جنگ جمل که رخ داد، این دفعه بین مسلمان و کافر نبود. سپاه امیر المؤمنین حق بود، خود را هم حق می‌دانستند، سپاه عایشه هم باطل بود، حتّی خود آن‌ها هم، خود را باطل می‌دانستند. عایشه همیشه می‌گفت: یادم رفته بود «وَ قَرْنَ فی‏ بُیُوتِکُنَّ‏»[۱] از یادم رفته بود. یعنی اشتباه کردیم، خود را حق نمی‌داند. حداقل اقرار می‌کند حق نمی‌داند. جنگ که تمام شد، خوب اموال این‌ها باید غنیمت شمرده می‌شد. یکی از نقاط شروع نارضایتی در حکومت امیر المؤمنین این‌جا است. این‌ها خواستند اموال را تقسیم بکنند، حضرت فرمود نمی‌شود، این‌ها مسلمان هستند، فقط آن وسائل آن‌ها که در جنگ اوّل این کار را کرد- استفاده کردند را بردارید، بقیه‌ی اموال برای ورثه‌ی آن‌ها است حتّی اگر مرده باشند. یعنی اگر با این شتر آمده است، جنگیده است، این غنیمت است. اسب او که ۲۰  کیلومتر آن طرف‌تر است مثلاً در پارکینگ است و آن را به کارواش برده است، دیگر آن را نمی‌توانی برداری، آن برای صاحبش است، برای ورثه‌ی او است.

نکته‌ی بعد هم این‌که بعداً هم برای این‌که دل آن‌ها را نرم بکند، همه‌ی اموال آن‌ها را برگرداند. می‌دانید حاکم اسلامی اختیارات گسترده‌ای برای اعمال ولایت دارد. چند تا مثال بزنم. مثلاً می‌دانید اگر یک عدّه مسیحی در پناه دولت اسلامی زندگی بکنند و این‌ها در جنگ‌ها شرکت نکنند، الآن در دولت ما این‌طور نیست، چون مسیحی هم به سربازی می‌رود و اگر جنگ بشود به جنگ می‌رود. لذا از او خراج نمی‌گیرند. پولی که از اهل ذمّه می‌گیرند، الآن دولت ما نمی‌گیرد. به چه دلیل نمی‌گیرد؟ چون اوّلاً بر عهده‌ی حاکم است که بگیرد یا نگیرد، چقدر بگیرد. تقریباً همه‌ی فقها می‌گویند: هر چقدر حاکم صلاح دانست، یعنی به اندازه‌ی قدرتی که داری. چون قرآن گفته است: «کانوا صاغرین» «وَ لَیَکُوناً مِنَ الصَّاغِرینَ‏»[۲] «کانُوا سابِقینَ»[۳] گفته است، باید یک فشاری به او بیاید که به سراغ اسلام بیاید. منتها اگر مثل الآن این‌ها می‌آیند می‌جنگند، مثلاً سربازی می‌روند، ارمنی‌ها هم سربازی می‌روند و اگر جنگ بشود، به جنگ می‌روند. چون نیروی سرباز اگر جنگ بشود، به آن اجباری می‌گویند، بقیه به اختیار خود می‌روند، لذا دیگر پول اهل ذمّه را از آن ها نمی‌گیرند، آن مالیات امنیت را نمی‌گیرند. چقدر بگیرند؟ می‌گویند: در اختیار حاکم اسلامی است. چقدر به این‌ها آزادی بدهد؟ در اختیار حاکم اسلامی است. یعنی او نگاه می کند شرایط چیست، مصلحت چیست و خوب معلوم است حاکم هم باید حاکم اسلامی باشد نه یزید و مثلاً پهلوی و این‌ها.

در جمل جنگ شد، طرف مقابل امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) شکست خورد. فرمود: غنیمت‌ها را پس بدهید، این‌ها ناراحت شدند. مدام آمدند شکایت کردند که ما این‌ها جنگیدیم، این زن‌ها کنیزهای ما هستند. حضرت فرمود: «أَیُّکُمْ یَأْخُذُ أُمَّ الْمُؤْمِنِینَ»[۴] خوب عایشه امشب به خانه‌ی چه کسی برود؟ چون سپاه امیر المؤمنین همه سنی دو آتشه هستند، تقریباً شیعه‌ای نیست. ۴۰، ۵۰ نفر شیعه هستند که این‌ها به چشم نمی‌آیند که یکی از آن‌ها را عرض می کنم شما اوضاع را نگاه بکنید. اوضاعی که خلیفه‌ی دوم راه انداخت بود. این‌ها خجالت‌زده شدند، چون منظور آن‌ها از کنیز ببریم، معلوم بود چیست و در آن تفکّر خلیفه‌ی اوّل را برترین فرد بعد از پیغمبر می‌دانستند، عایشه را هم مادر مؤمنین و همسر پیغمبر می‌دانستند، ازدواج با همسران پیامبر بعد از پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه و آله) حرام بود، یک مقدار خجالت کشیدند. امّا این در دل آن‌ها ماند.   

 


پی نوشت ها

[۱]– سوره‌ی احزاب، آیه ۳۳٫

[۲]– سوره‌ی یوسف، آیه ۳۲٫

[۳]– سوره‌ی عنکبوت، آیه ۳۹٫

[۴]– وسائل الشّیعه، ج ‏۱۵، ص ۷۸٫