«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَکْرَم‏ الشُّفَعَاءِ سَیِّدِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهلِ بَیتِهِ الطَّیِبینَ الطَّاهرِینَ ثُمَّ الصَّلاهُ وَ السَّلامُ عَلَی جَمیعِ أنبیاءِ اللهِ وَ رُسُلِهِ وَ ملائِکَتِهِ وَ لَا حَولِ وَ لا قُوَّهَ إلَّا بِاللهِ العَلیِّ العَظیمِ».

اهمّیّت نقل درست معنای لغات در نقل معصومین (علیهم السّلام)

در هفته‌ی گذشته و شاید در اوقات دیگر هم خدمت شما تذکّر دادم این لغت‌ها را که ما در این‌جا روی آن دقّت می‌کنیم اگر نقل به معنا کنیم و از آن بگذریم درست نیست. اگر شعر بود، مثلاً اگر کتاب داستان بود این چیزها مهم نبود امّا نور و سخن معصوم است؛ یعنی این‌جا باید حقّ هر لغت ادا بشود بنابراین لغت‌هایی که بنده عرض می‌کنم، شما هم اهل فضل هستید به این نکته عنایت بفرمایید که الحمدلله ما هیچ لغتی را به حال خود نمی‌گذاریم چون باید تفسیر بشوند، سخن معصومین است.

FatemiNia-13950526-Sahifeh51-ThaqalainSite (2)

من داستان بسیار کوتاه علمی و لغوی برای شما می‌گویم. لغت مهم است، حالا این زبان قرآن و دین ما است. اگر به زبان دیگری هم نازل می‌شد وظیفه‌ی ما این بود که در قبال آن دقّت کنیم. حالا به این زبان نازل شده، انتخاب خدا است. می‌خواهم بگویم که احتیاج به دقّت فراوان دارد.

اشتباهات فاحش در ترجمه

آقایی بود که خدا او را رحمت کند او از دنیا رفته است، اگر الآن زنده بود جواب سلام من را نمی‌داد. ایشان کتابی را تصحیح کرده است که در آن کتاب لغتی وجود دارد. اگر شما دقّت بفرمایید من یک قطره از دریا را دارم به شما می‌گویم که چه اشتباهاتی در نوشته‌ها و گفته‌ها صورت می‌گیرد و هیچ کسی متوجّه نمی‌شود! ماشاءالله ما قدوه العلماء و زبده العارفین زیاد داریم، نعمت فراوان است!

FatemiNia-13950526-Sahifeh51-ThaqalainSite (1)

در آن کتابی که ایشان تصحیح کرده بود لغت فرط وجود داشت. در لغت به انسان‌های کاروان پیشرفته می‌گویند. مثلاً فرض بفرمایید یک عدّه از این‌جا به عراق رفته‌اند و ما می‌خواهیم برای زیارت برویم، آن‌ها رفته‌اند برای ما جا و مکان بگیرند؛ این‌ها فرط ما می‌شوند؛ یعنی کاروانی هستند که جلوتر از ما رفته‌اند. زیارت اهل قبور را که می‌خوانید نزدیک در قبرستان نوشته شده است- می‌گوید: واقعاً هیچ مجلس موعظه‌ای به اندازه‌ی قبرستان گویا نیست. آدم برود ببیند چه خبر است. این دنیای کوتاه، قهرها، آشتی‌ها، هزاران چیز، هیچ… خلاصه آن‌جا می‌خوانید «أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ» شما ای مردگان، فرط ما هستید؛ یعنی جلوتر از ما رفته‌اید، «وَ نَحْنُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِکُمْ لَاحِقُونَ» بالاخره ما هم به دنبال شما می‌آییم.

FatemiNia-13950526-Sahifeh51-ThaqalainSite (11)

معنای فرط

خلاصه فرط یعنی پیش رفته. ما در حدیث داریم که وجود نازنین رسول اکرم (علیه و علی آله الصّلاه و السّلام) فرمودند: «أَنَا فَرَطُکُمْ عَلَى الْحَوْضِ»[۱] من فرط شما امّت در کنار حوض کوثر هستم؛ یعنی من از همه‌ی شما زودتر به حوض می‌رسم، که بالاخره به آن‌جا برسد. این‌که آن حوض چیست ما نمی‌دانیم. همه‌ی بهشت همین است، همه‌ی بهشت نمی‌دانیم است. آن‌جا رود عسل و شیر و درخت و میوه است. ما نمی‌دانیم هیچ کدام از این‌ها چه چیزهایی هستند. فرمودند: این‌ها فقط برای تقریب ذهن است که ما بدانیم آن‌جا چیزی وجود دارد «فِی الْجَنَّهِ مَا لَا عَیْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَی قَلبِ بَشَر»[۲] در بهشت چیزی وجود دارد که نه گوشی شنیده، نه چشمی دیده و نه بر قلبی خطور کرده است. پس این همه چیست که می‌گویند؟ این‌ها چیزهایی که تو فکر می‌کنی نیستند. این‌ها چیزهایی هستند که از عقل ما خارج هستند فقط برای تقریب ذهن است. می‌دانیم رود و درخت و جنّات و انهاری وجود دارند امّا این‌که چه چیزی هستند نمی‌دانیم. حوض هم همین‌طور است «أَنَا فَرَطُکُمْ عَلَى الْحَوْضِ» چنین حدیثی از این قماش.

این آقا که می‌گویم اگر زنده بود شاید جواب سلام من را نمی‌گفت، دیدم این لغات را تفسیر کرده است. زیر آن نوشته بود «الفَرَطُ مِنَ الإفراط» فرط از افراط است «وَ هُوَ ضِدُّ الإعتِدَال» مادر بزرگ من هم این را می‌دانست که اعتدال ضدّ افراط است، افراط ضدّ اعتدال است. فرط یعنی افراط و افراط هم ضدّ اعتدال است. یک نفر باید بگوید این حدیث الآن چطور حل شد؟ بگو الآن باید این‌جا چه کنیم؟ این پیغمبر است، شوخی نیست می‌گوید: من فرط شما هستم در حوض. فرط یعنی افراط، افراط هم یعنی ضدّ اعتدال. معلوم شد حدیث چیست؟ هیچ چیزی معلوم نشد. این آقا متوجّه نشد که این ف و ر و ط در جاهای مختلف معانی مختلف می‌دهند و قص علی هذا.

FatemiNia-13950526-Sahifeh51-ThaqalainSite (16)

ادامه‌ی تفسیر دعای شانزدهم صحیفه‌ی سجّادیه

الآن ما در دعای شانزدهم هستیم که به آن‌جا رسیدیم، به مقطعی که خدمت شما توضیح دادم حالا از این‌جا مانده است.

بسم الله الرّحمن الرّحیم

خیلی مهم است، دقّت بفرمایید. بخشی از دعای شانزدهم صحیفه‌ی مبارکه‌ی سجّادیه است. «یَا إِلَهِی فَلَکَ الْحَمْدُ» پروردگارا تمام حمد مخصوص تو است، «فَکَمْ مِنْ عَائِبَهٍ سَتَرْتَهَا عَلَیَّ» ای خدا، چقدر عیب‌ها داشتیم که آن‌ها را پوشاندی؟ عیب‌ها را پوشاندی! یک یا دو عیب هم نبود، چقدر عیب داشتم که آن‌ها را پوشاندی! «فَلَمْ تَفْضَحْنِی» دیگر من را مفتضح نکردی. هر کدام از این عیب‌ها فاش می‌شدند بنده خانه‌نشین می‌شدم امّا هیچ کدام از آن‌ها فاش نشده است.

FatemiNia-13950526-Sahifeh51-ThaqalainSite (15)

مثل خدا عیب‌پوش بنده‌های خدا باشیم

پروردگار توقّع دارد که ما این کارها را از او یاد بگیریم. خانم‌ها، آقایان، برادرها، خواهرها خدا توقّع دارد «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّهِ»[۳] از اخلاق خدایی متخلّق بشوید. خدا یک عمر از ما پوشانده است. الآن اگر من یک عیب از کسی بدانم طاقت ندارم این عیب را درون خود نگه دارم. می‌گوید: می‌خواهم یک چیزی بگویم… نه، غیبت می‌شود. نفر روبرو هم بدتر حریص می‌شود، حالا تو را به خدا بگو، این‌جا که کسی نیست. چرا از اوّل گفتی؟ باید بگویی. این‌طور در خانواده‌ها غیبت می‌شود، اصرار مردم همین‌طور فاش می‌شود. چرا به این کار استارت می‌زنی؟ من یک چیزی می‌دانم… نه، استغفر الله! از اوّل اصلاً شروع نکن، دیگران را حریص نکن، اصلاً دفن کن «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّهِ» بعد آیه و قسم می‌دهد که یک مقدار بگو، سر نخ را بگو!

FatemiNia-13950526-Sahifeh51-ThaqalainSite (14)

خداوند پوشاننده‌ی عیب‌ها است

«فَکَمْ مِنْ عَائِبَهٍ سَتَرْتَهَا عَلَیَّ فَلَمْ تَفْضَحْنِی وَ کَمْ مِنْ ذَنْبٍ غَطَّیْتَهُ عَلَیَّ فَلَمْ تَشْهَرْنِی»[۴] این هم تأکید آن است. یک وقت عیب است إن‌شاءالله خواهیم خواند- یک وقت هم صرفاً گناه است. ممکن است یک چیزی باشد، فرق‌هایی دارد که می‌گوییم. علی الحساب این تأکید جمله‌ی قبلی است. «وَ کَمْ مِنْ ذَنْبٍ غَطَّیْتَهُ عَلَیَّ فَلَمْ تَشْهَرْنِی» خدایا من چقدر گناه داشتم که پرده کشیدی، اعلام و آشکار نکردی، «وَ کَمْ مِنْ شَائِبَهٍ أَلْمَمْتُ بِهَا فَلَمْ تَهْتِکْ عَنِّی سِتْرَهَا» شائبه البتّه از شؤب مشتق است به معنای چیزی است که به چیزی ممزوج بشود. مثلاً می‌گویند عبادت شائبه‌ی ریا نداشته باشد، شوب نباشد، ریا با آن مخلوط نشود. ولی در بعضی موارد معانی دیگری هم می‌دهد. نوشته است «الشَّائِبَهُ: وَاحِدَهُ الشَّوائِب، وَ هِیَ الأَقذَارُ وَ الأدنَاس‏[۵]» گاهی اوقات به معنای آلودگی‌ها و پلیدی‌ها می‌آید، «قَالَهُ الجُوهَریُّ» می‌گوید: جوهری گفته است، «وَ فِی نُسخَهٍ قَدیمَهٍ «وَ کَم مِن شَائِنَهٍ»» در بعضی از نسخ صحیفه شائنه آمده است؛ آن چیست؟ «وَ هِیَ فَاعِلَهٌ مِنَ الشَّینِ بِمَعنَى العَیبِ وَ القِبیحِ» به هر حال جوهری گفته است شائبه در این‌جا به معنای آلودگی و پلیدی‌ها است امّا در این‌جا می‌گوید در بعضی از نسخ هم شائنه آمده است که از شین است که به معنای قبیح است.

«وَ کَمْ مِنْ شَائِبَهٍ أَلْمَمْتُ بِهَا»[۶] چقدر کارهای بدی که من اقدام به انجام آن‌ها کردم «فَلَمْ تَهْتِکْ عَنِّی سِتْرَهَا» باز هم پرده‌ی آن را پاره نکردی، همین کار بدی هم که انجام دادم پرده‌ی آن را کنار نزدی که مردم ببینند.

FatemiNia-13950526-Sahifeh51-ThaqalainSite (13)

دقّت به عمق معنای لغت

این‌جا یک لغت وجود دارد که خواهشمندم به این مسئله دقّت کنید. عزیزان، جوانان دقّت کنید، شما که اهل فضل هستید خطاب من به جوانان و عزیزان است که به این‌جا می‌آیند. خدا همه‌ی شما را حفظ کند. گاهی اوقات انسان در اثر ندانستن عمق یک لغت به خطا می‌افتد. من شنیدم که مثلاً کسی به مجلسی رفته بود، شاید این‌طور باشد. آن‌جا گروهی بودند که بسیار متجدّدمآب بودند و جلسه تحت جلسه‌ی عرفان بود. آدم اگر بخواهد عرفان بخواند باید لغت بلد باشد. بعضی افراد فکر می‌کنند عرفان یعنی این‌که بگویی (جمال تو عشقه) یک بیت از اشعار حافظ را بخوانی. این‌ها عرفان نیست، این‌ها ویترین است.

FatemiNia-13950526-Sahifeh51-ThaqalainSite (12)

تحقیق یا تقلید؟

شخصی پرسیده بود: شما از چه کسی تقلید می‌کنید؟ با تمام غرور گفت بودند: تحقیق نه تقلید! چقدر خوب است. تحقیق نه تقلید، یعنی چه؟ پس معنی تقلید را نمی‌داند، اگر بداند این حرف را نمی‌گوید. اوّلاً تقلید یعنی چه؟ ریشه‌ی عرفان عمل به شریعت است، بدون عمل به شریعت اصلاً عرفان نمی‌شود. این‌که می‌گویند طریقت و شریعت مثل سرکه و عسل که سنکنجبین می‌شود به هم ممزوج هستند. اگر فکر کردی که این‌ها از هم جدا می‌شوند اشتباه کرده‌ای، این‌ها در دل و بطن همدیگر هستند. من نمی‌خواهم وارد آن مباحث بشوم امّا حالا می‌خواهم به شما بگویم این آقا یا این خانم که این مطلب را بیان کرده است آیا این عمر را داری؟ بالاخره در رشته‌ای درس خواندی موفّق باشی. مهندس هستی، متخصّص هستی، پزشک هستی، هرچه هستی خدا تو را سلامت بدارد امّا الآن در این برهه از زمان که باقی است آیا تو می‌توانی در مورد مسائل شرعیه‌ی خود تحقیق کنی؟ این‌طور که تو مجتهد می‌شوی. آیا این عملی است؟ امروز نماز ظهر و عصر و امشب نماز مغرب و عشا را می‌خواهی بر چه مبنایی بخوانی؟ شما که گفتید تحقیق نه تقلید! آیا در مسائل عرفانی خودت می‌خواهی تحقیق کنی؟

FatemiNia-13950526-Sahifeh51-ThaqalainSite (10)

هر کسی را بهر کاری ساختند

من می‌خواهم بالای این دکل‌های برق بروم و در مورد آن‌ها تحقیق کنم. بسیار خوب، جنازه‌ی من پایین می‌افتد! بچّه‌ها برای بازی رفتند خدا می‌داند پرت شدند و سوختند، شوخی نیست. امّا متخصّص می‌داند چه کار کند، کار او این است، رشته‌ی برق خوانده است. خیلی راحت رسیدگی می‌کند و هیچ مشکلی هم پیش نمی‌آید و پایین می‌آید. من می‌گویم: خیر، من می‌خواهم خودم تحقیق کنم. بسیار خوب، برو مشکل گوشت کوبیده پایین می‌افتی.

حالا این‌جا می‌خواهم بگویم تقلید که می‌گویند یک عرف محاوره‌ای داریم که مثل این است که انسان تقلید کسی را بکند، مثل او حرکت کند، یا مثلاً می‌گوییم من تقلیداً نمی‌گذارم این‌جا می‌خواهم مثل فلان شخص بشوم. این عرف محاوره‌ای است. باید ببینیم تقلید یعنی چه؟ چون این‌جا با این لغت کار داریم. حتّی من دیدم در ایران می‌گویند زینت آلات بدلیجات، مثلاً من ندیدم ولی شنیدم که خیلی زیبا مثل اصل زینت آلات درست می‌کنند و فقط اهل خبره می‌فهمند این زینت آلات بدلی است. خوب است، بالاخره این خانم بدون این‌که پول‌های نجومی هم خرج کرده باشد زینت پیدا می‌کند. کار خوبی است، هر کسی این کار را انجام می‌دهد خوب است.

من در بلاد عربی زیاد بودم. آن‌جا در تابلوهای خود می‌نویسند «المجوهرات التّقلیدیّه» رسماً به این شکل می‌نویسند. ما می‌گوییم بدلیجات ولی آن‌ها این‌طور می‌گویند «المجوهرات التّقلیدیّه» یعنی این‌ها زینت آلات تقلیدی است، واقعی نیست، شبیه این‌ها است. اگر بگوییم یک معنا برای آن وجود دارد. یا می‌گوییم اصلاً معنای لغوی نیست معنای محاوره‌ای است اگر لغوی هم باشد یکی از معانی است.

FatemiNia-13950526-Sahifeh51-ThaqalainSite (9)

معنای تقلید

اصلاً ببین تقلید یعنی چه؟ تقلید یعنی چیزی را از جایی آویختن. این چه لغتی است، یعنی چه؟ شما شمشیر را از گردن کسی آویزان کنید می‌گویند: «قَلَّتته سَیفاً» شمشیر تقلید کردند بر او، آویزان، آویختند. کسری، پادشاه ایران یک منشی داشت. این منشی عرب بود و اسم آن بدبخت لقیط بن ایاد بود. این‌که می‌گویم بدبخت داستان دارد، شاعر بسیار قدرتمندی هم بود. کسری می‌خواست به قبیله‌ی او حمله کند، قدرت داشت. این شعری است که از زمان بسیار قدیم مانده است. این شعر را حفظ کردند چون به آن بها می‌دادند. سابقاً معلومات ارزش داشت، باور بفرمایید. من این را از نسخه‌های عتیق پیدا کردم که بسیار مفصّل است. ایشان به قبیله‌ی خود شعری نوشت که آماده باشید که کسری می‌خواهد بیاید.

این نامه که به صورت شعر نوشته شده بود بروز پیدا کرد. شخصی آمد به کسری گفت: چه نشسته‌ای که منشی تو چه کرده است. منشی را دستگیر کردند إن‌شاءالله من انسان قصیّ القلبی نیستم و شما هم نیستید- آن بدبخت را به شکل بدی کشتند ولی این اثر ماند و ادبا سینه به سینه آن را نگه داشتند و الآن در منابع ما وجود دارد که یکی از ابیات او که بسیار محلّ شاهد است در لغت می‌آورند. چون این‌ها از عرب‌های دست‌نخورده بودند. می‌گویند: برای جنگ آماده شوید و آدم خبره پیدا کنید که جنگ شما را اداره کند.

«فَقَلِّدوا أمرَکُم لله دَرَّکُمُ             رَحبَ الذِّرَاعِ بِأمرِ الحَربِ مُضطَلِعا»[۷]

می‌گوید: امور این جنگ را از گردن یک مرد جنگ‌دیده‌ی قوی بیاویزید؛ یعنی به او بسپارید.

FatemiNia-13950526-Sahifeh51-ThaqalainSite (8)

اجتهاد و عمل مجتهد

ما از مجتهد تقلید می‌کنیم یعنی چه؟ یعنی تکالیف خود را به گردن او می‌گذاریم. هرچه تو بگویی، خود تو می‌دانی. برای همین می‌گویند مجتهد مصیب در قیامت دو اجر دارد؛ یعنی فتوایی که صادر می‌کند اگر با لوح محفوظ مطابقت داشت به آن لوح مصیب می‌گویند. این مجتهد دو اجر می‌برد؛ یکی اجر اجتهاد را می‌برد. چون اجتهاد یعنی کوشش، او کوشش کرده است. مجتهدین ما کوشش می‌کنند. فکر کردید راحت است؟ خدا شاهد است که این‌ها آب می‌شوند، ذوب می‌شوند، زحمت می‌کشند. یک اجر برای اصابت است که مصیب با واقع اصابت پیدا کرده است و یک اجر هم برای کوشش او است. امّا اگر کوشش کرد و زحمت کشید ولی اشتباه فتوا داد به این مخطیء می‌گویند. مخطیء یک اجر دارد و مصیب دو اجر دارد چون مجتهد است.

FatemiNia-13950526-Sahifeh51-ThaqalainSite (7)

معنای صحیح تقلید

پس این‌که ما تقلید می‌کنیم یعنی چه؟ یعنی ما تکالیف خود را از گردن او آویختیم و به او واگذار کردیم. تقلید به این معنی نیست که ما ادای او را در می‌آوریم. یک عدّه نمی‌دانند نباید حرف بزنند. اوّل بیا به معنای واقعی لغت برس. اصلاً به جوانان این مملکت نگفته‌اند تقلید یعنی چه؟ تقلید ادا در آوردن نیست، تقلید یعنی واگذار کردن، آویختن تکلیف از گردن کسی، واگذار کردن به او. ما تکالیف شرعیه‌ی خود را به مرجع تقلید واگذار کردیم، از گردن او آویختیم، تعارف نداریم. تو می‌دانی و خدای خود؛ ما از تو تقلید کردیم.

بی‌جهت نیست که این شعر لقیط بن ایاد را نگه داشتند. «فَقَلِّدوا أمرَکُم» الآن این «قَلِّدوا» فعل است، «أمر» مفعول آن است. «فَقَلِّدوا أمرَکُم لله دَرَّکُمُ» این امر جنگ را بیاویزید، از چه کسی؟     «رَحبَ الذِّرَاعِ» کسی که هوش بسیار بازی دارد، دست او در جنگ باز است «بِأمرِ الحَربِ مُضطَلِعا» جنگ‌دیده است و می‌فهمد. این امر را به گردن او بیاویزید، او برای شما انجام می‌دهد.

FatemiNia-13950526-Sahifeh51-ThaqalainSite (6)

معنای لغت تقلید در کلام امام سجّاد (علیه السّلام)

چون با لغت کار داشتیم و لغت امام سجّاد است شوخی نیست. پس این‌طور شد که «وَ کَمْ مِنْ شَائِبَهٍ أَلْمَمْتُ بِهَا فَلَمْ تَهْتِکْ عَنِّی سِتْرَهَا»[۸] چقدر عیب‌ها که من داشتم و پرده را کنار نزدی و عیب من را نشان ندادی، «وَ لَمْ تُقَلِّدْنِی» این همه صحبت کردم به دلیل این قسمت بوده است. در سخن معصوم معنی تقلید معلوم می‌شود. «وَ لَمْ تُقَلِّدْنِی مَکْرُوهَ شَنَارِهَا» خدایا من گناه کردم تو عیب و زشتی این گناه را از گردن من نیاویختی که مثل یک گردنبند همگان من را ببینند که من چه عیبی دارم.

FatemiNia-13950526-Sahifeh51-ThaqalainSite (5)

معنای شنار چیست؟

«شَنَار» یعنی چه؟ ما الآن لغت عائبه را خواندیم به معنای عیب. «وَ کَمْ مِنْ ذَنْبٍ» باز یعنی گناه، شائبه را خواندیم که به گفته‌ی جوهری یعنی آلودگی الآن هم یک لغت شنار این‌جا آمده است. شنار یعنی چه؟ شنار یعنی «العَیبُ وَ العَار»[۹] یعنی عیب و عار این گناهی که من انجام دادم را بر گردن من آویزان نکردی که همه‌ی مردم من را ببینند. حالا عیب و عار یعنی چه؟ می‌فرماید: «وَ قیلَ: عَیبُ فِیهِ عَار» این خیلی زیبا است. عیبی است که در آن عار وجود دارد چون در هر عیبی عار نیست. عار یعنی ننگ. مثالی بیان می‌کنم: خدای نکرده یک نفر شرب خمر کرد، اشتباه کرد و إن‌شاءالله توبه کرد. این یک عیب بوده، گناه بوده، نباید گناه می‌کرده امّا گناهی بوده که در آن ننگ نبوده، حالا زهر ماری شد و بعد هم توبه کرد و تمام شد. امّا آدم رفته نقشه کشیده تا مال یتیم برادر خود را بخورد که من سراغ دارم. این عیبی است که در آن عار و ننگ وجود دارد. یا به طور کلّی یتیم برادر نه، هر یتیمی. این گناهی است که در آن عار و ننگ وجود دارد، می‌گویند زور تو به این بچّه رسیده است؟! یک وقت در تلویزیون نشان داد یک عدّه شیر خشک تقلّبی دارند درست می‌کنند. شیر خشک را چه کسی می‌خورد؟ نوزاد یک یا چند روزه، ده ماهه. من گفتم: همه‌ی این‌ها حرمله هستند. خدا شاهد است، دارم عقیده‌ی خود را می‌گویم. این‌ها روز قیامت قطعاً با حرمله محشور می‌شوند. حرمله چه کار کرد؟ دارند همین کار را انجام می‌دهند. درست است جایگاه آن نازنین بسیار بالا بود، فرزند امام بود ولی نوع این کار، کار حرمله است که برای یک عدّه نوزاد شیر خشک تقلّبی درست کنند. الآن این گناه عیبی است که در آن عار وجود دارد. پس این‌طور شد که «الشَّنَار بِالفَتح: العِیبُ وَ العَار، و قیلَ: عَیبٌ فیهِ عَار» هر عیبی نیست، عیبی است که در آن عار و ننگ هم باشد.

ببینید خدا چقدر بزرگواری می‌کند. یک عدّه هستند که دنبال این هستند که عیب‌های تو را بگیرند و بزرگ کنند و سر و صدا راه بیندازند. اصلاً کار آن‌ها همین است، دوست دارند این کار انجام بشود. خدا چقدر بزرگواری می‌کند. ما یک عدّه دشمن داریم که دنبال عیب ما هستند. به قول معروف نزده می‌رقصند! می‌فرماید: «وَ لَمْ تُقَلِّدْنی مَکْرُوه شَنَارِها»[۱۰] که برای شما توضیح دادم، «وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا» گناه من را آشکار نکردی برای چه کسی؟ «لِمَنْ یَلْتَمِسُ مَعَایِبِی مِنْ جِیرَتِی» برای آدم‌هایی که دنبال عیوب من هستند. آن‌ها چه کسانی هستند؟ «مِنْ جِیرَتِی» از همسایه‌های من هستند، کسانی که من را می‌شناسند، «وَ حَسَدَهِ نِعْمَتِکَ عِنْدِی» نعمت‌هایی که از تو نزد من است حسّاد این نعمت‌ها هم هستند. حسود است، اصلاً نمی‌خواهد من روی زمین باشم، او دنبال عیوب من است. اگر او این عیوب را بداند چه می‌کند؟ خدای من می‌داند که من را رسوا می‌کند. ممکن است من مجبور به جلای وطن بشوم، این شهر را ترک کنم و بروم چنان‌که هستند و بودند.

FatemiNia-13950526-Sahifeh51-ThaqalainSite (4)

ذکاوت فرزند علّامه حلّی

علّامه حلّی (رضوان الله علیه) پسری به نام محمّد داشت که قواعد علّامه را شرح کرده و اسم آن را ایضاح الفوائد گذاشته است. علّامه حلّی در دنیا بی‌نظیر است ولی محمّد لقب او فخر المحقّقین است- او این قواعد را در چهار جلد شرح کرده است. وقتی اسم ایشان می‌آید علّامه می‌گوید: «وَلَدی مُحَمَّد جَعَلَنِیَ الله مِن کُلِّ مَکروهٍ فِداهُ» می‌گوید: تمام درد و بلای او به جان من بیاید! خلاصه معروف است که او آن فتوای سلطان محمّد خدابنده شاید در گذشته به شما گفته باشم- علّامه حلّی رأی او را عوض کرد. پسر او شاگردش بود امّا این‌که می‌گویند مجتهد «مُخَالِفاً لِهَواهُ»[۱۱] مجتهدین ما «مُخَالِفاً لِهَواهُ‏» هستند فقط علم نیست، چند شرط هم دارد «مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاه». خدابنده از علّامه حلّی پرسیده بود که من در تمام وضوهای خود نیّت واجب کرده‌ام، چه کار کنم؟ هر وضویی گرفتم گفتم: واجب، قربه إلی الله. علّامه فرمود: «أَعِدْ کُلَّ صَلَاهٍ صَلَّیْتَهَا» چه کنم؟

سلطان محمّد پیش پسر علّامه حلّی رفت و گفت: حضرت والد کار من را خیلی سخت کردند، چه کنم؟ محمّد، فخر المحقّقین، پسر علّامه حلّی فرمودند: شما در این ۳۰ سال که این‌طور نیّت کردی در مبدأ ۳۰ فرض را بر این می‌گیریم که بر فتوای پدر من یک نماز تو باطل شده است. پس آن یک باطل همیشه به گردن تو است و مادامی که آن را نخوانده‌ای می‌توانی تمام وضوها را نیّت واجب کنی چون بدهکار هستی! رفت به علّامه حلّی گفت و او گفت: بله، حق با پسر من است.

FatemiNia-13950526-Sahifeh51-ThaqalainSite (3)

ثمرات حسادت به فخر المحقّقین

من استادی داشتم که می‌گفت: اگر تمام تحقیقات محقّقین در یک کفّه‌ی ترازو گذاشته شود و تحقیقات محمّد پسر علّامه حلّی، فخر المحقّقین در کفّه‌ی دیگر گذاشته شود آن کفّه سنگینی می‌کند! او چنین شخصیتی بود. امّا حسودان کاری کردند که عالم به این بزرگی، فخر المحقّقین، پسر علّامه حلّی سر به نیست رفت؛ یعنی می‌شود گفت: از معدود علمای شیعه است که حتّی مزار او با حدس و تخمین هم معلوم نیست. ببینید حسد چه می‌کند!

«وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا»[۱۲] خدایا بدی این گناهان را آشکار نکردی، برای چه کسانی؟ «لِمَنْ یَلْتَمِسُ مَعَایِبِی» برای کسانی که دنبال معایب من هستند. آن‌ها چه کسانی هستند؟ «مِنْ جِیرَتِی» عبارت باشد از همسایگان من و «وَ حَسَدَهِ نِعْمَتِکَ عِنْدِی» و آن حسودان نعمت که تو دادی و نزد من است.

إن‌شاءالله به مناسبت این قسمت از دعا در مورد حسود صحبت خواهیم کرد و بقیه‌ی دعا را هم بعداً خواهیم گفت.

«وَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ».


” شایان ذکر است که این متن به ویرایش نهایی نیاز دارد. “


[۱]– الأمالی (للطوسی)، النص، ص ۲۶۹٫

[۲]– نهج الفصاحه، ص ۵۹۰٫

[۳]– بحار الأنوار، ج ۵۸، ص ۱۲۹٫

[۴]– الصّحیفه السّجّادیه، ص ۸۰٫

[۵]-‌ ریاض السالکین فی شرح صحیفه سیّد السّاجدین، ج ‏۳، ص ۱۳۵٫

[۶]– الصّحیفه السّجّادیه، ص ۸۰٫

[۷]– شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید، ج ‏۴، ص ۲۲۲٫

[۸]– الصحیفه السّجّادیه، ص ۸۰٫

[۹]– ریاض السالکین فی شرح صحیفه سیّد السّاجدین، ج ‏۳، ص ۱۳۶٫

[۱۰]– الصحیفه السّجّادیه، ص ۸۰٫

[۱۱]– التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری (علیه السّلام)، ص ۳۰۰٫

[۱۲]– الصحیفه السّجّادیه، ص ۸۰٫