به مناسبت ایام شهادت مظلومانه دخت نبی مکرمه اسلام حضرت زهرا سلام اللّه علیها مراسم سوگواری در تاریخ ۱۰ / اسفند / ۱۳۹۵ با سخنرانی حجت الاسلام رنجبریان در بیت آیت اللّه صدیقی برگزار گردید،مشروح جلسه تقدیم می گردد:
- مختلف الملائکه بودن مجلس روضهی فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)
- اهمّیّت مجالس روضهی فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)
- فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) شهیدهی مسئلهی امامت و ولایت
- تعابیر منحصر به فرد خدای متعال در رابطه با مسئلهی امامت در آیات قرآنی
- آیاتی در قرآن کریم در رابطه با مسئلهی غدیر
- بینظیر بودن آیات قرآن مجید و تکرار نشدن آنها در جایی
- نازل شدن آیات غدیر در حجّه الوداع
- تکرار نشدن تعابیری در قرآن مجید
- آشنا کردن علی (علیه السّلام) با مردم از طرف پیغمبر (صلوات الله علیه)
- لحن متفاوت قرآن در بیان مسئلهی امامت
- ولایت اهل بیت (علیهم السّلام) رکن اصلی دین
- خوابیده شدن خیمهی دین با کشیده شدن ستون ولایت
- دشمن پیدا کردن علی (علیه السّلام) و فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)
- نقطهی مرکزی دعوا بین دشمنان با حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)
- سعادت زن از دیدگاه فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصّلَاهُ وَ السَّلَامُ عَلَی سَیِّدِ الأَنْبِیَاءُ وَ الْمُرْسَلِینَ حَبِیبِ إِلَهِ الْعَالَمِینَ أَبِی الْقَاسِمِ مُصْطَفَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْمَعْصومِینَ سِیَّمَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنَا فَدَاه وَ عَجَّلَ اللهُ تَعَالَی فَرَجَهُ الشَّرِیفِ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إِلَی قِیَامِ یَوْمِ الدِّینِ».
«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]
مختلف الملائکه بودن مجلس روضهی فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)
اوّل این نکته را از باب توجّه دادن عرض کنم، جایگاهی که در آن نشستیم، جایگاه بسیار ارزشمندی است. مجلس روضهی حضرت زهرا (سلام الله علیها) مختلف الملائکه است، محل عنایت امام عصر (أرواحنا فداه) است و خیلی از افراد که الآن دست آنها کوتاه است، آرزو دارند که در این جلسات حضور داشته باشند، بعضی زیر خاک رفتند، بعضی در بستر بیماری هستند، همه إنشاءالله بهره ببرند.
اهمّیّت مجالس روضهی فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)
فراموش نمیکنم در قم مجلس روضهای که دههی دوم صفر مرحوم حاج عبد الصمد صدیقی -اخوی حاج آقای صدیقی عزیز- هر سال دارند، یک بار چندین سال پیش بود عالمی که بر منبر بود، رو به منبر نامی از مرحوم آیت الله کشمیری برد. آیت الله کشمیری اهل معنا و مکاشفات، اهل باطن بود. این عالم بزرگوار روی منبر از آیت الله کشمیری اسم برد. فردا شب طلبهای آمد و به آن عالم گفت: من شب گذشته آیت الله کشمیری را در خواب دیدم و گفت: بروید از آن آقا تشکّر کنید که اسم من را در مجلس روضه برد. یعنی اینقدر این مجالس اهمّیّت دارد که عالمی در طراز مرحوم آقای کشمیری میگوید همین که اسم ما در آن جلسه برده شد… لذا قدر بدانیم و همهی حوایج و منویات را در بهترین جا یعنی اینجا در نظر بگیریم.
فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) شهیدهی مسئلهی امامت و ولایت
امّا آنچه که در ارتباط با ایّام فاطمیّه شایسته است که آن در اولویت مباحث ما قرار بگیرد، همان موضوعی است که حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) شهیدهی همان موضوع هستند و آن عبارت از مسئلهی امامت و ولایت است. البتّه از برکت این جلسات معارف مختلفی گفته میشود و باید هم گفته شود. امّا آنچه که در اولویت است و هدف حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود و به خاطر همان هم به شهادت رسید، مسئلهی امامت و ولایت بود. یعنی جریان امامت، خط امامت که در آن زمان در وجود مبارک امیر المؤمنین (علیه الصّلاه و السّلام) تعیّن پیدا کرده بود. این مسئلهی امامت را باید ببینیم چیست که اینقدر عظمت دارد در راه آن شخصیّتی مثل حضرت زهرا (سلام الله علیها) به شهادت میرسد.
تعابیر منحصر به فرد خدای متعال در رابطه با مسئلهی امامت در آیات قرآنی
اگر بخواهیم اهمّیّت این مسئله را آنقدری که ممکن است درک کنیم، چون حق مطلب واقعاً قابل درک نیست. مقداری از آن را خدای تبارک و تعالی در قرآن مجید بیان کرده است، روایاتی را هم ما از اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السّلام) داریم که در این روایات در حقیقت یک قطرهای، یک نَمی از دریا را بیان کردند، آن هم به فراخور فهم مخاطب و فهم روات، آنقدری که متوجّه میشدند وگرنه خیلی قابل بیان نبوده است. در قرآن مجید وقتی که نگاه میکنیم، میبینیم در ارتباط با مسئلهی ولایت خدای تبارک و تعالی تعابیر منحصر به فردی دارد.
به طور خاص وقتی که آیات غدیر را ملاحظه بفرمایید این آیات یکی آیهی ۳ سورهی مبارکهی مائده و دیگری هم آیهی ۶۷ سورهی مبارکهی مائده است که ما این را بارها در جلسات مختلف که توفیق داشتیم، عرض کردیم. اینها از آن آیاتی است که باید خود و بچّههای خودمان با آدرس حفظ باشیم و یکی هم آیهی ۵۵ است که موضوع آن جدا است.
آیاتی در قرآن کریم در رابطه با مسئلهی غدیر
این دو آیهای که مربوط به مسئلهی غدیر است و بسیاری از بزرگان اهل سنّت هم اعتراف دارند که این آیات در جریان غدیر نازل شده است، مربوط به این ماجرا است. حتّی بعضی از آنها هم که خواستند کم مهری کنند بالاخره به عنوان یک قول آوردند و آیات هم خیلی واضح است، خیلی روشن است. وقتی که شما ملاحظه میکنید پیدا است که ناظر به یک واقعهی خاص است.
در آیهی سوم میفرماید: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ» امروز روزی است که دست شما مؤمنین را در دست ولی قرار دادیم، در دست علی (علیه السّلام) قرار دادیم، روزی است که کفّار از دین شما یأس پیدا کردند.
بینظیر بودن آیات قرآن مجید و تکرار نشدن آنها در جایی
این تعابیری که اینجا به کار رفته است، عرض کردم در قرآن مجید بینظیر است. یعنی جای دیگری تکرار نشده است، ما در موضوع دیگری به این شکل سراغ نداریم، کنار هم که ابداً تکرار نشده است، جدا جدا هم تکرار نشده است. یکی همین است که «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ» امروز روزی است که کفّار از دین شما مأیوس شدند. «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ» امروز دین شما را کامل کردم.
نازل شدن آیات غدیر در حجّه الوداع
شما بزرگواران که عمری را در مجالس و هیئتها و پای منابر علما گذراندید، توجّه دارید این آیات غدیر در حجّه الوداع نازل شده است، سال آخر عمر پیغمبر است بلکه ماههای آخر عمر پیغمبر است. زمانی است که بخش اعظم احکام و قرآن مجید نازل شده و تمام شده است. یعنی تقریباً همه چیز را پیغمبر اکرم فرمود منتها اینجا به طور خاص است که میفرماید: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ» تا حالا درست است که نماز داشتید، درست است که روزه داشتید، درست است که خمس بود، زکات بود، حج بود، امر به معروف و نهی از منکر بود، همهی آیات قرآن نازل شده است، امّا شما هنوز ولی نداشتید، دست شما در دست علیّ بن ابیطالب نبود. لذا دین شما هم کامل نبود. «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی» نعمت را بر شما امروز تمام کردم. این همه نعمت داده بودم از نعمتهای ظاهری بگیرید تا نعمتهای معنوی همه را داده بودم، امّا نعمت تمام نشده بود، «وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً» تازه من شما را مسلمان میدانم. درست است که تا حالا نماز میخواندید، درست است که تا حالا روزهی شما برقرار بود، امّا عنوان مسلمانی تازه شایستهی شما شد. چرا؟ چون تازه اهل ولایت شدید، تازه دست شما در دست علیّ بن ابیطالب (علیه السّلام) قرار گرفت.
تکرار نشدن تعابیری در قرآن مجید
شما هر کدام از این تعابیر را که مستقلاً ملاحظه بفرمایید به تنهایی هم که نگاه کنید، جایی در قرآن مجید تکرار نشده است چه رسد به مجموعهی آن، تک تک آن هم تکرار نشده است. اگر ملاحظه کنید مرحوم علّامهی طباطبایی (رضوان الله علیه) ذیل این آیه نظر خاصّی دارند که انصافاً غوغا کرده است، بسیار زیبا بیان کرده است که آن را ارجاع میدهیم خودتان ملاحظه بفرمایید.
همینطور در آن آیهی ۶۷ سورهی مبارکهی مائده: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ»، «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ» یعنی چه؟ مگر تا حالا نمیگفت؟ یک عمر پیغمبر هر چیزی که خدا امر کرد، پیغمبر هم رفت اعلام کرد. حالا چه شده است که میفرماید: «بَلِّغْ»؟ «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» اگر این را نگویید اصلاً رسالت تو روی زمین مانده است. درست است که تا حالا خیلی چیزها را گفتی بلکه همه چیز را گفتی، فقط این مانده است، امّا اگر همین را نگویی مثل اینکه هیچ چیز را نگفتی، همهی رسالت تو روی زمین مانده است. «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» برو بگو، نگران هم نباش خدا تو را حفظ میکند.
آشنا کردن علی (علیه السّلام) با مردم از طرف پیغمبر (صلوات الله علیه)
اصلاً روایات هم نباشد، هر خوانندهی بیطرفی آیات را بخواند وقتی که تمام شود، میگوید این مربوط به چیست؟ موضوع این آیات چه بوده است؟ مجبور است که ببیند ذیل این آیات چه اتّفاقی افتاده است. یعنی این آیات ناظر به چه جریانی است که این تعابیر خاص، این تعابیر بینظیر که خدا دارد با پیغمبر خود با این لحن خاص و بیتکرار و بیسابقه صحبت میکند و پیغمبر خود را مأمور میکند که حتماً بگو، مگر تا قبل که امر میکردی نمیگفتی؟ همیشه همینطور بوده است. اصلاً بنای پیغمبر بر این بوده است. منتها اینجا موضوع، موضوع خاصّی شده است، آن هم نه اینکه بخواهد استشمام بشود که پیغمبر نمیخواسته بگوید. نخیر اصلاً سیرهی پیغمبر را نگاه میکنید، از اوّل بعثت پیغمبر آمده که مردم را با علیّ بن ابیطالب (علیه السّلام) آشنا کند. مثل اینکه همهی جان دین همین است.
لذا من و شما در شب مبعث یکی از اعمالی که به آن مأمور هستیم زیارت امیر المؤمنین (علیه السّلام) است. این هم جالب است که شب مبعث است، ولی باید زیارت امیر المؤمنین (علیه السّلام) خوانده شود و پیغمبر خدا از همان جریان دار تا مراحل مختلف بعثت و مأموریتی که در ابلاغ رسالت داشت، در هر فرصتی، در هر موقعیّتی پرچم امیر المؤمنین (علیه السّلام) را بلند میکرد، این چراغ را نشان میداد و مردم را متوجّه او میکرد. این تعابیر بسیار خاص و ویژهای است که قرآن مجید بر مسئلهی امامت به کار برده است. آیا فقط همین است؟ نخیر، تعابیر زیادی وجود دارد.
لحن متفاوت قرآن در بیان مسئلهی امامت
کلاً در مسئلهی امامت لحن قرآن لحن متفاوتی است. این چیزی نیست که بخواهیم روی آن اصرار کنیم، خیلی واضح است، هر کس ببیند خیلی عیان است، خیلی آشکار است که لحن، لحن خاصّی است، لحن متفاوتی است. چرا؟ چون موضوع، موضوع متفاوتی است. چون مسئلهی امامت در ادارهی سایر مسائل دینی نیست. این رکن است، این به تعبیر شهیدهی این ایّام، حضرت زهرا (سلام الله علیها) نظام الامه است. رکن است، اصلاً عمود دین این است.
ولایت اهل بیت (علیهم السّلام) رکن اصلی دین
با این نگاه آن روایات معنا میشود که فرمود: اگر کسی همهی عمر خود را شبها تا صبح مشغول عبادت باشد، روزها روزه بگیرد، میان رکن و مقام نماز خود را بخواند، همهی عبادات را به جا بیاورد امّا ولایت ما اهل بیت را نداشته باشد، او بوی بهشت را استشمام نمیکند؛ نه اینکه وارد بهشت نمیشود، اصلاً بوی بهشت را استشمام نمیکند. یعنی از دور هم عبور نمیکند. چرا؟ چون رکن دین این است، جان دین این است و این یک مسئلهی اعتباری نیست، این یک مسئلهی قراردادی نیست که بخواهد با قرارداد مردم جعل شود. مردم جمع شوند یک کسی را به عنوان امام انتخاب کنند، اصلاً اینطور نیست. «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَهً» [۲]خود خدا میفرماید: من میخواهم روی زمین خلیفه بگذارم. «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً»[۳] خود خدای تبارک و تعالی است که میگوید من میخواهم تو ای ابراهیم! امام قرار بدهم. این اصلاً ارتباطی به مسائل قراردادی یا مسائل اعتباری ندارد. چرا؟ چون یک امر قدسی است، چون یک امر الهی است.
خوابیده شدن خیمهی دین با کشیده شدن ستون ولایت
وقتی که این مسئلهی با این اهمّیّت که همهی رسالت پیغمبر حول همین محور است، این مسئلهی با این اهمّیّت وقتی که میخواهد در معرض تحریف قرار بگیرد، به این معنا است که عمود خیمهی دین دارد کشیده میشود. حالا هر چند این نماز باشد، این روزه و خمس و زکات باشد و هکذا، امّا ستون ولایت کشیده شود یعنی خیمهی دین خوابید. این چیزی است که هم دوست میفهمد و هم دشمن. لذا «یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ»[۴] آنها هم میفهمند، ما هم میفهمیم، همه میفهمند. این خیلی واضح است و گرنه دین یک امر فردی بیخطر خنثی میشود که دشمنان هم اتّفاقاً دوست دارند یک چنین چیزی باشد، هیچ دشمنی با این دشمن نیست که یک دینِ فردیِ خنثی… تا صبح بنشین نماز صبح خود را بخوان، روز هم روزه باش، حال کار کردن هم نداشته باش، قرآن بخوان، هر کاری دوست داری انجام بده، هیچ کسی هم کاری ندارد.
دشمن پیدا کردن علی (علیه السّلام) و فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)
کار امیر المؤمنینی که نخلستان آباد کند و به ایتام کمک کند، این علی که دشمن پیدا نمیکند؟! این علی پیدا است که یک چیزهای دیگری هم داشته است، این علی یک ذو الفقاری هم داشته است، این علی یک عدالتی هم داشته است، این علی دشمن پیدا میکند. آن حضرت زهرا (سلام الله علیها) که هر شب تا صبح مشغول عبادت میشود، «حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا»[۵] در عمر کوتاه خود آنقدر مشغول عبادت ایستاده تا قدمهای او متورّم شده است. بعد که بچّهها گوش میدهند تا ببینند موقع دعا مادرشان چه دعایی میکند، میبیند دارد همسایهها را دعا میکند، بعد میروند سؤال میکنند که شما این همه دعا میکنید، چرا برای ما دعا نکردید؟ میفرماید: «الْجَارَ ثُمَّ الدَّارَ»[۶] این صدیقهی طاهره که دشمن پیدا نمیکند، این فاطمه را که نباید زد، آن فاطمهای دشمن پیدا میکند که میرود پشت سر علیّ بن ابیطالب قرار میگیرد، میخواهد از خط امامت دفاع کند.
نقطهی مرکزی دعوا بین دشمنان با حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)
آن کسی که میخواهد از خط امامت دفاع کند، دیگر هر کسی میخواهد باشد. لذا به او میگویند فاطمه در خانه است، میگوید «وَ إِن» ولو اینکه فاطمه در خانه باشد. این اصلاً همان نقطهی مرکزی دعوا است که اصلاً حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) به خاطر چه چیزی دعوا کرد؟
سعادت زن از دیدگاه فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)
این فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) همان فاطمهای است که به او فرمود: سعادت زن در چیست؟ فرمود: سعادت زن این است که هیچ مردی او را نبیند و او هم هیچ مردی را نبیند. حالا چه میشود که همین فاطمه (سلام الله علیها) مجبور میشود به مسجد برود و مقابل جمّعیّت بایستد آن هم با آن حالت خاص خطبه ایراد کند؟ فاطمهای که میگوید سعادت زن در این است که هیچ مردی او را نبیند، چه اتّفاقی افتاده است که فضّه میگوید وقتی خانم پشت در از حال رفت، وقتی به هوش آمد اوّلین سؤال ایشان این بود که علی کجا است؟ میگوید: گفتم خانم علی را بردند. همان فاطمه یک چادری به سر میکشد و پشت سر علیّ ابن ابیطالب (علیه السّلام) حرکت میکند، دنبال حیدر میدوید آن هم نه با بدن سالم.
یک موقعی هم این را عرض کرده بودم این برای کسانی خوب است که زود احساس میکنند که ادای دِین کردند، تکلیف خود را انجام دادند و میگویند دیگر از ما گذشت، نوبت جوانها است، نوبت دیگران است، ما باید کنج ازلت برویم. حضرت زهرا (سلام الله علیها) اگر یک آدم عادی دیگری بود، میگفت من در راه دفاع از علی و خط امامت تا پشت در رفتم، وظیفهی خود را انجام دادم، بدن من هم که مجروح شد، جانباز شدم. خانم شما وظیفهی خود را انجام ندادی؟! تمام نشد؟! با بدن مجروح، با بدن جانباز شده، با آن بدنی که امام حسن مجتبی (علیه السّلام) قبل از منبر نام او را بردم که فرمود: به گونهای مادرم را زدند که خون از بدن او جاری شد.
(روضهخوانی)
[۱]– سورهی غافر، آیه ۴۴٫
[۲]– سورهی بقره، آیه ۳۰٫
[۳]– همان، آیه ۱۲۴٫
[۴]– سورهی مائده، آیه ۳٫
[۵]– بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۸۴٫
[۶]– وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۱۱۳٫
پاسخ دهید