حجت الاسلام کاشانی روز یکشنبه مورخ ۱۶ دی ۱۴۰۳ در هیئت محترم «احرار الحسین علیه السلام» به سخنرانی با موضوع “فضائل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در بیان امام هادی علیه السلام” پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم میشود.
- مقدّمه
- زحمت خواص برای دریافت کلمات نورانی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین
- به بهانهی جذب!
- سفرهی کلمات نورانی امام هادی علیه السلام برای عموم شیعیان
- زیارتنامه اصحاب سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در بیان امام هادی علیه السلام
- خفقان دورهی امام هادی علیه السلام
- امام هادی علیه السلام، امامِ برائتیهای دیندار
- زیارت مطلقه پنجم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
- درنگی بر زیارت غدیریه امام هادی علیه السلام
- دعا
- روضه و توسّل
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»
«أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ».[۱]
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۲]
«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَى».[۳]
مقدّمه
هدیه به پیشگاه ملکوتی حضرت صدر الخلائق و خیرالمرسلین صلی الله علیه و آله و اهل بیت مکرّم ایشان، علی الخصوص امیرالمؤمنین علیه أفضل صلوات المصلّین و وجود بابرکت هادی امّت، پناهگاه ما، ملاذ و ملتجای ما، حضرت هادی صلوات الله و سلامه علیهم أجمعین صلواتی هدیه بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
عرض ادب، ارادت، خاکساری، التجاء، استغاثه به محضر باعظمت حضرت بقیّه الله الأعظم روحی و ارواح من سواه فداه و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف صلوات دیگری محبّت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
هدیه به پیشگاه امام امّت، شهدای عظیم الشأن از صدر اسلام، شهدای همشهری ما، هموطن ما، شهدای قدس شریف، شهید نصرالله، شهید سلیمانی، شهید والامقام شهید رستگار که ان شاء الله میزبان والده مکرّمهی خود شده است و شادی روح همهی پدران و مادران شهدا و مؤمنین، بویژه مادر بافضیلت شهید رستگار، صلوات دیگری محبّت کنید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.
زحمت خواص برای دریافت کلمات نورانی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین
امام هادی علیه الصلاه والسلام مثل بقیهی ائمه علیهم السلام که بر سر سفرهشان هستیم و مدیونشان هستیم و دنیا را چرخاندهاند و حقایق را به ما رساندهاند، اما شاید از یک جهت و از یک بُعد بیشتر از سایر ائمه علیهم السلام خیلی برای عوام شیعه کار کردهاند.
کلمات حضرت صادق صلوات الله علیه درّ شاهوار است ولی عمدتاً در دست اهل حقیقت است، شانزده هزار کلمهی نورانی فقط به محمد بن مسلم فرموده است. یا حضرت باقر صلوات الله علیه سی هزار کلمهی نورانی به محمد بن مسلم فرموده است. اینها هم حدیث نیست که بگوییم آیا درست است یا غلط است، محمد بن مسلم از خود امام گرفته است، یعنی از جهت اعتبار مانند قرآن کریم است. چون کلام امام نور است، ائمه علیهم السلام با قرآن هستند و قرآن هم با ائمه علیهم السلام است.
کلمات نورانی در دست اهل حق بوده است و برای پیدا کردن این کلمات نورانی صدمه خوردهاند، به سفر رفتهاند، زجر کشیدهاند، داغ دیدهاند، داغ شدهاند، شلاق خوردهاند و… تا کلماتی نورانی گرفتهاند.
واضح است که هر کسی اهل این کارها نیست، بالاخره صخرهنوردی کار هر کسی نیست، اینکه انسان سفر کند و از زندگی خود بیفتد و امنیت او به خطر بیفتد و در چشم حکومت جور بنی امیه یا بنی عباس قرار بگیرد، بعد با امام ارتباط بگیرد، بعد کلماتی از امام یاد بگیرد، بعد این کلمات را حفظ کند، بعد بررسی کند که اینجا امام در تقیّه فرموده است یا در شرایط غیر تقیّه فرموده است… خیلی زحمت کشیدهاند.
به نسبت جمعیت مردم عدّه قلیلی بر سر این سفرهی پربرکت اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین بودند، بقیه هم بر سر سفرهی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین بودند، اما نه به این میزان و به این شکل.
مسلماً دویست هزار نفر شاگردان امام صادق سلام الله علیه نیستند، تعداد محدودی هستند که آنها هم سطحبندی دارند، همه محمد بن مسلم و زراره نیستند.
همان زمان جمع زیادی از مردم هم به در خانهی ابوحنیفه و مالک بن انس میرفتند.
به بهانهی جذب!
این هم قابل توجّه هیئتها که شما برای «جذب» هر کاری نکنید، امام صادق سلام الله علیه برای «جذب» هر کاری نمیکرد.
«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ»،[۴] بالاخره عدّهای هم مشتری حرف بیخود هستند، عدّهای هم بدلیجات دوست دارند، عدّهای هم اهل لهو هستند.
الآن اگر بخواهند فیلم سینمایی برای فروش بسازند، فیلم جدّی نمیسازند! پرفروشهای سینمای چند سال اخیر را نگاه کنید! از اهل فن بپرسید که آیا این فیلمها قابل افتخار هست یا نه؟!
همیشه جمع زیادی از مردم مشتری حرف سطحی هستند و نمیشود کار دیگری کرد، ما نباید ویترین و دکان و وقت و فکر و زبان و گوش خودمان را سطحی کنیم؛ وگرنه تا بوده، همین بوده است!
نگویید طرف حرص میخورد که چرا فلان فیلم پرفروش شده است، توجّه کنید که امام صادق سلام الله علیه حضور داشتند و عدّهای به ابوحنیفه رجوع میکردند! دین خود را از ابوحنیفه میگرفتند!
امام صادق علیه الصلاه والسلام برای اینکه مشتری جمع کند، چکار میکرد؟ اساساً آن کسی که درّ شاهوار دارد که فریاد نمیزند.
میپرسند که این چه وضع هیئتداری است؟ طرف میگوید: میخواهیم جذب کنیم!
عجب!
اگر هیئتداری به شیوهی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین نباشد، ملاک «جذب» میشود، اما خود اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین با این مدل جذب نکردهاند.
ما وظیفه داریم که کالای خوب، نجاتبخش، برنامه زندگی بدهیم؛ طرف مقابل میخواهد بگیرد، یا نمیخواهد نگیرد.
مسلّم است که دلسوزی میکنند، مثلاً وقتی سیّدالشّهداء صلوات الله علیه از مکه راه افتاد، تا به کربلا برسد، در مسیر خیلیها را دعوت کرد که آنها اهل این حرفها نبودند، اما کلاس خود را پایین نیاورد، نستجیربالله این دعوت را آلوده به هر کاری نکرد!
اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین هیچ زمانی برای تعداد کاری نکردند، اساساً منطق اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین برای هدایت، مثل امثال من نیست که مدام انسانها را بشمارند که چند نفر هستند، اصلاً مهم نیست چند نفر باشند، اگر یک سلمان باشد کافی است! اگر یک ابوذر باشد کافی است!
سفرهی کلمات نورانی امام هادی علیه السلام برای عموم شیعیان
ولی حضرت هادی صلوات الله علیه یک سفرهای پهن کرد که بدنهی شیعیان را درگیر کرد، آن احادیثی که دست اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین بود و به شاگردانشان میرسید، زحمت زیادی داشت.
باید به سفر بروی، خطر کنی، علم بیاموزی، این کار حوصله میخواهد، اساساً همیشه تعداد آدمهای کتابخوان کمتر از آدمهایی است که مثلاً فیلم میبینند یا وبگردی میکنند.
اما دیدند چطور میشود آن مفاهیمی که اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین یاد دادهاند را بدست مردم داد که جمع بیشتری استفاده کنند؟
دیدند من مانند شما نیستم، من بیعرضه هستم، حال ندارم، اما اگر یک سفرهی پربرکتی باشد، شاید من هم یک لقمه از آن استفاده کنم…
چندین زیارتنامه از امام هادی صلوات الله علیه به ما رسیده است که محتوای آن تقریباً جدید نیست، اما چینش و الفاظ و قالب آن و هنری که در آن بکار رفته است، و اینکه وقتی شما یک کتاب حدیثی میخوانید، انگار میخواهید علم بیاموزید، اما وقتی به کنار ضریح امام رضا علیه السلام بروید، یک حال گریه و توسّلی وجود دارد، معمولاً انسان یک درد و گرفتاری و حاجتی هم دارد، بالاخره اینها هم لطف خداست و انسان را منکسر میکند، وقتی انسان در محضر امام معصوم قرار میگیرد…
ما که چیزی هم نداریم، چه چیزی به امام عرض کنیم؟
من چه در پای تو ریزم که خواری تو بود؟
سر چه چیزی است که شایستهی پای تو بود؟
شأن پای تو أجلّ از این است که من بخواهم سر خود را زیر پای تو قرار دهم، ما که چیزی نداریم… وقتی حال انکسار به انسان دست بدهد، آنوقت دوست دارد با امام حرف بزند. حال چه بگویم؟
خدا نکند اینطور باشم که حواس من در نمازم هم پرت باشد، اما من هرچه گیج باشم حواس من کنار ضریح امام رضا علیه السلام اندکی جمعتر است.
امام هادی علیه السلام که شکارچی قلوب ماست، دید این فرصت مناسبی است، من دین را به اینها در جایی آموزش میدهم که در گوش و پوست و رگهای اینها جای بگیرد.
حداقل چهار زیارتنامهی مهم از امام هادی علیه السلام رسیده است، دو زیارتنامه مفصلتر و دو زیارتنامهی مختصرتر.
اگر انسان آن کلمات را در آن حالی که اشک انسان جاری است، در این انکسار چه بگویم؟ البته خوب است که انسان مفاهیم متون عربی زیارات را هم بفهمد، مثلاً بفهمیم که در زیارت جامعه چه عرض میکنیم، اگر بفهمیم چه میگوییم، آن لحظه در پوست و گوشت ما میرود. مسلماً ما محضر حضرت رضا علیه السلام راست میگوییم، شیعه که نمیتواند در محضر امام دروغ بگوید، البته ما باید همیشه خود را در محضر امام ببینیم، اما کنار ضریح دیگر خودمان را محضر امام میبینیم، «أَشْهَدُ أَنَّکَ تَشْهَدُ مَقَامِی»، اینجا امام هادی صلوات الله علیه ما را شکار کرد، البته جذب امام از جهت قوّت است؛ یکی از آنها زیارت جامعه کبیره است، یکی از آنها زیارت غدیریه است، یکی از آنها یک زیارتنامه برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است که ان شاء الله وقتی به نجف مشرّف شدید، در زیارتهای مطلقه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، پنجمین زیارت است، خیلی مختصر است؛ یکی هم زیارت اصحاب سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است.
امام صادق علیه الصلاه والسلام خیلی به ما یاد داد که تحت قبّهی سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بروید، اما امام هادی سلام الله علیه که در بین ائمهی ما مشهور به «سریع الإجابه» است، یکی از شیعیان گرفتار بود و مستأصل بود که آیا به امام بگویم یا نه، حضرت به او پیام داد که «إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَهٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْکَ»[۵] اگر حاجت داشتی لب تر کن؛ با ما خودمان باشید.
امام حسن عسکری علیه السلام هم به همین ابوهاشم جعفری فرمود: با ما خودمانی باشید، لب تر کنید، یا همان را میدهم، یا بهتر از آن را میدهم.
اگر بچه گرسنه باشد و به مادر خود بگوید که من غذا میخواهم، مادر مهربان یا همان چیزی را میدهد که طفل میخواهد، یا آن چیزی که بهتر است.
اما امام هادی علیه السلام به ابوهاشم جعفری که از نسل جعفر طیّار است (سلام و درود خدا به جعفر طیّار) فرمود: زیر قبّهی جدّم برو و مرا دعا کن.
امام صادق علیه السلام این عمل را فرموده بودند، امام هادی علیه السلام عمل کردند؛ عمل کردن از فرمودن تفاوت دارد و ارزش بیشتری دارد، هم امام صادق علیه السلام باید میفرمود و هم ایشان باید عمل میکرد، اینجا مثل دوی امدادی است و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین به یکدیگر کمک میکنند، نخواستم که زمانی در ذهن شما بین ائمه علیهم السلام مقایسه صورت بگیرد، هر دو در یک جهت هستند، اما میخواهم اثرِ کار حضرت را بگویم؛ که او گفت: آقا! شما خودتان امام هستید! حضرت فرمود: بله! اما خدا جاهایی دارد، دوست دارد او را در آنجاها صدا بزنید، یکی از آنها تحت قبّهی جدّ من است.
خود امام زنده است، حیّ است، سریع الإجابه است، متوکل را دعا کرده است و متوکل درمان شده است، دوست و دشمن از دعای امام هادی علیه السلام بهرهمند بودند.
زیارتنامه اصحاب سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در بیان امام هادی علیه السلام
امام هادی علیه السلام زیارتی برای اصحاب سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دارند، که شاید بعداً به آن اشاره کردم؛ به آن «زیارت ناحیه مقدّسه» میگویند.
ما دو زیارت ناحیه مقدّسه داریم، آن چیزی که نزد علما معروف بوده است، این زیارتی است که از امام هادی علیه السلام است؛ آن زیارت ناحیه مقدّسه که الآن روز عاشورا میخوانند، به این اندازه معروف نبوده است. البته این زیارت هم خوب است، ولی مانند آن زیارت شهرت نداشته است، این زیارتی که از امام هادی علیه السلام رسیده است مشهورتر و پررونقتر بوده است، شروع آن با سلام بر حضرت علی اکبر علیه السلام است.
امام هادی علیه السلام در آن زیارت ناحیه که با سلام بر حضرت علی اکبر علیه السلام شروع میشود به حضرت علی اکبر علیه السلام میفرماید که ان شاء الله خدای متعال مرا جزو رفقای تو در بهشت قرار دهد.
اینجا انسان میفهمد که مولای ما حضرت علی اکبر علیه السلام کیست که حضرت هادی علیه السلام دوست دارد با او همنشین باشد.
این موضوع برای بقیه هم هست، برای حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام هم هست، برای قمر بنی هاشم علیه السلام هم هست، برای حضرت علی اصغر علیه السلام هم هست، برای اصحاب هم هست.
این کارهای امام هادی علیه السلام یک تفاوتی با روایات دارد، البته توجّه کنید که زیارتنامههای زیادی هم از امام صادق علیه السلام رسیده است، ولی زیارت به این طمطراق، در این اوج هنر، به این مفصلی، با این جزئیاتِ بیانِ عقیده، کمتر رسیده است. پس میخواستهاند که ما را بر سرِ سفرهی حضرت هادی علیه السلام بنشانند.
هم زیارت جامعه و هم زیارتِ غدیریه…
خفقان دورهی امام هادی علیه السلام
من یک مقدّمه عرض کنم و بعد از آن دو جمله از زیارت غدیریه بخوانم.
دوره امام هادی علیه السلام چه دورهای است؟ دورهی امام هادی سلام الله علیه دورهای است که قوّت بنی عباس، بویژه در دورهی متوکل، قاهر شده است؛ البته نه به قوت دورهی هارون، ولی دولت او مستحکم است و به مردم فشار میآورد، خیلی هم ناصبی هستند.
شما این را بدانید، این برادران عزیز ما که از فهم امامت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه محروم هستند، که ان شاء الله خدای متعال آنها را هدایت کند، اگر دیدید اینها یک نفر را خیلی ناصر و محب سنّت پیغمبر دانستند، بدانید منظورشان ناصر و محب سنّت دشمنان اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است؛ یکی از آنها هم همین متوکل عباسی است. در کتب خود مینویسند متوکل محبّ السنّه، محی السنّه، ناصر السنّه است! یعنی درواقع هرچه حرامیتر باشد، القاب یاری سنّت بیشتری به او میدهند، چون درواقع این شخص سنّت کس دیگری را احیاء میکند. این هم از محرومیتهایشان است. ان شاء الله خدای متعال آنهایی را که اهل هستند را نجات دهد.
متوکل چند کار کرد که به دو مورد از آنها اشاره میکنم.
مثلاً مجلس میگرفت و به کسی به نعوذبالله امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را بهتر تمسخر میکرد جایزه میدادند، گزارش هم کردهاند که در فلان سال، فلان شخص چه غلطی کرد و چه جایزهای گرفت؛ که اینها را عرض نمیکنم. یعنی میخواهم بگویم که او خیلی هتاک است.
«نَصر بن علی جَهضَمی» یک روایت خواند، گفت: پیغمبر فرمود است که هر کسی حسن و حسین مرا دوست بدارد، قیامت با منِ پیغمبر یکجاست.
یعنی اکرامِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم این است که من محب حقیقیِ حسن و حسینم را نزد خودم میبرم! نه اینکه این آدم همشأن پیغمبر است، ولی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم لطف میکند و او را کنار خودش میبرد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم این روایت را شنید و گفت: به او هزار ضربه شلاق بزنید!
البته اختلاف است که هزار ضربه زدند یا چهارصد ضربه زدند، زدند یا نزدند.
الآن چه کسی جرأت دارد حرف بزند؟ مگر این چه روایت خاصی بود؟ مشکل اینجا بود که اینها دشمنِ حسنین علیهما السلام بودند. هر کسی دشمنِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود، دشمنِ حسنین علیهما السلام هم بوده است، آنجاهایی که فرصت میکردند فحش میدادند.
در دورهی امام هادی علیه السلام شاعری بود که این شخص چند بیت مدح امام رضا علیه السلام گفته بود، بر سر یک موضوع مالی با کسی بحث کرد، طرف گفت باید فلان مقدار به من پول بدهی، اگر این کار را نکنی، من دستخط تو را دارم که مدح علی بن موسی الرضا گفتهای، آن را به متوکل میرسانم تا تو را مجازات کنند. آن شاعر گفت: هر اندازه که بخواهی پرداخت میکنم. بعد از آن هم اسم فرزندانش که حسن و حسین بود را تغییر داد و اسحاق و یعقوب گذاشت.
یعنی دعوا فقط بر سرِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نبود، آن کسی که دشمنِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود، دشمنِ حسنین علیهما السلام هم بود.
این آن دوره است که پوست میکندند، در این دوره امام هادی سلام الله علیها این زیارتنامهها را به ما آموزش داده است.
درست است که در حال تقیّه بودند، اما بالاخره این دوره، دورهی خطر است، امام هم میخواهد جان شیعیان را حفظ کند، عباراتی که حضرت بیان میفرمایند هم خطرناک است، مثلاً شما در زیارت جامعه کبیره میگویید: «آتاکُمُ اللّهُ مَا لَمْ یُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ» خدا چیزی به شما داده است که به احدی نداده است؛ یعنی شما از انبیاء بالاتر هستید.
اگر بنا بر این باشد که کسی حبّ امام حسن و امام حسین علیهما السلام را غلوّ بپندارد، این جمله و باقی جملات زیارت جامعه خیلی داغتر است.
حال شما در این فضا به درِ خانهی حضرت هادی علیه السلام بیایید.
امام هادی علیه السلام، امامِ برائتیهای دیندار
اگر به من بگویند امامِ برائتیِهای دیندار…
چون ما برائتی داریم که دوست دارد فحش بدهد، نمیداند چطور فحش بدهد، در قالب دین به بقیه فحش میدهد؛ من با آنها کار ندارم. برائتیای که برائت را از دین گرفته است را عرض میکنم، یعنی بغض او نسبت به دشمنان اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است، وگرنه آن کسی که تند است… باید بدانید تندی کسی قبول است که در برابر یاران خدا خاضع است، تندی کسی درست است که سر جای خود هم نرمی درست دارد.
صفی الدّین حلّی در مورد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گفت: «خُلُقٌ یُخجِلُ النَّسِیمَ مِنَ اللُّطف» این حیدر کرّار که هزاران نفر را در جنگها زمین زده است آنقدر لطیف است که از نسیم سحر لطیفتر است؛ همزمان «وَ بَأسٌ یَذُوبُ مِنهُ الجَمَادُ» اگر به کوه حمله کند، کوه آب میشود، وای بحال آن بیچارهای که شلوار را از پای خود درآورد!
«السَّلاَمُ عَلَى نِعْمَهِ اللَّهِ عَلَى الْأَبْرَارِ وَ نِقْمَتِهِ عَلَى الْفُجَّارِ»،[۶] برای فجّار عذاب الهی است، برای یاران خدا هم بهشت است.
معاویه به یارِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گفت: علی بین شما چطور بود؟
او گفت: وقتی محضر او بودیم، انگار موشهایی در محضر شیر شرزه بودیم، اما از مادر به ما مهربانتر بود. طوری یتیمها را نوازش میکرد که سرداران سپاه میگفتند ای کاش ما یتیم بودیم.
آن کسی که برائتی است، باید خیلی ولایتی باشد، آن کسی که اهل تبرّی است، باید خیلی اهل تولّی باشد؛ وگرنه یا دروغ میگوید و یا ناقص است.
لذا آن چیزی که ما در دین داریم این است که ملاک دشمنی و دوستی من شما هستید، اگر کسی با من دشمن خونی باشد، من بفهمم که شما را دوست دارد، دیگر من با او دشمنی نمیکنم، بلکه او را دوست دارم، میگویم با من بد است اما امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را دوست دارد.
خیلی پشت سر یونس بن عبدالرحمن حرف میزدند، بعضی از شیعیان به او نعوذبالله زندیق میگفتند. یونس بن عبدالرحمن قبل از مرگ خود گفت: خدایا! هر کسی که از علی بن ابیطالب بهرهای برده است، همهی آنها را حلال کردم؛ من روز قیامت نمیخواهم با شیعهی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مخاصمه کنم، در دادگاه تو من نمیخواهم مقابل شیعیان بایستم، هر کاری کردند بخشیدم.
قبل از آن بغض شدید، یک حبّ شدید نیاز دارد، اطاعت میخواهد.
از این جهت امام اهل برائت، حضرت هادی سلام الله علیه است.
زیارت مطلقه پنجم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
زیارت مطلقه پنجم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کوتاه است، شروع آن اینطور است: «السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ»، اولُ مظلوم تو هستی…
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که از نظر تاریخی، اولین مظلوم نیست، مثلاًجناب هابیل زودتر مظلوم شده است، این جمله یعنی بیشترین ظلم به تو شده است، از جهت «بیشترین ظلمی که شده است» تو اول هستی.
«السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ» اولین کسی که حق او را خوردند… «اول» از این جهت که بزرگترین حق این عالم که غصب شد، حق تو بود.
این جملات برای شرایط آن ناصبی است که مجازاتهای خیلی شدیدی میکرد!
درست است که اینها مخفیانه آموزش داده شده است، ولی امام میداند که ممکن است این موضوعات درز پیدا کند.
«صَبَرْتَ وَاحْتَسَبْتَ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ»،… از آن چهار زیارت که عرض کردم، یکی از آنها بیت اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین مشترک است، یعنی برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بیان شده است و فرمودهاند که میتوانید برای سایر ائمه هم بخوانید، دو زیارت دیگر هم اختصاصاً برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، یکی این زیارت است و دیگری هم زیارت غدیریه.
بعد که حضرت به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرض میکند که «مُعادِیاً لِأَعْدائِکَ وَمَنْ ظَلَمَکَ» من نسبت هر کسی که به تو ظلم کرده است و با تو دشمنی کرده است بیزار هستم، بعد به ما یاد داده است که در همین پنج خط بگوییم «أَلْقى عَلَى ذلِکَ رَبِّی إِنْ شَاءَ اللّهُ» ان شاء الله با این عقیده خدا را ملاقات میکنم. یعنی من روی هوا و هوس و شور و داغبازی نمیگویم، من محبّ تو و دوستان تو هستم، نسبت به دشمنان تو هم بیزار هستم، میخواهم با این عقیده خدا را ملاقات کنم. یعنی این عقیدهای است که من در هر حال این عقیده را دارم، حال ممکن است که شرایطی پیش بیاید که بتوانم این موضوع را به زبان جاری کنم، یا شاید شرایطی پیش بیاید که نشود به زبان آورد.
کمااینکه همین زیارتنامهای که به ما یاد دادند، آن زمان مخفیانه یاد دادهاند، شرایط نبوده است که فریاد بزنند؛ اما آتش بغض نسبت به دشمنان تو در قلب من شعله میکشد.
درنگی بر زیارت غدیریه امام هادی علیه السلام
یک زیارت هم زیارت روز غدیر است، زیارتنامهی خیلی مرصعی است.
هر کسی میخواهد بداند که وحدت از نظر امّت اسلام چیست، برود و این زیارتنامه را بخواند. داعیهداران وحدت در کشور ما، که سردمدار آنها ولی فقیه است، حداقل سه مرتبه بصورت مفصل به این زیارتنامه پرداختهاند. آخرین مرتبه هم همین دیروز است که روز شهادت بود، فرمودند: بروید و این زیارت غدیریه را ببینید. سال گذشته هم فرمودند، چند سال قبل هم که شهادت امام هادی علیه السلام روز اول فروردین بود فرمودند و گفتند که از غرر روایات است، سال گذشته هم فرمودند که این زیارت معتبر است، امسال فرمودند اگر میخواهید ببینید امام هادی علیه السلام کیست، این زیارتنامه را ببینید، اصلاً چه کسی میتواند این زیارتنامه را بگوید، اینطور که حضرت چطور آیات قرآن کریم را در مدح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بیان کرده است. همان کسی که داعیهدار وحدت است، این زیارت را ترویج کرده است.
شما هم بروید و این زیارت را ببینید، حال من چند جملهی آن را میخوانم تا ببینید.
ما در کشورمان عدّهای را داریم که کاسههای داغتر از آش هستند، اینها به دنبال از بین بردن تشیّع هستند، پشت این و آن پنهان میشوند. یکی از چیزهایی که پشت آن پنهان میشوند هم عنوان «وحدت» است.
در این عالم کسی که نیست که با وحدت و تقریب مشکل داشته باشد، این مهم است که این کلمات را به چه معنایی استفاده کنید. آن کسی که پرچمدار وحدت است این زیارت را ترویج کرده است.
ببینید حضرت هادی علیه السلام چطور محضرِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خاک است، امام هادی علیه السلام امامی است که همهی عالم محضر او خاک است! هم بغض ایشان را نسبت به دشمنان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ببینید.
من میدانم که حضرت هادی سلام الله علیه در دوره متوکل این زیارتنامه را بصورت عمومی بیان نفرمودهاند، اما به این جملات اعتقاد دارد؛ من فعلاً به اعتقاد این موارد کار دارم، نه بیان در هر جایی. بیان در هر جایی، تابع شرایط است، من هم این موضوع را قبول دارم. اینستاگرام جای بیان هر حرفی نیست، اما یک شیعه باید بداند که در قلب خود باید به چه چیزی اعتقاد داشته باشد، اول اعتقاد مهم است.
در این زیارتنامه اول سلام به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دارد، بعد از اینکه بر رسول خاتم سلام و درود میفرستد، بعد بیان میکند که «السَّلامُ عَلَى أَنْبِیَاءِ اللّهِ وَرُسُلِهِ»، اول با اوصافی سلام بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، بعد سلام بر انبیاء خدا و ملائکهی مقرّبین، بعد «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَسَیِّدَ الْوَصِیِّینَ وَوَارِثَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ».
اگر بخواهم اینجاها را توضیح بدهم، وقت میگیرد. میخواهم قسمتی از آن را عرض کنم.
این زیارت بیش از بیست صفحه است که همهی آن مدح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با آیات قرآن کریم یا روایات متقن است، یعنی حضرت روایاتی که مردم شنیدهاند و میدانند درست است را در متن زیارت آورده است. انشاء و بیان هم برای امام هادی علیه السلام است.
«السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، وَسَیِّدَ الْوَصِیِّینَ، وَوَارِثَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ، وَوَلِیَّ رَبِّ الْعالَمِینَ، وَمَوْلایَ وَمَوْلَى الْمُؤْمِنِینَ».
حضرت نفرمود «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِینَ» سلام بر تو ای مولای مؤمنین.
مسلماً حضرت هادی علیه السلام خودشان جزو مؤمنین و از رؤسای مؤمنین هستند، ولی چطور انسان لذّت میبرد که بگوید مولا دارم؟ فرمود: «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ وَمَوْلَى الْمُؤْمِنِینَ»، یعنی اول مولای من هستی، بعد مولای بقیه هم هستی؛ «یَا أَمِینَ اللّهِ فِی أَرْضِهِ، وَسَفِیرَهُ فِی خَلْقِهِ، وَحُجَّتَهُ الْبَالِغَهَ عَلَى عِبَادِهِ».
«السَّلامُ عَلَیْکَ یَا دِینَ اللّهِ الْقَوِیمَ» سلام بر تو ای دین مستحکم خدا. یعنی دین تو هستی! «وَصِراطَهُ الْمُسْتَقِیمَ» صراط مستقیم تو هستی، وقتی «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»[۷] میگوییم، در حال رفتن به راه تو هستیم، دین تو هستی، صراط مستقیم تو هستی.
اگر دین تو هستی، کسی که تو را قبول ندارد، درواقع دین ندارد، لذا حضرت هادی علیه السلام در همین زیارتنامه فرمود که «أَشْهَدُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَنَّ الشَّاکَّ فِیکَ» مولای من! شهادت میدهم کسی که در تو شک دارد «مَا آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمِینِ».
من نمیگویم این شخص شیعه نیست، این شخص درواقع عملاً اصلاً به رسول امین ایمان نیاورده است، درواقع اصلاً مسلمان نشده است؛ چون اسلام بدون تو اسلام نیست، «أَشْهَدُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَنَّ الشَّاکَّ فِیکَ مَا آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمِینِ»، و چون تو صراط مستقیم هستی… جلوتر به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرض کرد که «أَشْهَدُ أَنَّکَ الْمَعْنِیُّ بِقَوْلِ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ» شهادت میدهم معنای قول خدا تو هستی که فرمود: «وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ».[۸]
امام هادی علیه السلام بیش از پنجاه آیه را اینطور راجع به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بیان کرده است.
«ضَلَّ وَاللّهِ وَأَضَلَّ مَنِ اتَّبَعَ سِواکَ وَعَنَدَ عَنِ الْحَقِّ مَنْ عاداکَ» بخدا سوگند گمراه است و گمراهکننده است…
مأذنهی معاویه که در آن الله اکبر بگویند، گمراه میکند. چون خیال میکنی که توحید میگویند، درصورتی که بعنوان مثال همان مأذنهی این اسرائیلیهاست، و بلکه بدتر؛ ولی چون الله اکبر میگویند…
ان شاء الله خدای متعال عمّار را رحمت کند، وقتی صفین شد گفت: یاد آن روز بخیر! من احد هم بودم، ما بودیم و همینها، همین پرچمها و علی! اینها هم بودند و همینها، همین پرچمها و همین معاویه!
صفین نسخهی دوم جنگ احد است، فقط ظاهر عوض شده است، دشمنان اسلام زمانی بت بدست میگرفتند، الآن قرآن بدست میگیرند. الآن خطرناکتر است، چون این شخص پدرجدّ بتپرستها و بتفروشهاست، اما قرآن به نیزه میکند! این شخص خطرناکتر است.
حضرت هادی علیه السلام اینجا فرموده است: «ضَلَّ وَاللّهِ وَأَضَلَّ مَنِ اتَّبَعَ سِواکَ وَعَنَدَ عَنِ الْحَقِّ مَنْ عاداکَ» بخدا سوگند کسی که به درِ خانهی غیر از تو برود گمراه است و گمراهکننده است، و کسی که تو را با غیر از تو قیاس کند معاند است.
همانطور که اگر یک نفر بگوید قد من از قله اورست بلندتر است، چقدر حرف پرت زده است؟
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمود: بخدا سوگند «لَا یَرْقَى إِلَیَّ الطَّیْرُ»[۹] هر اندازه مرغ ذهن شما پرواز کند، به بلندای حقیقتِ من نمیرسد.
به قول آن شاعر «قاسَوْک أبا حسن ٍ! بِسِواکَ و هَل بِالطَّوْدِ یُقاسُ الذَّر؟!» تو را مقاسیه کردند؟ آیا گیجی پیدا میشود که ذرّه را با کوه مقایسه کند؟ «أنّى ساوَوک بِمَن نَاووکَ؟ وَ هَل سَاوَوا نَعْلَى قَنبَر؟!» چطور تو را همردهی این دشمنانت پنداشتند؟ آیا به اندازهی نعلین قنبر میارزیدند؟
این شعرا از زیارت غدیریه شعر گفتهاند، شاعر اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین آن کسی است که حرف معتبر بزند.
به قول شریف الکاظمی که گفت: «عَقِمَتْ فَلَمْ تَلِدِ الْحَرائِرُ مِثلَهُ» زنان آزاد عقیم هستند که بخواهند علی به دنیا بیاورند، «بَلْ قَدْ عَقِمْنَ فَلَمْ یَلِدْنَ کَقَنْبَرِ» بلکه عقیم هستند مانند قنبر را بیاورند! چه چیزی را با چه چیزی قیاس کردید؟
«أقْسَمْتُ لَو خُیِّرتُ بعدَ المصطفی فی ذا الْوَری و العقلُ کانَ مُخَیِّری» بخدا سوگند یاد میکنم که اگر قرار باشد من بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در همهی عالم انتخاب کنم و عقل من برسد، «مَا اخْتَرتُ إلّا المرتضی و بنیهِ بَلْ لَم أَشْتَرِ الدُّنیا بِنَعْلِ الْأَشْتَرِ» من غیر از مرتضی و حسنین علیهم السلام کسی را انتخاب نمیکنم، بلکه من همهی دنیا را با یک لنگه کفش مالک اشتر هم عوض نمیکنم.
خدای متعال روزی کرد شیعیان در دفاع از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و انبیاء علیهم السلام کتاب بنویسند.
جایی عالم ما اینطور میگوید: تفاوت ما با شما در این است که ما از صبح تا شب از انبیاء و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهم أجمعین دفاع میکنیم، شما هم در دفاع از معاویه مطلب میگویید!
این بیچاره نمیفهمد که چه کمکی به ما کرده است!
هرچه ما میگفتیم بخدا عدّهای هستند که آنقدر بیچاره هستند که نجاستخوار سرویس بهداشتی خانه یزید و معاویه هستند؛ میگفتند: مگر میشود؟
تا اینکه اینها به سوریه آمدند، در شعری که میخوانند میگویند ما به دنبال بنی امیّه هستیم…
ان شاء الله خدای متعال ابوتمام را رحمت کند که شاعر برجستهی شیعهی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود، در مورد مادران اینها میگوید: در خاندان اسلام، هرچه پرچم نصرت بود بدست علی بالا بود، از خاندان شما پرچمی بلند نشد، الا درِ خانهی مادرانتان!
اینها لطف خداست که امروز بعد از هزار و چهارصد سال، دیگر حق روشن است و باطل روشن است، بیچارهای بیاید و سنگ بنی امیّه را به سینه بزند!
اگر کسی تا قیامت سر از سجده برندارد که ما را درِ این خانه آوردهاند، کم است. منِ بیلیاقت کجا و محبّتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کجا؟
دعا
ان شاء الله ما را از این تشیّعمان بهرهمند کند.
ان شاء الله خدای متعال اعمال ما را مورد پسند امام زمان ارواحنا فداه قرار بدهد.
اگر نوری در این مجلس ما بود، روایتی خواندیم، ذکری کردیم، آیهای اشاره کردیم، ان شاء الله خدای متعال آن را به روح شهدا، امام امّت، مادران و پدران شهدا، پدر و مادران این جمع و این مادر شهید بزرگواری که یکی از عناوین مجلس، بزرگداشت یک مادر بافضیلتِ یک شهیدِ برجسته است، ان شاء الله خدای متعال نور به قبر او و پسرش ببارد.
ان شاء الله خدای متعال فرزندان ما را هم عاقبت به خیر و شهید راه امام زمان ارواحنا فداه قرار بدهد.
ان شاء الله خدای متعال از نسل و ذریّهی ما، کسی جز عاشق و بیچاره و مطیع اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین قرار ندهد.
این حبّ و بغض شدید از دو طرف، تا منجر به عمل نشود، ما ناکام هستیم و بهرهمند نشدهایم، ان شاء الله خدای متعال در نماز و روزه و حج و اعمال ما، در خدمت به پدر و مادرمان، در حلالخوری ما، در فرار از ربا، در ازدواج سالم متجلّی کند.
ان شاء الله خدای متعال ما را مایه شرمساری اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین قرار ندهد.
روضه و توسّل
اینکه امام هادی سلام الله علیه را به یک مجلس دون شأن بردند، خیلی جاها نقل شده است. اخیراً کسی در این موضوع تشکیک کرده بود.
من فرصت نکردم مطلب او را بخوانم اما به آن کسی که او را میشناخت گفتم تو خیال نکن ما ناراحت میشویم که کسی تشکیک کند، ما خوشحال میشویم، اصلاً ای کاش ماجرای شام هم دروغ بود، اینطور نیست که فکر کنی ما به دنبال این هستیم که به اهل بیت پیغمبر جسارتی شده باشد، ان شاء الله که دروغ باشد، اما متأسفانه نقل شده است، مکرر هم نقل شده است.
شما میدانید امام هادی علیه السلام در خانه خود که در سربازخانه سامرّاست مشغول عبادت بود… سامرّا یک منطقهی نظامی است…
چون روضه شهادت حضرت هادی علیه السلام نقل نشده است… چرا نقل نشده است؟ چون کسی نمیخواست شهادت حضرت هادی علیه السلام را به گردن بگیرد، لذا نقل نکردند…
این مطلبی که عرض میکنیم، برای سالها قبل از شهادت حضرت است، چون قاتل حضرت هادی سلام الله علیه متوکل ملعون نیست، گرچه او زیاد اذیت کرده است، اما ملعون بعدی حضرت را کشته است، اما متوکل ملعون بیادبی کرده است.
به متوکل گفتند ابن الرضا در خانهی خود اسلحه جمع کرده است که بر علیه تو قیام کند.
اگر شما بروید و همین خبر را تحلیل کنید، که یک آدمی را در یک سربازخانه نگه دارند؛ این موضوع یعنی متوکل همانطور که هارون میترسید، از این موضوع میترسد که شاید حتّی سربازان او هم شیعیان امام باشند، هارون آمد و به امام کاظم علیه السلام گفت که همهی دنیا در دست من است، پول دنیا در جیب من است، همهی سربازها در اختیار من هستند، پس چرا من از عهدهی تو برنمیآیم؟ امام کاظم علیه السلام فرمود: برای اینکه «أنتَ إمَامُ الجُسُوم»[۱۰] تو به تنِ اینها قدرت داری، «وَ أنَا إمَامُ القُلُوب» من بر دل اینها حکومت میکنم. لذا متوکل باور کرد.
زمانی عرض کردهایم که وقتی یاران امام هادی علیه السلام یا امام عسکری علیه السلام به زندان میافتادند، نامه میدادند و زندانبان میرساند! خیلی اوقات حتّی زندانبان هم شیعهی ائمه علیهم السلام بود.
در سیرهی حضرت کاظم علیه السلام عرض کردیم که اصلاً یکی از چالشهای هارون این بود که چه کسی را بعنوان زندانبان قرار دهیم؟ چون هر کسی را بعنوان زندانبان قرار دهیم، او شیعه میشود! هرچه رذلِ پستِ بیچاره میآوردند، اینها هدایت میشدند. در نهایت «سِندی بن شاهِک» ملعونِ پلیدِ یهودی را آوردند، خواهر او شیعه شد، فرزندان و نوهها و معلم فرزندان او شیعه شدند، نوادگان او بعداً شاعر اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین شدند!
مسلماً این موضوع برای حکومت یک چالش است، میگوید هرچه ناپاکزاده قرار میدهیم، این آقا او را هدایت میکند.
لذا زندان این نیست که درب را ببندی، امام که آنجا گیر نمیکند.
لذا وقتی به متوکل گفتند که در خانهی امام هادی علیه السلام اسلحه جمع کردهاند، آن بدبخت باور کرد!
اگر خانهی امام هادی علیه السلام اسلحهخانه بود که یعنی همهی سربازان متوکل، سربازان امام هادی علیه السلام هستند؛… اما گفته شده است که بیادبی کردند.
در عرف عرب…
مثلاً نقل شده است که مرحوم آیت الله العظمی بروجردی حتّی جلوی بچه هم غیرمعمم نمیآمد.
امام هادی علیه السلام در حال خواندن نماز شب بود، روی خاک نشسته بود و در حال گریه کردن بود؛ حضرت را همانطور با سر و پای برهنه، کشان کشان آوردند و آن ملعون به حضرت تعارف کرد…
حضرت فرمود: گوشت و پوست من با این چیزها اجنبی است،… آن ملعون گفت: پس تو شعر بخوان که مجلس را گرم کنی…
حضرت هادی علیه السلام فرمود: «بَاتُوا عَلَی قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ»[۱۱] کسانی که خیلی زور داشتند و در کمرکش کوهها که از سنگ بود، خانه درست میکردند، جلوی درب خانهها هم «غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ» مردان قویهیکل بودند، مرگ آمد و اینها را درنوردید.
متوکلِ بیچارهی مست، شروع کرد به گریه کردن. آدم نشد، اما امام برای او هم سفرهی هدایت پهن کرد؛ همانطور که خدای متعال به حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام فرمود: «قُولَا لَهُ قَوْلًا لَیِّنًا»،[۱۲] با این فرعون هم طوری حرف بزن که شاید حتّی او هم برگشت. فرعون برنگشت ولی ساحرها برگشتند.
حضرت هادی علیه السلام سفرهی هدایت حتّی برای متوکل هم پهن کرد، او هم شروع کرد به عذرخواهی، حضرت را برگرداند، اما از راه خود برنگشت.
ما سی سال با این موضوع که امام ما را با یک لباس نامناسب به یک مجلسی که در شأن امام نبود بردند، گریه میکنیم…
این قسمت را برای خودِ امام هادی علیه السلام میخوانم، لا یَوم کَیَومکَ یَا أباعَبدالله…
در گزارش نگفته است که با زن و بچهی حضرت چه کردند، اگر امامی را با یک لباس دون شأن به یک مجلس حرام ببرند، ما اذیت میشویم و آسیب میبینیم، گریهی ما جاری میشود، بیچاره میشویم، جگرمان آتش میگیرد…
آیت الله العظمی سید حسن صدر در «تذکره المحسنین» نوشته است، نسخهی به دستخط ایشان در «دارالعلم» آیت الله خوئی در نجف أشرف است، میگوید وقتی مرحوم آیت الله العظمی آسید محسن اعرجی که مرجع تقلید بود در جلسهای مینشست، به روضهخوان میگفتند که روضهی اسارت نخوان، اگر این کار را کنی تو را از جلسه بیرون میاندازد، غیرت او اجازه نمیدهد و میگوید چطور آسمان به زمین نیامده است؟
البته اینطور نیست که منکر بوده باشند، بلکه میگفتند نمیخواهم بپذیرم که چنین اتفاقی در عالم افتاده است.
مرحوم آیت الله صدر نوشته است که زمانی دیدند ایشان در جلسهای نشسته است و همین روضه را میخوانند، یا در جلسهای شعری میخواندند که در آن شعر خیلی چیزها را گفته بود؛ من رفتم و گفتم: مگر خبر ندارید که آقا منع کرده است؟
گفتند: شعر را خود آقا فرموده است. (یعنی شعر خود ایشان است).
رفتند و گفتند: آقا! آیا شما این شعر را فرمودهاید؟ فرمودند: بله! مادرم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در خواب دیدم، ایشان فرمودند: سیّد! چرا نمیگذاری روضهی فرزندانم را بخوانند؟ عرض کردم: بیبی جان! مگر این اتفاق رخ داده است؟ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: بدتر از این رخ داده است…
اگر ما آنجا برای لباس نامناسب مجلس امام هادی علیه السلام گریه میکنیم، اینجا لباس دختران سیّدالشّهداء صلوات الله علیه مناسب شأنشان نبود.
این ایام که ایام توسل به امام زمان ارواحنا فداه است، علمای نجف میگویند اگر کسی این ابیات را بخواند، امام زمان ارواحنا فداه به آن مجلس نظر میکنند… ما هم متشبّث هستیم، گدا به هر دری رو میزند…
مرحوم علامه امینی رضوان الله تعالی علیه میفرماید: «مَا قُرِءَ فِی مَجلِسٍ إلَّا وَ حَضَرَهُ الإمَامُ الحُجَّه» امام زمان ارواحنا فداه به آن مجلس نظر میکند… ما رویمان نمیشود که به محضر امام زمان ارواحنا فداه جسارت کنیم، ولی امید داریم…
میگوید آن مجلس چه مجلسی بود؟ برو آن انتهای مجلس را نگاه کن! آنقدر این بیادبی سنگین آمد که حضرت زینب کبری سلام الله علیها که مرد مردهای عالم است، در خطبهی خود دو مرتبه گله کرد، «أمِنَ العَدلِ یَابنَ الطّـُلَقاءِ» آیا این از عدالت تو است که ادّعای عدالت داری؟ «تَخدیرُکَ حَرائِرَکَ وَ إماءَکَ وَ سَوقُکَ» زنها و کنیزهای خودت را به پشت پرده بردهای…
آن شاعر اینطور میگوید: انتهای جلسه را نگاه کن، «وَ رَمْلَهِ فِی ظِلِّ الْقُصُورِ مَصُونَهٌ» خواهرِ معاویه که عمهی یزید است، پشت پرده نشسته است، سربازان هم حفاظت میکنند، «یُنَاطُ عَلَى أقرَاطِهَا الدُّرُّ وَ التِّبْرِ» به گوشهای او گوشواره و طلا آویزان است…
حال برگرد و اینطرفِ جلسه را ببین، «وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ تُسبَى نِسَاؤُهُمُ» ببین دختران پیامبر را شبیه چه کسانی آوردهاند…
[۱]– سوره مبارکه غافر، آیه ۴۴٫
[۲]– سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۳]– الصّحیفه السّجّادیّه، ص ۹۸٫
[۴] سوره مبارکه لقمان، آیه ۶ (وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًا ۚ أُولَٰئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ)
[۵] کشف المحجه لثمره المهجه، جلد ۱، صفحه ۲۱۱ (مَا رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ اَلْکُلَیْنِیُّ فِی کِتَابِ (اَلرَّسَائِلِ) عَمَّنْ سَمَّاهُ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَى أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: أَنَّ اَلرَّجُلَ یَجِبُ أَنْ یُفْضِیَ إِلَى إِمَامِهِ مَا یَجِبُ أَنْ یُفْضِیَ بِهِ إِلَى رَبِّهِ قَالَ: فَکَتَبَ: «إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَهٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْکَ، فَإِنَّ اَلْجَوَابَ یَأْتِیکَ»)
[۶] زیارت مطلقه ششم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
[۷] سوره مبارکه حمد، آیه ۶
[۸] سوره مبارکه انعام، آیه ۱۵۳
[۹] نهج البلاغه، خطبه ۳
[۱۰] عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، جلد ۲۱، صفحه ۲۴۲ (عیون التواریخ لمحمد بن شاکر الشافعی: قیل: إنّه لقیه الرشید عند الکعبه، فلم یقم له حتى وقف الرشید على رأسه فقال: أنت الذی یبایعک الناس؟ قال: نعم، أنا إمام القلوب، و أنت إمام الجسوم)
[۱۱] إرشاد القلوب، جلد ۱، صفحه ۲۹
[۱۲] سوره مبارکه طه، آیه ۴۴ (فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَىٰ)
پاسخ دهید