از امیر (سلام الله علیه) نقلهایی رفت که شروع کرده است زنها را هم تخریب کرده است. «مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِیمَانِ نَوَاقِصُ الْعُقُولِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ»[۱] زنها ناقص ایمان هستند، ناقص عقل هستند، ناقص البهره هستند. خطبه ی ۷۷، ۷۸، ۷۹ و ۸۱ چاپهای نهج البلاغه مختلف است، نسخ آن هم مختلف اسنت. اینقدر عایشه مفتضح شد که گفتند امیر برای تعریض به عایشه این جملات را فرمود. گفتند: «عِندَ مُنصِرَفه مِن جَمَل» این را فرموده است. این را که به امیر نسبت دادند منابع قدیمی شیعه که امیر این حرفها را در واقع برای تخریب عایشه زد؛ این نشان میدهد که جبههی فرماندهی عایشه منهم شد، اینطور راجع به او صحبت کرد. امّا واقعاً این روایت است که «إِنَّ النِّسَاءَ» با حرف إنَّ، با تأکید إنَّ آن هم «النِّسَاءَ» همهی زنها نواقص الایمان، نواقص العقول، و نواقص الحظوظ هستند وقتی میرویم منابع را بررسی میکنیم هیچ سند معتبری قبل از نهج البلاغه راجع به این مطلب پیدا نمیکنیم. خیلی هم شدید است که ناقص العقل هستند به خاطر شهادت. ناقص الایمان هستند به خاطر اینکه کمتر از مردها یک مقدار در ماه روزه میگیرند و نماز میخوانند. ناقص البهره هستند چون ارث نمیگیرند. «وَ لَا تُطِیعُوهُنَّ فِی الْمَعْرُوفِ حَتَّى لَا یَطْمَعْنَ فِی الْمُنْکَرِ» به حرف آنها گوش نده آنقدری که حرف خیر هم زدند گوش نده، چه برسد به حرف شد.
خوب این هم تعریض به عایشهای بود که مرجع تقلید امّت شده بود. عرض کردم دائم با کجاوه و سیصد نفر عقب و جلو میرفتند و میآمدند، در همهی موضوعات هم نظر میداد. زمان عثمان هم هر وقت مخالفت میکردند سال ششم به بعد عثمان حقوق او را یک مقدار از بیت المال کم میکرد، میآمد، میگفت: ای وای لباس پیغمبر مندرس نشده است، سنّت پیغمبر را مندرس کردید. «وَ لَا تُطِیعُوهُنَّ فِی الْمَعْرُوفِ حَتَّى لَا یَطْمَعْنَ فِی الْمُنْکَرِ» این از شیخ مفید نقل است ولی صحیح السّند است ادامهی همین خطبه در نهج البلاغه است. از نظر سندی این روایت در کتب قبل از نهج البلاغه صحیح السّند نیامده است و ما به این کاملی هم در جایی پیدا نکردیم. فقراتی از آن قبل از سیّدرضی نقل شده است با سند غیر صحیح. امّا چون روایات متعدّدی از امیر المؤمنین و رسول خدا در این موضوع رسیده است، انصاف نیست که ما کلّ این روایات را بگوییم سنداً مشکل دارد، چون یک روایت نیست که بگوییم یک جا را بزنیم و خلاص بشویم، اجمالاً یک چنین روایتی وجود دارد.
من برای اینکه از خانمها دفاع کرده باشم، یک معنای آن را رد میکنم، میگویم برای معنای صحیح آن بروید به مباحث آن رجوع بکنید، این روایت به این معنایی که ظاهر آن است نمی تواند درست باشد. مشکل سندی دارد ولی چون تعدّد نقل با عبارات مختلف از دو معصوم داریم، نمیتوانیم بگوییم همهی این روایات درست نیست. پس یک روایتی است، این ماجرا یک اصلی دارد. به این معنا درست نیست، چون خلاف کتاب خدا است.
[۱]– نهج البلاغه، ص ۱۰۵٫
پاسخ دهید