اگر یک نفر میخواست طرفداری اهل بیت بکند، مثل عمرو بن حمق خزاعی که اوّلین سری است که در اسلام بریده شد و از این شهر به آن شهر جا به جا شد، سال ۵۰، ۵۱ از دست معاویه فرار کرد، همسر او آمنهی بنت شریک سه سال زندان بود، شکنجه میشد. تازه این از اصحاب برجستهی پیغمبر بود، خیلی آدم مهم و آبروداری بود، نمیشد که همینطور با او برخورد کرد، فراری بود، زن او را گرفتند و به زندان افکندند. شکنجه میکردند. یعنی اگر کسی میخواست ارتباط با اهل بیت پیدا بکند، هزینهی آن خیلی سنگین بود.
فقط یک نمونه بگویم که گفته باشم هم ابو الفرج اصفهانی این را میگوید، هم ابن اثیر در کامل خود میگوید، هم مرحوم شیخ عبّاس قمی الکنی وَ الالقاب میگوید. ذیل سه تا شعر مختلف. حالا مرحوم شیخ عبّاس که جدید است، یعنی معاصر است. ابن اثیر برای قرن هفتم است، ابو الفرج اصفهانی برای قرن چهارم است. میگوید: زمان بنی امیّه کسی جرأت نمیکرد مرثیه بگوید. یعنی در رثای سیّد الشّهداء (علیه السّلام) شعر بگوید، گریه بکند. ابن اثیر میگوید: «هَذا مِمَّا یَکتُمُ فی زمان بنی امیّه» یا «مِمَّا یَکتُمُ فی ذلک الزّمان» کسی جرأت نمیکرد شعر بخواند که پسر پیغمبر را کشتند. دیگر حالا شما ببینید آن افراد حساس دو سه نفر اوّل که دیگر خیلی حساس هستند که برادران اهل سنّت ما خیال میکنند که به آنها وحی میشده است، ملهم بودند، محدّث بودند، به آنها وحی میشد، شیطان از سایهی آنها فرار میکرد. آن دو سه نفر اوّل که هیچ چیزی، در مورد بنی امیّه کسی جرأت نمیکرد شعر بگوید که پسر پیغمبر را کشتند. میگوید: وقتی بنی امیّهها از دنیا رفتند و سقط شدند یک عدّهای حالا جرأت کردند زمان ما دویست سال بعد از آن واقعه که در سال سی و چند که بنی امیّه کشته شدند و از بین رفتند دویست سال گذشته است؛ حالا شعرا جرأت دارند که بیایند شعر بگویند، برای سیّد الشّهداء مرثیه بگویند.
پاسخ دهید