«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ وَ السَّلََامُ عَلَی نَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ لَعنُه عَلَى أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ مِنَ الآنِ إلی یَومِ الدِّینِ».  

امامت در ذریّه‌ی حضرت ابراهیم

«فَلَمْ تَزَلْ فِی ذُرِّیَّتِهِ یَرِثُهَا بَعْضٌ عَنْ بَعْضٍ قَرْناً فَقَرْنا»[۱]        امام هشتم (علیه السّلام) طبق آنچه در این روایت آمده است فرمودند امامت مقامی است بالاتر از نبوّت و بالاتر از خلیل خدا بودن، که خدای متعال به حضرت ابراهیم (علیه السّلام) عنایت فرمود. حالا می‌فرمایند این امامت در ذریّه‌ی او بود. ولو ذریّه‌ی او آدم‌های ناصالح هم بودند. آن برادران یوسف (سلام الله علیه) ناصالح بودند، ولی خدای متعال در صالحین آن این امامت را قرار داد. «یَرِثُهَا بَعْضٌ عَنْ بَعْضٍ» که از هم ارث می‌بردند، یعنی از قبلی به بعدی می‌رسید. و الّا نه این‌که ارثی باشد، چون یک پدر چند فرزند دارد، به یکی از آن‌ها می‌رسد. ارث به آن معنایی نیست که ما می‌فهمیم که یک چیزی قهری است، نه، خدای متعال بعد از این‌که پدر امام بود، فرزند را هم امام قرار می‌داد، لذا این می‌شد ارثی که از پدر به او رسیده است. «حَتَّى وَرَّثَهَا اللَّهُ تَعَالَى النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله)» تا این‌که خدای متعال این ارث را به پیامبر اکرم عنایت فرمود.

پیروی از ولی مؤمنین

«فَقَالَ جَلَّ وَ تَعَالَى إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ» اولای مردم به ابراهیم که یعنی آن امامت ابراهیم را به ارث ببرند، کسانی هستند که از او پیروی کردند و از جمله این پیامبر. بعد هم «وَ الَّذِینَ آمَنُوا» قاعدتاً این «وَ الَّذِینَ آمَنُوا» باید اشاره به امیر المؤمنین و فرزندان معصومین او باشد. «وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِین‏» خدا ولی مؤمنین است و چون ولی مؤمنین است خلیفه نصب می‌کند، او هم ولی تبعی می‌شود، همان طور که خدای متعال ولی بالاصاله است.

امامت امیرالمؤمنین به امر خداوند

«فَکَانَتْ لَهُ خَاصَّه» امامت فقط برای پیغمبر اکرم بود که تا این‌جا هیچ سنّی با این مخالف نیست. «فَقَلَّدَهَا عَلِیّاً علیه السّلام بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى عَلَى رَسْمِ مَا فَرَضَ اللَّه‏» پیامبر اکرم به امر خدای متعال این وظیفه‌ی امامت را به گردن امیر المؤمنین (علیه السّلام) گذاشت، آن‌طوری که خدای متعال تعیین فرموده است. «فَصَارَتْ فِی ذُرِّیَّتِهِ الْأَصْفِیَاء» این امامت در فرزندان امیر المؤمنین که آن‌ها هم برگزیدگان الهی هستند. «الَّذِینَ آتَاهُمُ اللَّهُ الْعِلْمَ وَ الْإِیمَانَ» آن‌هایی که خدای متعال به آن‌ها علم و ایمان داده است و در این آیه‌ی مبارکه به آن‌ها اشاره فرموده است، «وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِیمان‏» یعنی ائمّه علیه السّلام.

 معرفت به گناه در امام معصوم  

«فَهِیَ فِی وُلْدِ عَلِیٍّ خَاصَّهً إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَه» پس امامت فقط در فرزندان علی (علیه السّلام) خواهد بود تا به قیامت برسد. یکی از ویژگی‌های شیعه همین است، یعنی آنچه که مایه‌ی امتیاز شیعه است این است که شیعه معتقد است که اوّلاً امامت به نصب از طرف خدا است، ثانیاً امام معصوم است، بعضی فکر می‌‌کنند معصوم یعنی کسی که نمی‌تواند گناه کند. هرگز این نیست، معصوم هم مانند بقیه‌ی انسان‌ها موجودی مختار است، اگر بخواهد می‌تواند گناه کند. ولی معصوم یک معرفتی به گناه دارد، همان طوری که ما پهن را در دهان خود نمی‌ریزیم و بجویم، او هم باطن گناه را و قذارت آن را و خباثت آن را می‌بیند، لذا معصوم است. یعنی خدا او را حفظ کرده است. امّا خدا او را حفظ کرده است به وسیله‌ی علمی که به او داده است. معرفتی که او به حقیقت گناه دارد به او اجازه نمی‌دهد گناه کند، همان طور که هیچ آدم عاقل و حکیمی قاذورات را نمی‌جود.

علم غیب امام معصوم از منظر آیات

 پس دومی آن هم عصمت است و این عصمت هم؛ معصوم می‌گویند یعنی کسی که «عَصَمَهُ اللَّه‏»[۲] عاصم او خدا است. خدای متعال او را از تمام خطاها حفظ می‌فرماید و سومین آن هم علم غیب است که در همین آیه‌ی مبارکه آمده است. «وَ قالَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِیمان‏»[۳]، بعضی می‌گویند علم غیب مخصوص خدا است، بله، مخصوص خدا است به ذات. هیچ موجود دیگری تا خدا به او ندهد نمی‌تواند داشته باشد، ولی وقتی خدا داد، صریحاً در قرآن آمده است «وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی‏ بُیُوتِکُمْ»[۴] یا در یک آیه‌ی مبارکه‌ی دیگر است که «عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى‏ غَیْبِهِ أَحَداً * إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏»[۵] خدای متعال عالم الغیب است کسی را از این غیب مطّلع نمی‌کند، احدی را بر غیب آگاه نمی‌کند جزء آن‌که خود او بپسندد. آن هم که او می‌پسندد، امام یگانه‌ی روزگار خود است.

امامت در فرزندان علی تا قیامت

«إِذْ لَا نَبِیَّ بَعْدَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله»[۶] امامت در فرزندان علی تا قیامت خواهد بود، زیرا دیگر پیامبری تمام شد. بعد از پیغمبر اکرم پیامبر نمی‌آید. «فَمِنْ أَیْنَ یَخْتَارُ هَؤُلَاءِ الْجُهَّال‏» این آدم‌های نفهم و نادان از کجا می‌خواهند انتخاب کنند. انتخاب! نادانی به خاطر این‌که اصلاً نمی‌فهمد که شما بنده هستید، تمام وجود شما هر آن، بخواهد باشد باید افاضه‌ی الهی باشد.

 یک بار عرض کردم ما مانند این خط روی آب هستیم یا مانند نقطه‌ی روی آب هستیم. اگر نقطه بخواهد باشد باید آن کسی که سوزن را روی آب گذاشته است سوزن را نگه دارد، آن خدا است. خدا اگر نخواهد یک لحظه ما نیستیم، تا او می‌خواهد ما هستیم.

 وقتی این‌طور است، نفهمی بالاتر از این که کسی که خود او می‌یابد، یک لحظه از عمرش دست خود او نیست، آن وقت برای خود جایگاهی قائل شود. واقعاً «أُولئِکَ کَالْأَنْعام‏»[۷] برای این‌ها کم است که این همه کفّار و منافق و اصلاح طلب ملعون همین‌طور فکر می‌کنند، انسان گرا هستند، یعنی اساس را بر ارزش انسان قرار دادند، در حالی که اساس بر این است که ارزش و عزّت و عظمت برای خدا است و همه‌ی آن کسانی که خدا برای آن‌ها قرار داده است و آن‌ها هم مؤمنین هستند. بقیّه هم که از همه‌ی موجودات عالم پست‌تر هستند. آن انسان‌هایی که ایمان ندارند عرض کردم صریح قرآن است.

خلیفه‌ی خدا روی زمین

«إِنَّ الْإِمَامَهَ هِیَ مَنْزِلَهُ الْأَنْبِیَاء»[۸] این‌هایی که می‌خواهند انتخاب کنند چه کاره هستند که انتخاب کنند؟! امامت جایگاه انبیاء است، «وَ إِرْثُ الْأَوْصِیَاء» ارثی است که از همه‌ی انبیاء به اوصیاء می‌رسد. «إِنَّ الْإِمَامَهَ خِلَافَهُ الله» امامت خلیفه‌ی خدا بودن در روی زمین است، «وَ خِلَافَهُ الرَّسُول‏» امامت جانشینی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) است. «وَ مَقَامُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین‏» امامت مقامی است که به علی (علیه السّلام) دادند، «وَ مِیرَاثُ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن‏» میراث امام مجتبی و سیّد الشّهداء (علیه السّلام) است.

زمام دین در دست امام معصوم

چقدر این‌ها نادان هستند که فکر می‌کنند با انتخاب آن‌ها امام درست می‌شود. «إِنَّ الْإِمَامَهَ زِمَامُ الدِّین‏» امامت آن زمام دین است، یعنی چیزی است که دین به وسیله‌ی او در راه خود برده می‌شود، اگر امامت باشد دین راه خود را درست طی می‌کند. اگر امامت نباشد همه‌ی این ضالّین در اثر این است که دیگر امام نیست. وقتی دنبال امام نباشند آن وقت دنبال گوساله و پست‌تر از گوساله می‌‌روند که شما می‌بینید این‌قدر احمق که عامل کفّار و منافقین و مستکبرین عالم هستند. جان خود را می‌دهد برای این‌که اهداف آن بی‌شرافت خبیث کثیف؛ نمی‌فهمد دیگر!

امامت موجب عزّت مؤمنین

«إِنَّ الْإِمَامَهَ زِمَامُ الدِّینِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِینَ» چیزی است که اگر امامت باشد مسلمین نظام دارند، از هم پاشیده نیستند. در یک روایتی این‌طور که به یاد دارم از صدّیقه‌ی طاهره (علیه السّلام) است که اگر می‌گذاشتند علی (علیه السّلام) این مسئولیّت را به عهده می‌گرفت فقیری پیدا نمی‌شد. وضع اقتصادی خراب است، برای این است که ما راه امامت را طی نمی‌کنیم. برای این است که یک منیّت‌هایی داریم. برای این‌که سر ما در مقابل احکام الهی تسلیم نیست. فکر می‌کنیم که خود ما بیشتر از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) و خدا می‌فهمیم. این است که «وَ صَلَاحُ الدُّنْیَا» امامت مایه‌ی بهبود وضع دنیای انسان است. «وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِین‏» امامت مایه‌ی عزّت مؤمنین است. اگر می‌بود مؤمنین عزیز و کفّار بردگان مؤمنین بودند.

بنای اسلام در پرتو امامت

«إِنَّ الْإِمَامَهَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِی‏» امامت هم اساس اسلام است، هم شاخ و برگ اسلام است که «وَ فَرْعُهُ السَّامِی‏» که تمام عالم را پر می‌کند. «بِالْإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ وَ الصِّیَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَاد» به امام است که نماز کامل می‌شود، والّا طرف باید نماز را در سر خود بزند. کسی که امام را نمی‌شناسد نماز او هم مانند قمار او می‌ماند. تمامیّت زکات با امام است، روزه، این کفّار گاهی در زندان‌ها روزه می‌گیرند، همان‌طور که روزه‌ی آن‌ها هیچ ارزشی ندارد، روزه کسی که امامت را نمی‌شناسد و امام را نمی‌شناسد مانند همان است.

تجدید عهد با امام معصوم در زیارت خانه‌ی خدا

 «وَ الْحَجِّ» در روایات ما، در ذیل آیه‌ی مبارکه‌ی «وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَهَ لِلَّهِ»[۹] آن‌جا آمده است که «تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَام‏»[۱۰] حج وقتی تام است که انسان امام خود را زیارت کند. در یک روایت دیگر است که امام صادق (علیه السّلام) می‌فرماید: این‌ها یک سنگ‌هایی است، اشاره به کعبه می‌کند که «لَا تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ»[۱۱] آن‌ چیزی که خدای متعال به خاطر آن حج را واجب کرده است این است که مردم بیایند و به محضر امام خود مشرّف شوند و با او تجدید عهد کنند و در همین زمان هم بودند کسانی که به عشق زیارت امام خود به حج مشرّف می‌شدند و امام خود را آن‌جا زیارت می‌کردند.

ما هم باید مراقب این امر باشیم که یک چنین برنامه‌ای هم است. در حج در زیارت امام هشتم در جایگاه متبرّکه جایی است که جای ملاقات امام است. انسان باید مراقبت کند و بیش از مردم عادی از ما انتظار مراقبت می‌رود و وظیفه‌ی ما بیشتر است. خیلی باید این نعمت الهی که روح انسانی است، که خدای متعال فرموده «وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی‏»[۱۲] از آن مراقبت شود. این روح تیره نشود، آلوده نشود.

امیدواریم خدای متعال همه‌ی ما را به آنچه که مرضی‌ خود او است موّفق بدارد و ما را از فیوضات شب قدر در این شب بیست و سوّم که شریف‌ترین شب‌های قدر است نائل بفرماید.

«اللَّهُمَّ أَنْصُرِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهَ وَ اخْذُلِ الکُفرِ وَ النِّفَاقِ وَ أَهْلَهَ وَ خُذْهُم أَخذَ عَزِیزٍ الْمُقْتَدِرُ اللَّهُمَّ أیِّد قَائِدَنَا وَ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ وَ انْصُرْهُ نَصْراً عَزِیزاً وَ جْعَلَ لَهُ مِنْ لَدُنکَ سُلْطََاناً نَصِیراً».

پایان

 


پی نوشت ها

[۱]– الکافی، ج ‏۱، ص ۱۹۹٫

[۲]– الأمالی، النص، ص ۲۰۱٫

[۳]– سوره‌ی رم، آیه ۵۲٫

[۴]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۴۹٫

[۵]– سوره‌ی جن، آیات ۲۶ و ۲۷٫

[۶]– الکافی، ج‏ ۱، ص ۲۰۰٫

[۷]– سوره‌ی اعراف، آیه ۱۷۹٫

[۸]– الکافی، ج ‏۱، ص ۲۰۰٫

[۹]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۹۶٫

[۱۰]– الکافی، ج ‏۴، ص ۵۴۹٫

[۱۱]– همان، ص ۱۹۹٫

[۱۲]– سوره‌ی حجر، آیه ۲۹؛ سوره‌ی ص، آیه ۷۲٫