حجت الاسلام کاشانی روز جمعه مورخ ۲ دی ماه ۱۴۰۱ در آستان مقدّس امامزاده صالح علیه السلام (هیئت ریحانه النّبی سلام الله علیها) به ادامه سخنرانی با موضوع «ریشه تمام انحرافات تاریخ اسلام» پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می شود.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»
«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۲]
«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى».[۳]
مقدّمه
هدیه به پیشگاه با عظمت حضرت صدّیقه طاهره سلام الله علیها صلواتی هدیه بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
عرض ادب به ساحت مقدّس و منوّر حضرت بقیّه الله اعظم روحی و ارواح العالمین له الفداه و عجّل الله تعالی فرجه الشریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
هدیه به پیشگاه همهی فرزندان اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین، حضرت صالح بن موسی علیه السلام، امام امّت، شهدای عظیم الشّأن از صدر اسلام، شهدای جنگ تحمیلی، شهدای مدافع حرم و حریم و امنیت و شهدای هستهای و شهدای پزشکی و شهدایی که اینجا در محضرشان هستیم صلواتی هدیه بفرمایید.
مرور جلسهی قبل
در جلسهی گذشته یک تیتر باز کردیم که روایات متعدد ما، تصریح و تأکید علمای ما، اشعار پرشمارِ شعرای ما، مخصوصاً شعرای عصر ائمه علیهم السلام که با ائمه علیهم السلام در ارتباط بودند؛ در نقلهایی داریم که شعر عبدی را یاد بگیرید و به فرزندانتان یاد بدهید، در نقلهایی داریم که شیعیان عقایدشان را با شعر کُمِیت و دعبل آموزش میدادند. شعرای محضر اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین که درواقع بازوی رسانهای ائمه علیهم السلام بودند، مفهومی را پُرشمار تکرار میکنند، که از روز اول تا امروز هیچ مصیبتی بر سر مسلمین نیامد، الا اینکه نقطهی انحراف همین ایامی است که ما در آن هستیم.
امام رضا علیه الصلاه و السلام تدبیر کردند که دعبل این را در مجلس مأمون که مجلس حکومتی بود هم بخواند که
«وَ مَا سَهَّلَتْ تِلْکَ اَلْمَذَاهِبُ فِیهِمْ عَلَى اَلنَّاسِ إِلاَّ بَیْعَهَ اَلْفَلَتَاتِ» [۴]
راه هیچ مصیبتی بر مسلمین باز و هموار نشد مگر آن بیعتِ فَلتِه.
بعد ما نکتهای عرض کردیم، اصلاً همینکه ما امروز در بین مشکلات جهان اسلام بگردیم و در میان «علل مشکل» به این موضوع توجّه نکنیم، یعنی دستگاه معرفتی ما دستکاری و هک شده است.
هک شدن سیستم معرفتی
آن شخصی که الآن به خارج از کشور رفته است و میگوید «ببخشید، عمروعاص مقدّس است»، باید برویم و از او تشکّر کنیم.
کاشانی باید چند هزار ساعت منبر میرفت که بگوید شما یک سیستمی درست کردهاید، یک تدیّنی ساختهاید که دیندارانِ آن، مدافع عمروعاص شدهاند؟!
یک تدیّنی وجود دارد که در آن برای تخریب یک حکومتی از عمروعاص دفاع میکند و عمروعاص را تطهیر میکنند!
دغدغهی عدّهای در این روزگارِ پرظلم عالم این است که ساحت قدسیِ عمروعاص با آن مادر را در جهان تطهیر کنند!
چه کسی اولویت تو را تعیین کرده است که در این همه مشکلات عالم بگویی که عمروعاص مقدّس است؟ اگر عمروعاص مقدّس است دیگر چه کسی مقدّس نیست؟ اصلاً دیگر چه کسی ماند؟ اصلاً دیگر چه قبحی ماند؟ اصلاً دیگر چه کار غیراخلاقی ماند؟
نکته اینجاست که این کار را به نام دین میکند، ربط این موضوع به سقیفه هم این است.
خیلی حکومت بوده است که آمده است و ظلم کرده است و رفته است، سقیفه به نام دین ظلم را عدل جلوه داده است، ممکن است بعدیها هم از آنها تبعیّت کرده باشند.
وقتی عمر خواست به خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حمله کند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: آیا آمدهای خانه را روی سر ما خراب کنی؟ عمر گفت: بله! این کار دین پدرت را تقویت میکند!
یعنی دینِ پدرت گفته است که خانهی فاطمه را آتش بزنید.
اگر میگفت «دوست دارم آتش بزنم» این مشکل نبود، وقتی مغول حمله کرد گفت دوست دارم حمله کنم، هیتلر این همه آدم کشت، اما تو این خانه را به نام تقویت دین پیامبر کردی، یعنی به نام قرآن ظلم کردی. وگرنه در عالم که ظلم کم نیست.
چرا همه چیز به گردن آنهاست؟ چون یک کاری کردند که دیگران ظلم را عدل ببینند، فاسقترین فرد تاریخ را مقدّس ببینند. آیا دیگر هک بالاتر از این داریم؟ هک یعنی چه؟ هک کردن یک مجموعه چطور رخ میدهد که موشک دشمن را هواپیمای خودی ببینی یا هواپیمای خودی را موشک ببینی، یعنی برعکس ببینی، یعنی دوست را دشمن ببینی و دشمن را دوست ببینی، سیاه را سفید ببینی و سفید را سیاه ببینی، خوب را بد ببینی و بد را خوب ببینی. آیا دیگر هک بالاتر از این داریم؟ این دروغ نیست، این پدرِ دروغ است. برای اینکه شما کاری میکنید که دیگر هر کسی هم بیاید نمیتواند نماد خوبی و بدی را ببیند، درواقع خوبی و بدی را جابجا میکنی، نه اینکه در یک مورد خاص باشد.
اگر دو نفر بر سر یک موضوعی اختلاف داشته باشند هم نهایتاً در مورد دو نفر است، اما تو کاری میکنی که هزار و چهارصد سال بعد، مشهورترین حرامزادهی تاریخ را مقدّس میکنی!
اصلاً حرامزادگی عمروعاص بین کارهای او اصلاً به چشم نمیآید، و میگویی مقدّس است؛ آن شخص هم میگوید چون عمروعاص برای عدّهای مقدّس است، پس مقدّس است!
اگر این منطق باشد که هیتلر هم برای عدّهای مقدّس است! آیا این ملاک است؟
دفتر تبلیغات اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی واقعاً باید از این شخص تشکّر کنند، ما باید چقدر تلاش میکردیم که بگوییم شما جای جلّاد و شهید، بلکه جای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و عمروعاص را عوض میکنید! و شما امروز این موضوع را میبینید.
من باید چه مثالی میزدم که بگویم سقیفه ادامه دارد و یک مسئلهی تاریخ مصرف گذشته نیست؟ مسئله این است که هزار و چهار صد سال قبل کاری کردهاند که مردم همین امروز حق و باطل را گُم کنند.
اگر ما میگفتیم که این رسانههای دشمن، یعنی آنهایی که با دین مشکل دارند… گاهی ما مرتکب اشتباهاتی میشویم که منجر به دعوا میشود، بنده با این موضوع کار ندارم، آنها در کنار اینکه با ما دعوا دارند، با دین هم دشمن هستند. شما میبینید به صحنه میآیند و معروفترین دروغگو و رشوهبگیر عالم را تطهیر میکند!
معاویه ملعون به عمروعاص ملعون نامه زد که به شام بیا، معاویه ملعون میخواست با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه درگیر شود. عمروعاص یک قصیدهی غراء در مدح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گفته است که به آن «قصیدهی جُلجُلیه» میگویند، چرا این کار را کرده است؟ برای اینکه نرخ را بالا ببرد!
معاویه از او پرسید: برای ملحق شدن به من چه میخواهی؟ عمروعاص گفت: مصر را میخواهم. معاویه گفت: بیا!
مصر درواقع یک کشور است، زمان خود امیرالمؤمنین صلوات الله علیه باید مهمترین لشگر حضرت در مصر میبود، چون مصر هم ثروت و هم قدرت زیادی داشت.
ذهبی که از بزرگان عامّه است در اینجا گیر کرده است که این عمروعاص مقدّس را چکار کند، میگوید: «کَانَ رَحِمَهُ الله یُحِبُّ الدُّنیَا» او خیلی دنیا را دوست داشت!
ما که اهل یقه کشی نیستیم، اما چه کسی تو را هک کرده است که رشوهبگیر را مقدّس میدانی؟
من به شما عرض کنم، هزار عمروعاص در هیچ جهتی به اندازهی ناخنِ پای قاتل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نیست! دهان به مصالحی بسته است، وگرنه در جایی فرصت خصوصی باشد شعر مرحوم آیت الله العظمی شیخ حسین نجف اعلی الله مقامه الشّریف را میخوانم که راجع به او چه فرموده است.
آیا عمروعاص به تقدّس تبدیل شود؟ ما با این موضوع هم مشکلی نداریم، برخی از مردم در دنیا گاو هم میپرستند، مگر ما با آنها دعوا داریم؟ اصلاً شما چند منبر در مورد گاوپرستی دیدهاید؟ ما کاری نداریم. ملّتهای مختلف و آیینهای مختلف وجود دارد، اما از چه چیزی ناراحت میشویم؟ آن کسی که گاوپرست است نمیآید اسلام را چیز دیگری معرّفی کند، میگوید ما با گاو خودمان طرف هستیم. اما اینجا چه رخ میدهد؟ این جریان میآید و تدیّن درست میکند.
هنوز بیست و پنج سال از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نگذشته بود، نماز توحید را قربه الی الله و جرمِ کافر بودن، شب نوزدهم ماه مبارک رمضان ترور کردند!
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: ای علی! تو غایتِ هدایت هستی.
ما در زیارت هفتم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه اینطور عرض میکنیم: «السَّلاَمُ عَلَى مَنْ شُرِّفَتْ بِهِ مَکَّهُ وَ مِنًى»، یعنی وقتی شما به مکّه رفتید مکّه را مکرّم کردید! همه به شرافت حج مکرّم و مشرّف میشوند، اما تو حج را مکرّم و مشرّف کردی.
بعد این امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را که در تمام جنگهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پرچمدار مبارزه با کفر است، یعنی پرچمدار توحید است، بعنوان نماد کفر کشتند! یعنی سیستم مسلمین را هک کردند، و این هک کوتاه مدّت نیست، ما هزار و چهار صد سال است که مهکوک هستیم و آن هک ادامه دارد.
اگر مسلمین با یکدیگر دعوا میکنند برای این است که مشاعرشان تحت تأثیر است. گاهی خود ما انتخابها و اولویتها و پسندهایی داریم که اینها برای آن سیستمِ هک شدهی ماست.
اگر به شما بگویند آوردههای صلح امام حسن مجتبی صلوات الله علیه با معاویه چه بود؟… چون همانطور که میدانید حرف مشهور این است که معاویه ملعون فردای آن روز زیر همه چیز زد… آیا امام حسن مجتبی صلوات الله علیه نعوذبالله فریب خورده بودند یا نه؟ آوردههای صلح امام حسن مجتبی صلوات الله علیه چه بود؟
ما هم جزو هک شدگان هستیم، تصوّر نکنید که من طالبان را میگویم. این همه تأکید بر اینکه «همه چیز برای آن روز نخست است» برای این است که ما هم جزو آن کسانی هستیم که تیرِ هک به ما اصابت کرده است، گاهی در تفکّر و انتخاب و اولویت پارازیت داریم، چه برسد به دیگران.
نمونهی این موضوع این است که هیچ دستاوردی از صلح امام حسن مجتبی صلوات الله علیه با معاویه ملعون که فراوان است در ذهن ما نیست. این برای هک شدن سیستم ماست. میخواهم بگویم که منظور بنده این نیست که فقط سیستم معرفتی اهل سنّت هک شده است.
وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه این همه خطبه خوانده بودند، آیا برای جامعه معلوم نبود معاویه کیست؟ مسلّم است که معلوم بود معاویه کیست، چرا امام حسن مجتبی صلوات الله علیه این کار را کردند؟
پاسخ یک خطی این است که اگر کسی بررسی کند میبیند که اگر امام حسن مجتبی صلوات الله علیه این کار را نکرده بودند، کربلا و امامت بعد از امام حسین علیه السلام هم نبود.
اینکه جزو اولیات است ولی در ذهن ما نیست برای این است که سیستم معرفتی ما هک شده است، چون معاویه به دنبال این بود که بگوید امام حسن مجتبی صلوات الله علیه را فریب دادم، دیدید هُل شد و رشوه گرفت و زود آمد آتشبس را قبول کرد که هیچ چیزی نداشت!
ما با کمال احترام نمیگوییم امام حسن مجتبی صلوات الله علیه معاذالله رشوه گرفتهاند، اما میگوییم معاویه کاری کرد که در نهایت هیچ نفعی برای امام حسن مجتبی صلوات الله علیه نداشت. در صورتی که این برداشت ما باشد یعنی ما باختهایم!
ظلم به نام دین
یکی از کارهایی که در سقیفه کردند این بود که «ظلم را به نام دین انجام دادند».
هر کسی در این عالم به نام دین ظلم کند، درواقع در مکتب سقیفه ایفای نقش میکند، چه بفهمد و بداند و چه نفهمد و نداند.
پیشگوییهای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
طلحه و زبیر نزد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه رسیدند و عرض کردند: میخواهیم به حج عمره برویم. حضرت فرمودند: آیا میخواهید به بصره بروید؟ گفتند: نه!
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: یک بیعت دیگر کنید. آنها یک بیعت دیگر هم کردند و رفتند.
وقتی از در بیرون رفتند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به ابن عباس فرمودند: اینها در حال رفتن به بصره هستند که لشگر جمع کنند و با من بجنگند.
ابن عباس عرض کرد: آقا! پس اینها را دستگیر کنید.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: اگر بخواهم اینطور دستگیر کنم که زندان کم میآوریم!
علم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قطعی است، اما برای دستگیر کردن «مدرک» لازم است. چون اگر بنا بر این باشد که یک نفر بخواهد به علم شخصی عمل کند، چند وقت بعد مبنایی وجود ندارد. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم این کار را نکردند.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دائماً پیشگوییهایی میکردند که مردم بفهمند جنس حضرت با قبلیها تفاوت دارد. مثلاً عدهای خواستند بیایند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند امروز صد نفر بیعت میکنند. ابن عباس نگران بود که این عدد درست نباشد!
البته شایان ذکر است که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه وعده نمیدادند. وقتی جامعه میخواستند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را بر سر کار بیاورند، وعدههای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه تهدیدی بود، یعنی میفرمودند اگر من بیایم پول ناحق را از جیب شما بیرون میآورم و به بیت المال میدهم….
اما اینجا حضرت میخواستند بفرمایند که جنس علم من با شما تفاوت دارد.
ابن عباس مدام میرفت و میآمد و نگران بود و میگفت: نود و نه نفر آمدند، صد نفر نشد. حضرت فرمودند: میآید.
تا اینکه اویس قرنی آمد!
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میخواستند به اینها بفرمایند من چیزهایی میبینم که شما نمیبینید.
میگفتند: آقا! با ما مشورت کنید.
حضرت میفرمودند: اگر جایی نمیدانستم مشورت میکنم.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میخواستند به اینها بفهمانند، پیشگوییهای حضرت فراوان است، یکی از آنها را عرض کنم.
بعضی از این پیشگوییها زمان خود حضرت محقق شده است، بعضی دیگر از این پیشگوییها بعداً محقق شده است.
مثلاً جامعه ناگهان دید که یک وحشی ثقفی آمده است که حجاج است، میگفتند: امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سی و پنج سال قبل این موضوع را فرموده بودند.
بعضی از پیشگوییهای حضرت، ششصد سال بعد جان آدمها را حفظ کرده است، چون کار حضرت علمی بوده است.
علامه حلی رضوان الله تعالی علیه در «نهج الحق» فرمودهاند که وقتی هلاکو به ایران حمله میکند، پدر علامه حلی، سید بن طاووس و ابن ابوالمعز به هلاکو که در حال جنگیدن با بنی عباس بود نامه مینویسند و میگویند: تو پیروز هستی، ما را امان بده.
وقتی هلاکو پیروز میشود میگوید: اینها را بیاورید تا ببینیم چه کسانی بودند و از کجا میدانستند که من پیروز هستم؟ قاعدتاً شما باید به بنی عباس با پانصد سال سابقه میگفتید که پیروز است و با شما باشد، از کجا میدانستید من پیروز هستم که گفتید به ما امان بده؟
پدر علامه حلی اعلی الله مقامه الشّریف به نمایندگی از این آقایان پیش هلاکو رفت و فرمود: ما روایتی از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه داریم.
مغولها هم چون به معنای ما موحد نبودند و خیلی اهل رمل و فال و طالع بودند خیلی به این حرفهای ماورایی علاقه داشتند. هلاکو گفت: علی را بیاورید تا او را ببینم. پدر علامه حلی فرمود: متن برای ششصد سال قبل است. متن را برای هلاکو آوردند و او شگفتزده شد.
آن متن در کتب روایی ما هست که کسی میآید که فرماندهی آنها «کوسج» است، چشمهایی با فلان مشخصات دارند، وقتی حمله میکنند اینطور است، فلان لباسها را دارند…
هلاکو این متن را دید و شگفتزده شد و گفت: کسی حق ندارد به حله و کربلا و نجف و کوفه وارد شود و خون بریزد.
شما امامی دارید که ششصد سال قبل، فکرِ ششصد سال بعد را کرده است، بلکه فکر شش هزار سال بعد را هم کرده است.
آن زمانی که میخواستند به خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حمله کنند، امام صادق علیه السلام فرمودند: امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دیدند اگر اینجا بجنگند و شهید بشوند، عدهای که باید به این دنیا بیایند و پیرو ولایت بیایند، بخاطر اینکه قیامت میشود نمیآیند، آنجا حضرت دندان روی جگر گذاشتند که آنها بیایند.
ما دعوتِ خاصِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستیم، هر کسی در این عالم شیعهی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و گریهکنِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، روز هجوم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه او را دیده است و خواسته است که قیامت نشود.
این روایتِ پُرطریقِ معتبرِ امام صادق علیه السلام است. کتاب «کمال الدین» شیخ صدوق اعلی الله مقامه الشّریف را ببینید، مفسران هم بصورت مفصل ذیل آیهی «لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا»[۵] آوردهاند.
فاطمیّه برای ما خیلی ناموسی است، آن روز که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را روی زمین میکشیدند، حضرت به ما نگاه کردهاند و خواستهاند ما بیاییم که بفهمیم ولایت چیست، حضرت خیلی روی ما سرمایهگذاری کردهاند، اگر یک میلیارد تومان برای کسی خرج کنند، اگر کسی ده سال عمر خود را برای کسی خرج کند، آن شخص یک عمر مدیون اوست. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آن لحظه روی ما سرمایهگذاری کردهاند.
ابن عباس عرض کرد: شما که این علم را دارید طلحه و زبیر را دستگیر کنید و به زندان بیندازید.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: اینطور که زندانها پُر میشوند! باید برای خیانت سند داشته باشیم.
وقتی به نام دین ظلم بشود
سقیفه به نام دین ظلم کرد، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه اینطور نبودند.
ظلم به نام دین چطور است؟ به کاری که میخواستند انجام بدهند برچسبِ دینی میزدند.
ما هم زیاد از این کارها میکنیم، هم افراد عادی، هم اجتماعات، هم گروههای دینی، هم گاهی حکومت.
اینکه ناگهان یک بچه در مسجد میدود و همه به او بد نگاه میکنند، به نام دین است، میگویند برای این است که اینجا خانهی خداست!
این عمل شما که اگر بچه را بزنید دیگر به مسجد نمیآید، چقدر دینی است؟
ریشهی این کار سقیفه است.
اولین کاری که سقیفه کرد این بود که گفتند برای تقویت دین رسول خدا باید خانهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را آتش زد!
این کار را به نام دین کردند!
«مالک بن نویره» که صحابی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، آمد و گفت: این چه کاری است؟ ما در غدیر بودیم! پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم من را بعنوان رئیس قبیلهی خودم منسوب کرد، ما با علی بیعت کردیم! چه اتفاق جدیدی افتاده است؟
مغیره ملعون گفت: نبودی، تغییر کرد!
«مالک بن نویره» گفت: چیزی عوض نشد، بلکه شما به نام دین به خدا و رسول خیانت میکنید.
یعنی ظلم به نام دین، کشتن به نام دین، فحش دادن به نام دین.
اینجا خیلی حرف هست، واقعیت این است که من خودم را از جهات مختلف سانسور میکنم، برای اینکه نمیخواهم حرف من جنجالی بشود، چون جامعه تحمل شنیدن بعضی از حرفها را ندارد؛ ولی ما این کار را کردهایم، ما با روشهای غیردینی، بلکه ضددینی، زیاد کار دینی انجام دادهایم. این برای بیچارگیِ عدم دیدن دوران اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است، سیستم ما هک شده است و خوب و بد را قاطی کردهایم و اشتباه میکنیم.
در آن حد نیست که بگوییم عمروعاص مقدس است، ولی بهرحال هک شدهایم.
«به نام دین دعوا درست کردن و دشمنی کردن با آدمهایی که دشمن نیستند» کاری است که سقیفه راه انداخته است، اینکه مذاهب با یکدیگر بجنگند، کاری است که سقیفه راه انداخته است. ما در موضوع مکتب اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین خیلی محکم هستیم، ولی اصلاً با سایر مذاهب جنگ نداریم.
شما دیدهاید طبیبهایی که با یکدیگر اختلاف راه دارند، مثلاً یک طبیب طرفدار طب سنتی است و طبیب دیگر طرفدار طب صنعتی، اینها هم با هم خیلی دعوا دارند، چرا؟ چون میگوید نظر تو روی سلامت جامعه اثر دارد، چون دل من برای جامعه میسوزد با تو مخالفت میکنم.
این خیلی طبیعی است که من به آن عزیزانی که اگر لازم باشد جان خود را فدایشان میکنم بگویم سیستم معرفتی شما هک شده است، شما اصل دشمنی با خدا و رسول را با مقدس اشتباه میکنید. معلوم است که اگر دل انسان بسوزد گاهی نقد میکند، اما ما با سایر مذاهب اصلاً دعوا به معنای یقهکشی نداریم. اگر آن پزشکها هم یکدیگر را نقد میکنند که با یکدیگر یقهکشی ندارند، با یکدیگر بحث میکنند، ما هم اینطور هستیم. ما حرف میزنیم، میگوییم ما فکری داریم که میبینیم الآن جهان اسلام را تحویل مستکبران عالم دادهاید، ریشهی این امر هم در این است که روز اول نپذیرفتید که مولا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، بعد هر کس و ناکسی مولا شده است.
خدای متعال در قرآن کریم میفرماید: «أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ»،[۶] اگر صد بُت و رئیس داشته باشید بهتر است یا «أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ» یک خدایی که واحد و قهار است و کسی از او قویتر و بهتر و رحمانتر و رحیمتر و غفورتر و شکورتر و عالمتر نیست؟ ولی اگر زیر بار خدا نروی، باید برای هزار بُت و نمرود و فرعون و صدام کج و راست بشوی!
ما اگر در اینجا بحث داریم، اصلاً یقهکشی نداریم. بخدا قسم اگر من فهمم همسایهی ما از اهل سنّت است ولی نیاز مالی دارد، والله قسم میخورم که غذای خودم را به او میدهم که شاید حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به من نظری کنند. اگر بفهمم خانهی او را محاصره کردهاند و دشمن میخواهد به او حمله کند، میروم و به او کمک میکنم و جان خود را سپر میکنم، اما به او میگویم هک شدهای. تو هک شدهای ولی من با تو دشمنی ندارم.
اگر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رفتند و با اینها بحث کردند، نه اینکه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سخنرانی کنند که بفرمایند شما مُشتی منافق هستید، عدهای از اینها منافق بودند اما مابقی که منافق نبودند، کمااینکه امام حسن مجتبی صلوات الله علیه فرمودند: میبینم فرزندان شما درِ خانهی فرزندان اینها به گدایی میافتند، میبینم که حتّی نان هم به دست شما نمیدهند، الآن با من دشمنی میکنید و فحاشی میکنید ولی من بچهی تو را هم میبینم که فردا دچار گدایی میشود.
دیدهاید گاهی پسری نعوذبالله نمک نشناس است، پدر خانواده هم هرچه برای او خیرخواهی میکند این پسر نمیبیند. بچه هرچقدر خطا کند، پدر پدر است، مادر مادر است. مادر مانند بچه نیست، اگر جسارت هم بشنود تحمّل میکند.
برای اینکه بخواهند امّت را تخریب معرفتی کنند، راه نداشت، برای اینکه آن چیزی که در قلهی اعتبار بود، قلهی اعتبار وحی و دین و خاتم انبیاء و کلام الله بود. این جماعت اهل شعر بودند، وقتی قرآن کریم نازل شد حیرتزده شدند و فهمیدند این کلامی است که از جای دیگری آمده است.
اگر در ماجرای سقیفه مغول با ما حمله کرده بود و مثلاً مسلمانها را کشته بود، اینقدر خطر نداشت. چون عدهای از مردم بصورت پنهانی دینداری میکردند تا این هجمهی نظامی کم بشود که برگردند.
وقتی صدام ملعون بود در کربلا و نجف خیلی از مظاهر دینی را محدود کرده بود، ما در کتابخانهی خودمان کتاب داریم که در آن میگوید: «در دورهی صدام اجازه نمیدادند راجع به فاطمه و شهادت و فدک حرف بزنیم، برای همین من در این کتاب یا پایاننامه نتوانستم به این موضوع بپردازم».
مردم میگفتند تا زمانی که این طاغوت هست بصورت زیرزمینی کارهایمان را میکنیم تا برود، اما اگر صدام میآمد و باور میشد که این شخص امیرالمومنین است، دیگر سیرهی او شیوهی اسلام تلقّی میشد، کمااینکه شد.
تقریباً هنوز یک سال از عمر مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نگذشته بود، زنهای مخالفان سیاسی سقیفه را بردند و به نام دین هتک حرمت کردند.
وقتی به نام دین وحشیگری رخ بدهد، دینگریزی طبیعی است.
صدام چه محبوبیتی دارد؟ اگر شما دین را به صدام ببندید، طرف مقابل طبعاً دینزده میشود. انصافاً نعوذبالله اگر نتیجهی قهری قرآن کریم فقط مثل صدام باشد که من خودم به آن قرآن کافر هستم، منتها این واضح است که از این قرآن کریم بصورت طبیعی صدام بیرون نمیآید.
واضح است که دینگریزی شد، واضح است که نفاقپروری شد.
دورهی غیبت، دورهی رواداری است
امروز یکی از کارهای خیلی جدی ما این است که باید ببینیم خدای نکرده سلایق خودمان را به نام دین بر سر کسی نزنیم. یکی از خطراتی که امروز هست این است که میگوییم هر کسی مانند من فکر نمیکند لابد به جایی وصل است! لابد میخواهد با دین بجنگد!
در صورتی که با دین مخالف نیست، با تو مخالف است.
ما امام زمان ارواحنا فداه نیستیم که اگر حرف زدیم، هر کسی مخالفت کند قطعاً غلط است. ما نهایتاً به احتمال زیاد درست میگوییم. ما که امام زمان ارواحنا فداه نیستیم که حق محض باشیم و جایگاه حق محض برای خودمان قائل باشیم. ما وقتی حجّت داریم به آن چیزی که حجّت داریم عمل میکنیم. اما اجازه بدهیم شاید…
روزگار غیبت روزگار رواداری است، روزگاری است که باید مشترکات را محکم بگیریم. دشمن ما آن کسی است که دشمن اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است، دشمن کاشانی دشمن شما نیست. این برای دورهی جاهلیت است که اگر دو نفر یقهی یکدیگر را میگرفتند، اول میپرسیدند کدامیک برای قبیلهی ماست؟ به دیگری حمله میکردند.
ما ملاک داریم، مدام به ما میگویند هر روز زیارت عاشورا بخوان، «إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ»، نه دشمن را توسعه بدهید، نه دوست را تضییق کنید. نه دوست را از حد خودش توسعه بدهید، نه دشمن را بیهوده تضییق کنید. به ما ملاک دادهاند. ملاک که کاشانی نیست!
این موضوع در بین هیئتیها هم زیاد است، مثلاً ما میخواهیم مناسبتی را مجلس بگیریم، که آن مناسبت سلیقهای است. ولی وقتی ببینیم کسی به آن مناسبت مشکل دارد، میگوییم که آن شخص با دین مشکل دارد و فاسق است!
دورهی غیبت دورهی رواداری است، دورهی احتیاط است. امام خمینی رضوان الله تعالی علیه میفرمودند: اگر یک دل بشکند، جبران کردن آن کالمحال است!
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه فتوایی دارند که میفرمایند اگر همسر شما، شما را اذیت کرد و عذرخواهی کرد، واجب است قبول کنید، نباید معطل کنید.
دورهی غیبت دورهای نیست که مدام با هم دعوا کنیم، معلوم است دعوا بر سر چیست. ما آنقدر که نسبت به یکدیگر مشغول هستیم، اصلاً معمولاً فرصت نداریم…
هر خانهی ما یک هستهی ولایت است، اگر خیلی دیندار هستیم باید خانوادهی شادابِ پُرمهرِ مهربانِ پُرعطوفت داشته باشیم، باید یک کانون ولایت داشته باشیم که از آن فرزند ولایتمدار نضج بگیرد؛ یا اگر نمیتوانیم زندگی کنیم «أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحًا جَمِیلًا»،[۷] بدون دعوا و فحش فاصله بگیرند.
اینکه بجای اینکه برویم… اولین دشمن سقیفه نه روم شرقی بود و نه ایران، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بودند.
چه کسی چنین بلایی بر سر شما آورده است که اولویت شماره یک حکومت بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که به نام خلافت رسول الله است، دشمن شماره یک او دختر پیامبر است؟
ما باید ببینیم که عملاً چقدر از صبح تا شب از این کارها میکنیم، این جناح و آن جناح، الحمدلله هر دو جناح حساب خودشان را پس دادهاند، ما باید بدانیم که تا زمانی که با هم، تا زمانی که در این خانه قرار نباشد با هم کار کنند، نه از این جناح کاری برمیآید و نه از آن جناح.
تا زمانی که کشور هشتاد و چند میلیون نفری… هشتاد و چند میلیون آدم همه با هم معتبر حساب نشوند کار پیش نمیرود، خدای متعال هم میخواهد به ما تجربه بدهد و بفرماید میبینید که کار با افتراق پیش نمیرود.
روضه و توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
این طرف و آن طرف خبر رسید که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اقداماتی میکنند، حکومت یک خطای بزرگ و کار احمقانهای کرد، یا بخاطر کینهی شدیدی که داشت این کار را کرد، که رفت و فدک را غصب کرد.
میدانید که فدک نماد پیروزی اسلام است، یهودِ شکستناپذیر… همین کسانی که اهل سقیفه بودند رفتند و پرچم اسلام را به زمین زدند و فرار کردند و اسلام را مفتضح کردند.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بیمار بودند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند، کَرّارِ غیر فرّار است، فرار نمیکند…
طرف در جنگ صفین آمد و از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سؤال کرد، گفت: میروم و خبر را میدهم، شما را در کجا ببینم؟ حضرت فرمودند: ما اینجا هستیم. یعنی هجمهی جمعیت من را تکان نمیدهد، این من هستم که اینها را تکان میدهم. پرچم اسلام به دست امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود و حضرت هم پرچم را تکان میدادند، نه اینکه پرچم را به زمین بزنند.
برای همین وقتی دست مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را شکستند و پرچم افتاد، وقتی کس دیگری خواست برود و پرچم را بردارد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: پرچم را به دست چپ علی بدهید. بعد فرمودند: تو پرچمدار من در دنیا و آخرت هستی.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بجای اینکه فرار کنند پرچم را تکان میدادند، یعنی ما اینجا هستیم. حضرت که از کسی نمیترسیدند.
در جنگ خیبر همهی مسلمین تا صبح فکر میکردند وقتی که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بیمار است چه کسی قرار است برود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند هم او از خدا و رسول راضی است و هم خدا و رسول از او راضی هستند؟ مدّعیان هم فرار کرده بودند، وقتی صبح شد، اگر کس دیگری بود لازم نبود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم معجزه کنند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: علی را بیاورید. سلمان و ابوذر، یا سلمان و مقداد، زیر بغل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را گرفتند و آوردند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بیمار بودند و چشمدرد داشتند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دست به دهان مبارک خود زدند و به چشمان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کشیدند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه رفتند…
یهودیها به هر گزینهای فکر میکردند…
چون هنوز منجنیق به شبهجزیره نیامده بود، یهودیها میگفتند که قلعهی ما خراب نشدنی است، اگر در قلعه را ببندیم کسی نمیتواند قلعه را بزند، داخل قلعه هم به اندازهی یک سال ذخیرهی غذا داشتند، گزینهی کَندَنِ در هم به فکر کسی نمیرسید.
یهودیها کسی به نام «مَرهَب» داشتند که وقتی آمد مدّعیان اسلام فرار کردند.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه رفتند و خواستند یک علامتی به یهودیان خیبر بدهند که آن کسی که در کتب خودتان هست که از طرف پیغمبر آخرالزمان میآید و شما را شکست میدهد آمده است، وگرنه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم آنجا اعجاز نمیکردند، درواقع امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میخواستند آنها را هدایت کنند.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مرهب را با یک ضربه زدند و در را کَندند.
وقتی خیبر فرو ریخت، یهودیان دیگر بدون جنگ با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مصالحه کردند و رفتند.
وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فدک را به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دادند، یک جهت آن «آتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ»[۸] بود، یک جهت آن نماد آن پیروزی درخشان بود.
بلاتشبیه بلاتشبیه بلاتشبیه بلاتشبیه بلاتشبیه مثلاً چرا به شهید سلیمانی بعد از سوریه نشان فتح میدهند؟ میگویند چون تو کاری کردی که از عهدهی کسی برنمیآمد. هیچ کسی به اندازهی کفشِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم نیست.
وقتی فدک را به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دادند، یادمان آن پیروزی بر یهود بود که یک علی بن ابیطالب [صلوات الله علیه] یک تنه فتح کرد.
این موضوع آنقدر مهم است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند و کَرّار است (یعنی صف میدَرَد)، غیر فرار است، برنمیگردد مگر با فتح و ظفر.
این موضوع آنقدر مهم است که وقتی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه خواستند اعلام کنند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شهید شده است فرمودند: «لَقَدْ فَارَقَکُمْ أَمْسِ رَجُلٌ مَا سَبَقَهُ اَلْأَوَّلُونَ وَ لاَ یُدْرِکُهُ اَلْآخِرُونَ»[۹] دیشب کسی را از دست دادید که احدی از پیشینیان به گرد پای او نرسیده بود، تا قیامت هم دیگر کسی مانند او نخواهد آمد.
بلافاصله امام حسن مجتبی صلوات الله علیه فرمودند: پیامبر او را به هیچ جنگی نفرستاد الا اینکه با فتح و ظفر برگشت.
«فدک» یادمان پهلوانی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود.
شاید کینه باعث شد که اینها حماقت کنند و فدک را غصب کنند که هزار و چهارصد سال است نمیدانند باید چه جوابی به ما بدهند.
به «ابن سنان» میگویند اوضاع خیلی بد شده است و دیگر کسی اموال مردم را محترم نمیداند و کسی حقوق را رعایت نمیکند. ابن سنان میگوید: چه میگویی؟ دنیا از آن روزی خراب شد که آن کسی که حکومت را در اختیار داشت یک تکه زمین را از علی [صلوات الله علیه] گرفت!
وقتی اسم فدک میآمد، یاد این موضوع میافتادند که سران حکومت فرار کردند و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با فتح و ظفر برگشتند.
وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در حال برگشتن از خیبر بودند مسلمین از این موضوع خوشحال بودند که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برگشتند و در قلعه را کَندند و پیروز شدند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در حال گریه کردن بودند. پرسیدند: یا رسول الله! چرا گریه میکنید؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: علی [علیه السلام] از صبح گرسنه است.
مسلماً این خانواده که فدک را هم برای خودشان نمیخواستند، «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا»،[۱۰] دل این حضرات برای امّت میسوخت… فدک نماد همه چیز بود…
غاصبین فدک را غصب کردند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رفتند و خطبه خواندند.
سیّد مرتضی اعلی الله مقامه الشّریف و بعضی از علمای شیعه یک متنی آوردهاند، میگویند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چگونه رفت، میگویند: «فی لُمَّهٍ مِنْ حَفَدَتِها».
«لُمَّهٍ» یعنی گروه از سه تا دوازده نفر.
میگوید حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که رفتند «فی لُمَّهٍ مِنْ حَفَدَتِها» با چند نفر از فرزندان کوچک خود رفتند.
«حَفَدَ» یعنی نوه، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که آنجا نوه نداشتند، به نظر ما میخواهد بگوید بچهها خیلی کوچک بودند.
روزی وقتی میخواستند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به جای مهمّی مانند مباهله ببرند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم جلو بودند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه پشت سر بودند…
اما در ماجرای فدک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه باید به جهاتی در خانه مینشستند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم نبودند.
آن کسانی هم که باید دور حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را میگرفتند، با ظاهر قد و بالایی نداشتند، «فی لُمَّهٍ مِنْ حَفَدَتِها» یعنی با امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و امام حسین صلوات الله علیه و حضرت زینب کبری سلام الله علیها رفتند، وقتی وارد مسجد شدند پرده کشید، اول شروع کرد به گریه کردن…
بخدا دل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برای آنها میسوخت…
اینها هم شروع کردند به گریه کردن…
بعد شروع کرد به مباحثه کردن، احتجاج کردن، کم آورد، قباله را نوشت و داد.
خانهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها داخل مسجد است، اگر شما «کوچه» شنیدهاید، شاید منظور حیاطِ مسجد بوده است، کوچه بیرون نبود، همهی اتفاقات داخل مسجد رخ داده است، آنجا آنها حرف زدند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در حال آمدن از آنجا بودند، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه جلو، امام حسین صلوات الله علیه پشت سر، زینبین علیهما السلام… «فی لُمَّهٍ مِنْ حَفَدَتِها»… شش هفت ساله و سه چهار ساله…
لاتهای بیحیا اگر ببینند کسی بچه به دنبال دارد، میگویند چون بچه به دنبال داری چیزی نمیگویم، یعنی حتّی به مردی که با بچه است چیزی نمیگویند…
آن ملعون آمد و مقابل ایستاد و گفت: این چه چیزی است که در دست داری؟ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: قبالهای است که ابوبکر نوشته است و فدک را پس داده است…
آن ملعون گفت: قباله را بده.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها امتناع کردند.
از امام زمان ارواحنا فداه معذرت میخواهم…
روزی حضرت زینب کبری سلام الله علیها روضهی این چیزی که من از آن عذرخواهی کردم را فرمودند، آن روزی که میخواستند با یزید ملعون صحبت کنند فرمودند: «لَئِنْ جَرَّتْ عَلَیَّ اَلدَّوَاهِی مُخَاطَبَتَکَ»،[۱۱] روزگار کار را به جایی رسانده است که من باید با تو حرف بزنم و تو صدای مرا بشنوی…
بنده هم از این موضوع از امام زمان ارواحنا فداه عذرخواهی کردم که عرض کردم گفتگو کردند…
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان قال و مقال عالمی (علی جان!) میخرم از برای تو
ملعون جلو آمد و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عقب عقب رفتند، بچهها هم ایستاده بودند و تماشا میکردند…
ملعون جلوتر آمد و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عقبتر رفتند…
اگر این بیحرمتی در اینجا نبود که روزی حرامی نزدیک نمیآمد که دست حضرت زینب کبری سلام الله علیها را ببندد…
آن ملعون جلو آمد و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عقب عقب رفتند، تا دیگر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از پشت سر به دیوار رسیدند و دیگر جایی نبود…
من در اینجا نمیتوانم حرف بزنم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم روضهای خواندهاند، آن را عرض میکنم…
وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در حال از دنیا رفتن بودند برای شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گریه نکردهاند، برای این صحنه گریه کردند، وقتی در حال گریه کردن بودند و دست حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در دست امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گذاشتند، برای این لحظه روضه خواندند و فرمودند: «یَا أَبَا اَلْحَسَنِ هَذِهِ وَدِیعَهُ اَللَّهِ وَ وَدِیعَهُ رَسُولِهِ»،[۱۲] این امانت خداست، از او محافظت کن…
وای بحال آن کسی که فاطمهی من را خشمگین کند، چه برسد که بخواهد جسارت کند…
بعد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شروع کردند به گریه کردن، به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نگاه کردند و فرمودند: «کَأَنِّی بِفَاطِمَهَ»،[۱۳] فاطمه جان! میبینم… آن لحظهای که دست بالا میرود و گوشوارهی تو…
[۱]– سوره مبارکه غافر، آیه ۴۴٫
[۲]– سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۳]– الصّحیفه السّجّادیّه، ص ۹۸٫
[۴] کشف الغمه فی معرفه الأئمه ، جلد ۲ ، صفحه ۳۱۸ (وَ قَدْ أَوْرَدَ اَلطَّبْرِسِیُّ رَحِمَهُ اَللَّهِ قِصَّهَ دِعْبِلِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَى زِیَادَاتٍ عَمَّا ذَکَرْنَاهُ فَذَکَرْتُهَا عَنْ أَبِی اَلصَّلْتِ اَلْهَرَوِیِّ قَالَ: دَخَلَ دِعْبِلُ بْنُ عَلِیٍّ اَلْخُزَاعِیُّ عَلَى اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِمَرْوَ فَقَالَ لَهُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ إِنِّی قَدْ قُلْتُ فِیکُمْ قَصِیدَهً وَ آلَیْتُ عَلَى نَفْسِی أَلاَ أُنْشِدَهَا أَحَداً قَبْلَکَ فَقَالَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ هَاتِهَا یَا دِعْبِلُ فَأَنْشَدَ تَجَاوَبْنَ بِالْأَرْنَانِ وَ اَلزَّفَرَاتِ نَوَائِحُ عُجْمُ اَللَّفْظِ وَ اَلنَّطَقَاتِ یُخْبِرْنَ بِالْأَنْفَاسِ عَنْ سِرِّ أَنْفُسٍ أُسَارَى هَوًى مَاضٍ وَ آخَرُ آتٍ فَأَسْعَدْنَ أَوْ أَسْعَفْنَ حَتَّى تَقَوَّضَتْ صُفُوفُ اَلدُّجَى بِالْفَجْرِ مُنْهَزِمَاتٌ عَلَى اَلْعَرَصَاتِ اَلْخَالِیَاتِ مِنَ الْمَهَا سَلاَمُ شَجٍ صُبَّ عَلَى اَلْعَرَصَاتِ فَعَهْدِی بِهَا خُضْرَ اَلْمَعَاهِدِ مَأْلَفاً مِنَ اَلْعَطِرَاتِ اَلْبِیضِ وَ اَلْخَفَرَاتِ لَیَالِیَ یُعْدِینَ اَلْوِصَالَ عَلَى اَلْقِلَى وَ یُعْدِی تَدَانِینَا عَلَى اَلْغَرَبَاتِ وَ إِذْ هُنَّ یَلْحَظْنَ اَلْعُیُونَ سَوَافِرَا وَ یَسْتُرْنَ بِالْأَیْدِی عَلَى اَلْوَجَنَاتِ وَ إِذْ کُلَّ یَوْمٍ لِی بِلَحْظِی نَشْوَهٌ یَبِیتُ بِهَا قَلْبِی عَلَى نَشَوَاتٍ فَکَمْ حَسَرَاتٍ هَاجَهَا بِمُحَسِّرٍ وُقُوفِیَ یَوْمَ اَلْجَمْعِ مِنْ عَرَفَاتٍ أَ لَمْ تَرَ لِلْأَیَّامِ مَا جَرَّ جَوْرُهَا عَلَى اَلنَّاسِ مِنْ نَقْصٍ وَ طُولِ شَتَاتٍ وَ مِنْ دُوَلِ اَلْمُسْتَهْزِءِینَ وَ مَنْ غَدَا بِهِمْ طَالِباً لِلنُّورِ فِی اَلظُّلُمَاتِ فَکَیْفَ وَ مِنْ أَنَّى بِطَالِبِ زُلْفَهٍ إِلَى اَللَّهِ بَعْدَ اَلصَّوْمِ وَ اَلصَّلَوَاتِ سِوَى حُبِّ أَبْنَاءِ اَلنَّبِیِّ وَ رَهْطِهِ وَ بُغْضِ بَنِی اَلزَّرْقَاءِ وَ اَلْعَبَلاَتِ وَ هِنْدٍ وَ مَا أَدَّتْ سُمَیَّهُ وَ اِبْنُهَا أُولُو اَلْکُفْرِ فِی اَلْإِسْلاَمِ وَ اَلْفَجَرَاتِ هُمْ نَقَضُوا عَهْدَ اَلْکِتَابِ وَ فَرْضَهُ وَ مُحْکَمَهُ بِالزُّورِ وَ اَلشُّبُهَاتِ وَ لَمْ تَکُ إِلاَّ مِحْنَهً کَشَفَتْهُمُ بِدَعْوَى ضَلاَلٍ مِنْ هَنٍ وَ هَنَاتٍ تُرَاثٌ بِلاَ قُرْبَى وَ مُلْکٌ بِلاَ هُدًى وَ حُکْمٌ بِلاَ شُورَى بِغَیْرِ هُدَاتٍ رَزَایَا أَرَتْنَا خُضْرَهَ اَلْأُفْقِ حُمْرَهً وَ رَدَّتْ أُجَاجاً طَعْمَ کُلِّ فُرَاتٍ وَ مَا سَهَّلَتْ تِلْکَ اَلْمَذَاهِبُ فِیهِمْ عَلَى اَلنَّاسِ إِلاَّ بَیْعَهَ اَلْفَلَتَاتِ وَ مَا قِیلَ أَصْحَابُ اَلسَّقِیفَهِ جَهْرَهً بِدَعْوَى تُرَاثٍ فِی اَلضَّلاَلِ بَنَاتٍ وَ لَوْ قَلَّدُوا اَلْمُوصَى إِلَیْهِ أُمُورَهَا لَزُمَّتْ بِمَأْمُونٍ عَلَى اَلْعَثَرَاتِ أَخِی خَاتَمِ اَلرُّسْلِ اَلْمُصَفَّى مِنَ اَلْقَذَى وَ مُفْتَرَسِ اَلْأَبْطَالِ فِی اَلْغَمَرَاتِ فَإِنْ جَحَدُوا کَانَ اَلْغَدِیرُ شَهِیدَهُ وَ بَدْرٌ وَ أُحْدٌ شَامِخُ اَلْهَضَبَاتِ وَ آیٌ مِنَ اَلْقُرْآنِ تُتْلَى بِفَضْلِهِ وَ إِیثَارِهِ بِالْقُوتِ فِی اَللَّزَبَاتِ وَ عِزُّ خِلاَلٍ أَدْرَکَتْهُ بِسَبْقِهَا مَنَاقِبُ کَانَتْ فِیهِ مُؤْتَنِفَاتٌ مَنَاقِبُ لَمْ تُدْرَکْ بِخَیْرٍ [بِکَیْدٍ] وَ لَمْ تُنَلْ بِشَیْءٍ سِوَى حَدِّ اَلْقَنَا اَلذَّرَبَاتِ نَجِیٌّ لِجِبْرِیلَ اَلْأَمِینِ وَ أَنْتُمُ عُکُوفٌ عَلَى اَلْعُزَّى مَعاً وَ مَنَاتِ بَکَیْتُ لِرَسْمِ اَلدَّارِ مِنْ عَرَفَاتٍ وَ أَجْرَیْتُ دَمْعَ اَلْعَیْنِ بِالْعَبَرَاتِ وَ بَانَ عُرَا صَبْرِی وَ هَاجَتْ صَابَتِی رُسُومُ دِیَارِ قَدْ عَفَتْ وَعَرَاتٍ مَدَارِسُ آیَاتٍ خَلَتْ مِنْ تِلاَوَهٍ وَ مَنْزِلُ وَحْیٍ مُقْفِرُ اَلْعَرَصَاتِ لِآلِ رَسُولِ اَللَّهِ بِالْخَیْفِ مِنْ مِنًى وَ بِالْبَیْتِ وَ اَلتَّعْرِیفِ وَ اَلْجَمَرَاتِ دِیَارٌ لِعَبْدِ اَللَّهِ بِالْخَیْفِ مِنْ مِنًى وَ لِلسَّیِّدِ اَلدَّاعِی إِلَى اَلصَّلَوَاتِ دِیَارُ عَلِیٍّ وَ اَلْحُسَیْنِ وَ جَعْفَرٍ وَ حَمْزَهَ وَ اَلسَّجَّادِ ذِی اَلثَّفِنَاتِ دِیَارٌ لِعَبْدِ اَللَّهِ وَ اَلْفَضْلِ صِنْوِهِ نَجِیِّ رَسُولِ اَللَّهِ فِی اَلْخَلَوَاتِ وَ سِبْطَیْ رَسُولَ اَللَّهِ وَ اِبْنَیْ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِ عِلْمِ اَللَّهِ وَ اَلْحَسَنَاتِ مَنَازِلُ وَحْیِ اَللَّهِ یَنْزِلُ بَیْنَهَا عَلَى أَحْمَدَ اَلْمَذْکُورِ فِی اَلسُّوَرَاتِ مَنَازِلُ قَوْمٍ یُهْتَدَى بِهُدَاهُمُ وَ تُؤْمِنُ مِنْهُمْ زَلَّهَ اَلْعَثَرَاتِ مَنَازُلَ کَانَتْ لِلصَّلاَهِ وَ لِلتُّقَى وَ لِلصَّوْمِ وَ اَلتَّطْهِیرِ وَ اَلْحَسَنَاتِ مَنَازِلُ لاَ تَیْمٌ یَحُلُّ بِرَبْعِهَا وَ لاَ اِبْنُ صَهَّاکٍ فَاتِکِ اَلْحُرُمَاتِ دِیَارٌ عَفَاهَا جَوْرُ کُلِّ مُنَابِذٍ وَ لَمْ تَعْفُ لِلْأَیَّامِ وَ اَلسَّنَوَاتِ قِفَا نَسْأَلُ اَلدَّارَ اَلَّتِی خَفَّ أَهْلُهَا مَتَى عَهْدُهَا بِالصَّوْمِ وَ اَلصَّلَوَاتِ وَ أَیْنَ اَلْأُولَى شَطَّتْ بِهِمْ غُرْبَهُ اَلنَّوَى أَفَانِینُ فِی اَلْأَطْرَافِ مُفْتَرِقَاتٍ هُمُ أَهْلُ مِیرَاثِ اَلنَّبِیِّ إِذَا اِعْتَرَوْا وَ هُمْ خَیْرٌ سَادَاتٍ وَ خَیْرُ حُمَاهٍ إِذَا لَمْ نُنَاجِ اَللَّهَ فِی صَلَوَاتِنَا بِأَسْمَائِهِمْ لَمْ یَقْبَلِ اَلصَّلَوَاتِ مَطَاعِیمُ فِی اَلْأَقْطَارِ فِی کُلِّ مَشْهَدٍ لَقَدْ شُرِّفُوا بِالْفَضْلِ وَ اَلْبَرَکَاتِ وَ مَا اَلنَّاسُ إِلاَّ غَاصِبٌ وَ مُکَذِّبٌ وَ مُضْطَغِنٌ ذُو إِحْنَهٍ وَ تِرَاتٍ إِذَا ذَکَرُوا قَتْلَى بِبَدْرٍ وَ خَیْبَرٍ وَ یَوْمِ حُنَیْنٍ أَسْبَلُوا اَلْعَبَرَاتِ فَکَیْفَ یُحِبُّونَ اَلنَّبِیَّ وَ رَهْطَهُ وَ هُمْ تَرَکُوا أَحْشَاءَنَا وَغِرَاتٍ لَقَدْ لاَیَنُوهُ فِی اَلْمَقَالِ وَ أَضْمَرُوا قُلُوباً عَلَى اَلْأَحْقَادِ مُنْطَوِیَاتٍ فَإِنْ لَمْ تَکُنْ إِلاَّ بِقُرْبَى مُحَمَّدِ فَهَاشِمُ أَوْلَى مِنْ هَنٍ وَ هَنَاتٍ سَقَى اَللَّهُ قَبْراً بِالْمَدِینَهِ غَیْثَهُ فَقَدْ حَلَّ فِیهِ اَلْأَمْنُ بِالْبَرَکَاتِ نَبِیُّ اَلْهُدَى صَلَّى عَلَیْهِ مَلِیکُهُ وَ بَلَّغَ عَنَّا رُوحَهُ اَلتُّحَفَاتِ وَ صَلَّى عَلَیْهِ اَللَّهُ مَا ذَرَّ شَارِقٌ وَ لاَحَتْ نُجُومُ اَللَّیْلِ مُسْتَدِرَاتٌ أَ فَاطِمُ لَوْ خِلْتِ اَلْحُسَیْنَ مُجَدَّلاً وَ قَدْ مَاتَ عَطْشَاناً بِشَطِّ فُرَاتٍ إِذاً لَلَطَمْتِ اَلْخَدَّ فَاطِمُ عِنْدَهُ وَ أَجْرَیْتِ دَمْعَ اَلْعَیْنِ فِی اَلْوَجَنَاتِ أَ فَاطِمُ قُومِی یَا اِبْنَهَ اَلْخَیْرِ فَانْدُبِی نُجُومُ سَمَاوَاتٍ بِأَرْضِ فَلاَهٍ قُبُورٌ بِکُوفَانَ وَ أُخْرَى بِطَیْبَهَ وَ أُخْرَى بِفَخٍّ نَالَهَا صَلَوَاتِ وَ أُخْرَى بِأَرْضِ اَلْجَوْزَجَانِ مَحَلُّهَا وَ قَبْرٌ بِبَاخَمْرَى لَدَى اَلْغُرُبَاتِ وَ قَبْرٌ بِبَغْدَادٍ لِنَفْسٍ زَکِیَّهٍ تَضَمَّنَهَا اَلرَّحْمَنُ فِی اَلْغُرُفَاتِ وَ قَبْرٌ بِطُوسٍ یَا لَهَا مِنْ مُصِیبَهٍ أَلَحَّتْ عَلَى اَلْأَحْشَاءِ بِالزَّفَرَاتِ إِلَى اَلْحَشْرِ حَتَّى یَبْعَثَ اَللَّهُ قَائِماً یُفَرِّجُ عَنَّا اَلْغَمَّ وَ اَلْکُرُبَاتِ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى أَرْشَدَ اَللَّهُ أَمْرَهُ وَ صَلَّى عَلَیْهِ أَفْضَلَ اَلصَّلَوَاتِ فَأَمَّا اَلْمُمِضَّاتُ اَلَّتِی لَسْتُ بَالِغاً مَبَالِغَهَا مِنِّی بِکُنْهِ صِفَاتِ قُبُورٌ بِبَطْنِ اَلنَّهَرِ مِنْ جَنْبِ کَرْبَلاَءَ مُعَرَّسُهُمْ مِنْهَا بِشَطِّ فُرَاتِ تَوَفَّوْا عِطَاشاً بِالْفُرَاتِ فَلَیْتَنِی تُوُفِّیتُ فِیهِمْ قَبْلَ حِینَ وَفَاتِی إِلَى اَللَّهِ أَشْکُو لَوْعَهً عِنْدَ ذِکْرِهِمْ سَقَتْنِی بِکَأْسِ اَلذُّلِّ وَ اَلْقَصَعَاتِ أَخَافُ بِأَنْ أَزْدَادَهُمْ فَتَشُوقَنِی مَصَارُعُهِمْ بِالْجَزْعِ وَ اَلنَّخَلاَتِ تَقَسَّمَهُمْ رَیْبُ اَلْمَنُونِ فَمَا تَرَى لَهُمْ عَقْرَهً مَغْشِیَّهَ اَلْحَجَرَاتِ خَلاَ أَنَّ مِنْهُمْ بِالْمَدِینَهِ عُصْبَهُ مَدِینِینَ أَنْضَاءً مِنَ اَللَّزَبَاتِ قَلِیلَهُ زُوَّارً سِوَى أَنَّ زُوَّراً مِنَ اَلضَّبْعِ وَ اَلْعِقْبَانِ وَ اَلرَّخَمَاتِ لَهُمْ کُلَّ یَوْمٍ تُرْبَهٌ بِمَضَاجِعٍ ثَوَتْ فِی نَوَاحِی اَلْأَرْضِ مُفْتَرِقَاتٍ تَنَکَّبَ لَأْوَاءُ اَلسِّنِینَ جَوَارُهُمْ وَ لاَ تَصْطَلِیهِمْ جَمْرَهَ اَلْجَمَرَاتِ وَ قَدْ کَانَ مِنْهُمْ بِالْحِجَازِ وَ أَرْضِهَا مَغَاوِیرُ نَحَّارُونَ فِی اَلْأَزَمَاتِ حِمًى لَمْ تَزُرْهُ اَلْمُذْبِنَاتُ وَ أَوْجُهٌ تُضِیءُ لَدَى اَلْأَسْتَارِ وَ اَلظُّلُمَاتِ إِذَا وَرَدُوا خَیْلاً بِسُمْرٍ مِنَ اَلْقَنَا مَسَاعِیرَ حَرْبٍ أَقْحَمُوا اَلْغَمَرَاتِ فَإِنْ فَخَرُوا یَوْماً أَتَوْا بِمُحَمَّدٍ وَ جِبْرِیلَ وَ اَلْفُرْقَانِ وَ اَلسُّوَرَاتِ وَ عَدُّوا عَلِیّاً ذَا اَلْمَنَاقِبِ وَ اَلْعُلَى وَ فَاطِمَهَ اَلزَّهْرَاءِ خَیْرَ بَنَاتِ وَ حَمْزَهَ وَ اَلْعَبَّاسَ ذَا اَلْهَدْی وَ اَلتُّقَى وَ جَعْفَرَهَا اَلطَّیَّارَ فِی اَلْحُجُبَاتِ أُولَئِکَ لاَ مَنْتُوجُ هِنْدٍ وَ حِزْبُهَا سُمَیَّهَ مِنْ نُوْکَى وَ مِنْ قَذَرَاتِ سَتُسْأَلُ تَیْمٌ عَنْهُمُ وَ عَدِیُّهَا وَ بَیْعَتُهُمْ مِنْ أَفْجَرِ اَلْفَجَرَاتِ هُمُ مَنَعُوا اَلْآبَاءَ عَنْ أَخْذِ حَقِّهِمْ وَ هُمْ تَرَکُوا اَلْأَبْنَاءَ رَهْنَ شَتَاتِ وَ هُمْ عَدَلُوهَا عَنْ وَصِیِّ مُحَمَّدٍ فَبَیْعَتُهُمْ جَاءَتْ عَلَى اَلْغَدَرَاتِ وَلِیُّهُمُ صِنْوُ اَلنَّبِیِّ مُحَمَّدٍ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلْفَرَّاجُ لْلَغَمَرَاتِ مَلاَمِکُ فِی آلِ اَلنَّبِیِّ فَإِنَّهُمْ أَحِبَّایَ مَا دَامُوا وَ أَهْلُ ثِقَاتِی تَحَیَّزْتُهُم رُشْداً لِنَفْسِی وَ إِنَّهُمْ عَلَى کُلِّ حَالٍ خِیرَهُ اَلْخَیَرَاتِ نَبَذْتُ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ صَادِقاً وَ سَلَّمْتُ نَفْسِی طَائِعاً لِوُلاَتِی فَیَا رَبِّ زِدْنِی فِی هَوَایَ بَصِیرَهً وَ زِدْ حُبَّهُمْ یَا رَبِّ فِی حَسَنَاتِی سَأَبْکِیهم مَا حَجَّ لِلَّهِ رَاکِبٌ وَ مَا نَاحَ قُمْرِیٌّ عَلَى اَلشَّجَرَاتِ وَ إِنِّی لَمَوْلاَهُمْ وَ قَالَ عَدُوُّهُمْ وَ إِنِّی لَمَحْزُونٌ بِطُولِ حَیَاتِی بِنَفْسِی أَنْتُمْ مِنْ کُهُولٍ وَ فِتْیَهٍ لِفَکِّ عَنَاهٍ أَوْ لِحَمْلِ دِیَاتِ وَ لِلْخَیْلِ لَمَّا قَیَّدَ اَلْمَوْتُ خَطْوَهَا فَأَطْلَقْتُهُمْ مِنْهُنَّ بِالذَّرَبَاتِ أُحِبُّ قَصِیَّ اَلرَّحْمِ مِنْ أَجَلِ حُبِّکُمْ وَ أَهْجُرُ فِیکُمْ زَوْجَتِی وَ بَنَاتِی وَ أَکْتُمُ حُبَّیْکُم مَخَافَهَ کَاشِحٍ عَنِیدٍ لِأَهْلِ اَلْحَقِّ غَیْرِ مُوَاتٍ فَیَا عَیْنُ بَکِّیهِمْ وَ جُودِی بِعَبْرَهٍ فَقَدْ آنَ لِلتِّسْکَابِ وَ اَلْهَمَلاَتِ لَقَدْ خِفْتُ فِی اَلدُّنْیَا وَ أَیَّامِ سَعْیِهَا وَ إِنِّی لَأَرْجُو اَلْأَمْنَ عِنْدَ وَفَاتِی أَ لَمْ تَرَ أَنِّی مُذْ ثَلاَثُونَ حِجَّهً أَرُوحُ وَ أَغْدُوا دَائِمَ اَلْحَسَرَاتِ أَرَى فَیْئَهُمْ فِی غَیْرِهِمْ مُتَقَسِّماً وَ أَیْدِیَهِمُ مِنْ فَیْئِهِمْ صَفِرَاتِ وَ کَیْفَ أُدَاوِی مِنْ جَوًى بِیَ وَ اَلْجَوَى أُمَیَّهُ أَهْلُ اَلْکُفْرِ وَ اَللَّعَنَاتِ وَ آلُ زِیَادٍ فِی اَلْحَرِیرِ مَصُونَهٌ وَ آلُ رَسُولِ اَللَّهِ مُنْهَتَکَاتٌ سَأَبْکِیهِمُ مَا ذَرَّ فِی اَلْأُفْقِ شَارِقاً وَ نَادَى مُنَادِی اَلْخَیْرِ بِالصَّلَوَاتِ وَ مَا طَلَعَتْ شَمْسٌ وَ حَانَ غُرُوبُهَا وَ بِاللَّیْلِ أَبْکِیهِمْ وَ بِالْغَدَوَاتِ دِیَارُ رَسُولِ اَللَّهِ أَصْبَحْنَ بَلْقَعاً وَ آلُ زِیَادٍ تَسْکُنُ اَلْحُجُرَاتِ وَ آلُ رَسُولِ اَللَّهِ تَدْمَى نُحُورُهُمْ وَ آلُ زِیَادٍ رَبَّهُ اَلْحَجَلاَتِ وَ آلُ رَسُولِ اَللَّهِ تُسْبَى حَرِیمُهُمْ وَ آلُ زِیَادٍ آمَنُوا اَلسَّرَبَاتِ وَ آلُ زِیَادٍ فِی اَلْقُصُورِ مَصُونَهٌ وَ آلُ رَسُولِ اَللَّهِ فِی اَلْفَلَوَاتِ إِذَا وَتَرُوا مَدُّوا إِلَى وَاتِرِیهِم أَکُفّاً عَنِ اَلْأَوْتَارِ مُنْقَبِضَاتِ فَلَوْ لاَ اَلَّذِی أَرْجُوهُ فِی اَلْیَوْمِ أَوْ غَدٍ تَقَطَّعُ نَفْسِی إِثْرَهُمْ حَسَرَاتِ خُرُوجُ إِمَامٍ لاَ مَحَالَهَ خَارِجٌ یَقُومُ عَلَى اِسْمِ اَللَّهِ وَ اَلْبَرَکَاتِ یُمَیِّزُ فِینَا کُلَّ حَقٍّ وَ بَاطِلٍ وَ یَجْزِی عَلَى اَلنَّعْمَاءِ وَ اَلنَّقِمَاتِ فَیَا نَفْسُ طِیبِی ثُمَّ یَا نَفْسُ فَأَبْشِرِی فَغَیْرُ بَعِیدٍ کُلُّ مَا هُوَ آتٍ وَ لاَ تَجْزَعِی مِنْ مُدَّهِ اَلْجَوْرِ إِنَّنِی أَرَى قُوَّتِی قَدْ آذَنَتْ بِثَبَاتِ فَإِنْ قَرَّبَ اَلرَّحْمَنُ مِنْ تِلْکَ مُدَّتِی وَ أَخَّرَ مِنْ عُمُرِی وَ وَقْتِ وَفَاتِی شَفَیْتُ وَ لَمْ أَتْرُکْ لِنَفْسِی غُصَّهً وَ رَوَّیْتُ مِنْهُمْ مُنْصُلِی وَ قَنَاتِی فَإِنِّی مِنَ اَلرَّحْمَنِ أَرْجُو بِحُبِّهِمْ حَیَاهً لَدَى اَلْفِرْدَوْسِ غَیْرَ تَبَاتِ عَسَى اَللَّهُ أَنْ یَرْتَاحَ لِلْخَلْقِ إِنَّهُ إِلَى کُلِّ قَوْمٍ دَائِمُ اَللَّحَظَاتِ فَإِنْ قُلْتُ عُرْفاً أَنْکَرُوهُ بِمُنْکَرٍ وَ غَطُّوا عَلَى اَلتَّحْقِیقِ بِالشُّبُهَاتِ تَقَاصَرَ نَفْسِی دَائِماً عَنْ جِدَالِهِمْ کَفَانِی مَا أَلْقَى مِنَ اَلْعَبَرَاتِ أُحَاوِلُ نَقْلَ اَلصُّمِّ عَنْ مُسْتَقَرِّهَا وَ أَسْمَاءِ أَحْجَارٍ مِنَ اَلصَّلَدَاتِ فَحَسْبِیَ مِنْهُمْ أَنْ أَبُوءَ بِغُصَّهٍ تَرَدَّدَ فِی صَدْرِی وَ فِی لَهَوَاتِی فَمِنْ عَارِفٍ لَمْ یَنْتَفِعُ وَ مُعَانِدٍ تَمِیلُ بِهِ اَلْأَهْوَاءُ لِلشَّهَوَاتِ کَأَنَّکَ بِالْأَضْلاَعِ قَدْ ضَاقَ ذَرْعُهَا لِمَا حَمَلَتْ مِنْ شِدَّهِ اَلزَّفَرَاتِ فَقَالَ دِعْبِلٌ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ لِمَنْ هَذَا اَلْقَبْرُ بِطُوسَ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَبْرِی وَ لاَ تَنْقَضِی اَلْأَیَّامُ وَ اَلسِّنُونَ حَتَّى تَصِیرَ طُوسُ مُخْتَلَفَ شِیعَتِی فَمَنْ زَارَنِی فِی غُرْبَتِی کَانَ مَعِی فِی دَرَجَتِی یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مَغْفُوراً لَهُ وَ نَهَضَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ قَالَ لاَ تَبْرَحْ وَ أَنْفَذَ إِلَیْهِ صُرَّهً فِیهَا مِائَهُ دِینَارٍ فَرَدَّهَا وَ قَالَ مَا لِهَذَا جِئْتُ وَ طَلَبَ شَیْئاً مِنْ ثِیَابِهِ فَأَعْطَاهُ جُبَّهً مِنْ خَزٍّ وَ اَلصُّرَّهَ وَ قَالَ لِلْخَادِمِ قُلْ لَهُ خُذْهَا فَإِنَّکَ سَتَحْتَاجُ إِلَیْهَا وَ لاَ تُعَاوِدْنِی فَأَخَذَهَا وَ سَارَ مِنْ مَرْوَ فِی قَافِلَهٍ فَوَقَعَ عَلَیْهِمُ اَللُّصُوصُ وَ أَخَذُوهُمْ وَ جَعَلُوا یَقْسِمُونَ مَا أَخَذُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَتَمَثَّلُ رَجُلٌ مِنْهُمْ بِقَوْلِهِ أَرَى فَیْئَهُمْ فِی غَیْرِهِمْ مُتَقَسِّماً اَلْبَیْتِ فَقَالَ دِعْبِلٌ لِمَنْ هَذَا اَلْبَیْتِ فَقَالَ لِرَجُلٍ مِنْ خُزَاعَهَ یُقَالُ لَهُ دِعْبِلٌ فَقَالَ فَأَنَا دِعْبِلٌ قَائِلُ هَذِهِ اَلْقَصِیدَهِ فَحَلُّوا کِتَافَهُ وَ کِتَافَ جَمِیعِ مَنْ فِی اَلْقَافِلَهِ وَ رَدُّوا إِلَیْهِمْ جَمِیعَ مَا أُخِذَ مِنْهُمْ وَ سَارَ دِعْبِلٌ حَتَّى وَصَلَ إِلَى قُمْ فَأَنْشَدَهُمْ اَلْقَصِیدَهَ فَوَصَلُوهُ بِمَالٍ کَثِیرٍ وَ سَأَلُوهُ أَنْ یَبِیعَ اَلْجُبَّهَ مِنْهُمْ بِأَلْفِ دِینَارٍ فَأَبَى وَ سَارَ عَنْ قُمْ فَلَحِقَهُ قَوْمٌ مِنْ أَحْدَاثِهِمْ وَ أَخَذُوا اَلْجُبَّهَ مِنْهُ فَرَجَعَ وَ سَأَلَهُمْ رَدَّهَا فَقَالُوا لاَ سَبِیلَ إِلَى ذَلِکَ فَخُذْ ثَمَنَهَا أَلْفَ دِینَارٍ فَقَالَ عَلَى أَنْ تَدْفَعُوا إِلَیَّ شَیْئاً مِنْهَا فَأَعْطَوْهُ بَعْضَهَا وَ أَلْفَ دِینَارٍ وَ عَادَ إِلَى وَطَنِهِ فَوَجَدَ اَللُّصُوصَ قَدْ أَخَذُوا جَمِیعَ مَا فِی مَنْزِلِهِ فَبَاعَ اَلْمِائَهَ دِینَارٍ اَلَّتِی وَصَلَهُ بِهَا اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِنَ اَلشِّیعَهِ کُلَّ دِینَارٍ بِمِائَهِ دِرْهَمٍ وَ تَذَکَّرَ قَوْلَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّکَ سَتَحْتَاجُ إِلَیْهَا .)
[۵] سوره مبارکه فتح، آیه ۲۵ (هُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْیَ مَعْکُوفًا أَنْ یَبْلُغَ مَحِلَّهُ ۚ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُؤْمِنَاتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَئُوهُمْ فَتُصِیبَکُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّهٌ بِغَیْرِ عِلْمٍ ۖ لِیُدْخِلَ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا)
[۶] سوره مبارکه یوسف، آیه ۳۹ (یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ)
[۷] سوره مبارکه احزاب، آیه ۲۸ (یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحًا جَمِیلًا)
[۸] سوره مبارکه اسراء، آیه ۲۶ (وَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا)
[۹] خصائص الأئمه علیهم السلام ، جلد ۱ ، صفحه ۷۹ (وَ لَمَّا قُبِضَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ خَطَبَ اَلنَّاسَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ – لَقَدْ فَارَقَکُمْ أَمْسِ رَجُلٌ مَا سَبَقَهُ اَلْأَوَّلُونَ وَ لاَ یُدْرِکُهُ اَلْآخِرُونَ فِی حِلْمٍ وَ لاَ عِلْمٍ وَ مَا تَرَکَ مِنْ صَفْرَاءَ وَ لاَ بَیْضَاءَ وَ لاَ دِینَاراً وَ لاَ دِرْهَماً وَ لاَ عَبْداً وَ لاَ أَمَهً إِلاَّ سَبْعَمِائَهِ دِرْهَمٍ فَضَلَتْ مِنْ عَطَائِهِ أَرَادَ أَنْ یَبْتَاعَ بِهَا خَادِماً لِأَهْلِهِ وَ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یُعْطِیهِ اَلرَّایَهَ فَلاَ یَرْجِعُ حَتَّى یَفْتَحَ اَللَّهُ عَلَیْهِ)
[۱۰] سوره مبارکه انسان، آیه ۸
[۱۱] لهوف، صفحه ۱۷۴ (مُنْتَحِیاً عَلَى ثَنَایَا أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ سَیِّدِ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ تَنْکُتُهَا بِمِخْصَرَتِکَ وَ کَیْفَ لاَ تَقُولُ ذَلِکَ وَ قَدْ نَکَأْتَ اَلْقَرْحَهَ وَ اِسْتَأْصَلْتَ اَلشَّافَهَ بِإِرَاقَتِکَ دِمَاءَ ذُرِّیَّهِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ نُجُومِ اَلْأَرْضِ مِنْ آلِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ وَ تَهْتِفُ بِأَشْیَاخِکَ زَعَمْتَ أَنَّکَ تُنَادِیهِمْ فَلَتَرِدَنَّ وَشِیکاً مَوْرِدَهُمْ وَ لَتَوَدَّنَّ أَنَّکَ شَلَلْتَ وَ بَکِمْتَ وَ لَمْ تَکُنْ قُلْتَ مَا قُلْتَ وَ فَعَلْتَ مَا فَعَلْتَ اَللَّهُمَّ خُذْ لَنَا بِحَقِّنَا وَ اِنْتَقِمْ مِنْ ظَالِمِنَا وَ أَحْلِلْ غَضَبَکَ بِمَنْ سَفَکَ دِمَاءَنَا وَ قَتَلَ حُمَاتَنَا فَوَ اَللَّهِ مَا فَرَیْتَ إِلاَّ جِلْدَکَ وَ لاَ حَزَزْتَ إِلاَّ لَحْمَکَ وَ لَتَرِدَنَّ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِمَا تَحَمَّلْتَ مِنْ سَفْکِ دِمَاءِ ذُرِّیَّتِهِ وَ اِنْتَهَکْتَ مِنْ حُرْمَتِهِ فِی عِتْرَتِهِ وَ لُحْمَتِهِ حَیْثُ یَجْمَعُ اَللَّهُ شَمْلَهُمْ وَ یَلُمُّ شَعَثَهُمْ وَ یَأْخُذُ بِحَقِّهِمْ « وَ لاٰ تَحْسَبَنَّ اَلَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ أَمْوٰاتاً بَلْ أَحْیٰاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ » وَ حَسْبُکَ بِاللَّهِ حَاکِماً وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ خَصِیماً وَ بِجَبْرَئِیلَ ظَهِیراً وَ سَیَعْلَمُ مَنْ سَوَّلَ لَکَ وَ مَکَّنَکَ مِنْ رِقَابِ اَلْمُسْلِمِینَ « بِئْسَ لِلظّٰالِمِینَ بَدَلاً » وَ أَیُّکُمْ« شَرٌّ مَکٰاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً » وَ لَئِنْ جَرَّتْ عَلَیَّ اَلدَّوَاهِی مُخَاطَبَتَکَ إِنِّی لَأَسْتَصْغِرُ قَدْرَکَ وَ أَسْتَعْظِمُ تَقْرِیعَکَ وَ أَسْتَکْثِرُ تَوْبِیخَکَ لَکِنَّ اَلْعُیُونَ عبْرَى وَ اَلصُّدُورَ حَرَّى أَلاَ فَالْعَجَبُ کُلُّ اَلْعَجَبِ لِقَتْلِ حِزْبِ اَللَّهِ اَلنُّجَبَاءِ بِحِزْبِ اَلشَّیْطَانِ اَلطُّلَقَاءِ فَهَذِهِ اَلْأَیْدِی تَنْطِفُ مِنْ دِمَائِنَا وَ اَلْأَفْوَاهُ تَتَحَلَّبُ مِنْ لُحُومِنَا – وَ تِلْکَ اَلْجُثَثُ اَلطَّوَاهِرُ اَلزَّوَاکِی تَنْتَابُهَا اَلْعَوَاسِلُ وَ تُعَفِّرُهَا أُمَّهَاتُ اَلْفَرَاعِلِ وَ لَئِنِ اِتَّخَذْتَنَا مَغْنَماً لَتَجِدَنَّا وَشِیکاً مَغْرَماً حِینَ لاَ تَجِدُ إِلاَّ مَا قَدَّمَتْ یَدَاکَ « وَ مٰا رَبُّکَ بِظَلاّٰمٍ لِلْعَبِیدِ » فَإِلَى اَللَّهِ اَلْمُشْتَکَى وَ عَلَیْهِ اَلْمُعَوَّلُ فَکِدْ کَیْدَکَ وَ اِسْعَ سَعْیَکَ وَ نَاصِبْ جُهْدَکَ فَوَ اَللَّهِ لاَ تَمْحُو ذِکْرَنَا وَ لاَ تُمِیتُ وَحْیَنَا وَ لاَ تُدْرِکُ أَمَدَنَا وَ لاَ تَرْحَضُ عَنْکَ عَارَهَا وَ هَلْ رَأْیُکَ إِلاَّ فَنَدٌ وَ أَیَّامُکَ إِلاَّ عَدَدٌ وَ جَمْعُکَ إِلاَّ بَدَدٌ یَوْمَ یُنَادِی اَلْمُنَادِی« أَلاٰ لَعْنَهُ اَللّٰهِ عَلَى اَلظّٰالِمِینَ » فَ« اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ» – اَلَّذِی خَتَمَ لِأَوَّلِنَا بِالسَّعَادَهِ وَ اَلْمَغْفِرَهِ وَ لِآخِرِنَا بِالشَّهَادَهِ وَ اَلرَّحْمَهِ وَ نَسْأَلُ اَللَّهَ أَنْ یُکْمِلَ لَهُمُ اَلثَّوَابَ وَ یُوجِبَ لَهُمُ اَلْمَزِیدَ وَ یُحْسِنَ عَلَیْنَا اَلْخِلاَفَهَ إِنَّهُ رَحِیمٌ وَدُودٌ وَ« حَسْبُنَا اَللّٰهُ وَ نِعْمَ اَلْوَکِیلُ».)
[۱۲] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۲۲ ، صفحه ۴۸۴ (وَ بِالْإِسْنَادِ اَلْمُتَقَدِّمِ عَنْ عِیسَى اَلضَّرِیرِ عَنِ اَلْکَاظِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی فَمَا کَانَ بَعْدَ خُرُوجِ اَلْمَلاَئِکَهِ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ فَقَالَ ثُمَّ دَعَا عَلِیّاً وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ وَ قَالَ لِمَنْ فِی بَیْتِهِ اُخْرُجُوا عَنِّی وَ قَالَ لِأُمِّ سَلَمَهَ کُونِی عَلَى اَلْبَابِ فَلاَ یَقْرَبْهُ أَحَدٌ فَفَلَعَتْ ثُمَّ قَالَ یَا عَلِیُّ اُدْنُ مِنِّی فَدَنَا مِنْهُ فَأَخَذَ بِیَدِ فَاطِمَهَ فَوَضَعَهَا عَلَى صَدْرِهِ طَوِیلاً وَ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ بِیَدِهِ اَلْأُخْرَى فَلَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْکَلاَمَ غَلَبَتْهُ عَبْرَتُهُ فَلَمْ یَقْدِرْ عَلَى اَلْکَلاَمِ فَبَکَتْ فَاطِمَهُ بُکَاءً شَدِیداً وَ عَلِیٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ لِبُکَاءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَتْ فَاطِمَهُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَدْ قَطَعْتَ قَلْبِی وَ أَحْرَقْتَ کَبِدِی لِبُکَائِکَ یَا سَیِّدَ اَلنَّبِیِّینَ مِنَ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ وَ یَا أَمِینَ رَبِّهِ وَ رَسُولَهُ وَ یَا حَبِیبَهُ وَ نَبِیَّهُ مَنْ لِوُلْدِی بَعْدَکَ وَ لِذُلٍّ یَنْزِلُ بِی بَعْدَکَ مَنْ لِعَلِیٍّ أَخِیکَ وَ نَاصِرِ اَلدِّینِ مَنْ لِوَحْیِ اَللَّهِ وَ أَمْرِهِ ثُمَّ بَکَتْ وَ أَکَبَّتْ عَلَى وَجْهِهِ فَقَبَّلَتْهُ وَ أَکَبَّ عَلَیْهِ عَلِیٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ فَرَفَعَ رَأْسَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلَیْهِمْ وَ یَدُهَا فِی یَدِهِ فَوَضَعَهَا فِی یَدِ عَلِیٍّ وَ قَالَ لَهُ یَا أَبَا اَلْحَسَنِ هَذِهِ وَدِیعَهُ اَللَّهِ وَ وَدِیعَهُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ عِنْدَکَ فَاحْفَظِ اَللَّهَ وَ اِحْفَظْنِی فِیهَا وَ إِنَّکَ لِفَاعِلُهُ یَا عَلِیُّ هَذِهِ وَ اَللَّهِ سَیِّدَهُ نِسَاءِ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ مِنَ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ هَذِهِ وَ اَللَّهِ مَرْیَمُ اَلْکُبْرَى أَمَا وَ اَللَّهِ مَا بَلَغَتْ نَفْسِی هَذَا اَلْمَوْضِعَ حَتَّى سَأَلْتُ اَللَّهَ لَهَا وَ لَکُمْ فَأَعْطَانِی مَا سَأَلْتُهُ یَا عَلِیُّ اُنْفُذْ لِمَا أَمَرَتْکَ بِهِ فَاطِمَهُ فَقَدْ أَمَرْتُهَا بِأَشْیَاءَ أَمَرَ بِهَا جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ اِعْلَمْ یَا عَلِیُّ أَنِّی رَاضٍ عَمَّنْ رَضِیَتْ عَنْهُ اِبْنَتِی فَاطِمَهُ وَ کَذَلِکَ رَبِّی وَ مَلاَئِکَتُهُ یَا عَلِیُّ وَیْلٌ لِمَنْ ظَلَمَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنِ اِبْتَزَّهَا حَقَّهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ هَتَکَ حُرْمَتَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ أَحْرَقَ بَابَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ آذَى خَلِیلَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ شَاقَّهَا وَ بَارَزَهَا اَللَّهُمَّ إِنِّی مِنْهُمْ بَرِیءٌ وَ هُمْ مِنِّی بُرَآءُ ثُمَّ سَمَّاهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ ضَمَّ فَاطِمَهَ إِلَیْهِ وَ عَلِیّاً وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ وَ قَالَ اَللَّهُمَّ إِنِّی لَهُمْ وَ لِمَنْ شَایَعَهُمْ سِلْمٌ وَ زَعِیمٌ بِأَنَّهُمْ یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّهَ وَ عَدُوٌّ وَ حَرْبٌ لِمَنْ عَادَاهُمْ وَ ظَلَمَهُمْ وَ تَقَدَّمَهُمْ أَوْ تَأَخَّرَ عَنْهُمْ وَ عَنْ شِیعَتِهِمْ زَعِیمٌ بِأَنَّهُمْ یَدْخُلُونَ اَلنَّارَ ثُمَّ وَ اَللَّهِ یَا فَاطِمَهُ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى ثُمَّ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى ثُمَّ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى قَالَ عِیسَى فَسَأَلْتُ مُوسَى عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ قُلْتُ إِنَّ اَلنَّاسَ قَدْ أَکْثَرُوا فِی أَنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَمَرَ أَبَا بَکْرٍ أَنْ یُصَلِّیَ بِالنَّاسِ ثُمَّ عُمَرَ فَأَطْرَقَ عَنِّی طَوِیلاً ثُمَّ قَالَ لَیْسَ کَمَا ذَکَرُوا وَ لَکِنَّکَ یَا عِیسَى کَثِیرُ اَلْبَحْثِ عَنِ اَلْأُمُورِ وَ لاَ تَرْضَى عَنْهَا إِلاَّ بِکَشْفِهَا فَقُلْتُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی إِنَّمَا أَسْأَلُ عَمَّا أَنْتَفِعُ بِهِ فِی دِینِی وَ أَتَفَقَّهُ مَخَافَهَ أَنْ أَضَلَّ وَ أَنَا لاَ أَدْرِی وَ لَکِنْ مَتَى أَجِدُ مِثْلَکَ یَکْشِفُهَا لِی فَقَالَ إِنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمَّا ثَقُلَ فِی مَرَضِهِ دَعَا عَلِیّاً فَوَضَعَ رَأْسَهُ فِی حَجْرِهِ وَ أُغْمِیَ عَلَیْهِ وَ حَضَرَتِ اَلصَّلاَهُ فَأُؤْذِنَ بِهَا فَخَرَجَتْ عَائِشَهُ فَقَالَتْ یَا عُمَرُ اُخْرُجْ فَصَلِّ بِالنَّاسِ فَقَالَ أَبُوکِ أَوْلَى بِهَا فَقَالَتْ صَدَقْتَ وَ لَکِنَّهُ رَجُلٌ لَیِّنٌ وَ أَکْرَهُ أَنْ یُوَاثِبَهُ اَلْقَوْمُ فَصَلِّ أَنْتَ فَقَالَ لَهَا عُمَرُ بَلْ یُصَلِّی هُوَ وَ أَنَا أَکْفِیهِ إِنْ وَثَبَ وَاثِبٌ أَوْ تَحَرَّکَ مُتَحَرِّکٌ مَعَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُغْمًى عَلَیْهِ لاَ أَرَاهُ یُفِیقُ مِنْهَا وَ اَلرَّجُلُ مَشْغُولٌ بِهِ لاَ یَقْدِرُ أَنْ یُفَارِقَهُ یُرِیدُ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَبَادِرْهُ بِالصَّلاَهِ قَبْلَ أَنْ یُفِیقَ فَإِنَّهُ إِنْ أَفَاقَ خِفْتُ أَنْ یَأْمُرَ عَلِیّاً بِالصَّلاَهِ فَقَدْ سَمِعْتُ مُنَاجَاتِهِ مُنْذُ اَللَّیْلَهِ وَ فِی آخِرِ کَلاَمِهِ اَلصَّلاَهَ اَلصَّلاَهَ قَالَ فَخَرَجَ أَبُو بَکْرٍ لِیُصَلِّیَ بِالنَّاسِ فَأَنْکَرَ اَلْقَوْمُ ذَلِکَ ثُمَّ ظَنُّوا أَنَّهُ بِأَمْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَلَمْ یُکَبِّرْ حَتَّى أَفَاقَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قَالَ اُدْعُوا لِیَ اَلْعَبَّاسَ فَدُعِیَ فَحَمَلَهُ هُوَ وَ عَلِیٌّ فَأَخْرَجَاهُ حَتَّى صَلَّى بِالنَّاسِ وَ إِنَّهُ لَقَاعِدٌ ثُمَّ حُمِلَ فَوُضِعَ عَلَى مِنْبَرِهِ فَلَمْ یَجْلِسْ بَعْدَ ذَلِکَ عَلَى اَلْمِنْبَرِ وَ اِجْتَمَعَ لَهُ جَمِیعُ أَهْلِ اَلْمَدِینَهِ مِنَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ حَتَّى بَرَزَتِ اَلْعَوَاتِقُ مِنْ خُدُورِهِنَّ فَبَیْنَ بَاکٍ وَ صَائِحٍ وَ صَارِخٍ وَ مُسْتَرْجِعٍ وَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَخْطُبُ سَاعَهً وَ یَسْکُتُ سَاعَهً وَ کَانَ مِمَّا ذَکَرَ فِی خُطْبَتِهِ أَنْ قَالَ یَا مَعْشَرَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ مَنْ حَضَرَنِی فِی یَوْمِی هَذَا وَ فِی سَاعَتِی هَذِهِ مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ فَلْیُبَلِّغْ شَاهِدُکُمُ اَلْغَائِبَ أَلاَ قَدْ خَلَّفْتُ فِیکُمْ کِتَابَ اَللَّهِ فِیهِ اَلنُّورُ وَ اَلْهُدَى وَ اَلْبَیَانُ مَا فَرَّطَ اَللَّهُ فِیهِ مِنْ شَیْءٍ حُجَّهُ اَللَّهِ لِی عَلَیْکُمْ وَ خَلَّفْتُ فِیکُمُ اَلْعَلَمَ اَلْأَکْبَرَ عَلَمَ اَلدِّینِ وَ نُورَ اَلْهُدَى وَصِیِّی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ أَلاَ هُوَ حَبْلُ اَللَّهِ فَاعْتَصِمُوا بِهِ جَمِیعاً وَ لاٰ تَفَرَّقُوا عَنْهُ وَ اُذْکُرُوا نِعْمَتَ اَللّٰهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدٰاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوٰاناً أَیُّهَا اَلنَّاسُ هَذَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ کَنْزُ اَللَّهِ اَلْیَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْیَوْمِ مَنْ أَحَبَّهُ وَ تَوَلاَّهُ اَلْیَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْیَوْمِ فَقَدْ أَوْفىٰ بِمٰا عٰاهَدَ عَلَیْهُ اَللّٰهَ وَ أَدَّى مَا وَجَبَ عَلَیْهِ وَ مَنْ عَادَاهُ اَلْیَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْیَوْمِ جَاءَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ أَعْمَى وَ أَصَمَّ لاَ حُجَّهَ لَهُ عِنْدَ اَللَّهِ أَیُّهَا اَلنَّاسُ لاَ تَأْتُونِی غَداً بِالدُّنْیَا تَزِفُّونَهَا زَفّاً وَ یَأْتِی أَهْلُ بَیْتِی شُعْثاً غُبْراً مَقْهُورِینَ مَظْلُومِینَ تَسِیلُ دِمَاؤُهُمْ أَمَامَکُمْ وَ بِیعَاتِ اَلضَّلاَلَهِ وَ اَلشُّورَى لِلْجَهَالَهِ أَلاَ وَ إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ لَهُ أَصْحَابٌ وَ آیَاتٌ قَدْ سَمَّاهُمُ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ وَ عَرَّفْتُکُمْ وَ بَلَّغَتْکُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ وَ لٰکِنِّی أَرٰاکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ لاَ تَرْجِعُنَّ بَعْدِی کُفَّاراً مُرْتَدِّینَ مُتَأَوِّلِینَ لِلْکِتَابِ عَلَى غَیْرِ مَعْرِفَهٍ وَ تَبْتَدِعُونَ اَلسُّنَّهَ بِالْهَوَى لِأَنَّ کُلَّ سُنَّهٍ وَ حَدَثٍ وَ کَلاَمٍ خَالَفَ اَلْقُرْآنَ فَهُوَ رَدٌّ وَ بَاطِلٌ اَلْقُرْآنُ إِمَامٌ هُدًى وَ لَهُ قَائِدٌ یَهْدِی إِلَیْهِ وَ یَدْعُو إِلَیْهِ بِالْحِکْمَهِ وَ اَلْمَوْعِظَهِ اَلْحَسَنَهِ وَلِیُّ اَلْأَمْرِ بَعْدِی وَلِیُّهُ وَ وَارِثُ عِلْمِی وَ حِکْمَتِی وَ سِرِّی وَ عَلاَنِیَتِی وَ مَا وَرِثَهُ اَلنَّبِیُّونَ مِنْ قَبْلِی وَ أَنَا وَارِثٌ وَ مُوَرِّثٌ فَلاَ تَکْذِبَنَّکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَیُّهَا اَلنَّاسُ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی فَإِنَّهُمْ أَرْکَانُ اَلدِّینِ وَ مَصَابِیحُ اَلظُّلَمِ وَ مَعْدِنُ اَلْعِلْمِ عَلِیٌّ أَخِی وَ وَارِثِی وَ وَزِیرِی وَ أَمِینِی وَ اَلْقَائِمُ بِأَمْرِی وَ اَلْمُوفِی بِعَهْدِی عَلَى سُنَّتِی – أَوَّلُ اَلنَّاسِ بِی إِیمَاناً وَ آخِرُهُمْ عَهْداً عِنْدَ اَلْمَوْتِ وَ أَوْسَطُهُمْ لِی لِقَاءً یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فَلْیُبَلِّغْ شَاهِدُکُمْ غَائِبَکُمْ أَلاَ وَ مَنْ أَمَّ قَوْماً إِمَامَهً عَمْیَاءَ وَ فِی اَلْأُمَّهِ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَقَدْ کَفَرَ أَیُّهَا اَلنَّاسُ وَ مَنْ کَانَتْ لَهُ قِبَلِی تَبِعَهٌ فَهَا أَنَا وَ مَنْ کَانَتْ لَهُ عُدَّهٌ فَلْیَأْتِ فِیهَا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ فَإِنَّهُ ضَامِنٌ لِذَلِکَ کُلِّهِ حَتَّى لاَ یَبْقَى لِأَحَدٍ عَلَیَّ تِبَاعَهٌ .)
[۱۳] الأمالی (للطوسی) ، جلد ۱ ، صفحه ۱۸۸ (أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَیْهِ ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ ، قَالَ: حَدَّثَنَا اِبْنُ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ ، عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ ، عَنْ عِکْرِمَهَ ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْعَبَّاسِ ، قَالَ: لَمَّا حَضَرَتْ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) اَلْوَفَاهُ بَکَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْیَتَهُ، فَقِیلَ لَهُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ ، مَا یُبْکِیکَ فَقَالَ: أَبْکِی لِذُرِّیَّتِی ، وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی، کَأَنِّی بِفَاطِمَهَ اِبْنَتِی وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِی وَ هِیَ تُنَادِی ‘یَا أَبَتَاهْ، یَا أَبَتَاهْ’ فَلاَ یُعِینُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِی. فَسَمِعَتْ ذَلِکَ فَاطِمَهُ (عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ) فَبَکَتْ، فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) : لاَ تَبْکِیِنَّ. یَا بُنَیَّهِ. فَقَالَتْ: لَسْتُ أَبْکِی لِمَا یُصْنَعُ بِی مِنْ بَعْدِکَ وَ لَکِنْ أَبْکِی لِفِرَاقِکَ، یَا رَسُولَ اَللَّهِ . فَقَالَ لَهَا: أَبْشِرِی یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ بِسُرْعَهِ اَللَّحَاقِ بِی، فَإِنَّکَ أَوَّلُ مَنْ یَلْحَقُ بِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی .)
پاسخ دهید