اولین جلسه از مراسم ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، روز دوشنبه مورخ ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ در دفتر نماینده ولی فقیه در استان البرز با سخنرانی «حجت الاسلام کاشانی» پیرامون موضوع «فاطمیه روح غدیر» برگزار گردید که مشروح آن تقدیم می گردد.
* نکته: موضوع «فاطمیه روح غدیر» مختصری از جلسات موضوع «فاطمیه ناموس تشیع» می باشد.
- موضوع وحدت
- جایگاه ولایت در مکتب اهل بیت علیهم السّلام
- آیا مسئلهی فاطمیّه تنشزا است؟
- علّت پذیرش بیعت مردم از سوی امیر المؤمنین علیه السّلام
- نقش برجستهی حضرت زهرا سلام الله علیها در دفاع از حریم ولایت
- هدف حضرت زهرا سلام الله علیها از مطالبهی فدک
- فدک پشتوانهی ولایت!
- مناظره حضرت زهرا سلام الله علیها با ابوبکر در مورد فدک غصب شده
- خبر دادن پیامبر صلوات الله علیه و آله و سلّم از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
- علّت پافشاری حضرت زهرا سلام الله علیها بر مطالبهی فدک
- علّت دفن شبانهی حضرت زهرا سلام الله علیها
- بیعت نکردن حضرت زهرا علیه السّلام و سقوط حکومت ۲۵ سالهی خلفا
- جنبهی سلبی و ایجابی بودن قیام حضرت زهرا سلام الله علیها
- شهادت بانوی دو عالم، حضرت فاطمهی زهرا سلام الله علیها
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»
«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ»[۱]
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری* وَ یَسِّرْ لی أَمْری* وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی* یَفْقَهُوا قَوْلی»[۲]
«إِلهی وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى، وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى»[۳]
اهمّیّت فاطمیّه و مسئلهی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
یکی از موضوعاتی که بسیار اهمیّت دارد راجع به آن گفتگو شود این است ما که به شدّت طرفدار وحدت هستیم، نظام ما پرچمدار وحدت اسلامی است، چرا از این مسئلهی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها کوتاه نمیآییم؟ متأسّفم که باید بگویم گاهی ما خاکریزهایی خود را در جاهایی که نباید از دست دادیم. تفکّرات مختلفی در این زمینه است. شکّی نیست که ما وحدت اسلامی را استراتژی نظام میدانیم، ولی تلقّیهای مختلفی از این است. بنده میخواهم قدری راجع به کاری که حضرت زهرا سلام الله علیها انجام دادند که به اعتقاد ما بستگی دارد نکاتی عرض کنم که بگویم چرا نمیشود از آن دست کشید. وگرنه پیشنهاد دست کشیدن آن را به ما دادند. ما الآن در تهران دانشکده و دانشگاههایی داریم که الآن اگر تشریف ببرید برگهی ۴A تسلیت هم اجازه نمیدهند که بزنید. پروتکل آنها است و در واقع سیاست گذاریهای بخشهای زیادی از نظام هم توسّط آنها صورت میگیرد. فارغ از اینکه امشب شب سوم مجلس فاطمیّهی ولیّ فقیه است. بالاخره اگر نظر شبیه به آن کسی باشد که سالیان اخیر گفت و اخیراً هم از دنیا رفتند که ماجرای غدیر ماجرای تاریخی است، گذشته است. واقعاً اگر مسئله اینطور باشد حق دارند، چون این مسئله، مسئلهی تنش زایی است. برای اینکه مسئله جا بیفتد من زود وارد بحث میشوم. سخنران شب اوّل بیت در حضور رهبر انقلاب فرمود فاطمهی زهرا سلام الله علیها برای بر ملا کردن جریان نفاق و نفوذ که به خانهی امیر المؤمنین علیه السّلام حمله کردند قیام کرد. این جمله ساده نیست، این حرف تنش زا است! اگر مسئلهی فاطمیّه برای شیعه رکن رکین، اسّ و اساس، اصل نباشد واقعاً نباید روی آن دست گذاشت و از آن دفاع کرد و به آن پرداخت. واقعاً اینطور است، بسیار تنش زا است.
چیزی در حدّ این میماند که نستجیر بالله العظیم یک ناصبی بیاید بگوید نستجیر بالله امیر المؤمنین صلوات الله علیه نفاق داشت و پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم را کشت. شما ببینید او چطور برخورد میکنید. شما هر چه رتوش کنید و بخواهید ادب را به خرج دهید موضوع حضرت زهرا سلام الله علیها را یا باید حذف کنید کما اینکه بسیاری از کشورهای مختلف اسلامی شخصیّت ایشان را بایکوت کردند. شبیه اینکه ما اگر به مردم بگوییم یک دقیقه راجع به امام عسگری صحبت کنید نمیتوانند، آنها هم نمیتوانند ۳۰ ثانیه راجع به دختر پیغمبر صحبت کنند و بلکه تخریبهای جدّی از زهرای اطهر سلام الله علیها در طول سالها صورت گرفته شده است؛ هم در دورهی حیات و هم در دورهی بنی امیّه.
از امام صادق علیه السّلام روایت داریم که –من روایت را دقیق ترجمه نمیکنم، چون نمیتوانم لغت را ترجمه کنم- حضرت میفرماید در جمیع منبرها به مادر ما جسارت کردند. این برای دوران بنی امیّه است. گزارشهای تاریخی نشان میدهد در دورهی بنی عبّاس هم همین است. حاکم نیشابوری میگوید من گرفتار زمانهای شدم که اگر کسی بخواهد در دولت بنی عبّاس پست و مقام پیدا کند باید به فاطمهی زهرا جسارت کند و بهتانهایی که خدا از او تنزیه کرده است، به او نسبت دهد. این برای حدود سال ۴۰۰، یعنی دورهی بنی عبّاس است. این کتاب موجود است و کتاب شیعه هم نیست. هر چه ما موضوع را روتوش کنیم، این موضوع حسّاس است، نمیشود کاری کرد. اگر مسئلهی آن مهم نیست باید آن را حذف کنیم. کما اینکه جریانی که تقریباً سیاست گذار مسائل تقریب در کشور است، تقریباً به این قائل است. عرض کردم در دانکشدههای خود اجازهی کاغذ A4 تسلیت هم نمیدهند.
موضوع وحدت
از آن طرف هم جریانهایی در حوزه پررنگ هستند که وحدت را محال میدانند. حالا به لفظ وحدت و اتحّاد و تقریب اینها با تسامح عرض میکنم. در مجموع آن را محال میدانند. این طیف وسط را هم دارد. انصافاً اگر ماجرای حضرت زهرا سلام الله علیها شبیه آن چیزی باشد که این تازه گذشته گفته است که یک مسئلهی تاریخی است، پدر من و این آقا و پدران ما۱۳۳۰ سال پیش سر یک تکّه زمین دعوا کرده باشند، انصافاً جا ندارد که ما مسئله را ادامه دهیم. چند سال درگیری؟! اگر مسئله در این حد باشد که اختلاف بین دو نفر است و تمام شده است. واقعاً باید حق داد که این را باید حذف کرد. چرا تنش درست کنیم؟ چرا درگیری درست کنیم؟ امّا اگر معلوم شود که… ما اگر بین غدیر و فاطمیّه مخیّر شویم باز هم فاطمیّه را نگه میداریم، یعنی اینقدر جایگاه دارد، آن وقت دست برداری از آن امکان ندارد. یکی این مسئله است. بعد اگر شد باید ببینیم که چه تقریری از وحدت میشود ارائه کرد. بالاخره دو ولیّ فقیهی که جمهوری اسلامی تجربه کرده است هر دو مراسم فاطمیّه داشتند و هر دو اهل وحدت هم بودند. این چطور جمع میشود؟ یعنی شعاری است؟ فیلم است؟ بالاخره یک چیزی بگوییم در جامعهی بین الملل خوب باشد! چطور استراتژی نظام است ولی این مسئله هم سرجای خود است؟ این را باید چه کار کنیم؟
جایگاه ولایت در مکتب اهل بیت علیهم السّلام
مرحلهی سوم هم این است که اهل بیت چه کار میکردند؟ ما خاکریز خود را از دست دادیم. مسئلهی ولایت در حوزههای علمیّه هیچ کتاب درسی ندارد و وقتی در حوزههای علمیّه برای آن هیچ کتاب درسی نیست، بنده اینجا در حضور مخلوط اهل علم و غیر اهل علم؛ البتّه عالم در رشتههای دیگر، نمیخواهم پرده دری کنم که ما از ۱۶۰ نفر از طلبههای نخبهی سطح ۳ و ۴ رشتههای تخصّصی در حوزه علمیّهی قم مصاحبه گرفتیم و مستندات آن موجود است. وقتی ولایت کتاب درسی نیست، وقتی حاشیه است، کتاب جنبی است و غیر متخصّص مینویسد، وای به حال کتابهای درسی و دانشگاه! اگر این مسئله اساسی است، از ذهنها رفته است و جای آن باید معلوم شود که کجا است. نتیجهی آن این میشود که ماه گذشته یکی از اساتید دانشگاه که ۲۰۰ مقالهی حدیثی و قرآنی دارد میگوید این اهل بیت که اینقدر اهل مرزبندی نبودند! در دانشگاه امام صادق هم بیان شده است. چون خبری شده است من اسم نمیبرم، ولی متن فرمایش ایشان در خبرگزاریها رفت. ایشان گفت اهل بیت اینقدر اهل مرزبندی نبودند! یعنی چه شما یک طوری میگویید کأنّه بعد از پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلّم… میخواهم بگویم شما اگر راجع به حضرت زهرا سلام الله علیها صحبت کنید باید تعالی آن را هم بپذیرید. شما میگویید بعد از پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم جریان از آن مسیری که پیغمبر اکرم روحی له الفداه میخواست ببرد منحرف شد. یعنی پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم چند نفر را هدایت کرد؟ خروجی نبوّت پیغمبر چیست؟ اینطور نبوّت پیغمبر ناکارآمد میشود! برای اینکه نبوّت پیغمبر ناکارآمد نشود ما چه کار داریم که بیاییم همه را خط کش بگذاریم و بگوییم چه کسی با ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام بود و چه کسی نبود؟ اهل بیت علیهم السّلام دنبال این بودند که هر کسی صدق حدیث و ادای امانت و به تعبیر من ناخنهای خود را سر وقت میگرفت، اینها جعفری هستند. حالا آن کسی که هفتهای دو دفعه میگرفت جعفریتر بودند، اینها بهتر هستند. اینطور خط کشی نکردند که بگویند یک عدّه هستند و یک عدّه نیستند. نفی نکردند، مرز بندی نکردند! مسئلهی سوم این است که اهل بیت علیهم السّلام واقعاً مرزبندی کردند یا نکردند؟ اهل بیت علیهم السّلام چه کار کردند؟
آیا مسئلهی فاطمیّه تنشزا است؟
۱۳۰ سال پیش مرحوم میر حامد حسین رحمت الله علیه که هنوز ۴۰ سال بعد از انقلاب آثاری که او زحمت کشیده است متأسّفانه یک بار چاپ حروفی نشده است، زحمت را دیگری کشیده است و ما هنوز بعد از ۴۰ سال کتاب را چاپ حروفی نکردیم چون اهمیّت ندارد. باید در مورد مبانی علمی چیزی که اهمیّت دارد کار کرد. ایشان میفرماید: «اهل خلاف جای به جای، مجمعها ساختند، به کار پرداختند و از این طرف کسی به نظر نمیآید». آن موقع که ایشان این حرفها را میزد شیعیان حکومتی نداشتند. امروز حکومت دست ما است. معلوم هم نیست تا چه زمانی! خدا که ضمانت نامههای مادام العمر نداده است. خلاصه این سه بحث به نظر ما مهم است. چون آن کسانی که دل در گروه نظام دارند، این برای آنها مسئله است که شما بالاخره با حضرت زهرا سلام الله علیها میخواهید… جایگاه حضرت زهرا سلام الله علیها در عقاید ما کجا است؟ اهمیّت دارد یا ندارد؟ حضرت زهرا سلام الله علیها به اندازهی فرع فقهی میارزد یا نمیارزد؟ چقدر از جهت علمی روی آن کار کردیم؟ میارزد؟! این فاطمیّه که شما میگیرید تنشزا است.
حالا من خدمت شما عرض میکنم. تقریر میکنم و سعی میکنم در کمال ادب تقریر کنم، ولی تنشزا است. این را کنار بگذارید و دعوا درست نکنید. خیلی هم حاضر هستند به ما باج دهند. بروید بررسی کنید اگر ولیّ فقیه روضهی فاطمیّهی خود را تعطیل کند ممکن است عربستان بسیاری از اتّفاقات را انجام دهد. ما داریم هزینه میدهیم؟ چرا این هزینه را میدهیم؟ اگر چیز ارزشمندی است میارزد که هزینه دهیم. اگر نیست بدهیم برود، کوتاه بیاییم.
حالا من اصل اینکه تنشزا است را یک مختصری عرض میکنم. اوّلاً شیعیان همیشه در اقلیّت هستند. آنطور که آمارها نشان میدهد ما در بهترین حالت بین یک هفتم تا یک دهم جهان اسلام هستیم. چون در اقلیّت هستیم یک حرفی داریم میزنیم که نفی کنندهی بقیّه است. مثلاً شافعی و حنفی گاهی سالیانی همدیگر را زدند، کشتند، تکّه پاره کردند، ازدواج با همدیگر را فتوا به حرمت دادند و ما در این زمینه هم خیلی بیتوفیق هستیم. اینها آثاری علیه هم نوشتند که الآن به صورت نانوشته با هم امضا کردند که دو طرف منتشر نکنند! همین صاحب صحیح بخاری یک کتاب «الضّعفا» دارد که سر یک دعوا منتشر شد وگرنه نسخهی تحریف شدهی آن منتشر میشد. بخاری صاحب صحیح بخاری کتابی به اسم «الضعّفا» دارد. ابو حنیفه امام مذهب حنفی را جرح کرده است. دو تا روایت صحیحه آورده است یکی اینکه «اُستُتیبُ أبو حَنیفه مِنَ الکُفرِ مَرَّتَین»[۴] او را دو دفعه دادگاه بردند و گفتند کافر است، دو دفعه او را توبه دادند. روایت بعدی این است تابعی مشهور، سفیان ثوری میگوید: «ما وُلِدَ فِی الإسلامِ مولود أشأَم مِنه» شاید این را کسی را در کتاب خطیب خوارزمی شنیده باشد، این مهم نیست. صاحب کتاب صحیح بخاری اسم این فرد را در کتاب ضعفا آورده است، یعنی روایات این فرد مقبول نیست، چه برسد به مرجعیّت او!
ما در این هم توفیق نداشتیم که به جای اینکه خود ما وسط دعوا برویم، سعی کنیم اینها را با خودشان مشغول کنیم. از این نمونهها فراوان داریم. در عربستان یک قوّهی عاقله است که این نسخهها را با قیمت گزاف از سراسر دنیا میخرد و در کتاب خانهی ملک فیصل نگه میدارد و به کسی نمیدهد، برای اینکه کسی نفهمد چه خبر است. از اینها فراوان است، ولی به قول مرحوم میر حامد حسین رحمت الله علیه از این طرف کسی به نظر نمیآید؛ از این طرف کسی به فکر نیست. فاطمهی زهرا سلام الله علیها یک کاری کردند که تقریر آن را هر چه من بخواهم مؤدّبانه بگویم تنشزا است.
علّت پذیرش بیعت مردم از سوی امیر المؤمنین علیه السّلام
ببینید اگر کسی بخواهد یک حکومت دینی را بیآبرو کند هیچ ضربهی مهلکی مانند اتّهام مالی نمیتواند آن را ساقط کند. مثلاً بگویند فلان طلبه سواد ندارد، خوب ندارد. در بعضی از امور شذوذاتی دارد باز هم اشکال ندارد. امّا اگر بگویند دزد است، شما هر چه بگویید نماز اوّل وقت صبح مسجد هم میآید، باز هم میگویند که او دنبال این است که اذهان را به سمت خود جلب کند، اعتماد جلب کند و یک کاری کند! هر جایی که تقدّس و تدیّن است، بحث مالی نابود کنندهی آن است، هادم آن است. امیر المؤمنین صلوات الله علیه وقتی میخواستند به حکومت برسند، در آن ۲۵ سال خیلی اتّفاقات افتاده بود. اگر حضرت میخواست از بدعتها و از انحرافات بگوید ساعتها میتوانست صحبت کند.
حضرت علّت آمدن خود را در سه چیز خلاصه کرد. حضرت نمیخواست بیاید، شرایط نبود. ایشان را ذیل خلیفهی دوم میخواستند تحریف کنند. اگر حضرت میخواست آن را بپذیرد ۱۳ سال قبل از این میپذیرفت. منتها وقتی حضرت دید شرایط است و عموم مردم و لشکریان آمدند فرمود: «لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّهِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ»[۵] یعنی عموم و این خواص. بعد فرمود: «وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ» خدا از علما اخذ میثاق کرده است «أَلَّا یُقَارُّوا» قرار نداشته باشند. عالم هم اینجا فقط طلّاب نیستند، یعنی کسی که در آن موضوع علم دارد. آن کسی که در بانک است و از قراردادهای بانک خبر دارد، «أَلَّا یُقَارُّوا» خدا از علما اخذ میثاق کرده است «أَلَّا یُقَارُّوا» قرار نداشته باش، معامله نکن. آن کسی که در فلان جا است، هر کسی در هر صنفی که است… قرار نداشته باشند ممکن است کسی بگوید منظور شبهات دینی است؟ چه چیزی «أَلَّا یُقَارُّوا»؟ میفرماید: «عَلَى کِظَّهِ ظَالِمٍ»؛ «کِظَّهِ» یعنی خوردن، پرخوری. این هم ظلم است، حضرت روی این دست میگذارند که یک عدّه میخواهند غارت کنند. اینجا کسی حق ندارد آرامش و قرار داشته باشد. من هم به میدان میآیم. برای همین اوّلین شعار حکومت امیر المؤمنین علیه السّلام، بر خلاف آن چیزی که الآن در انتخابات مد شده است وعدهی سر خرمن میدهند و بعد هم منکر آن نمیشوند، امیر المؤمنین علیه السّلام وعده نمیدهند، بلکه تهدید میکند. میفرماید من اگر بیایم، مهر همسر شما هم باشد آن را میگیرم و این حدّاقل به معنای عدم مشروعیّت حکومت خلیفهی سوم است. چون حضرت عطف به ما سبق میکنند. میفرمایند تمام هبههای عثمان را پس میگیرم! در صورت که اگر حکومت مشروع قبلی کاری کرده باشد، جز جایی که خیانت آشکار شود شما نمیتوانید ملقی کنید. اگر قرار باشد هر کسی سر کار میآید، بگوید در ۴۰ سالگی هر کسی هر کاری کرد دوباره از اوّل! نمیشود، مگر اینکه بگوییم حکومت قبلی مشروعیّت نداشته است. فرمود: «وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا علَى کِظَّهِ» آن کسانی که بر کظّهی ظالم خبر دارند، علم دارند قرار نداشته باشند؛ یعنی بر پرخوری ستمگران. «وَ لَا سَغَب مَظْلُومٍ» یعنی گرسنگی مظلومان. اگر حکومتی دچار این آفت شود دوام آن به خطر میافتد.
متأسّفانه این خطر ما را به شدّت تهدید میکند. اینکه در دههی مبارکهی فجر ولیّ فقیه از فساد و تبعیض میگویند این یعنی زنگ خطر! در دههی فجر که وقت این حرفها نیست. همین فرمان را زهرای اطهر سلام الله علیها هم پیش رفتند. حکومت خلفا حکومت دینی است، یعنی حکومت آخوندی است، حکومت سخنران خطبهی جمعه است، نصب کنندهی قضات است، بستن پرچم به نام پرچم اسلام است. یک حکومت دینی است دیگر. در ادّعا خلافت از پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم است و یک حکومت دینی محسوب میشود.
نقش برجستهی حضرت زهرا سلام الله علیها در دفاع از حریم ولایت
زهرای مرضیّه سلام الله علیها چون نیرو نداشتند، چون یار نبود…، دو تا لشکر اگر با هم، هم وزن و هم عِدّه و عُدّه باشند با هم به صورت عادّی میجنگند، ولی اگر یک طرف کم و یک طرف زیاد باشد باید عملیّات انتحاری کرد تا خط باز شود. زهرای مرضیّه سلام الله علیها از آبروی خود برای امیر المؤمنین علیه السّلام مایه گذاشت. اینکه میگوییم زهرای مرضیّه سلام الله علیها سپر امیر المؤمنین علیه السّلام است، بیشتر ذهن ما به سمت سپر مادّی میرود که آن قسمت هم درست است. حضرت از جان خود برای حفظ جان امیر المؤمنین علیه السّلام مایه گذاشت.
آن چیزی که بیش از آن جگر من میسوزد این است که فاطمهی زهرا سلام الله علیها آبروی خود را خرج امیر المؤمنین علیه الصّلاه و السّلام کرد. کاری کرد که موجب نفرت آن جامعه شد. در این حد که حتّی گریهی او را تحمل نمیکرد! این علامت نفرت است دیگر. اینکه دختر خلیفهی اوّل به تابوت این مادر جوان میخندد و مسخره میکند… بلا تشبیه، نستجیر بالله، خاک بر فرق من و تمثیل من، فقط میخواهم تمثیل به ذهن کنم. اگر یک بهایی ۱۸ یا ۱۹ ساله از دنیا برود و چهار دختر و پسر خردسال داشته باشد خیلی بعید است که شما به تابوت او بخندید. چه کینهای باید ایجاد شده باشد، زهرای اطهر سلام الله علیها باید با اینها چه کرده باشد که در روایات معتبر، یکی دو تا هم نیست، در مجمع الزوائد هیثمی به سند صحیح، اکمال المعلِم شرح صحیح مسلم به سند معتبر و جاهای دیگر است. برای چه دختر خلیفهی اوّل که همسر پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم است بخندد و بگوید این را نگاه کن، تابوت یک مادر جوان مانند کجاوهی عروس است! این علامت ضربهای است که حضرت زهرا سلام الله علیها زده است.
هدف حضرت زهرا سلام الله علیها از مطالبهی فدک
کاری که حضرت زهرا سلام الله علیها نشان داده است سنگین بوده است، آنها واکنش نشان دادند و واکنش از سر انتقامگیری است. دیگر چه نیازی است وقتی از دنیا رفته است یا در حال از دنیا رفتن است شما به تابوت او طعنه بزنید؟ ایشان چه کار کرد؟ ایشان وقتی دید نیرو نیست، کسی نیست، علمداری نیست، مرد در میدان نیست، کاریترین ضربهای که میتوانست بزند این بود که بیاید به اینها اتّهام مالی بزند. بله، رسیدیم عرض میکنیم که پس این اتّهامی مالی مباحث سیاسی و ولایی هم بود، ولی خود این اتّهام مالی بسیار سنگین است. چون اگر یک حکومت دینی متهّم به مسائل مالی شود برای او آبرویی نمیماند! حضرت تشریف بردند. کاری کرد که خود امیر المؤمنین علیه السّلام نکرد. امیر المؤمنین علیه السّلام وقتی به حکومت رسید فدک دست مروان بود. اصلاً مروان آبروی نداشت، میگرفت هم طوری نمیشد. بعد هم مروان به جمل رفت. او یک فاسد است، یک مفسد است، یک فتنهگر است. فدک هم برای او نبود، از هدایای عثمان بود. مگر امیر المؤمنین علیه السّلام نفرمود هر چه عثمان به دیگری داده است من پس میگیرم؟! این فدک را عثمان به مروان داده است، به مروان، به فتنهگر جمل! خوب بگیر ولی حضرت نگرفت! متّهم میشد که اگر این ۲۵ سال انتقادی کرده است دعوا سر زمین بوده است. امیر المؤمنین علیه السّلام باید امامت خود را حفظ کند، نباید مورد اتّهام واقع شود.
فدک پشتوانهی ولایت!
در کتاب علل الشّرایع هم چند روایت است که علّت اینکه امیر المؤمنین علیه السّلام فدک را پس نگرفت بیان میکند. از امام صادق علیه السّلام داریم که حضرت میخواست حقوق مردم را بگیرد، نمیخواست حقوق خود را استیفاء کند. این یعنی چه؟ یعنی اینکه متهّم میشود. اگر متهّم نمیشد… الآن اگر امام زمان سلام الله علیه تشریف بیاورند فدک را پس بگیرند کدام شیعه اهن قلت میکند؟ یعنی امیر المؤمنین علیه السّلام متهّم میشد. امیر المؤمنین علیه السّلام دید در فضای رسانهای آن زمان متهّم میشود و نخواست متهّم شود. اگر کسی خود را جای حضرت زهرا سلام الله علیها قرار میداد، در آن جایگاهی که ایشان قرار داشت، شأن ایشان این نبود که راجع به یک تکّه زمین بحث کند. من نمیخواهم بگویم آن تکّه زمین «فیها عُیونٌ نخیلٌ کَثیرَه عُیونٌ ؟؟» نبود. نمیخواهم بگویم درآمد نداشت. فرض کنید بنده همسایهی مرجع تقلید در قم باشم و سر جای پارک دعوا کنیم. اگر مردم در خیابان ببینید که یقه به یقه هستیم و حق هم با آن مرجع باشد، به او میگویند شأن شما این نیست، این جوان است، بدهید برود.
اینکه میگویم زهرای مرضیه سلام الله علیها انتحار کرد و آبروی خود را خرج کرد برای اینکه زبان اینها را به سمت شخصیّت خود باز کرد. قطعاً حق با او بود ولی فاطمهی زهرا سلام الله علیها چه کسی است؟ فاطمهی زهرا کسی است که اگر فرزندان او گرسنه هستند و کافر حربی به در خانهی او بیاید غذا را به او میدهد. سجیّهی آنها کرم است. اینها در جنگ به دشمن شمشیر میدهند. هر کسی به مدینه بیاید میداند که این خانه نه نمیگوید. «مَا قَالَ لَا قَطُّ إِلَّا فِی تَشَهُّدِه»[۶] اینها به کسی نه نمیگفتند. اگر «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» نبود اهل بیت علیهم السّلام به کسی نه نمیگفتند. یک زمین چه ارزشی دارد؟ صدیقهی طاهره سلام الله علیها صدها مثل آن را ببخشد و امیر المؤمنین علیه السّلام در دورهی ۲۵ ساله باغ کاشت و درست کرد و چاه درست کرد. همه را وقف کرد و هنوز هم موجود است. این یک تکّه زمین چیست که اجازه نمیدهند فراموش شود؟
چون اتّهامی که زهرای اطهر سلام الله علیها زده است اتّهام بسیار سنگینی است. ایشان تشریف بردند؛ آن فاطمه سلام الله علیها که در حضور نابینا حجاب میکند، یک مسئله چقدر باید مهم باشد و برای اینکه فضای بحث از حالت مادّی خارج نشود که بگویند بحث سیاسی است و فعلا صلاح نیست. اگر زهرای اطهر سلام الله علیها مستقیم میخواستند بگویند فدک یعنی ولایت… مثل الآن که میگویند بحث سیاسی است و الآن شرایط آن نیست. حضرت فرمودند نه فدک برای من است، برای نفقهی فرزندان من است. یعنی به عنوان اینکه پول من را بدهید وارد میشود. بله، من هم میدانم که حضرت پشت پرده و پشت این موضوع اهدافی دارد برای همین هم مظلوم است. حضرت به عنوان اینکه پول ما را بدهید وارد صحنه شد و سخنرانی کرد. در آن سخنرانی هم از توحید فرمود، نبوّت فرمود، فلسفهی احکام فرمود ولی شما نمیگویید خطبهی توحیدیّهی حضرت زهرا، همه فهمیدند که این خطبهی فدکیّه است.
مناظره حضرت زهرا سلام الله علیها با ابوبکر در مورد فدک غصب شده
حضرت در ابتدا به هبه بودن آن اشاره کردند و شهود آوردند و آنها اهن قلت کردند، بعد فرمودند اگر شهود را قبول ندارید ارث پدر من است، آن را بدهید. فرض کنید اگر بنده و خواهر بنده سر میراث مادر خود دچار اختلاف شویم، خواهر من بگوید که برای چه تو دو برابر؟! اگر دیندار باشد، حتّی اگر از من هم نپرسد، او را پیش کسی که فقه میداند میبریم، او میگوید فتوای فقها است، آیه است، «لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ»[۷] آن کسی که دیندار است میپذیرد. کسی با روایت قهر نمیکند. بگوید یعنی چه، من با روایت قهر هستم. کسی نمیتواند ردّ حدیث یا ردّ آیه کند یا فرض کنید «لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ» آیه نبود، روایت بود. اگر کسی دیندار است میگوید من خیال میکردم به من برابر میرسد. باشد اگر امام صادق علیه السّلام فرمود، اگر پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم فرموده است، اگر قرآن فرموده است که بحثی نیست. دیندار این کار را میکند.
معنای قهر کردن چیست؟ فاطمهی زهرا سلام الله علیها فرمودند ارث ما را بدهید. خلیفه هم گفت بله ارث داریم، ولی استثنائاً به شما ارث نمیرسد. فرمود چرا؟ ایشان گفت برای اینکه از پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم روایتی دارم، خود من شنیدم که ما انبیاء استثنائاً ارث نمیگذاریم، به بیت المال بدهید. طبیعت اینکه یک آدم با تقوا با روایتی از پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم مواجه شود چیست؟ باید بپذیرد دیگر! راوی هم اینجا سلسله سند نیست، هزار سال نگذشته است، وجادهی کتاب نیست، راوی یک نفر است. یک نفر مستقیم از پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم شنیده است. اینکه کسی قهر کند «فَوَجَدَتْ فَاطِمَهُ عَلَى أَبِی بَکْرٍ فِی ذَلِکَ فَهَجَرَتْهُ»[۸] قهر کرد، غضب کرد یعنی چه؟ یا باید کسی ناصبی باشد، نستجیر بالله بگوید ایشان برای یک تکّه زمین زیر بار حکم الهی نرفت. کما اینکه بعداً مجبور شدند و گفتند! از معاصرین گرفته تا قدما، بعضی از نواصب این را گفتند. یا باید اینطور بگوید که نستجیر بالله چشم او دنبال اموال مردم بود یا کسی را که همچنین روایتی میکرد دروغگو میدانست. وگرنه معنا ندارد فاطمهی زهرا سلام الله علیها از روایت نبوی قهر کند. آن هم فاطمهای که… این روایت همه شنیدند، شیعه و سنّی نقل کردند. چون در آن موهم این است که حضرت محسن علیه السّلام شهید نشده است، برادران اهل سنّت به وفور نقل کردند و در بخاری هم است. فکر نمیکردند که چه نکتهی مهمّی را نقل کردند. گفتند خوب است، در آن حضرت محسن علیه السّلام پیدا نیست.
خبر دادن پیامبر صلوات الله علیه و آله و سلّم از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
همه این ماجرا را شنیدید؛ حضرت زهرا سلام الله علیها خدمت پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلّم رفتند. پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلّم چیزهای مخفیانه فرمودند و ایشان گریه کردند. بعد چیزهایی فرمودند و ایشان لبخند زدند. وقتی داشتند برگشتند دختر خلیفهی اوّل، همسر پیغمبر گفت پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم چه فرمود؟ حضرت اینجا طعن زدند؛ فرمودند من مثل کسانی که اسرار پیغمبر را فاش میکنند نیستم! چون در سورهی تحریم معلوم است که چه کسانی اسرار پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم را فاش کردند. این در صحیح بخاری است. وقتی پیغمبر از دنیا رفت آمدند پرسیدند. فرمود حالا که پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم از دنیا رفت من میگویم. پیغمبر به من فرمودند من به زودی از این دنیا میروم و من به خاطر فراق پدر خود گریه کردم. بعد به من بشارت دادند که «َأَنْتِ أَوَّلُ أَهْلِ بَیْتِی لُحُوقاً بِی»[۹] تو اوّلین شخص از اهل بیت علیهم السّلام من هستی که به من ملحق میشوی. برادران غیر شیعه دیدند چون این «اوّلین نفر از اهل بیت من هستی»، با تعریف آنها سازگار نیست. اهل بیت علیهم السّلام مثل ما پنچ تن که نیست، با تعریف آنها اهل بیت علیهم السّلام نزدیکان پیغمبر هستند؛ حضرت زهرا و فرزندان او. پس اوّلین کسی که به من ملحق میشود، یعنی قبل از این کسی دیگر ملحق نشده است، پس حضرت محسن سلام الله علیه شهید نشده است. این چیز خوبی است، لذا در بخاری و در جاهای دیگر هم است. برای اینکه خیلی چیز خوبی است، معلوم میشود حضرت محسن شهید نشده است، بلکه ادّعای شیعهها است. توجّه نکردند که این حرف چه برهانی است!
علّت پافشاری حضرت زهرا سلام الله علیها بر مطالبهی فدک
من دیدم یک آقایی میگفت من تارک صلاه هستم، مدام اهل تار و تنبور بودند. به او گفتند اگر به تو بگویند بعد از ظهر بمیری یا دو روز دیگر چه کار میکنی؟ گفت سعی میکنم بروم حلالیّت بطلبم، برگردم کمی مناجات کنم. آن فاطمهی بضعه الرّسول، سیّدهی نساء اهل الجنّه سلام الله علیها که همهی شما میدانید به الهام الهی خبر دارد که اینقدر زنده نیست، اصلاً جا دارد یک ناصبی به خود اجازه دهد و بگوید برای مال دنیا که حق او نبود پافشاری کرد؟ برای شیعهها که مسئله روشن است. میخواهم چه عرض کنم؟ میخواهم بگویم حل مسئلهی حضرت زهرا علیه السّلام برای آقایان خیلی بغرنج است. برای چه عرض میکنم اصطکاک سنگین است؟ هر چه من بخواهم در الفاظ ادب به خرج دهم محتوای مسئله خیلی سنگین است. فاطمهی زهرا سلام الله علیها که به الهام نبوی، از جانب خدا، «ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى»[۱۰] به او فرموده است که شما اینقدر زنده نیستید! یعنی برای یک تکّه زمین حاضر است نستجیر بالله روایت رسول خدا را کنار بزند؟! کسی که ناصبی نباشد میتواند این را بگوید؟ بن عثیمین از مفتیان برجستهی عربستان است که این حرف را زده است و نستجیر بالله نسبت بیعقلی به حضرت زهرا سلام الله علیها داده است. سال ۱۴۲۱ از دنیا رفته است. یعنی بعد از ۱۴۰۰ سال نمیتواند مسئله را حل کند، باید دشمنام دهد. چرا؟ چون این را نخواهد بگوید پس چه بگوید! باید بگوید فاطمهی زهرا سلام الله علیها نسبت غصب و دروغ داد. من چه لفظ مؤدّبانهای به جای این دو کلمه به کار ببرم! بعد هم کوتاه نیامد، قهر کرد!
علّت دفن شبانهی حضرت زهرا سلام الله علیها
یک عبارتی در کتاب صحیح بخاری است که همه شما دیدید، ولی کمی روی آن تمرکز کنید. اینکه من میگویم، کاری که حضرت زهرا علیه السّلام کرده است مهم است که حالا فردا عرض کنم که اهمیّت آن در بحث عقاید ما کجا است. بعد از این عبارت، از بخاری و دیگران نقل کردند که «فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُکَلِّمْهُ»[۱۱] زهرای اطهر علیه السّلام قهر کرد و با او سخن نگفت، «حَتَّى تُوُفِّیَتْ» تا از دنیا رفت. «فَلَمَّا تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا» امیر المؤمنین علیه الصّلاه و السّلام ایشان را شبانه دفن کردند. چند نفر در تشییع شرکت نکردند؟ هفت نفر شرکت کردند! هفت هزار، چند هزار شرکت نکردند، ولی راوی میداند چه اتّفاقی افتاده است. میگوید: «وَلَمْ یُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَکْرٍ» این همه آدم، چرا این یک نفر را اسم میبرید؟ سرّ آن این است که اگر یک شخصیّت برجستهای از دنیا برود، حاکم مسلمین، نفر اوّل شهر… اگر فقیه اوّل تهران از دنیا برود، ولیّ فقیه به او نماز میخواند. اگر همسر امام رحمت الله علیه از دنیا برود، اگر یک مرجعی در قم از دنیا برود یک شخصی در آن سطح باید بیایید نماز بخواند. هفت هزار نفر اگر نیامدند اینقدر اهمیّت ندارد. جای خالی خلیفهی اوّل حس میشود. برای همین هم میگوید او نیامد، به او اذن ندادند. آقا مگر به این هفت هزار نفر دیگر اذن دادند؟ نه به آنها اذن ندادند، ولی طعنه به او است.
این ضربه اینقدر سنگین بود که بعدها که ابن مسعود که با عثمان دعوا کرد و کتک خورد، صبح که عثمان آمد… ابن مسعود از پنج یا شش نفر صحابی اوّل سابق در اسلام است. عثمان وضو و غسل خود را مهیّا کرده بود، آمد که به ابن مسعود نماز بخواند، گفتند دیشب دفن شد. گفت چه کسی چنین غلطی کرده است؟ گفتند عمّار. کسی جز عمّار جرأت نداشت! جلوی مردم شروع کرد… عمّار برای خود یک مرجع تقلید است. شروع به کتک زدن کرد! اثر تخریبی کاری که حضرت زهرا کرده است معلوم است. روشن است که تقلید شده است.
بیعت نکردن حضرت زهرا علیه السّلام و سقوط حکومت ۲۵ سالهی خلفا
این عبدالله العلایلی که مورّخ مصری است، میگوید نه دلیل باعث شد که حکومت بنی امیّه که خوب آنها معاویه بود، صد و چند سال عمر کرد! حکومت بنی عبّاس چهارصد و خوردهای، پانصد سال عمر کرد! حکومت خلفا ۲۵ ساله طوری سقوط کرد که نفر سوم ۴۰ روز محاصره بود و تشنه با مثله کردن او را کشتند که امیر المؤمنین علیه السّلام که او را قبول نداشت فرمود شما اسراف کردید. برای چه مثله کردید؟ امیر المؤمنین علیه السّلام نه دستور به قتل او داد و از آن طرف هم او را مهدور الدّم میدانست. چون در نهج البلاغه و جاهای دیگر داریم که حضرت فرمود کسانی که عثمان را یاری کردند کار خوبی نکردند. یک نفر را دارند میکشند و فرمود آن کسانی هم که او را یاری نکردند کار بدی نکردند. دیگر حضرت به چه زبانی باید بگوید! به همین تعبیری که عرض کردم نگاه کنید وجود دارد. ولی فرمود اسراف کردید، برای چه مثله کردید؟ برای چه او را تشنه کشتید؟ او را محاکمه میکردید و میکشتید. حضرت هیچ تحریکی هم نفرمودند. ابداً نه تحریک کردند. ما آن ماجرای دفاع را هم قبول نداریم، چون خود حضرت دفاع را قبول ندارند. نه دفاع کردند و نه تحریک کردند.
این العلایلی میگوید برای چه باید حکومت ۲۵ سالهی خلفا سقوط کنند؟ آن هم با این وضع که نگذارند در قبرستان مسلمین آنها را دفن کنند! میگوید نه دلیل داشت؛ اوّلی بیعت نکردن فاطمه بود که پایههای مشروعیّت اینها را منهدم کرد. حالا بعداً کمی بیشتر به این میپردازم. بالاخره شما به دعواهای آخوندی… دو تا فقیه با هم اختلاف فقهی دارند. یکی اهل مکتب تفکیک است و یکی اهل مکتب فلسفه است. اصلاً مردم متوجّه نمیشوند که این آقایان چه میگویند. میگویند هر دو خوب هستند، نماز اوّل وقت میخوانند، ولی یک اختلاف نظرهایی هم دارند. امّا همهی عالم و اسکیموها هم میفهمند که اگر یک نفر دزد و دروغگو باشد به درد حکومت نمیخورد و ادّعای زهرای اطهر سلام الله علیها این بود. قهر کردن یعنی چه؟! میخواهید این را چطور تعبیر کنید! یعنی یا باید به او جسارت کنند یا از خلیفه این دو تا وصف را نمیشود اسقاط کرد. این خیلی هم بغرنج است، چون هر دو صحابی هستند و غیر شیعه بخواهند به سمت هر کدام بروند نمیدانند که چه کار باید بکنند. برای همین است که حضرت زهرا علیه السّلام باید بایکوت شود. برای همین است که در طول سال به ایشان جسارت میشود.
جنبهی سلبی و ایجابی بودن قیام حضرت زهرا سلام الله علیها
إنشاءالله فردا این را تکمیل کنیم عرض میکنیم. خلاصه آن چیزی که فردا میخواهم بگویم جمع بندی کنم و وارد روضه شوم اینکه قیام زهرای اطهر سلام الله علیها قابل قیاس نیست حتّی با غدیر! این حرکت حضرت زهرا سلام الله علیها که پشتوانهی آن از رسول خدا صلوات الله علیه و آله و سلّم است به کلّ ۲۳ سال معرّفی امیر المؤمنین میارزد. غدیر جنبهی ایجابی دارد که چه کسی مولا است. حالا اینقدر هم میشود روی آن بحث کرد. قیام حضرت زهرا سلام الله علیها هم جنبهی ایجابی دارد و هم سلبی! یعنی چه کسی مولا است و چه کسی نیست. چه کسی حقّ اداره ندارد و چه کسی حق دارد. هر دو؛ هم سلب کرده است و هم اثبات کرده است. در خطبهی فدکیّه هم از امیر المؤمنین علیه السّلام فرموده است و هم فرموده است «ظَهَرَ فِیکُمْ حَسِیکَهُ النِّفَاق»[۱۲] اینطور نیست که شما بعد از پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم بحران امنیّتی پیدا کرد، ناگهان چه کار کنید، فلته شد، چه شد، حالا یک نفر را سر کار بیاوریم! یعنی شما بذر نفاق را کاشتید. طول میکشد تا سبز شود. حالا که از خاک پیدا شده است و سبزی آن پیدا شده است «ظَهَرَ فِیکُمْ حَسِیکَهُ النِّفَاق» شما برنامه ریزی کرده بودید. حضرت اتّهام نفاق و کذب و سرقت و غصب میزند. دیگر چه کار باید بکند! اصلاً نیازی نیست در بحثهای فدک از ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام بگوییم که غرض ولایت است! غرض ولایت بود، ولی بحث مالی آن… اصلاً نمیشود جمع کرد.
شهادت بانوی دو عالم، حضرت فاطمهی زهرا سلام الله علیها
این روزها میرفت، همه کاری کرد. من توان آن را ندارم که جاهای سخت آن را بیان کنم. إنشاءالله بهتر از من برای شما میخوانند. بدن خود را سپر امیر المؤمنین علیه الصّلاه و السّلام قرار داد، آبروی خود را خرج امیر المؤمنین علیه السّلام کرد. سر قبر حمزهی سیّد الشّهداء علیه السّلام میرفت. چرا بیشتر سر قبر پیغمبر نمیرفت؟ او که مهمتر بود. چون امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: «لَوْ کَانَ بِهِمْ حَمْزَهُ أَوْ أَخِی جَعْفَرٌ مَا بَایَعْتُ کُرْها»[۱۳] اگر عموی من حمزه بود من اینطور غریب نمیشدم. فاطمهی زهرا سلام الله علیها سر قبر حمزهی سیّد الشّهداء میرفت و میگفت جای تو خالی است، اگر تو بودی این اتّفاق نمیافتاد. سر قبر حمزه گریه میکرد. یعنی بلکه یک مرد پیدا شود و بیایید میدان داری کند. به گریهی او رحم نکردند، چون ضربهای که به حیثیّت آن حکومت زد اینها را نابود کرد. لذا آمدند اعتراض کردند و گفتند خسته شدیم، چقدر گریه میکند.
بدن مبارک او دیگر بیحال شد، رو به وخامت گذاشت، حضرت دیگر نمیتوانست بنشیند. «ذَابَ لَحْمُهَا»[۱۴] گوشت بدن مبارک ایشان آب شده بود. «وَ نَحَلَ جِسْمُهَا» بدنی دیگر باقی نمانده بود. «وَ صَارَتْ کَالْخَیَال» شبیه بدن بود. یک روز امیر المؤمنین علیه السّلام به خانه آمد. خدا إنشاءالله اینطور نیاورد که مردی در خانهی خود همسر بیمار داشته باشد. آن هم امیر المؤمنین علیه السّلام که خود را مدیون حضرت زهرا سلام الله علیها میداند. هر کسی در این اسلام از جمله پیغمبر همه نسبت به امیر المؤمنین علیه السّلام دین دارند. امیر المؤمنین علیه السّلام از جان همه حفاظت کرده است. به منزل آمد دید زهرای اطهر سلام الله علیها گریه میکنند. برای امیر المؤمنین علیه الصّلاه و السّلام خیلی سخت است. نکند برای دست مجروح خود گریه میکند؟ نکند سینهی مبارک بهشتی درد میکند؟ آمد سر او را به دامن گرفت و عرض کرد: «یَا سَیِّدَتِی مَا یُبْکِیک»[۱۵] سیّدهی من چرا گریه میکنی؟ حجاب کرد. هیچ وقت بیان نکرد. امیر المؤمنین علیه السّلام عرض کرد یا رسول الله خود شما بیاید بپرسید. زهرای اطهر سلام الله علیها نگاه به امیر المؤمنین علیه السّلام کرد و فرمود: «أَبْکِی لِمَا تَلْقَى بَعْدِی» برای غربت تو گریه میکنم.
دستم اگر شکسته شد در ره یاریت چه غم باش که دارم آرزو سر شکنم برای تو
پی نوشت:
[۱]– سورهی غافر، آیه ۴۴٫
[۲]– سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۳]– الصّحیفه السّجادیّه، ص ۹۸٫
[۴]– الضعفاء الصغیر للبخاری ت أبی العینین، باب النون، ج ۱، ص ۱۳۲٫
[۵]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۵۰٫
[۶]– مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج ۴، ص ۱۷۰٫
[۷]– سورهی نساء، آیات ۱۱ و ۱۷۶٫
[۸]– صحیح البخاری، باب غزوه خیبر، ج ۵، ص ۱۳۹؛ صحیح مسلم، باب قول النّبی صلی الله علیه و آله و سلّم «لا…»، ج ۳، ص ۱۳۸۰٫
[۹]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۳۶، ص ۲۶۵٫
[۱۰]– سورهی نجم، آیه ۳٫
[۱۱]– صحیح البخاری، باب غزوه خیبر، ج ۵، ص ۱۳۹؛ صحیح مسلم، باب قول النبّی صلی الله علیه و آله و سلّم: «لا…»، ج ۳، ص ۱۳۸۰٫
[۱۲]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۲۹، ص ۲۲۵٫
[۱۳]– المسترشد فی إمامه علی بن أبی طالب علیه السلام، ص ۴۱۷٫
[۱۴]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۲، ص ۳۶۱٫
[۱۵]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۴۳، ص ۲۱۸٫
پاسخ دهید