امام حسن (صلوات الله علیه) در دوران خود، در آن سختگیریهای شدید بنی امیّه دیدند… چون از۱۰ سال امامت امام حسن نه سال و نیم آن زمان معاویه است که طرفداران امام حسن را قتل عام میکردند، اگر به یاد داشته باشید هم هزینهی ارتباط با اهل بیت را بالا بردند، هم آدرس غلط دادند؛ ابن عبّاس و دیگران. لذا از امام حسن و امام حسین کسی سؤال شرعی نمیپرسد. امام حسن چطور باید با این بحران برخورد میکردند؟ دیدند مردم دارند آن اهل بیت اصلی را فراموش میکنند. شخصیّت برجستهی امام مجتبی (صلوات الله علیه) که من دو تا از فضایل ایشان را بگویم و شما ببینید حضرت چقدر مظلوم است. یکی این است که در روایات ما و صوفیان اهل سنّت آمده است که «لَوْ کَانَ العَقلُ (شخصاً) رَجُلاً لَکَانَ الْحَسَن»[۱] اگر عقل و عقلانیّت میخواست در یک هیکل مجسّم شود او حسن بن علی (سلام الله علیه) میشد. یعنی سر تا پا عقلانیّت است، عقل کلّ عالم است.
مردم مشکل داشتند. وقتی امیر المؤمنین با عایشه و طلحه و زبیر جنگید، گفتند: داماد پیغمبر و عروس پیغمبر! ما این وسط چه کار کنیم؟ به مشکل برخورده بودند. امیر المؤمنین هر کسی را به کوفه میفرستاد ابو موسی اشعری و دیگران سخنرانی میکردند و مردم نمیآمدند، میگفتند ما در فتنه شرکت نمیکنیم، فتنه است. اینها با هم دعوا دارند ما برویم خون مسلمان را بریزیم؟ حرام است. عمّار رفت صحبت کرد نشد، مالک اشتر رفت صحبت کرد نشد، امیر المؤمنین فرمود: حسن جان تو برو. امام حسن آمد سخنرانی کرد و ۱۰ هزار نفر آمدند. حضرت اینقدر آنجا محکم حرف زده است که خود ابو موسی اشعری در جنگ جمل شرکت کرد. دید اگر نرود خیلی بد است. یعنی همان کسی که تبلیغ میکرد که نروید، شرکت نکنید فتنه است، امّا با این استدلالهایی که امام حسن کرد خود ابو موسی هم در جنگ جمل شرکت کرد. یکی از وجهههای حضرت عقلانیّت او است.
[۱]– إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج ۱۵، ص ۱۳۳٫
پاسخ دهید