آنقدری که بنده فحص کردم حضرت تقریباً سه اولویت قرار دادند، اولویت اولِ ایشان که شعارِ اصلیِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بود این بود که حضرت مسائل و مظالم و ستم‌هایی که همه‌ی مردم با عقایدِ خود می‌فهمیدند… ما می‌دانیم که زمانِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه تفکّرِ مردم و فقهِ مردم مطابقِ فقهِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه نبود، مردم به اصطلاحِ امروز «شیعه» نبودند، ولی همان‌ها هم یک چیزهایی را قبول داشتند، مثلاً دزدی از بیت المال بد بود، لذا حضرت اینجا اصلاً کوتاه نمی‌آمدند، مثلاً حضرت در مسئله‌ی «حق‌النّاس» که مردم می‌فهمیدند کوتاه نمی‌آمدند، مثلاً مردمِ عراق شخصیتِ معاویه را می‌شناختند و او را به «صلاح» نمی‌شناختند، لذا درگیری با معاویه اصلاً برای مردم در سطحِ جامعه سؤالی نسبت به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه ایجاد نمی‌کرد، در جنگ جمل و نهروان اختلافاتی پیش می‌آمد و می‌گفتند که با مسلمان‌ها نجنگیم، ولی نسبت به معاویه و شام اینگونه نبودند، یا در انتخابِ کارگزار، حضرت کسی که سابقه‌ی بدِ مالی داشت یا به فسادِ اخلاقی مشهور بودند انتخاب نمی‌کردند، جامعه این را می‌فهمید، یا کسانی را انتخاب نمی‌کردند که در حکومت‌های قبلی دستِ خود را به بیت‌المال آلوده کرده بودند؛ حضرت این تیپ مسائل را اولویتِ اول قرار دادند و تا جایی که ممکن بود کوتاه نمی‌آمدند، (شاید بجز مواردِ استثنائی که مسئله‌ی مهم‌تری بود و باید در آن مورد بحث بشود)، جامعه هم تقریباً همراهی می‌کرد.

 

اصلاً حضرت روز اول آمدند و فرمودند که اگر مالِ حرام در مهریه‌ی زنانِ شما هم باشد از شما پس می‌گیرم، مردم هم بعنوانِ عدالت می‌پذیرفتند، این گروهِ اول بودند.

 

یک حالتِ دومی بود که حضرت برای این‌ها باید ابتدا افکارِ عمومی را همراه می‌کردند و بعد واردِ بحث می‌شدند، حضرت این را هم انجام دادند، مثلِ جنگ جمل، در این جنگ چون مسئله‌ی بغی بود و کشتارِ عدّه‌ای از مسلمین در بصره، حضرت افرادی را در کوفه و جاهای دیگر فرستادند و آن‌ها سخنرانی کردند و تبیین کردند که افکارِ عمومی روشن بشوند آن‌ها چه جرمی مرتکب شده‌اند، بعد هم رفتند و جنگیدند، در ماجرای خوارج اجازه دادند و آن‌ها می‌آمدند و فحاشی می‌کردند و بهتان می‌زدند و حضرت هم این‌ها را نفوذی نمی‌دانستند، تا زمانی که این‌ها آدم‌کشی کردند، زمانی که حرکتِ مسلّحانه کردند باز هم حضرت با مردم صحبت کردند و بعد با این‌ها جنگیند.

 

پس اولویتِ اولِ حضرت جلوگیری ظلم‌هایی بود که باید جلوی آن‌ها گرفته می‌شد و عدل‌هایی که همه‌ی مردم می‌فهمیدند، موردِ دوم هم مواردی بود که می‌شود مردم را راحت توجیه کرد، حضرت این‌ها را در دستور کار قرار دادند.

 

اینکه امام باقر صلوات الله علیه فرمودند که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بعضی از کارها را گذاشتند برای وقتی که حکومتِ ایشان مستقر بشود، وقتی نظام اسلامی ساختار پیدا کند و بعد حمله کنند، آن‌ها مواردی بود که عموماً مردمِ آن زمان از آن سر در نمی‌آوردند، یعنی فکرِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه یک تفکّر است اما این مردم پیروِ حاکمانی بودند که دیدگاهِ دیگری داشتند، یعنی با نگاهِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه آشنا نبودند و حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را معصوم نمی‌دانستند، مثلاً حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه فدک را پس نگرفتند، چون از نگاهِ مردم روزگار و حتّی لشکریانِ خودِ حضرت تحمّلِ اتّهامِ غصب در فدک به بعضی از افراد سخت بود، لذا حضرت فعلاً به این مورد وارد نشدند و فرمودند باید ابتدا حکومت استقرار پیدا کند، نماز طراویح و یا بعضی از عباداتی که حضرت این‌ها را بدعت می‌دانستند اما در نگاهِ مردم مستحب بود، حضرت یک مقاومتی کردند اما وقتی دیدند جامعه بهم ریخت عقب‌نشینی کردند، مثلاً در موردِ طلاقِ سه‌گانه، اینکه یک مردی یک زنی را بدونِ شاهد سه‌طلاقه کند در فقهِ آن‌ها بعضاً رایج بود ولی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه این موضوع را قبول نداشتند، و ممکن بود با این موضوع به زن‌هایی ظلم بشود، ولی چون جزوِ فقهِ مردم بود و هنوز حضرت هم فرصتِ تبیین نداشتند وارد نشدند، در حکومت‌های قبلی بعضی‌ها را برده و کنیز گرفته بودند، یعنی انسانِ آزاد را برده گرفته بودند، مسلّماً به او ظلم می‌شد، ولی چون در تفکّرِ این مردم بحثِ با این‌ها خلافِ دین محسوب می‌شد حضرت به این موارد وارد نشدند، در مسائلِ حج و مقامِ ابراهیم اتّفاقاتی افتاده بود و مردم این را جزوِ دین می‌دانستند اما حضرت به این مورد ورود نکردند، همینطور در موردِ بعضی از ازدواج‌های ناروا؛ حضرت این‌ها را اولویتِ سوم قرار دادند و به این‌ها دست نزدند و خودشان هم چندین مورد بیش از این‌ها را برشمردند و فرمودند که من می‌خواهم کارهای دیگری هم انجام بدهم اما وقتی من می‌خواهم عدالتِ یکپارچه‌ی همه‌جانبه ایجاد کنم، عدالتِ اقتصادی، اجتماعی، دینِ مرضیِ حضرت حق باید به دستِ مردم برسد… حضرت نتوانستند این موارد را انجام بدهند، چون هنوز جامعه همراه نشده بود.

 

معمولاً مردم، خوبان و صالحان به دنبالِ عدالت هستند و بعضی از کارگزاران مخالفت می‌کنند، در حکومتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه حضرت به دنبالِ عدالت هستند و دست‌اندازهای راهِ ایشان آن چهار دسته هستند که عرض کردیم، یعنی مدام حضرت را نگه می‌دارند.