سه چیز زبیر را بد عاقبت کرد که یکی از آنها حرامخواری است. زبیر هزار غلام و کنیز داشت. من یک وقت حساب کردم، هزار غلام و کنیز در بعضی از نقلها دو هزار غلام و کنیز داشت. اگر همان هزار نفر را حساب کنیم باید سه وعده غذا باید به آنها بدهید، فرض کنید لباس هم نمیخواهند، استحمام هم ندارند. در روز خوراک آنها سه هزار تومان میشود. سال را سیصد روز در نظر بگیرید. سیصد را در سه هزار ضرب کنید، تقریباً نهصد میلیون. ۶۵ روز هم از سال کم کردم، هیچ سالی سیصد روز نیست. هر سال نهصد میلیون تومان خرج ناچیز کارگرهای او است. او میداند علیّ بن ابیطالب به حکومت رسیده است. آن موقع دولت خدمات نداشت، مثلاً مسکن مهر و شهرداری نداشت… لذا چون دولت خدمات شهری پرداخت نمیکرد لذا بیت المال را به تساوی تقسیم میکرد. الآن فرض کنید یک نفر پزشک است، با پول دولت درس خوانده، دولت به او حقوق میپردازد، از یک نفر مالیات دریافت میکند، یک نفر مهندس است. بعضی خدمات ارائه میدهند و از دولت پول میگیرند. در آن روزگار خدماتی نبود، اگر هم جنگ میشد همه باید در جنگ شرکت میکردند و البتّه به رزمندهها حقوق میپرداختند. کسی کار دیگری انجام نمیداد که حقوق دریافت کند لذا بیت المال را به تساوی تقسیم میکردند. دولت خدماتی نمیپرداخت که بگویند این آقا بیشتر از این آقا زحمت کشیده است. منظور من این است که همیشه عدالت تساوی نیست ولی وقتی خدمات خاصّی نمیپردازی باید به تساوی تقسیم کنی مثل ارث.
چه میشود که زبیر با طلحه به دیدن امیر المؤمنین (علیه السّلام) میآیند. مردم واقعهی جمل را دیدند تصوّر میکنند آنها از قدیم با هم دوستان صمیمی بودهاند. خیر، طلحه از بستگان خلیفهی اوّل است، در ماجرای شورای شش نفره رأی او با زبیر فرق داشت، اینها هیچ وقت با هم نبودند. طلحه سابقهی درخشانی مانند زبیر نداشت. در ماجرای اُحد که فرار کردند زبیر ایستاد تا زخمی شد، زبیر فرار نکرد، طلحه فرار کرد. در اُحد که همه فرار کردند. زبیر در جنگها همیشه حضور فعّال داشت، تخلّف نکرد، سیف الاسلام بود.
امیر المؤمنین (علیه السّلام) بعد از مرگ او گفت: چقدر غمها بود که این شمشیر از چهرهی پیغمبر زدود. مثلاً حسن نصر الله (حفظه الله) با جان کری! اینها با هم هیچ تناسبی ندارند. زبیر با طلحه فرق دارد. چه چیزی باعث شده است که با هم از امیر المؤمنین (علیه السّلام) وقت گرفتید؟ منفعت مشترک. منفعت مشترک چیست؟ دیدند علیّ بن ابیطالب قصد دارد بین زبیر و غلامان زبیر بیت المال را به تساوی تقسیم کند. سه دینار به زبیر بپردازد، غلامهای او هم در صف بایستند و هر کدام سه دینار بگیرند. با سه دینار میشود هزار نفر را یک سال اداره کند؟! آدم نمیتواند قبول کند لذا دنبال کسی میگردد که با او منافع مشترک دارد لذا با طلحه به دیدار امیر المؤمنین (علیه السّلام) میآید.
پاسخ دهید