حضرت آیت الله صدیقی در مراسم عمامه گذاری طلاب حوزه علمیه امام خمینی (ره) مصادف با عید مبعث (۰۵ اردیبهشت ۱۳۹۶) توصیه های ارزشمندی فرمودند که مشروح آن تقدیم می گردد.
- دین ضامن هدیت بشر
- غدیر تضمین بقای اسلام
- علمای دین ادامهدهندهی راه پیامبر و امامان
- دعوت به خدا اوّلین رسالت پیغمبران
- تعلیم و تربیت دومین رسالت انبیاء (علیهم السّلام)
- انسان آیینهی الهی
- ارادهی سببساز پیغمبر
- علم و قدرت اختیاری بزرگان دین
- اثرات جاذبهی عرشی پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)
- تفاوت تربیت پیغمبر با تربیت علمای علم تربیت
- اثر معنوی سخن ملّا حسینقلی همدانی بر روی طلبهی طالب دنیا
- چند نمونه از وظایف انبیاء (علیهم السّلام)
- حیات دیگر در مسیر سیر حرکت انبیاء (علیهم السّلام)
- وظایف حوزههای علمیّه در ارتباط با مردم
- بعد مدیریّتی و مظهریّت ربوبی انسان نسبت به حق تعالی
- ظرفیت شگفتانگیز انسانی
- تشکیل حکومت و مبارزهی با طاغوت وظیفهی انبیاء
- وظایف علما در زمان غیبت امام زمان (علیه السّلام)
- رسالت حوزهها تربیت انسانهای پاک و منزّه
- بصیرت داشتن مردم در انتخاب افراد برای پستهای مدیریّتی
- عمامهی روحانی کفن او است
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خاتَمِ المُرسَلین طَبیبِنا حَبیبِنا شَفیعِ ذُنوبِنا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِین عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا الله صُحبَتَهُ وَ نُصرَتَهُ وَ اللَّعنُ عَلَى أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
دین ضامن هدیت بشر
بعثت نبی گرامی اسلام، رستاخیز توحید، درخشش نور فطرت، تهاجم مقتدرانهی نور بر ظلمت، روز آغاز نجات بشریّت بر شما علما، بزرگان، آقایان، خانمها مبارک باشد. نظر به اینکه روز مبعث، روز طلوع خورشید هدایت است و این نور و این خورشید تا دامنهی قیامت زوال و غروب ندارد؛ وجود نازنین پیغمبر (صلوات الله علیه) کتابی را آوردند دینی که آوردند، ضامن هدایت بشر تا ابد است. خدا بعد از این دین، دینی مقدّر نفرموده است.
غدیر تضمین بقای اسلام
از این جهت تا خود پیغمبر در جبههی هدایت، پرچم را مستقیماً به دست گرفت بودند، همهی عالم از نور هدایت آن عزیز بهرهمند بودند. ولی خدا او را مأمور کرد تا مشعلها، ستارهها، فلشها و امامان و رهبران را برای بعد از خود به جهان بشریّت معرّفی نماید. از این رو خدای متعال غدیر را صحنهی حماسهی پیروزی دائم قرار داد و فرمود: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی»[۲] غدیر تضمین بقای اسلام بود. خدای متعال در آیهی دیگر این ضمانت را با بیان دیگری مطرح فرمود: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ» امروز که پرچمدار بعد از پیغمبر مشخّص شد و خدای متعال اتمام حجّت کرد که این پرچم هیچگاه روی زمین نمیماند، جبههی توحید همیشه علمدار دارد، پرچمدار دارد؛ با مشخّص شدن این علم و آن علمدار زمینهای برای بازگشت کفر وجود ندارد. امروز بیگانگان، کافران به بنبست رسیدند و خدا آب پاکی بر روی دست آنها ریخت. این دین میماند.
علمای دین ادامهدهندهی راه پیامبر و امامان
امامان (علیهم السّلام) ما بعد از پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) عهدهدار وظایفی بودند که این وظایف به عهدهی پیامبر ما بود. چند رسالت از رسالتهای پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) که بعد ائمّه (علیهم السّلام) این رسالتها را به عهده داشتند و امروز علمای دین، فقهای ما، قرآن پژوهان ما، دین فهمهای ما در سنگری نشستند که پیغمبر و امامان در آن سنگر استقرار داشتند سلاحی را از پیغمبر و ائمّه به ارث بردند که پیغمبران ما و امامان ما با آن سلاح به جنگ تاریکیها، بیعدالتیها، جهالتها و کجی و انحرافات میپرداختند و در عرصهها فتوحات داشتند تا آیهی فتح مطلق آمد؛ «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ * وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ أَفْواجاً».[۳]
دعوت به خدا اوّلین رسالت پیغمبران
اوّلین رسالتی که پیغمبرها داشتند دعوت به خدا بود، آشنا کردن بندگان خدا با خالق آنها، با ربّ آنها، با خدای آنها. فرمود: «أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصیرَهٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی»[۴] حبیب من، پیامبر من، بگو اعلان بکن رسالت خود را. من آمدم شما فقرا را، شما ضعفا را، شما دور افتادگان را با نور مطلق، با خدای هستی، با قدرت مطلق، با کمال مطلق، با جمال مطلق آمدم ارتباط بدهم، من آمدم شما را دعوت به الله بکنم شما با خدا آشنا بشوید و بعد از آشنایی آمدم که با خدا آشتی بکنید، با خدا باشید، همراه حق تعالی زندگی بکنید، با خدا نفس بکشید، با خدا قیام بکنید؛ «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى»[۵] آمدم که به پا خیزید امّا تکیه به خدا بکنید، نهضت و قیام شما پایان ندارد شما همواره شیر میدانهای نبرد علیه همهی موانع راه هستید. اوّلین رسالت این است که پیغمبرها نمیگذارند مردم احساس بیخدایی بکنند. آدمی که خدا دارد همه کس دارد، همه چیز دارد. «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا»[۶] بیایید بتها را از زندگی کنار بگذارید؛ بت شهوت، بت ثروت، بت قدرت. این بتهای مدّعیان دروغین، این قدرتهای بزرگ اینها را بشکنید؛ الله بگویید و غیر الله را برای خود معبود نسازید. این رسالت ریشهای و اساسی انبیاء است و تمام مسائلی که در ذیل این کلمهی طیّبهی لا اله الّا الله بیان شده است، همه ثمرات توحید هستند. اگر بشر زنجیر پرستش غیر خدا را از پر و بال خود باز بکند، او همیشه آزاد است، لذا اوّلین رسالت این است که بیایید خدا را بشناسید بیایید با خدا آشنا بشوید آشتی بکنید و دوست بشوید.
تعلیم و تربیت دومین رسالت انبیاء (علیهم السّلام)
رسالت دوم تعلیم و تربیت است. انسان در هنگام ولادت هیچ بلد نیست، هیچ شکل و شمایلی هم ندارد. در بدو تولّد انسان یک جسمی دارد که این جسم انسان نیست، جسم مرکب انسان است، ابزار انسان است. تا دم مرگ با ما است، موقع مردن ما هستیم و عالم دیگر. این لباسی که به تن ما است، با این لباس حرف میزنیم مثل گوشی تلفن ما است، با این چشم حرف میزنی مثل دوربین است، مثل عینک است، این دست و پا ابزار است آن که میرود پا نیست. آن یک چیز دیگری است که ما نمیبینیم. آن چیزی که میبیند چشم نیست. آن بیننده کسی دیگر است. آن که در هنگام بچّگی و طفولیّت در وجود ما است، یک صفحهی خالی است، هیچ شکلی ندارد. خدا فقط یک جسمی داده است که این ابزار است، این خود انسان نیست. انسان اگر انبیاء نبودند، صورت انسانی، سیرت انسانی سیمای، انسانیّت را ندیده است، نمیتوانست آدم بشود. آدم خلیفه الله است. خلیفه الله است؛ یعنی صفات الهی در وجود انسان به انسان شکل میدهد، شخصیت میدهد.
انسان آیینهی الهی
انسان موجودی است که باید آیینهی علم خدا باشد. آیینهی قدرت خدا باشد، آیینهی کرم خدا باشد، آیینهی عفو خدا باشد، اینها تجلیّات انسان است، اینها صورت انسان کامل است. خلیفه الله تمام صفاتی را که خدا دارد خلیفهی خدا همهی این صفات را دارد و آن چیزی که ورای جسم ما است، همین حقایق است و انبیاء آمدند به ما شکل بدهند، سیرت بدهند، صورت انسانی بدهند، ما موقع مردن شبیه پیغمبر باشیم.
«بَلَغَ العُلى بِکَمَالِهِ کَشَف الدُّجى بِجَمالِهِ،
حَسُنَت جَمیعُ خِصَالِهِ …»
ارادهی سببساز پیغمبر
انسان تمام خوبیها و زیباییها را در این مدّت عمر خود باید کسب بکند. پیغمبر تابو را ترسیم کرد، هم خود ایشان تابلو بود، هم قرآن لوح انسان کامل است. صورتی جامع و شامل از سیمای خلیفه اللّهی یک انسان کامل است. انبیاء آمدند به بشر هم آموزش بدهند و هم تربیت بکنند، انسان الهی ساخته بشود و در کرسی کن فیکون بنشیند. آنگونه که وقتی از وجود نازنین پیغمبر خدا معجزه خواستند، گفتند: ایمان نمیآوریم، مگر بگویی آن درخت بیاید. پیغمبر فرمود: من این کار را میکنم ولی باز شما ایمان نمیآورید. ارادهی پیغمبر سبب ساز است. پیغمبر در اینکه یک درختی را از ریشه بردارد، احتیاجی به کلنگ و تیشه و بیل و ابزار امروزی ندارد. پیغمبر خدا اشاره کردند، درخت از جا کنده شد. این مقام انسانیّت است که انسان در اعمال ارادهی خود نیاز به هیچ چیز نداشته باشد، پیغمبرها آمدند، انسان را تربیت بکنند تا آدم بشود. (رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند) انسان خدا بین بشود، الهی بشود؛ قدرت او بر همهی ابزار مادی نفوذ دارد. موجود متنفذّی که میتواند بر اجرام کیهانی اثر بگذارد؛ میتواند با دعای خود باران نازل بکند. میتواند با دعای خود دشمنی را نابود بکند. میتواند با دعای خود، با نفس خود بیماری را شفا بدهد.
علم و قدرت اختیاری بزرگان دین
در بزرگان ما کم و بیش شنیدهاید مرحوم آقا شیخ حسنعلی نخودکی (رضوان الله تعالی علیه)، مرحوم آیت الله العظمی بهجت هر چه میخواست بشود میشد. هر چه میخواست بداند میدانست. خود ایشان فرمودند: ما چیزی را بخواهیم، بدانیم میدانیم. علم اختیاری دارد، قدرت اختیاری دارد، در موضع کن فیکون نشسته است. از این مهمتر با ارادهی خود انسان میسازد.
اثرات جاذبهی عرشی پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)
این آیهی کریمه که خطاب به صاحب امروز است؛ «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ»[۷] یک کسانی که اهل ایثار هستند، به فکر فقرا هستند، حرام نمیخورند، زندگی پاکیزه دارند، حقوق مالی خود را به پیغمبر و جانشین پیغمبر میدهند. خدا به پیغمبر خود دستور داد از اینها بگیر. اگر گرفتی «تُطَهِّرُهُمْ» یک نگاهی میکنی، دل اینها پاک میشود. از غیر آنچه که انسان به آن انسان است، شبائب حیوانی را از انسان میگیرد. انسانی که بخل دارد، انسانی که کبر دارد، انسانی که حسد دارد، اینها بیماریها است. انسان آمده است که خود را از اینها پاک بکند و نظر پیغمبر، ولایت تکوینی پیغمبر… (آنان که خاک را به نظر کیمیا بکنند) قرآن کریم است «تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها» با یک نگاه هم آنها را پاک میکنی، هم آنها را در مسیر نمو قرار میدهی؛ تزکیه میشوند بالا میبرند، پیغمبر جاذبهی عرشی دارد، دلی که غبار آن ریخته باشد باید پرواز بکند به عرش الهی. خدا باید در این دل خانه بکند و این با نظر پیغمبر است.
تفاوت تربیت پیغمبر با تربیت علمای علم تربیت
تربیت پیغمبر، مثل تربیت روانشناسها و علمای علم تربیت نیست. او انسان را در یک فضایی قرار میدهد میبرد تا فرودگاه. آنجا که میبرد، سوار براق میکند و با جذبهها معراجش میکند.
اثر معنوی سخن ملّا حسینقلی همدانی بر روی طلبهی طالب دنیا
مرحوم ملّا حسینقلی همدانی (اعلی الله مقامه الشّریف) یک طلبهی پاک طینت گرفتار تعلّقات مادی را با یک سخن فرموده بودند: اسم تو چیست؟ آن بزرگوار گفته بود: اسم من علی است. ملّا حسینقلی همدانی یک نگاهی به گنبد امیر المؤمنین (علیه السّلام) کرده بودند، فرموده بودند: صاحب این مرقد علی است، تو هم علی هستی؟! تو از او چه نشانهای داری که اسم خود را اسم او انتخاب کردی؟! این یک جمله همراه با یک نگاه ولایی بود؛ این طلبهی جوان را به کلّی منقلب کرد، یک وجود فرشی را عرشی کرد؛ یک وجود ملکی ملکوتی کرد؛ یک انسان اسیر هوا و هوس و تعلّقات دنیا را از همهی تعلّقات آزاد کرد. شد آیت الحق آقا شیخ علی قمی مشهور به آقا شیخ علی زاهد قمی که صاحب کرامات و نفس قدسی بود.
چند نمونه از وظایف انبیاء (علیهم السّلام)
این کار، کار انبیاء است که هم به ادم فرمول میدهند قانون میدهند، برنامه میدهند، خوراک میدهند، در بعد فکری معرفتهای والا میدهند؛ در بعد ملکات به انسان سجایای اخلاقی را معرّفی میکنند؛ در مسیر زندگی به انسان حلال و حرام را یاد میدهند؛
حیات دیگر در مسیر سیر حرکت انبیاء (علیهم السّلام)
وقتی کسی لبیک گفت، آنگاه یک حیات دیگری را با دم مسیحایی در وجود آدمی میدمیدند که از این حقیقت در این آیهی کریمه با این بیان خدا به ما راز را بیان کرده است فرمود که: «اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ»[۸] این زندگی که شما میکنید، این زندگی مشترک شما با حیوانات است. ما میخوریم، حیوان هم میخورد. ما میخوابیم، حیوان هم میخوابد. ما تولید مثل داریم، حیوان هم دارد. ما خانه داریم، حیوان هم لانه دارد. امّا آن که ما را ما میکند، ما را ممتاز میکند یک حیات دیگری است، آن حیات دیگر در سیر مسیر انبیاء است؛ «اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ» بروید به پیغمبر خود لبیک بگویید؛ پیغمبر شما را به چشمهی حیات میبرد و از آن چشمهی نامیرا شما را زنده میکند. مرگ را برای همیشه از شما میگیرد که مرگ شما پوسیدن شما نباشد، بلکه پوست انداختن شما باشد، پل عبور شما به حیات و چشمهی واقعی زندگی باشد. «اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ».
وظایف حوزههای علمیّه در ارتباط با مردم
این هم یکی از رسالتهای انبیاء است و آن چیزی که در حوزههای علمیّه اساسی باید مورد توجّه قرار بگیرد یکی وصل کردن سیمهای قطع شدهی دلها با دل آفرین است که یک روحانی به جانشینی پیغمبر آمده است سیم دل را با خدا وصل بکند. دوم باید فرمول کامل انسانیّت را در بعد فکر، در بعد اخلاق، در بعد عمل پیش پای جامعهی بشری به نمایندگی از پیغمبر قرار بدهد و صاحب نفس زکیّهای بشود که نظر او کارساز باشد نفس او اکسیر باشد و دلها را تغییر بدهد. پشتوانههای حوزههای عملیّه این شخصیتهای والای آسمانی و این نفوس زکیّهای بوده است که در طول تاریخ اثرگذار بودند. این هم رسالت سوم انبیاء.
بعد مدیریّتی و مظهریّت ربوبی انسان نسبت به حق تعالی
آخرین عرض ما در این فرصت کوتاه بعد مدیریّتی و مظهریّت ربوبی انسان نسبت به حق تعالی است. خداوند متعال «لَهُ الْأَمْرُ وَ الْخَلْقُ»[۹] خدا آفریده است ولی خدا، خود آفریدههای خود را مدیریّت میکند؛ جهان رب دارد، جهان مالک دارد. ملک خود را که خود او ساخته است، رها نکرده است «الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ»[۱۰]، «ثُمَّ هَدى»[۱۱] خدا آفریدههای خود را قدم به قدم همراهی میکند، اینها را از آفتها، از عوامل بازدارنده حفاظت میکند تا یک دانه بتواند هفت خوشه بشود، در هر خوشه هم صد دانه بیاورد. یک دانه در اثر وجود مربّی، مدیر کارشناس که بالای سر او باشد، میتواند تبدیل به هفتصد دانه بشود.
ظرفیت شگفتانگیز انسانی
انسان در رشد خود، فوق این حرفها است. «سابِقُوا إِلى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»[۱۲] ظرفیت یک انسان به مقداری است که اگر در میدان مسابقه در امور معنوی و الهی قدم بگذارد و آفتهای اجتماعی، آسیبهای اجتماعی، این ددمنشیهای درندگان سیاسی اگر مجالی بدهد انسان رشد خود را بکند، ظرفیت انسان وقتی از این قفس تن آزاد میشود، روح او جهانگیر است. به وسعت آسمانها و زمین است و برای احراز این ظرفیت برای تک تک انسانها حکومت لازم است.
تشکیل حکومت و مبارزهی با طاغوت وظیفهی انبیاء
انبیاء وظیفهی تشکیل حکومت و مبارزهی با طاغوت را داشتند؛ تکلیف تمام انبیاء این بود «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»[۱۳] اینها هم جوامع بشری را دعوت به توحید و پرستش خدا میکردند، هم به مبارزهی با طاغوت برای تحقّق قسط، عدل، امن جهت رشد انسان و رسیدن به مظهریّت تامّ خلیفه اللّهی که انسان دیگر محدود نخواهد بود. انسان را از این زندان تنگ و تاریک محدودیّت و اسارت خلاص بکند. لذا پیامبر اکرم تشکیل حکومت داد، بعد در غدیر حاکم بعدی را تعیین کرد و ۱۲ حاکم برای جهان بشریّت تا ابد معرّفی فرمود.
وظایف علما در زمان غیبت امام زمان (علیه السّلام)
در زمان غیبت این وظایف که هم مرتبط کردن دلها با خدا، آشتی دادن با خدا، هم تربیت و تعلیم صحیح و هم داشتن نفس کیمیا اثری که بتواند نفوس مستعدّه را با نگاه خود، با نفس خود منقلب بکند و الهی بکند و نهایتاً تشکیل حکومت بدهد مدیر بسازد، انسانهای عالم و عادل بسازد که اینها در هر ادارهای رفتند اهل خیانت نباشند، اهل رشوه نباشند. میگویند مرحوم آیت الله آقا سیّد محسن امین جبل عاملی (رضوان الله تعالی علیه) فرموده بودند: من با تأسیس مدارس آدمهایی را در این مدارس ساختهام که اگر به دریای لجن بیفتد، دامن آنها آلوده نمیشود.
رسالت حوزهها تربیت انسانهای پاک و منزّه
این رسالت حوزهها است آدمهای پاک و منزّه در دامن حوزهها تربیت بشوند، پیام انبیاء را به گوش همگان برسانند تا نظامی که مدل غدیر است و در رأس آن عبد صالح خدا است، صاحب ولایت است، اختیارات پیغمبر را خدا در اختیار او قرار داده است، او بتواند احکام اسلام را به کمک خود مردم اجرا بکند.
بصیرت داشتن مردم در انتخاب افراد برای پستهای مدیریّتی
لذا هم دادن بصیرت به مردم که دنبال ناپاکان نروند، کسانی که پول خرج میکنند، قانونشکنی میکنند، کلک میزنند، دروغ میگویند تا اینکه رأی بیاورند. مردمی که به دنبال امین هستند، دنبال مدیرانی هستند که بتوانند امانتهایی که به قیمتهای گزاف، به قیمت خون شهیدان در اختیار این ملّت و امّت قرار گرفته است، اینها را نامحرمها و نااهلها در دست نگیرند. کشور را به عقب برنگردانند. این جوانها را رها نکنند معتاد بشوند. اعتیاد به دانشگاهها راه پیدا نکند. هرزگی جوامع ما را تهدید نکند. رشوهخواری، تبعیض، زیر میزیها این جامعه را بدبخت نکند. اینها نیاز دارد که بازوان ولایت، افرادی امین، مورد اعتماد، خدا ترس، دلسوز به مردم، آشنای به دردها باشند. لذا «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ».[۱۴]
عمامهی روحانی کفن او است
یک تعبیر شایعی در حوزههای علمیّه است که عمامهی یک روحانی کفن او است. دار او است، او سربدار است. او کفن خود را همیشه همراه خود میبرد، میگوید: من فدایی دین هستم. من قربانی آیین هستم. من پیش مرگ امام زمان (علیه السّلام) هستم. من برای حفظ دین ملّت، ناموس ملّت، کفن به دوش هستم، همیشه این آمادگی را دارم. بعد از مدّتی درس خواندن، عبادت کردن، تمرین تقوا کردن حالا احراز صلاحیت شده است. همانگونه که در دانشگاههای افسری به افسرها سر دوشی میدهند، این هم سردوشی امام زمان (علیه السّلام) ما است که الحمدلله این حضور حماسی شما در این جلسات نشانهی علاقهی شما به دستگاه امام زمان (علیه السّلام)، به اعتلای فرهنگ، اخلاق، معنویّت و سیاست سالم و به دور از فریبکاری است.
پایان
[۱]– سورهی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– سورهی مائده، آیه ۳٫
[۳]– سورهی فتح، آیات ۱ و ۲٫
[۴]– سورهی یوسف، آیه ۱۰۸٫
[۵]– سورهی سبأ، آیه ۴۶٫
[۶]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۱۸، ص ۲۰۲٫
[۷]– سورهی توبه، آیه ۱۰۳٫
[۸]– سورهی انفال، آیه ۲۴٫
[۹]– المصباح للکفعمی (جنه الأمان الواقیه)، ص ۱۶۲٫
[۱۰]– سورهی سجده، آیه ۷٫
[۱۱]– سورهی طه، آیه ۵۰/
[۱۲]– سورهی حدید، آیه ۲۱٫
[۱۳]– سورهی نحل، آیه ۳۶٫
[۱۴]– سورهی حدید، آیه ۲۵٫
پاسخ دهید