حضرت آیت الله علامه مصباح یزدی در مراسم عمامه گذاری طلاب حوزه علمیه امام خمینی (ره) مصادف با عید مبعث (۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵) توصیه های ارزشمندی فرمودند که مشروح آن تقدیم می گردد.
- تبریک مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم
- هدف از بعثت انبیاء چیست؟
- ۱- هدایت انسان
- ۲- برقراری قسط و عدالت
- ۳- مبارزه با جهل
- تبیین هدف ارسال پیامبران برای نسل امروز
- پرسشها در مورد فلسفهی خلقت
- چرایی خلق دنیا برای رسیدن انسان به بهشت
- تغییرپذیری محیط پیرامون انسان
- دقّت در محیط پیرامون و مشاهدهی آن
- تفکّر و فعّالیّتهای انسان در مسیر زندگی
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَى سَیِّدَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِین حَبِیبِ إِلَهِ الْعَالَمِینَ أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومِینَ».
(دعای فرج)
تبریک مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم
فرا رسیدن این عید عظیم را به پیشگاه مقدّس ولیعصر (ارواحنا فداه) و همهی حقجویان عالم تبریک عرض میکنیم.
هدف از بعثت انبیاء چیست؟
مناسبترین مطلبی که اینجا میتوان مطرح کرد مربوط به بعث پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است که بیارتباط با تشکیل این مجلس و هدفی که از برگزاری این جلسه است نیست. دربارهی اینکه خدای متعال پیغمبران را به طور کلّی و پیغمبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را برای چه هدفی مبعوث فرمود مطالب فراوانی گفته و نوشته شده است. از آیات قرآن استفاده میشود، از روایات و از بیانات بزرگان و علما استفاده میشود.
۱- هدایت انسان
آنچه در زبان همهی ما است که خدا پیغمبران را برای هدایت انسانها مبعوث فرمود. سؤال میشود هدایت انسان به چه چیزی؟ باز میشود یک جواب اجمالی داد که به آنچه که موجب سعادت دنیا و آخرت آنها است که جواب کاملاً صحیحی است. گاهی از بعضی آیات استفاده میشود یا تصریح بعضی از آیات است که منظور از فرستادن انبیاء برقراری جامعهی عادلانه، مبنی بر قسط بوده است.
۲- برقراری قسط و عدالت
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ»[۱] پس هدف دیگری که میشود برای بعثت همهی انبیاء و از جمله پیغمبر اسلام ذکر کرد این است که آنها مبعوث شدند تا قسط و عدالت را در جامعه بر پا بدارند و مخصوصاً نظر ما شیعیان یا اکثر مسلمانها به صورتهای مختلف این است که تحقّق کامل این هدف در زمان ظهور ولیعصر (ارواحنا فداه) است که متمّم زحمات جدّشان، رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است. این هم مطلبی است که به حق گفته میشود و هیچ شک و شبههای در آن نیست، نصّ قرآن است.
۳- مبارزه با جهل
از موارد دیگر میتوان مبارزه با جهل را نام برد، پیغمبران مبعوث شدند تا جهل و جهالت را از جامعه برطرف کنند و مردم را به نور علم و معارف حق هدایت کنند. یا برای هدف دیگری مبعوث شدند تا مردم را تربیت کنند و آنچه خیر و صلاح آنها در آن است و امثال این مطالب که همهی ما زیاد شنیدیم و احیاناً ما طلبهها زیاد گفتیم و نوشتیم و همهی آنها صحیح هستند.
امّا از این ذکر اهداف متعدّد میتوان حدسی مطرح کرد که هیچ کدام از اهداف مذکور اهداف نهایی نیستند بلکه این اهداف، اهداف متوسط هستند که همهی اینها به طرف یک هدف نهایی سوق میدهند؛ یعنی گو اینکه خود اینها از یک جهت هدف هستند ولی مقدّمهای برای یک هدف عالیتر هستند. ما از این موارد در زندگی عقلا زیاد داریم و با آن مأنوس هستیم. ما برای هدفی که آن را دنبال میکنیم کاری انجام میدهیم امّا خود آن هدف ابزاری برای یک حرکت جدید است، یا مقدّمهای برای یک کار بزرگتر است، پلهی اوّل برای صعود به پلهی دوم است. اگر بگوییم هدف است غلط نیست امّا هدف متوسّط است. یک هدف بالاتر از این هدف نیز وجود دارد که این هدف متوسط خودش وسیلهای برای رسیدن به آن هدف بالاتر است.
تبیین هدف ارسال پیامبران برای نسل امروز
بالاخره سؤال میشود، مخصوصاً این دوره و این نسل که خداوند متعال عنایت فرموده و حتّی انسانها از دوران طفولیت خود استعداد خاصّی برای درک حقایق و کنجکاوی دارند که دلیل این کار چیست؟ چرا این کار را انجام میدهید؟ کارهای کوچک انجام بده، وقتی با دوران کودکی خودمان مقایسه میکنیم میبینیم که بچّههای حالا با دوران بچّگی ما فرق زیادی دارند. هوش و استعداد و کنجکاوی آنها بسیار بیشتر از دوران ما است و گاهی آنقدر سؤالات را ادامه میدهند که پدر و مادرها برای جواب دادن در میمانند و نمیتوانند درست پاسخ بگویند و باید در آن زمینه درس بخواند و یاد بگیرند. این سؤالات را کودکان چند ساله مطرح میکنند. به همین دلیل در این زمینه خردسالان و نوجوانان ما وقتی چنین مطالبی را مطرح میکنیم سؤال مطرح میکنند، میگویند پیغمبر مبعوث شد برای اینکه ما راه صحیح را بشناسیم، به چه دلیل؟ حالا شناختیم! بعد از شناخت چه میشود؟ فرض کنید ما جواب را تنظیم کردیم و گفتیم وقتی شناختیم آن وقت جامعه رو به عدالت میرود، ظلم و جنایت برداشته میشود. میگوید: وقتی عادلانه شد چه میشود؟
پرسشها در مورد فلسفهی خلقت
وقتی عادلانه شد آن وقت چه میشود؟ سؤال همینطور ادامه پیدا میکند، به جاهایی میرسد که دیگر باید سکوت کنیم، چیزی نداریم بگوییم. گاهی سؤالها به خاطر اینکه کودکانه است متوجّه نمیشوند، دیگر به جایی میرسد که سؤال جایی ندارد. سؤال آن وقت است که یک چیزی معلول یک امر دیگری باشد، میپرسند علّت آن چیست؟ یا علّت فاعلی یا علّت غایی را میگویند یا هر دو را، امّا به خود آن علّت فاعلی و غایی که رسید دیگر سؤال نداریم. همهی بچّهها که فلسفه نخواندهاند، فکر نمیکنم بچّههای پنج شش ساله فلسفه خوانده باشند، گاهی سؤالات آنها هم خیلی به جا نیست ولی روی عالم کودکی خود سؤال میکنند. ولی گاهی سؤالات خیلی جدّی است، خیلی بزرگترها هم باید فکر کنند و بروند درس آن را بخوانند تا بتوانند جواب متین عاقلانهی حکیمانهای بدهند.
چرایی خلق دنیا برای رسیدن انسان به بهشت
در آخر میگوییم بالاخره وقتی انسانها خوب زندگی کردند، راه سعادت را یاد گرفتند، عمل کردند، آن وقت به بهشت میروند و همیشه در آنجا راحت هستند، خوش میگذرانند. ما تازه سؤال میکنیم خدا برای چه انسان را در این عالم آفرید که این همه زحمت بکشد تا به بهشت برود؟ میخواست به بندگان خود رحمت بدهد، نعمتهای خوب بدهد، از اوّل در بهشت میآفرید. «وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفینَ * إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ».[۲] خدا انسانها را برای رحمت آفریده، از همان اوّل رحمت میداد، چه میشد اگر همهی انسانها در بهشت آفریده میشدند، از همهی نعمتها همه برخوردار میشدند؟ برای خدا که مشکلی نبود. اینجا مشکل کمی پیچیده میشود، به این سادگی نمیشود بگویند آن برای چیز دیگری است. چون آخر هر چه انسان میخواهد این است که راحت باشیم، خوش بگذرانیم، از نعمتهای ابدی بهرهمند شویم، بعد چه؟ چرا مسیر آن اینطور شده است؟
بزرگان از دیرباز به این مسائل جواب دادهاند، خود خدا هم پیش از اینکه ما سؤال را مطرح کنیم در قرآن جواب آن را فرموده است، امّا ما کمتر دربارهی آن فکر کردیم، بحث کردیم، اندیشیدیم، جواب آن را پخته کردیم، بشود برای هر کسی مطرح کرد، جواب کمی پیچیدگی دارد.
من از همینجا به عزیزان هملباس خود یا آنهایی که امروز میخواهند به این لباس مشرّف شوند توصیه میکنم که تحقیق در این باره را در سطوح مختلف ادامه بدهند، چون این برای بسیاری از سؤالات زندگی راهگشا است و مشکلاتی که راه حل آن را نمیدانیم، مشکل پیدا میکنیم، آیا از این راه برویم؟ از آن راه برویم؟ این درست است. اگر ما این سؤال را درست جواب بدهیم راه برای حلّ بسیاری از مشکلات باز میشود. بنده چنین فکر میکنم، چیزی که عقل من میرسد و میفهمم یا حداقل خود من را تا حدّی قانع کرده به شما عرض میکنم. اگر فکر میکنید این میتواند راه صحیحی باشد به عزیزان فضلا توصیه میکنم تحقیقات خود را در این راه ادامه بدهند، گسترده شود، خوب باز شود، در اختیار همه قرار بگیرد که هم ابهام برای اصل این سؤال نماند هم راه برای حلّ بسیاری از مشکلات دیگر باز شود.
تغییرپذیری محیط پیرامون انسان
ما موجودات این عالم را که میبینیم، به عنوان کسی که تازه چشم و گوش او باز شده و نگاه میکند و عالمی میبیند و پدیدههایی را تماشا میکند. ابتدائاً به ذهن شما میآید بعضی چیزها است از اوّل که دیدیم، سال گذشته دیدیم، امسال میبینیم، اینها همینطور بوده الآن هم هست، مثلاً کوهها، دریاها. یک تغییر خود به خودی، دینامیکی پیدا نکردهاند، اگر تغییری کرده بارانی آمده، چیزی شسته شده، کوهها ریزش کرده، امّا خود به خود تغییر نکرده است. از اوّل که خلق میشود تا آخر خود آن اقتضای تغییر ندارد. کرات آسمانی، خورشید، ماه، ما میلیونها سال پیشتر را ندیدیم امّا از اوّل که بچّه بودیم میدیدیم ماه به آسمان میآید، روزها خورشید میآید، همینطور.
ولی بعضی چیزها تغییر میکند، مثلاً میبینیم در باغچهی خانهی ما علفی سبز میشود، کم کم رشد میکند، بعد از چندی شکوفه میدهد، بعد گل میکند، گلهای رنگارنگی، بعد عطر خاصّی دارد، چقدر انسان از زیبایی آن استفاده میکند، از بوی عطر آن استفاده میکند. این مراحل را تدریجاً طی میکند. کمی بالاتر، مثلاً اگر در خانهی خود پرندهای داشته باشیم یا آنهایی که در روستاها زندگی میکنند کنار خانهی خود از حیوانات هم استفاده میکنند، میبینند حیوانی متولّد میشود، اوّل خیلی ضعیف، ناچیز، کم کم رشد میکند، کم کم اسب میشود، شتر میشود. این خود به خود دارد تغییر میکند، خود به خود به زبان عامیانه میگویند. البتّه خدا او را رشد میدهد، ولی زبان عامیانه این است که خود او دارد تغییر میکند. این تغییرات به جایی منتهی میشود و بعد هم سیر نزولی پیدا میکند و بالاخره میمیرد. اگر گیاه است خشک میشود، اگر حیوان است بعد از مدّت کوتاه یا طولانی میمیرد، از بین میرود.
دقّت در محیط پیرامون و مشاهدهی آن
وقتی در خود اینها دقّت میکنیم میبینیم بعضی از این تغییراتی که پیدا میکنند و رشد میکنند و برای رشد خود چه زحمتهایی میکشند، ما عادت کردهایم، خیلی برای ما جلب توجّه نمیکند. گاهی در فصل پاییز میبینیم کاروانی از پرندگان عظیم الجثّه در آسمان حرکت میکنند از یک کشوری به یک کشور دیگری میروند، مثلاً از سیبری حرکت میکنند به ایران میآیند، برای حفظ جان خود و رشد خود، یا ماهیهایی هستند در یک رودخانه تخمریزی میکنند، آنجا از تخم بیرون میآیند از آنجا به قعر اقیانوسها میآیند رشد میکنند. ماهی آزاد، ماهیهای دیگری هستند که میآیند در رودخانهها تخمریزی میکنند، بعد به دریا میروند. ترتیبی داده شده که اینها رشد کنند، در مسیر خود تکامل پیدا کنند.
تفکّر و فعّالیّتهای انسان در مسیر زندگی
امّا بعضی هستند که باید فکر کنند و راه خود را پیدا کنند و تصمیم بگیرند. در بین آنهایی که ما میبینیم این ویژگی را داشته باشند حداقل ممتاز آن آدمیزاد است. آدمیزاد یک جا نمینشیند اگر آبی به او رسید بخورد اگر نه بمیرد، حرکت میکند، گریه میکند، به این طرف و آن طرف میدود، تشنه میشود آب پیدا میکند، گرسنه میشود میگردد غذایی پیدا میکند، غذا چه باشد. بالاخره این همه فعّالیّتهایی که در عالم انجام میگیرد شاید بشود گفت بیش از ۵۰ درصد آن فقط برای تغذیه است. عجیب نیست، آدمیزاد این کارها را انجام میدهد، اینها از ویژگیهای آدمیزاد است.
به دنبال اینکه علومی، صنایعی به وجود بیاید، سلامتی و بهداشت و دکتر و دوا و انواع بیماریها… برای اینکه سالم بماند، رشد کند، خود او باید اینها را فراهم کند. وقتی انسان اینها را میبیند و بعد از اینکه فهمید این عالم یک آفرینندهای دارد و طرحی دارد، این را باید جداگانه بحث کنیم، با این بحث خلط نکنیم، این را مفروق عنه بگیریم که پذیرفتیم.
[۱]– سورهی حدید، آیه ۲۵٫
[۲]– سورهی هود، آیات ۱۱۸ و ۱۱۹٫
پاسخ دهید