می‌‌گوید: «لَا تَکُنْ مِمَّنْ‏ یَرْجُو الْآخِرَهَ بِغَیْرِ عَمَلٍ وَ یُرَجِّی التَّوْبَهَ بِطُولِ الْأَمَلِ»[۱] فکر می‌کند توبه‌ی او را قبول کردند، در مال شما حرام وجود دارد…

روز عاشورا اوّلین پیامی که از دفتر فرماندهی صادر شد این بود اگر مال حرام در مال شما باشد، نمی‌خواهم خون شما با خون من آمیخته شود. ۱۴۰۰ سال تا به الآن هر روز می‌گویند «السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى‏ الْأَرْوَاحِ‏ الَّتِی‏ حَلَّتْ بِفِنَائِکَ» نمی‌خواهم، او لیاقت ندارد. سیّد الشّهداء شهدای کربلا را این‌گونه توبیخ می‌کند، مگر در روز عاشورا چند نفر فراری بود؟

«یَقُولُ فِی الدُّنْیَا»[۲] حضرت می‌فرماید: از آن کسانی نباش که همیشه به دنبال آرزوهای دور و داراز هستند، اهل عمل نیستند. ما را بازی نده که عمل نکنیم، اتّفاق نمی افتد. بعد می‌فرماید:  -مثل من الآن-«یَقُولُ فِی الدُّنْیَ بِقَوْلِ الزَّاهِدِینَ» دارد راجع به دنیا حرف می‌زند، چنان حرف می‌زند که شیخ زاهدهای عالم است «‌وَ یَعْمَلُ فِیهَا بِعَمَلِ الرَّاغِبِینَ» ولی وقتی عمل می‌کند، «بِعَمَلِ الرَّاغِبِینَ» مثل مشتاق‌ها عمل می‌کند. حرف که کاری ندارد، در پول اصلاح صرفه‌جویی بکنی، ریش شما بلند می‌شود، این‌که کاری ندارد. حرف بزنی کار ندارد، عمل سخت است.

من هم الآن حرف می‌زنم، اگر این‌طور بشود برهان هم باشد، روایت متواتر هم باشد که جریان معاویه جهنّمی است، می‌گویند: قبول نداریم، حکمیّت؛ قرار نیست برهان قبول کند، چون اگر بخواهد برهان را قبول کند، سر او بی‌کلاه می‌ماند، تکلیف ما این وسط چه می‌شود؟ «لَا یَحْکُمُ فِینَا مُضَرِیَّانِ»[۳] گوهر کلام خوارج این بود معاویه و علی به مُضر می‌رسند، قریشی هستند، پس ما این وسط چه می‌شویم؟ سهم ما چه می‌شود این همه جنگیدیم؟ آن‌ جایی که می‌خواهید بازی در بیاورید، مجاهد فی سبیل الله هستید، این‌جا که پول می‌دهند می‌گویید: سهم ما چه می‌شود؟

 


پی نوشت ها

[۱]– همان، ص ۴۹۷.

[۲]–  همان.

[۳]– بحار الأنوار، ج ‏۳۲، ص ۵۴۰.