند که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه چهار صباح مسئول دولت بشوند!

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: بخدا سوگند که اگر حق را به اهل آن برگردانده بودند «مَا اِخْتَلَفَ فِی اَللَّهِ اِثْنَانِ»،[۱۲] دیگر شما به جنگ و دعوا نمی‌افتادید…

من مادر این امِّه هستم و می‌بینم شما با یکدیگر دعوا می‌کنید و یکدیگر را از بین می‌برید…

چقدر در طول تاریخ آدم کشته شده است؟ همین امروز در حال مطالعه‌ی کتاب «عالم آرای عباسی» برای بحثی بودم، این کتاب برای دوره‌ی صفویّه است، چقدر ناموس شیعه را در این ازبکستان و خراسان به بازار برده‌اند و برهنه کرده‌اند و فروخته‌اند!

اگر شما انسان دلسوزی باشید، اگر پدر باشید و ببینید قرار است چهار سال بعد فرزندتان را در بازار بفروشند، چه حالی دارید؟ مادر امّت می‌دید که قرار است چه بلایی بر سر امّت بیاورند. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در جایی فرمودند: «أَبْشِرُوا بِسَیْفٍ صَارِمٍ»[۱۳] من شمشیرهایی که روی سر شما هست را می‌بینم، و این‌ها درک نمی‌کردند که تفاوت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با مانند دختر خلیفه در این بود که حزبی نگاه نمی‌کردند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادر عالم وجود هستند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادر مسلمان و غیرمسلمان هستند. آیا ندیده‌اید «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا»،[۱۴] حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها غذا را از امام حسن مجتبی صلوات الله علیه گرفتند و به اسیری که کافر حربی بود دادند، چون حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادر او هم بودند، اتفاقاً می‌دانستند این پسر ایشان که امام حسن مجتبی صلوات الله علیه هستند صبور هستند ولی آن پسر که کافر حربی است نمی‌تواند گرسنگی را تحمّل کند، «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا»، نمی‌فهمیدند که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادر همه هستند.

آن طرف پرسید: چرا شما گریه می‌کنید؟ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: بخدا قسم اگر حق را به اهل حق برگردانده بودند «مَا اِخْتَلَفَ فِی اَللَّهِ اِثْنَانِ» بین هیچ دو نفری اختلاف نمی‌شد، شمشیرهای آخته بر گردن‌ها را می‌بینم، می‌بینم ناموس‌های زنجیر به گردن را در مقابل چشم مردان چشم‌چران می‌فروشند.

این موضوع تا ده قرن بعد رخ می‌داده است، این موضوع را هم شیعیان نقل کرده‌اند و هم اهل سنّت، دعوا می‌کردند و نوامیس مسلمین را به بازارها می‌بردند و می‌فروختند و این‌ها را در منظر قرار می‌دادند، یکی از موارد این بود که سال ۴۰ شیعیان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را به بازار بردند و فروختند. بلافاصله بعد از سقیفه همین کار را با شیعیان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کردند، اولین گروه در زمان خلیفه اول رخ داد که به نوامیس شیعه جسارت کردند.

ناگهان طرف داعش را نگاه می‌کند و می‌گوید این‌ها چطور اینطور هستند؟

این‌ها یک قوم انحرافی هستند ولی سبک و سیاقشان را از کسانی گرفته‌اند، این‌ها را در آثار خودشان هم آورده‌اند.

محمد بن عبدالوهاب در جلد نهم کتاب «الدرر السنیه فی الأجوبه النجدیه» می‌گوید: اینکه ما اینطور می‌رویم و مسلمین را غارت می‌کنیم از ابوبکر صدیق در ماجرای منع زکات یاد گرفته‌ایم!

یک مسیری پیش می‌رود که بعد از آن دیگر یک سیلاب و انحرافی رخ می‌دهد که دیگر اصلاً کسی نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد.

روز اول می‌شود کاری کرد که سیل را منحرف کرد که تقویت نشود، تا زمانی که برف به بهمن تبدیل نشده است می‌شود کاری کرد، اما اگر رها بشود دیگر نمی‌شود کاری کرد.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گریه می‌کردند، از ایشان پرسیدند: چرا اینقدر گریه می‌کنید؟ مگر چه شده است؟ اصلاً اجازه بدهید آن‌ها حاکم باشند!

دعوا که بر سر قدرت نبود! حتّی دعوا بر سر کشته شدن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نبود، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: بعد از این آب خوش از گلوی کسی پایین نمی‌رود، برکات آسمان‌ها و زمین بهم می‌خورد، اثر وضعی بجای می‌گذارد، سبک و سیاق عوض می‌شود، شیوه‌ی تعامل عوض می‌شود.

حضرت زینب کبری سلام الله علیها از سقیفه می‌گویند

آن لحظه‌ای که حضرت زینب کبری سلام الله علیها به میان قتلگاه رفتند و دیدند حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را نمی‌شناسند، در آن لحظه دست روی سر خود گذاشتند… از پدر خود یاد گرفته بودند، لحظه‌ای که خیلی احساس بی‌پناهی می‌کردند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پناه می‌بردند؛ حضرت زینب کبری سلام الله علیها دست روی سر مبارک خود گذاشتند و عرض کردند: «یَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَیْکَ مَلِیکُ اَلسَّمَاءِ»[۱۵] ملائکه‌ی آسمان بر تو درود بفرستند، «هَذَا حُسَیْنٌ»

انصافاً اگر کسی بتواند قدری تخیّل کند که نمی‌تواند، تخیّل کند وسط قتلگاه ایستاده است و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بخاطر جنایاتی که روی ایشان انجام شده است قابل شناسایی نیستند، در آن لحظه انسان فراموش می‌کند که بخواهد به کسی پیام بدهد، ولی از حضرت زینب کبری سلام الله علیها نقل کرده‌اند که فرمودند: «هَذَا حُسَیْنٌ بِالْعَرَاءِ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ» این حسینی که ریگهای قرمز شده از خون اوست… بعد دو عبارت به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه عرض کرد: «بِأَبِی اَلْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى» پدرم فدای تو که تشنه جان دادی، بعد فرمودند: «بِأَبِی مَنْ أَضْحَى عَسْکَرُهُ فِی یَوْمِ اَلْإِثْنَیْنِ نَهْباً» پدرم فدای کسی که لشگر او را روز دوشنبه غارت کردند.

این نشان می‌دهد که موضوع سقیفه برایشان مهم بود، می‌گویند حسین ما را کشتند ولی من پیغام می‌دهم که مسیر را اشتباه نروید.

تا زمانی که مردم به انحراف روز اول برنگردند و انحراف را درست نکنند، این درد درست نمی‌شود.

اعتقاد شیعیان در عصر ائمه علیهم السلام

بدترین بلاها را بر سر شیعیان می‌آوردند، شیعیان هم تقیّه می‌کردند. چون اگر شیعیان تقیّه نمی‌کردند شکنجه و کشته می‌شدند. یعنی مثلاً در شهر تهران هزار و دویست سال قبل معلوم نبود که هر فردی چه عقیده‌ای دارد، چون تقیّه می‌کردند که کشته نشوند. ولی تمام گزارشگرانی که از قرن دوم که قرن ائمه علیهم السلام است… امام باقر صلوات الله علیه سال ۹۵ قمری امام هستند، امام رضا صلوات الله علیه حوالی سال ۲۰۴ به شهادت رسیده‌اند، یعنی قرن دوم زمان امامت امام باقر علیه السلام تا امام رضا علیه السلام است، قرن دوم قرن ائمه علیهم السلام است، قرن دوم از قرونی است که ائمه علیهم السلام حضور دارند… هر گزارشگری از دشمنان شیعه که خواسته است عقاید شیعه را در آن روزگار بیان کند، حتّی گزارشگرانی که معتزله یا خوارج هستند، حتّی گزارشگرانی که ما را لعن کرده‌اند و به ما فحاشی کرده‌اند، گفته‌اند: این شیعیان عقایدی دارند، این‌ها معتقد هستند که فلانی و فلانی (اسم می‌برد) حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را زدند تا محسن سقط شد.

یعنی این موضوع جزو رئوس عقاید شیعیان قرن دوم بوده است.

یزید ملعون که در کربلا نیست، ولی شما در موضوع امام حسین علیه السلام یزید را محور درنظر می‌گیرید، یعنی با این موضوع کاری ندارید که چه کسی کشته است، چون او بوده است که همه‌ی این جریان را درست کرده است، لذا می‌گویی یزید در مقابل امام حسین علیه السلام قرار گرفته است.

برخی از گزارشگرانی که عقاید شیعیان قرن دوم را گفته‌اند این‌ها هستند: «ضرار بن عمرو غطفانی» در کتاب «التحریش»، «عبدالله بن یزید فزاری» در کتاب «الردود». این‌ها به ما فحش داده‌اند و گفته‌اند این شیعیان اینطور می‌گویند!

این شیعیان از چه کسانی یاد گرفته‌اند که این حرف را بزنند؟

«ابوعلی جُبّائی» در قرن سوم لو می‌دهد و می‌گوید: «آن روایتی که شیعیان از امام صادق [علیه السلام] نقل می‌کنند که آن فلان کس لگد زد» را ما قبول نداریم…

بنده عرض کردم که در قرن دوم این اعتقاد جزو ارکان اعتقادی شیعه بوده است، نه الان که آزادانه و براحتی مجلس می‌گیریم، قرن دوم که اینطور نبود، کار روی دوش شعرا بود، این‌ها از چه کسی یاد گرفته‌اند؟

«ابوعلی جُبّائی» کسی مانند شیخ مفید شیعیان است، «ابوعلی جُبّائی» از رئوس معتزله است، او می‌گوید: شیعیان این موضوع را از امام صادق [صلوات الله علیه] نقل می‌کنند.

چرا باید این موضوع مطرح بشود؟ این مسئله حساس است.

نظر رهبر انقلاب در مورد فاطمیّه

رهبر انقلاب از صبح تا شب راجع به وحدت اسلامی صحبت می‌کنند، اصلاً پرچمدار وحدت اسلامی هستند، ولی جلسات فاطمیّه‌ی ایشان برقرار است. با اینکه حساس‌ترین مسئله است. رهبر انقلاب در جایی می‌فرمایند که من از شما خواهش می‌کنم که تقیّه‌ی بیجا نکنید.

چرا؟ چون اگر این موضوع از بین برود، «واَللَّهُ مَا أُصِیبَ آلُ مُحَمَّدٍ إِلاَّ فِی یَوْمِ اَلْإِثْنَیْنِ»، چیزی جایگزین ندارد. اگر این ستون را از بین ببرید، هیچ چیزی نمی‌تواند این سقف را نگه دارد. هدایت مختل خواهد شد. تمام مشکلات بعدی اسلام هم روی این انحراف بنا شده است.

اگر بنده فرصت کردم و سانسور نکردم به شما عرض می‌کنم که تمام مشکلات امروزی، می‌توان نگاه کرد که حتّی اینکه فلان کس فلان‌طور تصمیم می‌گیرد هم برای آبشخور فکر سقیفه است، چه بخواهد و چه نخواهد!

ما چه بخواهیم و چه نخواهیم گاهی سلیقه‌ی عمر و معاویه را به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ترجیح می‌دهیم، چون ما هزار سال یک طوری زندگی کرده‌ایم که خبر نداریم.

این آخرین سنگر است، اگر این از بین برود حقیقت گُم می‌شود.

روضه و توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

با خودشان حساب و کتاب کردند، دیدند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به جهاتی عقب ایستاده‌اند، هم به دلیل آیه‌ای از قرآن کریم، هم به دلیل روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، هم به دلیل عقلی. دیدند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عقب ایستاده است و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به این طرف و آن طرف می‌روند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند که به درِ خانه‌ی مردم می‌روند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند که دائماً صدای گریه‌شان بلند است، در مورد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است که می‌گویند یا شب گریه کن یا روز، این حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است که دشمنان را خسته کرده است، این حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند که خطبه خوانده‌اند و افشاءگری کرده‌اند، این حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند که به این‌ها فرموده‌اند شما رأس فتنه هستید، این حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند که به این‌ها فرموده‌اند شما منافق هستید، اما امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عقب ایستاده‌اند.

حساب و کتاب کردند و گفتند کاری می‌کنیم که علی را درگیر کنیم، اگر علی را درگیر کنیم کشته می‌شود و کار تمام می‌شود.

عمداً به این دلیل فدک را نگفتم که خود این موضوع یک توضیحی دارد، فدک یک انتقام مفصلی دارد.

گفتند باید کاری کنیم که علی کشته بشود، چکار کنیم که علی کشته بشود؟ باید علی را وادار کنیم که وارد درگیری بشود!

فکر هم نمی‌کردند آن علی بن ابیطالب علیه السلام که وقتی یک زن از شوهر خود ترسید، با شمشیر به درِ خانه‌ی او می‌رود… چهل مرد با شمشیر به در خانه‌ی او بیایند و او دست به شمشیر نبرد. اصلاً فکر نمی‌کردند که این آیه‌ی قرآن کریم به او فرموده است و این دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است و این برهان عقل پشت این امر است که توضیح خواهم داد.

آن‌ها گفتند علی نشسته است و فاطمه در این طرف و آن طرف آبروی ما را می‌برد! باید علی را وارد میدان کنیم و او را از خانه بیرون بکشیم و به صحنه بیاوریم. مگر می‌شود به همسر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه جسارت بشود و ایشان وارد نشوند؟

حساب و کتابی که کرده بودند، یقین داشتند یک درگیری خواهد شد و علی بن ابیطالب کشته می‌شود. بعد هم می‌گفتند نتیجه‌ی درگیری همین است. فکر نمی‌کردند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرماندهی ایّام را در این ایّام به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سپرده باشند. مرتبه‌ی دوم این امر کربلاست که میدان تا شام به دست حضرت زینب کبری سلام الله علیها است.

ما در اینجا توضیح داده‌ایم که وقتی نفاق خیلی سنگین است…

اگر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کوچکترین حرکتی می‌کردند این‌ها می‌جنگیدند و می‌گفتند این مخالفت نظامی است. هر مردی هر نفسی کشید او را زدند. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها باردار بودند، نمی‌توانستند بگویند او می‌خواهد لشگر درست کند. اتّهام لشگرکسی به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نمی‌چسبید، خطر امنیت ملّی نبود، لشگرکسی نداشت، جنگ نداشت، نمی‌توانست راه برود، شرایط خاص داشت. گفتند: به سمت خانه می‌رویم و علی را درگیر می‌کنیم و کار تمام می‌شود و راحت می‌شویم.

منتها امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به دستور خدای متعال و تدبیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در اینجا نباید می‌آمدند، شاید این صحنه اینقدر سخت بود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: «یَا عَلِیُّ اُنْفُذْ لِمَا أَمَرَتْکَ بِهِ فَاطِمَهُ»[۱۶] دستور فاطمه را اطاعت و اجابت کن. آنجایی که می‌گوید تو بنشین، تو باید بنشینی.

خود حضرت در اینجا روضه خوانده‌اند، فرموده‌اند: شما چیزی می‌شنوید، من دیدم قرار است ظلمی به من برود که «یَهرَمُ فیها الکَبیرُ»[۱۷] اگر آدم‌بزرگ‌ها بگویید کمرشان می‌شکند، «و یَشِیبُ فیها الصَّغیرُ» اگر به جوان‌ترها بگویید موهایشان سپید می‌شود، «وَ یکدَحُ فیها مُؤمنٌ حتّى یَلقى رَبَّهُ!» اگر به مؤمن بگویید تا زمانی که زنده است جگر او داغ است و خاموش نمی‌شود.

بعد دیدم که باید هم بنا به عقل خود، هم به دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، هم به دستور آیه قرآن صبر کنم…

آن چیزی که من می‌خواهم الآن روضه‌ی آن را بخوانم، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه حال خود را بیان نمودند که «فَصَبَرتُ وَ فِی العَینِ قَذًی وَ فِی الحَلقِ شَجا»، آن زمانی که من را می‌کشیدند که ببرند و من در حال نگاه کردن بودم، خار در چشم و استخوان در گلوی خود داشتم، «اَرَی تُرَاثِی نَهْباً» دیدم چطور دار و ندارم را می‌برند…

آن‌ها هم وقتی دیدند که بنا نیست امیرالمؤمنین صلوات الله علیه درگیر بشود که بهانه‌ی جنگ پیدا کنند، گفتند کاری می‌کنیم که هر روز هزار مرتبه بمیرد و زنده شود.

پیغام و پسغام فرستادند و بعد خانه را محاصره کردند، نفر اول به نفر دوم گفت: برو و آن‌ها را با زور بیرون بکش، اگر ابا کردند با این‌ها بجنگ. با مرد جنگی و اسلحه رفتند، خانه را محاصره کردند… کدام خانه؟ در روایت هست که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شب‌ها نافله را پشتِ درِ این خانه می‌خواند نه در محراب مسجد، آنجا محل عروج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود…

مرحوم آیت الله غروی اصفهانی اعلی الله مقامه الشّریف می‌گوید: «ایُضرمُ النّار ببابِ دارها» به در آن خانه آتش بردند…

روزی وفتی این آیه نازل شد که «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ»،[۱۸] خدا اجازه می‌دهد از بعضی از خانه‌ها ذکر خودش بالا برود؛ پرسیدند: یا رسول الله! این خانه‌ها کدام خانه‌هاست؟ فرمودند: بیوت انبیاء اینطور هستند. ابوبکر بلند شد و گفت: خانه‌ی فاطمه چطور؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «نَعَمْ مِنْ أَفَاضِلِهَا»،[۱۹] برترین خانه‌ی این بیوت خدا اینجاست…

مرحوم آیت الله غروی اصفهانی اعلی الله مقامه الشّریف می‌گوید:

ایُضرمُ النّار ببابِ دارها                 وَآیهٌ النور علی مَنارها

به در آن خانه آتش بردند، ایستاده بودند و دیدند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آیه «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ» را رو به آن در خواند…

وَ بابها بابُ نبیِّ الرَّحمَه                 و بَابُ أبوابِ نَجاهِ الاُمَّه

هر کسی گنهکار و بیچاره و گرفتار بود و مریض و بیچارگی داشت به این در پناه می‌برد…

عدّه‌ای را فرستادند و گفتند: سر و صدا کنید تا این‌ها تهدید تلقّی کنند و بیرون بیایند، وقتی سر و صدا کردند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با آن عظمتی که همه ایشان را می‌شناختند… شما می‌دانید که اگر بخواهم فقط راجع به عظمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حرف بزنیم باید ده جلسه عبارات را بگوییم. تاریخ شک ندارد که در بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، محترم‌ترین فرد بین تمام مسلمین حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بوده‌اند. از همین رفتار مهاجمین معلوم است.

به جلوی در آمدند و سر و صدا کردند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پشت در آمدند و فرمودند: ما عزادار هستیم.

همینکه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اینطور فرمودند، همین بی‌ادبان از حرمت حضرت با گریه برگشتند و نتوانستند مقاومت کنند.

حکومت دید که باید انسان‌های رذل‌تری را بفرستد، سطح این‌ها پایین است. عدّه‌ی دیگری را فرستادند که این‌ها پشت در دشنام دادند و جسارت کردند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دیگر با این‌ها صحبت نکردند، وقتی پشت در آمدند خطاب به قبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کردند: «یَا أَبَتَاهْ! یَا رَسُولَ اَللَّهِ ! هَکَذَا کَانَ یُفْعَلُ بِحَبِیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ»،[۲۰] این حرف‌ها را راجع به دختر شما می‌زنند…

این‌ها هم که اینقدر بی‌ادب و بی‌حیاء بودند که حتّی حقّ خطاب نداشتند و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با آن‌ها صحبت نکردند، گریه‌کنان برگشتند.

دیدند اگر اینطور پیش برود، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فردا شهر را به دست می‌گیرند.

گفتند باید خودت وارد بشوی، خودش وارد شد، مشعل به دست وارد شد…

من می‌ترسم بعضی از حرف‌ها را بزنم بی‌ادبی و جسارت تلقّی بشود، برای آن شرایط بی‌بی دو عالم ازدحام و دود و اضطراب و استرس بد است، اصلاً لازم نیست که اتفاقی بیفتد، حرکت سریع برای ایشان خطرناک است…

آن ملعون مشعل به دست آمد، در حال رفتن به سمت در بود که غلام خودش به او گفت: «إنَّ فِیهَا فَاطِمَه» فاطمه در خانه است!

با اینکه امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و امام حسین صلوات الله علیه خردسال بودند و نوه‌های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بودند گفت: فاطمه در خانه است! آن ملعون گفت: مهم نیست… یعنی اصلاً برای همین فاطمه می‌رویم! برای زمینگیر کردن علی می‌رویم…

به سمت در رفت و دو طرف در را آتش زد، صبر کرد تا در قدری سوخت، بعد در نقلی به او منسوب است که می‌گوید: وقتی در قدری سوخت، خواستم در را تکان بدهم تا ببینم آیا آماده شده است داخل برویم یا نه، وقتی در را تکان دادم دیدم «قَدْ أَلْصَقَتْ أَحْشَاءَهَا بِالْبَابِ»[۲۱] تن خود را به در چسبانده است و نفس نفس می‌زند… من هم تمام حقد و کینه‌ای که از علی داشتم در پاهای خود جمع کردم و «فَرَکَلْتُ‏ الْبَابَ»، یعنی طوری به در لگد زدم…


 

[۱]– سوره‌ مبارکه غافر، آیه ۴۴٫

[۲]– سوره‌ مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۳]– الصّحیفه السّجّادیّه، ص ۹۸٫

[۴] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۴۳ ، صفحه ۱۹۱ (مَرِضَتْ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ مَرَضاً شَدِیداً وَ مَکَثَتْ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً فِی مَرَضِهَا إِلَى أَنْ تُوُفِّیَتْ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهَا فَلَمَّا نُعِیَتْ إِلَیْهَا نَفْسُهَا دَعَتْ أُمَّ أَیْمَنَ وَ أَسْمَاءَ بِنْتَ عُمَیْسٍ وَ وَجَّهَتْ خَلْفَ عَلِیٍّ وَ أَحْضَرَتْهُ فَقَالَتْ یَا اِبْنَ عَمِّ إِنَّهُ قَدْ نُعِیَتْ إِلَیَّ نَفْسِی وَ إِنِّی لاَ أَرَى مَا بِی إِلاَّ أَنَّنِی لاَحِقٌ بِأَبِی سَاعَهً بَعْدَ سَاعَهٍ وَ أَنَا أُوصِیکَ بِأَشْیَاءَ فِی قَلْبِی قَالَ لَهَا عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَوْصِینِی بِمَا أَحْبَبْتِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ فَجَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهَا وَ أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِی اَلْبَیْتِ ثُمَّ قَالَتْ یَا اِبْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِی کَاذِبَهً وَ لاَ خَائِنَهً وَ لاَ خَالَفْتُکَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِی فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَعَاذَ اَللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَکْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنْ اَللَّهِ مِنْ أَنْ أُوَبِّخَکِ بِمُخَالَفَتِی قَدْ عَزَّ عَلَیَّ مُفَارَقَتُکِ وَ تَفَقُّدُکِ إِلاَّ أَنَّهُ أَمْرٌ لاَ بُدَّ مِنْهُ وَ اَللَّهِ جَدِّدْتِ عَلَیَّ مُصِیبَهَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُکِ وَ فَقْدُکِ فَ‍ إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَیْهِ رٰاجِعُونَ  مِنْ مُصِیبَهٍ مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا هَذِهِ وَ اَللَّهِ مُصِیبَهٌ لاَ عَزَاءَ لَهَا وَ رَزِیَّهٌ لاَ خَلَفَ لَهَا ثُمَّ بَکَیَا جَمِیعاً سَاعَهً وَ أَخَذَ عَلَى رَأْسِهَا وَ ضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ أُوصِینِی بِمَا شِئْتِ فَإِنَّکِ تجدنی [تَجِدِینِی] فِیهَا أَمْضِی کَمَا أَمَرْتِنِی بِهِ وَ أَخْتَارُ أَمْرَکِ عَلَى أَمْرِی ثُمَّ قَالَتْ جَزَاکِ اَللَّهُ عَنِّی خَیْرَ اَلْجَزَاءِ یَا اِبْنَ عَمِّ رَسُولِ اَللَّهِ أُوصِیکِ أَوَّلاً أَنْ تَتَزَوَّجَ بَعْدِی بِابْنَهِ أُخْتِی أُمَامَهَ فَإِنَّهَا تَکُونُ لِوُلْدِی مِثْلِی فَإِنَّ اَلرِّجَالَ لاَ بُدَّ لَهُمْ مِنَ اَلنِّسَاءِ قَالَ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِکَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَرْبَعٌ لَیْسَ لِی إِلَى فِرَاقِهِ سَبِیلٌ بِنْتُ أَبِی اَلْعَاصِ أُمَامَهُ أَوْصَتْنِی بِهَا فَاطِمَهُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ قَالَتْ أُوصِیکَ یَا اِبْنَ عَمِّ أَنْ تَتَّخِذَ لِی نَعْشاً فَقَدْ رَأَیْتُ اَلْمَلاَئِکَهَ صَوَّرُوا صُورَتَهُ فَقَالَ لَهَا صِفِیهِ لِی فَوَصَفَتْهُ فَاتَّخَذَهُ لَهَا فَأَوَّلُ نَعْشٍ عُمِلَ عَلَى وَجْهِ اَلْأَرْضِ ذَاکَ وَ مَا رَأَى أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لاَ عَمِلَ أَحَدٌ ثُمَّ قَالَتْ أُوصِیکَ أَنْ لاَ یَشْهَدَ أَحَدٌ جِنَازَتِی مِنْ هَؤُلاَءِ اَلَّذِینَ ظَلَمُونِی وَ أَخَذُوا حَقِّی فَإِنَّهُمْ عَدُوِّی وَ عَدُوُّ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ لاَ تَتْرُکُ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لاَ مِنْ أَتْبَاعِهِمْ وَ اِدْفِنِّی فِی اَللَّیْلِ إِذَا هَدَأَتِ اَلْعُیُونُ وَ نَامَتِ اَلْأَبْصَارُ ثُمَّ تُوُفِّیَتْ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهَا وَ عَلَى أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا فَصَاحَتْ أَهْلُ اَلْمَدِینَهِ صَیْحَهً وَاحِدَهً وَ اِجْتَمَعَتْ نِسَاءُ بَنِی هَاشِمٍ فِی دَارِهَا فَصَرَخُوا صَرْخَهً وَاحِدَهً کَادَتِ اَلْمَدِینَهُ أَنْ تَتَزَعْزَعَ مِنْ صُرَاخِهِنَّ وَ هُنَّ یَقُلْنَ یَا سَیِّدَتَاهْ یَا بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ أَقْبَلَ اَلنَّاسُ مِثْلَ عُرْفِ اَلْفَرَسِ إِلَى عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ جَالِسٌ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ بَیْنَ یَدَیْهِ یَبْکِیَانِ فَبَکَى اَلنَّاسُ لِبُکَائِهِمَا وَ خَرَجَتْ أُمُّ کُلْثُومٍ وَ عَلَیْهَا بُرْقُعَهٌ وَ تَجُرُّ ذَیْلَهَا مُتَجَلِّلَهً بِرِدَاءٍ عَلَیْهَا تُسَبِّجُهَا وَ هِیَ تَقُولُ یَا أَبَتَاهْ یَا رَسُولَ اَللَّهِ اَلْآنَ حَقّاً فَقَدْنَاکَ فَقْداً لاَ لِقَاءَ بَعْدَهُ أَبَداً وَ اِجْتَمَعَ اَلنَّاسُ فَجَلَسُوا وَ هُمْ یَضِجُّونَ وَ یَنْتَظِرُونَ أَنْ تُخْرَجَ اَلْجِنَازَهُ فَیُصَلُّونَ عَلَیْهَا وَ خَرَجَ أَبُو ذَرٍّ وَ قَالَ اِنْصَرِفُوا فَإِنَّ اِبْنَهَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَدْ أُخِّرَ إِخْرَاجُهَا فِی هَذِهِ اَلْعَشِیَّهِ فَقَامَ اَلنَّاسُ وَ اِنْصَرَفُوا فَلَمَّا أَنْ هَدَأَتِ اَلْعُیُونُ وَ مَضَى شَطْرٌ مِنَ اَللَّیْلِ أَخْرَجَهَا عَلِیٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ وَ عَمَّارٌ وَ اَلْمِقْدَادُ وَ عَقِیلٌ وَ اَلزُّبَیْرُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ بُرَیْدَهُ وَ نَفَرٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ وَ خَوَاصُّهُ صَلَّوْا عَلَیْهَا وَ دَفَنُوهَا فِی جَوْفِ اَللَّیْلِ وَ سَوَّى عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَوَالَیْهَا قُبُوراً مُزَوَّرَهً مِقْدَارَ سَبْعَهٍ حَتَّى لاَ یُعْرَفَ قَبْرُهَا وَ قَالَ بَعْضُهُمْ مِنَ اَلْخَوَاصِّ قَبْرُهَا سُوِّیَ مَعَ اَلْأَرْضِ مُسْتَوِیاً فَمَسَحَ مَسْحاً سَوَاءً مَعَ اَلْأَرْضِ حَتَّى لاَ یُعْرَفَ مَوْضِعُهُ .)

[۵] الکافی ، جلد ۱ ، صفحه ۴۵۸ (أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ رَحِمَهُ اَللَّهُ رَفَعَهُ وَ أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ اَلشَّیْبَانِیِّ قَالَ حَدَّثَنِی اَلْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلرَّازِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْهُرْمُزَانِیُّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا قُبِضَتْ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ دَفَنَهَا أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ سِرّاً وَ عَفَا عَلَى مَوْضِعِ قَبْرِهَا ثُمَّ قَامَ فَحَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنِّی وَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ عَنِ اِبْنَتِکَ وَ زَائِرَتِکَ وَ اَلْبَائِتَهِ فِی اَلثَّرَى بِبُقْعَتِکَ وَ اَلْمُخْتَارِ اَللَّهُ لَهَا سُرْعَهَ اَللَّحَاقِ بِکَ قَلَّ یَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی وَ عَفَا عَنْ سَیِّدَهِ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ تَجَلُّدِی إِلاَّ أَنَّ لِی فِی اَلتَّأَسِّی بِسُنَّتِکَ فِی فُرْقَتِکَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُکَ فِی مَلْحُودَهِ قَبْرِکَ وَ فَاضَتْ نَفْسُکَ بَیْنَ نَحْرِی وَ صَدْرِی بَلَى وَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ لِی أَنْعَمُ اَلْقَبُولِ «إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَیْهِ رٰاجِعُونَ»  قَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِیعَهُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِینَهُ وَ أُخْلِسَتِ اَلزَّهْرَاءُ فَمَا أَقْبَحَ اَلْخَضْرَاءَ وَ اَلْغَبْرَاءَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ وَ هَمٌّ لاَ یَبْرَحُ مِنْ قَلْبِی أَوْ یَخْتَارَ اَللَّهُ لِی دَارَکَ اَلَّتِی أَنْتَ فِیهَا مُقِیمٌ کَمَدٌ مُقَیِّحٌ وَ هَمٌّ مُهَیِّجٌ سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَیْنَنَا وَ إِلَى اَللَّهِ أَشْکُو وَ سَتُنْبِئُکَ اِبْنَتُکَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا اَلسُّؤَالَ وَ اِسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ فَکَمْ مِنْ غَلِیلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِیلاً وَ سَتَقُولُ وَ یَحْکُمُ اَللَّهُ «وَ هُوَ خَیْرُ اَلْحٰاکِمِینَ»  سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ قَالٍ وَ لاَ سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَهٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ اَلصَّابِرِینَ وَاهَ وَاهاً وَ اَلصَّبْرُ أَیْمَنُ وَ أَجْمَلُ وَ لَوْ لاَ غَلَبَهُ اَلْمُسْتَوْلِینَ لَجَعَلْتُ اَلْمُقَامَ وَ اَللَّبْثَ لِزَاماً مَعْکُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ اَلثَّکْلَى عَلَى جَلِیلِ اَلرَّزِیَّهِ فَبِعَیْنِ اَللَّهِ تُدْفَنُ اِبْنَتُکَ سِرّاً وَ تُهْضَمُ حَقَّهَا وَ تُمْنَعُ إِرْثَهَا وَ لَمْ یَتَبَاعَدِ اَلْعَهْدُ وَ لَمْ یَخْلَقْ مِنْکَ اَلذِّکْرُ وَ إِلَى اَللَّهِ یَا رَسُولَ اَللَّهِ اَلْمُشْتَکَى وَ فِیکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ أَحْسَنُ اَلْعَزَاءِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ وَ اَلرِّضْوَانُ .)

[۶] خطبه فدکیّه

[۷] الإفصاح فی الإمامه ، صفحه ۲۴۱ (اعلموا رحمکم الله أنه لو لا ما اتفق لهؤلاء الثلاثه من التقدم على آل محمد ع و التسلط على الخلق بسلطانهم و الترؤس بالغطرسه علیهم لما سل بین المسلمین سیفان و لا اختلف فی الشریعه اثنان و لا استحل أتباع الجمل و أهل الشام و النهروان دماء أهل الإیمان و لا سفک دم أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب ع جهلا على التدین به و الاستحلال و لا قتل الحسنان ع و لا استحلت حرمات العتره و أریقت دماؤهم کما یستباح ذلک من أهل الرده عن الإسلام.)

[۸] زیارت عاشورا

[۹] الکافی ، جلد ۴ ، صفحه ۱۴۶ (عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى بْنِ عُبَیْدٍ قَالَ حَدَّثَنِی جَعْفَرُ بْنُ عِیسَى أَخُوهُ قَالَ: سَأَلْتُ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ صَوْمِ عَاشُورَاءَ وَ مَا یَقُولُ اَلنَّاسُ فِیهِ فَقَالَ عَنْ صَوْمِ اِبْنِ مَرْجَانَهَ تَسْأَلُنِی ذَلِکَ یَوْمٌ صَامَهُ اَلْأَدْعِیَاءُ مِنْ آلِ زِیَادٍ لِقَتْلِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ هُوَ یَوْمٌ یَتَشَأَّمُ بِهِ آلُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ یَتَشَأَّمُ بِهِ أَهْلُ اَلْإِسْلاَمِ وَ اَلْیَوْمُ اَلَّذِی یَتَشَأَّمُ بِهِ أَهْلُ اَلْإِسْلاَمِ لاَ یُصَامُ وَ لاَ یُتَبَرَّکُ بِهِ وَ یَوْمُ اَلْإِثْنَیْنِ یَوْمُ نَحْسٍ قَبَضَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ نَبِیَّهُ وَ مَا أُصِیبَ آلُ مُحَمَّدٍ إِلاَّ فِی یَوْمِ اَلْإِثْنَیْنِ فَتَشَأَّمْنَا بِهِ وَ تَبَرَّکَ بِهِ عَدُوُّنَا وَ یَوْمُ عَاشُورَاءَ قُتِلَ اَلْحُسَیْنُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ تَبَرَّکَ بِهِ اِبْنُ مَرْجَانَهَ وَ تَشَأَّمَ بِهِ آلُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِمْ فَمَنْ صَامَهُمَا أَوْ تَبَرَّکَ بِهِمَا لَقِیَ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَمْسُوخَ اَلْقَلْبِ وَ کَانَ حَشْرُهُ مَعَ اَلَّذِینَ سَنُّوا صَوْمَهُمَا وَ اَلتَّبَرُّکَ بِهِمَا .)

[۱۰] سوره مبارکه انفال، آیه ۶۰ (وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ)

[۱۱] سوره مبارکه توبه، آیه ۲۵ (لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِی مَوَاطِنَ کَثِیرَهٍ ۙ وَیَوْمَ حُنَیْنٍ ۙ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئًا وَضَاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرِینَ)

[۱۲] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۳۶ ، صفحه ۳۵۲ (عَلِیُّ بْنُ اَلْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ اَلْکُوفِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ زَکَرِیَّا عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلضَّحَّاکِ عَنْ هِشَامِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ مَحْمُودِ بْنِ لَبِیدٍ قَالَ: لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَتْ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ تَأْتِی قُبُورَ اَلشُّهَدَاءِ وَ تَأْتِی قَبْرَ حَمْزَهَ وَ تَبْکِی هُنَاکَ فَلَمَّا کَانَ فِی بَعْضِ اَلْأَیَّامِ أَتَیْتُ قَبْرَ حَمْزَهَ فَوَجَدْتُهَا عَلَیْهَا السَّلاَمُ تَبْکِی هُنَاکَ فَأَمْهَلْتُهَا حَتَّى سَکَنَتْ فَأَتَیْتُهَا وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهَا وَ قُلْتُ یَا سَیِّدَهَ اَلنِّسْوَانِ قَدْ وَ اَللَّهِ قَطَعْتِ نِیَاطَ قَلْبِی مِنْ بُکَائِکِ فَقَالَتْ یَا بَا عُمَرَ وَ لَحَقٌّ لِیَ اَلْبُکَاءُ فَلَقَدْ أُصِبْتُ بِخَیْرِ اَلْآبَاءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَا شَوْقَاهْ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ ثُمَّ أَنْشَأَتْ عَلَیْهَا السَّلاَمُ تَقُولُ إِذَا مَاتَ یَوْماً مَیِّتٌ قَلَّ ذِکْرُهُ وَ ذِکْرُ أَبِی مُذْ مَاتَ وَ اَللَّهِ أَکْثَرُ قُلْتُ یَا سَیِّدَتِی إِنِّی سَائِلُکِ عَنْ مَسْأَلَهٍ تَتَلَجْلَجُ فِی صَدْرِی قَالَتْ سَلْ قُلْتُ هَلْ نَصَّ رَسُولُ اَللَّهِ قَبْلَ وَفَاتِهِ عَلَى عَلِیٍّ بِالْإِمَامَهِ قَالَتْ وَا عَجَبَا أَ نَسِیتُمْ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ قُلْتُ قَدْ کَانَ ذَلِکَ وَ لَکِنْ أَخْبِرِینِی بِمَا أُشِیرَ إِلَیْکِ قَالَتْ أُشْهِدُ اَللَّهَ تَعَالَى لَقَدْ سَمِعْتُهُ یَقُولُ – عَلِیٌّ خَیْرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِیکُمْ وَ هُوَ اَلْإِمَامُ وَ اَلْخَلِیفَهُ بَعْدِی وَ سِبْطَایَ وَ تِسْعَهٌ مِنْ صُلْبِ اَلْحُسَیْنِ أَئِمَّهٌ أَبْرَارٌ لَئِنِ اِتَّبَعْتُمُوهُمْ وَجَدْتُمُوهُمْ هَادِینَ مَهْدِیِّینَ وَ لَئِنْ خَالَفْتُمُوهُمْ لَیَکُونُ اَلاِخْتِلاَفُ فِیکُمْ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ قُلْتُ یَا سَیِّدَتِی فَمَا بَالُهُ قَعَدَ عَنْ حَقِّهِ قَالَتْ یَا بَا عُمَرَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَثَلُ اَلْإِمَامِ مَثَلُ اَلْکَعْبَهِ إِذْ تُؤْتَى وَ لاَ تَأْتِی أَوْ قَالَتْ مَثَلُ عَلِیٍّ ثُمَّ قَالَتْ أَمَا وَ اَللَّهِ لَوْ تَرَکُوا اَلْحَقَّ عَلَى أَهْلِهِ وَ اِتَّبَعُوا عِتْرَهَ نَبِیِّهِ لَمَا اِخْتَلَفَ فِی اَللَّهِ اِثْنَانِ وَ لَوَرِثَهَا سَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ وَ خَلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ حَتَّى یَقُومَ قَائِمُنَا اَلتَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ اَلْحُسَیْنِ وَ لَکِنْ قَدَّمُوا مَنْ أَخَّرَهُ اَللَّهُ وَ أَخَّرُوا مَنْ قَدَّمَهُ اَللَّهُ حَتَّى إِذَا أَلْحَدُوا اَلْمَبْعُوثَ وَ أَوْدَعُوهُ اَلْجَدَثَ اَلْمَجْدُوثَ اِخْتَارُوا بِشَهْوَتِهِمْ وَ عَمِلُوا بِآرَائِهِمْ تَبّاً لَهُمْ أَ وَ لَمْ یَسْمَعُوا اَللَّهَ یَقُولُ – وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ مٰا یَشٰاءُ وَ یَخْتٰارُ مٰا کٰانَ لَهُمُ اَلْخِیَرَهُ  بَلْ سَمِعُوا وَ لَکِنَّهُمْ کَمَا قَالَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ – فَإِنَّهٰا لاٰ تَعْمَى اَلْأَبْصٰارُ وَ لٰکِنْ تَعْمَى اَلْقُلُوبُ اَلَّتِی فِی اَلصُّدُورِ  هَیْهَاتَ بَسَطُوا فِی اَلدُّنْیَا آمَالَهُمْ وَ نَسُوا آجَالَهُمْ – فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمٰالَهُمْ  أَعُوذُ بِکَ یَا رَبِّ مِنَ اَلْحَوْرِ بَعْدَ اَلْکَوْرِ .)

[۱۳] خطبه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در بین زنان انصار

[۱۴] سوره مبارکه انسان، آیه ۸

[۱۵] اللهوف علی قتلی الطفوف ، جلد ۱ ، صفحه ۱۲۷ (وَ رُوِیَ: أَنَّ سِنَاناً هَذَا أَخَذَهُ اَلْمُخْتَارُ فَقَطَعَ أَنَامِلَهُ أَنْمُلَهً أَنْمُلَهً ثُمَّ قَطَعَ یَدَیْهِ وَ رِجْلَیْهِ وَ أَغْلَى لَهُ قِدْراً فِیهَا زَیْتٌ وَ رَمَاهُ فِیهَا وَ هُوَ یَضْطَرِبُ قَالَ اَلرَّاوِی فَارْتَفَعَتْ فِی اَلسَّمَاءِ فِی ذَلِکَ اَلْوَقْتِ غُبْرَهٌ شَدِیدَهٌ سَوْدَاءُ مُظْلِمَهٌ فِیهَا رِیحٌ حَمْرَاءُ لاَ تُرَى فِیهَا عَیْنٌ وَ لاَ أَثَرٌ حَتَّى ظَنَّ اَلْقَوْمُ أَنَّ اَلْعَذَابَ قَدْ جَاءَهُمْ فَلَبِثُوا کَذَلِکَ سَاعَهً ثُمَّ اِنْجَلَتْ عَنْهُمْ. وَ رَوَى هِلاَلُ بْنُ نَافِعٍ قَالَ: إِنِّی کُنْتُ وَاقِفاً مَعَ أَصْحَابِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ لَعَنَهُ اَللَّهُ إِذْ صَرَخَ صَارِخٌ أَبْشِرْ أَیُّهَا اَلْأَمِیرُ فَهَذَا شِمْرٌ قَتَلَ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ فَخَرَجْتُ بَیْنَ اَلصَّفَّیْنِ فَوَقَفْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَیَجُودُ بِنَفْسِهِ فَوَ اَللَّهِ مَا رَأَیْتُ قَطُّ قَتِیلاً مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَ لاَ أَنْوَرَ وَجْهاً وَ لَقَدْ شَغَلَنِی نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَیْئَتِهِ عَنِ اَلْفِکْرَهِ فِی قَتْلِهِ فَاسْتَسْقَى فِی تِلْکَ اَلْحَالِ مَاءً فَسَمِعْتُ رَجُلاً یَقُولُ وَ اَللَّهِ لاَ تَذُوقُ اَلْمَاءَ حَتَّى تَرِدَ اَلْحَامِیَهَ فَتَشْرَبَ مِنْ حَمِیمِهَا فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ یَا وَیْلَکَ أَنَا لاَ أَرِدُ اَلْحَامِیَهَ وَ لاَ أَشْرَبُ مِنْ حَمِیمِهَا بَلْ أَرِدُ عَلَى جَدِّی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَسْکُنُ مَعَهُ فِی دَارِهِ« فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ  » وَ أَشْرَبُ« مِنْ  »  « مٰاءٍ غَیْرِ آسِنٍ  » وَ أَشْکُو إِلَیْهِ مَا اِرْتَکَبْتُمْ مِنِّی وَ فَعَلْتُمْ بِی قَالَ فَغَضِبُوا بِأَجْمَعِهِمْ حَتَّى کَأَنَّ اَللَّهَ لَمْ یَجْعَلْ فِی قَلْبِ أَحَدٍ مِنْهُمْ مِنَ اَلرَّحْمَهِ شَیْئاً فَاجْتَزُّوا رَأْسَهُ وَ إِنَّهُ لَیُکَلِّمُهُمْ فَتَعَجَّبْتُ مِنْ قِلَّهِ رَحْمَتِهِمْ وَ قُلْتُ وَ اَللَّهِ لاَ أُجَامِعُکُمْ عَلَى أَمْرٍ أَبَداً. قَالَ ثُمَّ أَقْبَلُوا عَلَى سَلْبِ اَلْحُسَیْنِ فَأَخَذَ قَمِیصَهُ إِسْحَاقُ بْنُ حُوَیَّهَ اَلْحَضْرَمِیُّ فَلَبِسَهُ فَصَارَ أَبْرَصَ وَ اِمْتَعَطَ شَعْرُهُ. وَ رُوِیَ أَنَّهُ وُجِدَ فِی قَمِیصِهِ مِائَهٌ وَ بِضْعَ عَشْرَهَ مَا بَیْنَ رَمْیَهٍ وَ طَعْنَهِ سَهْمٍ وَ ضَرْبَهٍ. وَ قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وُجِدَ بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ثَلاَثٌ وَ ثَلاَثُونَ طَعْنَهً –  وَ أَرْبَعٌ وَ ثَلاَثُونَ ضَرْبَهً وَ أَخَذَ سَرَاوِیلَهُ بَحْرُ بْنُ کَعْبٍ اَلتَّیْمِیُّ لَعَنَهُ اَللَّهُ تَعَالَى فَرُوِیَ أَنَّهُ صَارَ زَمِناً مُقْعَداً مِنْ رِجْلَیْهِ وَ أَخَذَ عِمَامَتَهُ أَخْنَسُ بْنُ مَرْثَدِ بْنِ عَلْقَمَهَ اَلْحَضْرَمِیُّ وَ قِیلَ جَابِرُ بْنُ یَزِیدَ اَلْأَوْدِیُّ لَعَنَهُمَا اَللَّهُ فَاعْتَمَّ بِهَا فَصَارَ مَعْتُوهاً وَ أَخَذَ نَعْلَیْهِ اَلْأَسْوَدُ بْنُ خَالِدٍ لَعَنَهُ اَللَّهُ وَ أَخَذَ خَاتَمَهُ بَجْدَلُ بْنُ سُلَیْمٍ اَلْکَلْبِیُّ وَ قَطَعَ إِصْبَعَهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَعَ اَلْخَاتَمِ وَ هَذَا أَخَذَهُ اَلْمُخْتَارُ فَقَطَعَ یَدَیْهِ وَ رِجْلَیْهِ وَ تَرَکَهُ یَتَشَحَّطُ فِی دَمِهِ حَتَّى هَلَکَ وَ أَخَذَ قَطِیفَهً لَهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَانَتْ مِنْ خَزٍّ قَیْسُ بْنُ اَلْأَشْعَثِ وَ أَخَذَ دِرْعَهُ اَلْبَتْرَاءَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ فَلَمَّا قُتِلَ عُمَرُ وَهَبَهَا اَلْمُخْتَارُ لِأَبِی عَمْرَهَ قَاتِلِهِ وَ أَخَذَ سَیْفَهُ جُمَیْعُ بْنُ الخلق اَلْأَوْدِیُّ وَ قِیلَ رَجُلٌ مِنْ بَنِی تَمِیمٍ یُقَالُ لَهُ أَسْوَدُ بْنُ حَنْظَلَهَ وَ فِی رِوَایَهِ اِبْنِ أَبِی سَعْدٍ أَنَّهُ أَخَذَ سَیْفَهُ الفلافس اَلنَّهْشَلِیُّ وَ زَادَ مُحَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا أَنَّهُ وَقَعَ بَعْدَ ذَلِکَ إِلَى بِنْتِ حَبِیبِ بْنِ بُدَیْلٍ وَ هَذَا اَلسَّیْفُ اَلْمَنْهُوبُ اَلْمَشْهُورُ لَیْسَ بِذِی اَلْفَقَارِ فَإِنَّ ذَلِکَ کَانَ مَذْخُوراً وَ مَصُوناً مَعَ أَمْثَالِهِ مِنْ ذَخَائِرِ اَلنُّبُوَّهِ وَ اَلْإِمَامَهِ وَ قَدْ نَقَلَ اَلرُّوَاهُ تَصْدِیقَ مَا قُلْنَاهُ وَ صُورَهَ مَا حَکَیْنَاهُ. قَالَ اَلرَّاوِی وَ جَاءَتْ جَارِیَهٌ مِنْ نَاحِیَهِ خِیَمِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهَا رَجُلٌ یَا أَمَهَ اَللَّهِ إِنَّ سَیِّدَکِ قُتِلَ قَالَتِ اَلْجَارِیَهُ فَأَسْرَعْتُ إِلَى سَیِّدَتِی وَ أَنَا أَصِیحُ فَقُمْنَ فِی وَجْهِی وَ صِحْنَ. قَالَ وَ تَسَابَقَ اَلْقَوْمُ عَلَى نَهْبِ بُیُوتِ آلِ اَلرَّسُولِ وَ قُرَّهِ عَیْنِ اَلْبَتُولِ حَتَّى جَعَلُوا یَنْتَزِعُونَ مِلْحَفَهَ اَلْمَرْأَهِ عَلَى ظَهْرِهَا وَ خَرَجَ بَنَاتُ آلِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ وَ حَرِیمُهُ یَتَسَاعَدْنَ عَلَى اَلْبُکَاءِ وَ یَنْدُبْنَ لِفِرَاقِ اَلْحُمَاهِ وَ اَلْأَحِبَّاءِ. وَ رَوَى حُمَیْدُ بْنُ مُسْلِمٍ قَالَ رَأَیْتُ اِمْرَأَهً مِنْ بَنِی بَکْرِ بْنِ وَائِلٍ کَانَتْ مَعَ زَوْجِهَا فِی أَصْحَابِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ فَلَمَّا رَأَتِ اَلْقَوْمَ قَدِ اِقْتَحَمُوا عَلَى نِسَاءِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ فُسْطَاطِهِنَّ وَ هُمْ یَسْلُبُونَهُنَّ أَخَذَتْ سَیْفاً وَ أَقْبَلَتْ نَحْوَ اَلْفُسْطَاطِ وَ قَالَتْ یَا آلَ بَکْرِ بْنِ وَائِلٍ أَ تُسْلَبُ بَنَاتُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لاَ حُکْمَ إِلاَّ لِلَّهِ یَا لَثَارَاتِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأَخَذَهَا زَوْجُهَا وَ رَدَّهَا إِلَى رَحْلِهِ. قَالَ اَلرَّاوِی ثُمَّ أُخْرِجَ اَلنِّسَاءُ مِنَ اَلْخَیْمَهِ وَ أَشْعَلُوا فِیهَا اَلنَّارَ فَخَرَجْنَ حَوَاسِرَ مُسَلَّبَاتٍ حَافِیَاتٍ بَاکِیَاتٍ یَمْشِینَ سَبَایَا فِی أَسْرِ اَلذِّلَّهِ وَ قُلْنَ بِحَقِّ اَللَّهِ إِلاَّ مَا مَرَرْتُمْ بِنَا عَلَى مَصْرَعِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَلَمَّا نَظَرَ اَلنِّسْوَهُ إِلَى اَلْقَتْلَى صِحْنَ وَ ضَرَبْنَ وُجُوهَهُنَّ قَالَ فَوَ اَللَّهِ لاَ أَنْسَى زَیْنَبَ بِنْتَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ تَنْدُبُ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ تُنَادِی بِصَوْتٍ حَزِینٍ وَ قَلْبٍ کَئِیبٍ یَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَیْکَ مَلاَئِکَهُ اَلسَّمَاءِ هَذَا اَلْحُسَیْنُ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ مُقَطَّعُ اَلْأَعْضَاءِ وَ بَنَاتُکَ سَبَایَا إِلَى اَللَّهِ اَلْمُشْتَکَى وَ إِلَى مُحَمَّدٍ اَلْمُصْطَفَى وَ إِلَى عَلِیٍّ اَلْمُرْتَضَى وَ إِلَى فَاطِمَهَ اَلزَّهْرَاءِ وَ إِلَى حَمْزَهَ سَیِّدِ اَلشُّهَدَاءِ یَا مُحَمَّدَاهْ هَذَا حُسَیْنٌ بِالْعَرَاءِ تَسْفِی عَلَیْهِ اَلصَّبَا قَتِیلُ أَوْلاَدِ اَلْبَغَایَا وَا حُزْنَاهْ وَا کَرْبَاهْ اَلْیَوْمَ مَاتَ جَدِّی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَا أَصْحَابَ مُحَمَّدَاهْ هَؤُلاَءِ ذُرِّیَّهُ اَلْمُصْطَفَى یُسَاقُونَ سَوْقَ اَلسَّبَایَا وَ فِی رِوَایَهٍ یَا مُحَمَّدَاهْ بَنَاتُکَ سَبَایَا وَ ذُرِّیَّتُکَ مَقْتَلَهً تَسْفِی عَلَیْهِمْ رِیحُ اَلصَّبَا وَ هَذَا حُسَیْنٌ مَجْزُوزُ اَلرَّأْسِ مِنَ اَلْقَفَا مَسْلُوبُ اَلْعِمَامَهِ وَ اَلرِّدَاءِ بِأَبِی مَنْ أَضْحَى عَسْکَرُهُ فِی یَوْمِ اَلْإِثْنَیْنِ نَهْباً بِأَبِی مَنْ فُسْطَاطُهُ مُقَطَّعُ اَلْعُرَى بِأَبِی مَنْ لاَ غَائِبٌ فَیُرْتَجَى وَ لاَ جَرِیحٌ فَیُدَاوَى بِأَبِی مَنْ نَفْسِی لَهُ اَلْفِدَاءُ بِأَبِی اَلْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى بِأَبِی اَلْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى بِأَبِی مَنْ شَیْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّمَاءِ بِأَبِی مَنْ جَدُّهُ مُحَمَّدٌ اَلْمُصْطَفَى بِأَبِی مَنْ جَدُّهُ رَسُولُ إِلَهِ اَلسَّمَاءِ بِأَبِی مَنْ هُوَ سِبْطُ نَبِیِّ اَلْهُدَى بِأَبِی مُحَمَّدٌ اَلْمُصْطَفَى بِأَبِی خَدِیجَهُ اَلْکُبْرَى بِأَبِی عَلِیٌّ اَلْمُرْتَضَى عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِأَبِی فَاطِمَهُ اَلزَّهْرَاءُ سَیِّدَهُ اَلنِّسَاءِ بِأَبِی مَنْ رُدَّتْ لَهُ اَلشَّمْسُ صَلَّى. قَالَ اَلرَّاوِی: فَأَبْکَتْ وَ اَللَّهِ کُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِیقٍ ثُمَّ إِنَّ سُکَیْنَهَ اِعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِیهَا اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَاجْتَمَعَتْ عِدَّهٌ مِنَ اَلْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ. قَالَ اَلرَّاوِی: ثُمَّ نَادَى عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ فِی أَصْحَابِهِ مَنْ یَنْتَدِبُ لِلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَیُوَاطِئُ اَلْخَیْلَ ظَهْرَهُ وَ صَدْرَهُ فَانْتَدَبَ مِنْهُمْ عَشَرَهٌ وَ هُمْ إِسْحَاقُ بْنُ حریه[حُوَیَّهَ] اَلَّذِی سَلَبَ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَمِیصَهُ وَ أَخْنَسُ بْنُ مَرْثَدٍ وَ حَکِیمُ بْنُ طُفَیْلٍ اَلسِّنْبِسِیُّ وَ عُمَرُ بْنُ صَبِیحٍ اَلصَّیْدَاوِیُّ وَ رَجَاءُ بْنُ مُنْقِذٍ اَلْعَبْدِیُّ وَ سَالِمُ بْنُ خُثَیْمَهَ اَلْجُعْفِیُّ وَ وَاحظُ بْنُ نَاعِمٍ وَ صَالِحُ بْنُ وَهْبٍ اَلْجُعْفِیُّ وَ هَانِی بْنُ شَبَثٍ اَلْحَضْرَمِیُّ وَ أُسَیْدُ بْنُ مَالِکٍ لَعَنَهُمُ اَللَّهُ تَعَالَى فَدَاسُوا اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِحَوَافِرِ خَیْلِهِمْ حَتَّى رَضُّوا صَدْرَهُ وَ ظَهْرَهُ. قَالَ اَلرَّاوِی: وَ جَاءَ هَؤُلاَءِ اَلْعَشَرَهُ حَتَّى وَقَفُوا عَلَى اِبْنِ زِیَادٍ فَقَالَ أُسَیْدُ بْنُ مَالِکٍ أَحَدُ اَلْعَشَرَهِ عَلَیْهِمْ لَعَائِنُ اَللَّهِ – نَحْنُ رَضَضْنَا اَلصَّدْرَ بَعْدَ اَلظَّهْرِ بِکُلِّ یَعْبُوبٍ شَدِیدِ اَلْأَسْرِ. فَقَالَ اِبْنُ زِیَادٍ مَنْ أَنْتُمْ قَالُوا نَحْنُ اَلَّذِینَ وَطِئْنَا بِخُیُولِنَا ظَهْرَ اَلْحُسَیْنِ حَتَّى طَحَنَّا حَنَاجِرَ صَدْرِهِ قَالَ فَأَمَرَ لَهُمْ بِجَائِزَهٍ یَسِیرَهٍ. قَالَ أَبُو عُمَرَ اَلزَّاهِدُ فَنَظَرْنَا إِلَى هَؤُلاَءِ اَلْعَشَرَهِ فَوَجَدْنَاهُمْ جَمِیعاً أَوْلاَدَ زِنَاءٍ وَ هَؤُلاَءِ أَخَذَهُمُ اَلْمُخْتَارُ فَشَدَّ أَیْدِیَهُمْ وَ أَرْجُلَهُمْ بِسِکَکِ اَلْحَدِیدِ وَ أَوْطَأَ اَلْخَیْلَ ظُهُورَهُمْ حَتَّى هَلَکُوا. وَ رَوَى اِبْنُ رِیَاحٍ قَالَ: رَأَیْتُ رَجُلاً مَکْفُوفاً قَدْ شَهِدَ قَتْلَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَسُئِلَ عَنْ ذَهَابِ بَصَرِهِ فَقَالَ کُنْتُ شَهِدْتُ قَتْلَهُ عَاشِرَ عَشَرَهٍ غَیْرَ أَنِّی لَمْ أَضْرِبْ وَ لَمْ أَرْمِ فَلَمَّا قُتِلَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ رَجَعْتُ إِلَى مَنْزِلِی وَ صَلَّیْتُ اَلْعِشَاءَ اَلْأَخِیرَهَ وَ نِمْتُ فَأَتَانِی آتٍ فِی مَنَامِی فَقَالَ أَجِبْ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَإِنَّهُ یَدْعُوکَ فَقُلْتُ مَا لِی وَ لَهُ فَأَخَذَ بِتَلْبِیبِی وَ جَرَّنِی إِلَیْهِ فَإِذَا اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ جَالِسٌ فِی صَحْرَاءَ حَاسِرٌ عَنْ ذِرَاعَیْهِ آخِذٌ بِحَرْبَهٍ وَ مَلَکٌ قَائِمٌ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ فِی یَدِهِ سَیْفٌ مِنْ نَارٍ فَقَتَلَ أَصْحَابِیَ اَلتِّسْعَهَ فَکُلَّمَا ضَرَبَ ضَرْبَهً اِلْتَهَبَتْ أَنْفُسُهُمْ نَاراً فَدَنَوْتُ مِنْهُ وَ جَثَوْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ قُلْتُ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ فَلَمْ یَرُدَّ عَلَیَّ وَ مَکَثَ طَوِیلاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ یَا عَدُوَّ اَللَّهِ اِنْتَهَکْتَ حُرْمَتِی وَ قَتَلْتَ عِتْرَتِی وَ لَمْ تَرْعَ حَقِّی وَ فَعَلْتَ مَا فَعَلْتَ فَقُلْتُ وَ اَللَّهِ یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا ضَرَبْتُ بِسَیْفٍ وَ لاَ طَعَنْتُ بِرُمْحٍ وَ لاَ رَمَیْتُ بِسَهْمٍ قَالَ صَدَقْتَ وَ لَکِنَّکَ کَثَّرْتَ اَلسَّوَادَ اُدْنُ مِنِّی فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَإِذَا طَسْتٌ مَمْلُوٌّ دَماً فَقَالَ لِی هَذَا دَمُ وَلَدِیَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَکَحَلَنِی مِنْ ذَلِکَ اَلدَّمِ فَانْتَبَهْتُ حَتَّى اَلسَّاعَهِ لاَ أُبْصِرُ شَیْئاً .)

[۱۶] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۲۲ ، صفحه ۴۸۴ (وَ بِالْإِسْنَادِ اَلْمُتَقَدِّمِ عَنْ عِیسَى اَلضَّرِیرِ عَنِ اَلْکَاظِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی فَمَا کَانَ بَعْدَ خُرُوجِ اَلْمَلاَئِکَهِ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ فَقَالَ ثُمَّ دَعَا عَلِیّاً وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ وَ قَالَ لِمَنْ فِی بَیْتِهِ اُخْرُجُوا عَنِّی وَ قَالَ لِأُمِّ سَلَمَهَ کُونِی عَلَى اَلْبَابِ فَلاَ یَقْرَبْهُ أَحَدٌ فَفَلَعَتْ ثُمَّ قَالَ یَا عَلِیُّ اُدْنُ مِنِّی فَدَنَا مِنْهُ فَأَخَذَ بِیَدِ فَاطِمَهَ فَوَضَعَهَا عَلَى صَدْرِهِ طَوِیلاً وَ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ بِیَدِهِ اَلْأُخْرَى فَلَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْکَلاَمَ غَلَبَتْهُ عَبْرَتُهُ فَلَمْ یَقْدِرْ عَلَى اَلْکَلاَمِ فَبَکَتْ فَاطِمَهُ بُکَاءً شَدِیداً وَ عَلِیٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ لِبُکَاءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَتْ فَاطِمَهُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَدْ قَطَعْتَ قَلْبِی وَ أَحْرَقْتَ کَبِدِی لِبُکَائِکَ یَا سَیِّدَ اَلنَّبِیِّینَ مِنَ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ وَ یَا أَمِینَ رَبِّهِ وَ رَسُولَهُ وَ یَا حَبِیبَهُ وَ نَبِیَّهُ مَنْ لِوُلْدِی بَعْدَکَ وَ لِذُلٍّ یَنْزِلُ بِی بَعْدَکَ مَنْ لِعَلِیٍّ أَخِیکَ وَ نَاصِرِ اَلدِّینِ مَنْ لِوَحْیِ اَللَّهِ وَ أَمْرِهِ ثُمَّ بَکَتْ وَ أَکَبَّتْ عَلَى وَجْهِهِ فَقَبَّلَتْهُ وَ أَکَبَّ عَلَیْهِ عَلِیٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ فَرَفَعَ رَأْسَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلَیْهِمْ وَ یَدُهَا فِی یَدِهِ فَوَضَعَهَا فِی یَدِ عَلِیٍّ وَ قَالَ لَهُ یَا أَبَا اَلْحَسَنِ هَذِهِ وَدِیعَهُ اَللَّهِ وَ وَدِیعَهُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ عِنْدَکَ فَاحْفَظِ اَللَّهَ وَ اِحْفَظْنِی فِیهَا وَ إِنَّکَ لِفَاعِلُهُ یَا عَلِیُّ هَذِهِ وَ اَللَّهِ سَیِّدَهُ نِسَاءِ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ مِنَ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ هَذِهِ وَ اَللَّهِ مَرْیَمُ اَلْکُبْرَى أَمَا وَ اَللَّهِ مَا بَلَغَتْ نَفْسِی هَذَا اَلْمَوْضِعَ حَتَّى سَأَلْتُ اَللَّهَ لَهَا وَ لَکُمْ فَأَعْطَانِی مَا سَأَلْتُهُ یَا عَلِیُّ اُنْفُذْ لِمَا أَمَرَتْکَ بِهِ فَاطِمَهُ فَقَدْ أَمَرْتُهَا بِأَشْیَاءَ أَمَرَ بِهَا جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ اِعْلَمْ یَا عَلِیُّ أَنِّی رَاضٍ عَمَّنْ رَضِیَتْ عَنْهُ اِبْنَتِی فَاطِمَهُ وَ کَذَلِکَ رَبِّی وَ مَلاَئِکَتُهُ یَا عَلِیُّ وَیْلٌ لِمَنْ ظَلَمَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنِ اِبْتَزَّهَا حَقَّهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ هَتَکَ حُرْمَتَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ أَحْرَقَ بَابَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ آذَى خَلِیلَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ شَاقَّهَا وَ بَارَزَهَا اَللَّهُمَّ إِنِّی مِنْهُمْ بَرِیءٌ وَ هُمْ مِنِّی بُرَآءُ ثُمَّ سَمَّاهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ ضَمَّ فَاطِمَهَ إِلَیْهِ وَ عَلِیّاً وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ وَ قَالَ اَللَّهُمَّ إِنِّی لَهُمْ وَ لِمَنْ شَایَعَهُمْ سِلْمٌ وَ زَعِیمٌ بِأَنَّهُمْ یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّهَ وَ عَدُوٌّ وَ حَرْبٌ لِمَنْ عَادَاهُمْ وَ ظَلَمَهُمْ وَ تَقَدَّمَهُمْ أَوْ تَأَخَّرَ عَنْهُمْ وَ عَنْ شِیعَتِهِمْ زَعِیمٌ بِأَنَّهُمْ یَدْخُلُونَ اَلنَّارَ ثُمَّ وَ اَللَّهِ یَا فَاطِمَهُ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى ثُمَّ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى ثُمَّ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى قَالَ عِیسَى فَسَأَلْتُ مُوسَى عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ قُلْتُ إِنَّ اَلنَّاسَ قَدْ أَکْثَرُوا فِی أَنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَمَرَ أَبَا بَکْرٍ أَنْ یُصَلِّیَ بِالنَّاسِ ثُمَّ عُمَرَ فَأَطْرَقَ عَنِّی طَوِیلاً ثُمَّ قَالَ لَیْسَ کَمَا ذَکَرُوا وَ لَکِنَّکَ یَا عِیسَى کَثِیرُ اَلْبَحْثِ عَنِ اَلْأُمُورِ وَ لاَ تَرْضَى عَنْهَا إِلاَّ بِکَشْفِهَا فَقُلْتُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی إِنَّمَا أَسْأَلُ عَمَّا أَنْتَفِعُ بِهِ فِی دِینِی وَ أَتَفَقَّهُ مَخَافَهَ أَنْ أَضَلَّ وَ أَنَا لاَ أَدْرِی وَ لَکِنْ مَتَى أَجِدُ مِثْلَکَ یَکْشِفُهَا لِی فَقَالَ إِنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمَّا ثَقُلَ فِی مَرَضِهِ دَعَا عَلِیّاً فَوَضَعَ رَأْسَهُ فِی حَجْرِهِ وَ أُغْمِیَ عَلَیْهِ وَ حَضَرَتِ اَلصَّلاَهُ فَأُؤْذِنَ بِهَا فَخَرَجَتْ عَائِشَهُ فَقَالَتْ یَا عُمَرُ اُخْرُجْ فَصَلِّ بِالنَّاسِ فَقَالَ أَبُوکِ أَوْلَى بِهَا فَقَالَتْ صَدَقْتَ وَ لَکِنَّهُ رَجُلٌ لَیِّنٌ وَ أَکْرَهُ أَنْ یُوَاثِبَهُ اَلْقَوْمُ فَصَلِّ أَنْتَ فَقَالَ لَهَا عُمَرُ بَلْ یُصَلِّی هُوَ وَ أَنَا أَکْفِیهِ إِنْ وَثَبَ وَاثِبٌ أَوْ تَحَرَّکَ مُتَحَرِّکٌ مَعَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُغْمًى عَلَیْهِ لاَ أَرَاهُ یُفِیقُ مِنْهَا وَ اَلرَّجُلُ مَشْغُولٌ بِهِ لاَ یَقْدِرُ أَنْ یُفَارِقَهُ یُرِیدُ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَبَادِرْهُ بِالصَّلاَهِ قَبْلَ أَنْ یُفِیقَ فَإِنَّهُ إِنْ أَفَاقَ خِفْتُ أَنْ یَأْمُرَ عَلِیّاً بِالصَّلاَهِ فَقَدْ سَمِعْتُ مُنَاجَاتِهِ مُنْذُ اَللَّیْلَهِ وَ فِی آخِرِ کَلاَمِهِ اَلصَّلاَهَ اَلصَّلاَهَ قَالَ فَخَرَجَ أَبُو بَکْرٍ لِیُصَلِّیَ بِالنَّاسِ فَأَنْکَرَ اَلْقَوْمُ ذَلِکَ ثُمَّ ظَنُّوا أَنَّهُ بِأَمْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَلَمْ یُکَبِّرْ حَتَّى أَفَاقَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قَالَ اُدْعُوا لِیَ اَلْعَبَّاسَ فَدُعِیَ فَحَمَلَهُ هُوَ وَ عَلِیٌّ فَأَخْرَجَاهُ حَتَّى صَلَّى بِالنَّاسِ وَ إِنَّهُ لَقَاعِدٌ ثُمَّ حُمِلَ فَوُضِعَ عَلَى مِنْبَرِهِ فَلَمْ یَجْلِسْ بَعْدَ ذَلِکَ عَلَى اَلْمِنْبَرِ وَ اِجْتَمَعَ لَهُ جَمِیعُ أَهْلِ اَلْمَدِینَهِ مِنَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ حَتَّى بَرَزَتِ اَلْعَوَاتِقُ مِنْ خُدُورِهِنَّ فَبَیْنَ بَاکٍ وَ صَائِحٍ وَ صَارِخٍ وَ مُسْتَرْجِعٍ وَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَخْطُبُ سَاعَهً وَ یَسْکُتُ سَاعَهً وَ کَانَ مِمَّا ذَکَرَ فِی خُطْبَتِهِ أَنْ قَالَ یَا مَعْشَرَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ مَنْ حَضَرَنِی فِی یَوْمِی هَذَا وَ فِی سَاعَتِی هَذِهِ مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ فَلْیُبَلِّغْ شَاهِدُکُمُ اَلْغَائِبَ أَلاَ قَدْ خَلَّفْتُ فِیکُمْ کِتَابَ اَللَّهِ فِیهِ اَلنُّورُ وَ اَلْهُدَى وَ اَلْبَیَانُ مَا فَرَّطَ اَللَّهُ فِیهِ مِنْ شَیْءٍ حُجَّهُ اَللَّهِ لِی عَلَیْکُمْ وَ خَلَّفْتُ فِیکُمُ اَلْعَلَمَ اَلْأَکْبَرَ عَلَمَ اَلدِّینِ وَ نُورَ اَلْهُدَى وَصِیِّی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ أَلاَ هُوَ حَبْلُ اَللَّهِ فَاعْتَصِمُوا بِهِ جَمِیعاً وَ لاٰ تَفَرَّقُوا  عَنْهُ وَ اُذْکُرُوا نِعْمَتَ اَللّٰهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدٰاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوٰاناً  أَیُّهَا اَلنَّاسُ هَذَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ کَنْزُ اَللَّهِ اَلْیَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْیَوْمِ مَنْ أَحَبَّهُ وَ تَوَلاَّهُ اَلْیَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْیَوْمِ فَقَدْ أَوْفىٰ بِمٰا عٰاهَدَ عَلَیْهُ اَللّٰهَ  وَ أَدَّى مَا وَجَبَ عَلَیْهِ وَ مَنْ عَادَاهُ اَلْیَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْیَوْمِ جَاءَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ أَعْمَى وَ أَصَمَّ لاَ حُجَّهَ لَهُ عِنْدَ اَللَّهِ أَیُّهَا اَلنَّاسُ لاَ تَأْتُونِی غَداً بِالدُّنْیَا تَزِفُّونَهَا زَفّاً وَ یَأْتِی أَهْلُ بَیْتِی شُعْثاً غُبْراً مَقْهُورِینَ مَظْلُومِینَ تَسِیلُ دِمَاؤُهُمْ أَمَامَکُمْ وَ بِیعَاتِ اَلضَّلاَلَهِ وَ اَلشُّورَى لِلْجَهَالَهِ أَلاَ وَ إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ لَهُ أَصْحَابٌ وَ آیَاتٌ قَدْ سَمَّاهُمُ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ وَ عَرَّفْتُکُمْ وَ بَلَّغَتْکُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ وَ لٰکِنِّی أَرٰاکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ  لاَ تَرْجِعُنَّ بَعْدِی کُفَّاراً مُرْتَدِّینَ مُتَأَوِّلِینَ لِلْکِتَابِ عَلَى غَیْرِ مَعْرِفَهٍ وَ تَبْتَدِعُونَ اَلسُّنَّهَ بِالْهَوَى لِأَنَّ کُلَّ سُنَّهٍ وَ حَدَثٍ وَ کَلاَمٍ خَالَفَ اَلْقُرْآنَ فَهُوَ رَدٌّ وَ بَاطِلٌ اَلْقُرْآنُ إِمَامٌ هُدًى وَ لَهُ قَائِدٌ یَهْدِی إِلَیْهِ وَ یَدْعُو إِلَیْهِ بِالْحِکْمَهِ وَ اَلْمَوْعِظَهِ اَلْحَسَنَهِ  وَلِیُّ اَلْأَمْرِ بَعْدِی وَلِیُّهُ وَ وَارِثُ عِلْمِی وَ حِکْمَتِی وَ سِرِّی وَ عَلاَنِیَتِی وَ مَا وَرِثَهُ اَلنَّبِیُّونَ مِنْ قَبْلِی وَ أَنَا وَارِثٌ وَ مُوَرِّثٌ فَلاَ تَکْذِبَنَّکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَیُّهَا اَلنَّاسُ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی فَإِنَّهُمْ أَرْکَانُ اَلدِّینِ وَ مَصَابِیحُ اَلظُّلَمِ وَ مَعْدِنُ اَلْعِلْمِ عَلِیٌّ أَخِی وَ وَارِثِی وَ وَزِیرِی وَ أَمِینِی وَ اَلْقَائِمُ بِأَمْرِی وَ اَلْمُوفِی بِعَهْدِی عَلَى سُنَّتِی – أَوَّلُ اَلنَّاسِ بِی إِیمَاناً وَ آخِرُهُمْ عَهْداً عِنْدَ اَلْمَوْتِ وَ أَوْسَطُهُمْ لِی لِقَاءً یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فَلْیُبَلِّغْ شَاهِدُکُمْ غَائِبَکُمْ أَلاَ وَ مَنْ أَمَّ قَوْماً إِمَامَهً عَمْیَاءَ وَ فِی اَلْأُمَّهِ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَقَدْ کَفَرَ أَیُّهَا اَلنَّاسُ وَ مَنْ کَانَتْ لَهُ قِبَلِی تَبِعَهٌ فَهَا أَنَا وَ مَنْ کَانَتْ لَهُ عُدَّهٌ فَلْیَأْتِ فِیهَا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ فَإِنَّهُ ضَامِنٌ لِذَلِکَ کُلِّهِ حَتَّى لاَ یَبْقَى لِأَحَدٍ عَلَیَّ تِبَاعَهٌ .)

[۱۷] خطبه شقشقیه

[۱۸] سوره مبارکه نور، آیه ۳۶ (فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ)

[۱۹] عمده عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار ، جلد ۱ ، صفحه ۲۹۱ (وَ بِالْإِسْنَادِ اَلْمُقَدَّمِ ذَکَرَ اَلثَّعْلَبِیُّ : فِی تَفْسِیرِ قَوْلِهِ تَعَالَى فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اَللّٰهُ أَنْ تُرْفَعَ  قَالَ حَدَّثَنَا اَلْمُنْذِرُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْقَابُوسِیُّ حَدَّثَنَا اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبَانَ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ مِصْقَعِ بْنِ اَلْحَارِثِ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ وَ عَنْ بُرَیْدَهَ قَالاَ: قَرَأَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ هَذِهِ اَلْآیَهَ – فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اَللّٰهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اِسْمُهُ  إِلَى قَوْلِهِ وَ اَلْأَبْصٰارُ  فَقَامَ رَجُلٌ إِلَیْهِ وَ قَالَ أَیُّ بُیُوتٍ هِیَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ فَقَالَ بُیوتُ اَلْأَنْبِیَاءِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ فَقَامَ إِلَیْهِ أَبُو بَکْرٍ فَقَالَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ هَذَا اَلْبَیْتُ مِنْهَا یَعْنِی بَیْتَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ قَالَ نَعَمْ مِنْ أَفَاضِلِهَا .)

[۲۰] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۳۰ ، صفحه ۲۸۷

[۲۱] عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال ، جلد ۱۱ ، صفحه ۹۴۱ (فَضَرَبَتْ فَاطِمَهُ یَدَیْهَا مِنَ الْبَابِ تَمْنَعُنِی مِنْ فَتْحِهِ فَرُمْتُهُ فَتَصَعَّبَ عَلَیَّ فَضَرَبْتُ کَفَّیْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِیراً وَ بُکَاءً فَکِدْتُ أَنْ أَلِینَ وَ أَنْقَلِبَ عَنِ الْبَابِ فَذَکَرْتُ أَحْقَادَ عَلِیٍّ وَ وُلُوعَهُ فِی دِمَاءِ صَنَادِیدِ الْعَرَبِ، وَ کَیْدَ مُحَمَّدٍ وَ سِحْرَهُ، فَرَکَلْتُ‏ الْبَابَ وَ قَدْ أَلْصَقَتْ أَحْشَاءَهَا بِالْبَابِ تَتْرُسُهُ، وَ سَمِعْتُهَا وَ قَدْ صَرَخَتْ صَرْخَهً حَسِبْتُهَا قَدْ جَعَلَتْ أَعْلَى الْمَدِینَهِ أَسْفَلَهَا)