- مثل ارزش دنیا به اندازهی بال پشه در فرمایش امیر المؤمنین (علیه السّلام) و آیات قرآن
- فراموش کردن مؤمن از یاد خدا و سخت شدن زندگی او
- تقوا یکی از عوامل روزی انسان
- بیدار بودن در بین الطّلوعین یکی از عوامل روزی
- یکی از موانع روزی عدم رضایت پدر و مادر
- خواندن ۵۰ آیهی قرآن قبل از خواب یکی دیگر از عوامل روزی
- مغرور نشدن در کاری و انجام وظیفه
- انجام وظیفه نوعی امتحان از سوی خدای متعال
- امتحان از سوی خدا و برگزیدن بندهای متواضع
- اساس کفر و فسق، خودخواهی و تکبّر
- ارحم الرّاحمین بودن خدا
- توکّل کردن بر خدا در کارها
- بدرفتاری در خانه یکی از موانع روزی
- خلق خوب داشتن یکی از عوامل رزق و روزی
- قبول کردن روزی با عزّت
«بِسْمِ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصَّلَاۀُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلَی آلِهِ الطَّاهِرینَ و لَعْنَهُ اللهِ عَلَی أَعْدائِهِمْ أَجْمَعِینَ مِنَ الآنِ إلی یَوْمِ الدِّینِ».
مثل ارزش دنیا به اندازهی بال پشه در فرمایش امیر المؤمنین (علیه السّلام) و آیات قرآن
چند جمله راجع به روزی عرض کنم. در ادامهی عرایض دیروز که گفتیم خدای متعال ارحم الرّاحمین است و بنای او بر این است که هر کسی را در هر راهی که انتخاب کرده کمال کمک را به او بکند که فرموده است: «کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ»[۱] لذا برای کفّار دنیا را خیلی باز کرده است. در یک آیهی مبارکه هم فرموده است: «وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّهً واحِدَهً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّهٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ».[۲] ادامه هم دارد. میگوید اگر همه کافر نمیشدند ما کاری میکردیم که کفّار سقفهای خود را از نقره بسازند. یعنی آنقدر خود کسانی که خدا را میشناسند، فریفتهی دنیا میشوند و هستند که اگر ببینند اینطور است آنها هم کافر میشوند. «وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّهً واحِدَهً» یعنی اوّلاً دنیا در فرمایشات امیر المؤمنین (علیه السّلام) است که اگر ارزش داشت خدای متعال به اندازهی یک بال پشه هم به کفّار نمیداد.
فراموش کردن مؤمن از یاد خدا و سخت شدن زندگی او
آنکه ارزش دارد ایمان و عمل صالح است که الحمدلله خدای متعال به ما عنایت فرموده است و امیدوار هستیم در این راه ثابت بمانیم و بتوانیم همهی صالحات را انجام دهیم. امّا برای مؤمنین حساب فرق میکند. در مورد مؤمن فرموده است: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکاً»[۳] اگر مؤمن یاد من را فراموش کند زندگی او سخت میشود.
تقوا یکی از عوامل روزی انسان
اینها همه لطف خدا است، برای اینکه به خود بیاید و یک مقدار از آن غفلت خودش باز گردد. لذا است یکی از عوامل روزی همان تقوا است که در آیهی مبارکهی «… وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»[۴].
بیدار بودن در بین الطّلوعین یکی از عوامل روزی
یکی از عوامل روزی بین الطلوعین بیدار بودند. به نظرم از مرحوم آیت الله بهاء الدینی نقل شده است که اگر دو ماه است نخوابیدید سعی کنید بین الطّلوعین نخوابید، حالا فرصت پیدا کردید بین الطّلوعین نخوابید بگذارید آفتاب بزند و بخوابید، سعی کنید هیچ وقت بین الطّلوعین نخوابید.
یکی از موانع روزی عدم رضایت پدر و مادر
عدم رضایت پدر و مادر یکی از موانع عجیب روزی است. اگر پدر و مادر قلباً از انسان راضی نباشند، اگر از هر انگشت او یک هنر ببارد بدبخت دنیا است، در همین دنیا هم وضع او خوب نمیشود. لذا آدم باید همان چیزی که قرآن فرموده است «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ»[۵] من یک بار دیگر عرض کردم هر شیعهای خوب است ماهی یک بار اقلاً آن دعای امام سجاد (علیه السّلام) را نسبت به والدین مرور کند تا ببیند چه وظیفهای نسبت به والدین خود داریم.
یکی از موانع روزی اینکه ظرف… البتّه در روایات آمده و خیلی خوب است که آدم یک کتابی کند. همین را مرحوم کلباسی یک کتابی به نام کتاب السعه و الرزق نوشته است، یک کتاب دیگری است صحّت و سعادت آقای مولانای تبریزی نوشته است. آنها اینها را جمع کردند که موانع روزی چه چیزهایی هستند، در روایات ما آمده است که خیلی چیزها است که عقل بشر به آن نمیرسد ولی معصوم بیان فرموده است.
خواندن ۵۰ آیهی قرآن قبل از خواب یکی دیگر از عوامل روزی
یکی از عوامل روزی ۵۰ آیهی قرآن خواندن قبل از خواب است یعنی شب قبل از خواب یا سورهی «إِذا وَقَعَت»[۶] را بخواند. روزی به سخت تلاش کردن نیست، روزی عوامل خود را دارد منتها ما طلبهها باید آمادهی انجام وظیفه باشیم یعنی وقتی یک کاری یا تشخیص خودمان این است که از عهدهی ما برمیآید یا آن کسی که خبره است، مؤمن است، دلسوز است. میگوید شما به این مسجد بیا و تعدادی مسئله بگو. به این مسجد بیا و یک روایت بخوان. نگویم حالا من استاد هستم و نباید بروم مسئله بگویم. نباید مثلاً بگویم من ۱۰ سال درس خواندم حالا بروم مسجد مسئله بگویم؟! نه باید هر کاری که روی زمین مانده و من میتوانم آن کار را انجام بدهم آماده باشم. سرباز غلط میکند که بگوید من میخواهم فلان کار را انجام دهم. اگر واقعاً من سرباز هستم اگر هم این هوا در سرم است که خود حضرت ولی عصر (صلوات الله علیه) بفرماید این هم به خاطر غرور خودپسندی بیجا است. آن کسی که استاد من است، مدیر مدرسه است، سرپرست است وقتی میگوید اینها عوامل حضرت ولی عصر هستند.
مغرور نشدن در کاری و انجام وظیفه
اینها دارند در راستای اهداف آن حضرت این کارها را انجام میدهند. وقتی آنها گفتند من باید فکر کنم خود حضرت ولی عصر (صلوات الله علیه) به من میگوید. فقط وظیفه را در نظر داشته باشم که الآن این کار روی زمین مانده است و میتوانم انجام دهم و بروم انجام دهم. من طلبه باید در آنچه که از دست من میآید کوتاهی نکنم. البتّه رفتم و مسئله گفتم و خدای متعال من را برای بالاتر از آن بُرد، از همانجا به جاهای بالاتر هم میرسم یک وقت هم است که همان برای من زیادی است. برای اینکه فکر میکنم خبری است. جریان همان کسی است که ۴۰ روز چله نگه داشته بود و به مشهد رفته بود… اگر ما دنبال وظیفه باشیم که وظیفهی خود را انجام دهیم امروز درس خواندن وظیفهی من است، وظیفهی خود را درست انجام دهم، درس خود را حتماً مباحثه کنم. اگر زمینه برای تدریس فراهم شد نگویم حالا من صرف میر نمیگویم، امثله نمیگویم، من باید حتماً سیوطی بگویم، من باید حتماً شرح لمعه بگویم.
انجام وظیفه نوعی امتحان از سوی خدای متعال
خدا رحمت کند استاد حضرت امام (قدس الله سرّه) آیت الله شاه آبادی، استاد ما حضرت آیت الله حاج شیخ محمّد شاه آبادی آقازادهی مرحوم شاه آبادی بزرگ میفرمود: یک طلبهای -طلبه هم باید بفهمد- به شاه آبادی گفته بود آقای شاه آبادی شما برای من یک حاشیه بفرمایید. حالا آقای شاه آبادی صبح که تشریف میآوردند یک درس فقه میگفتند، یک درس اصول میگفتند، یک درس فلسفه میگفتند، یک درس عرفان میگفتند خسته میشدند. شاید یک قلیونی هم وسط آن میکشیدند، شاید اینطور فرمودند. بعد طلبه میگوید آخر وقت نزدیک ظهر یک نیم ساعت شما وقت دارید برای من حاشیه بگویید. آقای شاه آبادی شروع به حاشیه گفتن برای یک طلبه میکند. حالا کسی که استاد حضرت امام است. میفرمودند حضرت امام میخواست سر این طلبه را بَکند. خدمت حضرت استاد آمد گفت: آقا چرا شما با این سن و با این خستگی او را قبول کردید؟ فرمود: من دیدم طلبهی مؤمنی است درخواست کرده حالا نیم ساعت هم وقت داشتم. حضرت امام سراغ طلبه میروند، میبینند از طرف استاد نشد که این درس را تعطیل کنند، سراغ طلبه میرود میگوید تو هر که را در این حوزه میخواهی بگو من از او خواهش میکنم درس شرح حاشیه را به تو بگوید، دست از آقای شاه آبادی بردار. آن هم میگفت نه فقط میخواهم کنار آقای شاه آبادی درس بخوانم. منظور این است آقای شاه آبادی نگاه نمیکند که من الآن استاد عرفان هستم، استاد خارج فقه هستم، خارج اصول هستم، حاشیه گفتن… او فکر میکند همین یک امتحان است، همین برای او یک نوع مایهی رشد است. اینکه دنبال وظیفه باشد هر کاری که پیش آمد.
دشمنان حضرت آقا فکر میکردند دیگر ایشان دو بار رئیس جمهور شدند تمام شد، دیگر جایگاهی نیست که ایشان بتوانند به نظام بیایند باید دنبال کار خود بروند. خوشحال بودند از اینکه دیگر دست ایشان به جایی بند نیست. با خود ایشان مصاحبه کردند که آقا شما بعد از دو بار ریاست جمهوری در نظر دارید چه کار کنید؟ فرموده بود من زمان طاغوت در ایرانشهر تبعید بودم، آنجا احساس کردم علما کمتر میروند. خدمت حضرت امام میروم و اجازه میگیرم اگر اجازه دهند به آنجا میروم و تبلیغ میکنم. خدا این آدم را برای رهبری انتخاب میکند.
امتحان از سوی خدا و برگزیدن بندهای متواضع
خدا به حضرت موسی خطاب کرده است. موسی من نگاه کردم دیدم در بین بندگانم کسی متواضعتر یعنی بندهتر یعنی بیانانیّتتر از تو پیدا نکردم لذا تو را به پیغمبری برگزیدم، بیجهت نیست خدای متعال گترهای یکی را به پیغمبری انتخاب نمیکند. خدا هم بندهشناس است. متر خدا هم به فرمایش حاج آقای قرائتی (حفظه الله) مثل متر ما نیست؛ او متر خود را دارد، معیارها و ارزشهایش را خود میداند.
اساس کفر و فسق، خودخواهی و تکبّر
ما باید دنبال وظیفه باشیم و دنبال پا گذاشتن روی هوای نفس که همین است همه را بدبخت کرده است. اساس کفر و اساس فسق و فجور حالت خودخواهی و استکبار است، این را در وجود خود ریشهکن کنیم و سعی کنیم کاری انجام دهیم که رضای حق در آن است میخواهد هر چه باشد، هر کاری میخواهد باشد. یک وقت ممکن است فرمانده به یک سرباز بگوید به آشپزخانه برو و نخود پاک کن، باید نخود پاک کند. نباید سرباز بگوید میخواهم حتماً در دفتر فرمانده باشم. اگر فرمانده تو را بشناسد و صلاحیّت تو را برای این کار احراز کرده بود که میگفت به دفتر من بیا، ولی نگفت.
بنابراین ما اگر دنبال انجام وظیفهی خود باشیم خدا در خدایی کمبود ندارد. اگر کمبودی است در بندگی کردن ما است که کمبود داریم و نیاز به این داریم که خدا گوش ما را بگیرد بلکه متنبّه شویم و الّا او در خدایی چیزی کم ندارد و خدا بندهی خودش را نمیگذارد هیچ وقت… –این سؤال استفهام انکاری است که در قرآن آمده است- «أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ»[۷] یعنی عقل یک آدم عاقل باور میکند که خدای متعال بندهی خودش را کفایت نکند؟
ارحم الرّاحمین بودن خدا
کفایت یعنی اگر خانه میخواهد و ملکی مصلحت او است، ملکی به او میدهد. اگر مصلحت او اجاره است یک خانهی اجارهی خوب به او میدهد. زن برای او درست میکند. خدای متعال ارحم الرّاحمین است. ارحم الرّاحمین یعنی از یک پدر بسیار مهربان مهربانتر است. کدام پدر است که نمیخواهد پسرش خانه داشته باشد، کدام پدری است که نمیخواهد وضع زندگی پسرش مترتّب نباشد؟ خدا اگر مهربانتر است پس هست و برای ما…
توکّل کردن بر خدا در کارها
فرموده است «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»[۸] این قضیهی شرطیّه است یعنی اگر شما توکّل کردید یقین بدانید این مقدّم آمد حتماً تالی آن میآید چون دست او است. او هم یک چنین فرمایشی را فرموده است، او هم یک چنین وعدهای را داده است «وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ»[۹] خدا وعدهی خود را کرده است. پس بنابراین اگر هم یک وقت کسی است از خود ما است.
بدرفتاری در خانه یکی از موانع روزی
یکی از چیزها بدرفتاری در خانه است، این روزی را خیلی کم میکند. بنای آدم در خانه باید بر ریاضت کشیدن باشد. یعنی بنای او بر این باشد که تندی همسر خود را، اوقات تلخی او را خیلی با کرامت و بزرگواری از ائمّهی خود، از امام مجتبی (علیه السّلام) یاد بگیریم. در روایات ما است دو نفر است که حقّ آنها ادا نمیشود مگر اینکه ظلم آنها را آدم تحمّل کند. یکی همسر است و یکی همسایه است. اگر میخواهید حق او ادا شود باید ظلم او را تحمّل کنید.
خلق خوب داشتن یکی از عوامل رزق و روزی
بله یکی از چیزهایی که موجب وسعت رزق میشود این است که آدم در خانه خلق خوب داشته باشد. خلق خوب یعنی نه اینکه اگر او خوب بودم من خوب بودم که آن را هر بداخلاقی اینگونه است. نه خلق خوب این است که وقتی او بد رفتاری میکند شما حلیم باشید. وقتی خلاف شرع نیست تحمّل کنید. حالا وقتی حرام مرتکب میشود آنجا البتّه حساب دیگری است، نهی از منکر واجب است. بالاخره اینها عوامل روزی نیست که آدم در خانهی این و آن برود و دنبال آن باشد، به فکر آن باشد نه عوامل روزی همان است که در روایت دارد «وَ أَجْمِلُوا فِی الطَّلَبِ»[۱۰] در طلب خیلی جمیل طلب کند.
قبول کردن روزی با عزّت
خدا برای مؤمن عزّت خواسته است «وَ لِلَّهِ الْعِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ»[۱۱] منتها یکی از نفهمیها که ناشی از غرور است، این است که کسی برای آدم هدیه بیاورد و او رد کند. خدا رحمت کند همین استاد ما آیت الله شاه آبادی میفرمود: اگر من پنج هزار – آن موقع پنج هزاری بود- کسی با عزّت به من بدهد رد نمیکنم. این مأمور خدا است، او که کارهای نیست، خدا خواسته است که با دست او… به فرمایش استاد ما حضرت آیت الله مصباح (دامه برکاته) خدا با هر کارش یک تیر میزند با هزار نشان. یعنی این کاری که این شخص انجام میدهد پنج تومان به شما تعارف میکند خدا با این کار شما را هم میسازد. شما باید نگاه کنید که این کار، کار خدا است و با دست او دارد این کار انجام میشود. برای اینکه آن نخوت در وجود آدم از بین برود. او است که همهی اینها را تمحید میکند، همه را باید از او ببینید و بالاخره با او معامله کردیم از او غافل نشویم. امیدوار هستیم که إنشاءالله همهی ما همواره در رفتارهای خود توجّه به مولا و توجّه به خدای متعال ربّ الارباب داشته باشیم. فردا روایت امام هشتم (علیه السّلام) را ادامه میدهیم.
پایان
پی نوشت ها
[۱]– سورهی اسراء، آیه ۲۰٫
[۲]– سورهی زخرف، آیه ۳۳٫
[۳]– سورهی طه، آیه ۱۲۴٫
[۴]– سورهی طلاق، آیات ۲ و ۳٫
[۵]– سورهی اسراء، آیه ۲۴٫
[۶]– سورهی واقعه، آیه ۱٫
[۷]– سورهی زمر، آیه ۳۶٫
[۸]– سورهی طلاق، آیه ۳٫
[۹]– سورهی حج، آیه ۴۷٫
[۱۰]– الکافی، ج ۲، ص ۷۴٫
[۱۱]– سورهی منافقون، آیه ۸٫
پاسخ دهید