زُهدِ حضرت حیرت‌انگیز است، این‌قدر از زهد حضرت گفته‌اند که من قصد ندارم بعضی از آن‌ها را دوباره تکرار کنم، فقط یک جمله عرض می‌کنم که امام صادق علیه السلام فرموده‌اند، وقتی در بین فضائل اهل‌بیت علیهم السلام امامِ معصوم فضیلتی از پدر خود بگوید، این فضلیت خیلی مهم است، حضرت فرمودند: حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هزار برده آزاد کردند… اگر برده می‌خریدند و بعد او را آزاد می‌کردند، زندگی او لنگ می‌شد، اهل‌بیت علیهم السلام برده را می‌خریدند و تعلیم می‌دادند، تربیت می‌کردند، معمولاً کمتر از یک سال نگه نمی‌داشتند بعد هم هزینه‌ای به او می‌دادند و او را آزاد می‌کردند تا یک کاسبی و کار کوچکی راه بیندازد تا دیگر نیازی نداشته باشد تا گدایی کند، لذا اینکه «هزار برده آزاد کردند» بدان معنا نیست که حضرت هزار برده از بازار برده‌فروشان خریدند و آزاد کردند، بلکه خریدند، تربیت و آزاد کردند و هزینه‌ای به او می‌دادند تا لنگ نماند.

 

 

امام صادق علیه السلام فرمودند: همه‌ی هزینه آزادسازی بردگان را از عرقِ جبین و کاری که با دستانِ خود انجام داده بودند، پرداخت می‌کردند.

 

این هنر نیست که فردی از پول بیت‌المال چیزی ببخشد، در این صورت ما هم می‌گوییم که ما هم می‌بخشیدیم، حضرت این هزینه را از زحمت و دسترنج شخصی خودپرداخت می‌کردند.

 

حضرت در آن ۲۵ سال که خانه‌نشین شدند، به علت کار کردن ثروتمند شده بودند ولی عمدتاً این ثروت را وقف خاص کرده بودند، وقتی به حضرت حکومت رسیدند نان و سرکه یا نان و قدری روغن یا کمی خرمای لهیده که از مدینه می‌آمد میل می‌کردند و حضرت تا می‌توانستند از بیت‌المال مصرف نمی‌کردند، بالاخره حاکم می‌تواند از بیت‌المال حقوقِ به کفاف (نه نجومی) دریافت کند، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هم راضی نبودند که کارگزاران ایشان در فقر زندگی کنند بلکه می‌فرمودند: باید حقوق آن‌ها باید خوب باشد و کم نباشد، ولی خودِ حضرت تا می‌توانستند (و مجبور نمی‌شدند) از حقِ خودشان هم استفاده نمی‌کردند لذا نوشته‌اند: طعام ایشان، سهمِ خرمای لهیده‌ای بود که از مدینه می‌آوردند، لباس ساده می‌پوشیدند ولی با مردم چگونه بودند؟ یعنی این زهد علامتِ «خسیس بودن» نبود…

 

این عبارات را امامِ معصوم بعنوانِ فضیلتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بیان فرموده‌اند، واقعاً اگر فرصت باشد و انسان قدری درنگ کند و ببیند که اعمالِ خودش چگونه است؟ اگر غذای ما اضافه بیاید و آن را به فقیر بدهیم کدام غذا را به فقیر می‌دهیم؟ اگر فرد خیلی کریم باشد، می‌گوید: «خانم! بجای ۴ پیمانه برنج، ۶ پیمانه بگذار و دو پرس آن‌ها به همسایه بده»، اما نمی‌گوید: «غذای خوب را درست کن و به فقیر بده و غذای که کیفیت آن پایین‌تر است را به من بده»، ما اصلاً همچین چیزی ندیده‌ایم…

 

امام معصوم می‌فرمایند: هنگامی که حضرت می‌خواستند مردم را اطعام کنند نان و گوشت می‌دادند، از آنها پذیرایی می‌کردند ولی خودشان با آنها غذا میل نمی‌کردند و به منزل تشریف می‌بردند؛ زمانی افرادی گفتند: ایشان به ما نان و گوشت می‌دهند، کاش می‌دانستیم خود ایشان چه چیزی میل می‌کنند! به سمت منزل ایشان حرکت کردند، درِ خانه‌ی حضرت هم باز بود، داخل شدند و دیدند حضرت در بیرونیِ منزل نشسته‌اند و خرمای لهیده‌ای که کمی هم از آن طراوت و تازگی آن رفته بود و خشک‌شده بود تناول می‌کنند، این افراد تعجب کردند که در آنجا به ما نان و گوشت داد، حالا خودِ ایشان…

 

به فرمایش بعضی از بزرگان، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه خود را با فقرای جامعه هم‌سطح نکرد بلکه فرمودند: شاید در آن دوردست‌ها فردی گرسنه وجود داشته باشد، چون احتمال می‌دهم پس طبق آن احتمال زندگی می‌کنم!

 

اصلاً دست و پای آدمی می‌لرزد! این عملکرد حضرت هم برای ما آدم‌های عادی و هم برای مسئولین خیلی وظیفه درست می‌کند، و حضرت ابداً قصد ندارند که این فضا به خشک‌مقدس بازی تبدیل شود.

 

روزی فردی نزد حضرت رفت و گفت: این شوهرِ من ما را به زحمت انداخته است و خیلی عشقِ شیعه‌ی شما بودن را دارد، حضرت تشریف بردند و مشاهده فرمودند که لباس این فرد خیلی ساده شده است و زندگی او بهم‌ خورده است، فرمودند: این چه‌کاری است؟ آن شخص گفت: آقا! من پیرو شما هستیم. حضرت فرمودند: بیخود! شما زن و بچه دارید.

 

این عبارت را ببینید: «إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی فَرَضَ عَلَی أَئِمَّهِ اَلْحَقِّ أَنْ یقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَهِ اَلنَّاسِ»[۱]، من چون حاکم هستم این‌گونه رفتار می‌کنم؛ یعنی اشتباه نشود که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در طولِ عمر شریفشان گوشت میل نکرده‌ند؛ نه آقا! وقتی حاکم شدند… قبلاً حضرت بسیار زاهد بودند ولی وقتی حاکم شدند زهد ایشان حیرت‌انگیز شد، حضرت فرمودند: من نمی‌خواهم وقتی مردم مرا می‌بینند فقر و نداری به آن‌ها فشار بیاورد.


[۱] – بحارالانوار، جلد ۶۳، صفحه ۳۲۰٫ (أَنَّهُ عَلَیهِ السَّلاَمُ لَمَّا دَخَلَ عَلَی اَلْعَلاَءِ بْنِ زِیادٍ بِالْبَصْرَهِ یعُودُهُ قَالَ لَهُ اَلْعَلاَءُ یا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَشْکو إِلَیک أَخِی حارث بْنَ زِیادٍ لَبِسَ اَلْعَبَاءَ وَ تَخَلَّی مِنَ اَلدُّنْیا فَقَالَ عَلَیهِ السَّلاَمُ عَلَی بِهِ فَلَمَّا جَاءَ قَالَ یا عُدَی نَفْسِهِ لَقَدِ اِسْتَهَامَ بِک اَلْخَبِیثُ أَ مَا رَحِمْتَ أَهْلَک وَ وُلْدَک أَ تَرَی اَللَّهَ أَحَلَّ اَلطَّیبَاتِ وَ هُوَ یکرَهُ أَنْ تَأْخُذَهَا أَنْتَ أَهْوَنُ عَلَی اَللَّهِ مِنْ ذَلِک قَالَ یا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ هَذَا أَنْتَ فِی خُشُونَهِ عَیشِک وَ جُشُوبَهِ مَأْکلِک قَالَ وَیحَک إِنِّی لَسْتُ کأَنْتَ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی فَرَضَ عَلَی أَئِمَّهِ اَلْحَقِّ أَنْ یقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَهِ اَلنَّاسِ کیلاَ یتَبَیغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُهُ اِنْتَهَی)