فرمود: «فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّهِ أَوْلِیَائِهِ» خوشا به حال آن کسانی که توفیق این کار را داشتند. خدا باب خود را برای اولیای خاصّ خود باز کرد. «وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى» فرمود: جهاد لباس تقوا است. یعنی معلوم بکن چند چند هستی. این GPS خود را که همیشه روشن میکنی، یک GPS دیگر هم داریم. ببین کجا هستی. فقط مدام منطقهی جغرافیایی را، جای خود را معلوم نکن. این مکاننما یک زمین دیگری هم است. همزمان من دارم دو تا زمین کار میکنم. «وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِینَهُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِیقَهُ» سپر الهی است. اگر بخواهی با این عینک امیر المؤمنین علیه السّلام ببینی. اگر نه، نه یک فاسقی فاجری وحشی مثل بُسر را میگذاری حمله میکنند، تجاوز میکنند غارت میکنند -الآن برای شما میخوانم- با جیب پر پول برمیگردند، دیگر اصلاً انگیزهی او معلوم است چیست. اگر نگاه من نگاه امیر المؤمنین علیه السّلام نباشد تا معاویه شدن اصلاً راهی نیست. اگر ملاک طلا باشد، مهم نیست دست را ببری انگشتر و النگو را در بیاوری چون این اصل است. آن فرع است.
«فَمَنْ تَرَکَهُ رَغْبَهً عَنْهُ» کسی که از جهاد روی برگرداند. «أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ» خدا لباس ذلیلی بر تن او میکند. شما الآن در کشور خود ما ببینید مردم از جنگ خسته شدند؛ دویست سال بعد که من نیستم و شما هم نیستید، بچّههای مدرسه تاریخ این ایام را میخوانند که صدای اعتراض یک چهار نفر بلند شد، ننگ این خیانت به پیشانی همهی ما خورد. مردم از جنگ خسته شدند. «وَ شَمِلَهُ الْبَلَاءُ» کسی که از جهاد خسته بشود، بلا سرتا به پای او را میگیرد مثل ملحفهای که دور خود میپیچی، بلا به اطرف تو میپیچد. این آن بلایی نیست که بر حضرت ابراهیم علیه السّلام است «إنَّ ذلک بلاء مبین » چون از آن موفّقیّت به دست میآید و امامت بعد از آن نبوّت. این بلایی است که مثل عذاب میماند، این توبیخی است. «وَ دُیِّثَ بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءَهِ» شما را حقیر میکند، شما را ترسو میکند. «أَلَا وَ إِنِّی قَدْ دَعَوْتُکُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَیْلًا وَ نَهَاراً» شب و روز گفتم بیایید بروید بیاستید، دفاع بکنید. «وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً» شب و روز مخفیانه و علنی. «وَ قُلْتُ لَکُمُ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ یَغْزُوکُمْ» بروید بجنگید، قبل از اینکه در خانهی شما بیایند. داری میبینی تا مرز شما دارند میآیند، تو هم جلو برو، نگذار جبهه به سمت حریم تو بیاید. «فَوَاللَّهِ مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا» به خدا سوگند کسانی که صبر کردند تا دشمن بیاید به مرز آنها نزدیک بشود، بیاید در خانهی آنها بد بجنگند، خوار شدند.
سلام خدا به مدافعان حرم، اینها خیلی مظلومتر از شهدای جنگ هستند. شهدای جنگ اگر هم کسی خیانت هم میخواست بکند جرأت نمیکرد، علنی حرف بزند. ترکش به سر یکی از دوستان ما خورده است، روز گذشته عمل شده است چند روز قبل من به بیمارستان بقیه الله رفتم دیدم، مدافعان حرم در بخش من یک نفر فقط ملاقات کننده بودم. فرمود: بیچاره و ذلیل میشود آن قومی که صبر بکند وقتی میبینی دشمن داری، میبینی دشمن دندانهای خود را تیز کرده است آماده کرده است صبر بکن تا بیاید در «عُقْرِ دَارِهِمْ» بیاید در شهرش بجنگد، ذلیل میشوید، چرا صبر میکنید؟ این خسته شده است. خسته شدیم که وا دادیم، خسته شدیم که خود را فروختیم. حضرت هم میفرماید: این جز ذلّت چیزی ندارد. «فَتَوَاکَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَیْکُمُ الْغَارَاتُ» اینقدر چسبید به زمین گفتید: رها بکن چرا من؟ این یکی برود؛ به ما چه ربطی دارد. گرفتار غارات شدید. «مُلِکَتْ عَلَیْکُمُ الْأَوْطَانُ» سرزمینهای شما را گرفتند. سرزمین شما را گرفتند، اقتصاد شما را گرفتند. سیاست شما را گرفتند. فرهنگ شما را گرفتند. عرصهها که یکی نیست.
پاسخ دهید