وقتی امیر المؤمنین علیه الصّلاه و السّلام به شهادت رسید، امام مجتبی صلوات الله علیه در سخنرانی خود -که شیعه و سنّی نقل کردند- فرمود: دیشب کسی را از دست دادید که «مَا سَبَقَهُ الْأَوَّلُونَ»[۱] هیچ کسی از اوّلون، یعنی از صدر خلقت تا به حال کسی از او سبقت و پیشی نگرفته است. «وَ لَا یُدْرِکُهُ الْآخِرُون» دیگران هم هرگز او را درک نخواهند کرد. شما اگر بگردید میبینید یکی از دلایل قربت ائمّهی پایانی ما علیهم السّلام این است که امامی بعد از آنها نبود که آنها را به ما وصف کند. هر امامی امامان قبلی را وصف کرده است، ولی آنی که همه مشترک هستند وصف امیر المؤمنین علیه السّلام است.
سیّد الشّهداء روحی له الفداء یک عنایت عجیبی به بیان فضایل پدر خود داشت. من دو مورد آن را عرض میکنم شما ببینید. میدانید در عرب اگر کسی را به اسم مادر شخص صدا کنند معمولاً این توهین است. جز اینکه بگویند عیسی بن مریم، که این بیان فضیلت است. کسی که بگوید حسین بن فاطمه، این فضیلت است، در صورتی که میتواند این را با نیّت توهین بیان کند. با اینکه اهل بیت علیهم السّلام نسبت به مادر خود، مثلاً سیّد الشّهداء صلوات الله علیه نسبت به مادر خود بسیار اهمیّت قائل بود، همینطور وجود حضرت زهرا سلام الله علیها فخر است، برای پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم فخر است چه برسد به سیّد الشّهداء علیه السّلام، امّا اگر سیّد الشّهداء متوجّه میشدند که کسی در جامعه به مادر ایشان احترام میگذارد تا از این طریق نخواهد به امیر المؤمنین علیه السّلام احترام بگذارد، اعتراض میکردند. این دو مورد را ببینید. این را میخواهم از روی متن بخوانم.
یکی از کارگرهای حذیفه بن یمان که از اصحاب برجستهی امیر المؤمنین علیه السّلام و پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم است، میگوید: «کانَ حسین بن علی أخذَ بِذِراعی فی أیّامِ الموسم»[۲] دست و بازوی من را گرفته بود، «وَ رَجُلٌ خَلفنا» یکی هم پشت سر ما بود. «یقول: اللّهُمَّ إغفِر لَه وَ لِأمِّهِ» گفت خدایا رحمت و مغفرت خود را شامل این آقا یعنی امام حسین علیه السّلام و مادر او بگردان. دارد دعا میکند. الآن هر کسی به من بگوید خدا مادر تو را رحمت کند من نسبت به او احساس دین میکنم. «اللّهُمَّ إغفِر لَه وَ لِأمّهِ فَأطالَ ذلک» این را مدام تکرار میکرد. در ایّام حج بود و داشتیم مناسک را انجام میدادیم و این شخص هم پشت سر ما بود و مدام امام حسین علیه السّلام و مادر ایشان را دعا میکرد. «فَتَرَکَ [الحُسین] ذِراعی وَ أقبَلَ عَلیه» دست خود را از دست من کشید و حضرت به سمت این مرد برگشت. «فَقالَ: قَد آذَیتَنا مُنذُ الیَوم» تو من را دعا نکردی، من را اذیّت کردی. «تَستَغفِرَ لی وَ لِأُمّی وَ تَترَکَ أبی» برای من و مادر من دعا میکنی، پدر من را رها میکنی. «وَ أبی خَیرٌ مِنّی وَ مِن أمّی» پدر من از مادر من برتر بود! اهل بیت علیهم السّلام نسبت به امیر المؤمنین علیه السّلام یک غیرت عجیبی داشتند. هزینه میدادند برای اینکه فضایل امیر المؤمنین علیه السّلام را بیان کنند. حتّی إنشاءالله این بد برداشت نشود. اشبه النّاس به رسول الله صلوات الله علیه و آله و سلّم میگویند، هم برای حضرت باقر علیه السّلام گفتند، هم برای امام حسن علیه السّلام گفتند، هم برای امام حسین علیه السّلام گفتند، هم برای حضرت زهرا سلام الله علیها گفتند، هم برای وجود مبارک امام زمان روحی له الفداه گفتند. چون شأن پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم تا حدّی شناخته شده بود. ولی اگر میخواستند کسی از اهل بیت علیهم السّلام را بگویند شبیه امیر المؤمنین علیه السّلام است، در خصال شیخ صدوق است که تا به امام صادق گفتند که «هذا» این آقا شبیه امیر المؤمنین علیه السّلام است، فرمود: «کلّا کلّا» هرگز اینطور نیست. کسی نمیتواند مانند امیر المؤمنین علیه السّلام باشد، احدی از ما نمیتواند مانند امیر المؤمنین باشد، یعنی انکار میکردند.
[۱]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۱، ص ۴۵۷٫
[۲]– إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج ۲۳، ص ۶۱۶٫
پاسخ دهید