مورخ ۲۲ / ۰۶ / ۱۳۹۴ حجت الاسلام کاشانی در محضر آیت الله باقری کنی به سخنرانی درباره ی امام جواد علیه السلام پرداختند که مشروح آن در ذیل آمده است.
- نشان دادن افراد فرعی به جای افراد اصلی در زمان پیامبر
- بحث سبک زندگی در جامعهی امروزی و تفاوت آن با سبک زندگی ائمّه (علیهم السّلام)
- نداشتن ادعای رسمی امامت از سوی امام در خلافت جور
- خفقان در دوران حضرت جواد (علیه السّلام)
- بیان نکردن امامت هر یک از امامان در زمان حکومت جور
- برای چه کسانی امامت امامان مخفی بود؟
- نامه، عمده ارتباطات حضرت جواد با شیعیان
- سخت بودن برقراری ارتباط در دوران امام جواد (علیه السّلام)
- حضرت جواد و حضرت حجّت با برکتترین افراد در اسلام
- موضوع امامت در کودکی امام جواد (علیه السّلام)
- تردید در امامت امام جواد در کودکی برای برخی از شاگردان ائمّه (علیهم السّلام)
- حل سؤالات با عمل حضرت جواد (علیه السّلام)
- ازدواج حضرت جواد با دختر مأمون
- معنای عفریت
- مأمون ملعون باهوشترین خلفای زمان
- شباهت کودکی حضرت جواد با حضرت حجّت (سلام الله علیه)
- زیدیّه چه کسانی هستند؟
- واقفه چه کسانی هستند؟
- امام جواد پیش مرگ موضوع ظهور است
- ارتباط نداشتن امام زمان (سلام الله علیه) در کودکی با مادرش
- ایستادن یاران امام جواد و امام زمان (علیه السّلام) در کنار سختیها و مشکلات
- نقش علیّ بن جعفر در رسیدن امام جواد (علیه السّلام) به امامت
- ترک خواص و به وجود آمدن حکمیّت در جامعه
- دزدی و رشوه در دوران حکومت امیر المؤمنین (علیه السّلام)
- رسوخ کردن امامت امام جواد توسّط یارانی امثال علیّ بن جعفر و علی بن مهزیار
- نامهی حضرت به علی بن مهزیار
- شناساندن امام جواد (علیه السّلام) به کمک یاران حضرت
- شفاعت خداوند از یاران حضرت جواد (علیه السّلام) در روز قیامت
- صبر بر مشکلات و رسیدن به مقام امامت
- مقام رضا بالاتر از مقام امامت است
- امام رضا صاحب اعطای مقام رضا
- قرار دادن روشنی چشم برای هر امامی از طرف خدای متعال
«إِلهی وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى».[۱]
یکی از مظلومترین امامان ما که شرایط زندگی آن بزرگوار بسیار بحرانی و بغرنج بود دوران حضرت جواد (سلام الله علیه) است. دوران حضرت جواد از جهاتی از همهی دوران ائمّه پیچیدهتر است. بعضی از اتّفاقاتی که در دوران حضرت جواد (سلام الله علیه) افتاده است حتّی در دوران حضرت سجّاد بعد از واقعهی کربلا نیفتاده است، حتّی داخل کربلا رخ نداده است. یعنی ما در کربلا توهین به سیّد الشّهداء از طرف دشمن را میبینیم امّا از طرف بنی هاشم دیگر دشنام نمیبینیم، ولی در مورد حضرت جواد رخ داده است. شباهت حضرت عجیب بود، من به همین اندازه که فقط بحران حضرت جواد را باز کنم چند مقدّمه عرض میکنم.
نشان دادن افراد فرعی به جای افراد اصلی در زمان پیامبر
مقدّمه اصلی که توفیق بود چند جلسه راجع به حضرت صادق (سلام الله علیه) صحبت کردیم و به یاد دارم یک جلسه راجع به حضرت باقر (سلام الله علیه) صحبت کردیم دیگر آنها را تکرار نمیکنم یا در آن زمینه عرض نمیکنم. خلاصه فقط به عنوان چند جمله اصول موضوع عرض میکنم که بعد از شهادت پیامبر اکرم (صلوات الله و سلامه علیه و آله) اهل بیت از جامعه رانده شدند، سعی کردند افراد دیگری را افراد اصلی اهل بیت نشان دهند.
بحث سبک زندگی در جامعهی امروزی و تفاوت آن با سبک زندگی ائمّه (علیهم السّلام)
اصلاً از جامعه احترام به اهل بیت از بین رفت، به گونهای که از بزرگان اهل بیت مثل ائمّهی شیعه (علیهم صلوات الله أجمعین) گاهی یک سؤال در سال نمیپرسیدند، اصلاً کاری نداشتند، فراموش شدند. همان چیزی که امروز به شدّت جامعهی ما را تهدید میکند. یعنی بحث سبک زندگی الفاظی نیست که ولیّ خدا بیان کند و مدام اسم آن را در جامعه بگویند، بحث سبک زندگی که امروز هم مطرح است همین است. میپرسید اسم بچّهی شما چیست؟ میگوید آرمیتاژ. میگویید این خوردنی است، پوشیدنی است؟ از آهن است، از چوب است؟ بعد میپرسید مذهب شما چیست؟ میگوید تشیّع. اسم یعنی نشانه، باید در ظاهر خود علائمی از مکتب وجود داشته باشد وای به حال باطن. وقتی آرمیتاژ به فاطمه ترجیح داده میشود، سبک شوهرداری فاطمه هم به سبک شوهرداری فرد دیگر ترجیح داده نمیشود؟! سبک تربیت فرزند فاطمه (سلام الله علیها) هم ترجیح داده نمیشود؟! چون اسمگذاری که کاری ندارد، فرد اسم بچّهی خود را فاطمه بگذارد بعد به سیرهی زهرای مرضیّه عمل نکند، اسم بچّهی خود را حسن بگذارد بعد به سیرهی حضرت مجتبی عمل نکند. وقتی در اسم بخل ورزیده میشود وای به حال جایی که سختتر است. در حساب و کتاب مالی، در رفتار اجتماعی، در وعده و قرارهای خود، در امانتداری، در محل کار خود، انضباط اجتماعی، وفای به عهد خود معلوم است نمیشود. بحث مهمی است که امروز مطرح است.
نداشتن ادعای رسمی امامت از سوی امام در خلافت جور
حالا نمیخواهم بحث من به مسائل روز برسد، اهل فن هستند و بیان میکنند. کافی است ما هم اطراف خود را نگاه کنیم معلوم میشود. اهل بیت از جامعه دور شدند و امام به عنوان امام در جامعه تبلیغ نمیشد. یعنی هیچ امامی رسماً ادعای امامت نمیکرد؛ چون بلافاصله امام را میکشتند. گاهی در مجالس فوق سرّی بیان میشد. یعنی وقتی جابر بن عبدالله انصاری که از خواص یاران اهل بیت است، از زهرای مرضیّه یک روایتی شنید آن روایت را نگه داشت، پنهان کرد بعد که حضرت باقر از او خواست که آن روایت را بیاورد تا ببینند، این روایت را برای یک نفر در گوشی نقل کرد، او برای ابو بصیر نقل کرد، ابوبصیر به شاگرد خود گفت: همین طول عمر ۴۰، ۵۰ سالی که درس میخوانی همین یک حدیث را شنیده باشی برای تو کافی است؛ چون دست مردم نبود.
الآن یک چیزهایی برای ما روشن است، هزار سال گذشته است، علما زحمت کشیدند متوجّه نمیشویم که دوران اهل بیت چه خفقانی بوده است. من یک مثال میزنم شما ببینید چقدر تعجّببرانگیز است. از برترین امامزادههای شیعه، ائمّهی هدی که معصوم هستند را کنار بگذارید، امامزادههایی که ویژه هستند، روایات متعدّد در مورد عظمت آنها رسیده است چند مورد هستند؟ یکی قمر بنی هاشم، علی اکبر (سلام الله علیهما)، مثل حضرت معصومه (سلام الله علیها) و دیگری حضرت عبدالعظیم حسنی (سلام الله علیه) سیّد الکریم است.
خفقان در دوران حضرت جواد (علیه السّلام)
عالم در اعلی درجهی علم، فقیه از فقهای برجستهی زمان خودش است یعنی شاگرد یک مغازه نیست که این سؤال را کرده است، میخواهم ببینید خفقان چه بوده است. حضرت عبد العظیم محضر حضرت جواد (علیه السّلام) میآید، میگوید: یابن رسول الله شما آن امام منتظر هستید؟ آیا برای شما چنین سؤالی پیش آمده است که ما در شهر بچرخیم و از یک یک جوانها بپرسیم امامی که غایب شده است امام نهم است یا امام دوازدهم است؟ به نظر شما کسی است که نداند؟ به قهوهخانه بروید بپرسید ببینید میدانند یا نمیدانند. وای به حال اینکه حضرت عبد العظیم با آن عظمت میگوید: آقا شما آن امام منتظر هستید؟! (این روایت صحیحهی فقهی نیست، امّا چون روایات متعدّد صحیح در این زمینه داریم لذا به این هم میشود اطمینان کرد) مثل ریان بن صلت نزد امام رضا آمد، گفت: یابن رسول الله شما آن امامی هستید که غایب است و قیام میکند؟ یعنی اینکه عدد ائمّه ۱۲ امام است، کدام یک بعداً پسر امام میشود؟ اسم او چیست و چه خصوصیّاتی دارد؟ اینطور نیست که مردم اینها را بدانند.
بیان نکردن امامت هر یک از امامان در زمان حکومت جور
وقتی عبدالعظیم (سلام الله علیه) به امام جواد میگوید شما آن امام منتظر هستید؟ یعنی نمیداند عدد ائمّه چه تعداد است. یعنی آن روایت ابو بصیر به عبدالعظیم نرسیده است که میفرماید: این روایت را پنهان کنید، چون اگر قرار باشد بگویند کدام امام بعد از علیّ بن ابیطالب امام است؟ حسن بن علی. بعد از او چه کسی؟ حسین بن علی. اگر این نسخه دست حکومت میرسید که همه را میکشتند و خود را به دردسر نمیانداختند. لذا اینها مخفی بود و بیان نمیکردند.
برای چه کسانی امامت امامان مخفی بود؟
برای عبدالعظیم و ریان بن صلت مخفی است. یکی از آنها به امام رضا و دیگری به امام جواد میگویند شما آن امامی هستید که قرار است غایب شود؟ یعنی نمیدانند عدد ائمّه چه تعداد است. یعنی تا این اندازه آن دوران خفقان بود. یعنی وقتی یک بحرانی در جامعه میشود امام نمیتواند بگوید بسم الله الرّحمن الرّحیم نیم ساعت شبکهی یک برنامه مستقیم برود خودم با مردم صحبت میکنم و مشکل را حل میکنم. اصلاً راه برای ارتباطگیری بسته است.
نامه، عمده ارتباطات حضرت جواد با شیعیان
عمدهی ارتباطات حضرت جواد با شیعیان از طریق نامه است. مثلاً میگوید به امام نامه نوشتم یک سری پول فرستادم، از قم به نزدیک مدینه سفر میکردند یا نزدیک عراق و بغداد میآمدند؛ چون عمدهی عمر حضرت در بغداد بود. همانطور که پدر ایشان را اجباراً اصطلاحاً اِشخاص کردند، یعنی از این مکان به اجبار به خراسان امروز بردند وقتی هم که مأمون قدرت جهانی اسلام را به دست گرفت یعنی همهی معارضین خود را شکست داد؛ چون وقتی خلیفه در خراسان بود خلیفه به حساب نمیآمد. مثل اینکه ساوجبلاغ جمهوری اسلامی تشکیل دهد، فایدهای ندارد. آن زمان مرکزیّت جهان اسلام عراق بود. وقتی در عراق ساکن شد جای پدرش به بغداد آمد و خلیفهی اسلامی شد، یعنی در همهی جهان اسلام سیطره پیدا کرد. آنجا امام جواد را به زور پیش خود آورد. شیعیان سفر میکردند نزدیکها شروع به پیدا کردن رابط میکردند. اینکه چه کسی امام را میشناسد، تعدادی به دروغ میگفتند ما میشناسیم آنها را فاش میکردند و به زندان میانداختند. گاهی میدانستند شیعهها آمدند به امام وجوهات بدهند؛ چون حضرت باید جهان اسلام را اداره میکرد. میدید قیافهی برخی غریبه است و کمی نور دارد و اهل نماز است میگفت اینجا بیا ببینم با چه کسی کار داری؟ به دروغ میگفت من رابط امام هستم و پولها را میگرفت. لذا آنها فریب میخوردند.
سخت بودن برقراری ارتباط در دوران امام جواد (علیه السّلام)
خیلی حسّاس بودند کسی که نمایندهی امام و موصّل کتاب امام است چه کسی است. یعنی کسی امام را نمیدید نمایندهی امام معلوم نبود وای به حال امام. فرد آمد پول را به امام برساند یعنی ارتباط نبود. اگر شما نگاه کنید نامههایی که از امام جواد است، از امام حسین بیشتر است. چرا؟ چون اگر کسی با امام حسین کار داشت میرفت امام را میدید. نمیشد با امام جواد ارتباط گرفت. چون امام رضا (سلام الله علیه) در مرو حدیث سلسله الذهب فرمود رسماً اعلام امامت کرد. وقتی کشته شد همه گفتند امام بعد از او چه کسی است؟ طبیعی است که چند دستهای که آن زمان شیعه بود یک عدّه که امام کاظم را امام غایب میدانستند، امام رضا را هم قبول نداشتند باقی هم امام جواد میگفتند. حالا شما در این شرایط حساب کنید امام جواد را به کاخ سلطنت آوردند و نگهداری میکنند. مثل اینکه زمان شاه، امام را به سعدآباد ببرند و در گوشهای یک اتاقی بدهند میشود ارتباط گرفت، کسی میتواند پیش امام برود؟!
حضرت جواد و حضرت حجّت با برکتترین افراد در اسلام
از طرفی قرار است حضرت جاده صاف کن مهدویّت باشد، دو فرد از اهل بیت هم که از آنها روایت رسیده است «لَمْ یُولَدْ فِی الْإِسْلَامِ أَعْظَمُ بَرَکَهً مِنْهُ»[۲] بابرکتترین افراد در اسلام دو فرد هستند: یکی حضرت جواد است و دیگری حضرت حجّت است. اگر امام جواد نبود قطعاً مهدویّت بیمعنی بود. یعنی امام جواد (سلام الله علیه) شباهتهای عدیده با دوران امام زمان (سلام الله علیه) دارد که مردم یاد بگیرند.
موضوع امامت در کودکی امام جواد (علیه السّلام)
یکی موضوع امامت در کودکی است. خیلی عجیب است همین الآن شما اینجا منتظر نشستید حاج آقا نشستند، بچّهی پنج ساله بیاید و پشت منبر بنشیند شما یک احساسی نسبت به او دارید، الآن که تجربه دارید و تعدادی پیغمبر کودک دیدید و تعدادی امام خردسال دیدید؛ برای امام جواد که سن ۵۰۰ سال و ۵۰ سال فرق نمیکند؛ ولی برای آن جامعهای که امام را نمیشناسد خیلی فرق میکند.
بعضی از بزرگان من نمیخواهم اسم ببرم، چون مجلس خیلی عمومی است میترسم شبهه شود. بعضی از آن کسانی که قطعاً شما دو، سوم احکامی که انجام میدهید با فتوای آنها است. در این سطح افرادی که امروز شما هر کاری انجام میدهید، احکامی که انجام میدهید تقریباً دو، سوم آن دو، سه نفر است و جریان آنها است. یکی گفت: آقا ادّعای امامت کرده بالغ نشده است! چرا؟ در عدد ائمّه هنوز جهل است، فرصت تبلیغ نیست، برای آنها سخت بود که بفهمند یعنی چه؟ اگر الآن به شما بگویند مرجع تقلید شما چه کسی است؟ محاسن مراجع همه سفید است عرفاً ۴۰ سال کار کرده باشد. مثلاً من بگویم میخواهم مرجع تقلید شوم، میگویند مثل اینکه آقا قبل از آن چه چیزی خورده است، مردم قبول نمیکنند، میگویند ریشهای او سیاه است، حالا یک طفل هفت ساله را در نظر بگیرید. این برای حضرت جواد خیلی سخت بود. حرمت حضرت جواد (سلام الله علیه) با پدر و فرزندان او که فرقی نمیکند، ولی جا انداختن اینکه این فردی که اینجا مینشیند ظاهراً خردسال است، شیخ کبیر همهی عالم ملک و ملکوت است فهم آن سخت است. بعد حضرت نمیتواند با مردم ارتباط بگیرد که برود و بیاید و جلسه برگزار کند، بحث کند، از او سؤال کنند. حضرت در کاخ نگهداری میشد. این یک شبیهسازی است.
تردید در امامت امام جواد در کودکی برای برخی از شاگردان ائمّه (علیهم السّلام)
بعضی از مهمترین یاران چهار امام شیعه یا شاگرد امام صادق است، شاگرد امام کاظم است، شاگرد امام رضا است میگوید ما چطور بگوییم پنج سال و هفت سال امام است؟! چند نفر از این بزرگان دچار این آسیب شدند، یعنی گرفتار شدند. نه اینکه آدمهای بدی باشند. ما آگاهی زیادی نداریم که امام جواد چه کار کرد ولی ۱۰ سال گذشت، همین آدمی که گفتم شاگرد چهار امام است گرفتار که میشد پیغام میفرستاد، میگفت: یابن رسول الله شما مرا دعا کنید و به امام جواد تقی میگفتند. تقی صفت مشبهی تقوا است یعنی کسی که آنقدر تقوا در او رسوخ کرده است که به او تقی میگویند.
حالا در ذهن آنها این بود که یک بچّه ادعای امامت کرده است. وقتی به او تقی میگویند یعنی پرهیزگار امّت، یعنی آن شبههای که در ذهن آنها بود امام برطرف کرد.
حل سؤالات با عمل حضرت جواد (علیه السّلام)
نشانهی آن هم این است ما دربارهی امامت حضرت جواد دهها جلسه در تاریخ بحث داریم، شاگرد اوّلهای مکتب شیعه گرفتار شدند، ولی حضرت جواد چنان مسئله را حل کرد که دوران امام هادی که ایشان هم در کودکی به امامت رسید یک نفر نگفت یعنی چه، مسئله حل شد. دوران حضرت حجّت هم همینطور. شما یک مورد پیدا نمیکنید که بگویند یعنی چه امام کودک باشد؟ هر چه سؤال، یعنی چه برای دوران امام جواد است، حضرت آن را با عمل خود حل کرد. من به هیچ وجه دوست ندارم اخلاقی صحبت کنم، چون وضع خودم افتضاح است. امّا اینجا به عنوان اینکه حضرت جواد انجام داده است عرض میکنم و آن اینکه با حلوا حلوا کردن دهان کسی شیرین نمیشود، مدام من طول پارچهی سر خود را بیشتر کنم و محاسن خود را بلندتر کنم معلوم نیست که شیعه هستم، عمل است که معلوم میشود. اگر وعده دادم و وفا کردم معلوم است شیعه هستم، یکی گرفتار شد مرام گذاشتم میتوانستم و مشکل او را حل کردم شیعه هستم، نه اینکه ادّعا داشته باشم، ادّعا که خرجی ندارد. امام جواد عمل کرده است وگرنه به دروغ به کسی بعد از این همه شبهه پرهیزگار امّت نمیگویند.
ازدواج حضرت جواد با دختر مأمون
یک مشکل دیگر حضرت که خیلی به مظلومیّت این بزرگوار کمک کرد ازدواج او با دختر مأمون بود. ما یک چیزی میگوییم و عبور میکنیم. خدا شاهد است خود من خجالت میکشم این حرفها را میگویم «جَاهَدْتُمْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ»[۳] شما در راه خدا حقّ جهاد را به جا آوردید. الآن شما فرض کنید مسئول مذاکره کنندهی ما چند ساعتی رفته و آمده است بعداً بگویند با دختر جان کری ازدواج کرده است، سیل حرف است که به راه میافتد. شوخی نیست که امام شیعه، امام پرهیزگار شیعه در کاخ زندگی میکند، مجبور است. با دختر شاه هم که طاغوت است ازدواج کرده است. یعنی انصافاً وقتی بررسی میکنید در بین بنی عباس کمتر کسی به زکاوت مأمون است. در روایت معتبر به او «عِفْرِیتٌ مُسْتَکْبِرٌ»[۴] میگویند.
معنای عفریت
عفریت به کسی میگویند که اگر با او گلاویز شوید بینی شما را به خاک بمالد. یعنی کسی که مغلوب نمیشود. به جن هم عفریت میگویند چون قوّت آنها بیشتر از ما است. در بعضی از امور ماواریی هم تسلّط دارند «قالَ عِفْریتٌ مِنَ الْجِنِّ»[۵] هم در قرآن داریم. گفت قبل از اینکه از جای خود بلند شوی تخت بلقیس را با خود میبرم. یعنی توان تکوینی آنها قویتر از عقاید ما است.
در روایت معتبر از امام رضا آمده است «یَقْتُلُهُ عِفْرِیتٌ مُسْتَکْبِرٌ»[۶] عفریت مستکبر را بکش.
مأمون ملعون باهوشترین خلفای زمان
از صدر خلیفهی اوّل تا خلفای زمان حضرت حجّت در روایات آمده است که از همه زکیتر، باهوشتر همین ملعون مأمون بود. سفرهی خیلی خوبی پهن کرده بود یعنی کاری کرده بود که به راحتی مردم از دور این دو امام کنار بروند. امام رضا را که به سمت خراسان برد، همه میگفتند ۲۰۰ سال است که آقایان میگویند طاغوت، طاغوت حالا امام رضا دختر مأمون را گرفته است. آنجا در کاخ زندگی میکند، کنیزان اروپایی هم جلوی در خانهی امام رضا میایستادند. میگفتند آشغالهایی که جلوی در گذاشتند آنها هستند، حالا داخل چه خبر است؟ چه بساطی است؟ همینطور شروع به حرف زدن میکردند برای اینکه جایگاه امام شکسته شود. بعد مأمون با خود فکر کرد حالا که امام رضا کشته شده است، -امام جواد هفت سال دارد -گفت: مگر او را چه کسی تربیت کرده است، هفت سال دارد به حرمسرا میبرم. پادشاهان این کار را انجام میدادند شاه عباس بچّههای خود را در حرم سرا بزرگ کرد بعد از او در ایران آشوب شد، همه لوس بودند. کسی نمیتوانست حکومت را اداره کند. تاریخ ما را ببینید بعد از شاه عباس صفوی چه بلایی سر کشور ما آمد.
گفت حضرت جواد را به حرم سرا میبرم و در ناز و نعمت زندگی میکند و دختر خود را به او میدهم تا او را تربیت کند -چون سن دختر مأمون بیشتر از امام جواد بود، ده سال سن او بیشتر از امام جواد بود- یک امامی برای شیعیان درست میکنم، خیلی خوب فکر کرده بود یعنی با دو، دو تای دنیا بهتر از این نمیشد تصمیم بگیرد. گفت: بعداً او هم مثل خود ما میشود. مثلاً کم کم این امام شیعه عشق رابطه با آمریکا پیدا میکند، با مستکبرها راه میرود. انصافاً خوب فکر کرده بود. از طرفی امام را به گونهای محدود کرده بود که امام نمیتوانست با شیعیان ارتباط داشته باشد. گفت: من حالت استکبارستیزی او را بشکنم یک بچّه از دختر من به دنیا بیاید نوهی امام رضا، نوهی مأمون شود کلّی تنشزدایی میشود شما این شرایط را ببینید.
شباهت کودکی حضرت جواد با حضرت حجّت (سلام الله علیه)
یکی دیگر از شباهتهای حضرت جواد امامت در کودکی است. عموهای بیانصاف. بعضی از عموهای امام جواد فوق العاده هستند، ولی تعدادی از عموهای امام جواد خیلی نامردی کردند. یعنی یکی امام زیدیّه است، زید بن موسی است؛ یکی با واقفه رشوه گرفت که ابراهیم بن موسی است. زیدیّه به قدری به اهل بیت دشنام میدادند که شما اگر تاریخ را نگاه کنید الآن میبینید میگویند یمنیها چه میگویند، آنها ناصبی هستند چون روایت آمده است زیدیّه ناصبی هستند، نه زیدیّه تطوّر دارند.
زیدیّه چه کسانی هستند؟
زیدیّه از دوران امام صادق و دوران امام هادی ناصبی هستند به جز دوران امام رضا (علیه السّلام) چرا؟ چون آنها برای اینکه بگویند ما بزرگان شیعه هستیم، ائمّهی شیعه را قبول نداشتند. چون امام صادق میفرمود: فعلاً حق قیام ندارید، آنها میخواستند قیام کنند لذا مجبور هستند امام صادق را تخریب کنند و نگویید او امام ما است، محبّت او هم اشکال دارد. امام موسی بن جعفر هم همینطور.
چون حضرت رضا ولیعهد مأمون شد، یکی از خطوط قرمز زیدیه هم این است که امام باید حتماً سیاسی باشد، گفتند امام رضا امام ما است یا از معتمدهای ما است لذا به سمت اهل بیت برگشتند. بعد از امام رضا دیدند نه، امام جواد ولیعهد نشد، داماد طاغوت شد، دوباره شروع به دشنام دادن کردند، اصلاً ناصبی شدند. شما در سلسلهی ائمّهی زیدیّه نگاه کنید یکی زید بن موسی است. وقتی زید بن موسی میگوید: من امام هستم، در یک عصر یک امام که بیشتر نداریم یکی میگوید من امام هستم، یعنی دیگری امام نیست (معاذالله) دروغ میگوید من امام هستم.
واقفه چه کسانی هستند؟
واقفه هم گفتند اصلاً موسی بن جعفر غیبت کرده است، امام بعدی معنی ندارد (معاذالله) امام رضا هم به دروغ گفته است من امام هستم، پسر او هم (معاذالله) دروغ گفته است من امام هستم. امام غایب است مثل اینکه الآن یکی بگوید من امام سیزدهم هستم، شما میگویید دروغ میگویی امام غایب است. سه، چهار نفر از همان انقلابیهای قدیم بودند. پسرشان آنها را با پول به سمت خود کشاندند و شروع به رشوه دادند. یک یک بزرگان شیعه رفتند رشوه بدهند خیلی از آنها نپذیرفتند، ابراهیم پسر امام کاظم پذیرفت. پول گرفت گفت: پدر من نمرده است، پدر ما غایب شده است، ما اصلاً در تشییع جنازه شرکت نکردیم.
امام جواد پیش مرگ موضوع ظهور است
این جریان دقیقاً دوران امام زمان اتّفاق افتاد. یعنی وقتی دوران امام زمان پیش آمد، امام جواد (سلام الله علیه) پیش مرگ موضوع ظهور است، کاری کرده بود که همهی شبهات را قبلاً دیده بودند، امامت در کودکی دیده بودند، شبهات آن حل شده بود. برادر امام، یعنی عموی امام بعدی ادّعا کند من امام هستم، هم جعفر این کار را کرد – جعفر هم خیلی بیانصافی کرد رفت خانهی امام عسگری را فاش کرد، همسر امام عسگری یک سال انفرادی زندان بود؛ برای اینکه مطمئن شوند فرزند ندارد، فرزند او کجا است، ارتباطی دارد یا نه.
ارتباط نداشتن امام زمان (سلام الله علیه) در کودکی با مادرش
خود من از نظر عادی فکر میکردم امام زمان غریب ما در سن پنج، شش سالگی که همهی شئون ایشان را کنار بگذاریم حس که دارد، پدر خود را از دست داده است، ارتباط او با مادرش هم قطع شده است، برای اینکه راه هدایت ما بسته نشود. ما نمیتوانیم همین کار امام زمان را جواب دهیم یعنی یک نفر از نعمت مادر محروم شود -همین کوچکترین کاری که امام زمان انجام داده است- از کوچکترین علقهی خود گذشته است، کسانی که پدر و مادر دارند چقدر نسبت به آنها علقه دارند، علقهی شما به پدر و مادر علقهی طبیعی است و اسلام تجویز کرده است و امضا کرده است. فرزند پیغمبر اکرم از دنیا رفت گریه میکرد، میگفتند: آقا گریه میکنید؟ فرمود: من که حرفی نمیزنم که ناشکری باشد ولی جگرم میسوزد. قطعاً روح امام از ما لطیفتر است لذا مهربانتر است آن هم آن پدر و مادر را از دست بدهد.
مادری که رحم او لیاقت پیدا کند رحم امام زمان باشد یک زن عادی نیست، مادرهای ما که زن عادی هستند اینقدر به آنها محبّت داریم امام زمان بعد از شهادت پدر از مادر محروم شد و جعفر این کار را کرد. یک سال مادر امام زمان را به زندان انداختند. بعد گفت: حسن بن علی یعنی امام عسگری فرزند نداشت، یکی از جاهایی که ما برای امام زمان گریه میکنیم این است در زنده بودن امام زمان ارث را تقسیم کردند. یعنی اینقدر غربت بود. این اتّفاق برای حضرت جواد هم رخ داد.
ایستادن یاران امام جواد و امام زمان (علیه السّلام) در کنار سختیها و مشکلات
یکی دیگر از چیزهایی که برای هر دو رخ داد و خیلی کمک کرد بعضی از یاران امام جواد و یاران امام زمان بودند که زیر بار سختیها، زیر آوار سختیها در کنار امام ایستادند، همان چیزی که امروز جامعهی ما نیاز دارد. یکی زمان حضرت جواد، علیّ بن جعفر (سلام الله علیه) بود. علی بن جعفر و امام صادق است. یعنی برادر امام کاظم، عموی امام رضا است یعنی عموی پدر امام جواد (علیه السّلام) است. وقتی امام جواد هفت سال دارد از نظر شیعه امام شد، علی بن جعفر پیرمرد ۹۰ سال محاسن سفید دارد. یک عدّه هم گفتند آقا بالغ نیست، چه کار کنیم؟ در مجلس بزرگان شیعه و خانوادگی که حضرت را دعوت کردند و مهمانی گرفتند بحث شد، من دوست ندارم بزرگان شیعه را نام ببرم، مجلس عمومی است. گاهی از این بزرگان ۲۰ هزار روایت برای ما نقل کردند. بیش از پنج، شش هزار روایت صحیح در کتب برجستهی امروز ما دارند، آدمهای خوبی هستند که در آن فتنه نتوانستند در مدّت کوتاهی تشخیص دهند تا یکی یکی ملحق شدند. همین که گفتند ما چه کار کنیم؟ چطور میشود یک کودک امام باشد؟ علیّ بن جعفر کسی بود که پسر امام صادق است، الآن دوران امام جواد است، پیشکسوت شیعه است، عالم برجسته است، اگر او ادّعای امامت میکرد بعضی به او گفتند اگر تو ادّعای امامت کنی ما پشت تو هستیم. دلیلی که شاید زیارت عبد العظیم (سلام الله علیه) امید است مثل زیارت کربلا باشد همین است. اگر زمان امام هادی یا امام جواد ادّعای امامت میکرد میگرفت، آنقدر شأن داشت ولی گفت: نه، امام من امام هادی و امام جواد است. اگر امثال اینها نبودند امروز از شیعه چیزی باقی نمیماند. کسی باور نمیکرد یک کودک امام است. آن کودک ولو نور الهی دارد ولی مردم قبول نمیکردند میگفتند: چه کسی این را میگوید؟ به چه کسی اعتماد کنیم؟
نقش علیّ بن جعفر در رسیدن امام جواد (علیه السّلام) به امامت
یکی علیّ بن جعفر (سلام الله علیه) است. وقتی امام جواد خواست وارد مجلس شود، علیّ بن جعفر چنان از جای خود به سمت امام پرید تا برود دست امام را ببوسد عمامهی او از سرش افتاد. بعد بعضی به او گفتند پیرمرد خجالت نمیکشی او جای نوهی نوهی تو است. محاسن خود را به سمت آسمان گرفت گفت: من چه کنم او صاحب این محاسن سفید را لایق امامت ندانسته است. امامت که دست من و شما نیست، انتسابی است، ولی این بزرگوار را امام من قرار داده است. امام من است، اگر پدر او بود من همین کار را میکردم. ببینید اینها چقدر در جامعه اثر میگذارد.
ترک خواص و به وجود آمدن حکمیّت در جامعه
یک جایی ما ماه مبارک رمضان بحثی داشتیم، من در یک جمله عرض میکنم نمیخواهم بحث سیاسی شود. اگر در یک جامعهای امیر المؤمنین هم حاکم باشد ولی خواص جامعه او را ترک کنند همان میشود که دیدید یعنی حکمیت اتّفاق میافتد. یعنی مردم از امیر المؤمنین فاصله میگرفتند و به سمت معاویه میرفتند. یعنی اشعث جرأت میکند با علیّ بن ابیطالب مخالفت کند، چون در آن جامعه هزینهای ندارد. اشعث نباید هزینهای بدهد تا با علی مخالفت کند. چرا؟ چون کسانی که باید حرف بزنند لال هستند. دیگر بهتر از امیر المؤمنین کسی را نداریم.
دزدی و رشوه در دوران حکومت امیر المؤمنین (علیه السّلام)
ما میگوییم دوران علی (علیه السّلام) پنج سال بود، حکومت ویژهای هم بود ولی به نسبت توان امیر المؤمنین یک به هزار هم نبود. چقدر دزدی و رشوه در دوران امیر المؤمنین اتّفاق افتاد. مگر امیر المؤمنین با آنها مواجهه نمیکرد؟ حکومت برای یک نفر نیست، اگر برای یک نفر بود خوب بود اگر نبود، نبود. اگر همه خواب باشند و خواص بیدار نباشند حکومت امیر المؤمنین هم باشد منجر به حکمیّت نیست و شکست میخورد. اینطور نیست که ما تعطیل هستیم یک کلید بزنیم بگوییم درست شد دنبال زندگی خود میرویم.
رسوخ کردن امامت امام جواد توسّط یارانی امثال علیّ بن جعفر و علی بن مهزیار
اگر علیّ بن جعفر و علی بن مهزیار نبودند امامت امام جواد در جامعه رسوخ نمیکرد و به فکر تبدیل نمیشد، آنها حرف حق را باور نمیکردند. این در دوران امام زمان (علیه السّلام) هم است. شما در همهی عصرها بزرگانی را میبینید کافی است کسی مثل آیت الله بهجت (رحمه الله علیه) بگوید ای مردم منتظر امام زمان باشید. میگویند او که با کسی قابل قیاس نیست، میگوید من خاک پای او هم نمیشوم. این تأیید بزرگی است، خیلی آرامشبخش است. در جامعهای که خواص وظایف خود را انجام ندهند جامعه محکوم به سقوط میشود و نمیشود هیچ کاری کرد.
چندین روایت از امام جواد (علیه الصّلاه و السّلام) است با یکی از شیعیان مثل علی بن مهزیار همین کسانی که پایگاه آنها در جامعه روشن بود، فقیه و عالم برجسته بودند بعد آمدند امام جواد را تبلیغ کردند. این روایات را برای شما میخوانم شاید در دل یکی از ما این هوس بیفتد که یعنی میشود امام زمان ما را اینطور دعا کند. یعنی میشود ما برای امام زمان مهم باشیم.
نامهی حضرت به علی بن مهزیار
امام به علی بن مهزیار نامه نوشت –یاران امام زمان (سلام الله علیه) نمونهی زیادی داریم. «یَا عَلِیُّ»[۷] ای علی بن مهزیار «أَحْسَنَ اللَّهُ جَزَاکَ» خدا به تو جزای خیر بدهد «وَ أَسْکَنَکَ جَنَّتَهُ» خدا بهشت را منزل تو قرار دهد «وَ مَنَعَکَ مِنَ الْخِزْیِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ» خدا از اینکه در دنیا و آخرت تو خوار و خفیف شوی جلوگیری کند «وَ حَشَرَکَ اللَّهُ مَعَنَا» إنشاءالله در بهشت با ما باشی. «یَا عَلِیُّ قَدْ بَلَوْتُکَ وَ خَیَّرْتُکَ فِی النَّصِیحَهِ وَ الطَّاعَهِ وَ الْخِدْمَهِ وَ التَّوْقِیرِ وَ الْقِیَامِ» من تو را آزمودم هم برای ما خیرخواهی کردی، هم حرفها را گوش کردی، وظایف خود را انجام دادی، توقیر کردی، هر کجا که از عظمت ما شبهه شده بود تو کاری کردی که در ذهن تعدادی شیعه امام جواد امام حق است، قیام کردی. «فَلَوْ قُلْتَ إِنِّی لَمْ أَرَ مِثْلَکَ لَرَجَوْتُ أَنْ أَکُونَ صَادِقاً» اگر بگویم من مثل تو یار ندارم دروغ نگفتم علیّ بن مهزیار که معصوم نبود، ابن عباس که نبود. علیّ بن مهزیار آدم عادی بود، میشود آدم به جایی برسد که امام معصوم راجع به او اینطور بگوید. کسانی که اربعین به کربلا میروند و لبیک یا حسین میگویند همین را میخواهند بگویند حالا به یک قدم زدن و یک فلال در راه من بسنده میکنم یعنی یک عدّه با تو رفتند به کجا رسیدند «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ»[۸] حالا ما لبیک یا حسین میگوییم. لبیک یعنی مولا صدا میکند، وقتی مولا صدا میکند جواب او لبیک و سعدیک است. میگوییم جانم در خدمت تو است.
حضرت به علی بن مهزیار میگوید من مثل تو ندیدم. اگر یکی از ما قصد کنیم بگوییم یا صاحب الزّمان ما دوست داریم اینطور باشیم. «فَجَزَاکَ اللَّهُ جَنَّاتِ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا»[۹] ای علی بن مهزیار خدا إنشاءالله در بهشت تو را با ما همنشین کند. «فَمَا خَفِیَ عَلَیَّ مَقَامُکَ» من لحظه به لحظه تو را زیر نظر دارم «وَ لَا خِدْمَتُکَ فِی الْحَرِّ وَ الْبَرْدِ» در گرما و سرما «فِی اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ» حواس من به تو است که چه کاری انجام میدهی. «فَأَسْأَلُ اللَّهَ إِذَا جَمَعَ الْخَلَائِقَ لِلْقِیَامَهِ» روز قیامت برای تو دعا میکنم که همه بیچاره و برهنه هستند، «أَنْ یُحِبُّوکَ بِرَحْمَهٍ تَغْتَبِطُ بِهَا إِنَّهُ سَمِیعُ الدُّعَاءِ» امیدوار هستم روز قیامت به تو غبطه بخورند، ببینند تو خدمت کردی و به کجا رسیدی.
شناساندن امام جواد (علیه السّلام) به کمک یاران حضرت
دوران امام جواد هم اینگونه است یک عدّه از شیعیان کمک کردند تا دیگران بفهمند امام جواد چه کسی است کما اینکه امام زمان (سلام الله علیه) روایات متعدّدی این را میگوید. خداوند به یاران امام زمان قسم خورده است. فرموده است: اگر یاران مهدی (سلام الله علیه) جایی باشند زلزله بخواهد بیاید به برکت آنها نمیآید. نه به برکت امام زمان، جای او که متفاوت است، به برکت یاران امام زمان. فتنهای اتّفاق بیفتد به برکت یاران امام زمان برطرف میشود.
شفاعت خداوند از یاران حضرت جواد (علیه السّلام) در روز قیامت
امام جواد (سلام الله علیه) که در روایات معتبر آمده است -وقتی روایت معتبر میگوییم یعنی میشود در قیامت به آن احتجاج کرد- «الْکَرِیمُ إِذَا وَعَدَ وَفَى»[۱۰] کریم وعده دهد وفا میکند. این روایت از حدیث قدسی، از حضرت حق است و معتبر است، آن معتبری که بزرگان و فقها به آن فتوا دادند. فرمود: آن کسانی که محمّد بن علی را بعد از آن شبهاتی که مطرح شد به عنوان امام خود پذیرفتند به برکت این ایمان خداوند فرمود: بهشت را بر آنها واجب میکنم نه اینکه بهشت را واجب میکنم که اگر از بستگان آنها گنهکاری را شفاعت کنند میپذیرم. این مقام امام جواد (علیه السّلام) است.
صبر بر مشکلات و رسیدن به مقام امامت
امام رضا همان کسی است که بالاترین مقام در همهی موجودات مقام رضا است. انسانها وقتی میخواهند به سمت حضرت حق بروند باید بر مشکلات صبر کنند. اگر صبر مطلق کنند به مقام امامت میرسند «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا»[۱۱] اگر کسی صبر مطلق کند به امامت میرسد. امام صادق (علیه السّلام) فرمود: علیّ بن ابی طالب «وَ أَصْبَرِ الصَّابِرِینَ»[۱۲] یعنی امامِ امامان است. از صبر بالاتر است، چون وقتی بر سختیها و مشکلات صبر میکنید و بر گناه مواجهه میشوید و گناه انجام نمیدهید یک تلخی دارد، مرحلهی بعد شکر است. یعنی اگر شما سختی میکشید تشکّر هم میکنید.
مقام رضا بالاتر از مقام امامت است
یک مقام از این بالاتر مقام رضا است، یعنی مثل مقام صبر درد ندارید، فقط مثل مقام شکر تشکّر نمیکنید. بخواهیم نمونهی بارز آن را بگوییم برای زینب کبری است. این بالاتر از مقام امامت است. این از مقام امامت عادی بالاتر است. میگفت: دیدی خدا چگونه شما را خوار کرد؟ گفت: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا»[۱۳] همه خوب بود. یعنی مقام رضایی که زینب کبری به منصهی ظهور رساند زینت امیر المؤمنین است؛ چون پدر او بالای سر زهرای مرضیّه نگفت: زیبا است، گفت: رنگ آسمان چقدر زشت شده است. گفت: «قَلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی»[۱۴] زهرای من را از من گرفتند. امّا فرزندش که زینت او است مقام رضا را به تمامه نشان داد.
امام رضا صاحب اعطای مقام رضا
حالا یک نفر است که مقام رضا را به بقیّه انسانها اعطا میکند، یعنی بالاترین مقام انسانیّت مقام رضا است. امام جواد (علیه السّلام) فرمود: پدر من امام رضا صاحب اعطای مقام رضا است. یعنی در این عالم وجود کسی بخواهد به مقام رضا برسد باید امام رضا عنایت کند. یعنی اگر با پدرت به مشکل برخوردی، صلوات امام رضا را بخوان. میگویند اگر دل تو از کسی شکست صلوات امام رضا را بخوان. امام رضا (سلام الله علیه) است که مقام رضا اعطا میکند. بالاترین مقامی که کسی بخواهد به آن برسد… امام رضا صاحب این مقام نیست، معطی این مقام است.
قرار دادن روشنی چشم برای هر امامی از طرف خدای متعال
حالا به کسی که چنین روشنی ثروتی را دارد خدا میخواهد هدیه بدهد. در روایات معتبر فرمود: برای هر امامی یک روشنی چشم قرار دادند؛ برای امام صادق طوری شیعیان او را در دنیا نشان میدهند که چشم او روشن شود. دربارهی سیّد الشّهداء فرمود: کربلای او بیداد میکند. به امام رضا که رسید فرمود: به او نور چشم محمّد را میدهم، یعنی به آن کسی که صاحب مقام رضا است یعنی ثروتمندترین شخص عالم وجود است مقام رضا عطا میکند. دیگر در عالم وجود از این گرانتر نداریم.
خدا میخواهد به ما عطیه بدهد فرمود: «حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی»[۱۵] خدایی که اصدق الصادقین است، خدا نیاز ندارد برای بندهی بیچارهای مثل من قسم بخورد فرمود: «حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی» این چیزی که میگویم حق است. من کاری میکنم به واسطهی فرزندش جواد الائمّه دل و چشم او روشن شود. این عظمت حضرت جواد را نشان میدهد. این همان مطلبی است که شما از بزرگان شنیدید بعضیها از در باب الجواد وارد حرم امام رضا میشوند.
[۱]– الصّحیفهی السّجادیه، ص ۹۸٫
[۲]– بحار الأنوار، ج ۵۰، ص ۲۰٫
[۳]– من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۱۲٫
[۴]-الکافی، ج ۱، ص ۵۲۸٫
[۵]– سورهی نمل، آیه ۳۹٫
[۶]– الکافی، ج ۱، ص ۵۲۸٫
[۷]– بحار الأنوار، ج ۵۰، ص ۱۰۵٫
[۸]– همان، ج ۹۸، ص ۲۰۱٫
[۹]– همان، ج ۵۰، ص ۱۰۵٫
[۱۰]– غرر الحکم و درر الکلم، ص ۸۲٫
[۱۱]– سورهی سجده، آیه ۲۴٫
[۱۲]– بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۱۳۸٫
[۱۳]– همان، ص ۱۱۶٫
[۱۴]-الکافی، ج ۱، ص ۴۵۹٫
[۱۵]– سورهی سجده، آیه ۱۳٫
پاسخ دهید