تقریباً هر کس از آل ابیطالب اهمیّت داشت علیه حکومت قیام کرد. تنها آدم مهمی که قیام نکرد موسی بن جعفر بود. چرا؟ چون باید سر جای خود بحث شود که موسی بن جعفر (سلام الله علیه) بخشی از سناریوی امامت شیعه است.
یک سری اهداف روی زمین مانده و یک سری کار برای امام بعدی دارد. قیام کند و کشته شود چه دستاوردی دارد؟ به اندازهای نیرو ندارد که بتواند مقابل هارون یا مهدی عباسی کامل بایستد و پیروزی حاصل شود. وقتی نمیتواند پیروزی حاصل کند قیام نمیکند. قیام نکردن حضرت جذابیت را کم میکند و کسانی که قیام میکردند به شجاعت، انقلابی مشهور بودند. لذا حضرت اینجا از یک راهبرد استفاده کرد. اینکه شنیدید حضرت موسی بن جعفر با حکومت هارون مبارزه کرده است هیچ مبارزه با شمشیر نکرده است. چندان سخنرانی علیه آن نکرده است. بشمارید پنج مورد نمیشود. حضرت ۳۵ سال امام بود، پنج مورد را در ۳۵ سال نمیشود گفت. چه کار کرد که آنها حضرت را به زندان انداختند؟ اجازهی ازدواج را به دختران نمیدهد، چون شرایط به گونهای است که بنی عباس طمع دارند برای معتبر شدن ازدواج کنند. حتّی نقلی داریم که از دختر موسی بن جعفر (سلام الله علیه)، حتّی حضرت معصومه (سلام الله علیها) مأمون خواستگاری کرده است حالا نمیخواهم این را تأیید کنم وقتی این عنوان معتبر است همه میخواهند به این اعتبار برسند. یکی از راهکارهای حضرت اجازه ندادن به اعتبار آنها است.
دومین راهکار این بود که یک سازمان وکالتی تشکیل میدهد از شیعیان خمس میگیرند. عمدتاً شروع ماجرای خمس برای دوران امام کاظم است، دوران ائمّهی قبلی وجوهاتی در کار نیست. کمی اواخر دوران امام صادق است. با این وجوهات حوزهی علمیّه بزنند؟ حضرت این وجوهات را به صرّه، کیسههای طلا ۲۰۰، ۳۰۰، ۴۰۰ سکّهای تبدیل میکند. این هم از آن مواردی است که به کتب اهل سنّت راه یافته است. با آن مقدّمهی کوتاهی که عرض کردم آقایان فضایل ائمّهی ما را بنا ندارند نقل کنند، فیلترینگ اجازه نمیدهد مگر اینکه آنقدر شایع شود که نشود جلوی آن را گرفت.
به منابع اهل سنّت راه یافته است، به منابع تراجم راه یافته است، به منابع رجالی هم راه یافته است یعنی پایان آن منابع رجالی است که میخواهند دربارهی شخص داوری کنند. به گونهای که کیسههای امام کاظم (سلام الله علیه) ضرب المثل میشود. صرهی موسی بن جعفر ضرب المثل میشود «إَذَا أَعطَی المَرء فَقَد استَغنَی» به هر کسی میداد شخص بینیاز میشد. چه کسی میتوانست اینطور سکه دهد؟ اینگونه بخشش دست چه کسی بود؟ فقط دست شاه بود، کسی که بیت المال دست او بود. هر چه میگرفتند تمام نمیشد، این یک استراتژی بود.
خواستند هارون را نسبت به حضرت موسی بن جعفر (سلام الله علیه) تحریک کنند و ایشان را بگیرند همین را گفتند. گفت: عجیب است دو خلیفه داریم «یجبی عَلَیهِمُ الخَراج» خراج برای آنها میآید. حضرت یک سیستم سازمان وکالت درست کرده بود شیعیان را طبقهبندی کرده بودند، دستهبندی کرده بودند روستا را به یک کدخدای خاص، او به دهداری، شهرداری، استانداری.
شخصی از خراسان آمد گفت: پول آوردم. فرمود: از کجا آمدی؟ گفت: از خراسان. فرمود: نمایندهی ما فلانی است برگرد. برای اینکه باید این سیستم را تقویت کند. این سیستم که تقویت میشد بخشی را به فقرا میدادند، بخشی به بغداد یا مدینه سرازیر میشد. حکومت ۵۰ سکهی طلا به کسی میداد که خدمتی به حکومت کرده بود. گدا در خانهی امام کاظم میآمد ۲۰۰ سکه میگرفت و میرفت. تحت الشعاع قرار داد. این همه پول از کجا آمده است؟ حضرت اگر کوچکترین موضعگیری سیاسی، نظامی میکرد بلافاصله کشته میشد. امّا این پول که کاری نداشت، پول را به شیعیان هم نمیداد. ابن حجر مکّی میگوید: «یدعی باب قضاء حوائج المؤمنین أی اهل السّنه» ما سنیها به او باب الحوائج میگوییم. هر کسی میآمد در خانهی او را میزند، دویست کمترین رقم او بود. با این که نمیخواست خود را تبلیغ بکند ولی باقی آن کسانی که ادّعای اهل البیتی داشتند، باید میرفتند بوق میزدند، یک چنین پولی نبود. این استراتژی -این را یک وقت اگر فرصت شد، قبلاً یکجایی عرض کردم- امام حسن هم است.
پاسخ دهید