شهید صدر را خدا رحمت کند. می‌فرماید: تقیّه‌ای که ائمّه‌ی ما از حکومت داشتند کمتر بود از تقیّه‌ای که از مردم داشتند. یعنی مردم صاحب یک فکر هستند، صاحب یک فرهنگ هستند. دارند در یک بستر فرهنگی زندگی می‌کنند. از این‌هایی که در جامعه است برای شما مثال بزنم. جامعه‌ی ما هیئتی است، حسینی است، علوی است، ولی بعضی از رفتارهای ما اصلاً شبیه اهل بیت علیهم السّلام نیست، بلکه بیشتر ثانوی است. الآن اگر در جامعه بگویند فلان سخنران دو همسر قانونی دارد، او را به صدا و سیما دعوت نمی‌کنند که صحبت کند. در حالی که در همین جامعه‌ی ما فحشا بیداد می‌کند. این همان فرهنگی است که تغییر کرده است. بنده از مروّجین تعدّد ازدواج نیستم، من تکذیب می‌کنم! امّا آن چیزی که وجود دارد این است که یک چیزی شرعاً وجود دارد. می‌خواهم مثال بزنم که شما از عصر غربت دین تعجّب نکنید. برای چه می‌خواهم عرض کنم الآن هم عصر غربت دین است. عصر غربت دین، عصری است که فرهنگ اسلامی با آن چیزی که فرهنگ عمومی است فاصله دارد. امام باقر علیه السّلام فرمود: اگر یک نفر مرتکب گناه جنسی می‌شد، متهّم به کفر و زندقه می‌شد، این‌قدر برای او بد و خطرناک نبود که متهّم به حبّ ما شود!

 

یک بخشی از این حکومت است. حکومت نمی‌تواند به خانه‌ی هر کسی ورود پیدا کند! یک بخشی از آن مردم هستند. چقدر شنیدید که طرف می‌آید، می‌گوید: «هذا مُوسَی بنُ جَعفر» می‌آید شروع به فحش دادن می‌کند. او که نماینده‌ی حکومت نیست، این‌که آژان حکومت نیست. این فرهنگی عمومی را نشان می‌دهد. این است که بارها من عرض کردم طرف در دمشق می‌بینید اسامی که مردم صدا می‌زنند اسامی اهل بیت نیست، اسم پیغمبر نیست. مدام می‌گوید زید، امر. یک نفر آن وسط می‌گوید حسن، حسین بیایید. می‌گوید رفتم از او تشکّر کنم که دست شما درد نکند، ما خسته شدیم. الحمدلله اسامی آدمیزاد هم در این شهر است. گفت: برای این‌که مردم ادب ندارند. ده تا، ده تا بچّه دارند، اسامی مقدّسین را روی این‌ها می‌گذارند و بعد به این‌ها دشنام می‌دهند. من نام دو از بچّه‌های خود را حسن و حسین گذاشتم که خواستم دشنام بدهم به این‌ها دشنام بدهم! این فرهنگ عمومی است، این که سلطنت نیست، این که معاویه نیست.